آيه ۷ مجادله و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۳: خط ۲۳:
خداوند با نزول ۹ آيه پى در پى جوانب مختلف اين توطئه را مورد نكوهش قرار داد و آن را در متن قرآن ثبت كرد.
خداوند با نزول ۹ آيه پى در پى جوانب مختلف اين توطئه را مورد نكوهش قرار داد و آن را در متن قرآن ثبت كرد.


امام باقر عليه السلام هسته مركزى صحيفه ملعونه اول را كه شأن نزول آيه «إِنَّمَا النَّجْوى» هستند، با تطبيق بر آيه توصيف فرموده است.
[[امام باقر علیه السلام]] هسته مركزى صحيفه ملعونه اول را كه شأن نزول آيه «إِنَّمَا النَّجْوى» هستند، با تطبيق بر آيه توصيف فرموده است.


راوى از امام درباره آيه دهم سوره مجادله «إِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ»:
راوى از امام درباره آيه دهم سوره مجادله «إِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ»:
خط ۳۳: خط ۳۳:
حضرت مى ‏فرمايد: منظور ابوبكر و عمر است و ابوعبيده جراح امين آنان بوده، آنگاه كه جمع شدند و درون كعبه رفتند و بين خود عهدنامه‏ اى نوشتند كه «انْ ماتَ مُحَمَّدٌ انْ لا يَرْجِعَ الامْرُ فيهِمْ ابَداً»: «اگر محمد از دنيا رفت امر خلافت تا ابد به خاندان او باز نگردد».<ref>بحار الانوار: ج ۱۷ ص ۲۹ ح ۷ و ج ۲۸ ص ۸۵ و ج ۳۷ ص ۸۵ ح ۲. تفسير القمى: ج ۲ ص ۳۵۶.</ref>
حضرت مى ‏فرمايد: منظور ابوبكر و عمر است و ابوعبيده جراح امين آنان بوده، آنگاه كه جمع شدند و درون كعبه رفتند و بين خود عهدنامه‏ اى نوشتند كه «انْ ماتَ مُحَمَّدٌ انْ لا يَرْجِعَ الامْرُ فيهِمْ ابَداً»: «اگر محمد از دنيا رفت امر خلافت تا ابد به خاندان او باز نگردد».<ref>بحار الانوار: ج ۱۷ ص ۲۹ ح ۷ و ج ۲۸ ص ۸۵ و ج ۳۷ ص ۸۵ ح ۲. تفسير القمى: ج ۲ ص ۳۵۶.</ref>


امام صادق ‏عليه السلام نيز درباره شأن نزول آيه «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ ...» مى ‏فرمايد: اين آيه درباره ابوبكر و عمر و معاذ بن جبل و ابوعبيده جراح و عبدالرحمن بن عوف و سالم مولى ابى‏ حذيفه و مغيرة بن شعبه نازل شده است كه آن پيمان‏ نامه را بين خود نوشتند و ميثاق بستند و از يكديگر پيمان گرفتند كه:
[[امام صادق ‏علیه السلام]] نيز درباره شأن نزول آيه «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ ...» مى ‏فرمايد: اين آيه درباره ابوبكر و عمر و معاذ بن جبل و ابوعبيده جراح و عبدالرحمن بن عوف و سالم مولى ابى‏ حذيفه و مغيرة بن شعبه نازل شده است كه آن پيمان‏ نامه را بين خود نوشتند و ميثاق بستند و از يكديگر پيمان گرفتند كه:


«لَئِنْ مَضى مُحَمَّدٌ لا تَكُونُ الْخِلافَةُ فى بَنى ‏هاشِمٍ وَ لاَ النُّبُوَّةَ ابَداً»: «اگر محمد از دنيا رفت هرگز نگذاريم هم خلافت و هم نبوت در بنى هاشم باشد». خداوند عزوجل هم اين آيه را درباره آنان نازل كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۲۳. الكافى: ج ۸ (روضه) ص ۱۷۹.</ref>
«لَئِنْ مَضى مُحَمَّدٌ لا تَكُونُ الْخِلافَةُ فى بَنى ‏هاشِمٍ وَ لاَ النُّبُوَّةَ ابَداً»: «اگر محمد از دنيا رفت هرگز نگذاريم هم خلافت و هم نبوت در بنى هاشم باشد». خداوند عزوجل هم اين آيه را درباره آنان نازل كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۱۲۳. الكافى: ج ۸ (روضه) ص ۱۷۹.</ref>
خط ۳۹: خط ۳۹:
در روايت ديگرى از ابن‏ عباس نزول اين آيه مربوط به زمانى است كه بزرگان قريش معاهده نامه ‏اى نوشتند و در آن بر قتل على ‏عليه السلام هم پيمان شدند، و آن نوشته را به ابوعبيده جراح سپردند.  
در روايت ديگرى از ابن‏ عباس نزول اين آيه مربوط به زمانى است كه بزرگان قريش معاهده نامه ‏اى نوشتند و در آن بر قتل على ‏عليه السلام هم پيمان شدند، و آن نوشته را به ابوعبيده جراح سپردند.  


آيه «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ ...»: «هيچ نجواى سه نفره‏اى نيست مگر آنكه خداوند چهارمى آنان است» نازل شد. پيامبر صلى الله عليه و آله آن پيمان نامه را از ابوعبيده مطالبه كرد و او آن را تحويل داد».<ref>الصراط المستقيم: ج ۱ ص ۲۹۶. همچنين مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۳۶ ۲۳۵،</ref> كه نزول آيه «يَحْلِفُونَ بِاللَّه ما قالُوا ...» در همين مورد ذكر شده است.  
آيه «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ ...»: «هيچ نجواى سه نفره‏اى نيست مگر آنكه خداوند چهارمى آنان است» نازل شد.  
 
پيامبر صلى الله عليه و آله آن پيمان نامه را از ابوعبيده مطالبه كرد و او آن را تحويل داد».<ref>الصراط المستقيم: ج ۱ ص ۲۹۶. همچنين مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۳۶ ۲۳۵،</ref> كه نزول آيه «يَحْلِفُونَ بِاللَّه ما قالُوا ...» در همين مورد ذكر شده است.  


در روايت ديگرى از سلمة بن كهيل و سليمان اقطَع آمده است كه آيه «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ ...» درباره آن گروهى است كه در بين خود پيمان بستند كه خلافت را به على‏ عليه السلام ندهند.<ref>مثالب النواصب (ابن شهرآشوب) نسخه خطى: ص ۹۲.</ref>
در روايت ديگرى از سلمة بن كهيل و سليمان اقطَع آمده است كه آيه «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ ...» درباره آن گروهى است كه در بين خود پيمان بستند كه خلافت را به على‏ عليه السلام ندهند.<ref>مثالب النواصب (ابن شهرآشوب) نسخه خطى: ص ۹۲.</ref>
خط ۴۶: خط ۴۸:
آنچه از روايات فوق در تفسير آيه استفاده مى‏ شود دو نكته است:
آنچه از روايات فوق در تفسير آيه استفاده مى‏ شود دو نكته است:


'''الف) مخفى كردن از خدا؟'''
==== الف) مخفى كردن از خدا؟ ====
 
امضاكنندگان صحيفه ملعونه در حقيقت قرار دادى بر ضد خدا امضا كردند، چرا كه ولايت على‏ عليه السلام به امر الهى است.
امضاكنندگان صحيفه ملعونه در حقيقت قرار دادى بر ضد خدا امضا كردند، چرا كه ولايت على‏ عليه السلام به امر الهى است. اينكه درباره صحيفه نازل شده كه «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ»، منظور اين است كه هر كس در هر كجاى عالم كارى سِرّى انجام دهد خداوند از آن خبر دارد و كسى نمى‏ تواند سخنى يا كارى را از خدا مخفى كند. آيا تعجب‏ آور نيست كه اصحاب صحيفه -  آن هم در خانه خدا و درون كعبه -  در فكر كتمان اقدام ضد خدائى خود از خدا هستند؟!


'''ب) عملكرد شيطانى اصحاب صحيفه'''
اينكه درباره صحيفه نازل شده كه «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلاَّ هُوَ رابِعُهُمْ»، منظور اين است كه هر كس در هر كجاى عالم كارى سِرّى انجام دهد خداوند از آن خبر دارد و كسى نمى‏ تواند سخنى يا كارى را از خدا مخفى كند. آيا تعجب‏ آور نيست كه اصحاب صحيفه -  آن هم در خانه خدا و درون كعبه -  در فكر كتمان اقدام ضد خدائى خود از خدا هستند؟!


در روايت امام باقر عليه السلام «إِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ» به عمر تفسير شده است. يعنى در چنين نجوايى كه بر عليه خلافت شد نيازى به ابليس نبود، و خود عمر با شيطنتى كه داشت بالاتر از شيطان عمل مى‏ كرد؛ و از همين تطبيق آيه مهر «شيطانى بودن» بر پيشانى عمر نقش مى ‏بندد.
==== ب) عملكرد شيطانى اصحاب صحيفه ====
در روايت امام باقر عليه السلام «إِنَّمَا النَّجْوى مِنَ الشَّيْطانِ» به عمر تفسير شده است. يعنى در چنين نجوايى كه بر عليه خلافت شد نيازى به ابلیس نبود، و خود عمر با شيطنتى كه داشت بالاتر از [[شیطان]] عمل مى‏ كرد؛ و از همين تطبيق آيه مهر «شيطانى بودن» بر پيشانى عمر نقش مى ‏بندد.


از همين كلام امام باقر عليه السلام نتيجه گرفته مى‏ شود كه مؤسس اساس غصب خلافت و نقطه آغاز همه اقدامات ضد ولايت اهل ‏بيت ‏عليهم السلام عمر بن الخطاب است؛ اين نجوى از ابوبكر و عمر آغاز شد، و سپس افراد ديگر اضافه شدند. طبق فرموده حضرت اين عمر بوده كه ابوبكر را هم تحريک كرده و از يک نفر به دو نفر رسانده است.
از همين كلام [[امام باقر علیه السلام]] نتيجه گرفته مى‏ شود كه مؤسس اساس غصب خلافت و نقطه آغاز همه اقدامات ضد ولايت [[معصومین علیهم السلام|اهل ‏بیت ‏علیهم السلام]] عمر بن الخطاب است؛ اين نجوى از ابوبكر و عمر آغاز شد، و سپس افراد ديگر اضافه شدند. طبق فرموده حضرت اين عمر بوده كه ابوبكر را هم تحريک كرده و از يک نفر به دو نفر رسانده است.


== پانویس ==
== پانویس ==