اسناد خطبه طولانی پیامبر در غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶۷: خط ۱۶۷:
نكته چهارم: محمد بن موسى همدانى ديگر راوى اين روايت از سوى ابن ‏وليد<ref>و كان ابن‏ الوليد يقول انه كان يضع الحديث. الفهرست (نجاشى): ص ۳۳۸. و ذكر ابو جعفر محمد بن على بن بابويه القمى عن محمد بن الحسن بن الوليد انه قال: لا ارويه (اى لا اروى كتاب خالد بن عبداللَّه بن سدير) لأنه موضوع وضعه محمد بن موسى الهمدانى. الفهرست (طوسى) : ص ۱۷۴. و قال محمد بن على بن الحسين بن بابويه فى فهرسته: كان محمد بن الحسن بن الوليد يقول: ... وضع هذه الاصول محمد بن موسى الهمدانى. الفهرست (طوسى) : ص ۲۰۲.  </ref> و شيخ صدوق<ref>قال ابوجعفر ابن ‏بابويه ان كتابهما )اى كتاب زيد النرسى و زيد الزراد كوفى( وضعه محمد بن موسى السمان (محمد بن موسى الهمدانى) . كتاب الضعفا (ابن‏ الغضائرى) : ج ۱ ص ۶۲ . شايان ذكر است كه ابن ‏الغضائرى پس از اين عبارت، اتهام موضوع بودن كتاب زيد النرسى و زيد الزراد كوفى را رد مى‏ كند، و ما اين عبارت را صرفاً بدين خاطر آورديم كه حاكى از نظر شيخ صدوق در خصوص محمد بن موسى الهمدانى است. همچنين ساير اظهار نظرهاى شييخ صدوق در قالب نقل از استادش ابن ‏الوليد در پاورقى قبلى آمده است.</ref> و ابن ‏غضائرى <ref>كتاب الضعفاء (ابن‏ الغضائرى): ج ۱ ص ۹۵: ضعيف و يروى عن الضعفاء، و يجوز ان يخرج شاهداً. تكلم القميون فيه بالردّ و فاكثروا. استثنوا من كتاب نوادر الحكمة ما رواه.  </ref>و شيخ طوسى <ref>  ديدگاه شيخ طوسى در خصوص اين راوى در پاورقى‏ هاى قبلى انعكاس داده شده است.   </ref> متهم به كذب و وضع حديث است. نجاشى <ref>ضعّفه القمّيون بالغلوّ، و كان ابن ‏الوليد يقول انه كان يضع الحديث، و اللَّه اعلم. الفهرست (نجاشى) : ص ۳۳۸.    </ref> ضمن نقل نظر ساير دانشمندان رجالى در خصوص كذاب بودن او، با عبارت «و اللَّه اعلم» ديدگاه خود را به طور قطعى اظهار نكرده است. علامه حلّى <ref>ضعيف يروى عن الضعفاء، و ضعّفه القمّيون بالغلوّ. و كان ابن‏ الوليد يقول انه كان يضع الحديث، و اللَّه اعلم. الخلاصة (حلى) : ص ۲۵۵.  </ref> نيز به صراحت او را تضعيف كرده، ولى در خصوص كذّاب بودن او همان روش نجاشى را در پى گرفته است.
نكته چهارم: محمد بن موسى همدانى ديگر راوى اين روايت از سوى ابن ‏وليد<ref>و كان ابن‏ الوليد يقول انه كان يضع الحديث. الفهرست (نجاشى): ص ۳۳۸. و ذكر ابو جعفر محمد بن على بن بابويه القمى عن محمد بن الحسن بن الوليد انه قال: لا ارويه (اى لا اروى كتاب خالد بن عبداللَّه بن سدير) لأنه موضوع وضعه محمد بن موسى الهمدانى. الفهرست (طوسى) : ص ۱۷۴. و قال محمد بن على بن الحسين بن بابويه فى فهرسته: كان محمد بن الحسن بن الوليد يقول: ... وضع هذه الاصول محمد بن موسى الهمدانى. الفهرست (طوسى) : ص ۲۰۲.  </ref> و شيخ صدوق<ref>قال ابوجعفر ابن ‏بابويه ان كتابهما )اى كتاب زيد النرسى و زيد الزراد كوفى( وضعه محمد بن موسى السمان (محمد بن موسى الهمدانى) . كتاب الضعفا (ابن‏ الغضائرى) : ج ۱ ص ۶۲ . شايان ذكر است كه ابن ‏الغضائرى پس از اين عبارت، اتهام موضوع بودن كتاب زيد النرسى و زيد الزراد كوفى را رد مى‏ كند، و ما اين عبارت را صرفاً بدين خاطر آورديم كه حاكى از نظر شيخ صدوق در خصوص محمد بن موسى الهمدانى است. همچنين ساير اظهار نظرهاى شييخ صدوق در قالب نقل از استادش ابن ‏الوليد در پاورقى قبلى آمده است.</ref> و ابن ‏غضائرى <ref>كتاب الضعفاء (ابن‏ الغضائرى): ج ۱ ص ۹۵: ضعيف و يروى عن الضعفاء، و يجوز ان يخرج شاهداً. تكلم القميون فيه بالردّ و فاكثروا. استثنوا من كتاب نوادر الحكمة ما رواه.  </ref>و شيخ طوسى <ref>  ديدگاه شيخ طوسى در خصوص اين راوى در پاورقى‏ هاى قبلى انعكاس داده شده است.   </ref> متهم به كذب و وضع حديث است. نجاشى <ref>ضعّفه القمّيون بالغلوّ، و كان ابن ‏الوليد يقول انه كان يضع الحديث، و اللَّه اعلم. الفهرست (نجاشى) : ص ۳۳۸.    </ref> ضمن نقل نظر ساير دانشمندان رجالى در خصوص كذاب بودن او، با عبارت «و اللَّه اعلم» ديدگاه خود را به طور قطعى اظهار نكرده است. علامه حلّى <ref>ضعيف يروى عن الضعفاء، و ضعّفه القمّيون بالغلوّ. و كان ابن‏ الوليد يقول انه كان يضع الحديث، و اللَّه اعلم. الخلاصة (حلى) : ص ۲۵۵.  </ref> نيز به صراحت او را تضعيف كرده، ولى در خصوص كذّاب بودن او همان روش نجاشى را در پى گرفته است.


نكته شگفت در كلام نجاشى آنجاست كه مى‏نويسد: ضعّفه القمّيّون بالغلوّ ... . و سپس در ادامه مى‏گويد: له ... كتاب »الردّ على الغلاة« . حال چگونه ممكن است گروهى وى را متهم به غلو بپندارند، در حالى كه كتابى در ردّ غلات نوشته است؟ لذا برخى همچون مؤلف »مشايخ الثقات« كوشيده‏اند تا ضعف‏هاى متوجه او را نپذيرند و او را به سبب وجود نامش در شمار راويان »كامل الزيارات« شخصى مورد وثوق معرفى نمايند.××× 1 مشايخ الثقات )عرفانيان( : ص 85 : محمد بن موسى بن عيسى، ثقة. ورد فى: الوسائل: ج 3 ص 7 من ابواب المستحقين للزكاة بطريق ضعيف. و هو من رجال كامل الزيارة. و التضعيف المنقول فى كلام النجاشى عن القميين اساسه اجتهاد ابن‏الوليد، و قلّده ابن‏نوح و الصدوق. و هو لا يكفى بالحكم بالضعف، و لا يعارض توثيق ابن‏قولويه. و هذا الكلام تقدم و يأتى مراراً. ××× به نظر مى‏رسد چنين تلاش‏هايى براى توثيق او چندان فايده بخش نيست. بحث پيرامون روات »كامل الزيارات« از حوصله اين بحث خارج است.
نكته شگفت در كلام نجاشى آن جاست كه مى‏ نويسد: ضعّفه القمّيّون بالغلوّ ... . و سپس در ادامه مى‏ گويد: له ... كتاب «الردّ على الغلاة» . حال چگونه ممكن است گروهى وى را متهم به غلو بپندارند، در حالى كه كتابى در ردّ غلات نوشته است؟ لذا برخى همچون مؤلف«مشايخ الثقات» كوشيده ‏اند تا ضعف ‏هاى متوجه او را نپذيرند و او را به سبب وجود نامش در شمار راويان «كامل الزيارات»شخصى مورد وثوق معرفى نمايند.<ref>  مشايخ الثقات (عرفانيان): ص ۸۵ : محمد بن موسى بن عيسى، ثقة. ورد فى: الوسائل: ج ۳ ص ۷ من ابواب المستحقين للزكاة بطريق ضعيف. و هو من رجال كامل الزيارة. و التضعيف المنقول فى كلام النجاشى عن القميين اساسه اجتهاد ابن‏ الوليد، و قلّده ابن ‏نوح و الصدوق. و هو لا يكفى بالحكم بالضعف، و لا يعارض توثيق ابن ‏قولويه. و هذا الكلام تقدم و يأتى مراراً. </ref> به نظر مى ‏رسد چنين تلاش ‏هايى براى توثيق او چندان فايده بخش نيست. بحث پيرامون روات «كامل الزيارات» از حوصله اين بحث خارج است.




نكته پنجم: صالح بن عقبه يكى ديگر از روات اين سند نيز از سوى متقدمان و متأخران شيعه تضيف شده است. ابن‏غضائرى××× 2 غال كذّاب لا يلتفت اليه. كتاب الضعفاء )ابن‏الغضائرى( : ص 69 . ××× و ابن‏داود××× 3 ليس حديثه بشى‏ء. كذّاب غال كثير المناكير. الرجال )ابن‏داود( : ص 462. ××× و علامه حلى××× 4 كذّاب غال، لا يلتفت اليه. الخلاصة )حلى( : ص 230. ××× او را به غلوّ، كذب و كثرت در نقل احاديث منكر وصف كرده‏اند. البته جرح نسبت داده شده به او به هيچ وجه آسيب زننده نيست، زيرا تضعيفات ابن‏داود و علامه حلى در مورد او به پيروى از رأى ابن‏غضائرى است، و انتساب كتاب رجال موجود به ابن‏غضائرى مورد تأييد نيست.××× 5 در خصوص كتاب رجالى منتسب به ابن‏الغضائرى در ادامه بيشتر سخن خواهيم گفت. ××× لذا هيچ يك از تضعيفات معطوف به او قابل اعتنا نيست.


نكته پنجم: صالح بن عقبه يكى ديگر از روات اين سند نيز از سوى متقدمان و متأخران شيعه تضيف شده است. ابن‏ غضائرى<ref>غال كذّاب لا يلتفت اليه. كتاب الضعفاء(ابن‏ الغضائرى) : ص ۶۹ . </ref> و ابن داود<ref>  ليس حديثه بشى‏ء. كذّاب غال كثير المناكير. الرجال(ابن‏ داود) : ص ۴۶۲.  </ref> و علامه حلى <ref>كذّاب غال، لا يلتفت اليه. الخلاصة(حلى) : ص ۲۳۰.  </ref>او را به غلوّ، كذب و كثرت در نقل احاديث منكر وصف كرده‏ اند. البته جرح نسبت داده شده به او به هيچ وجه آسيب زننده نيست، زيرا تضعيفات ابن‏ داود و علامه حلى در مورد او به پيروى از رأى ابن‏ غضائرى است، و انتساب كتاب رجال موجود به ابن ‏غضائرى مورد تأييد نيست. <ref>در خصوص كتاب رجالى منتسب به ابن ‏الغضائرى در ادامه بيشتر سخن خواهيم گفت.</ref> لذا هيچ يك از تضعيفات معطوف به او قابل اعتنا نيست.


همچنين بايد توجه نمود كه صالح بن عقبه به همراه سيف بن عميره در سند اين روايت در يك طبقه قرار دارد، و وثاقت سيف بن عميره ثابت شده است. شيخ طوسى××× 6 الفهرست )طوسى( : ص 224: ثقة. ××× و نجاشى××× 7 الفهرست )نجاشى( : ص 189: ثقة. ××× سيف بن عميره را توثيق كرده‏اند.
هم چنين بايد توجه نمود كه صالح بن عقبه به همراه سيف بن عميره در سند اين روايت در يك طبقه قرار دارد، و وثاقت سيف بن عميره ثابت شده است. شيخ طوسى<ref>الفهرست (طوسى) : ص ۲۲۴: ثقة. </ref> و نجاشى <ref>الفهرست (نجاشى) : ص ۱۸۹: ثقة.</ref> سيف بن عميره را توثيق كرده ‏اند.


در نتيجه همان گونه كه ملاحظه مى‏شود، طبق ديدگاه رجالى مشهور متأخران امامى اعتبار اين سند در دست نيست.
در نتيجه همان گونه كه ملاحظه مى‏ شود، طبق ديدگاه رجالى مشهور متأخران امامى اعتبار اين سند در دست نيست.


چهار: «اليقين» و خطبه طولانى غدير


چهار: »اليقين« و خطبه طولانى غدير
«اليقين باختصاص مولانا على‏ عليه السلام بامرة المؤمنين» سومين اثر موجود است كه خطبه طولانى غدير را در خود جاى داده است. آن چنان كه از نام اين كتاب پيداست، هدف و انگيزه سيد بن طاووس از نگارش اين كتاب گردآورى رواياتى است كه ثابت مى‏ كند لقب «اميرالمؤمنين» تنها به حضرت على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام اختصاص دارد، و اين عنوان را شخص پيامبر صلى الله عليه و آله به حضرت امير عليه السلام نسبت داده است. او خود مى ‏نويسد:


»اليقين باختصاص مولانا على‏عليه السلام بامرة المؤمنين« سومين اثر موجود است كه خطبه طولانى غدير را در خود جاى داده است. آنچنان كه از نام اين كتاب پيداست، هدف و انگيزه سيد بن طاووس از نگارش اين كتاب گردآورى رواياتى است كه ثابت مى‏كند لقب »اميرالمؤمنين« تنها به حضرت على بن ابى‏طالب‏عليه السلام اختصاص دارد، و اين عنوان را شخص پيامبرصلى الله عليه وآله به حضرت اميرعليه السلام نسبت داده است. او خود مى‏نويسد:
سنّ من از هفتاد سال تجاوز كرده است. شنيده‏ ام كه برخى از مخالفان در كتاب ‏هايشان نوشته‏ اند كه سرور ما پيامبر صلى الله عليه و آله در طول زندگانى خود مولاى ما على عليه السلام را به اميرالمؤمنين بودن نام گذارى نكرده است. واقعاً نمى ‏دانم اين سخن را از روى عناد گفته‏ اند يا از كوتاهى و قصور در معرفت و تلاش.<ref>  اليقين (سيد بن طاووس): ص ۵ سبب التأليف: فاننى كنت قد سمعت -  و قد تجاوز عمرى عن السبعين ‏ان بعض المخالفين قد ذكر فى شى‏ء من مصنّفاته: ان سيدنا رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه و آله ما سمّى مولانا علياعليه السلام بأميرالمؤمنين‏ عليه السلام فى حياته، و لا اعلم هل قال ذلك عن عناد او عن قصور فى المعرفة و الاجتهاد. </ref>به نظر مى ‏رسد روى اين سخن سيد با ابن ‏ابى‏ الحديد معتزلى است<ref>   ابن ‏ابى‏ الحديد معتزلى، نخستين شارح «نهج ‏البلاغه»و هم عصر سيد بن طاووس است. وى هشت سال پيش از سيد از دنيا رفته است. تأكيد سيد بر اين كه بيش از هفتاد سال از عمر مى‏ گذرد خود نشان گر آن است كه او كتاب «اليقين»را در پنج سال آخر زندگانى خود و بيش از سه سال پس از مرگ ابن ‏ابى‏ الحديد نوشته است. </ref>، و او اين اثر را در ردّ او نوشته باشد. چرا كه ابن‏ ابى ‏الحديد در «شرح نهج البلاغة» كلامى مشابه آن چه سيد در پى نقد آن بوده از خود جاى به گذاشته است:


و تزعم الشيعة انه خوطب فى حياة رسول ‏اللَّه ‏صلى الله عليه و آله بأميرالمؤمنين؛ خاطبه بذلك جملة المهاجرين و الانصار. و لم يثبت ذلك فى اخبار المحدثين.<ref>شرح نهج البلاغه (ابن ‏ابى ‏الحديد) : ج ۱ ص ۱۲.  </ref>


سنّ من از هفتاد سال تجاوز كرده است. شنيده‏ام كه برخى از مخالفان در كتاب‏هايشان نوشته‏اند كه سرور ما پيامبرصلى الله عليه وآله در طول زندگانى خود مولاى ما على‏عليه السلام را به اميرالمؤمنين بودن نامگذارى نكرده است. واقعاً نمى‏دانم اين سخن را از روى عناد گفته‏اند يا از كوتاهى و قصور در معرفت و تلاش.××× 1 اليقين )سيد بن طاووس( : ص 5 سبب التأليف: فاننى كنت قد سمعت -  و قد تجاوز عمرى عن السبعين‏ان بعض المخالفين قد ذكر فى شى‏ء من مصنّفاته: ان سيدنا رسول‏اللَّه‏صلى الله عليه وآله ما سمّى مولانا علياعليه السلام بأميرالمؤمنين‏عليه السلام فى حياته، و لا اعلم هل قال ذلك عن عناد او عن قصور فى المعرفة و الاجتهاد. ×××
از اين رو سيد بن طاووس در«اليقين»كوشيده تا روايات مندرج در آن را حتى الامكان از منابع و روات مخالفان ذكر كند. يكى از آثارى كه سيد بن طاووس از آن به دفعات بهره گرفته كتاب «مناقب على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام»تأليف احمد بن محمد طبرى است، كه خطبه طولانى را نيز از اين كتاب نقل كرده است. تحقيقات نشان مى دهد كه وى به احتمال همان ابو عبداللَّه احمد بن محمد بن غالب بن خالد بن مرداس باهلى بصرى معروف به غلام خليل، از انديشمندان سده سوم هجرى اهل‏ تسنن و متوفاى شب بيست و دوم ماه رجب سال   ۲۷۵ است.<ref>سير اعلام النبلاء: ج ۵ ص ۲۸۵، ذيل مدخل غلام خليل: قال ابن‏ كمال: مات غلام خليل فى رجب سنة خمس و سبعين و مائتين، و غلقت الاسواق، و خرج الرجال و النساء للصلاة عليه. ثم حمل فى تابوت الى البصرة، و بنيت عليه قبّة. قال: و كان فصيحاً معرباً، يحفظ علماً كثيراً، و يخضب بالحناء و يقتاب بالباقلا صرفاً.   </ref> در نتيجه خطبه طولانى غدير در آثار قرن سوم اهل ‏تسنن با سند متصل انعكاس يافته است.
 
 
به نظر مى‏رسد روى اين سخن سيد با ابن‏ابى‏الحديد معتزلى است××× 2 ابن‏ابى‏الحديد معتزلى، نخستين شارح »نهج‏البلاغه« و هم عصر سيد بن طاووس است. وى هشت سال پيش از سيد از دنيا رفته است. تأكيد سيد بر اين كه بيش از هفتاد سال از عمر مى‏گذرد خود نشانگر آن است كه او كتاب »اليقين« را در پنج سال آخر زندگانى خود و بيش از سه سال پس از مرگ ابن‏ابى‏الحديد نوشته است. ×××، و او اين اثر را در ردّ او نوشته باشد. چرا كه ابن‏ابى‏الحديد در »شرح نهج‏البلاغة« كلامى مشابه آن چه سيد در پى نقد آن بوده از خود جاى به گذاشته است:
 
 
و تزعم الشيعة انه خوطب فى حياة رسول‏اللَّه‏صلى الله عليه وآله بأميرالمؤمنين؛ خاطبه بذلك جملة المهاجرين و الانصار. و لم يثبت ذلك فى اخبار المحدثين.××× 3 شرح نهج البلاغه )ابن‏ابى‏الحديد( : ج 1 ص 12. ×××
 
از اين رو سيد بن طاووس در »اليقين« كوشيده تا روايات مندرج در آن را حتى الامكان از منابع و روات مخالفان ذكر كند. يكى از آثارى كه سيد بن طاووس از آن به دفعات بهره گرفته كتاب »مناقب على بن ابى‏طالب‏عليه السلام« تأليف احمد بن محمد طبرى است، كه خطبه طولانى را نيز از اين كتاب نقل كرده است. تحقيقات نشان مى‏دهد كه وى به احتمال همان ابوعبداللَّه احمد بن محمد بن غالب بن خالد بن مرداس باهلى بصرى معروف به غلام خليل، از انديشمندان سده سوم هجرى اهل‏تسنن و متوفاى شب بيست و دوم ماه رجب سال 275 است.××× 1 سير اعلام النبلاء: ج 5 ص 285، ذيل مدخل غلام خليل: قال ابن‏كمال: مات غلام خليل فى رجب سنة خمس و سبعين و مائتين، و غلقت الاسواق، و خرج الرجال و النساء للصلاة عليه. ثم حمل فى تابوت الى البصرة، و بنيت عليه قبّة. قال: و كان فصيحاً معرباً، يحفظ علماً كثيراً، و يخضب بالحناء و يقتاب بالباقلا صرفاً. ××× در نتيجه خطبه طولانى غدير در آثار قرن سوم اهل‏تسنن با سند متصل انعكاس يافته است.
 


بررسى سند خطبه طولانى غدير در »اليقين«
بررسى سند خطبه طولانى غدير در »اليقين«


همان طور كه گفته شد، سند »اليقين« مانند سند »الاحتجاج« از طريق علقمة بن محمد از امام باقرعليه السلام نقل شده است. سيد بن طاووس -  مؤلف »اليقين« -  سند خطبه طولانى غدير را بدين شرح ذكر كرده است:
همان طور كه گفته شد، سند «اليقين» مانند سند«الاحتجاج» از طريق علقمة بن محمد از امام باقر عليه السلام نقل شده است. سيد بن طاووس -  مؤلف «اليقين» -  سند خطبه طولانى غدير را بدين شرح ذكر كرده است:حدثنا احمد بن محمد الطبرى<ref>ذكر نام احمد بن محمد طبرى در نزولى ‏ترين طبقه سلسله سند اين روايت نشان مى‏ دهد كه كتاب وى توسط شاگردانش گردآورى و ضبط شده است.</ref>، قال: اخبرنى محمد بن ابى‏ بكر بن عبد الرحمن، قال: حدثنى الحسن بن على ابو محمد الدينورى، قال: حدثنا محمد بن موسى الهمدانى، قال: حدثنا محمد بن خالد الطيالسى، قال: حدثنا سيف بن عميره، عن عقبه، عن قيس بن سمعان، عن علقمة بن محمد الحضرمى، عن ابى ‏جعفر محمد بن على‏عليه السلام، قال ... .
 


حدثنا احمد بن محمد الطبرى××× 1 ذكر نام احمد بن محمد طبرى در نزولى‏ترين طبقه سلسله سند اين روايت نشان مى‏دهد كه كتاب وى توسط شاگردانش گردآورى و ضبط شده است. ×××، قال: اخبرنى محمد بن ابى‏بكر بن عبدالرحمن، قال: حدثنى الحسن بن على ابومحمد الدينورى، قال: حدثنا محمد بن موسى الهمدانى، قال: حدثنا محمد بن خالد الطيالسى، قال: حدثنا سيف بن عميره، عن عقبه، عن قيس بن سمعان، عن علقمة بن محمد الحضرمى، عن ابى‏جعفر محمد بن على‏عليه السلام، قال ... .