آیه تبلیغ و شبهات: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
در مورد آيه تبليغ شبهاتى مطرح شده، كه به چند مورد اساسى اشاره كرده و پاسخ مى‏ دهيم:
در مورد آيه تبليغ شبهاتى مطرح شده، كه به چند مورد اساسى اشاره كرده و پاسخ مى‏ دهيم:


=== شبهه اول: خوف پيامبر صلى الله عليه وآله ===
=== شبهه اول: خوف پيامبر صلى الله عليه و آله ===
پيرو افكار ابن‏ تيميه در قرن دوازدهم، محمد بن عبدالوهاب ابتدا حديثى را كه شهيد ابن‏ فتال نيشابورى نقل كرده يادآور شده، و سپس به نقد آن پرداخته است:
پيرو افكار ابن‏ تيميه در قرن دوازدهم، محمد بن عبدالوهاب ابتدا حديثى را كه شهيد ابن‏ فتال نيشابورى نقل كرده يادآور شده، و سپس به نقد آن پرداخته است:


خداوند جبرئيل را در حجةالوداع نازل كرد، و او عرض كرد: اى محمد، خداوند سلام مى‏ رساند و مى‏ گويد: على ‏عليه السلام را براى امامت و خلافت معرفى كن. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اصحاب نسبت به على‏ عليه السلام بغض دارند و من مى ‏ترسم.
خداوند جبرئيل را در حجةالوداع نازل كرد، و او عرض كرد: اى محمد، خداوند سلام مى‏ رساند و مى‏ گويد:


پس جبرئيل رفت براى مرتبه دوم نازل شد. پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله همان جواب را به او دادند. جبرئيل براى مرتبه سوم آمد، با يک دستور شديد: «يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته». پيامبر صلى الله عليه و آله اصحابش را جمع كرد و فرمود: على خليفه من است. «من كنت مولاه فعلى مولاه. اللهم و آل من والاه و عاد من عاداه».
على ‏عليه السلام را براى امامت و خلافت معرفى كن. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اصحاب نسبت به على‏ عليه السلام بغض دارند و من مى ‏ترسم.
 
پس جبرئيل رفت براى مرتبه دوم نازل شد. پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه و آله همان جواب را به او دادند.
 
جبرئيل براى مرتبه سوم آمد، با يک دستور شديد: «يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته».
 
پيامبر صلى الله عليه و آله اصحابش را جمع كرد و فرمود: على خليفه من است. «من كنت مولاه فعلى مولاه. اللهم و آل من والاه و عاد من عاداه».


محمد عبدالوهاب پس از نقل اين حديث از شيعه مى‏ گويد:
محمد عبدالوهاب پس از نقل اين حديث از شيعه مى‏ گويد:
خط ۱۲: خط ۱۸:
اى مؤمن، نگاه كن به حديث اين دروغ گويان و ركيک بودن الفاظ آن، كه دليل بر بطلان سخن آنهاست. هر كسى اعتقاد به صحت اين حديث داشته باشد هلاک است، چون در آن معصوم به عدم امتثال امر خداوند متهم شده است. اين نقص است، و نقص انبيا عليهم السلام كفر است.
اى مؤمن، نگاه كن به حديث اين دروغ گويان و ركيک بودن الفاظ آن، كه دليل بر بطلان سخن آنهاست. هر كسى اعتقاد به صحت اين حديث داشته باشد هلاک است، چون در آن معصوم به عدم امتثال امر خداوند متهم شده است. اين نقص است، و نقص انبيا عليهم السلام كفر است.


اين حديث با مدح خداوند نسبت به پيامبر و اصحابش مخالف است: «محمد رسول ‏اللَّه و الذين معه اشداء على الكفار رحماء بينهم...». اعتقاد به آنچه مخالف قرآن است موجب كافر شدن انسان مى شود... .
اين حديث با مدح خداوند نسبت به پيامبر و اصحابش مخالف است:
 
«محمد رسول ‏اللَّه و الذين معه اشداء على الكفار رحماء بينهم...». اعتقاد به آنچه مخالف قرآن است موجب كافر شدن انسان مى شود... .


وى در ادامه مى‏ گويد: نسبت دادن خوف به پيامبر صلى الله عليه و آله در واقعه غدير خم درست نيست، چون اصحاب او همه مسلمان بودند.<ref>به همين مضمون ابن‏ تيميه هم مى‏ نويسد: در حجةالوداع پيامبر صلى الله عليه و آله از كسى خوف نداشت، چون مسلمانان دستورات او را عمل مى‏ كردند، و كافر هم در بينشان نبود و منافقين هم مخفى بودند. پس پيامبر صلى الله عليه و آله از ناحيه مردم هيچ خوفى نداشت. منهاج السنه: ج ۷ ص ۳۱۶.</ref>
وى در ادامه مى‏ گويد: نسبت دادن خوف به پيامبر صلى الله عليه و آله در واقعه غدير خم درست نيست، چون اصحاب او همه مسلمان بودند.<ref>به همين مضمون ابن‏ تيميه هم مى‏ نويسد: در حجةالوداع پيامبر صلى الله عليه و آله از كسى خوف نداشت، چون مسلمانان دستورات او را عمل مى‏ كردند، و كافر هم در بينشان نبود و منافقين هم مخفى بودند. پس پيامبر صلى الله عليه و آله از ناحيه مردم هيچ خوفى نداشت. منهاج السنه: ج ۷ ص ۳۱۶.</ref>
خط ۲۳: خط ۳۱:
و اما اصل حديث:
و اما اصل حديث:


فتّال نيشابورى در كتاب «روضة الواعظين» از امام باقر عليه السلام روايت مى‏ كند: پيامبر صلى الله عليه و آله از مدينه حج به جا آورد. پس جبرئيل نازل شد و عرض كرد: خداوند مى‏ فرمايد ما در مورد هيچ رسولى جانش را نگرفتيم مگر بعد از اكمال دينش، و تو دو فريضه به عهده دارى: فريضه حج و فريضه ولايت.
فتّال نيشابورى در كتاب «روضة الواعظين» از امام باقر عليه السلام روايت مى‏ كند: پيامبر صلى الله عليه و آله از مدينه حج به جا آورد.
 
پس جبرئيل نازل شد و عرض كرد: خداوند مى‏ فرمايد ما در مورد هيچ رسولى جانش را نگرفتيم مگر بعد از اكمال دينش، و تو دو فريضه به عهده دارى: فريضه حج و فريضه ولايت.


پيامبر صلى الله عليه و آله براى حج خارج شد، و اعلان عمومى كرد، در حالى كه جمعيت شركت كنندگان به هفتاد هزار يا بيشتر مى‏ رسيد. مثل اصحاب موسى‏ عليه السلام كه براى بيعت با هارون ‏عليه السلام آماده شده بودند.
پيامبر صلى الله عليه و آله براى حج خارج شد، و اعلان عمومى كرد، در حالى كه جمعيت شركت كنندگان به هفتاد هزار يا بيشتر مى‏ رسيد. مثل اصحاب موسى‏ عليه السلام كه براى بيعت با هارون ‏عليه السلام آماده شده بودند.


وقتى به موقف رسيدند، جبرئيل نازل شد و به پيامبر صلى الله عليه و آله عرض كرد: بايد على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام را به عنوان خليفه بعد از خود معرفى كنى، كه اطاعتش اطاعت تو است. هر كس او را شناخت مؤمن، و هر كس نشناخت كافر است. پيامبر صلى الله عليه و آله ترسيد كه اهل نفاق و شقاق متفرق شوند و به جاهليت بازگردند. چون دشمنى آنها با على‏ عليه السلام را مى‏ دانست، و از جبرئيل عصمت از مردم (ايمن بودن) را طلب كرد.
وقتى به موقف رسيدند، جبرئيل نازل شد و به پيامبر صلى الله عليه و آله عرض كرد: بايد على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام را به عنوان خليفه بعد از خود معرفى كنى، كه اطاعتش اطاعت تو است.
 
هر كس او را شناخت مؤمن، و هر كس نشناخت كافر است. پيامبر صلى الله عليه و آله ترسيد كه اهل نفاق و شقاق متفرق شوند و به جاهليت بازگردند. چون دشمنى آنها با على‏ عليه السلام را مى‏ دانست، و از جبرئيل عصمت از مردم (ايمن بودن) را طلب كرد.


حضرت منتظر ماند تا جبرئيل امان از شرّ منافقان بياورد. پيامبر صلى الله عليه و آله كه به مسجد خيف رسيد، جبرئيل دو مرتبه نازل شد و امر خداوند را تكرار كرد، ولى باز امان نياورد.
حضرت منتظر ماند تا جبرئيل امان از شرّ منافقان بياورد. پيامبر صلى الله عليه و آله كه به مسجد خيف رسيد، جبرئيل دو مرتبه نازل شد و امر خداوند را تكرار كرد، ولى باز امان نياورد.


پيامبرصلى الله عليه وآله در جواب جبرئيل فرمود: من مى‏ترسم اصحاب على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام را قبول نكنند. پس پيامبر صلى الله عليه و آله حركت كردند، تا به غدير خم رسيدند. پنج ساعت از روز گذشته بود كه جبرئيل نازل شد و عرض كرد: «يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليك من ربك -  فى على‏ عليه السلام -  و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و اللَّه يعصمك من الناس» ... .
پيامبرصلى الله عليه وآله در جواب جبرئيل فرمود: من مى‏ترسم اصحاب على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام را قبول نكنند. پس پيامبر صلى الله عليه و آله حركت كردند، تا به غدير خم رسيدند.
 
پنج ساعت از روز گذشته بود كه جبرئيل نازل شد و عرض كرد: «يا ايها الرسول بلّغ ما انزل اليك من ربك -  فى على‏ عليه السلام -  و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و اللَّه يعصمك من الناس» ... .


سپس پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد تا همه در آنجا جمع شوند و خطبه غدير را ايراد فرمود.<ref>روضة الواعظين: ج ۱ ص ۸۹ .</ref>
سپس پيامبر صلى الله عليه و آله دستور داد تا همه در آنجا جمع شوند و خطبه غدير را ايراد فرمود.<ref>روضة الواعظين: ج ۱ ص ۸۹ .</ref>
خط ۴۳: خط ۵۷:
پيامبر صلى الله عليه و آله هم از اين مسئله آگاه بود، و همين امر موجب خوف پيامبر صلى الله عليه و آله را فراهم كرده بود.
پيامبر صلى الله عليه و آله هم از اين مسئله آگاه بود، و همين امر موجب خوف پيامبر صلى الله عليه و آله را فراهم كرده بود.


پيامبر صلى الله عليه و آله تصريح به جدايى صحابه از اميرالمؤمنين‏ عليه السلام داشتند: عمل نكردن به دستور اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: قال: قيل: يا رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه و آله من يؤمر بعدك؟ قال: ان تؤمروا ابابكر، تجدوه اميناً زاهداً فى الدنيا راغباً فى الآخرة. و ان تؤمروا عمر، تجدوه قوياً اميناً، لا يخاف فى اللَّه لومة لآئم. و ان تؤمروا علياً -  و لا أراكم فاعلين -  ، تجدوه هادياً مهدياً، يأخذ بكم الطريق المستقيم<ref>  فضائل الصحابه (احمد بن حنبل) : ج ۱ ص ۲۳۱. </ref>:
پيامبر صلى الله عليه و آله تصريح به جدايى صحابه از اميرالمؤمنين‏ عليه السلام داشتند:
 
عمل نكردن به دستور اميرالمؤمنين‏ عليه السلام: قال: قيل: يا رسول‏ اللَّه‏ صلى الله عليه و آله من يؤمر بعدك؟ قال: ان تؤمروا ابابكر، تجدوه اميناً زاهداً فى الدنيا راغباً فى الآخرة. و ان تؤمروا عمر، تجدوه قوياً اميناً، لا يخاف فى اللَّه لومة لآئم. و ان تؤمروا علياً -  و لا أراكم فاعلين -  ، تجدوه هادياً مهدياً، يأخذ بكم الطريق المستقيم<ref>  فضائل الصحابه (احمد بن حنبل) : ج ۱ ص ۲۳۱. </ref>:
 
از پيامبر صلى الله عليه و آله سؤال شد: بعد از شما چه كسى به ما امر كند؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اگر ابوبكر را امير قرار دهيد، مردم او را امين و زاهد در دنيا خواهيد يافت.


از پيامبر صلى الله عليه و آله سؤال شد: بعد از شما چه كسى به ما امر كند؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اگر ابوبكر را امير قرار دهيد، مردم او را امين و زاهد در دنيا خواهيد يافت. اگر عمر را امير قرار دهيد، مردم او را قوى و امين خواهيد يافت. اگر على‏ عليه السلام را امير قرار دهيد -  گر چه نمى‏ بينم كه چنين كنيد -  ، او را هدايت كننده و هدايت شده خواهيد يافت، كه شما را به راه راست خواهد كشاند.
اگر عمر را امير قرار دهيد، مردم او را قوى و امين خواهيد يافت. اگر على‏ عليه السلام را امير قرار دهيد -  گر چه نمى‏ بينم كه چنين كنيد -  ، او را هدايت كننده و هدايت شده خواهيد يافت، كه شما را به راه راست خواهد كشاند.


=== شبهه دوم: سياق ===
=== شبهه دوم: سياق ===
خط ۵۳: خط ۷۱:
رشيد رضا چنين تصور كرده است كه ترتيب موجود آيات همان ترتيب نزول است، و چون در ترتيب موجود آيات قبل و بعد درباره اهل كتاب است بايد اين آيه هم درباره اهل كتاب باشد. در پاسخ به اين شبهه بايد گفت:
رشيد رضا چنين تصور كرده است كه ترتيب موجود آيات همان ترتيب نزول است، و چون در ترتيب موجود آيات قبل و بعد درباره اهل كتاب است بايد اين آيه هم درباره اهل كتاب باشد. در پاسخ به اين شبهه بايد گفت:


'''الف)''' گر چه مسلمانان ترتيب آيات را توفيقى مى‏ دانند؛ به اين معنى كه پس از آنكه آيات متفرق نازل مى‏ شد، رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله دستور داده است كه اين آيه در كجا و آن آيه در كجا قرار گيرد. اين مسئله نسبت به ترتيبى كه پيامبر صلى الله عليه و آله مشخص كرده درست و پذيرفته است، ولى آيا ترتيب قرآن موجود همان ترتيب رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله است؟
'''الف)''' گر چه مسلمانان ترتيب آيات را توفيقى مى‏ دانند؛ به اين معنى كه پس از آنكه آيات متفرق نازل مى‏ شد، رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله دستور داده است كه اين آيه در كجا و آن آيه در كجا قرار گيرد.
 
اين مسئله نسبت به ترتيبى كه پيامبر صلى الله عليه و آله مشخص كرده درست و پذيرفته است، ولى آيا ترتيب قرآن موجود همان ترتيب رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله است؟
 
منابع اهل‏ سنت در اين بحث خلاف اين مسئله را بيان مى‏ كنند.
 
مثلاً ابن ‏شهاب مى‏ گويد: خارجة بن زيد به من خبر داد كه از پدرش زيد بن ثابت شنيده است كه هنگام تنظيم مصحف آيه‏ اى از سوره احزاب را نيافتيم، با اينكه من شنيده بودم و رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله آن را قرائت مى‏ كرد. تحقيق كرديم، آن را نزد خزيمة بن ثابت انصارى يافتيم.
 
آن آيه اين بود: «من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا اللَّه عليه». پس از يافتن آن را در قرآن در سوره ‏اش نهاديم.<ref>صحيح بخارى: ج ۳ ص ۹۹، باب جمع القرآن. كتاب التفسير: ص ۲۲، باب فم من قضى. تفسير النسائى: ج ۲ ص ۱۶۶. جامع التفسير من كتاب الاحاديث: ج ۳ ص ۱۶۱۳. الاتقان: ج ۱ ص ۵۹ .</ref>


منابع اهل‏ سنت در اين بحث خلاف اين مسئله را بيان مى‏ كنند. مثلاً ابن ‏شهاب مى‏ گويد: خارجة بن زيد به من خبر داد كه از پدرش زيد بن ثابت شنيده است كه هنگام تنظيم مصحف آيه‏ اى از سوره احزاب را نيافتيم، با اينكه من شنيده بودم و رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله آن را قرائت مى‏ كرد. تحقيق كرديم، آن را نزد خزيمة بن ثابت انصارى يافتيم. آن آيه اين بود: «من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا اللَّه عليه». پس از يافتن آن را در قرآن در سوره ‏اش نهاديم.<ref>صحيح بخارى: ج ۳ ص ۹۹، باب جمع القرآن. كتاب التفسير: ص ۲۲، باب فم من قضى. تفسير النسائى: ج ۲ ص ۱۶۶. جامع التفسير من كتاب الاحاديث: ج ۳ ص ۱۶۱۳. الاتقان: ج ۱ ص ۵۹ .</ref>
همان طور كه ملاحظه مى‏ كنيد، زيد بن ثابت كه نقش اول را در جمع قرآن در منابع اهل‏ سنت داشته است، اعتراف مى ‏كند كه اين آيه را در سوره‏ اش قرار داديم.


همان طور كه ملاحظه مى‏ كنيد، زيد بن ثابت كه نقش اول را در جمع قرآن در منابع اهل‏ سنت داشته است، اعتراف مى ‏كند كه اين آيه را در سوره‏ اش قرار داديم. ولى آيا در جايى كه رسول‏خداصلى الله عليه وآله در عصر خودش مشخص كرده بود؟ يا هر جايى كه آنان مناسب ديده ‏اند؟
ولى آيا در جايى كه رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله در عصر خودش مشخص كرده بود؟ يا هر جايى كه آنان مناسب ديده ‏اند؟


'''ب)''' مسلمانان -  چه شيعه و چه اهل‏ سنت -  وحدت نظر دارند كه ترتيب موجود بر اساس نزول نيست، سيوطى كه نزول آيات را به انواع مختلف تقسيم كرده مى ‏نويسد: نوع سيزدهم از آيات، آياتى است كه جداگانه نازل شده ‏اند و بيشتر آيات چنين است.<ref>الاتقان: ج ۱ ص ۳۷.</ref>
'''ب)''' مسلمانان -  چه شيعه و چه اهل‏ سنت -  وحدت نظر دارند كه ترتيب موجود بر اساس نزول نيست، سيوطى كه نزول آيات را به انواع مختلف تقسيم كرده مى ‏نويسد: نوع سيزدهم از آيات، آياتى است كه جداگانه نازل شده ‏اند و بيشتر آيات چنين است.<ref>الاتقان: ج ۱ ص ۳۷.</ref>
خط ۶۵: خط ۹۱:
چنانچه دانشمندان اهل‏ سنت درباره آيه تطهير همين شبهه سياق را مطرح كرده ‏اند، و در آنجا هم همين جواب است كه گاهى جمله ‏اى معترضه وسط آيه ‏اى آورده شده است. نمونه ‏هاى ديگر هم در قرآن دارد.
چنانچه دانشمندان اهل‏ سنت درباره آيه تطهير همين شبهه سياق را مطرح كرده ‏اند، و در آنجا هم همين جواب است كه گاهى جمله ‏اى معترضه وسط آيه ‏اى آورده شده است. نمونه ‏هاى ديگر هم در قرآن دارد.


'''ج)''' از بهترين راه ‏هاى شناخت براى اينكه آيه ‏اى با آيات ديگر نازل شده يا نه اين است كه اگر آيه مورد بحث را از مجموعه آيات ياد شده برداريم، ارتباط معنوى آيات به هم مى‏ خورد يا نه. در مورد آيه تبليغ نيز همين شيوه قابل اعمال است. بدين سان كه اگر آيه تبليغ را از ميان برداريم، نه تنها خللى به ارتباط معنوى آيات قبل و بعد آن وارد نمى‏ شود، بلكه كاملاً هماهنگ خواهند بود. با مراجعه به قرآن و قرائت آيات قبل و بعد، بدون در نظر گرفتن اين آيه مى ‏توان اين روش را تجربه كرد.
'''ج)''' از بهترين راه ‏هاى شناخت براى اينكه آيه ‏اى با آيات ديگر نازل شده يا نه اين است كه اگر آيه مورد بحث را از مجموعه آيات ياد شده برداريم، ارتباط معنوى آيات به هم مى‏ خورد يا نه.
 
در مورد آيه تبليغ نيز همين شيوه قابل اعمال است. بدين سان كه اگر آيه تبليغ را از ميان برداريم، نه تنها خللى به ارتباط معنوى آيات قبل و بعد آن وارد نمى‏ شود، بلكه كاملاً هماهنگ خواهند بود. با مراجعه به قرآن و قرائت آيات قبل و بعد، بدون در نظر گرفتن اين آيه مى ‏توان اين روش را تجربه كرد.


'''د)''' در آيات قبل و بعد، مخاطبان را با عنوان اهل كتاب، يهود و نصارى... ياد مى‏ كند. حال تغيير از اين عناوين به عنوان «يعصمك من الناس» حكايت از آن دارد كه مخاطب در اين آيه با آيات قبل و بعد متفاوت است. اين خود حاكى از اين مسئله است كه اين آيه با آن آيات نازل نشده است.
'''د)''' در آيات قبل و بعد، مخاطبان را با عنوان اهل كتاب، يهود و نصارى... ياد مى‏ كند. حال تغيير از اين عناوين به عنوان «يعصمك من الناس» حكايت از آن دارد كه مخاطب در اين آيه با آيات قبل و بعد متفاوت است. اين خود حاكى از اين مسئله است كه اين آيه با آن آيات نازل نشده است.


==== شبهه سوم: تفكيک كلام ====
==== شبهه سوم: تفكيک كلام ====
از شبهاتى كه بر استدلال شيعه به اين آيه وارد كرده ‏اند اين است كه اگر آيه مورد بحث درباره امامت حضرت امیر ‏عليه السلام باشد، لازم مى‏ آيد بين آيات قبل و آيات بعد فاصله ايجاد شود. فخر رازى در مفام بيان اين شبهه مى‏ گويد: چون در آيات بسيار بعد از اين آيه سخن با يهود و نصارى است، ممتنع است كه اين يک آيه در بين اين آيات آورده شده باشد، به گونه ‏اى كه با آيات قبل و بعد بيگانه باشد.<ref>تفسير فخر رازى: ج ۱۱ ص ۵۰ .</ref>
از شبهاتى كه بر استدلال شيعه به اين آيه وارد كرده ‏اند اين است كه اگر آيه مورد بحث درباره امامت حضرت امیر ‏عليه السلام باشد، لازم مى‏ آيد بين آيات قبل و آيات بعد فاصله ايجاد شود.
 
فخر رازى در مفام بيان اين شبهه مى‏ گويد: چون در آيات بسيار بعد از اين آيه سخن با يهود و نصارى است، ممتنع است كه اين يک آيه در بين اين آيات آورده شده باشد، به گونه ‏اى كه با آيات قبل و بعد بيگانه باشد.<ref>تفسير فخر رازى: ج ۱۱ ص ۵۰ .</ref>


==== پاسخ شبهه ====
==== پاسخ شبهه ====
خط ۷۶: خط ۱۰۶:
'''الف)''' فخر رازى نيز بر اين عقيده است كه همه اين آيات با هم نازل شده ‏اند! از اين رو اين آيه با آيات قبل و بعد نمى ‏تواند ارتباط نداشته باشد. به عبارت ديگر، كلام فخر رازى همان شبهه سياق است كه پيش تر مورد نقد و بررسى قرار گرفت و تكرار نمى‏ كنيم.
'''الف)''' فخر رازى نيز بر اين عقيده است كه همه اين آيات با هم نازل شده ‏اند! از اين رو اين آيه با آيات قبل و بعد نمى ‏تواند ارتباط نداشته باشد. به عبارت ديگر، كلام فخر رازى همان شبهه سياق است كه پيش تر مورد نقد و بررسى قرار گرفت و تكرار نمى‏ كنيم.


'''ب)''' يكى از نكاتى كه مى‏ تواند نزول آيه را مشخص كند كه چه زمانى و درباره چه كسانى نازل شده است، مشخص كردن «ما انزل اليك» است. تعجب از فخر رازى است كه در تعيين «ما انزل اليك» ده قول نقل مى‏ كند!<ref>تفسير فخر رازى: ج ۱۱ ص ۴۹.</ref> دو قول آن مربوط به يهود و بقيه درباره نزول آيه در غدير و مسائل ديگر است. با اين حال چگونه اظهار مى ‏دارد كه اين آيه با آيات قبل و بعد خود ارتباط دارد و نمى ‏تواند اجنبى باشد؟ با اين كه بر اساس هشت قول ديگر آيه غير مرتبط است.
'''ب)''' يكى از نكاتى كه مى‏ تواند نزول آيه را مشخص كند كه چه زمانى و درباره چه كسانى نازل شده است، مشخص كردن «ما انزل اليك» است.
 
تعجب از فخر رازى است كه در تعيين «ما انزل اليك» ده قول نقل مى‏ كند!<ref>تفسير فخر رازى: ج ۱۱ ص ۴۹.</ref> دو قول آن مربوط به يهود و بقيه درباره نزول آيه در غدير و مسائل ديگر است.
 
با اين حال چگونه اظهار مى ‏دارد كه اين آيه با آيات قبل و بعد خود ارتباط دارد و نمى ‏تواند اجنبى باشد؟ با اين كه بر اساس هشت قول ديگر آيه غير مرتبط است.


==== شبهه چهارم: سياق ====
==== شبهه چهارم: سياق ====
از سياق آيه و ما قبل و ما بعد آن كه بگذريم، آيه به تنهايى نيز نمى‏ پذيرد كه مقصود از تبليغ رهبرى حضرت امیر عليه السلام باشد، زيرا جمله «ان لم تفعل» شرطيه است كه بعد از جمله امرى «بلّغ» واقع شده است، و در پايان جمله نگهدارى، و جمله پايانى آيه كه تعليل مى‏ كند خداوند كافران را هدايت نمى ‏كند. هيچ يک از اين امور تناسبى با تبليغ كردن رهبرى حضرت امیر عليه السلام براى مردم ندارد. آيه را با چشم بصيرت مطالعه كن نه با چشم تقليد.<ref>تفسير المنار: ج ۶ ص ۴۶۷.</ref>
از سياق آيه و ما قبل و ما بعد آن كه بگذريم، آيه به تنهايى نيز نمى‏ پذيرد كه مقصود از تبليغ رهبرى حضرت امیر عليه السلام باشد، زيرا جمله «ان لم تفعل» شرطيه است كه بعد از جمله امرى «بلّغ» واقع شده است، و در پايان جمله نگهدارى، و جمله پايانى آيه كه تعليل مى‏ كند خداوند كافران را هدايت نمى ‏كند.
 
هيچ يک از اين امور تناسبى با تبليغ كردن رهبرى حضرت امیر عليه السلام براى مردم ندارد. آيه را با چشم بصيرت مطالعه كن نه با چشم تقليد.<ref>تفسير المنار: ج ۶ ص ۴۶۷.</ref>


==== پس اين شبهه سه مرحله دارد ====
==== پس اين شبهه سه مرحله دارد ====
خط ۹۵: خط ۱۳۱:
در حالى كه امامت و خلافت و جانشينى رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله ادامه نبوت است و همان وظايف رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله بر عهده جانشين او است كه مهم‏ ترين آنها هدايت همه جانبه بشر به سوى خداست، كه چنين كارى جز با برخوردارى از عصمت و علم الهى امكان پذير نيست؛ علمى كه تمام ابعاد احكام الهى اعم از دنيوى، اخروى، اجتماعى، سياسى، قضايى، فردى، اجتماعى، و... را در برگيرد. به اعتراف دوست و دشمن بعد از رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله چنين دانشى در اختيار احضرت امیر عليه السلام بوده است.
در حالى كه امامت و خلافت و جانشينى رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله ادامه نبوت است و همان وظايف رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله بر عهده جانشين او است كه مهم‏ ترين آنها هدايت همه جانبه بشر به سوى خداست، كه چنين كارى جز با برخوردارى از عصمت و علم الهى امكان پذير نيست؛ علمى كه تمام ابعاد احكام الهى اعم از دنيوى، اخروى، اجتماعى، سياسى، قضايى، فردى، اجتماعى، و... را در برگيرد. به اعتراف دوست و دشمن بعد از رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله چنين دانشى در اختيار احضرت امیر عليه السلام بوده است.


در كنار اين علم گسترده و عصمت حضرت امیر عليه السلام بايد به اعترافات خلفاى سه‏ گانه در عدم آگاهى از احكام الهى و اسلامى اشاره كرد. تا حدى كه خليفه اول از اجراى حد الهى نسبت به خالد بن وليد در جريان كشتن مالک بن نويره و همبستر شدن با همسر او سرباز زد!
در كنار اين علم گسترده و عصمت حضرت امیر عليه السلام بايد به اعترافات خلفاى سه‏ گانه در عدم آگاهى از احكام الهى و اسلامى اشاره كرد. تا حدى كه خليفه اول از اجراى حد الهى نسبت به خالد بن وليد در جريان كشتن [[مالک بن نویره]] و همبستر شدن با همسر او سرباز زد!


همچنين او مى ‏گفت: بيعت‏تان را پس بگيريد، كه شيطانى همراه من است!
همچنين او مى ‏گفت: بيعت‏تان را پس بگيريد، كه شيطانى همراه من است!


يا عدم آگاهى او از احكام ابتدايى كه بسيار روشن است، مثل ندانستن ميراث جده. براى پى بردن به ميزان آگاهى خليفه اول مى‏ توان به كتب تفسير، حديث و... از خود اهل ‏سنت مراجعه كرد، و دريافت كه در اين ميدان حتى بسيارى از صحابه بر او برترى دارند.
يا عدم آگاهى او از احكام ابتدايى كه بسيار روشن است، مثل ندانستن ميراث جده. براى پى بردن به ميزان آگاهى خليفه اول مى‏ توان به كتب تفسير، حديث و... از خود [[اهل ‏سنت]] مراجعه كرد، و دريافت كه در اين ميدان حتى بسيارى از صحابه بر او برترى دارند.


اين عدم آگاهى در مورد خليفه دوم بسيار بيشتر است؛ از قبيل تحريم ازدواج موقت، با اينكه در زمان رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله وجود داشت! تجسس او در خانه‏ هاى مردم! دستور به سنگسار زن حامله و زن ديوانه! و موارد فراوان ديگر. به طورى كه او بارها و بارها مى‏ گفت: «لولا على لهلك عمر» و... .
اين عدم آگاهى در مورد خليفه دوم بسيار بيشتر است؛ از قبيل تحريم ازدواج موقت، با اينكه در زمان رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله وجود داشت! تجسس او در خانه‏ هاى مردم! دستور به سنگسار زن حامله و زن ديوانه! و موارد فراوان ديگر. به طورى كه او بارها و بارها مى‏ گفت: «لولا على لهلك عمر» و... .


از طرفى بايد در نظر داشت كه خليفه رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله بايد هدايت همه جانبه جامعه بشرى را عهده ‏دار شود. در اين صورت روشن است كه خداوند مى‏ فرمايد: جانشين بعد از خودت را مشخص كن، كه اگر اين كار را انجام ندهى رسالت الهى را انجام نداده ‏اى.
از طرفى بايد در نظر داشت كه خليفه رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله بايد هدايت همه جانبه جامعه بشرى را عهده ‏دار شود. در اين صورت روشن است كه خداوند مى‏ فرمايد:
 
جانشين بعد از خودت را مشخص كن، كه اگر اين كار را انجام ندهى رسالت الهى را انجام نداده ‏اى.


===== ب) پاسخ بخش دوم شبهه =====
===== ب) پاسخ بخش دوم شبهه =====
اگر مقصود از واژه «ناس» در آيه مشخص شود، هم جايگاه و ارتباط آن با ولايت حضرت امیر عليه السلام و حفاظت او از رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله در برابر آنان مشخص مى‏ شود، و هم جمله پايانى آيه. در اين زمينه چند احتمال زير مطرح شده است:
اگر مقصود از واژه «ناس» در آيه مشخص شود، هم جايگاه و ارتباط آن با ولايت حضرت امیر عليه السلام و حفاظت او از رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله در برابر آنان مشخص مى‏ شود، و هم جمله پايانى آيه. در اين زمينه چند احتمال زير مطرح شده است:


'''احتمال اول:''' مقصود از «ناس» مسلمانان باشند. اين احتمال نمى ‏تواند درست باشد، چون مسلمانانى كه به رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله از روى اخلاص و عشق به خداوند ايمان آورده‏ اند و همه چيز خود را در راه گسترش اسلام در طبق اخلاص گذاشته و سال ‏ها براى گسترش اسلام زحمت كشيده ‏اند، خطرى براى رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله ندارند.
'''احتمال اول:''' مقصود از «ناس» مسلمانان باشند.
 
اين احتمال نمى ‏تواند درست باشد، چون مسلمانانى كه به رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله از روى اخلاص و عشق به خداوند ايمان آورده‏ اند و همه چيز خود را در راه گسترش اسلام در طبق اخلاص گذاشته و سال ‏ها براى گسترش اسلام زحمت كشيده ‏اند، خطرى براى رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله ندارند.
 
'''احتمال دوم:''' مقصود از «ناس» اهل كتاب باشند. اين احتمال نيز نمى ‏تواند درست باشد.
 
چون: اولاً وقتى قرآن اهل كتاب را مخاطب قرار مى‏ دهد با عنوان يهود، نصارى، اهل الكتاب، الذين اوتوا الكتاب و الذين كفروا خطاب مى ‏كند، نه با كلمه «ناس». ثانياً در زمان نزول آيه در مدينه و مكه و به خصوص در مراسم حجةالوداع، اهل كتابى وجود نداشت تا خطرى براى رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله باشند.
 
'''احتمال سوم:''' مقصود از «ناس» روم و ايران باشند. اين احتمال نيز نمى ‏تواند درست باشد.
 
چون: اولاً هنوز اسلام در خارج از عربستان گسترش نيافته بود تا عده ‏اى مخالف پيامبر صلى الله عليه و آله باشند. ثانياً اينان هم در مراسم حضور نداشتند تا خطرى براى رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله باشند.


'''احتمال دوم:''' مقصود از «ناس» اهل كتاب باشند. اين احتمال نيز نمى ‏تواند درست باشد. چون: اولاً وقتى قرآن اهل كتاب را مخاطب قرار مى‏ دهد با عنوان يهود، نصارى، اهل الكتاب، الذين اوتوا الكتاب و الذين كفروا خطاب مى ‏كند، نه با كلمه «ناس». ثانياً در زمان نزول آيه در مدينه و مكه و به خصوص در مراسم حجةالوداع، اهل كتابى وجود نداشت تا خطرى براى رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله باشند.
بنابراين مقصود از «ناس» بايد جمعيتى صاحب نفوذ و قدرت باشند كه از مخالفان رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله و اسلام هستند، و نيز از مسلمانان حاضر در مراسم و غير قابل شناخت ظاهرى باشند.


'''احتمال سوم:''' مقصود از «ناس» روم و ايران باشند. اين احتمال نيز نمى ‏تواند درست باشد. چون: اولاً هنوز اسلام در خارج از عربستان گسترش نيافته بود تا عده ‏اى مخالف پيامبر صلى الله عليه و آله باشند. ثانياً اينان هم در مراسم حضور نداشتند تا خطرى براى رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله باشند.
بديهى است كه اين جمعيت غير از جريان نفاق و منافقان كسى نمى‏ تواند باشد. منافقانى كه در رأسشان سران سقيفه و اطرافيانشان هستند.


بنابراين مقصود از «ناس» بايد جمعيتى صاحب نفوذ و قدرت باشند كه از مخالفان رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله و اسلام هستند، و نيز از مسلمانان حاضر در مراسم و غير قابل شناخت ظاهرى باشند. بديهى است كه اين جمعيت غير از جريان نفاق و منافقان كسى نمى‏ تواند باشد. منافقانى كه در رأسشان سران سقيفه و اطرافيانشان هستند.
بحث در مورد ابوبكر و عمر و نفاق و كارشكنى ‏هاى متعددشان بسيار است و در كتب ديگر مفصل بيان شده است.


بحث در مورد ابوبكر و عمر و نفاق و كارشكنى ‏هاى متعددشان بسيار است و در كتب ديگر مفصل بيان شده است. در اينجا در مورد عده ‏اى سخن مى‏ گوييم كه بسا آنان نيز در اينجا منظور آيه باشند، و آنان سران قريش هستند.
در اينجا در مورد عده ‏اى سخن مى‏ گوييم كه بسا آنان نيز در اينجا منظور آيه باشند، و آنان سران قريش هستند.


براى مشخص كردن اينان و خطرى كه براى رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله داشتند و خطرى كه از ولايت و امامت حضرت امیر ‏عليه السلام متوجه آنان مى ‏شد و ترسى كه رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله از عملكرد آنان داشت، بايد عملكرد قريش را در برابر دعوت رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله مورد بررسى قرار داد، تا بتوان خطر آنان را به تصوير كشيد.  
براى مشخص كردن اينان و خطرى كه براى رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله داشتند و خطرى كه از ولايت و امامت حضرت امیر ‏عليه السلام متوجه آنان مى ‏شد و ترسى كه رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله از عملكرد آنان داشت، بايد عملكرد قريش را در برابر دعوت رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله مورد بررسى قرار داد، تا بتوان خطر آنان را به تصوير كشيد.  
خط ۱۳۷: خط ۱۸۵:
همچنين حوادث بعد از شهادت رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله و ارتداد قبائل و پيدايش جنگ‏ هاى ردّه نيز حكايت از اين داشت كه بسيارى از مسلمانان در آن فاصله زمانى كه اسلام را از روى انديشه نپذيرفته، در واقع تصوير درستى از مسئله جانشينى رسول‏ خدا صلى الله عليه و له نداشتند.
همچنين حوادث بعد از شهادت رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله و ارتداد قبائل و پيدايش جنگ‏ هاى ردّه نيز حكايت از اين داشت كه بسيارى از مسلمانان در آن فاصله زمانى كه اسلام را از روى انديشه نپذيرفته، در واقع تصوير درستى از مسئله جانشينى رسول‏ خدا صلى الله عليه و له نداشتند.


بدين سان ترس رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله از ارتداد مردم به كفر طبيعى به نظر مى‏ رسيد. چنانكه خود آن حضرت نيز اين مسئله را در خطبه‏ هاى غديريه و غير آن در حجةالوداع اعلام كرده بود.
بدين سان ترس رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله از ارتداد مردم به كفر طبيعى به نظر مى‏ رسيد. چنانكه خود آن حضرت نيز اين مسئله را در خطبه‏ هاى غديريه و غير آن در [[حجةالوداع]] اعلام كرده بود.


با اين وصف، تعليل پايان آيه اشاره به اين دارد كه عده ‏اى نمى‏ خواهند هدايت شوند و بپذيرند، و به خاطر اين عده نمى ‏توان مسئله جانشينى رسول‏خداصلى الله عليه وآله را -  كه بايد تا پايان عمر جهان ادامه يابد -  اعلام نكرد.
با اين وصف، تعليل پايان آيه اشاره به اين دارد كه عده ‏اى نمى‏ خواهند هدايت شوند و بپذيرند، و به خاطر اين عده نمى ‏توان مسئله جانشينى رسول‏خداصلى الله عليه وآله را -  كه بايد تا پايان عمر جهان ادامه يابد -  اعلام نكرد.


بنابراين خداوند به آن حضرت اعلام مى ‏كند كه وظيفه تو ابلاغ است، گر چه عده‏ اى كافر شوند و از پذيرش هدايت سرباز زنند. همان طور كه نسبت به نعمان بن حارث و ماجراى سنگ آسمانى در همان زمان و نسبت به عده ‏اى بعد از آن زمان اتفاق افتاد.
بنابراين خداوند به آن حضرت اعلام مى ‏كند كه وظيفه تو ابلاغ است، گر چه عده‏ اى كافر شوند و از پذيرش هدايت سرباز زنند. همان طور كه نسبت به حارث بن نعمان و ماجراى سنگ آسمانى در همان زمان و نسبت به عده ‏اى بعد از آن زمان اتفاق افتاد.


بنابراين، با توجه به مطالبى كه در پاسخ اين سه سؤال بيان شد، روشن مى‏ شود كه هيچ نوع تعارض محتوايى و يا استبعاد محتوايى در آيه وجود ندارد.
بنابراين، با توجه به مطالبى كه در پاسخ اين سه سؤال بيان شد، روشن مى‏ شود كه هيچ نوع تعارض محتوايى و يا استبعاد محتوايى در آيه وجود ندارد.