۲۱٬۹۷۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۱۰ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قرآن|إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِكُمْ ما لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ}} | |||
آن هنگام كه با زبانتان با او ملاقات مىكنيد و با دهانتان مىگوييد آنچه بدان آگاهى نداريد، و اين كار را سهل مىانگاريد در حالى كه نزد خداوند عظيم است. | آن هنگام كه با زبانتان با او ملاقات مىكنيد و با دهانتان مىگوييد آنچه بدان آگاهى نداريد، و اين كار را سهل مىانگاريد در حالى كه نزد خداوند عظيم است. | ||
=== '''متن روايت''' === | === '''متن روايت''' === | ||
{{متن عربی|وَ سَالْتُ جَبْرَئيلَ انْ يَسْتَعْفِىَ لِىَ السَّلامَ عَنْ تَبْليغِ ذلِكَ الَيْكُمْ- ايُّهَا النّاسُ- لِعِلْمى بِقِلَّةِ الْمُتَّقينَ | |||
وَ كَثْرَةِ الْمُنافِقينَ وَ ادْغالِ اللّائِمينَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالْاسْلامِ، الَّذينَ وَصَفَهُمُ | |||
اللَّهُ فى كِتابِهِ بِانَّهُمْ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَ يَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ}} | |||
از جبرئيل خواستم كه از خداوند بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مطلب به شما معاف بدارد، زيرا از كمى متقين و زيادى منافقين و افساد ملامت كنندگان و حيلههاى مسخره كنندگان اسلام اطلاع دارم، كسانى كه خداوند در كتابش آنان را چنين توصيف فرموده كه با زبانشان مىگويند آنچه در قلب هايشان نيست و اين كار را سهل مىشمارند در حالى كه نزد خداوند عظيم است.<ref>اسرار غدیر:ص۱۳۹بخش۲</ref> | از جبرئيل خواستم كه از خداوند بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مطلب به شما معاف بدارد، زيرا از كمى متقين و زيادى منافقين و افساد ملامت كنندگان و حيلههاى مسخره كنندگان اسلام اطلاع دارم، كسانى كه خداوند در كتابش آنان را چنين توصيف فرموده كه با زبانشان مىگويند آنچه در قلب هايشان نيست و اين كار را سهل مىشمارند در حالى كه نزد خداوند عظيم است.<ref>اسرار غدیر:ص۱۳۹بخش۲</ref> | ||
خط ۳۳: | خط ۳۱: | ||
=== '''۱.مسخره گروهى در خيمه''' === | === '''۱.مسخره گروهى در خيمه''' === | ||
پس از منبر پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله عدهاى از منافقين در خيمه خود، آن حضرت را مسخره مىكردند. حذيفه سخن آنان را گزارش داد و پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله آنان را فرا خواند و پرسيد: شما چه گفتهايد؟ در پاسخ حضرت گفتند: به خدا قسم ما هيچ سخنى نگفتهايم، و اگر سخنى درباره ما به شما رسيده، بر ما دروغ بستهاند!! | پس از منبر پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله عدهاى از منافقين در خيمه خود، آن حضرت را مسخره مىكردند. حذيفه سخن آنان را گزارش داد و پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله آنان را فرا خواند و پرسيد: شما چه گفتهايد؟ | ||
در پاسخ حضرت گفتند: به خدا قسم ما هيچ سخنى نگفتهايم، و اگر سخنى درباره ما به شما رسيده، بر ما دروغ بستهاند!! | |||
=== '''۲.«بَخٍ بَخٍ» پس از بيعت''' === | === '''۲.«بَخٍ بَخٍ» پس از بيعت''' === | ||
عمر كه هم در صحيفه رئيس پنج نفر بود <ref>به ج۱ ص۱۲۹،ج۲ ص۱۲۳ از همین کتاب مراجعه شود</ref> و هم در نقشه قتل پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله در كوه هَرْشى شخصاً شركت داشت،<ref>به ج۲ ص۴۰۷ از همین کتاب مراجعه شود</ref> و هم عملًا پس از پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله نشان داد كه بنيانگذار سقيفه بر ضد خلافت على عليه السلام است؛ او در غدير از اولين كسانى بود كه براى بيعت پيشقدم شد.<ref>عوالم العلوم :ج۳/۱۵ ص ۱۹۵</ref> پس از بيعت هم تنها كسى بود كه گفت: | عمر كه هم در صحيفه رئيس پنج نفر بود <ref>به ج۱ ص۱۲۹،ج۲ ص۱۲۳ از همین کتاب مراجعه شود</ref> و هم در نقشه قتل پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله در كوه هَرْشى شخصاً شركت داشت،<ref>به ج۲ ص۴۰۷ از همین کتاب مراجعه شود</ref> و هم عملًا پس از پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله نشان داد كه بنيانگذار سقيفه بر ضد خلافت على عليه السلام است؛ او در غدير از اولين كسانى بود كه براى بيعت پيشقدم شد.<ref>عوالم العلوم :ج۳/۱۵ ص ۱۹۵</ref> پس از بيعت هم تنها كسى بود كه گفت: {{متن عربی|بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ ابى طالِبٍ! هَنيئاً لَكَ! اصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ}}: «خوشا به حالتاى پسر ابى طالب! گوارايت باد! صاحب اختيار هر مرد و زن مؤمنى شدهاى»!<ref>عوالم العلوم :ج۳/۱۵ ص۲۰۳،۱۵۴،۱۰۳،۶۵ بحار الانوار:ج۳۷ ص۱۷۸</ref>و اين برخورد '''نمونهاى از نفاق است.''' | ||
=== '''۳.استهزاء هفت نفر در برابر منبر''' === | === '''۳.استهزاء هفت نفر در برابر منبر''' === | ||
هفت نفر از منافقين در برابر منبر قبل از اعلان ولايت نشسته بودند. يكى از آنان گفت: «چشمانش را نمىبينيد كه گويا چشم ديوانهاى است. اكنون بپا مىخيزد و مىگويد: خدايم چنين گفته است»! جبرئيل اين سخن را به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله خبر داد. حضرت آنان را پس از منبر فرا خواند و در اين باره مؤاخذه فرمود. آنان انكار كردند و قسم ياد كردند كه چنين سخنى نگفتهاند!< | هفت نفر از منافقين در برابر منبر قبل از اعلان ولايت نشسته بودند. يكى از آنان گفت: «چشمانش را نمىبينيد كه گويا چشم ديوانهاى است. اكنون بپا مىخيزد و مىگويد: خدايم چنين گفته است»! جبرئيل اين سخن را به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله خبر داد. حضرت آنان را پس از منبر فرا خواند و در اين باره مؤاخذه فرمود. آنان انكار كردند و قسم ياد كردند كه چنين سخنى نگفتهاند!<ref>عوالم العلوم:ج۳/۱۵ ص۱۳۵.بحارالانوار :ج۳۷ ص۱۱۹</ref> | ||
=== '''۴.تهديد پس از منبر''' === | === '''۴.تهديد پس از منبر''' === | ||
پس از منبر غدير عدهاى از منافقين در خيمهاى جمع شده مىگفتند: «به خدا قسم ياران كسرى و قيصر در لباسهاى خز و رنگارنگ و حرير و بافته زندگى مىكنند، ولى ما همراه پيامبر در دو چيز خشن به سر مىبريم: هم غذاى خشن مىخوريم و هم لباس خشن مىپوشيم. بعد از اين همه، اكنون كه مرگش نزديك شده مىخواهد جانشينى بعد از خود را به على بسپارد. | پس از منبر غدير عدهاى از منافقين در خيمهاى جمع شده مىگفتند: «به خدا قسم ياران كسرى و قيصر در لباسهاى خز و رنگارنگ و حرير و بافته زندگى مىكنند، ولى ما همراه پيامبر در دو چيز خشن به سر مىبريم: هم غذاى خشن مىخوريم و هم لباس خشن مىپوشيم. بعد از اين همه، اكنون كه مرگش نزديك شده مىخواهد جانشينى بعد از خود را به على بسپارد. به خدا قسم خواهد دانست (كه چه خواهيم كرد)»! | ||
مقداد اين سخنان را به حضرت گزارش داد. حضرت اعلان اجتماع عمومى به مردم داد و آنان را فرا خواند و در اين باره توبيخ فرمود. در پاسخ گفتند: پدر و مادرمان فدايت يا رسول اللَّه. قسم به آنكه تو را به حق مبعوث نمود و به نبوت كرامتت داد، آنچه به تو خبر رسيده ما نگفتهايم. قسم به آنكه تو را بر همه بشر برگزيده، ما نگفتهايم!< | مقداد اين سخنان را به حضرت گزارش داد. حضرت اعلان اجتماع عمومى به مردم داد و آنان را فرا خواند و در اين باره توبيخ فرمود. در پاسخ گفتند: پدر و مادرمان فدايت يا رسول اللَّه. قسم به آنكه تو را به حق مبعوث نمود و به نبوت كرامتت داد، آنچه به تو خبر رسيده ما نگفتهايم. قسم به آنكه تو را بر همه بشر برگزيده، ما نگفتهايم!<ref>عوالم العلوم:ج۳/۱۵ ص۱۳۹-۱۴۰.بحار الانوار:ج۳۷ص۱۵۴</ref> | ||
=== '''۵.تهديد در اثناى خطابه''' === | === '''۵.تهديد در اثناى خطابه''' === | ||
به محض آنكه پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود: | به محض آنكه پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»}}، ابوبكر و عمر در گوش يكديگر نجوا كردند: «به خدا قسم هرگز درباره آنچه او گفت تسليمش نخواهيم شد»! اين خبر به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله داده شد و حضرت پس از منبر آنان را فرا خواند و مؤاخذه فرمود. آنان انكار كردند و به خدا قسم ياد كردند كه چيزى نگفتهاند.<ref>عوالم العلوم:ج۳/۱۵ ص۱۴۰ح۲۰۶.بحارالانوار ج۳۷ ص ۱۵۴</ref> | ||
=== '''۶.تملق پس از خطابه و بيعت''' === | === '''۶.تملق پس از خطابه و بيعت''' === | ||
پس از منبر و بيعت غدير، عدهاى از متمرّدين و سردمداران منافقين در بين خود توطئه كرده گفتند: | پس از منبر و بيعت غدير، عدهاى از متمرّدين و سردمداران منافقين در بين خود توطئه كرده گفتند: «اگر براى محمد حادثهاى رخ دهد، امر خلافت را از على دور مىكنيم و نمىگذاريم بدان دست يابد»! پيرو اين سخن نزد پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله آمدند و گفتند: «تو بهترين خلق نزد خدا و خود و ما را براى خلافت بپا داشتى. به وسيله او مقابله با ظلم ظالمين و تعدى كنندگان در سياست ما را كفايت نمودى»! | ||
در اين حال خداوند دورويى آنان را و اينكه قصد قتل پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله را دارند و بعد از او در صدد تمرّد هستند به آن حضرت خبر داد. پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله آنان را فرا خواند و در اين باره سرزنش نمود. | در اين حال خداوند دورويى آنان را و اينكه قصد قتل پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله را دارند و بعد از او در صدد تمرّد هستند به آن حضرت خبر داد. پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله آنان را فرا خواند و در اين باره سرزنش نمود. آنان در انكار كلام حضرت قسمهاى شديد ياد كردند. اولى گفت: | ||
«يا رسول اللَّه، به خدا قسم درباره چيزى به اندازه اين بيعت اهميت قائل نشدهام. | «يا رسول اللَّه، به خدا قسم درباره چيزى به اندازه اين بيعت اهميت قائل نشدهام. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
اميدوارم به خاطر آن مرا در قصرهاى بهشت جاى دهد، و مرا در آنجا از بهترين وارد شوندگان و ساكنين آن قرار دهد»! دومى گفت: «پدر و مادرم به قربانت يا رسول اللَّه، من به دخول بهشت و نجات از آتش جز با اين بيعت مطمئن نشدم. به خدا قسم اگر از زمين تا عرش پر از مرواريد تازه و جواهر گرانقيمت به من دهند كه بر خلاف اين بيعت عمل كنم يا آن را بشكنم- بعد از چنين پيمانى كه بستم- هرگز به چنين كارى خشنود نخواهم بود»! سومى گفت: «به خدا قسم يا رسول اللَّه، به قدرى از اين بيعت خوشحال شدم و اينكه در رضوانِ خداوند شاد بوده به آرزوها خواهم رسيد، كه يقين پيدا كردم اگر گناه همه اهل زمين بر گردن من بود با اين بيعت از من پاك شد». | اميدوارم به خاطر آن مرا در قصرهاى بهشت جاى دهد، و مرا در آنجا از بهترين وارد شوندگان و ساكنين آن قرار دهد»! دومى گفت: «پدر و مادرم به قربانت يا رسول اللَّه، من به دخول بهشت و نجات از آتش جز با اين بيعت مطمئن نشدم. به خدا قسم اگر از زمين تا عرش پر از مرواريد تازه و جواهر گرانقيمت به من دهند كه بر خلاف اين بيعت عمل كنم يا آن را بشكنم- بعد از چنين پيمانى كه بستم- هرگز به چنين كارى خشنود نخواهم بود»! سومى گفت: «به خدا قسم يا رسول اللَّه، به قدرى از اين بيعت خوشحال شدم و اينكه در رضوانِ خداوند شاد بوده به آرزوها خواهم رسيد، كه يقين پيدا كردم اگر گناه همه اهل زمين بر گردن من بود با اين بيعت از من پاك شد». | ||
آنگاه بر گفتههاى خود بار ديگر قسم ياد كرد و كسى را كه خلاف آن را به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله گزارش كرده لعنت نمود و بعد از او بقيه سردمداران و متمردين منافقين نيز نظير همين سخنان را گفتند.< | آنگاه بر گفتههاى خود بار ديگر قسم ياد كرد و كسى را كه خلاف آن را به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله گزارش كرده لعنت نمود و بعد از او بقيه سردمداران و متمردين منافقين نيز نظير همين سخنان را گفتند.<ref>عوالم العلوم:ج۳/۱۵ ص۱۵۵</ref> | ||
=== '''۷.مسخره با تشبيه به سوسمار''' === | === '''۷.مسخره با تشبيه به سوسمار''' === | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
'''اى كاش محمد به جاى على اين سوسمار را امير ما قرار مىدا'''د!!! | '''اى كاش محمد به جاى على اين سوسمار را امير ما قرار مىدا'''د!!! | ||
ابوذر اين گفته آنان را به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله گزارش داد. حضرت سراغ آنان فرستاد و احضارشان نمود و گفتهشان را برايشان تكرار نمود. آنان انكار كردند و در اين باره قسم ياد نمودند. پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود: بدانيد كه جبرئيل بر من نازل شده و خبر آورده كه | ابوذر اين گفته آنان را به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله گزارش داد. حضرت سراغ آنان فرستاد و احضارشان نمود و گفتهشان را برايشان تكرار نمود. آنان انكار كردند و در اين باره قسم ياد نمودند. پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود: بدانيد كه جبرئيل بر من نازل شده و خبر آورده كه روز قيامت قومى را مىآورند كه امامشان سوسمار است! مواظب باشيد كه شما نباشيد!!<ref>عوالم العلوم:ج۳/۱۵ ص۱۶۳.بحارالانوار ج۳۷ ص۱۶۳</ref> | ||
=== '''۸.قسم دروغين در كنار توطئه''' === | === '''۸.قسم دروغين در كنار توطئه''' === | ||
آن شب كه توطئه قتل پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله بر فراز كوه هرشى اجرا شد و خداوند رسولش را حفظ نمود، صبح هنگام كه قافله پياده شدند حضرت فرمود: «چه شده است عدهاى را كه در كعبه هم قسم شدهاند كه اگر خدا محمد را از دنيا ببرد يا كشته شود، امر خلافت را به اهل بيتش باز نگردانند؟ | آن شب كه توطئه قتل پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله بر فراز كوه هرشى اجرا شد و خداوند رسولش را حفظ نمود، صبح هنگام كه قافله پياده شدند حضرت فرمود: «چه شده است عدهاى را كه در كعبه هم قسم شدهاند كه اگر خدا محمد را از دنيا ببرد يا كشته شود، امر خلافت را به اهل بيتش باز نگردانند؟ | ||
همان عده فوراً نزد پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله آمدند و قسم ياد كردند كه دراين باره هيچ سخنى نگفتهاند و چنين قصدى نداشتهاند و درباره آن حضرت هيچ اقدامى نكردهاند!< | همان عده فوراً نزد پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله آمدند و قسم ياد كردند كه دراين باره هيچ سخنى نگفتهاند و چنين قصدى نداشتهاند و درباره آن حضرت هيچ اقدامى نكردهاند!<ref>عوالم العلوم:ج۳/۱۵ ص۱۶۳.بحارالانوار ج۳۷ ص۱۱۳</ref> | ||
با مطالعه نمونههاى ذكر شده از نفاقشان كه در خود غدير بروز كرد، در حالى كه بزرگترين توطئهها را بر ضد پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله تدارك ديده بودند؛ معناى كلام حضرت را در اولين فرازهاى خطابه غدير مىفهميم كه در زبان بر خلاف قلب هايشان سخن می گویند واین دورویی آن قدر ساده و آسان انجام می دهند که ساعت به ساعت حاضر به تکرار آن هستند. | با مطالعه نمونههاى ذكر شده از نفاقشان كه در خود غدير بروز كرد، در حالى كه بزرگترين توطئهها را بر ضد پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله تدارك ديده بودند؛ معناى كلام حضرت را در اولين فرازهاى خطابه غدير مىفهميم كه در زبان بر خلاف قلب هايشان سخن می گویند واین دورویی آن قدر ساده و آسان انجام می دهند که ساعت به ساعت حاضر به تکرار آن هستند. | ||
== '''پانویس''' == | == '''پانویس''' == | ||
[[رده:قرآن و غدیر]] |