۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
يک. آيه تبليغ: هنگامى كه آيه [[تبلیغ]] نازل شد و پيامبر صلى الله عليه وآله را مأمور به تبليغ پيامى از سوى خدا به مردم كرد، رسول خداصلى الله عليه وآله براى حفظ دين احساس خطر نمود. خداوند هم در ادامه آيه مى فرمايد: «و اللَّه يعصمك من الناس» . | يک. آيه تبليغ: هنگامى كه آيه [[تبلیغ]] نازل شد و پيامبر صلى الله عليه وآله را مأمور به تبليغ پيامى از سوى خدا به مردم كرد، رسول خداصلى الله عليه وآله براى حفظ دين احساس خطر نمود. خداوند هم در ادامه آيه مى فرمايد: «و اللَّه يعصمك من الناس» . | ||
اين قسمت از آيه وعده اى است كه خداى تعالى به رسول | اين قسمت از آيه وعده اى است كه خداى تعالى به رسول خود صلى الله عليه و آله داده است؛ كه او را از خطراتى كه در اين [[ابلاغ غدیر|ابلاغ]] ممكن است متوجه وى شود نگهدارى كند. | ||
مفسرين گويند: امر مهمى كه خدا در اين آيه به پيامبرش صلى الله عليه | مفسرين گويند: امر مهمى كه خدا در اين آيه به پيامبرش صلى الله عليه و آله تذكر مى دهد، موضوع تعيين [[امامت|امام]] و جانشين است، كه اگر انجام نشود زحمات بيست و سه ساله پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله پس از شهادتش به هدر مى رود و مردم يک باره به [[جاهلیت]] خود باز مى گردند. گويا پيامبر صلى الله عليه و آله رسالت و پيام [[خداوند|خدا]] را نرسانده است. | ||
از سوى ديگر، به واسطه جنگ هاى معروف و مشهور اميرالمؤمنين عليه السلام - كه پايه اسلام را محکم كرده بود - در دل [[منافقین]] نسبت به آن حضرت كينه و خشمى ايجاد شده بود. تا جايى كه در اواخر عمر | از سوى ديگر، به واسطه جنگ هاى معروف و مشهور اميرالمؤمنين عليه السلام - كه پايه اسلام را محکم كرده بود - در دل [[منافقین]] نسبت به آن حضرت كينه و خشمى ايجاد شده بود. تا جايى كه در اواخر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله گاه و بيگاه اظهار مى كردند. پيامبر صلى الله عليه و آله نيز آگاه بود كه نصب حضرت على عليه السلام به مقام پيشوايى بر آن ها گران و سنگين خواهد آمد و كارشكنى و فتنه انگيزى خواهند كرد. از اين جهت خداى تعالى ضمانت نگهدارى پيامبرش صلى الله عليه و آله را در آيه شريفه تذكر مى دهد. | ||
دو. آيات سوره حجر: مورد ديگر آيات آخر سوره حجر است، كه خداوند صريحاً به پيامبرش صلى الله عليه | دو. آيات سوره حجر: مورد ديگر آيات آخر سوره حجر است، كه خداوند صريحاً به پيامبرش صلى الله عليه و آله وعده خنثى سازى توطئه هاى منافقين و دفع خطر آنان را مى دهد. چنانچه هم برگزارى مراسم سه روزه در آرامش كامل، و هم حفظ جان حضرت در [[کوه هرشی]] از خطر قتل نشان داد كه وقتى ضمانت خداوند پشتوانه عملى باشد، هيچ قدرتى توان بر هم زدن آن را ندارد. | ||
لازم به ذكر است كه در | لازم به ذكر است كه در اين جا فقط به دو موارد از آيات اشاره شد. اين در حالى است كه بيش از هشتاد آيه از افشاگرى عليه منافقين در ايام غدير، حاكى از ضمانت حفظ و حراست خداوند نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله و اجراى مراسم غدير است. | ||
==== ب. برقرارى امنيت توسط | ==== ب. برقرارى امنيت توسط پيامبر صلى الله عليه و آله ==== | ||
يكى از عمده ترين [[موانع]] بر سر راه [[ابلاغ ولایت]] در غدير حضور مسخره كنندگان اسلام از داخل مسلمين بود، كه همان [[منافقین]] بودند. | يكى از عمده ترين [[موانع]] بر سر راه [[ابلاغ ولایت]] در غدير حضور مسخره كنندگان اسلام از داخل مسلمين بود، كه همان [[منافقین]] بودند. پيامبر صلى الله عليه و آله براى مقابله با چنين افرادى كه به عنوان مسلمان در بين اجتماع مسلمين مشغول [[توطئه]] بودند، شيوه هاى مختلفى را به كار بردند. تمام اين شيوه ها بر اين اصل امنيتى استوار بود كه به اصل برنامه غدير لطمه اى نزند. | ||
به عنوان مثال، [[پیامبرصلی الله علیه و آله]] در جايى از [[خطبه غدیر]] فرمود: از [[جبرئیل]] خواستم تا از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مهم معاف بدارد، زيرا به اين نكته واقف بودم كه تعداد اهل [[نفاق]] و دغل و دورويى بر پرهيزگاران امتم غالب هستند، و مسخره كنندگان اسلام را مى شناختم. | به عنوان مثال، [[پیامبرصلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] در جايى از [[خطبه غدیر]] فرمود: از [[جبرئیل]] خواستم تا از خدا بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مهم معاف بدارد، زيرا به اين نكته واقف بودم كه تعداد اهل [[نفاق]] و دغل و دورويى بر پرهيزگاران امتم غالب هستند، و مسخره كنندگان اسلام را مى شناختم. | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله در جايى ديگر از اين خطبه، براى خنثى سازى نقشه ها و اهداف و توطئه هاى منافقين، به آيه ۴۷ سوره نساء اشاره نمود و با صراحت فرمود: به خدا قسم قصد نشده از اين آيه مگر گروهى از [[اصحاب]] من، كه آنان را با نام و نسبشان مى شناسم. ولى مأمور شدم از آنان اعراض كنم و آنان را معرفى نكنم. با اين سخن منافقين بر خود لرزيدند و احساس كردند در ادامه سخن از توطئه هاى آنان پرده برداشته خواهد شد و همه از نقشه هاى سرّى آنان آگاه مى گردند. | |||
==== ج. بر قرارى [[امنیت]] توسط حضرت على عليه السلام ==== | ==== ج. بر قرارى [[امنیت]] توسط حضرت على عليه السلام ==== | ||
در آغاز سخنرانى | در آغاز سخنرانى پيامبر صلى الله عليه و آله، منافقين به ايادى و هواداران خود سپردند كه وقتى [[پیامبرصلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] بر فراز منبر قرار مى گيرد و مردم با انسجام بيشترى آماده [[استماع]] سخنرانى مى شوند، در صفوف اول قرار داشته باشند و ناگهان از بين جمعيت برخيزند و پراكنده شوند، تا عملاً مجلس را بر هم زنند و نگذارند برنامه ادامه يابد! | ||
اين نقشه عملى شد. | اين نقشه عملى شد. پيامبر صلى الله عليه و آله وقتى جدى بودن توطئه را احساس كرد، به اميرالمؤمنين عليه السلام دستور داد تا از منبر پايين رفته و از [[تفرقه]] مردم جلوگيرى كند و همه را مقابل [[منبر]] جمع نموده و مجلس را منظم نمايد. | ||
==== د. برقرارى امنيت توسط صحابه ==== | ==== د. برقرارى امنيت توسط صحابه ==== | ||
از ديگر اقدامات امنيتى | از ديگر اقدامات امنيتى پيامبر صلى الله عليه و آله براى حفظ آرامش و امنيت اجراى مراسم، مطلع ساختن برخى از اصحاب از توطئه هاى منافقين بود. پيامبر صلى الله عليه و آله به برخى همچون [[اصحاب ائمه علیهم السلام|مقداد]]، سلمان، ابوذر، [[حذیفه بن یمان|حذیفه]] و بريده اسلمى - كه از افراد قابل اعتماد در بين مردم بودند - دستور داد تا حركات منافقين را زير نظر داشته باشند و به وى گزارش كنند. علت انتخاب اين افراد از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله، علاوه بر ايمان و سابقه [[اسلام]] ايشان اين بود كه اين ها از افراد مورد [[وثوق]] و اعتماد در بين مردم بودند. | ||
=== بستن عمامه === | === بستن عمامه === | ||
از ديگر اقدامات رسول اكرم صلى الله عليه | از ديگر اقدامات رسول اكرم صلى الله عليه و آله در غدير براى نشان دادن خلافت و رهبرى حضرت على عليه السلام بستن عمامه بر سر اميرالمؤمنين عليه السلام است. عمامه پيامبر صلى الله عليه و آله - كه نشان و رمزى از سيادت و پيشوايى بود - به امامان ديگر نيز به ارث رسيد. اين عمامه رمز تداوم رهبرى رسول خدا صلى الله عليه و آله و خلافت حقه در نسل پاک آن حضرت بود. | ||
هم چنين عمامه مظهر هيبت است،وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله عمامه را بر سر حضرت على عليه السلام گذارد و مقدارى از طرف ديگرش را به پشت سر او افكند و فرمود:هكذا تيجان الملائكة: تاج هاى فرشتگان نيز همين گونه است. در واقع مى توان نتيجه گرفت كه بستن [[عمامه]] كنايه از اعطاى مقام سیادت و پيشوايى و [[خلافت]] به آن حضرت است. | |||
اين امر خود نشان دهنده [[ذکاوت]] اجتماعى و ابتكار عمل | اين امر خود نشان دهنده [[ذکاوت]] اجتماعى و ابتكار عمل پيامبر صلى الله عليه و آله است؛ كه در حضور ديدگان آن همه جمعيت عمامه خود را - كه دليلى بر مقام [[جانشینی]] و خلافت ايشان است - بر سر حضرت امير عليه السلام قرار مى دهد، تا اين امر باعث [[تثبیت]] پيام مورد نظر ايشان در ذهن همگان گردد. | ||
=== اولين شاعر غدير === | === اولين شاعر غدير === | ||
اولين [[قصیده]] اى كه راجع به داستان غدير سروده شده، شعر [[حسان بن ثابت|حسّان بن ثابت]] است. حسّان در حضور بيش از هزار نفر جمعيت - كه در ميانشان سخنوران و شاعران به نامى بوده - و بزرگان [[قریش]] - كه به دقائق سخن سرايى واقف بودند - اولين [[غدیریه]] را سرود و همان جا خواند. بعد از خواندن اين قصيده، | اولين [[قصیده]] اى كه راجع به داستان غدير سروده شده، شعر [[حسان بن ثابت|حسّان بن ثابت]] است. حسّان در حضور بيش از هزار نفر جمعيت - كه در ميانشان سخنوران و شاعران به نامى بوده - و بزرگان [[قریش]] - كه به دقائق سخن سرايى واقف بودند - اولين [[غدیریه]] را سرود و همان جا خواند. بعد از خواندن اين قصيده، پيامبر صلى الله عليه و آله به حسّان فرمود: همواره به وسيله [[روح القدس]] مؤيد باشى، تا آن گاه كه ما را به زبان خود يارى مى كنى. | ||
اين امر بازگو كننده مديريت منابع انسانى توسط | اين امر بازگو كننده مديريت منابع انسانى توسط پيامبر صلى الله عليه و آله است؛ كه از وجود يک شاعر نيز در آن روز به نحو احسن و در بهترين زمان ممكن استفاده مى نمايد، تا شعر او نيز گواهى بر [[حقانیت]] غدير براى آيندگان باشد. | ||
=== بيعت گرفتن از مردم در روز غدير === | === بيعت گرفتن از مردم در روز غدير === | ||
پيامبر صلى الله عليه و آله پس از شرح مفصلى پيرامون حلال و حرام و تأكید بر نماز و زكات فرمود: من مأموريت دارم از طرف خداوند براى على بن ابى طالب و امامان پس از اوعليهم السلام - كه از من و اويند - از شما [[بیعت]] بگيرم. آنان تا روز [[قیامت]] امام و پيشوايند، و مهدى امت من عليه السلام - كه به حق داورى مى كند - از آنان است. حتى [[پیامبرصلی الله عليه و آله]] بيعت گرفتن خود را از مردم به دو صورت زبانى و [[بیعت]] با دست مطرح نمود. | |||
پيامبرصلى الله عليه وآله در بيعت زبانى از مردم خواست عين جملاتى را كه حضرت مى گويد تكرار كنند: | پيامبرصلى الله عليه وآله در بيعت زبانى از مردم خواست عين جملاتى را كه حضرت مى گويد تكرار كنند: | ||
در تمام مواردى كه گفتى خدا را [[اطاعت]] مى كنيم و گوش به فرمان تو و على و حسن و حسين و ائمه عليهم السلام هستيم. اين [[عهد و پیمان|عهد و پیمانی]] است كه براى امارت مسلمين با قلب و جان و زبانمان نموديم، و با دست بيعت كرديم. هر كس آن دو را درک نمود با دست و زبان به مقامشان [[اعتراف]] نمايد. جوياى هيچ تبديلى در آن نبوده، و از جانب خود تا قيامت به جاى آن قائل به نيرو و قدرتى نخواهيم بود. خدا را به گواهى گيريم و [[خداوند|خدا]] گواهى بسنده و كافى است، و تو در اين موضوع بر ما گواه باشى، و نيز همه مطيعان و فرشتگان و لشكرها و بندگان خداوند، همه و همه [[گواهی]] مى دهند، و گواهى خداوند از همه | در تمام مواردى كه گفتى خدا را [[اطاعت]] مى كنيم و گوش به فرمان تو و على و حسن و حسين و ائمه عليهم السلام هستيم. اين [[عهد و پیمان|عهد و پیمانی]] است كه براى امارت مسلمين با قلب و جان و زبانمان نموديم، و با دست بيعت كرديم. هر كس آن دو را درک نمود با دست و زبان به مقامشان [[اعتراف]] نمايد. جوياى هيچ تبديلى در آن نبوده، و از جانب خود تا قيامت به جاى آن قائل به نيرو و قدرتى نخواهيم بود. خدا را به گواهى گيريم و [[خداوند|خدا]] گواهى بسنده و كافى است، و تو در اين موضوع بر ما گواه باشى، و نيز همه مطيعان و فرشتگان و لشكرها و بندگان خداوند، همه و همه [[گواهی]] مى دهند، و گواهى خداوند از همه بزرگ تر است. | ||
رسول | رسول خدا صلى الله عليه و آله در روز [[غدیرخم|غدیر]] بر بيعت سرشناسان - چه از [[مومنین|مؤمنین]] و چه از منافقين - تأكيد خاصى داشتند. اول كسى كه پيامبر صلى الله عليه و آله به آنان دستور داد [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و عمر بودند. آن دو بلند نشدند مگر بعد از آن كه از پيامبر صلى الله عليه و آله پرسيدند: آيا اين بيعت به امر خداست؟ | ||
حضرت جواب داد: آرى، از امر [[خداوند]] جل و علا است. و بدانيد كه هر كس اين بيعت را بشكند [[کافر]] است... . چرا كه سخن على عليه السلام سخن من و امر او امر من است. هر كس با سخن على عليه السلام و امر او [[مخالفت]] كند با من مخالفت كرده است. بعد از آنكه حضرت اين سخن را بر آنان تأكيد كرد، دستور داد تا هر چه زودتر بيعت كنند. آن دو برخاستند و نزد [[علی علیه السلام]] رفتند و به عنوان «امير المؤمنين» با او بيعت كردند. سپس | حضرت جواب داد: آرى، از امر [[خداوند]] جل و علا است. و بدانيد كه هر كس اين بيعت را بشكند [[کافر]] است... . چرا كه سخن على عليه السلام سخن من و امر او امر من است. هر كس با سخن على عليه السلام و امر او [[مخالفت]] كند با من مخالفت كرده است. بعد از آنكه حضرت اين سخن را بر آنان تأكيد كرد، دستور داد تا هر چه زودتر بيعت كنند. آن دو برخاستند و نزد [[علی علیه السلام]] رفتند و به عنوان «امير المؤمنين» با او بيعت كردند. سپس پيامبر صلى الله عليه و آله به [[سلمان]] و ابوذر دستور بيعت داد. آن دو برخاستند و (بيعت كردند) و سخنى نگفتند... . | ||
بعد از | بعد از آن ها پيامبر صلى الله عليه و آله به [[حذیفة بن یمان یمانی|حذیفه]] و ابن مسعود و عمار و بريده اسلمى نيز همين دستور را داد. از ديگر افرادى كه به عنوان اولين بيعت كنندگان بودند مى توان به عثمان و طلحه و زبير و معاويه و مغيره و ابوموسى اشعرى اشاره كرد، كه پيامبر صلى الله عليه و آله تأكيد خاصى بر بيعت آن ها داشت. | ||
پس از اين اشخاص، كل جمعيتى كه در | پس از اين اشخاص، كل جمعيتى كه در آن جا حضور داشتند به ترتيب داخل خيمه حضرت على عليه السلام شده و با ايشان بيعت نمودند. | ||
=== بيعت با زنان === | === بيعت با زنان === |