آیه ۱۵ نور و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۴۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ دسامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۰ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
== '''«إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِكُمْ ما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ.»''' ==
{{قرآن|إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِكُمْ ما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ}}
آن هنگام كه با زبانتان با او ملاقات مى‌كنيد و با دهانتان مى‌گوييد آنچه بدان آگاهى نداريد، و اين كار را سهل مى‌انگاريد در حالى كه نزد خداوند عظيم است.
آن هنگام كه با زبانتان با او ملاقات مى‌كنيد و با دهانتان مى‌گوييد آنچه بدان آگاهى نداريد، و اين كار را سهل مى‌انگاريد در حالى كه نزد خداوند عظيم است.


=== '''متن روايت‌''' ===
=== '''متن روايت‌''' ===
{{متن عربی|وَ سَالْتُ جَبْرَئيلَ انْ يَسْتَعْفِىَ لِىَ السَّلامَ عَنْ تَبْليغِ ذلِكَ الَيْكُمْ- ايُّهَا النّاسُ- لِعِلْمى بِقِلَّةِ الْمُتَّقينَ
وَ كَثْرَةِ الْمُنافِقينَ وَ ادْغالِ اللّائِمينَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالْاسْلامِ، الَّذينَ وَصَفَهُمُ
اللَّهُ فى كِتابِهِ بِانَّهُمْ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَ يَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ}}


==== '''وَ سَالْتُ جَبْرَئيلَ انْ يَسْتَعْفِىَ لِىَ السَّلامَ عَنْ تَبْليغِ ذلِكَ الَيْكُمْ- ايُّهَا النّاسُ- لِعِلْمى بِقِلَّةِ الْمُتَّقينَ''' ====
==== '''وَ كَثْرَةِ الْمُنافِقينَ وَ ادْغالِ اللّائِمينَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالْاسْلامِ، الَّذينَ وَصَفَهُمُ''' ====
==== '''اللَّهُ فى كِتابِهِ بِانَّهُمْ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَ يَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ''' ====
از جبرئيل خواستم كه از خداوند بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مطلب به شما معاف بدارد، زيرا از كمى متقين و زيادى منافقين و افساد ملامت كنندگان و حيله‌هاى مسخره كنندگان اسلام اطلاع دارم، كسانى كه خداوند در كتابش آنان را چنين توصيف فرموده كه با زبانشان مى‌گويند آنچه در قلب هايشان نيست و اين كار را سهل مى‌شمارند در حالى كه نزد خداوند عظيم است.<ref>اسرار غدیر:ص۱۳۹بخش۲</ref>
از جبرئيل خواستم كه از خداوند بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مطلب به شما معاف بدارد، زيرا از كمى متقين و زيادى منافقين و افساد ملامت كنندگان و حيله‌هاى مسخره كنندگان اسلام اطلاع دارم، كسانى كه خداوند در كتابش آنان را چنين توصيف فرموده كه با زبانشان مى‌گويند آنچه در قلب هايشان نيست و اين كار را سهل مى‌شمارند در حالى كه نزد خداوند عظيم است.<ref>اسرار غدیر:ص۱۳۹بخش۲</ref>


خط ۳۳: خط ۳۱:


=== '''۱.مسخره گروهى در خيمه‌''' ===
=== '''۱.مسخره گروهى در خيمه‌''' ===
پس از منبر پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله عده‌اى از منافقين در خيمه خود، آن حضرت را مسخره مى‌كردند. حذيفه سخن آنان را گزارش داد و پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله آنان را فرا خواند و پرسيد: شما چه گفته‌ايد؟ در پاسخ حضرت گفتند: به خدا قسم ما هيچ سخنى نگفته‌ايم، و اگر سخنى درباره ما به شما رسيده، بر ما دروغ بسته‌اند!!
پس از منبر پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله عده‌اى از منافقين در خيمه خود، آن حضرت را مسخره مى‌كردند. حذيفه سخن آنان را گزارش داد و پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله آنان را فرا خواند و پرسيد: شما چه گفته‌ايد؟  
 
در پاسخ حضرت گفتند: به خدا قسم ما هيچ سخنى نگفته‌ايم، و اگر سخنى درباره ما به شما رسيده، بر ما دروغ بسته‌اند!!


=== '''۲.«بَخٍ بَخٍ» پس از بيعت‌''' ===
=== '''۲.«بَخٍ بَخٍ» پس از بيعت‌''' ===
عمر كه هم در صحيفه رئيس پنج نفر بود <ref>به ج۱ ص۱۲۹،ج۲ ص۱۲۳ از همین کتاب مراجعه شود</ref> و هم در نقشه قتل پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله در كوه هَرْشى شخصاً شركت داشت،<ref>به ج۲ ص۴۰۷ از همین کتاب مراجعه شود</ref> و هم عملًا پس از پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله نشان داد كه بنيانگذار سقيفه بر ضد خلافت على عليه السلام است؛ او در غدير از اولين كسانى بود كه براى بيعت پيشقدم شد.<ref>عوالم العلوم :ج۳/۱۵ ص ۱۹۵</ref> پس از بيعت هم تنها كسى بود كه گفت: «بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ ابى طالِبٍ! هَنيئاً لَكَ! اصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ»: «خوشا به حالت‌اى پسر ابى طالب! گوارايت باد! صاحب اختيار هر مرد و زن مؤمنى شده‌اى»!<ref>عوالم العلوم :ج۳/۱۵ ص۲۰۳،۱۵۴،۱۰۳،۶۵ بحار الانوار:ج۳۷ ص۱۷۸</ref>و اين برخورد '''نمونه‌اى از نفاق است.'''
عمر كه هم در صحيفه رئيس پنج نفر بود <ref>به ج۱ ص۱۲۹،ج۲ ص۱۲۳ از همین کتاب مراجعه شود</ref> و هم در نقشه قتل پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله در كوه هَرْشى شخصاً شركت داشت،<ref>به ج۲ ص۴۰۷ از همین کتاب مراجعه شود</ref> و هم عملًا پس از پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله نشان داد كه بنيانگذار سقيفه بر ضد خلافت على عليه السلام است؛ او در غدير از اولين كسانى بود كه براى بيعت پيشقدم شد.<ref>عوالم العلوم :ج۳/۱۵ ص ۱۹۵</ref> پس از بيعت هم تنها كسى بود كه گفت: {{متن عربی|بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ ابى طالِبٍ! هَنيئاً لَكَ! اصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ}}: «خوشا به حالت‌اى پسر ابى طالب! گوارايت باد! صاحب اختيار هر مرد و زن مؤمنى شده‌اى»!<ref>عوالم العلوم :ج۳/۱۵ ص۲۰۳،۱۵۴،۱۰۳،۶۵ بحار الانوار:ج۳۷ ص۱۷۸</ref>و اين برخورد '''نمونه‌اى از نفاق است.'''


=== '''۳.استهزاء هفت نفر در برابر منبر''' ===
=== '''۳.استهزاء هفت نفر در برابر منبر''' ===
هفت نفر از منافقين در برابر منبر قبل از اعلان ولايت نشسته بودند. يكى از آنان گفت: «چشمانش را نمى‌بينيد كه گويا چشم ديوانه‌اى است. اكنون بپا مى‌خيزد و مى‌گويد: خدايم چنين گفته است»! جبرئيل اين سخن را به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله خبر داد. حضرت آنان را پس از منبر فرا خواند و در اين باره مؤاخذه فرمود. آنان انكار كردند و قسم ياد كردند كه چنين سخنى نگفته‌اند!<sup>[10]</sup>
هفت نفر از منافقين در برابر منبر قبل از اعلان ولايت نشسته بودند. يكى از آنان گفت: «چشمانش را نمى‌بينيد كه گويا چشم ديوانه‌اى است. اكنون بپا مى‌خيزد و مى‌گويد: خدايم چنين گفته است»! جبرئيل اين سخن را به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله خبر داد. حضرت آنان را پس از منبر فرا خواند و در اين باره مؤاخذه فرمود. آنان انكار كردند و قسم ياد كردند كه چنين سخنى نگفته‌اند!<ref>عوالم العلوم:ج۳/۱۵ ص۱۳۵.بحارالانوار :ج۳۷ ص۱۱۹</ref>


=== '''۴.تهديد پس از منبر''' ===
=== '''۴.تهديد پس از منبر''' ===
پس از منبر غدير عده‌اى از منافقين در خيمه‌اى جمع شده مى‌گفتند: «به خدا قسم ياران كسرى و قيصر در لباس‌هاى خز و رنگارنگ و حرير و بافته زندگى مى‌كنند، ولى ما همراه پيامبر در دو چيز خشن به سر مى‌بريم: هم غذاى خشن مى‌خوريم و هم لباس خشن مى‌پوشيم. بعد از اين همه، اكنون كه مرگش نزديك شده مى‌خواهد جانشينى بعد از خود را به على بسپارد. '''به خدا قسم خواهد دانست (كه چه خواهيم كرد)»!'''
پس از منبر غدير عده‌اى از منافقين در خيمه‌اى جمع شده مى‌گفتند: «به خدا قسم ياران كسرى و قيصر در لباس‌هاى خز و رنگارنگ و حرير و بافته زندگى مى‌كنند، ولى ما همراه پيامبر در دو چيز خشن به سر مى‌بريم: هم غذاى خشن مى‌خوريم و هم لباس خشن مى‌پوشيم. بعد از اين همه، اكنون كه مرگش نزديك شده مى‌خواهد جانشينى بعد از خود را به على بسپارد. به خدا قسم خواهد دانست (كه چه خواهيم كرد)»!


مقداد اين سخنان را به حضرت گزارش داد. حضرت اعلان اجتماع عمومى به مردم داد و آنان را فرا خواند و در اين باره توبيخ فرمود. در پاسخ گفتند: پدر و مادرمان فدايت يا رسول اللَّه. قسم به آنكه تو را به حق مبعوث نمود و به نبوت كرامتت داد، آنچه به تو خبر رسيده ما نگفته‌ايم. قسم به آنكه تو را بر همه بشر برگزيده، ما نگفته‌ايم!<sup>[11]</sup>
مقداد اين سخنان را به حضرت گزارش داد. حضرت اعلان اجتماع عمومى به مردم داد و آنان را فرا خواند و در اين باره توبيخ فرمود. در پاسخ گفتند: پدر و مادرمان فدايت يا رسول اللَّه. قسم به آنكه تو را به حق مبعوث نمود و به نبوت كرامتت داد، آنچه به تو خبر رسيده ما نگفته‌ايم. قسم به آنكه تو را بر همه بشر برگزيده، ما نگفته‌ايم!<ref>عوالم العلوم:ج۳/۱۵ ص۱۳۹-۱۴۰.بحار الانوار:ج۳۷ص۱۵۴</ref>


=== '''۵.تهديد در اثناى خطابه‌''' ===
=== '''۵.تهديد در اثناى خطابه‌''' ===
به محض آنكه پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود: '''«مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»'''، ابوبكر و عمر در گوش يكديگر نجوا كردند: «به خدا قسم هرگز درباره آنچه او گفت تسليمش نخواهيم شد»! اين خبر به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله داده شد و حضرت پس از منبر آنان را فرا خواند و مؤاخذه فرمود. آنان انكار كردند و به خدا قسم ياد كردند كه چيزى نگفته‌اند.<sup>[12]</sup>
به محض آنكه پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»}}، ابوبكر و عمر در گوش يكديگر نجوا كردند: «به خدا قسم هرگز درباره آنچه او گفت تسليمش نخواهيم شد»! اين خبر به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله داده شد و حضرت پس از منبر آنان را فرا خواند و مؤاخذه فرمود. آنان انكار كردند و به خدا قسم ياد كردند كه چيزى نگفته‌اند.<ref>عوالم العلوم:ج۳/۱۵ ص۱۴۰ح۲۰۶.بحارالانوار ج۳۷ ص ۱۵۴</ref>


=== '''۶.تملق پس از خطابه و بيعت‌''' ===
=== '''۶.تملق پس از خطابه و بيعت‌''' ===
پس از منبر و بيعت غدير، عده‌اى از متمرّدين و سردمداران منافقين در بين خود توطئه كرده گفتند: «'''اگر براى محمد حادثه‌اى رخ دهد، امر خلافت را از على دور مى‌كنيم و نمى‌گذاريم بدان دست يابد'''»! پيرو اين سخن نزد پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله آمدند و گفتند: «تو بهترين خلق نزد خدا و خود و ما را براى خلافت بپا داشتى. به وسيله او مقابله با ظلم ظالمين و تعدى كنندگان در سياست ما را كفايت نمودى»!
پس از منبر و بيعت غدير، عده‌اى از متمرّدين و سردمداران منافقين در بين خود توطئه كرده گفتند: «اگر براى محمد حادثه‌اى رخ دهد، امر خلافت را از على دور مى‌كنيم و نمى‌گذاريم بدان دست يابد»! پيرو اين سخن نزد پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله آمدند و گفتند: «تو بهترين خلق نزد خدا و خود و ما را براى خلافت بپا داشتى. به وسيله او مقابله با ظلم ظالمين و تعدى كنندگان در سياست ما را كفايت نمودى»!


در اين حال خداوند دورويى آنان را و اينكه قصد قتل پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله را دارند و بعد از او در صدد تمرّد هستند به آن حضرت خبر داد. پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله آنان را فرا خواند و در اين باره سرزنش نمود. '''آنان در انكار كلام حضرت قسم‌هاى شديد ياد كردند'''. اولى گفت:
در اين حال خداوند دورويى آنان را و اينكه قصد قتل پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله را دارند و بعد از او در صدد تمرّد هستند به آن حضرت خبر داد. پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله آنان را فرا خواند و در اين باره سرزنش نمود. آنان در انكار كلام حضرت قسم‌هاى شديد ياد كردند. اولى گفت:


«يا رسول اللَّه، به خدا قسم درباره چيزى به اندازه اين بيعت اهميت قائل نشده‌ام.
«يا رسول اللَّه، به خدا قسم درباره چيزى به اندازه اين بيعت اهميت قائل نشده‌ام.
خط ۵۸: خط ۵۸:
اميدوارم به خاطر آن مرا در قصرهاى بهشت جاى دهد، و مرا در آنجا از بهترين وارد شوندگان و ساكنين آن قرار دهد»! دومى گفت: «پدر و مادرم به قربانت يا رسول اللَّه، من به دخول بهشت و نجات از آتش جز با اين بيعت مطمئن نشدم. به خدا قسم اگر از زمين تا عرش پر از مرواريد تازه و جواهر گرانقيمت به من دهند كه بر خلاف اين بيعت عمل كنم يا آن را بشكنم- بعد از چنين پيمانى كه بستم- هرگز به چنين كارى خشنود نخواهم بود»! سومى گفت: «به خدا قسم يا رسول اللَّه، به قدرى از اين بيعت خوشحال شدم و اينكه در رضوانِ خداوند شاد بوده به آرزوها خواهم رسيد، كه يقين پيدا كردم اگر گناه همه اهل زمين بر گردن من بود با اين بيعت از من پاك شد».
اميدوارم به خاطر آن مرا در قصرهاى بهشت جاى دهد، و مرا در آنجا از بهترين وارد شوندگان و ساكنين آن قرار دهد»! دومى گفت: «پدر و مادرم به قربانت يا رسول اللَّه، من به دخول بهشت و نجات از آتش جز با اين بيعت مطمئن نشدم. به خدا قسم اگر از زمين تا عرش پر از مرواريد تازه و جواهر گرانقيمت به من دهند كه بر خلاف اين بيعت عمل كنم يا آن را بشكنم- بعد از چنين پيمانى كه بستم- هرگز به چنين كارى خشنود نخواهم بود»! سومى گفت: «به خدا قسم يا رسول اللَّه، به قدرى از اين بيعت خوشحال شدم و اينكه در رضوانِ خداوند شاد بوده به آرزوها خواهم رسيد، كه يقين پيدا كردم اگر گناه همه اهل زمين بر گردن من بود با اين بيعت از من پاك شد».


آنگاه بر گفته‌هاى خود بار ديگر قسم ياد كرد و كسى را كه خلاف آن را به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله گزارش كرده لعنت نمود و بعد از او بقيه سردمداران و متمردين منافقين نيز نظير همين سخنان را گفتند.<sup>[13]</sup>
آنگاه بر گفته‌هاى خود بار ديگر قسم ياد كرد و كسى را كه خلاف آن را به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله گزارش كرده لعنت نمود و بعد از او بقيه سردمداران و متمردين منافقين نيز نظير همين سخنان را گفتند.<ref>عوالم العلوم:ج۳/۱۵ ص۱۵۵</ref>


=== '''۷.مسخره با تشبيه به سوسمار''' ===
=== '''۷.مسخره با تشبيه به سوسمار''' ===
خط ۶۵: خط ۶۵:
'''اى كاش محمد به جاى على اين سوسمار را امير ما قرار مى‌دا'''د!!!
'''اى كاش محمد به جاى على اين سوسمار را امير ما قرار مى‌دا'''د!!!


ابوذر اين گفته آنان را به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله گزارش داد. حضرت سراغ آنان فرستاد و احضارشان نمود و گفته‌شان را برايشان تكرار نمود. آنان انكار كردند و در اين باره قسم ياد نمودند. پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود: بدانيد كه جبرئيل بر من نازل شده و خبر آورده كه '''روز قيامت قومى را مى‌آورند كه امامشان سوسمار است!''' مواظب باشيد كه شما نباشيد!!<sup>[14]</sup>
ابوذر اين گفته آنان را به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله گزارش داد. حضرت سراغ آنان فرستاد و احضارشان نمود و گفته‌شان را برايشان تكرار نمود. آنان انكار كردند و در اين باره قسم ياد نمودند. پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود: بدانيد كه جبرئيل بر من نازل شده و خبر آورده كه روز قيامت قومى را مى‌آورند كه امامشان سوسمار است! مواظب باشيد كه شما نباشيد!!<ref>عوالم العلوم:ج۳/۱۵ ص۱۶۳.بحارالانوار ج۳۷ ص۱۶۳</ref>


=== '''۸.قسم دروغين در كنار توطئه‌''' ===
=== '''۸.قسم دروغين در كنار توطئه‌''' ===
آن شب كه توطئه قتل پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله بر فراز كوه هرشى اجرا شد و خداوند رسولش را حفظ نمود، صبح هنگام كه قافله پياده شدند حضرت فرمود: «چه شده است عده‌اى را كه در كعبه هم قسم شده‌اند كه اگر خدا محمد را از دنيا ببرد يا كشته شود، امر خلافت را به اهل بيتش باز نگردانند؟
آن شب كه توطئه قتل پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله بر فراز كوه هرشى اجرا شد و خداوند رسولش را حفظ نمود، صبح هنگام كه قافله پياده شدند حضرت فرمود: «چه شده است عده‌اى را كه در كعبه هم قسم شده‌اند كه اگر خدا محمد را از دنيا ببرد يا كشته شود، امر خلافت را به اهل بيتش باز نگردانند؟


همان عده فوراً نزد پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله آمدند و قسم ياد كردند كه دراين باره هيچ سخنى نگفته‌اند و چنين قصدى نداشته‌اند و درباره آن حضرت هيچ اقدامى نكرده‌اند!<sup>[15]</sup>
همان عده فوراً نزد پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله آمدند و قسم ياد كردند كه دراين باره هيچ سخنى نگفته‌اند و چنين قصدى نداشته‌اند و درباره آن حضرت هيچ اقدامى نكرده‌اند!<ref>عوالم العلوم:ج۳/۱۵ ص۱۶۳.بحارالانوار ج۳۷ ص۱۱۳</ref>


با مطالعه نمونه‌هاى ذكر شده از نفاقشان كه در خود غدير بروز كرد، در حالى كه بزرگترين توطئه‌ها را بر ضد پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله تدارك ديده بودند؛ معناى كلام حضرت را در اولين فرازهاى خطابه غدير مى‌فهميم كه در زبان بر خلاف قلب هايشان سخن می گویند واین دورویی آن قدر ساده و آسان انجام می دهند که ساعت به ساعت حاضر به تکرار آن هستند.
با مطالعه نمونه‌هاى ذكر شده از نفاقشان كه در خود غدير بروز كرد، در حالى كه بزرگترين توطئه‌ها را بر ضد پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله تدارك ديده بودند؛ معناى كلام حضرت را در اولين فرازهاى خطابه غدير مى‌فهميم كه در زبان بر خلاف قلب هايشان سخن می گویند واین دورویی آن قدر ساده و آسان انجام می دهند که ساعت به ساعت حاضر به تکرار آن هستند.


== '''پانویس''' ==
== '''پانویس''' ==
[[رده:قرآن و غدیر]]