ضرورت: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
== ضرورت غدير<ref>خطبه پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير خم (حسينى بهارانچى) : ص ۲۱  - ۳۱.</ref>   ==
== ضرورت غدير<ref>خطبه پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير خم (حسينى بهارانچى): ص ۲۱  - ۳۱.</ref>   ==
طبيعى است بخشى از ضرورت غدير به طبع ضرورت شناخت امام و امامت خواهد بود، و در ضرورت امام و امامت دلائل و شواهد بسيار است. از جمله اين شواهد است:  
طبيعى است بخشى از ضرورت غدير به طبع ضرورت شناخت امام و امامت خواهد بود،در ضرورت امام و امامت دلائل و شواهد بسيار است. از جمله اين شواهد است:  


رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله فرموده است: من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية: هر كس بميرد در حالى كه امام زمان خودش را نشناخته باشد، مرگ او
رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله فرموده است:{{متن عربی|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة}}، 


مرگ دوران جاهليت است.
هر كس بميرد در حالى كه امام زمان خودش را نشناخته باشد، مرگ او مرگ دوران جاهليت است.  


اين فرمايش حضرت يعنى مانند مردمان دوران جاهليت از دنيا رفته و از اسلام بهره‏ اى نبرده است. پس آن دينى كه توحيد و نبوت و معاد هم در آن باشد اما ولايت در
اين فرمايش حضرت يعنى مانند مردمان دوران جاهليت از دنيا رفته و از اسلام بهره‏ اى نبرده است. پس آن دينى كه توحيد و نبوت و معاد هم در آن باشد اما ولايت درآن نباشد دين نيست، بلكه گمراهى و ضلالت است.


آن نباشد دين نيست، بلكه گمراهى و ضلالت است.
مؤيد آن جمله ‏اى است كه در ابتداى دعا در زمان غيبت امام عصر عليه السلام آمده است:


مؤيد آن جمله ‏اى است كه در ابتداى دعا در زمان غيبت امام عصر عليه السلام آمده است: اللهم عرّفنى حجتک، فانک ان لم تعرّفنى حجتک ضللت عن دينى.
{{متن عربی|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي‏ حُجَّتَكَ‏ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي}}


شناخت امام به اندازه ‏اى مهم و داراى اهميت است كه مى ‏توان گفت: بدون معرفت امام شناخت كامل خداوند ممكن نيست.<ref>امام صادق‏ عليه السلام فرموده ‏اند: ... بنا عُبد اللَّه و لولانا ما عُرف اللَّه ... . بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۲۴۶ ح ۱۴.</ref> در حقيقت امام ‏شناسى پايه و اساس  
شناخت امام به اندازه ‏اى مهم و داراى اهميت است كه مى ‏توان گفت: بدون معرفت امام شناخت كامل خداوند ممكن نيست.<ref>امام صادق‏ عليه السلام فرموده ‏اند: ...{{متن عربی| بنا عُبد اللَّه و لولانا ما عُرف اللَّه}} ... . بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۲۴۶ ح ۱۴.</ref> در حقيقت امام ‏شناسى پايه و اساس خداشناسى است.


خداشناسى است.
امام حسين‏ عليه السلام سرور خداشناسان عالم نيز به اين مطلب تصريح فرموده ‏اند؛ هنگامى كه از آن حضرت پرسيدند:


امام حسين‏ عليه السلام سرور خداشناسان عالم نيز به اين مطلب تصريح فرموده ‏اند؛ هنگامى كه از آن حضرت پرسيدند:
{{متن عربی|يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ‏ عَلَيْهِمْ‏ طَاعَتُه}}‏


يابن رسول ‏اللَّه، ما معرفة اللَّه؟
اى فرزند رسول‏ خدا، معرفت و شناخت خدا چيست و چگونه است؟


قال: معرفة اهل كل زمان امام هم الذى يجب عليهم طاعته: اى فرزند رسول‏ خدا، معرفت و شناخت خدا چيست و چگونه است؟
فرمود: (معرفت خدا) اين است كه مردم هر عصر و زمانى امام و پيشواى خود را بشناسند. آن امامى كه خداوند اطاعت او را بر همگان واجب فرموده است .<ref>بحار الانوار: ج ۹۳ ص ۲۳.</ref>


فرمود: (معرفت خدا) اين است كه مردم هر عصر و زمانى امام و پيشواى خود را بشناسند. آن امامى كه خداوند اطاعت او را بر همگان واجب فرموده است<ref>رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در ضمن حديثى فرموده ‏اند: من عرفنا فقد عرف اللَّه: هر كس ما را شناخت خدا شناخته است. بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۳۴۲ ح ۱۳۲.</ref> .<ref>بحار الانوار: ج ۹۳ ص ۲۳.</ref>
رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در ضمن حديثى فرموده ‏اند: {{متن عربی|مَنْ‏ عَرَفَنَا فَقَدْ عَرَفَ‏ اللَّه}}<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۳۴۲ ح ۱۳۲.</ref>: هر كس ما را شناخت خدا شناخته است.


همچنين درباره ضرورت شناخت امام و لزوم وجود امام در جامعه، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به كميل بن زياد نخعى فرمود: اللهم بلى، لا تخلوا الارض من قائم اللَّه
همچنين درباره ضرورت شناخت امام و لزوم وجود امام در جامعه، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به كميل بن زياد نخعى فرمود:  


بحجة؛ اما ظاهراً مشهوراً و اما خائفاً مغموراً، لئلاً تبطل حجج اللَّه و بيناته<ref>نهج البلاغه (فيض) : حكمت ۱۳۹. </ref>:
{{متن عربی|اللَّهمَّ بلى‏ لا تخلو الأرضُ مِن قائِمٍ للَّهِ بِحُجَّةٍ، إمَّا ظاهراً مشهوراً، أو خَائِفاً مَغمُوراً، لِئلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ‏ وبيِّناتُه}}‏<ref>نهج البلاغه (فيض): حكمت ۱۳۹. </ref>  


زمين هيچ گاه از كسى كه با حجت و دليل دين خدا را بپا دارد خالى نمى‏ ماند؛ آن كس يا آشكار و مشهود و يا پوشيده و پنهان است، تا حجت‏ ها و دليل‏ هاى روشن  
زمين هيچ گاه از كسى كه با حجت و دليل دين خدا را بپا دارد خالى نمى‏ ماند؛ آن كس يا آشكار و مشهود و يا پوشيده و پنهان است، تا حجت‏ ها و دليل‏ هاى روشن


خدا از ميان نرود.
خدا از ميان نرود.


و لذا امام صادق ‏عليه السلام فرموده است: الحجة قبل الخلق و مع الخلق و بعد الخلق<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۳۸ ح ۶۶ .</ref>: حجت پيش از هر مخلوقى و با هر مخلوقى و بعد از هر مخلوقى وجود دارد.
و لذا امام صادق ‏عليه السلام فرموده است:


و فرموده است: لو لم يبق فى الارض الا رجلان لكان احدهما الحجة<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۲۲ ح ۲۴.</ref>: اگر از اهل دنيا جز دو نفر باقى نماند، يكى از آن دو حتماً حجت خواهد بود.
{{متن عربی|«الْحُجَّةُ قَبْلَ الْخَلْقِ، وَ مَعَ‏ الْخَلْقِ‏، وَ بَعْدَ الْخَلْقِ»}}:<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۳۸ ح ۶۶ .</ref>حجت پيش از هر مخلوقى و با هر مخلوقى و بعد از هر مخلوقى وجود دارد.


در حديث ديگر فرموده است: ان آخر من يموت الامام، لئلا يحتجّ احدهم على اللَّه عزوجل تركه بغير حجة<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۲۱ ح ۲۱.</ref>: آخرين كسى كه مى‏ ميرد و از دنيا مى‏ رود امام است، تا
و فرموده است:


براى كسى عذرى باقى نماند و نگويد كه خداوند مرا بدون حجت و راهنما رها كرده است.
ُ{{متن عربی|لَوْ لَمْ يَبْقَ فِي الْأَرْضِ إِلَّا رَجُلَانِ، لَكَانَ أَحَدُهُمَاالْحُجَّة}}<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۲۲ ح ۲۴</ref>: اگر از اهل دنيا جز دو نفر باقى نماند، يكى از آن دو حتماً حجت خواهد بود.


در حديث ديگر آمده است: ان اللَّه عزوجل لم يدع الارض الا و فيها عالم يعلم الزيادة و النقصان فى الارض. و اذا زاد المؤمنون شيئاً ردّهم، و اذا نقصوا اكمله لهم<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۲۴ ح ۳۱.</ref>:  
در حديث ديگر فرموده است:  


خداوند تبارک و تعالى زمين را رها نكرده مگر اينكه در آن عالمى قرار داده كه زيادى و نقصان را مى‏ داند. هر گاه مؤمنان چيزى در دين بيفزايند آن را ردّ مى ‏كند، و هر
{{متن عربی|«إِنَّ آخِرَ مَنْ يَمُوتُ‏ الْإِمَامُ‏؛ لِئَلَّا يَحْتَجَّ أَحَدٌ عَلَى اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَّ- أَنَّهُ تَرَكَهُ بِغَيْرِ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَيْهِ»}}<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۲۱ ح ۲۱.</ref>: آخرين كسى كه مى‏ ميرد و از دنيا مى‏ رود امام است، تابراى كسى عذرى باقى نماند و نگويد كه خداوند مرا بدون حجت و راهنما رها كرده است.  


گاه چيزى از آن بكاهند آن را براى ايشان كامل گرداند. اگر اين چنين نبود امور بر مسلمانان مشتبه مى‏ شد، و ميان حق و باطل نمى ‏توانستند فرق بگذارند.
در حديث ديگر آمده است:


اين از نظر تشريعى.
{{متن عربی|إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَدَعِ‏ الْأَرْضَ‏ إِلَّا وَ فِيهَا عَالِمٌ يَعْلَمُ الزِّيَادَةَ وَ النُّقْصَانَ فِي الْأَرْضِ فَإِذَا زَادَ الْمُؤْمِنُونَ شَيْئاً رَدَّهُمْ وَ إِذَا نَقَصُوا أَكْمَلَهُ لَهُم‏}}<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۲۴ ح ۳۱.</ref>


و اما از نظر تكوينى:
خداوند تبارک و تعالى زمين را رها نكرده مگر اينكه در آن عالمى قرار داده كه زيادى و نقصان را مى‏ داند. هر گاه مؤمنان چيزى در دين بيفزايند آن را ردّ مى ‏كند، و هرگاه چيزى از آن بكاهند آن را براى ايشان كامل گرداند. اگر اين چنين نبود امور بر مسلمانان مشتبه مى‏ شد، و ميان حق و باطل نمى ‏توانستند فرق بگذارند.


نظام عالم بستگى كامل به وجود امام‏ عليه السلام دارد. محمد بن فضيل گويد: به حضرت رضا عليه السلام عرض كردم: تكون الارض و لا امام فيها؟ قال: اذاً لساخت باهلها<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۲۸ ح ۳۹.</ref>: آيا مى‏ شود زمين بدون امام برقرار باشد؟ فرمود: در آن صورت اهلش را در خود فرو مى ‏برد.
'''این ازنظرتشریعیاما از نظر تكوينى:'''


پس تمام آرامش زمين و سكون آن به گونه ‏اى كه بشر بتواند بر روى آن زندگى كند و برقرارى آسمان و همه كرات عالم، به خاطر وجود امام ‏عليه السلام است. در زيارت هم مى‏ خوانيم: بكم يمسک السماء ان تقع على الارض الا بإذنه.
نظام عالم بستگى كامل به وجود امام‏ عليه السلام دارد. محمد بن فضيل گويد: به حضرت رضا عليه السلام عرض كردم:
 
{{متن عربی|تَكُونُ‏ الْأَرْضُ‏ وَ لَا إِمَامَ فِيهَا فَقَالَ علیه السلام إِذاً لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا}}<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۲۸ ح ۳۹.</ref>: آيا مى‏ شود زمين بدون امام برقرار باشد؟ فرمود: در آن صورت اهلش را در خود فرو مى ‏برد.
 
پس تمام آرامش زمين و سكون آن به گونه ‏اى كه بشر بتواند بر روى آن زندگى كند و برقرارى آسمان و همه كرات عالم، به خاطر وجود امام ‏عليه السلام است. در زيارت هم مى‏ خوانيم:َ{{متن عربی|بِكُمْ‏ يُمْسِكُ‏ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ‏ إِلَّا بِإِذْنِهِ‏}}<ref>فرازی از زیارت جامعه کبیره</ref>


در حقيقت امام قطب عالم امكان و محور اصلى دایره وجود و سرّ آفرينش و علت غائى خلقت و واسطه فيض ربوبى و نور خداوند در آسمان ‏ها و زمين است. و لذا شناخت او فراتر از درک بشر و برتر از بينش خردمندان است. حضرت رضاعليه السلام مى ‏فرمايد:
در حقيقت امام قطب عالم امكان و محور اصلى دایره وجود و سرّ آفرينش و علت غائى خلقت و واسطه فيض ربوبى و نور خداوند در آسمان ‏ها و زمين است. و لذا شناخت او فراتر از درک بشر و برتر از بينش خردمندان است. حضرت رضاعليه السلام مى ‏فرمايد:


ان الامامة اجلّ قدراً و اعظم شأناً و اعلى مكاناً و امنع جانباً و ابعد غوراً من ان يبلغها الناس بعقولهم، او ينالوا بآرائهم: امامت، قدر و عظمت و موقعيت و شأن آن بالاتر و برتر است از آنكه مردم بتوانند با عقول ناقص خويش به آن برسند.
{{متن عربی|إِنَّ الْإِمَامَةَ أَجَلُّ قَدْراً وَ أَعْظَمُ شَأْناً وَ أَعْلَى‏ مَكَاناً وَ أَمْنَعُ جَانِباً وَ أَبْعَدُ غَوْراً مِنْ أَنْ يَبْلُغَهَا النَّاسُ بِعُقُولِهِمْ أَوْ يَنَالُوهَا بِآرَائِهِم‏}}:<ref>الكافي،ج‏۱ / ۱۹۹ / باب نادر جامع في فضل الإمام و صفاته .....  ص: ۱۹۸</ref>


الامام كالشمش الطالعة للعالم، و هى فى الافق بحيث لا تناله الايدى و الابصار: امام همچون خورشيدى تابان است كه به نور خود جهان هستى را روشنايى بخشيده، و او در افقى است كه دست ‏ها و ديدگان به او دسترسى ندارند، و فكر و انديشه و خيال به حريم ملكوتى او راه ندارد. بلكه از توصيف شأنى از شؤون او عاجز اند.
امامت، قدر و عظمت و موقعيت و شأن آن بالاتر و برتر است از آنكه مردم بتوانند با عقول ناقص خويش به آن برسند.


هيهات، ضلّت العقول و تاهت الحلوم و حارت الالباب و حسرت العيون و تصاغرت الحلماء و حصرت الخطباء و جهلت الالبّاء و كلّت الشعراء و عجزت الادباء و عييت البلغاء عن وصف شأن من شأنه، او فضيلة من فضائله.
ِ {{متن عربی|الْإِمَامُ كَالشَّمْسِ‏ الطَّالِعَةِ الْمُجَلِّلَةِ بِنُورِهَا لِلْعَالَمِ وَ هِيَ فِي الْأُفُقِ بِحَيْثُ لَا تَنَالُهَا الْأَيْدِي وَ الْأَبْصَار}}<ref>الكافي، ج‏۱ / ۲۰۰ / باب نادر جامع في فضل الإمام و صفاته .....  ص: ۱۹۸</ref>:


همچنين امام چون حجت خدا و هادى امت مى ‏باشد، لازمه ‏اش اين است كه عالم به جميع امور باشد و بتواند پاسخ مشكلات علمى مردم را بدهد. امام صادق ‏عليه السلام مى ‏فرمايد: اللَّه اعظم من ان يحتجّ بعبد من عباده، ثم يخفى عنه شيئاً من اخبار السماء و الارض<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۱۱۰ ح ۴.</ref>: خداوند، شأن او اجلّ و برتر است از اينكه بنده ‏اش از بندگانش را حجت خويش قرار دهد، سپس اخبار آسمان و زمين را از او پنهان بدارد.
امام همچون خورشيدى تابان است كه به نور خود جهان هستى را روشنايى بخشيده، و او در افقى است كه دست ‏ها و ديدگان به او دسترسى ندارند، و فكر و انديشه و خيال به حريم ملكوتى او راه ندارد. بلكه از توصيف شأنى از شؤون او عاجز اند.


در كنار آنچه گفته شد، چون اطاعت امام بدون هيچ قيد و شرطى بر همگان واجب مى‏ باشد و او «اولى الامر» است<ref>« اطيعوا اللَّه و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم» .</ref>، لازمه ‏اش اين است كه معصوم باشد. تا اطاعت او عين اطاعت خدا و رسول‏ صلى الله عليه وآله باشد، و گرنه چه بسا اطاعت او معصيت خدا و رسول‏ صلى الله عليه وآله گردد. چنانچه آيه تطهير دليل روشن و گواه صادقى بر طهارت معصومين‏ عليهم السلام است.
َ {{متن عربی|هَيْهَاتَ ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ‏ الْحُلُومُ‏ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُيُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ كَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَيِيَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِه}}‏<ref>الكافي، ج‏۱ / ۲۰۱ / باب نادر جامع في فضل الإمام و صفاته .....  ص: ۱۹۸</ref>


و لذا رسول‏ خداصلى الله عليه وآله در وصف ائمه ‏عليهم السلام فرموده است: هم المعصومون من كل ذنب وخطيئة<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۱۹۳ ح ۲.</ref>: آنان از هر گناه و خطايى پاک و منزّه هستند.
همچنين امام چون حجت خدا و هادى امت مى ‏باشد، لازمه ‏اش اين است كه عالم به جميع امور باشد و بتواند پاسخ مشكلات علمى مردم را بدهد. امام صادق ‏عليه السلام مى ‏فرمايد:


امام صادق ‏عليه السلام نيز فرموده است: الانبياء و الاوصياء عليهم السلام لا ذنوب لهم، لانهم معصومون مطهرون<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۱۹۹.</ref>: پيامبران و اوصياء آنان‏ عليهم السلام گناهى مرتكب نمى ‏شوند، زيرا آنان از نيروى عصمت برخوردار هستند، و خدا آنان را از گناه و خطا و لغزش حفظ مى‏ كند و مصون مى‏ دارد.
{{متن عربی|إِنَّ اللَّهَ أَجَلُّ وَ أَعْظَمُ مِنْ‏ أَنْ‏ يَحْتَجَ‏ بِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِهِ ثُمَّ يُخْفِي عَنْهُ شَيْئاً مِنْ أَخْبَارِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ.}}<ref>بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۱۱۰ ح ۴.</ref>:


سليم بن قيس مى ‏گويد: از اميرالمؤمنين‏ عليه السلام شنيدم كه فرمود: انما الطاعة للَّه عزوجل و لرسوله‏ صلى الله عليه وآله و لؤلاة الامر. و انما امر بطاعة اولى الامر
به درستی که خداوند، شأن او اجلّ و برتر است از اينكه بنده ‏اش از بندگانش را حجت خويش قرار دهد، سپس اخبار آسمان و زمين را از او پنهان بدارد.


لانهم معصومون مطهرون، لا يأمرون بمعصيته<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۲۰۰.</ref>: اطاعت مختص خداوند تبارک و تعالى و رسول او صلى الله عليه وآله و سرپرستان امور (ائمه طاهرين ‏عليهم السلام)  
در كنار آنچه گفته شد، چون اطاعت امام بدون هيچ قيد و شرطى بر همگان واجب مى‏ باشد و او «اولى الامر» است
 
{{قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ}}<ref>سوره: النساء، آیه۵۹</ref> لازمه ‏اش اين است كه معصوم باشد. تا اطاعت او عين اطاعت خدا و رسول‏ صلى الله عليه وآله باشد، و گرنه چه بسا اطاعت او معصيت خدا و رسول‏ صلى الله عليه وآله گردد. چنانچه آيه تطهير دليل روشن و گواه صادقى بر طهارت معصومين‏ عليهم السلام است.
 
و لذا رسول‏ خداصلى الله عليه وآله در وصف ائمه ‏عليهم السلام فرموده است:
 
{{متن عربی|وَ هُمُ‏ الْمَعْصُومُونَ‏ مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ وَ خَطِيئَةٍ.}}<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۱۹۳ ح ۲.</ref>: آنان از هر گناه و خطايى پاک و منزّه هستند.
 
امام صادق ‏عليه السلام نيز فرموده است:
 
َ {{متن عربی|الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَوْصِيَاءُ لَا ذُنُوبَ لَهُمْ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ‏ مُطَهَّرُونَ}}‏<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۱۹۹.</ref>:
 
پيامبران و اوصياء‏[عليهم السلام] آنان گناهى مرتكب نمى ‏شوند، زيرا آنان از نيروى عصمت برخوردار هستند، و خدا آنان را از گناه و خطا و لغزش حفظ مى‏ كند و مصون مى‏ دارد.
 
سليم بن قيس مى ‏گويد: از اميرالمؤمنين‏ عليه السلام شنيدم كه فرمود:
 
{{متن عربی|إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِي الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ وَ لَا يَأْمُرُونَ‏ بِمَعْصِيَتِه‏}}<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۲۰۰.</ref>:  
 
اطاعت مختص خداوند تبارک و تعالى و رسول او صلى الله عليه وآله و سرپرستان امور (ائمه طاهرين ‏عليهم السلام)  


است. و همانا خدا به اطاعت از اولوالامر فرمان داده است، زيرا آنان معصوم هستند (و گرد گناهى نمى‏ گردند) و پاک هستند و ساحت مقدس ايشان از هر نوع آلودگى  
است. و همانا خدا به اطاعت از اولوالامر فرمان داده است، زيرا آنان معصوم هستند (و گرد گناهى نمى‏ گردند) و پاک هستند و ساحت مقدس ايشان از هر نوع آلودگى  
خط ۸۲: خط ۱۰۴:
لازمه ‏اش اين است كه امام از طرف خدا منصوص باشد، و رسول‏ صلى الله عليه وآله معرفى شود.
لازمه ‏اش اين است كه امام از طرف خدا منصوص باشد، و رسول‏ صلى الله عليه وآله معرفى شود.


امام سجادعليه السلام فرموده است: الامام منّا لا يكون الا معصوماً. و ليست العصمة فى ظاهر الخلقة فيُعرَف بها، فذلک لا يكون الا منصوصاً.<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۱۹۴ ح ۵ .</ref>
امام سجادعليه السلام فرموده است
 
{{متن عربی|الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً وَ لَيْسَتِ‏ الْعِصْمَةُ فِي‏ ظَاهِرِ الْخِلْقَةِ فَيُعْرَفَ بِهَا فَلِذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَنْصُوصاً}} :<ref>بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۱۹۴ ح ۵ .</ref>


اين همان كارى است كه پيامبر صلى الله عليه وآله در صحراى غدير خم انجام داد؛ كه در حضور هزاران نفر حضرت على ‏عليه السلام را به امر و فرمان پروردگار به  
اين همان كارى است كه پيامبر صلى الله عليه وآله در صحراى غدير خم انجام داد؛ كه در حضور هزاران نفر حضرت على ‏عليه السلام را به امر و فرمان پروردگار به  


عنوان خليفه و جانشين خود معرفى فرمود. و لذا غدير بزرگ‏ترين سند حقانيت شيعه است. غدير كه هيچ گونه شک و ترديدى در آن نيست و همچون آفتاب بر تارک  
عنوان خليفه و جانشين خود معرفى فرمود. و لذا غدير بزرگ‏ترين سند حقانيت شيعه است. غدير كه هيچ گونه شک و ترديدى در آن نيست و همچون آفتاب بر تارک تاريخ مى‏ درخشد، روشن ‏ترين دليل بر امامت و خلافت بلافصل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است. و نيز بزرگ‏ترين گواه بر مظلوميت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام ومظلوميت شيعه در طول قرون و اعصار است.


تاريخ مى‏ درخشد، روشن ‏ترين دليل بر امامت و خلافت بلافصل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است. و نيز بزرگ‏ترين گواه بر مظلوميت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و
== منبع ==
 
'''''<small>الكافي ؛ ج‏۱ ؛ ص۴۳۹</small>'''''
مظلوميت شيعه در طول قرون و اعصار است.


== منبع ==
دانشنامه غدیر،جلد ۱۴،صفحه ۳۸۵.
دانشنامه غدیر،جلد ۱۴،صفحه ۳۸۵.


== پانویس ==
== پانویس ==
[[رده:ضرورت شناسی]]
[[رده:ضرورت شناسی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۶:۲۸

ضرورت غدير[۱]  

طبيعى است بخشى از ضرورت غدير به طبع ضرورت شناخت امام و امامت خواهد بود،در ضرورت امام و امامت دلائل و شواهد بسيار است. از جمله اين شواهد است:

رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله فرموده است:«مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة»،

هر كس بميرد در حالى كه امام زمان خودش را نشناخته باشد، مرگ او مرگ دوران جاهليت است.

اين فرمايش حضرت يعنى مانند مردمان دوران جاهليت از دنيا رفته و از اسلام بهره‏ اى نبرده است. پس آن دينى كه توحيد و نبوت و معاد هم در آن باشد اما ولايت درآن نباشد دين نيست، بلكه گمراهى و ضلالت است.

مؤيد آن جمله ‏اى است كه در ابتداى دعا در زمان غيبت امام عصر عليه السلام آمده است:

«اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي‏ حُجَّتَكَ‏ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»

شناخت امام به اندازه ‏اى مهم و داراى اهميت است كه مى ‏توان گفت: بدون معرفت امام شناخت كامل خداوند ممكن نيست.[۲] در حقيقت امام ‏شناسى پايه و اساس خداشناسى است.

امام حسين‏ عليه السلام سرور خداشناسان عالم نيز به اين مطلب تصريح فرموده ‏اند؛ هنگامى كه از آن حضرت پرسيدند:

«يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ قَالَ مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ‏ عَلَيْهِمْ‏ طَاعَتُه»‏

اى فرزند رسول‏ خدا، معرفت و شناخت خدا چيست و چگونه است؟

فرمود: (معرفت خدا) اين است كه مردم هر عصر و زمانى امام و پيشواى خود را بشناسند. آن امامى كه خداوند اطاعت او را بر همگان واجب فرموده است .[۳]

رسول‏ خدا صلى الله عليه وآله در ضمن حديثى فرموده ‏اند: «مَنْ‏ عَرَفَنَا فَقَدْ عَرَفَ‏ اللَّه»[۴]: هر كس ما را شناخت خدا شناخته است.

همچنين درباره ضرورت شناخت امام و لزوم وجود امام در جامعه، اميرالمؤمنين‏ عليه السلام به كميل بن زياد نخعى فرمود:

«اللَّهمَّ بلى‏ لا تخلو الأرضُ مِن قائِمٍ للَّهِ بِحُجَّةٍ، إمَّا ظاهراً مشهوراً، أو خَائِفاً مَغمُوراً، لِئلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ‏ وبيِّناتُه»‏[۵]

زمين هيچ گاه از كسى كه با حجت و دليل دين خدا را بپا دارد خالى نمى‏ ماند؛ آن كس يا آشكار و مشهود و يا پوشيده و پنهان است، تا حجت‏ ها و دليل‏ هاى روشن

خدا از ميان نرود.

و لذا امام صادق ‏عليه السلام فرموده است:

««الْحُجَّةُ قَبْلَ الْخَلْقِ، وَ مَعَ‏ الْخَلْقِ‏، وَ بَعْدَ الْخَلْقِ»»:[۶]حجت پيش از هر مخلوقى و با هر مخلوقى و بعد از هر مخلوقى وجود دارد.

و فرموده است:

ُ«لَوْ لَمْ يَبْقَ فِي الْأَرْضِ إِلَّا رَجُلَانِ، لَكَانَ أَحَدُهُمَاالْحُجَّة»[۷]: اگر از اهل دنيا جز دو نفر باقى نماند، يكى از آن دو حتماً حجت خواهد بود.

در حديث ديگر فرموده است:

««إِنَّ آخِرَ مَنْ يَمُوتُ‏ الْإِمَامُ‏؛ لِئَلَّا يَحْتَجَّ أَحَدٌ عَلَى اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَّ- أَنَّهُ تَرَكَهُ بِغَيْرِ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَيْهِ»»[۸]: آخرين كسى كه مى‏ ميرد و از دنيا مى‏ رود امام است، تابراى كسى عذرى باقى نماند و نگويد كه خداوند مرا بدون حجت و راهنما رها كرده است.

در حديث ديگر آمده است:

«إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَدَعِ‏ الْأَرْضَ‏ إِلَّا وَ فِيهَا عَالِمٌ يَعْلَمُ الزِّيَادَةَ وَ النُّقْصَانَ فِي الْأَرْضِ فَإِذَا زَادَ الْمُؤْمِنُونَ شَيْئاً رَدَّهُمْ وَ إِذَا نَقَصُوا أَكْمَلَهُ لَهُم‏»[۹]

خداوند تبارک و تعالى زمين را رها نكرده مگر اينكه در آن عالمى قرار داده كه زيادى و نقصان را مى‏ داند. هر گاه مؤمنان چيزى در دين بيفزايند آن را ردّ مى ‏كند، و هرگاه چيزى از آن بكاهند آن را براى ايشان كامل گرداند. اگر اين چنين نبود امور بر مسلمانان مشتبه مى‏ شد، و ميان حق و باطل نمى ‏توانستند فرق بگذارند.

این ازنظرتشریعی.و اما از نظر تكوينى:

نظام عالم بستگى كامل به وجود امام‏ عليه السلام دارد. محمد بن فضيل گويد: به حضرت رضا عليه السلام عرض كردم:

«تَكُونُ‏ الْأَرْضُ‏ وَ لَا إِمَامَ فِيهَا فَقَالَ علیه السلام إِذاً لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا»[۱۰]: آيا مى‏ شود زمين بدون امام برقرار باشد؟ فرمود: در آن صورت اهلش را در خود فرو مى ‏برد.

پس تمام آرامش زمين و سكون آن به گونه ‏اى كه بشر بتواند بر روى آن زندگى كند و برقرارى آسمان و همه كرات عالم، به خاطر وجود امام ‏عليه السلام است. در زيارت هم مى‏ خوانيم:َ«بِكُمْ‏ يُمْسِكُ‏ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ‏ إِلَّا بِإِذْنِهِ‏»[۱۱]

در حقيقت امام قطب عالم امكان و محور اصلى دایره وجود و سرّ آفرينش و علت غائى خلقت و واسطه فيض ربوبى و نور خداوند در آسمان ‏ها و زمين است. و لذا شناخت او فراتر از درک بشر و برتر از بينش خردمندان است. حضرت رضاعليه السلام مى ‏فرمايد:

«إِنَّ الْإِمَامَةَ أَجَلُّ قَدْراً وَ أَعْظَمُ شَأْناً وَ أَعْلَى‏ مَكَاناً وَ أَمْنَعُ جَانِباً وَ أَبْعَدُ غَوْراً مِنْ أَنْ يَبْلُغَهَا النَّاسُ بِعُقُولِهِمْ أَوْ يَنَالُوهَا بِآرَائِهِم‏»:[۱۲]

امامت، قدر و عظمت و موقعيت و شأن آن بالاتر و برتر است از آنكه مردم بتوانند با عقول ناقص خويش به آن برسند.

ِ «الْإِمَامُ كَالشَّمْسِ‏ الطَّالِعَةِ الْمُجَلِّلَةِ بِنُورِهَا لِلْعَالَمِ وَ هِيَ فِي الْأُفُقِ بِحَيْثُ لَا تَنَالُهَا الْأَيْدِي وَ الْأَبْصَار»[۱۳]:

امام همچون خورشيدى تابان است كه به نور خود جهان هستى را روشنايى بخشيده، و او در افقى است كه دست ‏ها و ديدگان به او دسترسى ندارند، و فكر و انديشه و خيال به حريم ملكوتى او راه ندارد. بلكه از توصيف شأنى از شؤون او عاجز اند.

َ «هَيْهَاتَ ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ‏ الْحُلُومُ‏ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُيُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ كَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَيِيَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِه»‏[۱۴]

همچنين امام چون حجت خدا و هادى امت مى ‏باشد، لازمه ‏اش اين است كه عالم به جميع امور باشد و بتواند پاسخ مشكلات علمى مردم را بدهد. امام صادق ‏عليه السلام مى ‏فرمايد:

«إِنَّ اللَّهَ أَجَلُّ وَ أَعْظَمُ مِنْ‏ أَنْ‏ يَحْتَجَ‏ بِعَبْدٍ مِنْ عِبَادِهِ ثُمَّ يُخْفِي عَنْهُ شَيْئاً مِنْ أَخْبَارِ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ.»[۱۵]:

به درستی که خداوند، شأن او اجلّ و برتر است از اينكه بنده ‏اش از بندگانش را حجت خويش قرار دهد، سپس اخبار آسمان و زمين را از او پنهان بدارد.

در كنار آنچه گفته شد، چون اطاعت امام بدون هيچ قيد و شرطى بر همگان واجب مى‏ باشد و او «اولى الامر» است

Ra bracket.png يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ La bracket.png[۱۶] لازمه ‏اش اين است كه معصوم باشد. تا اطاعت او عين اطاعت خدا و رسول‏ صلى الله عليه وآله باشد، و گرنه چه بسا اطاعت او معصيت خدا و رسول‏ صلى الله عليه وآله گردد. چنانچه آيه تطهير دليل روشن و گواه صادقى بر طهارت معصومين‏ عليهم السلام است.

و لذا رسول‏ خداصلى الله عليه وآله در وصف ائمه ‏عليهم السلام فرموده است:

«وَ هُمُ‏ الْمَعْصُومُونَ‏ مِنْ كُلِّ ذَنْبٍ وَ خَطِيئَةٍ.»[۱۷]: آنان از هر گناه و خطايى پاک و منزّه هستند.

امام صادق ‏عليه السلام نيز فرموده است:

َ «الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَوْصِيَاءُ لَا ذُنُوبَ لَهُمْ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ‏ مُطَهَّرُونَ»‏[۱۸]:

پيامبران و اوصياء‏[عليهم السلام] آنان گناهى مرتكب نمى ‏شوند، زيرا آنان از نيروى عصمت برخوردار هستند، و خدا آنان را از گناه و خطا و لغزش حفظ مى‏ كند و مصون مى‏ دارد.

سليم بن قيس مى ‏گويد: از اميرالمؤمنين‏ عليه السلام شنيدم كه فرمود:

«إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِي الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ وَ لَا يَأْمُرُونَ‏ بِمَعْصِيَتِه‏»[۱۹]:

اطاعت مختص خداوند تبارک و تعالى و رسول او صلى الله عليه وآله و سرپرستان امور (ائمه طاهرين ‏عليهم السلام)

است. و همانا خدا به اطاعت از اولوالامر فرمان داده است، زيرا آنان معصوم هستند (و گرد گناهى نمى‏ گردند) و پاک هستند و ساحت مقدس ايشان از هر نوع آلودگى

مبرّاست، و هرگز مردم را به معصيت دستور نمى‏ دهند.

البته پرواضح است كه چون عصمت چيزى نيست كه از ظاهر خلقت آنان فهميده شود و مانند سياهى و سفيدى نيست كه ظاهر باشد و هر كس بتواند تشخيص دهد،

لازمه ‏اش اين است كه امام از طرف خدا منصوص باشد، و رسول‏ صلى الله عليه وآله معرفى شود.

امام سجادعليه السلام فرموده است

«الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً وَ لَيْسَتِ‏ الْعِصْمَةُ فِي‏ ظَاهِرِ الْخِلْقَةِ فَيُعْرَفَ بِهَا فَلِذَلِكَ لَا يَكُونُ إِلَّا مَنْصُوصاً» :[۲۰]

اين همان كارى است كه پيامبر صلى الله عليه وآله در صحراى غدير خم انجام داد؛ كه در حضور هزاران نفر حضرت على ‏عليه السلام را به امر و فرمان پروردگار به

عنوان خليفه و جانشين خود معرفى فرمود. و لذا غدير بزرگ‏ترين سند حقانيت شيعه است. غدير كه هيچ گونه شک و ترديدى در آن نيست و همچون آفتاب بر تارک تاريخ مى‏ درخشد، روشن ‏ترين دليل بر امامت و خلافت بلافصل اميرالمؤمنين‏ عليه السلام است. و نيز بزرگ‏ترين گواه بر مظلوميت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام ومظلوميت شيعه در طول قرون و اعصار است.

منبع

الكافي ؛ ج‏۱ ؛ ص۴۳۹

دانشنامه غدیر،جلد ۱۴،صفحه ۳۸۵.

پانویس

  1. خطبه پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير خم (حسينى بهارانچى): ص ۲۱  - ۳۱.
  2. امام صادق‏ عليه السلام فرموده ‏اند: ...«بنا عُبد اللَّه و لولانا ما عُرف اللَّه» ... . بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۲۴۶ ح ۱۴.
  3. بحار الانوار: ج ۹۳ ص ۲۳.
  4. بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۳۴۲ ح ۱۳۲.
  5. نهج البلاغه (فيض): حكمت ۱۳۹.
  6. بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۳۸ ح ۶۶ .
  7. بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۲۲ ح ۲۴
  8. بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۲۱ ح ۲۱.
  9. بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۲۴ ح ۳۱.
  10. بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۲۸ ح ۳۹.
  11. فرازی از زیارت جامعه کبیره
  12. الكافي،ج‏۱ / ۱۹۹ / باب نادر جامع في فضل الإمام و صفاته .....  ص: ۱۹۸
  13. الكافي، ج‏۱ / ۲۰۰ / باب نادر جامع في فضل الإمام و صفاته .....  ص: ۱۹۸
  14. الكافي، ج‏۱ / ۲۰۱ / باب نادر جامع في فضل الإمام و صفاته .....  ص: ۱۹۸
  15. بحار الانوار: ج ۲۶ ص ۱۱۰ ح ۴.
  16. سوره: النساء، آیه۵۹
  17. بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۱۹۳ ح ۲.
  18. بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۱۹۹.
  19. بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۲۰۰.
  20. بحار الانوار: ج ۲۵ ص ۱۹۴ ح ۵ .