پیامبر صلی الله علیه و آله مبلغ اعظم غدیر

پيامبرِ صلى الله عليه و آله مبلّغ[۱]

رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله از ابتداى بعثتش به انذار مردم پرداخته بود، به خصوص در طى سال‏ هايى كه در مكه بود.

اصولاً انذار منصبى الهى است كه مخصوص پيامبران است، خواه اين امر خطير را خود به انجام رسانند، يا برعهده ديگران گذارند.

رسول ‏خدا صلی الله علیه و آله نيز شريف‏ترين انذاركنندگان و سرور آنان بود، و خداى تعالى او را در آيه شريفه «انما انت منذر»[۲] به اين صفت توصيف نموده است.

آن حضرت مدت كوتاهى بعد از بعثت ، تبلیغ را نيز بر امر خطير انذار افزود و آن را تا زمان هجرت و بعد از آن تا وفاتش ادامه داد.

مسئله انذار همانند بيدار كردن شخص خواب ‏آلود و راهنمايى نابيناست. انذار دعوت كافر است، و آن كس كه به توحید و رسالت الهی ايمان ندارد.

طرف خطاب در انذار عموم جامعه بشرى است؛ جامعه ‏اى كه بسيارى از آنها با حق سر ستيز دارند و بدان كفر مى‏ ورزند و به شدت با انذار كنندگان دشمنى مى‏ كنند.

اما تبليغ، آموزش فرد ناآگاه و راهنمايى انسان‏ هاى بيدار به سوى سعادت و زندگانى مقدس است، و در واقع بيان احكام الهى است كه بر رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله نازل شده است.

دعوت شدگان در تبليغ مسلمانان هستند؛ يعنى همانان كه با زبان به توحيد و رسالت الهى اقرار كرده ‏اند. تبليغ بيان اصول اسلام و اركان آن است، تا شخص مسلمان آنچه را كه براو واجب است و به واسطه آن در عقايد كردار و گفتار از ديگران جدا و ممتاز مى‏ شود بشناسد.

پيامبر صلى الله عليه و آله در كتاب خدا با نام «مبلّغ» وصف نشده است، با اينكه مأمور به تبليغ و سيد و سرور مبلغان و الگوى آنان بود. دليل اين امر شايد آن باشد كه مبلغان در جامعه بشرى بسيار اند و اصناف مختلفى دارند. از اين رو، تبليغ در نظر افراد بشر مقامى خاص براى پيامبران شمرده نمى‏ شود. به خلاف انذار، كه به پيامبران بزرگوار اختصاص دارد.

بر اين اساس، جايگاه رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله شريف‏تر و والاتر از آن است كه در كتاب خدا به صفتى توصيف شود كه بعضى از پيروان و افراد امتش و حتى ديگران بدان وصف مى شوند!

البته تبليغ نبوى از اين جهت كه بر مسلمانان و واسطه ميان ايشان و خداست با تبليغ بشرى متفاوت است.

پيامبر گرامى ‏صلى الله عليه وآله هم صادق است و هم تصديق شده از جانب خداوند، و تبليغ او بى هيچ شكى صدق و راستى است.

بر خلاف ابلاغ‏ هاى بشرى، كه احتمال راست و دروغ هر دو در آن وجود دارد. علاوه بر اين، تبليغ بشرى فقط با گفتن و نوشتن محقق مى‏ شود، بر خلاف تبليغ نبوى كه مانند گفتار او، با عمل او و نيز با تأييد عمل ديگرى توسط او تحقق مى ‏پذيرد.

اين همان سنت است كه عبارت از گفتار و كردار و تقرير معصوم مى‏ باشد، زيرا پيامبر ما صلى الله عليه و آله مظهر عصمت، و به شهادت آيه تطهير و آيات ديگر قرآن از هر خطا و لغزش مبرّا بوده است. عقل نيز حكم مى‏ كند كسى كه از جانب خدا مبعوث شده بايد چنين باشد، و گرنه لازم مى ‏آيد كه خداوند خطا و اشتباه را الگو و اسوه مردمان قرار دهد! تعالى اللَّه عن ذلك علوّاً كبيراً.

با در نظر گرفتن آنچه گفته شد، فرق بين روزهاى سه گانه: بعثت، انذار و روز تبليغ معلوم مى‏ شود. روز بعثت بر خلاف روزهاى انذار و تبليغ يک روز بود. اما آن دو روز ديگر در طول حيات خاتم الانبياء صلى الله عليه و آله پيوسته بر پا بوده و ادامه داشته است.

هر كدام از اين سه روز با ديگرى پيوندى دارد، به طورى كه اگر دومى نبود هدف روز نخستين محقق نمى‏ شد. روز انذار، هدف و مقصود از مبعث بود، و روز تبليغ هدف و مقصود از روز انذار.

روزهاى اصلى و حلقه‏ هاى اساسى حيات رسول معظم ‏صلى الله عليه و آله بود. اما هدف نهايى، به گواهى آيه شريفه «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ» در روز غدير تحقق يافت.

پانویس

  1. رستاخيز نور (ترجمه كتاب يوم الانسانية، صدر، شانه ‏چى) : ص ۷۹-۸۴.
  2. رعد /  ۷.