بیعت: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۴ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۴ سپتامبر ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۱۴: خط ۷۱۴:
يكى از دلائل [[امامت]] و ولايت على‏ عليه السلام بيعتى است كه با آن حضرت در غدير خم صورت گرفت. در مورد بيعت در غدير خم از چند دريچه مى ‏توان سخن گفت:
يكى از دلائل [[امامت]] و ولايت على‏ عليه السلام بيعتى است كه با آن حضرت در غدير خم صورت گرفت. در مورد بيعت در غدير خم از چند دريچه مى ‏توان سخن گفت:


=== '''بيعت و نقش اجتماعى''' ===
=== بيعت و نقش اجتماعى ===
در ميان عرب رسم اين بود كه هر گاه خريد و فروشى صورت مى‏ دادند، پس از آنكه صيغه مربوطه خوانده مى‏ شد و معامله صورت مى ‏گرفت، با يكديگر دست مى ‏دادند يا دست بر دست يكديگر مى‏ زدند كه نشانه قطعى شدن معامله بود. اين عمل را مصافقه و بيعت و آن معامله را بيع مى‏ گفتند.
در ميان عرب رسم اين بود كه هر گاه خريد و فروشى صورت مى‏ دادند، پس از آنكه صيغه مربوطه خوانده مى‏ شد و معامله صورت مى ‏گرفت، با يكديگر دست مى ‏دادند يا دست بر دست يكديگر مى‏ زدند كه نشانه قطعى شدن معامله بود. اين عمل را مصافقه و بيعت و آن معامله را بيع مى‏ گفتند.


سپس معناى آن را تعميم دادند و در هر قرار داد و پيمانى كه با يكديگر مى‏ بستند دست بيعت مى‏ دادند، زيرا با اين كار گويا بيعت كننده طاعت و تسليم خود را، و بيعت شونده نصرت و يارى خود را مى ‏فروشد و به طرف مقابل واگذار مى‏ نمايد. به اين وسيله هر يک از بيعت كنندگان خود را در مقابل ديگرى متعهد و مسئول مى‏ دانست و حق شكستن آن پيمان را نداشت، و پيمان ‏شكنى بى‏ دليل يكى از خيانت‏ هاى بزرگ شمرده مى‏ شد.
سپس معناى آن را تعميم دادند و در هر قرار داد و پيمانى كه با يكديگر مى‏ بستند دست بيعت مى‏ دادند، زيرا با اين كار گويا بيعت كننده طاعت و تسليم خود را، و بيعت شونده نصرت و يارى خود را مى ‏فروشد و به طرف مقابل واگذار مى‏ نمايد. به اين وسيله هر يک از بيعت كنندگان خود را در مقابل ديگرى متعهد و مسئول مى‏ دانست و حق شكستن آن پيمان را نداشت، و پيمان ‏شكنى بى‏ دليل يكى از خيانت‏ هاى بزرگ شمرده مى‏ شد.


=== '''انواع بيعت''' ===
=== انواع بيعت ===
بيعت به خاطر اهدافى صورت مى‏ گرفت، و در اسلام در عهد رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله بيعت‏ هاى گوناگونى صورت گرفته است:
بيعت به خاطر اهدافى صورت مى‏ گرفت، و در اسلام در عهد رسول ‏خدا صلى الله عليه وآله بيعت‏ هاى گوناگونى صورت گرفته است:


خط ۷۲۸: خط ۷۲۸:
ج) براى امرى خاص مثل جنگ و صلح: مانند بيعت رضوان يا بیعت شجره، كه در سال ششم هجرى پيامبرصلى الله عليه وآله با گروهى از مسلمانان عازم عمره شدند و مشركان مكه در محلى به نام حدَيبيه راه را بر آنان بسته و مانع حركت و ورود ايشان به مكه شدند. پيامبرصلى الله عليه وآله در آنجا از همراهان خود بيعت گرفت كه تا دم مرگ پايدارى كنند و از ميدان نگريزند و ... . سرانجام كار به مصالحه كشيد كه به صلح حدیبیه مشهور است.
ج) براى امرى خاص مثل جنگ و صلح: مانند بيعت رضوان يا بیعت شجره، كه در سال ششم هجرى پيامبرصلى الله عليه وآله با گروهى از مسلمانان عازم عمره شدند و مشركان مكه در محلى به نام حدَيبيه راه را بر آنان بسته و مانع حركت و ورود ايشان به مكه شدند. پيامبرصلى الله عليه وآله در آنجا از همراهان خود بيعت گرفت كه تا دم مرگ پايدارى كنند و از ميدان نگريزند و ... . سرانجام كار به مصالحه كشيد كه به صلح حدیبیه مشهور است.


=== '''اركان و شرايط بيعت''' ===
=== اركان و شرايط بيعت ===
چنان نيست كه هر بيعتى صورت گرفت درست و قابل عمل و غير قابل نقض باشد، بلكه بيعت داراى اركان و شرايطى است كه بايد مراعات گردد. براى بيعت سه ركن و شرط ذكر كرده ‏اند:
چنان نيست كه هر بيعتى صورت گرفت درست و قابل عمل و غير قابل نقض باشد، بلكه بيعت داراى اركان و شرايطى است كه بايد مراعات گردد. براى بيعت سه ركن و شرط ذكر كرده ‏اند:


خط ۷۴۷: خط ۷۴۷:
و [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین ‏علیه السلام]] فرمود: لا طاعة لمخلوق فى معصية الخالق<ref>نهج البلاغه: حكمت۱۶۵.</ref>: نبايد از مخلوق در كارى كه نافرمانى خالق است اطاعت كرد.
و [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین ‏علیه السلام]] فرمود: لا طاعة لمخلوق فى معصية الخالق<ref>نهج البلاغه: حكمت۱۶۵.</ref>: نبايد از مخلوق در كارى كه نافرمانى خالق است اطاعت كرد.


=== '''اهميت و نقش بيعت''' ===
=== اهميت و نقش بيعت ===
بيعت پيمانى است كه بيعت كننده با بيعت شونده مى‏ بندد، و وفاى به آن از اهم واجبات است. در اسلام كمتر حكمى است كه به اندازه وفاى به عهد و پيمان نسبت به آن تأكيد شده باشد: «و اوفوا بالعهد ان العهد كان مسئولاً»<ref>اسراء / ۳۴.</ref>: به عهد و پيمان وفا كنيد زيرا از وفاى به عهد سؤال خواهد شد. و در وصف نيكوكاران فرموده: «الموفون بعهدهم اذا عاهدوا»<ref>بقره /  ۱۷۷. </ref>: و آنان كه چون پيمان بندند وفا كنند. و از عهد شكنى به سختى نكوهش نموده و آن را از اوصاف فاسقان برشمرده است: «الذين ينقضون عهد اللَّه من بعد ميثاقه» .<ref>بقره / ۲۷.</ref>
بيعت پيمانى است كه بيعت كننده با بيعت شونده مى‏ بندد، و وفاى به آن از اهم واجبات است. در اسلام كمتر حكمى است كه به اندازه وفاى به عهد و پيمان نسبت به آن تأكيد شده باشد: «و اوفوا بالعهد ان العهد كان مسئولاً»<ref>اسراء / ۳۴.</ref>: به عهد و پيمان وفا كنيد زيرا از وفاى به عهد سؤال خواهد شد. و در وصف نيكوكاران فرموده: «الموفون بعهدهم اذا عاهدوا»<ref>بقره /  ۱۷۷. </ref>: و آنان كه چون پيمان بندند وفا كنند. و از عهد شكنى به سختى نكوهش نموده و آن را از اوصاف فاسقان برشمرده است: «الذين ينقضون عهد اللَّه من بعد ميثاقه» .<ref>بقره / ۲۷.</ref>


خط ۷۶۶: خط ۷۶۶:
اگر ميان خود و دشمنت پيمانى منعقد نمودى يا او را امان دادى، نسبت به عهد و پيمان خود وفادار باش و امان خود را محترم بشمار و خود را در برابر آن سپر ساز، زيرا در ميان واجبات الهى هيچ امرى نزد مردم -  با اختلافاتى كه در عقايد و آراء خود دارند -  مانند وفاى به عهد مورد اتفاق و احترام نيست.
اگر ميان خود و دشمنت پيمانى منعقد نمودى يا او را امان دادى، نسبت به عهد و پيمان خود وفادار باش و امان خود را محترم بشمار و خود را در برابر آن سپر ساز، زيرا در ميان واجبات الهى هيچ امرى نزد مردم -  با اختلافاتى كه در عقايد و آراء خود دارند -  مانند وفاى به عهد مورد اتفاق و احترام نيست.


=== '''بيعت و نقش مردم''' ===
=== بيعت و نقش مردم ===
پس از روشن شدن معناى بيعت و اهميت آن، به ويژه در مسائل اجتماعى و سياسى، لازم به ذكر است كه بيعت گاهى خود عامل ايجاب شرعى يک امر است، يعنى بيعت سبب مى‏ شود كه امرى واجب گردد، مانند بيعت نصرت و حمايت در محدوده قوانين شرع، كه پيش از بيعت وجوب نداشته است.
پس از روشن شدن معناى بيعت و اهميت آن، به ويژه در مسائل اجتماعى و سياسى، لازم به ذكر است كه بيعت گاهى خود عامل ايجاب شرعى يک امر است، يعنى بيعت سبب مى‏ شود كه امرى واجب گردد، مانند بيعت نصرت و حمايت در محدوده قوانين شرع، كه پيش از بيعت وجوب نداشته است.


خط ۷۸۷: خط ۷۸۷:
فنظرت فاذاً ليس لى معين الا اهل‏ بيتى، فضننت بهم عن الموت. و اغضيت على القدى، و شربت على الشجا، و صبرت على اخذ الكظم و على امر من طعم العلقم<ref>نهج البلاغه: خطبه ۲۶. بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۴۱۷ به بعد. </ref>: پس نگاه كردم ديدم جز خاندان خود (و چند يار انگشت شمار) ياورى ندارم، پس حيفم آمد كه آنان را به كام مرگ بفرستم. بنابراين خار در چشم و استخوان در گلو را تحمل كردم، و با آنكه غصه گلويم را مى‏ فشرد و ميوه‏اى تلخ را فرو مى‏ بردم صبر ورزيدم.
فنظرت فاذاً ليس لى معين الا اهل‏ بيتى، فضننت بهم عن الموت. و اغضيت على القدى، و شربت على الشجا، و صبرت على اخذ الكظم و على امر من طعم العلقم<ref>نهج البلاغه: خطبه ۲۶. بحار الانوار: ج ۲۹ ص ۴۱۷ به بعد. </ref>: پس نگاه كردم ديدم جز خاندان خود (و چند يار انگشت شمار) ياورى ندارم، پس حيفم آمد كه آنان را به كام مرگ بفرستم. بنابراين خار در چشم و استخوان در گلو را تحمل كردم، و با آنكه غصه گلويم را مى‏ فشرد و ميوه‏اى تلخ را فرو مى‏ بردم صبر ورزيدم.


=== '''بيعت شكنى''' ===
=== بيعت شكنى ===
مهم‏ترين مسئله در اين بخش اين است كه آيا بيعت را بى ‏دليل و به دلخواه خود مى‏ توان شكست؟ آيا در [[اسلام]] جايز است كه يک روز با حاكم اسلامى بيعت كرد و روز ديگر به بهانه‏ هاى واهى و غير شرعى نقض آن را خواستار شد؟ آيا اگر نسلى با حاكم اسلامى بيعت كرد و نسل بعد با وجود نسل قبل كه بر عهد و بيعت خود پايدار است، بدون دليل شرعى، عدم ادامه بيعت با آن حاكم را خواستار شود، بايد دست از بيعت شست و صحنه را ترک كرد و به خواسته نسل جديد تن داد؟!
مهم‏ترين مسئله در اين بخش اين است كه آيا بيعت را بى ‏دليل و به دلخواه خود مى‏ توان شكست؟ آيا در [[اسلام]] جايز است كه يک روز با حاكم اسلامى بيعت كرد و روز ديگر به بهانه‏ هاى واهى و غير شرعى نقض آن را خواستار شد؟ آيا اگر نسلى با حاكم اسلامى بيعت كرد و نسل بعد با وجود نسل قبل كه بر عهد و بيعت خود پايدار است، بدون دليل شرعى، عدم ادامه بيعت با آن حاكم را خواستار شود، بايد دست از بيعت شست و صحنه را ترک كرد و به خواسته نسل جديد تن داد؟!


خط ۷۹۸: خط ۷۹۸:
مى‏ بينيم كه امام‏ عليه السلام از زبير براى پيمان شكنى او دليل مى‏ طلبد و علت مى‏ جويد. پس معلوم مى‏ شود كه نقض بيعت دلبخواهى نيست و نبايد از روى هوا و هوس صورت گيرد. و هنگامى كه [[زبیر بن عوام قرشی|زبیر]] براى پيمان شكنى خود دليل مى ‏آورد كه من از اول بيعت واقعى نكردم بلكه به ظاهر دست بيعت دادم و در دل مخالف بودم، فرمود: او چنين مى ‏پندارد كه تنها دست بيعت داده و با دل بيعت نكرده! بنابراين به بيعت خود [[اقرار]] دارد و نسبت به يک امر باطنى مدعى است. پس بايد بر اثبات مدعايش دليل مقبول بياورد، و الا به همان بيعتى كه از آن دست برداشته است باز گردد.<big><ref> نهج البلاغه: خطبه ۸ .</ref></big>
مى‏ بينيم كه امام‏ عليه السلام از زبير براى پيمان شكنى او دليل مى‏ طلبد و علت مى‏ جويد. پس معلوم مى‏ شود كه نقض بيعت دلبخواهى نيست و نبايد از روى هوا و هوس صورت گيرد. و هنگامى كه [[زبیر بن عوام قرشی|زبیر]] براى پيمان شكنى خود دليل مى ‏آورد كه من از اول بيعت واقعى نكردم بلكه به ظاهر دست بيعت دادم و در دل مخالف بودم، فرمود: او چنين مى ‏پندارد كه تنها دست بيعت داده و با دل بيعت نكرده! بنابراين به بيعت خود [[اقرار]] دارد و نسبت به يک امر باطنى مدعى است. پس بايد بر اثبات مدعايش دليل مقبول بياورد، و الا به همان بيعتى كه از آن دست برداشته است باز گردد.<big><ref> نهج البلاغه: خطبه ۸ .</ref></big>


=== '''علل بيعت شكنى''' ===
=== علل بيعت شكنى ===
همه اين بحث‏ ها و پافشارى ‏ها براى آن است كه گاه عهد شكنى دليل موجه و منطقى ندارد، بلكه علل و عوامل گوناگونى موجب آن مى‏ گردد كه در اين بخش به پاره ‏اى از آنها اشاره مى‏ شود:
همه اين بحث‏ ها و پافشارى ‏ها براى آن است كه گاه عهد شكنى دليل موجه و منطقى ندارد، بلكه علل و عوامل گوناگونى موجب آن مى‏ گردد كه در اين بخش به پاره ‏اى از آنها اشاره مى‏ شود:


خط ۸۱۱: خط ۸۱۱:
عوامل ديگرى هم هست چون: دنيا طلبى، قبيله گرايى، ترس، طمع، و... ، كه از شرح آنها خوددارى مى ‏كنيم.
عوامل ديگرى هم هست چون: دنيا طلبى، قبيله گرايى، ترس، طمع، و... ، كه از شرح آنها خوددارى مى ‏كنيم.


=== '''برخورد با بيعت شكنان''' ===
=== برخورد با بيعت شكنان ===
با توجه به اينكه نقض بيعت و عهد شكنى ممكن است ناحق و غير منطقى باشد. اگر زمانى فرا رسد كه اكثر بيعت كنندگان بدون دليل شرعى و معقول دست از بيعت كشيدند و عهد شكستند، اما گروه اندكى از آنان بر سر عهد و وفا ماندند و شرايط به گونه ‏اى بود كه اين عده اندک توان مقابله با آن [[اکثریت]] را داشتند بايد مقاومت كنند و به يارى حاكم اسلامى بشتابند، و اكثريت عهدشكن را وادار به تسليم و التزام به عهد خود كنند.
با توجه به اينكه نقض بيعت و عهد شكنى ممكن است ناحق و غير منطقى باشد. اگر زمانى فرا رسد كه اكثر بيعت كنندگان بدون دليل شرعى و معقول دست از بيعت كشيدند و عهد شكستند، اما گروه اندكى از آنان بر سر عهد و وفا ماندند و شرايط به گونه ‏اى بود كه اين عده اندک توان مقابله با آن [[اکثریت]] را داشتند بايد مقاومت كنند و به يارى حاكم اسلامى بشتابند، و اكثريت عهدشكن را وادار به تسليم و التزام به عهد خود كنند.


خط ۸۲۴: خط ۸۲۴:
در خطبه ۱۰ و ۱۷۳ و نامه ۲۹  و نيز موارد ديگر در «نهج البلاغه» از اين گونه برخوردها و تهديدها هست كه به ذكر آنها نمى پردازيم.
در خطبه ۱۰ و ۱۷۳ و نامه ۲۹  و نيز موارد ديگر در «نهج البلاغه» از اين گونه برخوردها و تهديدها هست كه به ذكر آنها نمى پردازيم.


=== '''مفهوم بيعت غدير''' ===
=== مفهوم بيعت غدير ===
«بيعت غدير» در متن خطبه مطرح شده و در واقع التزام به محتواى آن است. «بيعت» يعنى دست دادن به عنوان اقرار و پذيرفتن مقام كسى و در پى آن وعده وفادارى به موجبات و لوازم آن. لذا در بيعت بايد موضوع اصلى آن و وعده ‏هايى كه به عنوان وفادارى داده مى‏ شود مشخص شود. همچنين ارزش و پشتوانه بيعت و ضامن و شاهد آن و كيفيت و شكل آن بايد تعيين گردد.
«بيعت غدير» در متن خطبه مطرح شده و در واقع التزام به محتواى آن است. «بيعت» يعنى دست دادن به عنوان اقرار و پذيرفتن مقام كسى و در پى آن وعده وفادارى به موجبات و لوازم آن. لذا در بيعت بايد موضوع اصلى آن و وعده ‏هايى كه به عنوان وفادارى داده مى‏ شود مشخص شود. همچنين ارزش و پشتوانه بيعت و ضامن و شاهد آن و كيفيت و شكل آن بايد تعيين گردد.