مقام قرآن در خطبه غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۳: خط ۳:


=== ۱.ثقل اكبر ===
=== ۱.ثقل اكبر ===
... الاكْبَرُ مِنْهُما كِتابُ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ<ref>مناقب ابن المغازلى: ص ۱۶ ح ۲۳. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۷۶. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۸۴ ح ۶۹ . الطرائف: ص ۴۳ ح ۲۱۸.</ref>:ثقل اکبر از ميان ثقلين كتاب خداى عزوجل است.
«... الاكْبَرُ مِنْهُما كِتابُ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ»<ref>مناقب ابن المغازلى: ص ۱۶ ح ۲۳. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۷۶. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۸۴ ح ۶۹ . الطرائف: ص ۴۳ ح ۲۱۸.</ref>:ثقل اکبر از ميان ثقلين كتاب خداى عزوجل است.


... الْقُرْآنُ الثِّقْلُ الاكْبَرُ<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۴ بخش ۳.</ref>: قرآن يادگار گران سنگ بزرگ تر است. 
«... الْقُرْآنُ الثِّقْلُ الاكْبَرُ»<ref>اسرار غدير: ص ۱۴۴ بخش ۳.</ref>: قرآن يادگار گران سنگ بزرگ تر است. 


... امَّا الثِّقْلُ الاكْبَرُ فَكِتابُ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ<ref>الخصال: ص ۶۵ ح ۹۸. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۱. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۹۷.</ref>: اما ثقل اكبر كتاب خداوند عزوجل است.
«... امَّا الثِّقْلُ الاكْبَرُ فَكِتابُ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ»<ref>الخصال: ص ۶۵ ح ۹۸. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۱. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۹۷.</ref>: اما ثقل اكبر كتاب خداوند عزوجل است.


==== موقعيت تاريخى ====
==== موقعيت تاريخى ====
خط ۱۳: خط ۱۳:


==== تحليل اعتقادى ====
==== تحليل اعتقادى ====
قرآن به عنوان پشتوانه عترت و دژ مستحكم و دائمى اسلام كه مستقيماً از جانب خداوند حمايت مى ‏شود، «ثقل اكبر» لقب گرفته است. اين بدان معناست كه در برابر دشمنان خارجى و داخلى اسلام مراجعه به قرآن و استناد به آن پاسخ قاطعى به كارشكنان و منافقان است، و در واقع قرآن تابلوى بلند و هميشگى اسلام است كه با تكيه بر آن ابديت اسلام تضمين شده است.  حتى در روزگارانى كه دشمنان داخلى دين دست به تحريف معارف از يک سو و سركوب طرفداران دين از سوى ديگر زده‏ اند، اين سند زنده اسلام مصون مانده و قابل استناد بوده است.  البته اين به معناى استغنا از مفسر آن يعنى اهل‏ بيت‏ عليهم السلام نيست، بلكه منظور ثقل اكبر بودن قرآن به عنوان تاج سر مسلمين و افتخار ابدى آنان است. 
قرآن به عنوان پشتوانه عترت و دژ مستحكم و دائمى اسلام كه مستقيماً از جانب خداوند حمايت مى ‏شود، «ثقل اكبر» لقب گرفته است. اين بدان معناست كه در برابر دشمنان خارجى و داخلى اسلام مراجعه به قرآن و استناد به آن پاسخ قاطعى به كارشكنان و منافقان است، و در واقع قرآن تابلوى بلند و هميشگى اسلام است كه با تكيه بر آن ابديت اسلام تضمين شده است. 


=== قرآن رابطه خدا و پيامبرصلى الله عليه وآله با مردم ===
حتى در روزگارانى كه دشمنان داخلى دين دست به تحريف معارف از يک سو و سركوب طرفداران دين از سوى ديگر زده‏ اند، اين سند زنده اسلام مصون مانده و قابل استناد بوده است.  البته اين به معناى استغنا از مفسر آن يعنى اهل‏ بيت‏ عليهم السلام نيست، بلكه منظور ثقل اكبر بودن قرآن به عنوان تاج سر مسلمين و افتخار ابدى آنان است. 
... كِتابُ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ سَبَبٌ مَمْدُودْ مِنَ اللَّه وَ مِنّى فى ايْديكُمْ، طَرَفُهُ بِيَدِ اللَّه وَ الطَّرَفُ الْآخَرُ بِايْديكُمْ<ref>الطرائف: ص ۴۳ ح ۲۱۸. الخصال: ص ۶۵ ح ۹۸. مناقب ابن المغازلى: ص ۱۶ ح ۲۳. بحار الانوار: ج ۳۷ ص  ۱۸۴،۱۲۱ ح ۶۹ . عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۹۷،۷۶.</ref> ... : كتاب خداى عز و جل رابطه ‏اى است متصل از خدا و من كه در دست شماست. يک طرف آن در دست خداوند و طرف ديگر در دست شماست. ارتباط زيبا و آسان بشر با منبع علم الهى، و نوشیدن از آن به قدر ظرفيتش در اين فراز به دقت بيان شده است. همان گونه كه پروردگار اعلام فرموده: «نَحْنُ أَقْرَبُ اليكم مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»<ref>ق /  ۱۶.</ref>: «ما از رگ گردن به شما نزديك ‏تريم» ، قرآن هم كلام هميشه نزديک خداوند براى بشر است.  اگر قرار بود براى شنيدن كلامى از خداوند روزهايى را به رياضت بگذرانيم با بهايى سنگين بدان دست مى ‏يافتيم، ولى خداوند اين ريسمان متصل را هميشه در دسترس بشر قرار داده كه با قرائت آن از حفظ يا با نگاه به صفحات دل رباى قرآن مستقيماً كلام پروردگارش را مى‏ شنود، آن سان كه گويى در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله نشسته و حضرتش براى او مى‏ خواند.  صداى قرآن بايد براى ما حضور در برابر پيامبرمان و خدايمان را تداعى كند چنان كه مى‏ فرمايد: «سَبَبٌ مَمْدُودٌ مِنَ اللَّه وَ مِنّى»<ref>الخصال  ,  جلد۱  ,  صفحه۶۵ .</ref> ، و آن گونه باشد كه قلب ما را با نازل كننده قرآن متصل نمايد و روحمان را به منبع وحى وصل كند چنان كه مى‏ فرمايد: «طَرَفُهُ بِيَدِ اللَّه وَ الطَّرَفُ الْآخَرُ بِايْديكُمْ»<ref>همان.</ref> . امام صادق‏ عليه السلام مى‏ فرمايد: «خداوند در كلامش بر مردم تجلّى فرموده، ولى او را نمى‏ بينند».<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۱۰۷.</ref>
 
=== قرآن رابطه خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله با مردم ===
«... كِتابُ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ سَبَبٌ مَمْدُودْ مِنَ اللَّه وَ مِنّى فى ايْديكُمْ، طَرَفُهُ بِيَدِ اللَّه وَ الطَّرَفُ الْآخَرُ بِايْديكُمْ»<ref>الطرائف: ص ۴۳ ح ۲۱۸. الخصال: ص ۶۵ ح ۹۸. مناقب ابن المغازلى: ص ۱۶ ح ۲۳. بحار الانوار: ج ۳۷ ص  ۱۸۴،۱۲۱ ح ۶۹ . عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۹۷،۷۶.</ref> ... :
 
كتاب خداى عز و جل رابطه ‏اى است متصل از خدا و من كه در دست شماست. يک طرف آن در دست خداوند و طرف ديگر در دست شماست.
 
ارتباط زيبا و آسان بشر با منبع علم الهى، و نوشیدن از آن به قدر ظرفيتش در اين فراز به دقت بيان شده است. همان گونه كه پروردگار اعلام فرموده: «نَحْنُ أَقْرَبُ اليكم مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»<ref>ق /  ۱۶.</ref>: «ما از رگ گردن به شما نزديك ‏تريم»  
 
قرآن هم كلام هميشه نزديک خداوند براى بشر است.  اگر قرار بود براى شنيدن كلامى از خداوند روزهايى را به رياضت بگذرانيم با بهايى سنگين بدان دست مى ‏يافتيم، ولى خداوند اين ريسمان متصل را هميشه در دسترس بشر قرار داده كه با قرائت آن از حفظ يا با نگاه به صفحات دل رباى قرآن مستقيماً كلام پروردگارش را مى‏ شنود، آن سان كه گويى در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله نشسته و حضرتش براى او مى‏ خواند. 
 
صداى قرآن بايد براى ما حضور در برابر پيامبرمان و خدايمان را تداعى كند چنان كه مى‏ فرمايد: «سَبَبٌ مَمْدُودٌ مِنَ اللَّه وَ مِنّى»<ref>الخصال  ,  جلد۱  ,  صفحه۶۵ .</ref> ، و آن گونه باشد كه قلب ما را با نازل كننده قرآن متصل نمايد و روحمان را به منبع وحى وصل كند چنان كه مى‏ فرمايد: «طَرَفُهُ بِيَدِ اللَّه وَ الطَّرَفُ الْآخَرُ بِايْديكُمْ»<ref>همان.</ref> . امام صادق‏ عليه السلام مى‏ فرمايد: «خداوند در كلامش بر مردم تجلّى فرموده، ولى او را نمى‏ بينند».<ref>بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۱۰۷.</ref>


===   قرآن يادگار پيامبر صلى الله عليه و آله ===
===   قرآن يادگار پيامبر صلى الله عليه و آله ===
خط ۲۲: خط ۳۲:


==== تحليل اعتقادى ====
==== تحليل اعتقادى ====
در شرايطى كه خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير به اواخر خود رسيده، آن حضرت رابطه عاطفى مسلمانان را با قرآن از ديدگاه يادگار بودن آن از پيامبرشان مطرح مى‏ فرمايد؛ وديعه ‏اى كه در طول ۲۳ سال از لحظه «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِى خَلَقَ ...»آغاز شد و نزول آن تا آخرين لحظه حيات پيامبر صلى الله عليه و آله ادامه يافت. اكنون صاحب اختيار آن با يک دنيا سفارش و با اميد به حفظ آن از سوى پروردگار چشم از جهان فرو مى ‏بندد.  به تعبيرى قرآن را خليفه خود ياد مى‏ كند. يعنى هر كس قرآن را مى‏ خواند، چنين انگارد كه آن را از دو لب من مى‏ شنود. در عبارتى ديگر قرآن را امانت خود در دست مسلمانان مى‏ خواند كه همراه عترت به آنان سپرده شده است.  نگاه پر عاطفه پيامبرى مهربان كه ۲۳ سال تمام وجودش را براى دين خداوند تقديم كرد، از ما مى‏ طلبد در حفظ و پرداختن به محتواى اين يادگار ذى قيمت به گونه ‏اى باشيم كه لبخند رضايت بر لبان مباركش جاى گيرد، و اين آن چيزى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله از ما مى‏ خواهد.
در شرايطى كه خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير به اواخر خود رسيده، آن حضرت رابطه عاطفى مسلمانان را با قرآن از ديدگاه يادگار بودن آن از پيامبرشان مطرح مى‏ فرمايد؛ وديعه ‏اى كه در طول ۲۳ سال از لحظه «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِى خَلَقَ ...»آغاز شد و نزول آن تا آخرين لحظه حيات پيامبر صلى الله عليه و آله ادامه يافت.  
 
اكنون صاحب اختيار آن با يک دنيا سفارش و با اميد به حفظ آن از سوى پروردگار چشم از جهان فرو مى ‏بندد.  به تعبيرى قرآن را خليفه خود ياد مى‏ كند. يعنى هر كس قرآن را مى‏ خواند، چنين انگارد كه آن را از دو لب من مى‏ شنود.  
 
در عبارتى ديگر قرآن را امانت خود در دست مسلمانان مى‏ خواند كه همراه عترت به آنان سپرده شده است.  نگاه پر عاطفه پيامبرى مهربان كه ۲۳ سال تمام وجودش را براى دين خداوند تقديم كرد، از ما مى‏ طلبد در حفظ و پرداختن به محتواى اين يادگار ذى قيمت به گونه ‏اى باشيم كه لبخند رضايت بر لبان مباركش جاى گيرد، و اين آن چيزى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله از ما مى‏ خواهد.


  ۵۱۰.  مقدمه ‏چينى براى غدير در قرآن<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۵.</ref>   
  ۵۱۰.  مقدمه ‏چينى براى غدير در قرآن<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۵.</ref>   


 از آغاز حركت از مدينه به سوى مكه تا بازگشت به مدينه آيات بسيارى بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده كه تعدادى از آن ها مربوط به حج است، ولى ۲۱ آيه مستقيماً درباره غدير و پيام آن است. در روايات غدير، موقعيت تاريخى نزول آن آيات و ارتباط مستقيم آن ها با غدير تبيين شده است. جهت‏ گيرى عام اين روايات نشان دادن پشتوانه الهى و دستور مستقيم خداوند در سر تا سر مراسم غدير است. در نگاهى همه جانبه خواهيم ديد كه از آغاز سفر در مدينه دستور آن از سوى خداوند نازل مى‏ شود و اهداف آن نيز مشخص مى ‏گردد.  آيات ديگرى تأكيد بر ختم رسالت و آغاز ولايت مى‏ نمايد.  در فرازهاى ديگرى از قرآن امتحان بزرگ الهى با ولايت خاطر نشان شده، و به مردم آماده باش فكرى براى چنين آزمايشى را اعلام مى‏ دارد.  آيات ديگرى غدير را فتح بزرگ و يأس كامل دشمنان معرفى مى ‏كند. در آياتى ديگر دستور اكيد بر ابلاغ ولايت و ضمانت حفظ از شرّ انواع دشمنان اعلام مى‏ گردد، و بى ‏اعتنايى به مسخره كنندگان و مخالفان به صراحت اعلام مى‏ گردد.  آياتى از قرآن نيز كمال نهايى دين و اوج نعمت پروردگار را با ولايت اعلام مى ‏كند و مُهر رضايت خدا را به همه نشان مى ‏دهد. اين آيات -  كه ۴۹ آيه است و در ۲۱ مورد نازل شده -  به ترتيب حروف الفبا بر حسب حرف ابتداى آيات با ترسيمى از موقعيت نازل شدن آن ها در عنوان آيه آمده است.
 از آغاز حركت از مدينه به سوى مكه تا بازگشت به مدينه آيات بسيارى بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده كه تعدادى از آن ها مربوط به حج است، ولى ۲۱ آيه مستقيماً درباره غدير و پيام آن است. در روايات غدير، موقعيت تاريخى نزول آن آيات و ارتباط مستقيم آن ها با غدير تبيين شده است.
 
جهت‏ گيرى عام اين روايات نشان دادن پشتوانه الهى و دستور مستقيم خداوند در سر تا سر مراسم غدير است. در نگاهى همه جانبه خواهيم ديد كه از آغاز سفر در مدينه دستور آن از سوى خداوند نازل مى‏ شود و اهداف آن نيز مشخص مى ‏گردد. 
 
آيات ديگرى تأكيد بر ختم رسالت و آغاز ولايت مى‏ نمايد.  در فرازهاى ديگرى از قرآن امتحان بزرگ الهى با ولايت خاطر نشان شده، و به مردم آماده باش فكرى براى چنين آزمايشى را اعلام مى‏ دارد.  آيات ديگرى غدير را فتح بزرگ و يأس كامل دشمنان معرفى مى ‏كند. در آياتى ديگر دستور اكيد بر ابلاغ ولايت و ضمانت حفظ از شرّ انواع دشمنان اعلام مى‏ گردد، و بى ‏اعتنايى به مسخره كنندگان و مخالفان به صراحت اعلام مى‏ گردد. 
 
آياتى از قرآن نيز كمال نهايى دين و اوج نعمت پروردگار را با ولايت اعلام مى ‏كند و مُهر رضايت خدا را به همه نشان مى ‏دهد. اين آيات -  كه ۴۹ آيه است و در ۲۱ مورد نازل شده -  به ترتيب حروف الفبا بر حسب حرف ابتداى آيات با ترسيمى از موقعيت نازل شدن آن ها در عنوان آيه آمده است.


== پانویس ==
== پانویس ==
[[رده:خطابه غدیر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۷:۳۸

مقام قرآن در خطبه غدير[۱]

   نگاه مملوّ از عظمتى كه بايد به قرآن عزيز داشته باشيم، در چند جمله ظريف از خطابه غدير نهفته است: 

۱.ثقل اكبر

«... الاكْبَرُ مِنْهُما كِتابُ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ»[۲]:ثقل اکبر از ميان ثقلين كتاب خداى عزوجل است.

«... الْقُرْآنُ الثِّقْلُ الاكْبَرُ»[۳]: قرآن يادگار گران سنگ بزرگ تر است. 

«... امَّا الثِّقْلُ الاكْبَرُ فَكِتابُ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ»[۴]: اما ثقل اكبر كتاب خداوند عزوجل است.

موقعيت تاريخى

لحظاتى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله در اثناء خطبه غدير مى‏ خواهد على‏ عليه السلام را بر سر دست بلند كند. قبل از اين اقدام، با صداى بلند على ‏عليه السلام را با قرآن و با سِمَت مفسر آن معرفى مى ‏كند، و آن گاه او را به عنوان ثقل اصغر در كنار ثقل اكبر -  كه قرآن است -  قرار مى ‏دهد.

تحليل اعتقادى

قرآن به عنوان پشتوانه عترت و دژ مستحكم و دائمى اسلام كه مستقيماً از جانب خداوند حمايت مى ‏شود، «ثقل اكبر» لقب گرفته است. اين بدان معناست كه در برابر دشمنان خارجى و داخلى اسلام مراجعه به قرآن و استناد به آن پاسخ قاطعى به كارشكنان و منافقان است، و در واقع قرآن تابلوى بلند و هميشگى اسلام است كه با تكيه بر آن ابديت اسلام تضمين شده است. 

حتى در روزگارانى كه دشمنان داخلى دين دست به تحريف معارف از يک سو و سركوب طرفداران دين از سوى ديگر زده‏ اند، اين سند زنده اسلام مصون مانده و قابل استناد بوده است.  البته اين به معناى استغنا از مفسر آن يعنى اهل‏ بيت‏ عليهم السلام نيست، بلكه منظور ثقل اكبر بودن قرآن به عنوان تاج سر مسلمين و افتخار ابدى آنان است. 

قرآن رابطه خدا و پيامبر صلى الله عليه و آله با مردم

«... كِتابُ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ سَبَبٌ مَمْدُودْ مِنَ اللَّه وَ مِنّى فى ايْديكُمْ، طَرَفُهُ بِيَدِ اللَّه وَ الطَّرَفُ الْآخَرُ بِايْديكُمْ»[۵] ... :

كتاب خداى عز و جل رابطه ‏اى است متصل از خدا و من كه در دست شماست. يک طرف آن در دست خداوند و طرف ديگر در دست شماست.

ارتباط زيبا و آسان بشر با منبع علم الهى، و نوشیدن از آن به قدر ظرفيتش در اين فراز به دقت بيان شده است. همان گونه كه پروردگار اعلام فرموده: «نَحْنُ أَقْرَبُ اليكم مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ»[۶]: «ما از رگ گردن به شما نزديك ‏تريم»

قرآن هم كلام هميشه نزديک خداوند براى بشر است.  اگر قرار بود براى شنيدن كلامى از خداوند روزهايى را به رياضت بگذرانيم با بهايى سنگين بدان دست مى ‏يافتيم، ولى خداوند اين ريسمان متصل را هميشه در دسترس بشر قرار داده كه با قرائت آن از حفظ يا با نگاه به صفحات دل رباى قرآن مستقيماً كلام پروردگارش را مى‏ شنود، آن سان كه گويى در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله نشسته و حضرتش براى او مى‏ خواند. 

صداى قرآن بايد براى ما حضور در برابر پيامبرمان و خدايمان را تداعى كند چنان كه مى‏ فرمايد: «سَبَبٌ مَمْدُودٌ مِنَ اللَّه وَ مِنّى»[۷] ، و آن گونه باشد كه قلب ما را با نازل كننده قرآن متصل نمايد و روحمان را به منبع وحى وصل كند چنان كه مى‏ فرمايد: «طَرَفُهُ بِيَدِ اللَّه وَ الطَّرَفُ الْآخَرُ بِايْديكُمْ»[۸] . امام صادق‏ عليه السلام مى‏ فرمايد: «خداوند در كلامش بر مردم تجلّى فرموده، ولى او را نمى‏ بينند».[۹]

  قرآن يادگار پيامبر صلى الله عليه و آله

اِنّى اُخْلِفُ فيكُمُ الْقُرْآنَ، الا انَّ تَنْزيلَ الْقُرْآنِ عَلَىَّ[۱۰]  : من قرآن را به يادگار در بين شما مى‏ گذارم، بدانيد كه نازل كردن قرآن بر عهده من بود.اِنّى تارِكٌ فيكُمُ الثِّقْلَيْنِ : كِتابَ اللَّه وَ عِتْرَتى[۱۱]: من دو يادگار گران قدر در ميان شما مى‏ گذارم: كتاب خداوند و عترتم. الْقُرآنُ فيكُمْ[۱۲]: قرآن در ميان شماست.

تحليل اعتقادى

در شرايطى كه خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير به اواخر خود رسيده، آن حضرت رابطه عاطفى مسلمانان را با قرآن از ديدگاه يادگار بودن آن از پيامبرشان مطرح مى‏ فرمايد؛ وديعه ‏اى كه در طول ۲۳ سال از لحظه «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِى خَلَقَ ...»آغاز شد و نزول آن تا آخرين لحظه حيات پيامبر صلى الله عليه و آله ادامه يافت.

اكنون صاحب اختيار آن با يک دنيا سفارش و با اميد به حفظ آن از سوى پروردگار چشم از جهان فرو مى ‏بندد.  به تعبيرى قرآن را خليفه خود ياد مى‏ كند. يعنى هر كس قرآن را مى‏ خواند، چنين انگارد كه آن را از دو لب من مى‏ شنود.

در عبارتى ديگر قرآن را امانت خود در دست مسلمانان مى‏ خواند كه همراه عترت به آنان سپرده شده است.  نگاه پر عاطفه پيامبرى مهربان كه ۲۳ سال تمام وجودش را براى دين خداوند تقديم كرد، از ما مى‏ طلبد در حفظ و پرداختن به محتواى اين يادگار ذى قيمت به گونه ‏اى باشيم كه لبخند رضايت بر لبان مباركش جاى گيرد، و اين آن چيزى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله از ما مى‏ خواهد.

  ۵۱۰.  مقدمه ‏چينى براى غدير در قرآن[۱۳] 

 از آغاز حركت از مدينه به سوى مكه تا بازگشت به مدينه آيات بسيارى بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شده كه تعدادى از آن ها مربوط به حج است، ولى ۲۱ آيه مستقيماً درباره غدير و پيام آن است. در روايات غدير، موقعيت تاريخى نزول آن آيات و ارتباط مستقيم آن ها با غدير تبيين شده است.

جهت‏ گيرى عام اين روايات نشان دادن پشتوانه الهى و دستور مستقيم خداوند در سر تا سر مراسم غدير است. در نگاهى همه جانبه خواهيم ديد كه از آغاز سفر در مدينه دستور آن از سوى خداوند نازل مى‏ شود و اهداف آن نيز مشخص مى ‏گردد. 

آيات ديگرى تأكيد بر ختم رسالت و آغاز ولايت مى‏ نمايد.  در فرازهاى ديگرى از قرآن امتحان بزرگ الهى با ولايت خاطر نشان شده، و به مردم آماده باش فكرى براى چنين آزمايشى را اعلام مى‏ دارد.  آيات ديگرى غدير را فتح بزرگ و يأس كامل دشمنان معرفى مى ‏كند. در آياتى ديگر دستور اكيد بر ابلاغ ولايت و ضمانت حفظ از شرّ انواع دشمنان اعلام مى‏ گردد، و بى ‏اعتنايى به مسخره كنندگان و مخالفان به صراحت اعلام مى‏ گردد. 

آياتى از قرآن نيز كمال نهايى دين و اوج نعمت پروردگار را با ولايت اعلام مى ‏كند و مُهر رضايت خدا را به همه نشان مى ‏دهد. اين آيات -  كه ۴۹ آيه است و در ۲۱ مورد نازل شده -  به ترتيب حروف الفبا بر حسب حرف ابتداى آيات با ترسيمى از موقعيت نازل شدن آن ها در عنوان آيه آمده است.

پانویس

  1. ۱۰۳. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۱۵۵ - ۱۵۸.
  2. مناقب ابن المغازلى: ص ۱۶ ح ۲۳. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۷۶. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۸۴ ح ۶۹ . الطرائف: ص ۴۳ ح ۲۱۸.
  3. اسرار غدير: ص ۱۴۴ بخش ۳.
  4. الخصال: ص ۶۵ ح ۹۸. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۱. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۹۷.
  5. الطرائف: ص ۴۳ ح ۲۱۸. الخصال: ص ۶۵ ح ۹۸. مناقب ابن المغازلى: ص ۱۶ ح ۲۳. بحار الانوار: ج ۳۷ ص  ۱۸۴،۱۲۱ ح ۶۹ . عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۹۷،۷۶.
  6. ق /  ۱۶.
  7. الخصال  ,  جلد۱  ,  صفحه۶۵ .
  8. همان.
  9. بحار الانوار: ج ۸۹ ص ۱۰۷.
  10. اسرار غدير: ص ۱۵۷ بخش ۱۰ پاورقى ۲ از نسخه «ب».
  11. ارجح المطالب: ص ۵۷۶،۳۳۹. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۳۹.
  12. اسرار غدير: ص ۱۵۷ بخش ۱۰ پاورقى ۲ از نسخه‏ هاى «و» و «ه»
  13. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۵.