هند: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه غدیر
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۸: خط ۸:


== جاى چنگهاى شيطانى بر صورت گلگون غدير<ref>عسكرى عابد</ref> ==
== جاى چنگهاى شيطانى بر صورت گلگون غدير<ref>عسكرى عابد</ref> ==
غدير از آن ماست. براى ديگرى گفته نشده و چشم اميد به سوى ديگرى ندارد. همين غدير از دشمنانش زخمهاى كمى نديده است و اكنون از ما مرهم مى‏ طلبد.
غدير از آن ماست. براى ديگرى گفته نشده و چشم اميد به سوى ديگرى ندارد. همين غدير از دشمنانش زخم هاى كمى نديده است و اكنون از ما مرهم مى‏ طلبد.اسلام «لا اله الا اللّه‏» و«محمد رسول اللّه‏» و «على ولى اللّه‏» را با هم آورد، اما مسلمانان بين اركان آن فاصله انداختند. اگر كسى موحد باشد، و با توحيدو نبوت واقعا آشنايى داشته باشد به هيچ وجه ولايت على عليه السلام را انكار نخواهد كرد. پيامبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏آله آن فرمول سه بعدى را كه در اولين روز تبليغى خود عرضه كرده بود، در۲۳ سال حيات پر نشيب و فراز خود به شيوه ‏هاى گوناگون و پرتأثير بيان مى كرد.


اسلام «لا اله الا اللّه‏» و«محمد رسول اللّه‏» و «على ولى اللّه‏» را با هم آورد، اما مسلمانان بين اركان آن فاصله انداختند. اگر كسى موحد باشد، و با توحيدو نبوت واقعا آشنايى داشته باشد به هيچ وجه ولايت على عليه السلام را انكار نخواهد كرد. پيامبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏آله آن فرمول سه بعدى را كه در اولين روز تبليغى خود عرضه كرده بود، در 23 سال حيات پر نشيب و فراز خود به شيوه ‏هاى گوناگون و پرتأثير بيان مى كرد.پس بايد با اين احساس در غدير نگريست كه روح جوان اسلام وشاهرگ حياتى دين بوده، و صاعقه بر قصر باطل است.اكنون كه رخسار نازك آن زخم ديده، قلب آن غم زده است كه چراتاكنون ناشناخته مانده است؟!امروز فرياد غدير بلند است كه كجا هستند دوستداران من؟امروز كه هنگام آزادى بيان و زمان ارتباطات است، پس كجايند ياران من تا از چهره من غبار را پاك كنند، و بر زخمهاى رخسارنازك من مرهم نهند. بلكه از صورت نورانى من پرده بردارند و
پس بايد با اين احساس در غدير نگريست كه روح جوان اسلام وشاهرگ حياتى دين بوده، و صاعقه بر قصر باطل است.


تصوير زيبا و جذاب مرا به مردم نشان دهند و با حسن عالمتاب من جهان را روشن كنند.اولين روزى كه نبى امى صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏آله نقاره توحيد را به صدا درآورد و رسالت خود را اعلام فرمود، نغمه ولايت را نيز به گوشها رسانيد. از همان نقطه كه بانگ «لا اله الا اللّه‏» و شعار «محمد رسول اللّه‏» برخاست، از همان نقطه صداى دلنشين «على ولى اللّه‏» نيز
اكنون كه رخسار نازک آن زخم ديده، قلب آن غم زده است كه چراتاكنون ناشناخته مانده است؟!


شنيده شد.اسلامِ محمد صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله مجموع «لا اله الا اللّه‏»، «محمد رسول اللّه‏»، «على ولى اللّه‏» است.مسلمان حقيقى كسى است كه بر هر سه با هم ايمان داشته باشد. مؤمن واقعى كسى است كه هر سه كلمه را با دل و جان بر زبان جارى كند. يكى از اين سه، حتى دو تا از آنها كافى نيست، و به هيچ وجه قابل قبول خداوند نخواهد بود.
امروز فرياد غدير بلند است كه كجا هستند دوستداران من؟امروز كه هنگام آزادى بيان و زمان ارتباطات است، پس كجايند ياران من تا از چهره من غبار را پاک كنند، و بر زخم هاى رخسار نازک من مرهم نهند. بلكه از صورت نورانى من پرده بردارند وتصوير زيبا و جذاب مرا به مردم نشان دهند و با حسن عالم تاب من جهان را روشن كنند.


البته شكى نيست كه پيامبر گرامى اسلام صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله ابتدا تمام نيروى خود را عليه شرك وبت‏ پرستى به كار مى ‏گرفت، چون جامعه عرب آن زمان بلكه تمام جهان، آلوده به شرك و بت‏ پرستى بود، و تا وقتى كه انسان از شرك و بت‏ پرستى دست بر ندارد و به توحيد و يكتاپرستى روى نياورد، نبوت و ولايت معنى نخواهد داشت. بايد زمينه توحيد و يكتاپرستى را با زدودن شرك و بت‏ پرستى هموار ساخت و سپس جايگاه نبوت را تحكيم و ترسيخ نمود. آنگاه كه توحيد و نبوت جايگاه خود را در جامعه روشن ساخت، نوبت به ولايت مى‏ رسد. از همين جا معلوم مى‏ شود كه «قولوا لا اله الا اللّه‏ تفلحوا» به اين معنى نيست كه انسان فقط «لا اله الا اللّه‏» بگويد و داخل بهشت شود. اين طبق برنامه دقيق الهى بود و با در نظر گرفتن وضعيت زمانى و مكانى جهان برنامه ريزى شده بود، و هر بخشى از اين برنامه در جايگاه خود اجرا مى ‏شد. يكى از مهمترين بخشهاى برنامه الهى هم
اولين روزى كه نبى امى صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏آله نقاره توحيد را به صدا درآورد و رسالت خود را اعلام فرمود، نغمه ولايت را نيز به گوش ها رسانيد. از همان نقطه كه بانگ «لا اله الا اللّه‏» و شعار «محمد رسول اللّه‏» برخاست، از همان نقطه صداى دلنشين «على ولى اللّه‏» نيز شنيده شد.


«امامت» بود كه در جايگاه خود به اجرا در آمد.پس معلوم شد اساس اسلام از ابتدا بر توحيد و نبوت و امامت بود، اما هنگامى كه شرك و بت‏ پرستى بر جامعه حاكم بود ابتدا پرچم «توحيد» برافراشته شد. زمانى كه كفر و عناد قدرت داشت، اصل «نبوت» محوريت داشت. اما وقتى نفاق جامعه اسلامى را در معرض خطر قرار داد پرچم «ولايت» برافراشته و نمايان گرديد. امامت و ولايت، از توحيد و نبوت جدا نيست، هر جا كه توحيد و نبوت است ولايت هم وجود دارد. به اين معنى كه اگر كسى موحد باشد، و با توحيد و نبوت واقعا
اسلامِ محمد صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله مجموع «لا اله الا اللّه‏»، «محمد رسول اللّه‏»، «على ولى اللّه‏» است.مسلمان حقيقى كسى است كه بر هر سه با هم ايمان داشته باشد. مؤمن واقعى كسى است كه هر سه كلمه را با دل و جان بر زبان جارى كند. يكى از اين سه، حتى دو تا از آنها كافى نيست، و به هيچ وجه قابل قبول خداوند نخواهد بود.


آشنايى داشته باشد به هيچ وجه ولايت على عليه‏ السلام را انكار نخواهد كرد، زيرا همان خدايى كه محمد صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله را نبى و رسول قرار داده على عليه‏ السلام را ولى و امام قرار داده، و همان پيامبرى كه قرآن را آورده على عليه‏السلام را به امامت معرفى كرده است.پيامبر گرامى اسلام صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله آن فرمول سه بعدى را كه در اولين روز تبليغى خود عرضه كرده بود و در 23 سال حيات پر نشيب و فراز خود به شيوه‏هاى گوناگون و پرتأثير آن را بيان كرده بود، اكنون كه مى‏ خواهد از دنيا برود لازم مى‏داند آن فرمول را براى بار آخر به عموم مسلمانان برساند، و بُعد سوم (ولايت) را رسما و به طور خاص اعلان كند، تا بر هيچ كس پنهان نماند كه «اسلام حقيقى» چيست.پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله به حكم پروردگار، براى اين امر خطير ميدان غدير خم را انتخاب نمود و صد و بيست هزار حاجى را در صحراى غدير متوقف كرد؛ و تا وقتى همگى با دست على عليه ‏السلام بيعت نكردند، اجازه حركت نداد، اگر چه اين امر سه روز طول كشيد.اكنون اگر بپرسند غدير چيست، بايد گفت:غدير روز اعلان رسمى ولايت على عليه ‏السلام است.
البته شكى نيست كه پيامبر گرامى اسلام صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله ابتدا تمام نيروى خود را عليه شرک وبت‏ پرستى به كار مى ‏گرفت، چون جامعه عرب آن زمان بلكه تمام جهان، آلوده به شرک و بت‏ پرستى بود، و تا وقتى كه انسان از شرک و بت‏ پرستى دست بر ندارد و به توحيد و يكتاپرستى روى نياورد، نبوت و ولايت معنى نخواهد داشت.بايد زمينه توحيد و يكتاپرستى را با زدودن شرک و بت‏ پرستى هموار ساخت و سپس جايگاه نبوت را تحكيم و ترسيخ نمود. آنگاه كه توحيد و نبوت جايگاه خود را در جامعه روشن ساخت، نوبت به ولايت مى‏ رسد.  


غدير روز تكميل دين مبين اسلام است.غدير روز اتمام نعمت است.غدير روز رضايت خدا از اسلام است.غدير روز سرور و شادمانى مؤمنان است.غدير روز ذلت و رسوايى منافقان است.غدير روز يأس و نااميدى كفار و مشركين است.غدير روز گريه و زارى شياطين است.غدير صاعقه بر قصر باطل است.غدير شاهرگ حياتى اسلام است.غدير ضامن جاودانگى اسلام است.غدير مايه سربلندى و افتخار دين خداست.غدير روح جوان اسلام است.غدير ثمره زحمات انبيا و رسل است.غدير رمز زحمات 23 ساله پيامبر گرامى صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏آله است.از عمق درون كه غدير را مى ‏نگرم مناظر ديگرى بر صفحه ذهنم هجوم مى آورد.پس آنچه احساس مى ‏كنم بر قلم جارى مى‏ كنم:صداى قلب من، غدير!صداى هر نفسم، غدير!صداى كل وجود من، غدير! غدير چقدر مظلوم است!؟
از همين جا معلوم مى‏ شود كه «قولوا لا اله الا اللّه‏ تفلحوا» به اين معنى نيست كه انسان فقط «لا اله الا اللّه‏» بگويد و داخل بهشت شود. اين طبق برنامه دقيق الهى بود و با در نظر گرفتن وضعيت زمانى و مكانى جهان برنامه ريزى شده بود، و هر بخشى از اين برنامه در جايگاه خود اجرا مى ‏شد. يكى از مهم ترين بخش هاى برنامه الهى هم«امامت» بود كه در جايگاه خود به اجرا در آمد.  


چه ستمديده است! همان غدير كه اساس دين است،همان غدير كه بقاى اسلام است، همان غدير كه رضاى خداست، همان غدير كه پيام تمام انبياست.اهل دنيا چه رفتار بدى با غدير روا داشته‏ اند. گويا مى‏ خواسته‏ اند آن را از بين ببرند و نشانى از آن باقى نگذارند. مى‏ خواسته ‏اند صورت زيباى آن را خراب كنند و حسن آن را بر باد دهند.امروز نيز چنگهاى شيطانى به طرف صورت گلگون غدير دراز است. اكنون كه رخسار نازك آن زخم ديده، قلب آن غم زده است كه چرا تاكنون ناشناخته مانده است؟! امروز فرياد غدير بلند است كه كجا هستند دوستداران من؟ كجا هستند شيعيان من؟كجايند عاشقان من؟ اكنون كه ديگر دوران بنى ‏اميه و بنى ‏عباس نيست، و ظالمان و جابران به خاك تبديل شده‏ اند، ديگر خوف و وحشتى نيست، تقيه ‏اى در كار نيست،زمان آزادى بيان است، زمان ارتباطات است، دنيا دهكده جهانى گرديده است.پس كجا هستيد اى ياران غدير؟ زيبايى دنيا شما را فريب داده است؟ در چنگ نفس اسير شده ‏ايد؟ خواب غفلت شما را بى ‏حركت كرده است؟بياييد از چهره نفيس من گرد و غبار را پاك كنيد. بياييد بر زخمهاى رخسار نازك من مرهم نهيد. بياييد از صورت نورانى من پرده را برداريد. بياييد تصوير زيبا و جذاب مرا به مردم نشان دهيد. بياييد با حسن عالمتاب من جهان را روشن كنيد. اى عشّاق غدير! من به شما بسيار اميدوارم و منتظر دستهايى هستم كه مرا به تصوير دوباره احيا كنند. مبادا چشم اميدم را نااميد كنيد.
پس معلوم شد اساس اسلام از ابتدا بر توحيد و نبوت و امامت بود، اما هنگامى كه شرک و بت‏ پرستى بر جامعه حاكم بود ابتدا پرچم «توحيد» برافراشته شد. زمانى كه كفر و عناد قدرت داشت، اصل «نبوت» محوريت داشت. اما وقتى نفاق جامعه اسلامى را در معرض خطر قرار داد پرچم «ولايت» برافراشته و نمايان گرديد.


امامت و ولايت، از توحيد و نبوت جدا نيست، هر جا كه توحيد و نبوت است ولايت هم وجود دارد. به اين معنى كه اگر كسى موحد باشد، و با توحيد و نبوت واقعاآشنايى داشته باشد به هيچ وجه ولايت على عليه‏ السلام را انكار نخواهد كرد، زيرا همان خدايى كه محمد صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله را نبى و رسول قرار داده على عليه‏ السلام را ولى و امام قرار داده، و همان پيامبرى كه قرآن را آورده على عليه‏السلام را به امامت معرفى كرده است.


 اعتراضى به بزرگى ادعاى اصحاب فيل
پيامبر گرامى اسلام صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله آن فرمول سه بعدى را كه در اولين روز تبليغى خود عرضه كرده بود و در ۲۳ سال حيات پر نشيب و فراز خود به شيوه ‏هاى گوناگون و پرتأثير آن را بيان كرده بود، اكنون كه مى‏ خواهد از دنيا برود لازم مى‏ داند آن فرمول را براى بار آخر به عموم مسلمانان برساند، و بُعد سوم (ولايت) را رسما و به طور خاص اعلان كند، تا بر هيچ كس پنهان نماند كه «اسلام حقيقى» چيست.


پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله به حكم پروردگار، براى اين امر خطير ميدان غدير خم را انتخاب نمود و صد و بيست هزار حاجى را در صحراى غدير متوقف كرد؛ و تا وقتى همگى با دست على عليه ‏السلام بيعت نكردند، اجازه حركت نداد، اگر چه اين امر سه روز طول كشيد.
اكنون اگر بپرسند غدير چيست، بايد گفت:
غدير روز اعلان رسمى ولايت على عليه ‏السلام است.
غدير روز تكميل دين مبين اسلام است.
غدير روز اتمام نعمت است.
غدير روز رضايت خدا از اسلام است.
غدير روز سرور و شادمانى مؤمنان است.
غدير روز ذلت و رسوايى منافقان است.
غدير روز يأس و نااميدى كفار و مشركين است.
غدير روز گريه و زارى شياطين است.
'''غدير صاعقه بر قصر باطل است.'''
'''غدير شاهرگ حياتى اسلام است.'''
غدير ضامن جاودانگى اسلام است.
غدير مايه سربلندى و افتخار دين خداست.
'''غدير روح جوان اسلام است.'''
غدير ثمره زحمات انبيا و رسل است.
غدير رمز زحمات۲۳ ساله پيامبر گرامى صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏آله است.از عمق درون كه غدير را مى ‏نگرم مناظر ديگرى بر صفحه ذهنم هجوم مى آورد.پس آنچه احساس مى ‏كنم بر قلم جارى مى‏ كنم:
'''<small>صداى قلب من،غدير!</small>'''
'''<small>صداى هر نفسم،غدير!</small>'''
'''<small>صداى كل وجود من،غدير!</small>'''
غدير چقدر مظلوم است!؟چه ستم ديده است! همان غدير كه اساس دين است،همان غدير كه بقاى اسلام است، همان غدير كه رضاى خداست، همان غدير كه پيام تمام انبياست.
اهل دنيا چه رفتار بدى با غدير روا داشته‏ اند. گويا مى‏ خواسته‏ اند آن را از بين ببرند و نشانى از آن باقى نگذارند. مى‏ خواسته ‏اند صورت زيباى آن را خراب كنند و حسن آن را بر باد دهند.
امروز نيز چنگ هاى شيطانى به طرف صورت گلگون غدير دراز است. اكنون كه رخسار نازک آن زخم ديده، قلب آن غم زده است كه چرا تاكنون ناشناخته مانده است؟! 
امروز فرياد غدير بلند است كه كجا هستند دوستداران من؟ كجا هستند شيعيان من؟كجايند عاشقان من؟ اكنون كه ديگر دوران بنى ‏اميه و بنى ‏عباس نيست، و ظالمان و جابران به خاك تبديل شده‏ اند، ديگر خوف و وحشتى نيست، تقيه ‏اى در كار نيست،زمان آزادى بيان است، زمان ارتباطات است، دنيا دهكده جهانى گرديده است.
پس كجا هستيد اى ياران غدير؟ زيبايى دنيا شما را فريب داده است؟ در چنگ نفس اسير شده ‏ايد؟ خواب غفلت شما را بى ‏حركت كرده است؟
بياييد از چهره نفيس من گرد و غبار را پاک كنيد. بياييد بر زخم هاى رخسار نازک من مرهم نهيد. بياييد از صورت نورانى من پرده را برداريد. بياييد تصوير زيبا و جذاب مرا به مردم نشان دهيد. بياييد با حسن عالم تاب من جهان را روشن كنيد.
اى عشّاق غدير! من به شما بسيار اميدوارم و منتظر دست هايى هستم كه مرا به تصوير دوباره احيا كنند. مبادا چشم اميدم را نااميد كنيد.
== پانویس ==
== پانویس ==
<references />
<references />
[[رده:میراث مکتوب غدیر]]
[[رده:میراث مکتوب غدیر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۵۳

مقاله درباره غدير[۱]

غديرِ سال ۱۴۲۳ براى اولين بار برنامه بى ‏سابقه ‏اى را تجربه كرد. افرادى از مليت‏ هاى مختلف جهان فراخوانده شدند، تا در برنامه ‏اى كه گفتمان ملت‏ ها درباره غدير را تداعى مى ‏كرد، احساس خود را از اين واقعه در مقاله‏ اى به تصوير كشند.

در اين برنامه ۲۱۴ نفر از ۳۶ كشور جهان با ۲۷ زبان مختلف شركت كردند، كه همه سعى كرده بودند دريافت درونى‏ شان را از واقعه عظيم غدير نشان دهند، و برداشت خود را با ذوق و سليقه ‏اى كه ظرافت اين ماجرا مى‏ طلبد، با زيباترين كلام به رشته قلم درآورند، كه يكى از اين كشورها هند است.

نداى «وقفوهم انهم مسئولون» در محشر غدير[۲]

غدير يك مراسم عادى نبوده كه به سادگى آن را بر زبان جارى كنيم. حقيقتا يك واقعه عظيم بوده است. سيل جمعيت در هواى سوزان يادآور محشر كبرى در قيامت بوده، كه همه مردم با نداى «وقفوهم انهم مسئولون» متوقف مى ‏شوند. كاملترين رسولان و كاملترين اوصياى پروردگار در آنجا حاضر بوده اند. درتوقفى به طول سه روز دستورى ابلاغ شده كه محافظ همه دستورات الهى است.سلام بر روزى كه آفتاب رسالت از بالاى منبر درخشيد و ماه تاب امامت و ولايت را جلوه داد.سلام بر روزى كه نقاب از چهره منافقان كنار رفت.سلام بر روزى كه كفر آن روز مأيوس شد و دين كامل و نعمت تمام گشت.سلام بر روزى كه رسول گرامى صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله وعده روز اول تبليغ را ايفا نمود و عملى كرد.سلام بر روزى كه خداوند رضايت خود را اعلام كرد.سلام بر وجود عزيزى كه در اين روز سعيد به ولايت امت نشست و دستش به وسيله اشرف مخلوقات بالا رفت.سلام بر رسول پاك ختمى مرتبت، كاملترين رسولان، و سلام بر جانشين و وصى او، كاملترين اوصياى پروردگار غدير روزى بود مانند روز حشر، زمين همچون ميدان محشر. نه فرشى بودو نه سايبانى. همه و همه خسته به سوى وطن خود گام مى‏ زدند، تا هر چه سريعتر به منزل مقصود خود را برسند.براى نشستن نه سايبانى كه از آن سايه بگيرند، و نه درختى كه به زير آن پناه برند.هر كس مى ‏خواهد بر ديگرى سبقت گيرد، كه ناگاه صدايى همچون روز محشر بلند مى‏ شود كه «وقفوهم انهم مسئولون»، و صداى «حىَّ على خير العمل» بلند مى‏ شود. ندايى تمام صحرا را فرا مى‏ گيرد: آنها كه جلو رفته ‏اند برگردند و آنان كه به اين نقطه نرسيده‏ اند خود را برسانندهمه با حيرت و استعجاب با يكديگر سخن مى‏گويند كه  چرا زنگ توقف زده شده است. ولى هيچ كس اصل ماجرا را نمى‏ داند. در اين صحراى بى آب و گياه، درهواى گرم، زير تابش خورشيد، رسول گرامى صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله از ما چه مى‏ خواهد؟ اما كسى جرئت ندارد از رسول گرامى صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏آله سؤال كند ماجرا چيست؟رسول اكرم صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏آله آماده انجام وظيفه خود شده است. وظيفه ‏اى كه دستور آن توسط جبرئيل امين چنين نازل شده است: «يا أيها الرسول بلِّغ ما أنزل إليك من ربك و إن لم ‏تفعل فما بلَّغت رسالته و اللّه‏ يعصمك من الناس».قضيه آن قدر مهم است كه همه دستورات الهى كه توسط حضرت رسول اكرم صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏آله به مردم ابلاغ شده بى ‏معنى و بى ‏هدف خواهد ماند، اگر محافظ آن دستورات وجودنداشته باشد.

جاى چنگهاى شيطانى بر صورت گلگون غدير[۳]

غدير از آن ماست. براى ديگرى گفته نشده و چشم اميد به سوى ديگرى ندارد. همين غدير از دشمنانش زخم هاى كمى نديده است و اكنون از ما مرهم مى‏ طلبد.اسلام «لا اله الا اللّه‏» و«محمد رسول اللّه‏» و «على ولى اللّه‏» را با هم آورد، اما مسلمانان بين اركان آن فاصله انداختند. اگر كسى موحد باشد، و با توحيدو نبوت واقعا آشنايى داشته باشد به هيچ وجه ولايت على عليه السلام را انكار نخواهد كرد. پيامبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و‏آله آن فرمول سه بعدى را كه در اولين روز تبليغى خود عرضه كرده بود، در۲۳ سال حيات پر نشيب و فراز خود به شيوه ‏هاى گوناگون و پرتأثير بيان مى كرد.

پس بايد با اين احساس در غدير نگريست كه روح جوان اسلام وشاهرگ حياتى دين بوده، و صاعقه بر قصر باطل است.

اكنون كه رخسار نازک آن زخم ديده، قلب آن غم زده است كه چراتاكنون ناشناخته مانده است؟!

امروز فرياد غدير بلند است كه كجا هستند دوستداران من؟امروز كه هنگام آزادى بيان و زمان ارتباطات است، پس كجايند ياران من تا از چهره من غبار را پاک كنند، و بر زخم هاى رخسار نازک من مرهم نهند. بلكه از صورت نورانى من پرده بردارند وتصوير زيبا و جذاب مرا به مردم نشان دهند و با حسن عالم تاب من جهان را روشن كنند.

اولين روزى كه نبى امى صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏آله نقاره توحيد را به صدا درآورد و رسالت خود را اعلام فرمود، نغمه ولايت را نيز به گوش ها رسانيد. از همان نقطه كه بانگ «لا اله الا اللّه‏» و شعار «محمد رسول اللّه‏» برخاست، از همان نقطه صداى دلنشين «على ولى اللّه‏» نيز شنيده شد.

اسلامِ محمد صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله مجموع «لا اله الا اللّه‏»، «محمد رسول اللّه‏»، «على ولى اللّه‏» است.مسلمان حقيقى كسى است كه بر هر سه با هم ايمان داشته باشد. مؤمن واقعى كسى است كه هر سه كلمه را با دل و جان بر زبان جارى كند. يكى از اين سه، حتى دو تا از آنها كافى نيست، و به هيچ وجه قابل قبول خداوند نخواهد بود.

البته شكى نيست كه پيامبر گرامى اسلام صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله ابتدا تمام نيروى خود را عليه شرک وبت‏ پرستى به كار مى ‏گرفت، چون جامعه عرب آن زمان بلكه تمام جهان، آلوده به شرک و بت‏ پرستى بود، و تا وقتى كه انسان از شرک و بت‏ پرستى دست بر ندارد و به توحيد و يكتاپرستى روى نياورد، نبوت و ولايت معنى نخواهد داشت.بايد زمينه توحيد و يكتاپرستى را با زدودن شرک و بت‏ پرستى هموار ساخت و سپس جايگاه نبوت را تحكيم و ترسيخ نمود. آنگاه كه توحيد و نبوت جايگاه خود را در جامعه روشن ساخت، نوبت به ولايت مى‏ رسد.

از همين جا معلوم مى‏ شود كه «قولوا لا اله الا اللّه‏ تفلحوا» به اين معنى نيست كه انسان فقط «لا اله الا اللّه‏» بگويد و داخل بهشت شود. اين طبق برنامه دقيق الهى بود و با در نظر گرفتن وضعيت زمانى و مكانى جهان برنامه ريزى شده بود، و هر بخشى از اين برنامه در جايگاه خود اجرا مى ‏شد. يكى از مهم ترين بخش هاى برنامه الهى هم«امامت» بود كه در جايگاه خود به اجرا در آمد.

پس معلوم شد اساس اسلام از ابتدا بر توحيد و نبوت و امامت بود، اما هنگامى كه شرک و بت‏ پرستى بر جامعه حاكم بود ابتدا پرچم «توحيد» برافراشته شد. زمانى كه كفر و عناد قدرت داشت، اصل «نبوت» محوريت داشت. اما وقتى نفاق جامعه اسلامى را در معرض خطر قرار داد پرچم «ولايت» برافراشته و نمايان گرديد.

امامت و ولايت، از توحيد و نبوت جدا نيست، هر جا كه توحيد و نبوت است ولايت هم وجود دارد. به اين معنى كه اگر كسى موحد باشد، و با توحيد و نبوت واقعاآشنايى داشته باشد به هيچ وجه ولايت على عليه‏ السلام را انكار نخواهد كرد، زيرا همان خدايى كه محمد صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله را نبى و رسول قرار داده على عليه‏ السلام را ولى و امام قرار داده، و همان پيامبرى كه قرآن را آورده على عليه‏السلام را به امامت معرفى كرده است.

پيامبر گرامى اسلام صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏آله آن فرمول سه بعدى را كه در اولين روز تبليغى خود عرضه كرده بود و در ۲۳ سال حيات پر نشيب و فراز خود به شيوه ‏هاى گوناگون و پرتأثير آن را بيان كرده بود، اكنون كه مى‏ خواهد از دنيا برود لازم مى‏ داند آن فرمول را براى بار آخر به عموم مسلمانان برساند، و بُعد سوم (ولايت) را رسما و به طور خاص اعلان كند، تا بر هيچ كس پنهان نماند كه «اسلام حقيقى» چيست.

پيامبر صلى ‏الله‏ عليه ‏و‏آله به حكم پروردگار، براى اين امر خطير ميدان غدير خم را انتخاب نمود و صد و بيست هزار حاجى را در صحراى غدير متوقف كرد؛ و تا وقتى همگى با دست على عليه ‏السلام بيعت نكردند، اجازه حركت نداد، اگر چه اين امر سه روز طول كشيد.

اكنون اگر بپرسند غدير چيست، بايد گفت:

غدير روز اعلان رسمى ولايت على عليه ‏السلام است.

غدير روز تكميل دين مبين اسلام است.

غدير روز اتمام نعمت است.

غدير روز رضايت خدا از اسلام است.

غدير روز سرور و شادمانى مؤمنان است.

غدير روز ذلت و رسوايى منافقان است.

غدير روز يأس و نااميدى كفار و مشركين است.

غدير روز گريه و زارى شياطين است.

غدير صاعقه بر قصر باطل است.

غدير شاهرگ حياتى اسلام است.

غدير ضامن جاودانگى اسلام است.

غدير مايه سربلندى و افتخار دين خداست.

غدير روح جوان اسلام است.

غدير ثمره زحمات انبيا و رسل است.

غدير رمز زحمات۲۳ ساله پيامبر گرامى صلى ‏الله‏ عليه‏ و‏آله است.از عمق درون كه غدير را مى ‏نگرم مناظر ديگرى بر صفحه ذهنم هجوم مى آورد.پس آنچه احساس مى ‏كنم بر قلم جارى مى‏ كنم:

صداى قلب من،غدير!

صداى هر نفسم،غدير!

صداى كل وجود من،غدير!

غدير چقدر مظلوم است!؟چه ستم ديده است! همان غدير كه اساس دين است،همان غدير كه بقاى اسلام است، همان غدير كه رضاى خداست، همان غدير كه پيام تمام انبياست.

اهل دنيا چه رفتار بدى با غدير روا داشته‏ اند. گويا مى‏ خواسته‏ اند آن را از بين ببرند و نشانى از آن باقى نگذارند. مى‏ خواسته ‏اند صورت زيباى آن را خراب كنند و حسن آن را بر باد دهند.

امروز نيز چنگ هاى شيطانى به طرف صورت گلگون غدير دراز است. اكنون كه رخسار نازک آن زخم ديده، قلب آن غم زده است كه چرا تاكنون ناشناخته مانده است؟!

امروز فرياد غدير بلند است كه كجا هستند دوستداران من؟ كجا هستند شيعيان من؟كجايند عاشقان من؟ اكنون كه ديگر دوران بنى ‏اميه و بنى ‏عباس نيست، و ظالمان و جابران به خاك تبديل شده‏ اند، ديگر خوف و وحشتى نيست، تقيه ‏اى در كار نيست،زمان آزادى بيان است، زمان ارتباطات است، دنيا دهكده جهانى گرديده است.

پس كجا هستيد اى ياران غدير؟ زيبايى دنيا شما را فريب داده است؟ در چنگ نفس اسير شده ‏ايد؟ خواب غفلت شما را بى ‏حركت كرده است؟

بياييد از چهره نفيس من گرد و غبار را پاک كنيد. بياييد بر زخم هاى رخسار نازک من مرهم نهيد. بياييد از صورت نورانى من پرده را برداريد. بياييد تصوير زيبا و جذاب مرا به مردم نشان دهيد. بياييد با حسن عالم تاب من جهان را روشن كنيد.

اى عشّاق غدير! من به شما بسيار اميدوارم و منتظر دست هايى هستم كه مرا به تصوير دوباره احيا كنند. مبادا چشم اميدم را نااميد كنيد.

پانویس

  1. غدير در احساس ملت‏ها: ص ۵-۸ .
  2. سيدمحمدرضارضوى.
  3. عسكرى عابد