۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
==آیه «یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمالَکُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ...»<ref>احزاب/۷۱. غدیر در قرآن: ج۲ ص۲۰۷-۲۰۹.</ref>== | ==آیه «یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمالَکُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ...»<ref>احزاب/۷۱. غدیر در قرآن: ج۲ ص۲۰۷-۲۰۹.</ref>== | ||
غدير همان اندازه كه يک اعتقاد بود يک دستور نيز بود. دستورى به گستردگى جوانب مختلف آن، كه مجموعه اى از ايمان و اطاعت و پيمان در يک سو و حمد و سپاس و تشكر از اين نعمت در سوى ديگرِ آن به چشم مى خورد. | غدير همان اندازه كه يک اعتقاد بود يک دستور نيز بود. | ||
دستورى به گستردگى جوانب مختلف آن، كه مجموعه اى از ايمان و اطاعت و پيمان در يک سو و حمد و سپاس و تشكر از اين نعمت در سوى ديگرِ آن به چشم مى خورد. | |||
اين فرامين خاص كه در غدير به مردم داده شد وظايف آنان را در آن مقطع خاص به عنوان مقدمه اى براى آينده ها تعيين كرد. | اين فرامين خاص كه در غدير به مردم داده شد وظايف آنان را در آن مقطع خاص به عنوان مقدمه اى براى آينده ها تعيين كرد. | ||
بسيار جالب است كه آيات قرآن پشتيبانِ اين اوامر غديرى است كه مستقيماً در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله بدان ها استشهاد شده است. آياتى كه به اين عنوان در غدير به صورت تركيب و تضمين در كلام حضرت ديده مى شود ۱۰ آيه است، كه يكى از آنها آيه ۷۱ سوره احزاب است: | بسيار جالب است كه آيات قرآن پشتيبانِ اين اوامر غديرى است كه مستقيماً در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله بدان ها استشهاد شده است. | ||
آياتى كه به اين عنوان در غدير به صورت تركيب و تضمين در كلام حضرت ديده مى شود ۱۰ آيه است، كه يكى از آنها آيه ۷۱ سوره احزاب است: | |||
«يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّه وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً»: | «يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّه وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً»: | ||
خط ۲۲: | خط ۲۶: | ||
زمينه اين آيه در قرآن مسئله تعليم و اطاعت محض از فرامين خدا و رسول است و از آيه ۶۹ آغاز مى شود كه مى فرمايد: | زمينه اين آيه در قرآن مسئله تعليم و اطاعت محض از فرامين خدا و رسول است و از آيه ۶۹ آغاز مى شود كه مى فرمايد: | ||
«مانند اذيت كنندگان حضرت موسى عليه السلام نباشيد كه درباره خداوند سخن ناروا گفتند (و درخواست رؤيت خدا را نمودند). خدا او را از گفته آنان برى نمود و اين گفتار آنان به عظمت آن حضرت در پيشگاه الهى لطمه اى نزد». | «مانند اذيت كنندگان حضرت موسى عليه السلام نباشيد كه درباره خداوند سخن ناروا گفتند (و درخواست رؤيت خدا را نمودند). | ||
خدا او را از گفته آنان برى نمود و اين گفتار آنان به عظمت آن حضرت در پيشگاه الهى لطمه اى نزد». | |||
آنگاه به مؤمنين دستور مى دهد كه سخن به حق و درستى بگويند تا اعمال آنان را اصلاح كند و گناهانشان را ببخشايد. به عنوان نتيجه گيرى از مسايل مربوط به اذيت كنندگان حضرت موسى عليه السلام و آنچه بايد امت پيامبر صلى الله عليه و آله پيش بگيرند اطاعت خدا و رسول را تنها راه چاره اعلام مى نمايد. | آنگاه به مؤمنين دستور مى دهد كه سخن به حق و درستى بگويند تا اعمال آنان را اصلاح كند و گناهانشان را ببخشايد. | ||
به عنوان نتيجه گيرى از مسايل مربوط به اذيت كنندگان حضرت موسى عليه السلام و آنچه بايد امت پيامبر صلى الله عليه و آله پيش بگيرند اطاعت خدا و رسول را تنها راه چاره اعلام مى نمايد. | |||
===تحليل اعتقادى=== | ===تحليل اعتقادى=== | ||
تفسيرى كه پيامبر صلى الله عليه و آله به صورت ضمنى درباره اين آيه فرموده تعيين كسانى است كه اطاعت آنان رستگارى بزرگ | تفسيرى كه پيامبر صلى الله عليه و آله به صورت ضمنى درباره اين آيه فرموده تعيين كسانى است كه اطاعت آنان رستگارى بزرگ است. | ||
در آخرين بخش خطابه غدير، آن حضرت دوازده امام عليهم السلام را به صورت دقيق ترى در چندين عبارت تعيين فرمود و حتى نام امام حسن و امام حسين عليهما السلام را برد. اكنون كه مى فرمايد: «امامانى كه ذكر كردم» اشاره به همين موارد است. | در قرآن فقط خدا و رسول ذكر شده اند و پيامبر صلى الله عليه و آله با آوردن حرف عطف (واو) اطاعت دوازده امام عليهم السلام را كه در غدير معرفى شدند به اطاعت آنان ملحق نموده است. | ||
در آخرين بخش خطابه غدير، آن حضرت دوازده امام عليهم السلام را به صورت دقيق ترى در چندين عبارت تعيين فرمود و حتى نام امام حسن و امام حسين عليهما السلام را برد. اكنون كه مى فرمايد: | |||
«امامانى كه ذكر كردم» اشاره به همين موارد است. | |||
===اطاعت فقط از معصومين عليهم السلام=== | ===اطاعت فقط از معصومين عليهم السلام=== | ||
تفسيرى كه پيامبر صلى الله عليه و آله درباره اين آيه فرموده به دو جهت باز مى گردد: | تفسيرى كه پيامبر صلى الله عليه و آله درباره اين آيه فرموده به دو جهت باز مى گردد: | ||
خط ۳۴: | خط ۴۶: | ||
يكى اينكه تنها كسانى كه اطاعت محض از آنان سعادت ابدى است خدا و معصومين عليهم السلام هستند، و اين انحصار به خاطر عصمت آنان است و چون ديگران چنين مقامى ندارند چنان حقى هم نخواهند داشت. | يكى اينكه تنها كسانى كه اطاعت محض از آنان سعادت ابدى است خدا و معصومين عليهم السلام هستند، و اين انحصار به خاطر عصمت آنان است و چون ديگران چنين مقامى ندارند چنان حقى هم نخواهند داشت. | ||
اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: نه در معصيت خدا مى توان از كسى اطاعت كرد و نه از كسى كه معصيت خدا را مرتكب مى شود اطاعت جايز است. اطاعت مخصوص خدا و رسول و اولى الامر است. خداوند به اطاعت رسولش امر فرموده زيرا معصوم و مطهر است و به معصيت خدا امر نمى كند؛ و به اطاعت اولى الامر دستور داده زيرا آنان معصوم و مطهرند و به معصيت خدا امر نمى كنند.<ref>بحارالانوار: ج۷۵ ص۳۳۸ ح۸.</ref> | اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد: نه در معصيت خدا مى توان از كسى اطاعت كرد و نه از كسى كه معصيت خدا را مرتكب مى شود اطاعت جايز است. اطاعت مخصوص خدا و رسول و اولى الامر است. | ||
خداوند به اطاعت رسولش امر فرموده زيرا معصوم و مطهر است و به معصيت خدا امر نمى كند؛ و به اطاعت اولى الامر دستور داده زيرا آنان معصوم و مطهرند و به معصيت خدا امر نمى كنند.<ref>بحارالانوار: ج۷۵ ص۳۳۸ ح۸.</ref> | |||
دوم اينكه اطاعت هر كس ديگرى به جز معصومين عليهم السلام نه تنها راه سعادت نيست، بلكه شقاوت محض است، زيرا معناى انحصار اطاعت در عدهاى خاص همين است؛ و لازمه اش آن است كه هر راهى غير راه معصومين عليهم السلام يا انحراف است و يا سير قهقرايى. | دوم اينكه اطاعت هر كس ديگرى به جز معصومين عليهم السلام نه تنها راه سعادت نيست، بلكه شقاوت محض است، زيرا معناى انحصار اطاعت در عدهاى خاص همين است؛ و لازمه اش آن است كه هر راهى غير راه معصومين عليهم السلام يا انحراف است و يا سير قهقرايى. |