صبر: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۸ اوت ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== امر پيامبرصلى الله عليه وآله به صبر اميرالمؤمنين‏ عليه السلام<ref>ژرفاى غدير: ص ۱۹۷ ۱۸۲.</ref> ==
== امر پيامبرصلى الله عليه وآله به صبر اميرالمؤمنين‏ عليه السلام<ref>ژرفاى غدير: ص ۱۹۷ ۱۸۲.</ref> ==
در [[غدیرخم|غدیر]] حجت بر مردم تمام شد و همه جوانب ولايت روشن شد؛ و نه تنها حجت تمام شد كه بر سر ولايت از مردم عهد و پيمان هم گرفته شد؛ و نه تنها [[میثاق]] بسته شد كه اين [[پیمان]] با اقرار زبان و [[بیعت]] دست محكم شد.
در [[غدیرخم|غدیر]] حجت بر مردم تمام شد و همه جوانب ولايت روشن شد؛ و نه تنها حجت تمام شد كه بر سر ولايت از مردم عهد و پيمان هم گرفته شد؛ و نه تنها [[میثاق]] بسته  


اكنون كه ولايت على ‏عليه السلام اين گونه به دست مبارک [[پیامبرصلی الله علیه وآله]] پى ‏ريزى شده، مردم نبايد هنوز خود را از خداوند طلبكار بدانند و منتظر بمانند تا كِى مقام عظماى ولايت، فاطمه‏ عليها السلام را با خود همراه نمايد و دست حسن و حسين‏ عليهما السلام را گرفته و نيمه شب بر در خانه‏ هاى آنان كمک بخواهد.
شد كه اين [[پیمان]] با اقرار زبان و [[بیعت]] دست محكم شد.


اگر چه [[صاحب غدیر]] اين كار را كرد تا حجتى بر اتمام حجت‏ هاى قبلى باشد، ولى كعبه مقصودِ مردم معرفى شده و وظيفه آنان است كه با پاى خود به سراغ او روند و از وى [[ارشاد]] و هدايت بخواهند. اگر چنين نكنند -  كه نكردند -  در يارى خدا و حجت او كوتاهى كرده ‏اند.
اكنون كه ولايت على ‏عليه السلام اين گونه به دست مبارک [[پیامبرصلی الله علیه وآله]] پى ‏ريزى شده، مردم نبايد هنوز خود را از خداوند طلبكار بدانند و منتظر بمانند تا


صاحب [[پیمان غدیر]] مى‏ فرمايد: پيامبرصلى الله عليه وآله به من وصيت كرد و فرمود: يا على، اگر گروهى يافتى كه با آنان بجنگى حق خود را طلب كن، وگرنه در خانه‏ ات بنشين چرا كه من پيمان تو را در روز غديرخم گرفته‏ ام كه تو وصى و [[خلیفه]] من و صاحب اختيار مردم نسبت به خودشان هستى. مَثَل تو مثل بيت‏ اللَّه الحرام است، كه مردم بايد سراغ تو بيايند و تو نبايد سراغ مردم بروى.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۱۱ ح ۴۶۵.</ref>
كِى مقام عظماى ولايت، فاطمه‏ عليها السلام را با خود همراه نمايد و دست حسن و حسين‏ عليهما السلام را گرفته و نيمه شب بر در خانه‏ هاى آنان كمک بخواهد.


و لذا در ماجراى غصب خلافت و [[بیعت اجباری]] اميرالمؤمنين ‏عليه السلام با ابوبكر، وقتى حضرت در مورد [[صحیفه ملعونه اول|صحیفه ملعونه]] افشاگرى نمود، از سلمان و ابوذر و مقداد و زبير خواست تا بر اين مطلب شهادت دهند، و آنها هم شهادت دادند.
اگر چه [[صاحب غدیر]] اين كار را كرد تا حجتى بر اتمام حجت‏ هاى قبلى باشد، ولى كعبه مقصودِ مردم معرفى شده و وظيفه آنان است كه با پاى خود به سراغ او روند و از


سپس آنان اضافه كردند كه تو از پيامبرصلى الله عليه وآله پرسيدى كه اگر نقشه اينان اجرا شد به من امر مى‏ فرمايى چه كنم؟ پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: اگر يارانى يافتى با آنان جهاد كن و در مقابل آنان مقاوت كن، و اگر يارانى نيافتى دست نگهدار و خون خود را هدر مده.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۹۵ ۲۷۴ ۱۲۶ ۱۲۵.</ref>
وى [[ارشاد]] و هدايت بخواهند. اگر چنين نكنند -  كه نكردند -  در يارى خدا و حجت او كوتاهى كرده ‏اند.
 
صاحب [[پیمان غدیر]] مى‏ فرمايد: پيامبرصلى الله عليه وآله به من وصيت كرد و فرمود: يا على، اگر گروهى يافتى كه با آنان بجنگى حق خود را طلب كن، وگرنه در خانه‏ ات
 
بنشين چرا كه من پيمان تو را در روز غديرخم گرفته‏ ام كه تو وصى و [[خلیفه]] من و صاحب اختيار مردم نسبت به خودشان هستى. مَثَل تو مثل بيت‏ اللَّه الحرام است، كه
 
مردم بايد سراغ تو بيايند و تو نبايد سراغ مردم بروى.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۱۱ ح ۴۶۵.</ref>
 
و لذا در ماجراى غصب خلافت و [[بیعت اجباری]] اميرالمؤمنين ‏عليه السلام با ابوبكر، وقتى حضرت در مورد [[صحیفه ملعونه اول|صحیفه ملعونه]] افشاگرى نمود، از سلمان و ابوذر و مقداد و زبير
 
خواست تا بر اين مطلب شهادت دهند، و آنها هم شهادت دادند.
 
سپس آنان اضافه كردند كه تو از پيامبرصلى الله عليه وآله پرسيدى كه اگر نقشه اينان اجرا شد به من امر مى‏ فرمايى چه كنم؟
 
پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: اگر يارانى يافتى با آنان جهاد كن و در مقابل آنان مقاوت كن، و اگر يارانى نيافتى دست نگهدار و خون خود را هدر مده.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۹۵ ۲۷۴ ۱۲۶ ۱۲۵.</ref>


== بهشت جزاى صبر ائمه ‏عليهم السلام و شيعيان<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۶۸  - ۱۶۳.</ref> ==
== بهشت جزاى صبر ائمه ‏عليهم السلام و شيعيان<ref>غدير در قرآن: ج ۲ ص ۱۶۸  - ۱۶۳.</ref> ==
خط ۲۱: خط ۳۵:
نزول و تفسير اين آيات در متن روايت چنين بيان شده است:
نزول و تفسير اين آيات در متن روايت چنين بيان شده است:


لَمَّا اعْتَرَضَ الْحارِثُ الْفِهْرىُّ وَ طَلِبَ الْعَذابَ مِنَ اللَّه انْ كانَ مُحَمَّدٌ صادِقاً وَ قُتِلَ بِعَذابٍ مِنَ السَّماءِ وَ نَزَلَتْ «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ...» قالَ النَّبِىّ ‏صلى الله عليه وآله لاصْحابِهِ: رَأَيْتُمْ؟ قالُوا: نَعَمْ.
لَمَّا اعْتَرَضَ الْحارِثُ الْفِهْرىُّ وَ طَلِبَ الْعَذابَ مِنَ اللَّه انْ كانَ مُحَمَّدٌ صادِقاً وَ قُتِلَ بِعَذابٍ مِنَ السَّماءِ وَ نَزَلَتْ «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ...» قالَ النَّبِىّ ‏صلى الله عليه وآله  
 
لاصْحابِهِ: رَأَيْتُمْ؟ قالُوا: نَعَمْ.
 
قالَ: وَ سَمِعْتُمْ؟ قالُوا: نَعَمْ. قالَ: «طوبى لِمَنْ والاهُ وَ الْوَيْلُ لِمَنْ عاداهُ. كَأَنّى انْظُرُ الى عَلِىٍّ وَ شيعَتِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُزَفُّونَ عَلى نُوقٍ مِنْ رياضِ الْجَنَّةِ شَبابٌ مُتَوَّجُونَ
 
مُكَحَّلُونَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ قَدْ ايِّدُوا بِرِضْوانٍ مِنَ اللَّه اكْبَرُ، ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ؛ حَتّى سَكَنُوا حَظيرَةَ الْقُدْسِ مِنْ جِوارِ رَبِّ الْعالَمينَ، لَهُمْ فيها ما تَشْتَهِى
 
الانْفُسُ وَ تَلَذُّ الاعْيُنُ وَ هُمْ فيها خالِدُونَ؛ وَ يَقُولُ لَهُمُ الْمَلائِكَةُ: سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ» :
 
آنگاه كه حارث فهری اعتراض كرد و گفت: اگر محمد راست مى‏ گويد عذاب بر من نازل شود، و عذاب نازل شد و او را كشت و آيه «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ» نازل شد،
 
پيامبرصلى الله عليه وآله به اصحابش فرمود: ديديد؟
 
گفتند: آرى.
 
فرمود: و شنيديد؟
 
گفتند: آرى.


قالَ: وَ سَمِعْتُمْ؟ قالُوا: نَعَمْ. قالَ: «طوبى لِمَنْ والاهُ وَ الْوَيْلُ لِمَنْ عاداهُ. كَأَنّى انْظُرُ الى عَلِىٍّ وَ شيعَتِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُزَفُّونَ عَلى نُوقٍ مِنْ رياضِ الْجَنَّةِ شَبابٌ مُتَوَّجُونَ مُكَحَّلُونَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ قَدْ ايِّدُوا بِرِضْوانٍ مِنَ اللَّه اكْبَرُ، ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ؛ حَتّى سَكَنُوا حَظيرَةَ الْقُدْسِ مِنْ جِوارِ رَبِّ الْعالَمينَ، لَهُمْ فيها ما تَشْتَهِى الانْفُسُ وَ تَلَذُّ الاعْيُنُ وَ هُمْ فيها خالِدُونَ؛ وَ يَقُولُ لَهُمُ الْمَلائِكَةُ: سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ» :
فرمود: خوشا به حال كسى كه [[ولایت]] او را بپذيرد و واى بر كسى كه با او دشمنى كند. گويا على و شيعيانش را مى‏ بينم كه روز [[قیامت]] سوار بر شترها بين باغ‏ هاى بهشت


آنگاه كه حارث فهری اعتراض كرد و گفت: اگر محمد راست مى‏ گويد عذاب بر من نازل شود، و عذاب نازل شد و او را كشت و آيه «سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ» نازل شد، پيامبرصلى الله عليه وآله به اصحابش فرمود: ديديد؟ گفتند: آرى. فرمود: و شنيديد؟ گفتند: آرى.
با جلالت برده مى‏ شوند در حالى كه جوان سال و خوش سيما هستند و تاج بر سر با چشمان سرمه كشيده ‏اند. نه ترسى بر آنان است و نه محزون مى‏ شوند؛ و با


فرمود: خوشا به حال كسى كه [[ولایت]] او را بپذيرد و واى بر كسى كه با او دشمنى كند. گويا على و شيعيانش را مى‏ بينم كه روز [[قیامت]] سوار بر شترها بين باغ‏ هاى بهشت با جلالت برده مى‏ شوند در حالى كه جوان سال و خوش سيما هستند و تاج بر سر با چشمان سرمه كشيده ‏اند. نه ترسى بر آنان است و نه محزون مى‏ شوند؛ و با رضايت پروردگار كه مهم‏تر و بزرگ‏تر است تأييد مى‏ شوند و آن است رستگارى عظيم، تا آنكه در پناهگاه قدس از جوار پروردگار عالم ساكن شوند كه در آنجا آنچه دل بخواهد و ديده لذت ببرد برايشان آماده است و در آن دائمى خواهند بود. ملائكه به آنان مى‏ گويند: «سلام بر شما به خاطر صبرى كه نموديد، و خوب خانه نهايى براى خود به دست آورديد» .<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۷.</ref>
رضايت پروردگار كه مهم‏تر و بزرگ‏تر است تأييد مى‏ شوند و آن است رستگارى عظيم، تا آنكه در پناهگاه قدس از جوار پروردگار عالم ساكن شوند كه در آنجا آنچه دل  


در چنين شرايطى پيامبرصلى الله عليه وآله با استفاده از فرصت پيش آمده، فضيلتِ پذيرندگان ولايت علوی در [[بهشت]] را با اقتباس از چهار آيه قرآن در كلامى مختصر بيان فرمود و آيات را به گونه ‏اى با كلام خويش تركيب فرمود كه مظهرى از [[فصاحت]] محمدى را جلوه ‏گر ساخت.
بخواهد و ديده لذت ببرد برايشان آماده است و در آن دائمى خواهند بود. ملائكه به آنان مى‏ گويند: «سلام بر شما به خاطر صبرى كه نموديد، و خوب خانه نهايى براى
 
خود به دست آورديد» .<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۷.</ref>
 
در چنين شرايطى پيامبرصلى الله عليه وآله با استفاده از فرصت پيش آمده، فضيلتِ پذيرندگان ولايت علوی در [[بهشت]] را با اقتباس از چهار آيه قرآن در كلامى مختصر  
 
بيان فرمود و آيات را به گونه ‏اى با كلام خويش تركيب فرمود كه مظهرى از [[فصاحت]] محمدى را جلوه ‏گر ساخت.


آيه سوره اعراف (لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ)۱۲ بار در قرآن با تفاوتى مختصر آمده است و همه اين موارد در توصيف اهل بهشت است.
آيه سوره اعراف (لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ)۱۲ بار در قرآن با تفاوتى مختصر آمده است و همه اين موارد در توصيف اهل بهشت است.
خط ۴۵: خط ۸۳:
در آنجا مردم جهنمِ دشمنان على‏ عليه السلام را به چشم خود ديدند چنانكه حضرت فرمود: شنيديد؟ ديديد؟! اكنون بهترين موقعيت براى گريزى به بهشت بود تا آن سوى قضيه را نيز در نظر خود مجسم كنند.
در آنجا مردم جهنمِ دشمنان على‏ عليه السلام را به چشم خود ديدند چنانكه حضرت فرمود: شنيديد؟ ديديد؟! اكنون بهترين موقعيت براى گريزى به بهشت بود تا آن سوى قضيه را نيز در نظر خود مجسم كنند.


عظمتى كه پيامبرصلى الله عليه وآله از كيفيت حضور [[شیعیان]] على ‏عليه السلام ترسيم فرموده روح تازه در جان‏ هاى خسته آنان كه از جنايت‏ هاى [[سقیفه]] جراحت‏ ها بر تن دارند مى‏ دمد. ابتدا مى ‏فرمايد: «خوشا به حالشان» ! سپس به «يُزَفُّونَ» اشاره مى ‏كند، يعنى با عظمت و جلال آنان را مى‏ برند. آنگاه «مُتَوَّجُونَ» را مطرح مى‏ فرمايد كه تاجِ [[کرامت]] و شرف بر سر دارند.
عظمتى كه پيامبرصلى الله عليه وآله از كيفيت حضور [[شیعیان]] على ‏عليه السلام ترسيم فرموده روح تازه در جان‏ هاى خسته آنان كه از جنايت‏ هاى [[سقیفه]] جراحت‏ ها بر تن دارند مى‏ دمد.  
 
ابتدا مى ‏فرمايد: «خوشا به حالشان» ! سپس به «يُزَفُّونَ» اشاره مى ‏كند، يعنى با عظمت و جلال آنان را مى‏ برند. آنگاه «مُتَوَّجُونَ» را مطرح مى‏ فرمايد كه تاجِ [[کرامت]] و شرف بر سر دارند.


در دنباله اين توصيف [[اشارات قرآنی]] آغاز مى‏ شود: خوف و حزنى ندارند، بالاتر از نعمت‏ هاى بهشت، خداى بزرگ از آنان [[راضی]] است چرا كه «رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» ، و چه سعادتى از اين بالاتر كه فوز عظيم نصيبشان شده است.
در دنباله اين توصيف [[اشارات قرآنی]] آغاز مى‏ شود: خوف و حزنى ندارند، بالاتر از نعمت‏ هاى بهشت، خداى بزرگ از آنان [[راضی]] است چرا كه «رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» ، و چه سعادتى از اين بالاتر كه فوز عظيم نصيبشان شده است.