حسان بن ثابت: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۲۱۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۳
(تکمیل عنوان حسان بن ثابت)
 
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
== <big>اولين غديريه به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله</big><ref>اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۴۹. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۲۹. اسرار غدير ص ۵۸، ۵۹، ۳۱۸. چهارده قرن با غدير: ص ۱۷۱. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۹۴. ژرفاى غدير: ص ۷۸. چكيده عبقات الانوار (حديث غدير) : ص ۴۷۶-۴۸۳.</ref> ==
== اولين غديريه به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله<ref>اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۴۹. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۲۹. اسرار غدير ص ۵۸، ۵۹، ۳۱۸. چهارده قرن با غدير: ص ۱۷۱. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۹۴. ژرفاى غدير: ص ۷۸. چكيده عبقات الانوار (حديث غدير) : ص ۴۷۶-۴۸۳.</ref> ==
<big>كلام منظوم در همه ملت‏ها به عنوان سندى ماندگار تلقى می ‏شود، چرا كه نظم و قالب خاص كلام حفظ آن را در خاطره ‏ها آسان تر می ‏سازد، و از نگاه ادبى براى يك مراسم مهم افتخار است كه دستمایه‏ اى از شعر را به همراه داشته باشد.</big>
كلام منظوم در همه ملت‏ ها به عنوان سندى ماندگار تلقى می ‏شود، چرا كه نظم و قالب خاص كلام حفظ آن را در خاطره ‏ها آسان تر می ‏سازد، و از نگاه ادبى براى يک مراسم مهم افتخار است كه دست مایه‏ اى از شعر را به همراه داشته باشد.


<big>آنچه در [[غدیر]] اين بُعد ادبى را فوق‏ العاده نشان داد و تعجب همه را در چنان شرايطى برانگيخت دو جهت بود:</big>    
آنچه در [[غدیر]] اين بُعد ادبى را فوق‏ العاده نشان داد و تعجب همه را در چنان شرايطى برانگيخت دو جهت بود:     


<big>الف) سابقه مخالفت پيامبر صلى الله عليه و آله با شعر بر همگان روشن بود، به گونه ‏اى كه اگر هم در موردی برخورد مثبتی از حضرت ديده می شد اجازه قرائت شعرهاى مثبت قدیمى بود، نه آنكه حضرت به كسى اجازه سرودن شعر بدهد. در حالى كه در غدير حسان بن ثابت براى شعرش رسماً از پيامبر صلى الله عليه و آله اجازه گرفت و آن حضرت اجازه داد.</big>
'''الف)''' سابقه مخالفت [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] با شعر بر همگان روشن بود، به گونه ‏اى كه اگر هم در موردی برخورد مثبتی از حضرت ديده می شد اجازه قرائت شعرهاى مثبت قدیمى بود، نه آنكه حضرت به كسى اجازه سرودن شعر بدهد. در حالى كه در غدير حسان بن ثابت براى شعرش رسماً از پيامبر صلى الله عليه و آله اجازه گرفت و آن حضرت اجازه داد.


<big>اين اجازه از سوى حضرت آن قدر عجيب بود كه حسان هنگام قرائت شعرش براى مردم -  به عنوان اطمينان خاطر -  گفت: اى مردم، سخن مرا به گواهى پيامبر صلى الله عليه و آله گوش كنيد؛ و پيامبر صلى الله عليه و آله نيز فرمود: «بخوان به بركت خداوند» . جالب ‏تر آن بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله پس از خواندن شعرها توسط حسان تصريح كرد كه در اين اشعار [[روح القدس]] مؤيد تو بوده و در واقع خداوند تو را يارى كرده است.</big>
اين اجازه از سوى حضرت آن قدر عجيب بود كه حسان هنگام قرائت شعرش براى مردم -  به عنوان اطمينان خاطر -  گفت: اى مردم، سخن مرا به گواهى پيامبر صلى الله عليه و آله گوش كنيد؛ و پيامبر صلى الله عليه و آله نيز فرمود: «بخوان به بركت خداوند» . جالب ‏تر آن بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله پس از خواندن شعرها توسط حسان تصريح كرد كه در اين اشعار [[روح القدس]] مؤيد تو بوده و در واقع خداوند تو را يارى كرده است.


<big>ب) حضور شاعر زبردست عرب در چنان مراسمى، به گونه‏ اى كه شعر غدير را بدون سابقه ذهنى در همان جا سرود و براى مردم خواند. اين در حالى است كه معمولاً شعر مربوط به مراسمى را قبلاً پيش بينى مِی كنند، به خصوص آنكه متن شعر منعكس كننده عين مراسمى باشد كه اجرا شده است. سرودن چنين شعرى جز به دست شاعرى فوق ‏العاده امكان نداشت، به خصوص آنكه با مضامينى بلند و دقيق از نظر ادبى سروده می شد.</big>
'''ب)''' حضور شاعر زبردست عرب در چنان مراسمى، به گونه‏ اى كه شعر غدير را بدون سابقه ذهنى در همان جا سرود و براى مردم خواند. اين در حالى است كه معمولاً شعر مربوط به مراسمى را قبلاً پيش بينى مِی كنند، به خصوص آنكه متن شعر منعكس كننده عين مراسمى باشد كه اجرا شده است. سرودن چنين شعرى جز به دست شاعرى فوق ‏العاده امكان نداشت، به خصوص آنكه با مضامينى بلند و دقيق از نظر ادبى سروده می شد.


<big>با توجه به اين جهات بازتاب مسئله شعر در غدير به قدرى عجيب بود كه حسان راضى نشد شعر خود را به طور خصوصى بخواند، بلكه به اطلاع مردم رساندند كه حسان قصد دارد شعرى را با اجازه پيامبرصلى الله عليه و آله درباره غدير بخواند.</big>
با توجه به اين جهات بازتاب مسئله شعر در غدير به قدرى عجيب بود كه حسان راضى نشد شعر خود را به طور خصوصى بخواند، بلكه به اطلاع مردم رساندند كه حسان قصد دارد شعرى را با اجازه پيامبر صلى الله عليه و آله درباره غدير بخواند.


<big>به تعبير ديگر:</big>
به تعبير ديگر:


<big>غديريه در اصطلاح به اشعارى گفته می شود كه شعرا در مورد ماجرا يا خطبه غدير و يا هر دو می ‏سرايند.</big>
غديريه در اصطلاح به اشعارى گفته می شود كه شعرا در مورد ماجرا يا خطبه غدير و يا هر دو می ‏سرايند.


<big>اولين كسى كه غديريه سرود حسّان بن ثابت در روز نوزدهم ذی ‏الحجة و در صحراى غدير و مقابل پيامبر صلى الله عليه و آله بود.</big>
اولين كسى كه غديريه سرود حسّان بن ثابت در روز نوزدهم ذی ‏الحجة و در صحراى غدير و مقابل پيامبر صلى الله عليه و آله بود.


<big>پس از اتمام خطبه غدير و مراسم ابتدايى بيعت با اميرالمؤمنين ‏عليه السلام، شب نوزدهم ماه ذی الحجة سال دهم هجرت در حالى سپرى شد كه كاروان غدير به شدت خسته بودند و روز پر ماجرايى را پشت سر گذاشته بودند، گذشته از آنكه مسير [[مکه]] تا غدير آنان را از پا انداخته بود. با استراحت شبانه نشاط تازه‏اى در كالبد مردم جاى گرفت، و روز نوزدهم را با نيرويى تازه از خواب برخاستند تا مراسم بيعت ادامه يابد.</big>
پس از اتمام خطبه غدير و مراسم ابتدايى [[بیعت]] با [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|امیرالمؤمنین ‏علیه السلام]]، شب نوزدهم ماه ذی الحجة سال دهم هجرت در حالى سپرى شد كه كاروان غدير به شدت خسته بودند و روز پر ماجرايى را پشت سر گذاشته بودند، گذشته از آنكه مسير [[مکّه]] تا غدير آنان را از پا انداخته بود.


<big>پس از نماز صبح بار ديگر مردم كنار دو خيمه صف كشيدند و گروه گروه وارد می شدند. ابتدا با پيامبر صلى الله عليه و آله دست بيعت می ‏دادند و سپس در خيمه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام حاضر می شدند و دست بيعت داده «السلام عليک يا اميرالمؤمنين» می گفتند و با تبريك و تهنيت بيرون می ‏آمدند.</big>
با استراحت شبانه نشاط تازه‏ اى در كالبد مردم جاى گرفت، و روز نوزدهم را با نيرويى تازه از خواب برخاستند تا مراسم بيعت ادامه يابد.


<big>در آن ساعات برگ ديگرى بر پرونده غدير افزوده شد. حَسّان بن ثابت شاعر زبردست عرب كه در غدير حضور داشت از شعرايى بود كه بالبداهة می ‏سرود و سنجيده می گفت. مراسم حيرت انگيز غدير اين شاعر ماهر را به وجد آورده بود تا آنجا كه شعرى زيبا در ده بيت سرود كه ترسيم كننده واقعه غدير بود.</big>
پس از نماز صبح بار ديگر مردم كنار دو خيمه صف كشيدند و گروه گروه وارد می شدند.


<big>حسان پس از سرودن اين شعر خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد تا براى خواندن آن اجازه بگيرد. لذا عرض كرد: يا رسول اللَّه، اجازه می فرماييد شعرى را كه درباره على بن ابی‏طالب به مناسبت اين واقعه عظيم سروده ‏ام، بخوانم. حضرت فرمود: بخوان به نام خداوند و بركت او.</big>
ابتدا با پيامبر صلى الله عليه و آله دست بيعت می ‏دادند و سپس در خيمه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام حاضر می شدند و دست بيعت داده «السلام عليک يا [[امیرالمؤمنین (لقب)|امیرالمؤمنین]]» می گفتند و با [[تبریک|تبریک و تهنيت]] بيرون می ‏آمدند.


<big>اكنون كه اجازه از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله داده شد بايد مردم باخبر می شدند. با كوچك‏ترين اطلاعى مردم از هر سو جمع شدند، به طورى كه براى شنيدن اشعارش ازدحام كردند و گردن می كشيدند. حسان براى رسيدن صدايش بر مكان بلندى قرار گرفت و اجازه پيامبر صلى الله عليه و آله را به همه اعلام كرد و گفت: «سخن مرا به گواهى و امضاى پيامبر صلى الله عليه و آله گوش كنيد» .</big>
در آن ساعات برگ ديگرى بر پرونده غدير افزوده شد. حَسّان بن ثابت، شاعر زبردست عرب كه در غدير حضور داشت از شعرايى بود كه بالبداهة می ‏سرود و سنجيده می گفت.


<big>مردم كه سراپا گوش شده بودند شعرى را كه توسط پيامبر صلى الله عليه و آله تأييد شده باشد در دل تحسين كردند. سپس حسان اشعارش را كه همانجا سروده بود و آيه ۶۷ سوره مائده را در آن يادآور شده بود، براى مردم خواند:</big>
مراسم حيرت انگيز غدير اين شاعر ماهر را به وجد آورده بود تا آنجا كه شعرى زيبا در ده بيت سرود كه ترسيم كننده واقعه غدير بود.


<big>اَلَمْ تَعْلَمُوا اَنَّ النَبِيَّ مُحَمَّداً</big>
حسان پس از سرودن اين شعر خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد تا براى خواندن آن اجازه بگيرد.


<big>لَدى دَوْحِ خُمٍّ حينَ قامَ مُنادِياً</big>
لذا عرض كرد: يا رسول الله، اجازه می فرماييد شعرى را كه درباره على بن ابی ‏طالب به مناسبت اين واقعه عظيم سروده ‏ام، بخوانم. حضرت فرمود: بخوان به نام خداوند و بركت او.


<big>وَ قَد جاءَهُ جِبْريلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ</big>
اكنون كه اجازه از سوى پيامبر صلى الله عليه و آله داده شد بايد مردم باخبر می شدند. با كوچک ‏ترين اطلاعى مردم از هر سو جمع شدند، به طورى كه براى شنيدن اشعارش ازدحام كردند و گردن می كشيدند.


<big>بِأَنَّكَ مَعْصُومٌ فَلا تَكُ وانِياً</big>
حسان براى رسيدن صدايش بر مكان بلندى قرار گرفت و اجازه پيامبر صلى الله عليه و آله را به همه اعلام كرد و گفت: «سخن مرا به گواهى و امضاى پيامبر صلى الله عليه و آله گوش كنيد».


<big>وَ بَلِّغْهُمُ ما اَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ</big>
مردم كه سراپا گوش شده بودند شعرى را كه توسط پيامبر صلى الله عليه و آله تأييد شده باشد در دل تحسين كردند. سپس حسان اشعارش را كه همان جا سروده بود و آيه ۶۷ سوره مائده را در آن يادآور شده بود، براى مردم خواند:


<big>وَ اِنْ اَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حاذَرْتَ باغِياً</big>
اَلَمْ تَعْلَمُوا اَنَّ النَبِيَّ مُحَمَّداً


<big>عَلَيْكَ فَما بَلَّغْتَهُمْ عَنْ اِلهِهِمْ</big>
لَدى دَوْحِ خُمٍّ حينَ قامَ مُنادِياً


<big>رِسالَتَهُ اِنْ كُنْتَ تَخْشَى الاَعادِيا</big>
وَ قَد جاءَهُ جِبْريلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ


<big>فَقامَ بِهِ اِذْ ذاكَ رافِعُ كَفِّهِ</big>
بِأَنَّكَ مَعْصُومٌ فَلا تَكُ وانِياً


<big>بِيُمْنى يَدَيْهِ مُعْلِنُ الصَّوْتِ عالِياً</big>
وَ بَلِّغْهُمُ ما اَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ


<big>فَقالَ لَهُمْ: مَنْ كُنْتُ مُولاهُ مِنْكُمُ</big>
وَ اِنْ اَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حاذَرْتَ باغِياً


<big>وَ كانَ لِقَوْلى حافِظاً لَيْسَ ناسياً</big>
عَلَيْكَ فَما بَلَّغْتَهُمْ عَنْ اِلهِهِمْ


<big>فَمَوْلاهُ مِنْ بَعدى عَلِىٌّ و اِنَّنى</big>
رِسالَتَهُ اِنْ كُنْتَ تَخْشَى الاَعادِيا


<big>بِهِ لَكُمْ دُونَ البَرِيَّةِ راضِياً</big>
فَقامَ بِهِ اِذْ ذاكَ رافِعُ كَفِّهِ


<big>فَيا رَبِّ مَن والى عَلِيّاً فَوالِهِ</big>
بِيُمْنى يَدَيْهِ مُعْلِنُ الصَّوْتِ عالِياً


<big>وَ كُنْ لِلَّذى عادى عَلِيّاً مُعادِياً</big>
فَقالَ لَهُمْ: مَنْ كُنْتُ مُولاهُ مِنْكُمُ


<big>وَ يا رَبِّ فَاْنصُرْ ناصِريهِ لِنَصْرِهِمْ</big>
وَ كانَ لِقَوْلى حافِظاً لَيْسَ ناسياً


<big>اِمامَ الْهُدى كَالْبَدْرِ يَجْلُو الدَّياجِيا</big>
فَمَوْلاهُ مِنْ بَعدى عَلِىٌّ و اِنَّنى


<big>وَ يا رَبِّ فَاخْذُلْ خاذِليهِ وَ كُنْ لَهُمْ</big>
بِهِ لَكُمْ دُونَ البَرِيَّةِ راضِياً


<big>اِذا وَقَفُوا يَوْمَ الْحِسابِ مُكافِياً</big>
فَيا رَبِّ مَن والى عَلِيّاً فَوالِهِ


<big>آيا نمی دانيد كه محمد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كنار درختان غدير خم به حالت ندا ايستاد، و اين در حالى بود كه جبرئيل از طرف خداوند پيام آورده بود كه در اين امر سستى مكن كه تو محفوظ خواهى بود. و آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرسانى و از ظالمان بترسى و از دشمنان حذر كنى رسالت پروردگارشان را نرسانده ‏اى.</big>
وَ كُنْ لِلَّذى عادى عَلِيّاً مُعادِياً


<big>اينجا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله دست علی ‏عليه السلام را بلند كرد و با صداى بلند فرمود: «هر كس از شما كه من مولاى او هستم و سخن مرا به ياد می ‏سپارد و فراموش نمی كند، مولاى او بعد از من على است؛ و من فقط به او نه به ديگرى به عنوان جانشين خود براى شما راضى هستم.</big>
وَ يا رَبِّ فَاْنصُرْ ناصِريهِ لِنَصْرِهِمْ


<big>پروردگارا، هر كس على را دوست بدارد او را دوست بدار، و هر كس با على دشمنى كند او را دشمن بدار. پروردگارا، يارى كنندگان او را يارى فرما، به خاطر نصرتشان امام هدايت كننده‏اى را كه در تاريكی ‏ها مانند ماه شب چهارده روشنى می بخشد.</big>
اِمامَ الْهُدى كَالْبَدْرِ يَجْلُو الدَّياجِيا


<big>پروردگارا، خوار كنندگان او را خوار كن و روز قيامت كه براى حساب مى‏ايستند آنان را به سزايشان برسان».</big>
وَ يا رَبِّ فَاخْذُلْ خاذِليهِ وَ كُنْ لَهُمْ


<big>واقعاً جاى ابياتى از شعر در آن مراسم عظيم خالى بود كه نشاطى دو چندان به جمعيت بخشيد و به عنوان يك سند تاريخى از غدير ثبت شد و به يادگار ماند و بسيارى از مردم آن را حفظ كردند.</big>
اِذا وَقَفُوا يَوْمَ الْحِسابِ مُكافِياً


<big>پس از شعر حسان، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «اى حسان، مادامى كه با زبانت از ما دفاع می كنى از سوى روح القدس مؤيد خواهى بود« و اين در واقع مهر تأييد الهى بود كه از سوى پيامبرش بر شعر حسان زده شد.<ref>۱ بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۸ و ج ۳۷ ص ۱۱۲ ۱۶۶ ۱۹۵. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۴۱ ۹۸ ۱۴۴ ۲۰۱. كفاية الطالب: ص ۶۴ . متن عربى اشعار از كتاب سليم بن قيس: ص ۸۲۸ حديث ۳۹ به نقل از ابوسعيد خدرى نقل شده، كه با كمى تفاوت در كتب ديگر هم آمده است.</ref></big>
آيا نمی دانيد كه محمد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كنار درختان [[غدیر|غدیر خم]] به حالت ندا ايستاد، و اين در حالى بود كه [[جبرئیل]] از طرف خداوند پيام آورده بود كه در اين امر سستى مكن كه تو محفوظ خواهى بود. و آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرسانى و از ظالمان بترسى و از دشمنان حذر كنى رسالت پروردگارشان را نرسانده ‏اى.


<big>شعر حسّان بن ثابت به شكل ديگرى نيز نقل شده كه تقريباً شبيه شعر بالا است، و آن اين است:</big>
اينجا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله دست علی ‏عليه السلام را بلند كرد و با صداى بلند فرمود:


<big>يُنَاديهِمُ يَومَ الغَديرِ نَبيُّهُم</big>
«هر كس از شما كه من مولاى او هستم و سخن مرا به ياد می ‏سپارد و فراموش نمی كند، مولاى او بعد از من على است؛ و من فقط به او نه به ديگرى به عنوان جانشين خود براى شما راضى هستم.


<big>بِخُمٍّ وَ أسمِع بِالرَسُولِ مُناديا</big>
پروردگارا، هر كس على را دوست بدارد او را دوست بدار، و هر كس با على دشمنى كند او را دشمن بدار.


<span dir="RTL"></span><big>يَقُولُ فَمَن مَولاكُمُ وَ وَليُّكُم؟<ref>در بعضى نقل‏ها اين مصرع اين گونه آمده است: بِأَنّى مَولاكُم نَعَم وَ وَليَّكُم.</ref></big>
پروردگارا، يارى كنندگان او را يارى فرما، به خاطر نصرتشان امام هدايت كننده‏ اى را كه در تاريكی ‏ها مانند ماه شب چهارده روشنى می بخشد.


<span dir="RTL"></span><big>فَقالُوا وَ لَم يَبدُوا هُناكَ التَعاميا</big>
پروردگارا، خوار كنندگان او را خوار كن و روز قيامت كه براى حساب مى‏ ايستند آنان را به سزايشان برسان».


<big>إلهُكَ مَولانا وَ أنتَ وَليُّنا</big>
واقعاً جاى ابياتى از شعر در آن مراسم عظيم خالى بود كه نشاطى دو چندان به جمعيت بخشيد و به عنوان يک سند تاريخى از غدير ثبت شد و به يادگار ماند و بسيارى از مردم آن را حفظ كردند.


<big>وَ لَن تَرَ مِنّا لَكَ اليَومَ عاصيا</big>
پس از شعر حسان، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:


<big>فَقالَ لَهُ قُم يا عَلىُّ فَإنَّنى</big>
«اى حسان، مادامى كه با زبانت از ما دفاع می كنى از سوى روح القدس مؤيد خواهى بود » و اين در واقع مهر تأييد الهى بود كه از سوى پيامبرش بر شعر حسان زده شد.<ref>۱ بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۸ و ج ۳۷ ص ۱۱۲ ،۱۶۶ ،۱۹۵. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۴۱ ،۹۸ ،۱۴۴ ،۲۰۱. كفاية الطالب: ص ۶۴ . متن عربى اشعار از كتاب سليم بن قيس: ص ۸۲۸ حديث ۳۹ به نقل از ابوسعيد خدرى نقل شده، كه با كمى تفاوت در كتب ديگر هم آمده است.</ref>


<big>رَضيتُكَ مِن بَعدى إماماً وَ هاديا</big>
شعر حسّان بن ثابت به شكل ديگرى نيز نقل شده كه تقريباً شبيه شعر بالا است، و آن اين است:


<big>فَمَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا وَليُّهُ</big>
يُنَاديهِمُ يَومَ الغَديرِ نَبيُّهُم


<big>فَكُونُوا لَهُ أنصارَ صِدقٍ مُوالياً</big>
بِخُمٍّ وَ أسمِع بِالرَسُولِ مُناديا


<big>هُناكَ دَعَا اللَّهُمَّ والِ وَليَّهُ</big>
يَقُولُ فَمَن مَولاكُمُ وَ وَليُّكُم؟<ref>در بعضى نقل‏ها اين مصرع اين گونه آمده است: بِأَنّى مَولاكُم نَعَم وَ وَليَّكُم.</ref>


<big>وَ كُن لِلَّذى عادى عَليّاً مُعاديا</big>
فَقالُوا وَ لَم يَبدُوا هُناكَ التَعاميا


<big>در روز غدير خم، پيامبرِ آنان ندايشان داد. و صداى رسول‏ صلى الله عليه و آله در هنگام ندا بسيار رساست. فرمود: مولا و ولىّ شما كيست؟ مردم بی ‏آنكه در آنجا خود را به نابينايى بزنند گفتند: معبود تو مولاى ماست و تو ولىّ مايى، و تو امروز هيچ يك از ما را نافرمانِ خود نخواهى ديد.</big>
إلهُكَ مَولانا وَ أنتَ وَليُّنا


<big>پس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اى على، برخيز كه من تو را امام و راهنماى پس از خود برگزيدم. پس هر كس من مولاى او هستم اين ولىّ او است. او را يار و دوستدار راستين باشيد. در اينجا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله دعا كرد: خدايا، با دوستدار علی عليه السلام دوستى كن و دشمن كسانى باش كه با علی عليه السلام دشمنى كنند.</big>
وَ لَن تَرَ مِنّا لَكَ اليَومَ عاصيا


== <big>روايت غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۴۰-۱۴۳</ref></big> ==
فَقالَ لَهُ قُم يا عَلىُّ فَإنَّنى
<big>در اولين مراحل از مسير فرهنگى غدير در طول چهارده قرن و پس از زمان ننگين منع از نقل و تدوين حديث، شعر شاعران نيز نقش مهمى در حفظ غدير در طول زمان‏هاى ظلمانى داشته چه آنكه قالب شعر محفوظ تر است و مردم علاقه خاصى به آن دارند. از ساعتى كه خطبه پيامبر صلى الله عليه و آله پايان يافت حسّان بن ثابت اولين شعر را در حضور آن حضرت سرود و دليل روشنى شد تا شاعران در طول چهارده قرن با هنر خود غدير را حفظ كنند و به راحتى به نسل‏ هاى بعد برسانند.</big>


== <big>روايت حديث غدير<ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير) : ص ۱۴۴.</ref></big> ==
رَضيتُكَ مِن بَعدى إماماً وَ هاديا
<big>يكى از صحابه كه حديث غدير را نقل كرده حسان بن ثابت )م ۳۶ ق( است. او يكى از حاضرين در غدير است و شعر او در غدير و در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله كه حديث غدير هم در آن آمده در محل خود مفصل توضيح داده شده است.</big>


== <big>سند ادبى غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۹۳.</ref></big> ==
فَمَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا وَليُّهُ
<big>مراسمى كه به عنوان احياى شعائر برگزار مى‏شود با مراسمى كه با اهداف بلند مدت اجرا می ‏شود، اين تفاوت را دارد كه در نوع اول آنچه بر جاى می ماند انتشار خبر آن است ولى در نوع دوم گذشته از گزارش خبرى بايد اسناد تثبيت شده‏اى از آن براى نسل‏ هاى آينده باقى بماند تا اهداف دقيق آن را منتقل نمايد.</big>


<big>از مواضع اعجاب برانگيز سخنرانى غدير آن بود كه براى ماندگارى مقاصد آن برنامه عظيم چند پيش‏ بينى متفاوت در نظر گرفته شد كه در سراسر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله سابقه نداشت. يكى از آنها شعر بلند حسّان بن ثابت بود كه داستان غدير را در خود جاى داد.</big>
فَكُونُوا لَهُ أنصارَ صِدقٍ مُوالياً


== <big>غديريّه حسّان از وجوه دلالت حديث غدير<ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير) : ص ۴۷۶-۴۸۳</ref></big> ==
هُناكَ دَعَا اللَّهُمَّ والِ وَليَّهُ
<big>يكى از وجوه دلالت حديث غدير بر امامت و جانشينى و خلافت، شعر حسّان بن ثابت در غدير است. او اين شعر را پس از آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله سخنرانی اش را به پايان رساند، با اذن حضرتش و در مقابل حضرت و همگان سرود و خواند. شعر او اين است:</big>


<big>يُنَاديهِمُ يَومَ الغَديرِ نَبيُّهُم</big>
وَ كُن لِلَّذى عادى عَليّاً مُعاديا


<big>بِخُمٍّ وَ أسمِع بِالرَسُولِ مُناديا</big>
در روز غدير خم، پيامبرِ آنان ندايشان داد. و صداى رسول‏ صلى الله عليه و آله در هنگام ندا بسيار رساست. فرمود: مولا و ولىّ شما كيست؟ مردم بی ‏آنكه در آن جا خود را به نابينايى بزنند گفتند: معبود تو مولاى ماست و تو ولىّ مايى، و تو امروز هيچ يك از ما را نافرمانِ خود نخواهى ديد.


<big>يَقُولُ فَمَن مَولاكُمُ وَ وَليُّكُم؟<ref>در بعضى نقل‏ها اين مصرع اين گونه آمده است: بِأَنّى مَولاكُم نَعَم وَ وَليَّكُم. </ref></big>
پس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اى على، برخيز كه من تو را امام و راهنماى پس از خود برگزيدم. پس هر كس من مولاى او هستم اين ولىّ او است. او را يار و دوست دار راستين باشيد.


<big>فَقالُوا وَ لَم يَبدُوا هُناكَ التَعاميا</big>
در اينجا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله دعا كرد: خدايا، با دوست دار علی عليه السلام دوستى كن و دشمن كسانى باش كه با علی عليه السلام دشمنى كنند.


<big>إلهُكَ مَولانا وَ أنتَ وَليُّنا</big>
== روايت غدير<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۴۰-۱۴۳.</ref>==
در اولين مراحل از مسير فرهنگى غدير در طول چهارده قرن و پس از زمان ننگين منع از نقل و تدوين حديث، شعر شاعران نيز نقش مهمى در حفظ غدير در طول زمان‏ هاى ظلمانى داشته چه آن كه قالب شعر محفوظ تر است و مردم علاقه خاصى به آن دارند.


<big>وَ لَن تَرَ مِنّا لَكَ اليَومَ عاصيا</big>
از ساعتى كه خطبه پيامبر صلى الله عليه و آله پايان يافت حسّان بن ثابت اولين شعر را در حضور آن حضرت سرود و دليل روشنى شد تا شاعران در طول چهارده قرن با هنر خود غدير را حفظ كنند و به راحتى به نسل‏ هاى بعد برسانند.


<big>فَقالَ لَهُ قُم يا عَلىُّ فَإنَّنى</big>
== روايت حديث غدير<ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير) : ص ۱۴۴.</ref>==
يكى از صحابه كه حديث غدير را نقل كرده حسان بن ثابت (م ۳۶ ق) است. او يكى از حاضرين در غدير است و شعر او در غدير و در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله كه حديث غدير هم در آن آمده در محل خود مفصل توضيح داده شده است.


<big>رَضيتُكَ مِن بَعدى إماماً وَ هاديا</big>
== سند ادبى غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۹۳.</ref>==
مراسمى كه به عنوان احياى شعائر برگزار مى‏ شود با مراسمى كه با اهداف بلند مدت اجرا می ‏شود، اين تفاوت را دارد كه در نوع اول آن چه بر جاى می ماند انتشار خبر آن است ولى در نوع دوم گذشته از گزارش خبرى بايد اسناد تثبيت شده‏ اى از آن براى نسل‏ هاى آينده باقى بماند تا اهداف دقيق آن را منتقل نمايد.


<big>فَمَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا وَليُّهُ</big>
از مواضع اعجاب برانگيز سخنرانى غدير آن بود كه براى ماندگارى مقاصد آن برنامه عظيم چند پيش‏ بينى متفاوت در نظر گرفته شد كه در سراسر عمر پيامبر صلى الله عليه و آله سابقه نداشت.


<big>فَكُونُوا لَهُ أنصارَ صِدقٍ مُوالياً</big>
يكى از آن ها شعر بلند حسّان بن ثابت بود كه داستان غدير را در خود جاى داد.


<big>هُناكَ دَعَا اللَّهُمَّ والِ وَليَّهُ</big>
== غديريّه حسّان از وجوه دلالت حديث غدير<ref>چكيده عبقات الانوار (حديث غدير) : ص ۴۷۶-۴۸۳.</ref>==
يكى از وجوه [[دلالت حدیث غدیر۱|دلالت حدیث غدیر]] بر [[امامت]] و [[جانشین|جانشينى و خلافت]]، شعر حسّان بن ثابت در غدير است.


<big>وَ كُن لِلَّذى عادى عَليّاً مُعاديا</big>
او اين شعر را پس از آن كه پيامبر صلى الله عليه و آله سخنرانی خود را به پايان رساند، با اذن حضرتش و در مقابل حضرت و همگان سرود و خواند. شعر او اين است:


<big>در روز غدير خم، پيامبرِ آنان ندايشان داد. و صداى رسول‏ صلى الله عليه و آله در هنگام ندا بسيار رساست. فرمود: مولا و ولىّ شما كيست؟ مردم بی ‏آنكه در آنجا خود را به نابينايى بزنند گفتند: معبود تو مولاى ماست و تو ولىّ مايى، و تو امروز هيچ يك از ما را نافرمانِ خود نخواهى ديد. پس پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: اى على، برخيز كه من تو را امام و راهنماى پس از خود برگزيدم. پس هر كس من مولاى او هستم اين ولىّ او است. او را يار و دوستدار راستين باشيد. در اينجا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله دعا كرد: خدايا، با دوستدار علی عليه السلام دوستى كن و دشمن كسانى باش كه با علی عليه السلام دشمنى كنند.</big>
يُنَاديهِمُ يَومَ الغَديرِ نَبيُّهُم


<big>روايت شده كه وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله اشعار حسّان را شنيد، فرمود: اى حسّان، مادام كه ما را يارى كنى يا با زبانت از ما دفاع كنى مؤيَّد به روح‏ القدس خواهى بود.</big>
بِخُمٍّ وَ أسمِع بِالرَسُولِ مُناديا


<big>الف -  نقل شعر حسّان توسط شمارى از پيشوايان مشهور اهل‏ سنت</big>
يَقُولُ فَمَن مَولاكُمُ وَ وَليُّكُم؟<ref>در بعضى نقل‏ها اين مصرع اين گونه آمده است: بِأَنّى مَولاكُم نَعَم وَ وَليَّكُم. </ref>


<big>قضيه شعر سرودن حسّان بن ثابت در روز غدير خم، در مقابل و به اذن پيامبر صلى الله عليه و آله را شمارى از بزرگان پيشوايان اهل ‏سنت و مشاهير اعيان علماى آنان نقل كرده‏اند؛ البته در بعضى نقل‏ها يكى دو سطر كم و زياد دارد. و اما چند تن از بزرگان اهل ‏سنت كه شعر حسّان را نقل كرده ‏اند:</big>
فَقالُوا وَ لَم يَبدُوا هُناكَ التَعاميا


<big>۱. احمد بن موسى بن مَردَوَيه، ابوبكر</big>
إلهُكَ مَولانا وَ أنتَ وَليُّنا


<big>۲. احمد بن عبداللَّه اصفهانى، ابونعيم</big>
وَ لَن تَرَ مِنّا لَكَ اليَومَ عاصيا


<big>۳. موفّق بن احمد مكّى خوارزمى</big>
فَقالَ لَهُ قُم يا عَلىُّ فَإنَّنى


<big>۴. محمد بن على نطنزى، ابوالفتح</big>
رَضيتُكَ مِن بَعدى إماماً وَ هاديا


<big>۵ . سبط بن جوزى، ابوالمظفر، شمس‏ الدين</big>
فَمَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا وَليُّهُ


<big>۶ . محمد بن يوسف گنجى، ابوعبداللَّه</big>
فَكُونُوا لَهُ أنصارَ صِدقٍ مُوالياً


<big>۷. ابراهيم بن محمد بن مؤيّد حموينى</big>
هُناكَ دَعَا اللَّهُمَّ والِ وَليَّهُ


<big>و اما بيان هر يك از اين موارد:</big>
وَ كُن لِلَّذى عادى عَليّاً مُعاديا


<big>۱. [[ابن ‏مَردَوَيه]] (ت ۲۴۰ يا ۲۴۱ -  م ۳۲۷ ق) در »[[كشف الغُمَّة]]« از ابن ‏مردويه از ابن‏ عباس نزول آيه تبليغ و حديث و ماجراى غدير را نقل كرده است. ابن‏ عباس می ‏افزايد: به خدا سوگند كه ولايت على‏عليه السلام بر گردن قوم واجب گشت. و حسّان بن ثابت اشعارش را سرود.                                                       ۲. [[احمد بن عبداللَّه اصفهانى]]</big>
در روز غدير خم، پيامبرِ آنان ندايشان داد. و صداى رسول‏ صلى الله عليه و آله در هنگام ندا بسيار رساست. فرمود: مولا و ولىّ شما كيست؟ مردم بی ‏آن كه در آن جا خود را به نابينايى بزنند گفتند: معبود تو مولاى ماست و تو ولىّ مايى، و تو امروز هيچ يك از ما را نافرمانِ خود نخواهى ديد. پس پيامبر صلى الله عليه وآله فرمود: اى على، برخيز كه من تو را امام و راهنماى پس از خود برگزيدم. پس هر كس من مولاى او هستم اين ولىّ او است. او را يار و دوست دار راستين باشيد. در اين جا بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله دعا كرد: خدايا، با دوست دار علی عليه السلام دوستى كن و دشمن كسانى باش كه با علی عليه السلام دشمنى كنند.


<big>ابونُعَيم ابونعيم اصفهانى در «ما نزل من القرآن فى علی عليه السلام» نيز اشعار حسّان در غدير را پس از نقل مختصر ماجراى غدير و نزول آيه اكمال از ابوسعيد خُدرى روايت كرده است.<ref>ما نزل من القرآن فى علی عليه السلام (مخطوط).</ref></big>
روايت شده كه وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله اشعار حسّان را شنيد، فرمود: اى حسّان، مادام كه ما را يارى كنى و يا با زبانت از ما دفاع كنى مؤيَّد به روح‏ القدس خواهى بود.


<big>۳. موفّق بن احمد مكّى خوارزمى</big>
=== الف) نقل شعر حسّان توسط شمارى از پيشوايان مشهور اهل‏ سنت ===
قضيه شعر سرودن حسّان بن ثابت در روز غدير خم، در مقابل پيامبر صلى الله عليه و آله و به اذن او را شمارى از بزرگان پيشوايان [[اهل ‏سنت]] و مشاهير اعيان علماى آنان نقل كرده ‏اند؛ البته در بعضى نقل‏ ها يكى دو سطر كم و زياد دارد. و اما چند تن از بزرگان اهل ‏سنت كه شعر حسّان را نقل كرده ‏اند:


<big>مكّى خوارزمى نيز در «مناقب على بن ابیطالب‏ عليه السلام» ماجراى شعر سرودن حسّان را پس از نقل مختصر ماجراى غدير و نزول [[آيه اكمال]] از [[ابوسعيد خُدرى]] نقل كرده است.<ref>مناقب على بن ابیطالب‏ عليه السلام (خوارزمى) : ص ۸۰</ref></big><br /><big>۴. محمد بن على بن ابراهيم نطنزى</big>
۱. [[ابن مردویه|احمد بن موسى بن مَردَوَيه، ابوبكر]]


<big>ابوالفتح</big> <big>ابوالفتح نطنزى نيز در«الخصائص العلوية» اين خبر را پس از نقل مختصر ماجراى غدير و نزول آيه اكمال از ابوسعيد خُدرى نقل كرده است.<ref>الخصائص العلوية (مخطوط)</ref>سمعانى و صفدى و ابن‏ نجّار<ref>الانساب: «النطنزى» . الوافى بالوفيات: ج ۴ ص ۱۶۱. ذيل تاريخ بغداد (مخطوط)</ref>وى را توثيق كرده و ستوده‏ اند، به خصوص در ادبيات. سمعانى شاگردش او بوده است.</big>
۲. [[ابونعیم اصفهانی|احمد بن عبدالله اصفهانى، ابونعيم]]


<big>۵ . سبط بن جوزى</big>
۳. [[موفق بن احمد خوارزمی(مکی، اخطب خوارزم)|موفّق بن احمد مكّى خوارزمى،اخطب خوارزم]]


<big>ابوالمظفر سبط ابن‏جوزى در «تذكرة الخواصّ» گفته كه شاعران اشعار بسيارى را درباره غدير خم سروده ‏اند، كه از جمله حسّان بن ثابت است.<ref>تذكرة الخواصّ: ص ۳۳. </ref></big>
۴. [[محمد بن علی نطنزی (ابوالفتح)|محمد بن علی نطنزی، ابوالفتح]]


<big>۶ . ابراهيم بن محمد مؤيّد بن عبداللَّه بن على بن محمد بن حمويه خراسانى جوينى صوفى، صدرالدين ابوالمجامع (ت ۶۴۴ -  م ۷۲۲ ق)</big>
۵ . [[سبط بن جوزی|سبط بن جوزی، ابوالمظفر، شمس‏ الدين]]


<big>صدرالدين حموينى نيز در «فرائد السمطين» شعر حسّان در روز غدير را پس از نقل مختصر ماجراى غدير و نزول آيه اكمال با اسنادش از خوارزمى و نيز با سندى ديگر از ابوسعيد خُدرى روايت كرده، و سپس می ‏گويد: اين حديثى است كه طرق بسيارى به ابوسعيد سعد بن مالك خُدرى انصارى دارد.<ref>فرائد السمطين: ج ۱ ص ۷۲ ۷۴</ref></big>
۶ . [[جوینی|ابراهیم بن محمد بن مؤیّد حموینی، ابوالمجامع]]


<big>حموينى از پيشوايان نامدار اهل ‏سنت و از اعلام مشايخ بزرگان آنهاست، به خصوص وى استاد ذهبى و كازرونى است. ذهبى و كازرونى<ref>المعجم المختصّ: ص ۶۵</ref>وى را توثيق كرده و بسيار ستوده‏ اند، به خصوص در حديث و رجال.</big>
۷. [[گنجی شافعی|محمد بن یوسف گنجی، ابوعبدالله]]


<big>۷. [[ابوعبداللَّه گنجى شافعی]]</big>
۸ .[[جلال الدین سیوطی|عبد الرحمن بن ابی بکر سیوطی ، جلال الدین]]


<big>گنجى شافعى ضمن بيان حديث غدير شعر حسّان بن ثابت در غدير را آورده است.</big>
و اما بيان هر يک از اين موارد:


<big>۸ . [[جلال‏ الدين سُيوطى]]</big>
'''۱. ابن ‏مَردَوَیه''' (ت ۲۴۰ يا ۲۴۱ -  م ۳۲۷ ق) در «كشف الغُمَّة»  از ابن ‏مردويه از ابن‏ عباس نزول آيه تبليغ و حديث و ماجراى غدير را نقل كرده است.                                                 


<big>جلال‏ الدين سيوطى رساله‏اى دارد كه خود در آغاز آن چنين وصفش كرده است: اين رساله ‏اى است كه در آن، اشعارى را گرد آوردم كه دربردارنده مضامين احاديث و آثار است و آن را «الأزهار» ناميده ‏ام... . وى در اين كتاب از تذكره شيخ تاج‏ الدين ابن‏ مكتوم اشعار حسّان بن ثابت انصارى در غدير را نقل كرده است. در ادامه اشعارى از [[سيد حِميَرى]] و شاعرى ديگر آورده است.</big>
ابن‏ عباس می ‏افزايد: به خدا سوگند كه ولايت على‏ عليه السلام بر گردن قوم واجب گشت و حسّان بن ثابت اشعارش را سرود.                                                  


سيوطى از حافظان و بزرگان به نام اهل‏ سنت است، تا جايى كه بعضى از دانشمندان عامه او را مجدّد قرن نهم ناميده ‏اند. شرح حال مفصل سيوطى در جلد حديث مدينة العلم از كتاب «عبقات» آمده است. همچنين ابن ‏مكتوم (ت ۶۸۲ يا ۶۸۳ -  م ۷۴۹ ق )-  كه سيوطى شعر حسّان را از تذكره او نقل كرده -  از دانشمندان بزرگ اهل‏ تسنن است: صفدى و ابن‏ جَزَرى و سيوطى<big><ref>الوافى بالوفيات: ج ۷ ص ۷۴. طبقات القرّاء: ج ۱ ص ۷۰. حسن المحاضرة: ج ۱ ص ۴۷۰. بُغيَة الوُعاة فى طبقات اللغويّين و النُحاة: ج ۱ ص ۳۲۶. </ref>وى را توثيق كرده و بسيار ستوده ‏اند، به خصوص در حديث و تاريخ و فقه و ادبيات. »الدرّ اللقيط من البحر المحيط« در تفسير قرآن تأليف او است.</big>
'''۲. احمد بن عبدالله اصفهانى'''


<big>ب -  وجوه استدلال به شعر حسّان</big>
ابونُعَيم ابونعيم اصفهانى در «ما نزل من القرآن فى علی عليه السلام» نيز اشعار حسّان در غدير را پس از نقل مختصر ماجراى غدير و نزول آيه اكمال از ابوسعيد خُدرى روايت كرده است.<ref>ما نزل من القرآن فى علی عليه السلام : ص ۵۷.</ref>


<big>شعر حسّان بن ثابت در روز غدير، در دلالت حديث غدير به امامت اميرالمومنين‏ عليه السلام صريح است، زيرا در آن آمده است كه پيامبرصلى الله عليه و آله به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود: يا على، برخيز كه من تو را امام و راهنماى پس از خود برگزيدم.</big>
'''۳. موفّق بن احمد مكّى خوارزمى'''


<big>قطعاً آنچه حسّان در شعرش آورده معناى حديث غدير و سخن رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در آن روز بزرگ و در آن اجتماع بی نظير مسلمانان است، نه آنچه متعصّبان متأخّر گفته‏ اند تا حديث را از دلالت بر امامت بلافصل علی عليه السلام پس از پيامبر صلى الله عليه و آله منصرف كنند. در اينجا وجوه مختلف استدلال به شعر حسّان را بيان می كنيم:</big>
اخطب خوارزم نيز در «مناقب على بن ابی طالب‏ عليه السلام» ماجراى شعر سرودن حسّان را پس از نقل مختصر ماجراى غدير و نزول [[آيه اكمال]] از [[ابوسعيد خُدرى]] نقل كرده است.<ref>مناقب على بن ابیطالب‏ عليه السلام (خوارزمى) : ص ۸۰.</ref>


۱ <big>. سراينده اين شعر از صحابه است</big>
'''۴. محمد بن على بن ابراهيم نطنزى'''


<big>سراينده اين شعر يعنى حسّان بن ثابت از صحابه شناخته شده و موصوف به مناقب شكوهمند است:</big>
حافظ ابوالفتح نطنزى نيز در«الخصائص العلویّة » اين خبر را پس از نقل مختصر ماجراى غدير و نزول آيه اكمال از ابوسعيد خُدرى نقل كرده است.<ref>الخصائص العلوية على سائر البریّة(مخطوط).</ref>سمعانى و صفدى و ابن‏ نجّار<ref>الانساب: «النطنزى» . الوافى بالوفيات: ج ۴ ص ۱۶۱. ذيل تاريخ بغداد (مخطوط)</ref>وى را توثيق كرده و به خصوص در ادبيات ستوده‏ اند.


<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span></span> <big>الف. در «الاستيعاب» در شرح حال وى آمده است: براى ما از طرق بسيار از ابوهريره روايت شده كه رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله به حسّان فرمود: آنان (مشركان) را هجو كن و روح ‏القدس همراه تو است. همچنين حضرتش براى حسّان دعا كرد: خدايا، او را براى دفاعش از مسلمانان به روح ‏القدس تأييد فرما. همچنين فرمود: شعر حسّان در نكوهش مشركان از تيرافكندن بر آنان شديدتر است.</big>
'''۵. سبط بن جوزى'''


<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span></span><big>عمر بن خطاب در مسجد رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله بر حسّان بن ثابت گذر كرد و ديد كه او شعر می ‏خواند. گفت: شعر می ‏خوانى؟ يا گفت: همچون شعرى در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله؟ حسّان بن ثابت به او گفت: من در اين مسجد در حضور كسى كه از تو بهتر است (پيامبر صلى الله عليه وآله) ، شعر خوانده ‏ام. پس عمر خاموش گشت.</big>  
ابوالمظفر سبط ابن‏ جوزى در «تذكرة الخواصّ» گفته كه شاعران ، اشعار بسيارى را درباره غدير خم سروده ‏اند، كه حسّان بن ثابت یکی از آن هاست.<ref>تذكرة الخواصّ: ص ۳۳. </ref>


<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span></span> <big>ابن ‏دُرَيد از ابوحاتم، از ابوعبيده نقل می ‏كند: حسّان به سه چيز بر ديگر شاعران برترى دارد: در جاهليت شاعر انصار بود، و در روزگار نبوت شاعر پيامبر صلى الله عليه و آله بود، و در دوران اسلام شاعر تمام يمن بود. عرب در اينكه بهترين شاعران مردم شهرنشين اهل يثرب و سپس قبيله عبدالقيس و سپس ثقيف‏ اند هم داستان هستند، و در اينكه بهترين شاعر شهرنشينان حسّان است اتفاق نظر دارند. حسّان بن ثابت در جاهليت شاعر انصار بود، و در دوران اسلام شاعر مردم يمن بود. او شاعر شهرنشينان است.</big>
'''۶. ابراهيم بن محمد مؤيّد بن عبداللَّه بن على بن محمد بن حمويه خراسانى جوينى صوفى، صدرالدين ابوالمجامع (ت ۶۴۴ -  م ۷۲۲ ق)'''


<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span></span> <big>زبير بن بَكّار گويد: ابراهيم بن منذر، از هشام بن سليمان، از ابن‏ جريج، از محمد بن سائب بن بركه، از مادرش نقل كرده است: همراه با عايشه در طواف بوديم و امّ‏ حكيم بنت خالد بن عاص و امّ ‏حكيم بنت عبداللَّه بن ابی ‏ربيعه نيز همراه عايشه بودند. از حسّان بن ثابت سخن به ميان آورديم و امّ‏ حكيم بنت خالد و امّ‏ حكيم بنت عبداللَّه به ناسزاگويى به او پرداختند. عايشه گفت: آيا پسر فريعه (مادر حسّان) را ناسزا می گوييد؟ حال آنكه من اميد دارم كه خدا او را به خاطر دفاع زبانی ‏اش از پيامبر صلى الله عليه و آله به بهشت برد. آيا او نگفته است.<ref>حسّان اين اشعار را در پاسخ به اشعار هجوآميز ابوسفيان بن حارث بن عبدالمطلب سروده است. اسد الغابة: ج ۵ ص ۱۴۵ ۱۴۴ (مترجم)</ref></big>
صدرالدين حموئى نيز در «فرائد السمطين» شعر حسّان در روز غدير را پس از نقل مختصر ماجراى غدير و نزول آيه اكمال با اسنادش از خوارزمى و نيز با سندى ديگر از ابوسعيد خُدرى روايت كرده، و سپس می ‏گويد: اين حديثى است كه طرق بسيارى به ابوسعيد سعد بن مالك خُدرى انصارى دارد.<ref>فرائد السمطين: ج ۱ ص ۷۲ ، ۷۴.</ref>


<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span></span><big>هَجَوتَ مُحَمَّداً فَأجَبتُ عَنهُ</big>
حموينى از پيشوايان نامدار اهل ‏سنت و از اعلام مشايخ بزرگان آنهاست، به خصوص وى استاد ذهبى و كازرونى است. ذهبى و كازرونى<ref>المعجم المختصّ: ص ۶۵ .</ref>وى را توثيق كرده و بسيار ستوده‏ اند، به خصوص در حديث و رجال.


<big>وَ عِندَ اللَّهِ فى ذاكَ الجَزاءُ</big>
'''۷. ابوعبداللَّه گنجى شافعی'''


<big>فَإنَّ أبى وَ والِدَتى وَ عِرضى</big>
گنجى شافعى ضمن بيان حديث غدير شعر حسّان بن ثابت در غدير را آورده است.<ref>كفاية الطالب :ص 16.</ref>


<big>لِعِرضِ مُحَمَّدٍ مِنكُمُ الوَقاءُ</big>
'''۸ . جلال‏ الدين سُيوطى'''


<big>محمد صلى الله عليه و آله را هجو كردى و من به آن پاسخ دادم. اين كار نزد خدا پاداش دارد. بی ‏گمان پدر و مادر و آبروى من مايه پاسدارى از آبروى محمد صلى الله عليه و آله در برابر شماست.</big>
جلال‏ الدين سيوطى رساله ‏اى دارد كه خود در آغاز آن چنين وصفش كرده است: اين رساله ‏اى است كه در آن، اشعارى را گرد آوردم كه دربردارنده مضامين احاديث و آثار است و آن را «الأزهار» ناميده ‏ام... . وى در اين كتاب از تذكره شيخ تاج‏ الدين ابن‏ مكتوم اشعار حسّان بن ثابت انصارى در غدير را نقل كرده است. در ادامه اشعارى از سيد حِميَرى و شاعرى ديگر را نیز آورده است.


<big>پس عايشه حسّان را از اينكه به او افترا زده باشد تبرئه كرده است (زيرا اين سخن شايع بود كه حسّان عايشه را هجو كرده است).<ref>الاستيعاب: ج ۱ ص ۳۴۵ -۳۴۷</ref></big>
سيوطى از حافظان و بزرگان به نام اهل‏ سنت است، تا جايى كه بعضى از دانشمندان عامه او را مجدّد قرن نهم ناميده ‏اند. شرح حال مفصل سيوطى در جلد حديث مدينة العلم از كتاب «عبقات» آمده است. همچنين ابن ‏مكتوم (ت ۶۸۲ يا ۶۸۳ -  م ۷۴۹ ق )-  كه سيوطى شعر حسّان را از تذكره او نقل كرده و کتاب «الدرّ اللقيط من البحر المحيط» در تفسير قرآن تأليف او است- از دانشمندان بزرگ اهل‏ تسنن است: صفدى و ابن‏ جَزَرى و سيوطى<ref>الوافى بالوفيات: ج ۷ ص ۷۴. طبقات القرّاء: ج ۱ ص ۷۰. حسن المحاضرة: ج ۱ ص ۴۷۰. بُغيَة الوُعاة فى طبقات اللغويّين و النُحاة: ج ۱ ص ۳۲۶. </ref>وى را توثيق كرده و به خصوص در حديث و تاريخ و فقه و ادبيات بسيار ستوده ‏اند.


<big>ب. ابن ‏اثير در شرح حال حسّان می ‏نويسد: او را شاعر رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله می ‏گفتند. عايشه پيامبر صلى الله عليه و آله را توصيف كرد و گفت: به خدا سوگند، اين توصيف مانند اشعارى است كه حسّان درباره حضرتش سروده است... . رسول‏ اللَّه ‏صلى الله عليه و آله در مسجد، منبرى براى حسّان می ‏نهاد و او بر آن منبر می ايستاد و اشعارى در ستايش پيامبر صلى الله عليه و آله می خواند و هجوهاى مشركان را پاسخ می گفت. رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله می گفت: مادام كه حسّان از فرستاده خدا دفاع كند، خدا او را به روح‏ القدس تأييد می كند.<ref>اسد الغابة: ج ۲ ص ۴.</ref></big>
=== ب) وجوه استدلال به شعر حسّان ===
شعر حسّان بن ثابت در روز [[غدیر]]، در [[دلالت حدیث غدیر۱|دلالت حدیث غدیر]] به [[امامت]] اميرالمؤمنين‏ عليه السلام صريح است، زيرا در آن آمده است كه پيامبر صلى الله عليه و آله به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود:


<big>ج. ابن‏ حجر عسقلانى می گويد: در صحيحين از براء روايت شده كه پيامبر صلى الله عليه و آله به حسّان گفت: در هجو مشركان شعر بگو كه جبرئيل با تو است.</big>
يا على، برخيز كه من تو را امام و راهنماى پس از خود برگزيدم.


<big>ابوداوود از لؤىّ، از ابن ‏ابی زِناد، از پدرش، از هشام بن عُروه، از عايشه روايت كرده است: پيامبر صلى الله عليه و آله در مسجد، منبرى براى حسّان مى‏نهاد و او بر آن منبر می ‏ايستاد و هجوكنندگان حضرتش را هجو می كرد. رسول ‏اللَّه ‏صلى الله عليه و آله می گفت: ما دام كه حسّان از پيامبر خدا دفاع كند، روح ‏القدس با او خواهد بود.</big>
قطعاً آنچه حسّان در شعرش آورده معناى حديث غدير و سخن رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در آن روز بزرگ و در آن اجتماع بی نظير مسلمانان است، نه آنچه متعصّبان متأخّر گفته‏ اند تا حديث را از دلالت بر امامت بلافصل علی عليه السلام پس از پيامبر صلى الله عليه و آله منصرف كنند. در اينجا وجوه مختلف استدلال به شعر حسّان را بيان می كنيم:


<big>حاكم نيشابورى نيز در شرح حال حسّان احاديثى آورده كه بعضى‏شان ذكر شد. يكى از آن احاديث اين است: ابوالعباس محمد بن يعقوب، از حسن بن على بن عفّان، از ابواُسامه، از وليد بن كثير، از يزيد بن عبداللَّه بن قسيط، از ابوالحسن بنده بنی ‏نوفل براى ما روايت كرد: هنگامى كه سوره شعراء نازل شد و پيامبر صلى الله عليه و آله آن را بر مسلمانان خواند، وقتى به اين آيه رسيد: «وَ الشُعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الغاوُونَ»<ref>شعراء /  ۲۲۴.</ref>و شاعران را گمراهان پيروى كنند، عبداللَّه بن رواحه و حسّان بن ثابت گريه‏كنان نزديك رسول‏خداصلى الله عليه و آله آمدند.</big>
==== ۱ . سراينده اين شعر از صحابه است ====
سراينده اين شعر يعنى حسّان بن ثابت از صحابه شناخته شده و موصوف به مناقب شكوهمند است:


<big>وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله به اين آيه رسيد: « وَ عَمِلُوا الصالِحاتِ» : كسانى كه كارهاى نيك كنند، فرمود: يعنى شما. و وقتى آيه «وَ ذَكَرُوا اللَّهَ كَثيراً» : و خداى را بسيار ياد كنند، را خواند، فرمود: يعنى شما. و چون «وَ انتَصَرُوا مِن بَعدِ ما ظُلِمُوا»<ref>شعراء /  ۲۲۷</ref>و پس از آنكه ستم ديده‏اند داد می ستانند، را خواند، فرمود: يعنى شما.<ref>المستدرك على الصحيحين: ج ۳ ص ۴۸۶.</ref></big>
'''الف)''' در «الاستيعاب» در شرح حال وى آمده است: براى ما از طرق بسيار از ابوهريره روايت شده كه رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله به حسّان فرمود: آنان (مشركان) را هجو كن و روح ‏القدس همراه تو است. همچنين حضرتش براى حسّان دعا كرد: خدايا، او را براى دفاعش از مسلمانان به روح ‏القدس تأييد فرما. همچنين فرمود: شعر حسّان در نكوهش مشركان از تيرافكندن بر آنان شديدتر است.


<big>۲. اين شعر به اِذن پيامبر صلى الله عليه و آله سروده شده است</big>
عمر بن خطاب در مسجد رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله بر حسّان بن ثابت گذر كرد و ديد كه او شعر می ‏خواند. گفت: شعر می ‏خوانى؟ يا گفت: همچون شعرى در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله؟ حسّان بن ثابت به او گفت: من در اين مسجد در حضور كسى كه از تو بهتر است (پيامبر صلى الله عليه وآله) ، شعر خوانده ‏ام. پس عمر خاموش گشت.


<big>حسّان اين شعر را پس از درخواست اذن از پيامبر صلى الله عليه و آله سرود. آن حضرت نيز به او اجازه داد و فرمود: بگو به لطف خدا. اين كلام حضرت بزرگ‏ترين شاهد و راست‏ترين برهان بر حجيت اين شعر است.</big>
ابن ‏دُرَيد از ابوحاتم، از ابوعبيده نقل می ‏كند: حسّان به سه چيز بر ديگر شاعران برترى دارد: در جاهليت شاعر انصار بود، و در روزگار نبوت شاعر پيامبر صلى الله عليه و آله بود، و در دوران اسلام شاعر تمام يمن بود. عرب در اينكه بهترين شاعران مردم شهرنشين اهل يثرب و سپس قبيله عبدالقيس و سپس ثقيف‏ اند هم داستان هستند، و در اين كه بهترين شاعر شهرنشينان حسّان است اتفاق نظر دارند. حسّان بن ثابت در جاهليت شاعر انصار بود، و در دوران اسلام شاعر مردم يمن بود. او شاعر شهرنشينان است.


<big>۳. تقرير پيامبر صلى الله عليه و آله</big>
زبير بن بَكّار گويد: ابراهيم بن منذر، از هشام بن سليمان، از ابن‏ جريج، از محمد بن سائب بن بركه، از مادرش نقل كرده است: همراه با عايشه در طواف بوديم و امّ‏ حكيم بنت خالد بن عاص و امّ ‏حكيم بنت عبداللَّه بن ابی ‏ربيعه نيز همراه عايشه بودند. از حسّان بن ثابت سخن به ميان آورديم و امّ‏ حكيم بنت خالد و امّ‏ حكيم بنت عبداللَّه به ناسزاگويى به او پرداختند. عايشه گفت: آيا پسر فريعه (مادر حسّان) را ناسزا می گوييد؟ حال آنكه من اميد دارم كه خدا او را به خاطر دفاع زبانی ‏اش از پيامبر صلى الله عليه و آله به بهشت برد. آيا او نگفته است :


<big>در احاديثى كه اهل‏ سنت در گزارش ماجراى شعر سرودن حسّان در روز غدير خم روايت كرده ‏اند، آمده كه پيامبر صلى الله عليه وآله به اين شعر گوش داد و مضمونش را تقرير كرد. از سوى ديگر، همه مسلمانان در اينكه تقرير پيامبر صلى الله عليه و آله دليل قاطع بر حجيت و درستى كارى است، هم عقيده هستند.</big>
هَجَوتَ مُحَمَّداً فَأجَبتُ عَنهُ


<big>۴. پيامبر صلى الله عليه و آله شعر حسّان را نيكو شمرد.</big>
وَ عِندَ اللَّهِ فى ذاكَ الجَزاءُ


<big>رسول ‏اللَّه‏ صلى الله عليه و آله به روشنى اين شعر را نيكو شمرد، و پس از آنكه حسّان آن را به پايان رساند به او فرمود: اى حسّان، مادام كه با زبانت از ما دفاع كنى به روح‏ القدس مؤيّد خواهى بود. اين در روايت محمد بن يوسف گنجى و سبط بن جوزى گذشت.</big>
فَإنَّ أبى وَ والِدَتى وَ عِرضى


<big>۵ . اين شعر در حضور صحابه سروده شد</big>
لِعِرضِ مُحَمَّدٍ مِنكُمُ الوَقاءُ<ref>حسّان اين اشعار را در پاسخ به اشعار هجوآميز ابوسفيان بن حارث بن عبدالمطلب سروده است. اسد الغابة: ج ۵ ص ۱۴۴ ،۱۴۵ (مترجم).</ref>


<big>حسّان بن ثابت اين شعر را در روز غدير خم و بلافاصله پس از سخنرانى پيامبرصلى الله عليه وآله پيش از آنكه گروه ‏هاى پرشمار صحابه عادل رسول‏ خداصلى الله عليه و آله و دسته‏ هاى مسلمانان پراكنده شوند، سرود و هيچ يك از آنان سروده حسّان را انكار نكرد و به شعر او و استفاده ‏اش از حديث غدير اعتراض نكرد. بنابراين، به اجماع همه صحابه ثابت می ‏شود كه مراد از «مَولى» در اين حديث «امام» و «هادى» است. اين اعتراض معترضان و تأويل تأويل ‏گران را از اعتبار می ‏اندازد.</big>
محمد صلى الله عليه و آله را هجو كردى و من به آن پاسخ دادم. اين كار نزد خدا پاداش دارد. بی ‏گمان پدر و مادر و آبروى من مايه پاسدارى از آبروى محمد صلى الله عليه و آله در برابر شماست.


<big>۶. تقرير خلفاى سه ‏گانه</big>
پس عايشه حسّان را از اين كه به او افترا زده باشد تبرئه كرده است (زيرا اين سخن شايع بود كه حسّان عايشه را هجو كرده است).<ref>الاستيعاب: ج ۱ ص ۳۴۵ -۳۴۷.</ref>


<big>شكى نيست وقتى كه حسّان شعرش را در روز غدير خم خواند خلفاى سه‏ گانه حاضر بودند. در هيچ جا نقل نشده كه يكى از اين سه تن به حسّان و شعرش اعتراضى كرده باشد. با اينكه خليفه دوم از ميان اين سه خليفه در موارد متعدد بسيار اعتراض می كرد. اين نشان می ‏دهد كه نزد اين سه خليفه، مانند ديگر مسلمانان حاضر در روز غدير، «مَولى» در حديث غدير به معناى «امام» و «هادى» بوده است.</big>
'''ب)''' [[ابن ‏اثیر]] در شرح حال حسّان می ‏نويسد: او را شاعر رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله می ‏گفتند. عايشه پيامبر صلى الله عليه و آله را توصيف كرد و گفت: به خدا سوگند، اين توصيف مانند اشعارى است كه حسّان درباره حضرتش سروده است... . رسول‏ الله ‏صلى الله عليه و آله در مسجد، منبرى براى حسّان می ‏نهاد و او بر آن منبر می ايستاد و اشعارى در ستايش پيامبر صلى الله عليه و آله می خواند و هجو مشركان را پاسخ می گفت. رسول ‏خدا صلى الله عليه و آله می گفت: مادام كه حسّان از فرستاده خدا دفاع كند، خدا او را به روح‏ القدس تأييد می كند.<ref>اسد الغابة: ج ۲ ص ۴.</ref>


== <big>فرهنگ‏ سازى با شعر غدير در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين ‏عليهم السلام: ص ۱۳۱ ۱۳۰. </ref></big> ==
'''ج)''' [[ابن حجر عسقلانی|ابن‏ حجر عسقلانى]] می گويد: در صحيحين از براء روايت شده كه پيامبر صلى الله عليه و آله به حسّان گفت: در هجو مشركان شعر بگو كه جبرئيل با تو است.
<big>با در نظر گرفتن بازارِ شعر در حجاز و احتراز خاص پيامبرصلى الله عليه و آله از آن، براى مردم عجيب بود كه در حضور آن حضرت شعرى خوانده شود؛ چه رسد به اينكه سروده شود، و چه رسد به اينكه آن شعر درباره دين باشد، و چه رسد به اينكه مورد تأييد حضرت قرار گيرد و روح‏ القدس مؤيد آن باشد!!</big>


<big>براى شاعر نيز يك اقدام عادى به حساب نمی ‏آمد كه ذوق شكفته ‏اش را درباره چنين موضوعى به كار گيرد و بتواند آن را در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله بخواند. به همين دليل بدون اجازه هرگز چنين جرأتى به خود نداد و از اجازه پيامبر صلى الله عليه و آله بسيار تعجب كرد؛ و ذوق ‏زده بر فراز بلندى قرار گرفت و شعرش را خواند تا رسميت و مجاز بودن اين گام ادبىِ غدير را به همه نشان دهد. همه اينها پايه ‏گذارى فرهنگى براى شعر غدير در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله بود كه با مراحل حساب شده پيش می ‏رفت.</big>
ابوداوود از لؤىّ، از ابن ‏ابی زِناد، از پدرش، از هشام بن عُروه، از عايشه روايت كرده است: پيامبر صلى الله عليه و آله در مسجد، منبرى براى حسّان مى ‏نهاد و او بر آن منبر می ‏ايستاد و هجوكنندگان حضرتش را هجو می كرد. رسول ‏اللَّه ‏صلى الله عليه و آله می گفت: ما دام كه حسّان از پيامبر خدا دفاع كند، روح ‏القدس با او خواهد بود.


<big>با پايان خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير، حَسّان بن ثابت با در نظر گرفتن قسمت ‏هاى اصلى خطبه و مقدماتى كه براى اجراى آن فراهم شد، داستان غدير را به صورت قطعه شعرى تنظيم كرد. آنگاه خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد: يا رسول ‏اللَّه، اجازه می ‏فرماييد شعرى را كه درباره على بن ابی ‏طالب -  به مناسبت اين واقعه عظيم ‏سروده ‏ام بخوانم؟ حضرت فرمود: بخوان به نام خداوند و بركت او.</big>
[[حاکم نیشابوری]] نيز در شرح حال حسّان احاديثى آورده كه بعضی از آن ها ذكر شد. يكى از آن احاديث اين است: ابوالعباس محمد بن يعقوب، از حسن بن على بن عفّان، از ابواُسامه، از وليد بن كثير، از يزيد بن عبدالله بن قسيط، از ابوالحسن بنده بنی ‏نوفل براى ما روايت كرد: هنگامى كه سوره شعراء نازل شد و پيامبر صلى الله عليه و آله آن را بر مسلمانان خواند، وقتى به اين آيه رسيد:


<big>حسّان بر جاى بلندى قرار گرفت و مردم براى شنيدن كلامش ازدحام كردند، در حالى كه براى بهتر شنيدن شعرش گردن می ‏كشيدند. در اين حال قبل از قرائت شعرش پاسخ اعتراض احتمالى را آماده كرد و گفت: اى بزرگان قريش، سخن مرا به گواهى و امضاىِ پيامبر گوش كنيد.</big>
«وَ الشُعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الغاوُونَ»<ref>شعراء /  ۲۲۴.</ref>و شاعران را گمراهان پيروى كنند، عبدالله بن رواحه و حسّان بن ثابت گريه ‏كنان نزديک رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله آمدند.وقتى پيامبر صلى الله عليه و آله به اين آيه رسيد: «وَ عَمِلُوا الصالِحاتِ»: كسانى كه كارهاى نيک كنند، فرمود: يعنى شما. و وقتى آيه «وَ ذَكَرُوا اللَّهَ كَثيراً»: و خداى را بسيار ياد كنند، را خواند، فرمود: يعنى شما. و چون «وَ انتَصَرُوا مِن بَعدِ ما ظُلِمُوا»<ref>شعراء /  ۲۲۷</ref>و پس از آن كه ستم ديده ‏اند داد می ستانند، را خواند، فرمود: يعنى شما.<ref>المستدرك على الصحيحين: ج ۳ ص ۴۸۶.</ref>


<big>سپس اشعارى را كه همانجا سروده بود خواند، كه به عنوان يک سند تاريخى از غدير ثبت شد و به يادگار ماند. پس از اشعار حسان، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اى حسان، تا مادامى كه با زبانت از ما دفاع می ‏كنى، از سوى روح ‏القدس مؤيد خواهى بود.<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۸ و ج ۳۷ ص۱۱۲ ۱۶۶ ۱۹۵. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۴۱ ۹۸ ۱۴۴. كفاية الطالب: ص ۶۴ . كتاب سليم: ص ۸۲۸</ref></big>
==== ۲. اين شعر به اِذن پيامبر صلى الله عليه و آله سروده شده است ====
حسّان اين [[شعر غدیر|شعر]] را پس از درخواست اذن از [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] سرود. آن حضرت نيز به او اجازه داد و فرمود: بگو به لطف خدا. اين كلام حضرت بزرگ‏ ترين شاهد و راست ‏ترين برهان بر حجيت اين شعر است.


== <big>فهم كلمه مولى با شعر حسّان<ref>اسرار غدير: ص  ۱۱۴ ۱۱۸</ref></big> ==
==== ۳. تقرير پيامبر صلى الله عليه و آله ====
<big>اگر در سراسر [[خطبه غدیر]] دقت كنيم خواهيم ديد كه اكثر مطالب آن تفسير و توضيحى براى روشن كردن كامل معنى«مولى» و مصداق آن، و ارزش الهى «ولايت»در اجتماع و ارتباط آن با توحيد و نبوت و وحى است.</big>
در احاديثى كه اهل‏ سنت در گزارش ماجراى شعر سرودن حسّان در روز غدير خم [[فرهنگ غدیر در تاریخ|روایت]] كرده ‏اند، آمده كه پيامبر صلى الله عليه وآله به اين شعر گوش داد و مضمونش را تقرير كرد.


<big>بنا بر اين در حالى كه خود پيامبر صلى الله عليه و آله مقصود و مراد از «مولى» را روشن كرده، و همه حاضرين در غدير -  كه شاعر بزرگ عرب حسّان هم در ميان آنان بوده -  معناى صاحب اختيارى را از آن فهميدند و بر سر همين بيعت نمودند، معنى ندارد براى فهميدن منظور آن حضرت به لغت ‏ها و لغت ‏نامه‏ ها و معانى عرفى اين كلمه مراجعه كنيم، چه آنها با تفسير خودِ حضرت مطابق باشد و چه نباشد!</big>
از سوى ديگر، همه مسلمانان در اين كه تقرير پيامبر صلى الله عليه و آله دليل قاطع بر حجيت و درستى كارى است، هم عقيده هستند.


<big>به تعبير ديگر اشعارى كه حسّان بن ثابت سروده بود و مورد تأييد پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گرفت، دليل قاطعى بر اين است كه او هم از مولى معناى «اولى به نفس»را فهميده است. او چون اهل ادب و شاعر بزرگ عرب است از نظر لغوى بر هر لغت نامه ديگرى ترجيح دارد، زيرا لغت نامه‏ ها فقط معناى كلمه را مى‏گويند ولى تبادر در مورد معين بر عهده حاضرين آن ماجراست. از الطاف خدا بوده كه شاعرى زبردست و لغت‏ شناس در غدير حاضر بوده و در همانجا تبادر ذهنى خود را صراحتاً اعلام كرده و حتى آن را به صورت شعر درآورده كه اثرى ماندگار و سندی ‏محكم باشد.</big>
==== ۴. پيامبر صلى الله عليه و آله شعر حسّان را نيكو شمرد. ====
رسول ‏الله‏ صلى الله عليه و آله به روشنى اين شعر را نيكو شمرد، و پس از آن كه حسّان آن را به پايان رساند به او فرمود: اى حسّان، مادام كه با زبانت از ما دفاع كنى به روح‏ القدس مؤيّد خواهى بود.


== <big>پانویس</big> ==
اين در روايت محمد بن يوسف گنجى و سبط بن جوزى گذشت.
<references />كالبد مردم جاى گرفت، و روز نوزدهم را با نيرويى تازه از خواب برخاستند تا مراسم بيعت ادامه يابد.
 
[[رده:غدیر]]
==== ۵ . اين شعر در حضور صحابه سروده شد ====
[[رده:خطبه غدیر]]
حسّان بن ثابت اين شعر را در روز غدير خم و بلافاصله پس از سخنرانى پيامبر صلى الله عليه و آله پيش از آنكه گروه ‏هاى پرشمار صحابه عادل رسول‏ خدا صلى الله عليه و آله و دسته‏ هاى مسلمانان پراكنده شوند، سرود و هيچ يک از آنان سروده حسّان را انكار نكرد و به شعر او و استفاده ‏اش از حديث غدير اعتراض نكرد. بنابراين، به اجماع همه صحابه ثابت می ‏شود كه مراد از «مَوْلَى» در اين حديث «امام» و «هادى» است. اين اعتراض معترضان و تأويلِ تأويل ‏گران را از اعتبار می ‏اندازد.
[[رده:حدیث غدیر]]
 
==== ۶. تقرير خلفاى سه ‏گانه ====
شكى نيست وقتى كه حسّان شعرش را در روز غدير خم خواند خلفاى سه‏ گانه حاضر بودند.
 
در هيچ جا نقل نشده كه يكى از اين سه تن به حسّان و شعرش اعتراضى كرده باشد.
 
با اين كه خليفه دوم از ميان اين سه خليفه در موارد متعدد بسيار اعتراض می كرد.
 
اين نشان می ‏دهد كه نزد اين سه خليفه، مانند ديگر مسلمانان حاضر در روز غدير، «مَولى» در حديث غدير به معناى «امام» و «هادى» بوده است.
 
== فرهنگ‏ سازى با شعر غدير در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين ‏عليهم السلام: ص ۱۳۱،۱۳۰ . </ref>==
با در نظر گرفتن بازارِ شعر در حجاز و احتراز خاص پيامبر صلى الله عليه و آله از آن، براى مردم عجيب بود كه در حضور آن حضرت شعرى خوانده شود؛ چه رسد به اين كه سروده شود، و چه رسد به اين كه آن شعر درباره دين باشد، و چه رسد به اين كه مورد تأييد حضرت قرار گيرد و روح‏ القدس مؤيد آن باشد!!
 
براى شاعر نيز يک اقدام عادى به حساب نمی ‏آمد كه ذوق شكفته ‏اش را درباره چنين موضوعى به كار گيرد و بتواند آن را در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله بخواند.
 
به همين دليل بدون اجازه هرگز چنين جرأتى به خود نداد و از اجازه پيامبر صلى الله عليه و آله بسيار تعجب كرد؛ و ذوق ‏زده بر فراز بلندى قرار گرفت و شعرش را خواند تا رسميت و مجاز بودن اين گام ادبىِ غدير را به همه نشان دهد. همه اين ها پايه ‏گذارى فرهنگى براى شعر غدير در حضور پيامبر صلى الله عليه و آله بود كه با مراحل حساب شده پيش می ‏رفت.
 
با پايان خطابه پيامبر صلى الله عليه و آله در غدير، حَسّان بن ثابت با در نظر گرفتن قسمت ‏هاى اصلى خطبه و مقدماتى كه براى اجراى آن فراهم شد، داستان غدير را به صورت قطعه شعرى تنظيم كرد.
 
آن گاه خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و عرض كرد: يا رسول ‏اللَّه، اجازه می ‏فرماييد شعرى را كه درباره على بن ابی ‏طالب -  به مناسبت اين واقعه عظيم ‏سروده ‏ام بخوانم؟ حضرت فرمود: بخوان به نام خداوند و [[برکت]] او.
 
حسّان بر جاى بلندى قرار گرفت و مردم براى شنيدن كلامش ازدحام كردند، در حالى كه براى بهتر شنيدن شعرش گردن می ‏كشيدند.
 
در اين حال قبل از خواندن شعرش پاسخ اعتراض احتمالى را آماده كرد و گفت: اى بزرگان قريش، سخن مرا به گواهى و امضاىِ پيامبر گوش كنيد.
 
سپس اشعارى را كه همان جا سروده بود خواند، كه به عنوان يک سند تاريخى از غدير ثبت شد و به يادگار ماند. پس از اشعار حسان، پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اى حسان، تا مادامى كه با زبانت از ما دفاع می ‏كنى، از سوى روح ‏القدس مؤيد خواهى بود.<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۸ و ج ۳۷ ص۱۱۲، ۱۶۶، ۱۹۵. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۴۱ ،۹۸، ۱۴۴. كفاية الطالب: ص ۶۴ . كتاب سليم: ص ۸۲۸.</ref>
 
== فهم كلمه مولى با شعر حسّان<ref>اسرار غدير: ص  ۱۱۴ ، ۱۱۸ .</ref>==
اگر در سراسر [[خطبه غدیر]] دقت كنيم خواهيم ديد كه اكثر مطالب آن تفسير و توضيحى براى روشن كردن كامل معنى «مولى» و مصداق آن، و ارزش الهى «ولايت»در اجتماع و ارتباط آن با [[توحید]] و [[رسالت|نبوت]] و وحى است.
 
بنا بر اين در حالى كه خود پيامبر صلى الله عليه و آله مقصود و مراد از «مولى» را روشن كرده، و همه حاضرين در غدير -  كه شاعر بزرگ عرب حسّان هم در ميان آنان بوده -  معناى صاحب اختيارى را از آن فهميدند و بر سر همين بيعت نمودند، معنى ندارد براى فهميدن منظور آن حضرت به لغت ‏ها و لغت ‏نامه‏ ها و معانى عرفى اين كلمه مراجعه كنيم، چه آن ها با تفسير خودِ حضرت مطابق باشد و چه نباشد!
 
به تعبير ديگر اشعارى كه حسّان بن ثابت سروده بود و مورد تأييد پيامبر صلى الله عليه و آله قرار گرفت، دليل قاطعى بر اين است كه او هم از مولى معناى «اولى به نفس» را فهميده است.
 
او چون اهل ادب و شاعر بزرگ عرب است از نظر لغوى بر هر لغت نامه ديگرى ترجيح دارد، زيرا لغت نامه‏ ها فقط معناى كلمه را مى‏ گويند ولى تبادر در مورد معين بر عهده حاضرين آن ماجراست.
 
از الطاف خدا بوده كه شاعرى زبردست و لغت‏ شناس در غدير حاضر بوده و در همان جا تبادر ذهنى خود را به صراحت اعلام كرده و حتى آن را به صورت شعر درآورده كه اثرى ماندگار و سندی ‏محكم باشد.
 
== منبع ==
دانشنامه غدیر ،جلد ۸،صفحه ۸.
 
== پانویس ==
<references />
[[رده:غدیر و هنر]]