منطقه کُراع الغَمیم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
جز (Modir صفحهٔ کراع الغمیم را به کُراع الغَمیم منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
لبال
بررسی مکانی وجغرافیایی غدیر از دیر باز مورد تحقیق و بررسی عالمان ودانشمندان بوده وهست وکتاب ها ومقالاتی در همین زمینه تألیف گردیده،که در این مقاله به بعضی از آنها اشاره شده است. همچنین محل وشأن نزول بعضی از آیات مهمّه مثل : آیه اکمال یا ابلاغ و... لذا در این مقاله به بررسی این موضوع پر داخته شده است.
 
= معنای کُراع الغَمیم =
«کُراع »به معنی پایان مسیل وانتهای مسیر آب است،و«غُمیم»نام منطقه ای بین مکه ومدینه بوده که غدیرخم در آن واقع شده  ومعروف به سرزمین ابرهاست.
 
«کُراع» به معنای گوشه چیزی است و وقتی با اسم «الأرض» ترکیب شود، معنای «ناحیه» و «بخش» به خود می‌‌گیرد.
 
یاقوت حموی در توصیف کراع الغمیم آن را موضعی در ناحیه حجاز بین مکه و مدینه برشمرده و در ادامه، از یک سو از آن به عنوان وادی‌ای یاد کرده روبروی عُسفان و در ۸ میلی آن و از سوی دیگر، این کراع را کوهی معرفی کرده به رنگ سیاه در گوشه حره‌ای که به سمتش کشیده شده است[1].
 
«کُراع »:کغُراب موضع علی ثلاثه أمیال من عُسفان ذکره الفیروزآبادی....« بر وزن غُراب: مکانی در سه مایلی عُسفان است که فیروز آبادی آن را ذکر کرده است.
 
الغَمِيْم: بفتح الغين، وكسر الميم، ثم ياء مثناة من تحت، وميم: مكان كان يعرف بكراع الغَمِيم، وهو نعف منقاد من حرة ضجنان يغشاه الرمل، ولذا فقد سمي اليوم برقاء الغميم، والبرقاء والأبرق: مرتفع تختلط فيه الحجارة بالرمل.
 
تبعد برقاء الغميم أو كراع الغميم "٦٤" كيلاً من مكة على طريق المدينة، يراها من يسير على هذا الطريق يمينه. وتبعد عن عسفان "١٦" كيلاً، في طريق مكة.
 
 
.در برخی از منابع متأخر، آن را بخشی از حره ضجنان دانسته، جایگاه آن را در شانزده کیلومتری جنوب عُسفان بر سر راه مکه و در ۶۴ کیلومتری مکه از طریق جاده مدینه و مکه عنوان کرده‌اند این مکان که امروزه به «بَرقاء الغمیم» معروف است، همراه با «الابرق» و «البرقه» ارتفاعاتی پوشیده از سنگ و ریگ مخلوط به هم هستند.
 
غمیم:کسی که دائم الحزن وغمناک است،به سرزمینی که رنگ روشنائی(خورشید) را به خود نبیند غمیم گفته شده است(کنایه از اینکه همیشه ابری است).
 
= کراع الغمیم در تاریخ اسلام =
همان طور که گفته شد نام منطقه ایی است که غدیر خم در آن واقع شده ودر کتاب های تاریخی وجغرافیایی از آن  نام برده شده است این مکان (کراع الغمیم) در مسیر مکه به سوی جحفه درمیان راه غدیر قرار گرفته است و وقایعی مهم  در آن طی سال های بعد از هجرت نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم اتفاق افتاده است که از جمله آنها می توان به این موارد اشاره نمود:
 
1-درسال اول هجرت اقامت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در کراع الغمیم بوده که هنگام هجرت از مکه به مدینه رخ داده ومنجر به مسلمان شدن مردم آن منطقه گردیده است.[2]
 
2-در سال ششم هجرت جریان غزوه بنی لحیان در این مکان اتفاق افتاده است.[3]
 
3-در سال هشتم هنگامى که پیامبرصلى الله علیه وآله براى فتح «مکّه» حرکت فرمود  «ماه مبارک رمضان» بود، جمعیت زیادى با حضرت بودند، گروهى سواره و گروهى پیاده، وقتى به منزلگاه «کراع الغمیم» رسید، دستور داد ظرف آبى آوردند و روزه خود را افطار کرد، همراهان نیز افطار کردند، ولى عجب این که، جمعى از آنها بر پیامبرصلى الله علیه وآله پیشى گرفتند، و حاضر به افطار نشدند، و بر روزه خود باقى ماندند، پیامبر، آنها را «عصاة» یعنى «جمعیت گنهکاران» نامید.[4]
 
4- در سال دهم هجری سالی که پیامبر آخرین حج خود را با مسلمانان سپری نمودند اتفاقات مهمی صورت پذیرفته،  پیامبرصلی الله علیه وآله در راه آمدن به سوی حج از ذو الحلیفه  احرام خود را بستند و مردم نیز با ایشان  احرام بستند ،پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از فاصله یک میلی که در بیداء است و مکه و مدینه را به هم متصل می کند لبیک را شروع کردند تا اینکه به منطقه کراع الغمیم رسیدند .ودر راه برگشت هم از این منطقه عبور نمودند.[5]
 
= کراع الغمیم وآیه ابلاغ =
در همان سال دهم هجری همچنان که قافله حجاج  پیش می‌رفت، در اولین منزل به نام «ضجنان» در 25 مایلی مکه جبرئیل نازل شد و دستور اعلان ولایت را برای پیامبرصلی الله علیه وآله آورد، در حالی که هنوز ضمانت حفظ از شر مردم را نیاورده بود.
 
قافله با عبور از «مَرُّ الظَّهْران» به سوی «عُسْفان» پیش می‌رفت. با رسیدن ظهر نماز ظهر و عصر خوانده شد، ولی بنای پیامبرصلی الله علیه وآله سرعت در حرکت و توقف کمتر برای رسیدن هر چه زودتر به غدیر بود.
 
آن شب جبرئیل بار دیگر نازل شد و دستور اعلان ولایت را آورد، ولی همچنان ضمانت حفظ را نیاورده بود. پیامبرصلی الله علیه وآله که می‌دانست این دستور فوری نیست و در جستجوی موقعیت مناسبی بود فرمود: «ای جبرئیل، از اصحابم می‌ترسم که با من مخالفت کنند»، و بار دیگر تقاضای حفظ نمود.[6]
 
روز شانزدهم ذی الحجة همچنان قافله در مسیر خود به سمت غدیر در حرکت بود و وحی الهی پی در پی غدیر را پشتیبانی می‌کرد تا در «عُسفان» توقف کردند. در آنجا جبرئیل بار دیگر نازل شد و اولین نشانه‌های حفظ الهی را طی آیات 92 - 95 سوره حجر برای پیامبرصلی الله علیه وآله آورد:
 
«فَوَرَبِّکَ لَنَسَأَلَنَّهُمْ اَجْمَعینَ، عَمّا کانُوا یَعْمَلُونَ، فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرْ وَ اَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکینَ. اِنّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئینَ»: «قسم به پروردگارت از همه آنان درباره آنچه انجام می‌دهند سؤال خواهیم کرد. پس آنچه به تو امر شده ابلاغ کن و از مشرکین اعراض نما. ما تو را از شر مسخره کنندگان حفظ می‌کنیم».
 
با نازل شدن این آیات پیامبرصلی الله علیه وآله دستور حرکت داد و سرعت کاروان را بیشتر نمود تا هر چه زودتر خود را برای اعلان ولایت به «غدیر خم» برساند.[7]
 
روز هفدهم ذی الحجة کاروان پیامبرصلی الله علیه وآله به «وادی قُدَید» رسید که تا غدیر کمتر از یک روز دیگر فاصله داشت.
 
شب هیجدهم ذی الحجة کاروان لحظه به لحظه به غدیر خم نزدیک ونزدیکتر می‌شد. اینک غدیر خم در فاصله 185 کیلومتری مکه، با برکه آب و چشمه‌سار و پنج درخت کهنسالش در انتظار کاروان عظیم حجاج بود.[8] مقصدی که از مکه تعیین شده و مردم از وعده‌گاهشان و برنامه‌ای که در انتظارشان بود به خوبی خبر داشتند.
 
تحرکات مخرب منافقین وارد مرحله جدی شده و اوضاع نشان می‌داد که با حضور آن اکثریت مغشوش با افکار جاهلی، اجرای برنامه از پیش تعیین شده غدیر به آسانی ممکن نخواهد بود. از یک سو مردمِ ظاهربین فوراً دهان به حسادت باز خواهند کرد که پسر عمویش و خاندان خود را بر ما مسلط می‌کند. از سوی دیگر منافقین آشوب بپا خواهند کرد و مجلس سخنرانی را بر هم خواهند ریخت و حتی ممکن است قصد جان پیامبر و امیرالمؤمنین‌علیهما السلام را بنمایند.
 
 
هم خداوند علم به بُحرانی بودن موقعیت داشت و هم پیامبرصلی الله علیه وآله به عنوان مجری امر خدا به شدت نگران آن بود، و هم مؤمنین از اعلام ولایت در چنان شرایطی واهمه داشتند، و هم منافقین جو حاکم را زیر نظر گرفته بودند و صدها توطئه در سر می‌پروراندند. در چنین شرایطی، پروردگار جهان می‌خواست با یَدِ قدرت خود نشان دهد که اگر او اراده کند همه مقهور اویند.
 
در چنین شرایطی آیه‌ای از قرآن نازل شد که در عین اختصار همه جوانب غدیر را در بر داشت، و تابلوی درخشنده غدیر در متن قرآن شد. این آیه همه نگرانی‌ها را برطرف کرد و خبر قطعی از اراده پروردگار و ضمانت حفظ از هر خطر و توطئه‌ای را آورد.(آیه 67 مائده)[9]:
 
«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاس...»
 
با بررسی روایات مربوطه به نزول آیه ابلاغ شکی نیست که اولاٌ این آیه قبل از مراسم غدیر نازل شده،وثانیاٌحداقل سه مرتبه جبرئیل بر وجود مقدس ومنور حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله نازل شد ودستور ابلاغ مسئله ولایت را از جانب پروردگار به ایشان رسانده است .[10]
 
اما نزولش در بین راه وآن هم در کراع الغمیم را شخصی به نام آقای حسین نصر مفسر شیعی در تفسیرش گزارش کرده‌است و بنا بر گزارش او، بعضی از مفسران سنی مذهب بر این باورند که پیامبرصلی الله علیه وآله این آیه را چند روز پیش از واقعه غدیرخم در خطبه وداع خوانده‌ بودند[11].
 
روایتی هم در همین موضوع(نزول آیه ابلاغ  در کراع الغمیم) از امام صادق  علیه السلام در کشف الیقین نقل شده است؛
 
«...مِنْ کِتَابِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی الثَّلْجِ بِإِسْنَادِهِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ علیه السلام: أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَی نَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله بِکُرَاعِ الْغَمِیمِ یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ فِی عَلِیٍ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ فَذَکَرَ قِیَامَ رَسُولِ اللَّهِ بِالْوَلَایَهِ بِغَدِیرِ خُمٍّ قَالَ وَ نَزَلَ جَبْرَئِیلُ بِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً بِعَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ فِی هَذَا الْیَوْمِ أَکْمَلَ لَکُمْ مَعَاشِرَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ دِینَکُمْ وَ أَتَمَّ عَلَیْکُمْ نِعْمَتَهُ وَ رَضِیَ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِیناً فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِیعُوا تَفُوزُوا وَ تَغْنَمُوا.»
 
از کتاب محمّد بن ابی الثلج با اسناد خود گوید: ابو عبدالله جعفر صادق علیه السّلام فرمود: خدای عزّوجل در «کراع الغمیم» آیه: «یَاأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ» را درباره علی علیه السلام نازل فرمود، سپس فرمود:«وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاس». سپس ماجرای منصوب کردن علی علیه السّلام را به ولایت در غدیرخُم نقل نموده وفرمودند: جبرئیل با قول خدای عزّوجل نازل گردید که «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتیِ وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْاسْلَامَ دِینًا» به علی امیرالمؤمنین .یعنی ای جماعت مهاجرین و انصار، در این روز خداوند دین شما را برایتان (با ولایت علی علیه السّلام) کامل فرمود و نعمتش را بر شما تمام کرد و راضی گشت که اسلام دین شما باشد، پس به سخنش گوش فرا دهید و از وی اطاعت کنید تا ظفر یابید و غنیمت به دست آورید.[12]
 
= توطئه منافقین در کراع الغمیم =
منافقین که به فکر جدا شدن از کاروان بودند، به فکر نقشه‌ای افتادند؛ ابوبکر و عمر و گروهی از همدستانشان با رسیدن به «کُراع الْغُمَیْم» - که غدیر در آن واقع شده بود - بر سرعت حرکت خود افزودند و پیشاپیش قافله حرکت کردند و از غدیر عبور کرده و تا نزدیکی‌های جحفه پیش رفتند!!
 
 
هدف از این کار آن بود که قافله را هم به دنبال خود بکشانند و وقتی عده‌ای از آن جمعیت عظیم از غدیر عبور کردند دیگر بازگرداندن شتران با بارهای سنگین کار ساده‌ای نخواهد بود. اینجاست که عملاً برنامه منتفی خواهد شد و پیامبرصلی الله علیه وآله نیز ترجیح خواهند داد در پی قافله راه را ادامه دهند![13]
 
 
از این اقدام منافقانه پیامبرصلی الله علیه وآله اطلاع داشتند، اکنون ساعتی به ظهر بیشتر نمانده و کاروان در انتظار دستوری از سوی پیامبرصلی الله علیه وآله بود. حضرت مسیر خود را از کراع الغمیم به سمت راست جاده و به سوی غدیر تغییر داده و به عنوان نقطه آغاز مراسم غدیر فرمودند:
 
«اَيُّهَا النَّاسُ، أجيبُوا داعِيَ اللَّهِ، اَنَا رَسُولُ اللَّهِ».
 
ای مردم، دعوت کننده خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم.[14]
 
اين کنايه از آن بود که هنگام ابلاغ پيام مهمي فرا رسيده است. لحظاتی نگذشته بود که برکه زیبای غدیر با درختان کهنسالش از دور نمایان شد. آنگاه فرمودند: «اَنیخُوا راحِلَتی، فَوَاللَّهِ ما اَبْرَحُ هذَا الْمَکانَ حَتی اَبْلُغَ رِسالَةَ رَبّی»: «اینجا شتر مرا بخوابانید، که از این مکان حرکت نخواهم کرد تا رسالت پروردگارم را ابلاغ نمایم».[15]
 
آن حضرت همزمان با این اعلان فوراً افرادی را مأمور کرده تا مواظب پراکندگی کاروان باشند. از یک سو فرمان دادند تا منادی ندا کند: «همه مردم متوقف شوند، و آنان که پیشتر رفته‌اند باز گردند، و آنان که پشت سر هستند خود را برسانند» تا آهسته آهسته همه جمعیت در محل از پیش تعیین شده جمع گردند. همزمان با این اعلام گروهی را فرستادند تا پیش رفته‌گان را باز گردانند و به آنان درباره باز گرداندن ابوبکر و عمر به طور خاص سفارش کردند.
 
مأموران به سرعت تاختند و آن گروه را که به سرکردگی ابوبکر و عمر تا نزدیکی‌های جحفه پیش رفته بودند به سمت غدیر بازگرداندند و پیامبرصلی الله علیه وآله آن دو نفر را به شدت مورد مؤاخذه قرار دادند. این گونه بود که نقشه منافقین با آنکه اجرا شد، ولی با اقدام به موقع پیامبرصلی اللّه علیه وآله خنثی گردید.[16]
 
پس از اين دستور همه ي مَرکب­ها متوقف شدند، و کساني که پيشتر رفته بودند بازگشتند و همه ي مردم در منطقه ي غدير پياده شدند و هر يک براي خود جايي پيدا کردند و کم کم آرام گرفتند. اينک صحرا براي اولين بار شاهد تجمع عظيم بشري بود تا خاتم الانبیاءسخنرانی تاریخی وآخرین خطابه رسمی خود را برای جهانیان در غدیر خم آغاز کنندو ولایت امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام را اعلان نموده وبه همه برسانند.
 
 
----[1]  یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۴۴۳. نیز ر. ک. بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۱۰۰۷.
 
[2] تاریخ طبری؛ج11،ص544.
 
[3] (قال ابن اسحاق: فخرج فی مئتی راکب من اصحابه حتی نزل عُسفان، ثم بعث فارسین من اصحابه حتی بلغ کراع الغمیم. («ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۸۰» و بلادی، عاتق بن غیث، معجم المعالم الجغرافیة فی السیرةالنبویة ص۲۶۳.الصحيح من سيرة النبي الأعظم ، ج 14، ص 203.
 
 
[4] الصحيح من سيرة النبي الأعظم صلی الله علیه و آله ، ج 21، ص 239. مغازی؛ج2،ص 617.
 
 
[5] الارشاد؛ج1،ص171.
 
[6] عوالم العلوم؛ج15/3،ص142-143و177-299.
 
[7] بحار الانوار؛ج28،ص98.
 
[8] حجة الوداع؛ص321.
 
[9] عوالم العلوم؛ج15/3،ص143.بحار الانوار؛ج28،ص98.
 
[10] ضیاء العالمین و ر.ک: البحار ج 37 ،ص 133 و الطرائف ص 145 والعمدة ابن البطریق ص 107 و فضایل امام علی بن ابی طالب به کوشش ابن مغازلی ص 25 .
 
 
[11]نصر ،تفسیر معاصرانه قرآن کریم،4/391.
 
[12] بحار الانوار؛ج37،ص137.کشف الیقین؛ص46.
 
[13] بحار الانوار؛ج28،ص99.ج37،ص204.
 
[14] عوالم العلوم؛ج15/3،ص51-52.
 
[15] بحار الانوار؛ج37،ص151.
 
[16] همان،ج28،ص99 وج37،ص204.

نسخهٔ ‏۴ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۱۷

بررسی مکانی وجغرافیایی غدیر از دیر باز مورد تحقیق و بررسی عالمان ودانشمندان بوده وهست وکتاب ها ومقالاتی در همین زمینه تألیف گردیده،که در این مقاله به بعضی از آنها اشاره شده است. همچنین محل وشأن نزول بعضی از آیات مهمّه مثل : آیه اکمال یا ابلاغ و... لذا در این مقاله به بررسی این موضوع پر داخته شده است.

معنای کُراع الغَمیم

«کُراع »به معنی پایان مسیل وانتهای مسیر آب است،و«غُمیم»نام منطقه ای بین مکه ومدینه بوده که غدیرخم در آن واقع شده  ومعروف به سرزمین ابرهاست.

«کُراع» به معنای گوشه چیزی است و وقتی با اسم «الأرض» ترکیب شود، معنای «ناحیه» و «بخش» به خود می‌‌گیرد.

یاقوت حموی در توصیف کراع الغمیم آن را موضعی در ناحیه حجاز بین مکه و مدینه برشمرده و در ادامه، از یک سو از آن به عنوان وادی‌ای یاد کرده روبروی عُسفان و در ۸ میلی آن و از سوی دیگر، این کراع را کوهی معرفی کرده به رنگ سیاه در گوشه حره‌ای که به سمتش کشیده شده است[1].

«کُراع »:کغُراب موضع علی ثلاثه أمیال من عُسفان ذکره الفیروزآبادی....« بر وزن غُراب: مکانی در سه مایلی عُسفان است که فیروز آبادی آن را ذکر کرده است.

الغَمِيْم: بفتح الغين، وكسر الميم، ثم ياء مثناة من تحت، وميم: مكان كان يعرف بكراع الغَمِيم، وهو نعف منقاد من حرة ضجنان يغشاه الرمل، ولذا فقد سمي اليوم برقاء الغميم، والبرقاء والأبرق: مرتفع تختلط فيه الحجارة بالرمل.

تبعد برقاء الغميم أو كراع الغميم "٦٤" كيلاً من مكة على طريق المدينة، يراها من يسير على هذا الطريق يمينه. وتبعد عن عسفان "١٦" كيلاً، في طريق مكة.


.در برخی از منابع متأخر، آن را بخشی از حره ضجنان دانسته، جایگاه آن را در شانزده کیلومتری جنوب عُسفان بر سر راه مکه و در ۶۴ کیلومتری مکه از طریق جاده مدینه و مکه عنوان کرده‌اند این مکان که امروزه به «بَرقاء الغمیم» معروف است، همراه با «الابرق» و «البرقه» ارتفاعاتی پوشیده از سنگ و ریگ مخلوط به هم هستند.

غمیم:کسی که دائم الحزن وغمناک است،به سرزمینی که رنگ روشنائی(خورشید) را به خود نبیند غمیم گفته شده است(کنایه از اینکه همیشه ابری است).

کراع الغمیم در تاریخ اسلام

همان طور که گفته شد نام منطقه ایی است که غدیر خم در آن واقع شده ودر کتاب های تاریخی وجغرافیایی از آن  نام برده شده است این مکان (کراع الغمیم) در مسیر مکه به سوی جحفه درمیان راه غدیر قرار گرفته است و وقایعی مهم  در آن طی سال های بعد از هجرت نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم اتفاق افتاده است که از جمله آنها می توان به این موارد اشاره نمود:

1-درسال اول هجرت اقامت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در کراع الغمیم بوده که هنگام هجرت از مکه به مدینه رخ داده ومنجر به مسلمان شدن مردم آن منطقه گردیده است.[2]

2-در سال ششم هجرت جریان غزوه بنی لحیان در این مکان اتفاق افتاده است.[3]

3-در سال هشتم هنگامى که پیامبرصلى الله علیه وآله براى فتح «مکّه» حرکت فرمود  «ماه مبارک رمضان» بود، جمعیت زیادى با حضرت بودند، گروهى سواره و گروهى پیاده، وقتى به منزلگاه «کراع الغمیم» رسید، دستور داد ظرف آبى آوردند و روزه خود را افطار کرد، همراهان نیز افطار کردند، ولى عجب این که، جمعى از آنها بر پیامبرصلى الله علیه وآله پیشى گرفتند، و حاضر به افطار نشدند، و بر روزه خود باقى ماندند، پیامبر، آنها را «عصاة» یعنى «جمعیت گنهکاران» نامید.[4]

4- در سال دهم هجری سالی که پیامبر آخرین حج خود را با مسلمانان سپری نمودند اتفاقات مهمی صورت پذیرفته،  پیامبرصلی الله علیه وآله در راه آمدن به سوی حج از ذو الحلیفه  احرام خود را بستند و مردم نیز با ایشان  احرام بستند ،پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از فاصله یک میلی که در بیداء است و مکه و مدینه را به هم متصل می کند لبیک را شروع کردند تا اینکه به منطقه کراع الغمیم رسیدند .ودر راه برگشت هم از این منطقه عبور نمودند.[5]

کراع الغمیم وآیه ابلاغ

در همان سال دهم هجری همچنان که قافله حجاج  پیش می‌رفت، در اولین منزل به نام «ضجنان» در 25 مایلی مکه جبرئیل نازل شد و دستور اعلان ولایت را برای پیامبرصلی الله علیه وآله آورد، در حالی که هنوز ضمانت حفظ از شر مردم را نیاورده بود.

قافله با عبور از «مَرُّ الظَّهْران» به سوی «عُسْفان» پیش می‌رفت. با رسیدن ظهر نماز ظهر و عصر خوانده شد، ولی بنای پیامبرصلی الله علیه وآله سرعت در حرکت و توقف کمتر برای رسیدن هر چه زودتر به غدیر بود.

آن شب جبرئیل بار دیگر نازل شد و دستور اعلان ولایت را آورد، ولی همچنان ضمانت حفظ را نیاورده بود. پیامبرصلی الله علیه وآله که می‌دانست این دستور فوری نیست و در جستجوی موقعیت مناسبی بود فرمود: «ای جبرئیل، از اصحابم می‌ترسم که با من مخالفت کنند»، و بار دیگر تقاضای حفظ نمود.[6]

روز شانزدهم ذی الحجة همچنان قافله در مسیر خود به سمت غدیر در حرکت بود و وحی الهی پی در پی غدیر را پشتیبانی می‌کرد تا در «عُسفان» توقف کردند. در آنجا جبرئیل بار دیگر نازل شد و اولین نشانه‌های حفظ الهی را طی آیات 92 - 95 سوره حجر برای پیامبرصلی الله علیه وآله آورد:

«فَوَرَبِّکَ لَنَسَأَلَنَّهُمْ اَجْمَعینَ، عَمّا کانُوا یَعْمَلُونَ، فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرْ وَ اَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکینَ. اِنّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئینَ»: «قسم به پروردگارت از همه آنان درباره آنچه انجام می‌دهند سؤال خواهیم کرد. پس آنچه به تو امر شده ابلاغ کن و از مشرکین اعراض نما. ما تو را از شر مسخره کنندگان حفظ می‌کنیم».

با نازل شدن این آیات پیامبرصلی الله علیه وآله دستور حرکت داد و سرعت کاروان را بیشتر نمود تا هر چه زودتر خود را برای اعلان ولایت به «غدیر خم» برساند.[7]

روز هفدهم ذی الحجة کاروان پیامبرصلی الله علیه وآله به «وادی قُدَید» رسید که تا غدیر کمتر از یک روز دیگر فاصله داشت.

شب هیجدهم ذی الحجة کاروان لحظه به لحظه به غدیر خم نزدیک ونزدیکتر می‌شد. اینک غدیر خم در فاصله 185 کیلومتری مکه، با برکه آب و چشمه‌سار و پنج درخت کهنسالش در انتظار کاروان عظیم حجاج بود.[8] مقصدی که از مکه تعیین شده و مردم از وعده‌گاهشان و برنامه‌ای که در انتظارشان بود به خوبی خبر داشتند.

تحرکات مخرب منافقین وارد مرحله جدی شده و اوضاع نشان می‌داد که با حضور آن اکثریت مغشوش با افکار جاهلی، اجرای برنامه از پیش تعیین شده غدیر به آسانی ممکن نخواهد بود. از یک سو مردمِ ظاهربین فوراً دهان به حسادت باز خواهند کرد که پسر عمویش و خاندان خود را بر ما مسلط می‌کند. از سوی دیگر منافقین آشوب بپا خواهند کرد و مجلس سخنرانی را بر هم خواهند ریخت و حتی ممکن است قصد جان پیامبر و امیرالمؤمنین‌علیهما السلام را بنمایند.


هم خداوند علم به بُحرانی بودن موقعیت داشت و هم پیامبرصلی الله علیه وآله به عنوان مجری امر خدا به شدت نگران آن بود، و هم مؤمنین از اعلام ولایت در چنان شرایطی واهمه داشتند، و هم منافقین جو حاکم را زیر نظر گرفته بودند و صدها توطئه در سر می‌پروراندند. در چنین شرایطی، پروردگار جهان می‌خواست با یَدِ قدرت خود نشان دهد که اگر او اراده کند همه مقهور اویند.

در چنین شرایطی آیه‌ای از قرآن نازل شد که در عین اختصار همه جوانب غدیر را در بر داشت، و تابلوی درخشنده غدیر در متن قرآن شد. این آیه همه نگرانی‌ها را برطرف کرد و خبر قطعی از اراده پروردگار و ضمانت حفظ از هر خطر و توطئه‌ای را آورد.(آیه 67 مائده)[9]:

«یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاس...»

با بررسی روایات مربوطه به نزول آیه ابلاغ شکی نیست که اولاٌ این آیه قبل از مراسم غدیر نازل شده،وثانیاٌحداقل سه مرتبه جبرئیل بر وجود مقدس ومنور حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه وآله نازل شد ودستور ابلاغ مسئله ولایت را از جانب پروردگار به ایشان رسانده است .[10]

اما نزولش در بین راه وآن هم در کراع الغمیم را شخصی به نام آقای حسین نصر مفسر شیعی در تفسیرش گزارش کرده‌است و بنا بر گزارش او، بعضی از مفسران سنی مذهب بر این باورند که پیامبرصلی الله علیه وآله این آیه را چند روز پیش از واقعه غدیرخم در خطبه وداع خوانده‌ بودند[11].

روایتی هم در همین موضوع(نزول آیه ابلاغ  در کراع الغمیم) از امام صادق  علیه السلام در کشف الیقین نقل شده است؛

«...مِنْ کِتَابِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی الثَّلْجِ بِإِسْنَادِهِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرٌ الصَّادِقُ علیه السلام: أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَی نَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله بِکُرَاعِ الْغَمِیمِ یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ فِی عَلِیٍ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ فَذَکَرَ قِیَامَ رَسُولِ اللَّهِ بِالْوَلَایَهِ بِغَدِیرِ خُمٍّ قَالَ وَ نَزَلَ جَبْرَئِیلُ بِقَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً بِعَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ فِی هَذَا الْیَوْمِ أَکْمَلَ لَکُمْ مَعَاشِرَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ دِینَکُمْ وَ أَتَمَّ عَلَیْکُمْ نِعْمَتَهُ وَ رَضِیَ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِیناً فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِیعُوا تَفُوزُوا وَ تَغْنَمُوا.»

از کتاب محمّد بن ابی الثلج با اسناد خود گوید: ابو عبدالله جعفر صادق علیه السّلام فرمود: خدای عزّوجل در «کراع الغمیم» آیه: «یَاأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ» را درباره علی علیه السلام نازل فرمود، سپس فرمود:«وَ إِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاس». سپس ماجرای منصوب کردن علی علیه السّلام را به ولایت در غدیرخُم نقل نموده وفرمودند: جبرئیل با قول خدای عزّوجل نازل گردید که «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتیِ وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْاسْلَامَ دِینًا» به علی امیرالمؤمنین .یعنی ای جماعت مهاجرین و انصار، در این روز خداوند دین شما را برایتان (با ولایت علی علیه السّلام) کامل فرمود و نعمتش را بر شما تمام کرد و راضی گشت که اسلام دین شما باشد، پس به سخنش گوش فرا دهید و از وی اطاعت کنید تا ظفر یابید و غنیمت به دست آورید.[12]

توطئه منافقین در کراع الغمیم

منافقین که به فکر جدا شدن از کاروان بودند، به فکر نقشه‌ای افتادند؛ ابوبکر و عمر و گروهی از همدستانشان با رسیدن به «کُراع الْغُمَیْم» - که غدیر در آن واقع شده بود - بر سرعت حرکت خود افزودند و پیشاپیش قافله حرکت کردند و از غدیر عبور کرده و تا نزدیکی‌های جحفه پیش رفتند!!


هدف از این کار آن بود که قافله را هم به دنبال خود بکشانند و وقتی عده‌ای از آن جمعیت عظیم از غدیر عبور کردند دیگر بازگرداندن شتران با بارهای سنگین کار ساده‌ای نخواهد بود. اینجاست که عملاً برنامه منتفی خواهد شد و پیامبرصلی الله علیه وآله نیز ترجیح خواهند داد در پی قافله راه را ادامه دهند![13]


از این اقدام منافقانه پیامبرصلی الله علیه وآله اطلاع داشتند، اکنون ساعتی به ظهر بیشتر نمانده و کاروان در انتظار دستوری از سوی پیامبرصلی الله علیه وآله بود. حضرت مسیر خود را از کراع الغمیم به سمت راست جاده و به سوی غدیر تغییر داده و به عنوان نقطه آغاز مراسم غدیر فرمودند:

«اَيُّهَا النَّاسُ، أجيبُوا داعِيَ اللَّهِ، اَنَا رَسُولُ اللَّهِ».

ای مردم، دعوت کننده خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم.[14]

اين کنايه از آن بود که هنگام ابلاغ پيام مهمي فرا رسيده است. لحظاتی نگذشته بود که برکه زیبای غدیر با درختان کهنسالش از دور نمایان شد. آنگاه فرمودند: «اَنیخُوا راحِلَتی، فَوَاللَّهِ ما اَبْرَحُ هذَا الْمَکانَ حَتی اَبْلُغَ رِسالَةَ رَبّی»: «اینجا شتر مرا بخوابانید، که از این مکان حرکت نخواهم کرد تا رسالت پروردگارم را ابلاغ نمایم».[15]

آن حضرت همزمان با این اعلان فوراً افرادی را مأمور کرده تا مواظب پراکندگی کاروان باشند. از یک سو فرمان دادند تا منادی ندا کند: «همه مردم متوقف شوند، و آنان که پیشتر رفته‌اند باز گردند، و آنان که پشت سر هستند خود را برسانند» تا آهسته آهسته همه جمعیت در محل از پیش تعیین شده جمع گردند. همزمان با این اعلام گروهی را فرستادند تا پیش رفته‌گان را باز گردانند و به آنان درباره باز گرداندن ابوبکر و عمر به طور خاص سفارش کردند.

مأموران به سرعت تاختند و آن گروه را که به سرکردگی ابوبکر و عمر تا نزدیکی‌های جحفه پیش رفته بودند به سمت غدیر بازگرداندند و پیامبرصلی الله علیه وآله آن دو نفر را به شدت مورد مؤاخذه قرار دادند. این گونه بود که نقشه منافقین با آنکه اجرا شد، ولی با اقدام به موقع پیامبرصلی اللّه علیه وآله خنثی گردید.[16]

پس از اين دستور همه ي مَرکب­ها متوقف شدند، و کساني که پيشتر رفته بودند بازگشتند و همه ي مردم در منطقه ي غدير پياده شدند و هر يک براي خود جايي پيدا کردند و کم کم آرام گرفتند. اينک صحرا براي اولين بار شاهد تجمع عظيم بشري بود تا خاتم الانبیاءسخنرانی تاریخی وآخرین خطابه رسمی خود را برای جهانیان در غدیر خم آغاز کنندو ولایت امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام را اعلان نموده وبه همه برسانند.



[1]  یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۴، ص۴۴۳. نیز ر. ک. بکری، معجم ما استعجم، ج۳، ص۱۰۰۷.

[2] تاریخ طبری؛ج11،ص544.

[3] (قال ابن اسحاق: فخرج فی مئتی راکب من اصحابه حتی نزل عُسفان، ثم بعث فارسین من اصحابه حتی بلغ کراع الغمیم. («ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۸۰» و بلادی، عاتق بن غیث، معجم المعالم الجغرافیة فی السیرةالنبویة ص۲۶۳.الصحيح من سيرة النبي الأعظم ، ج 14، ص 203.


[4] الصحيح من سيرة النبي الأعظم صلی الله علیه و آله ، ج 21، ص 239. مغازی؛ج2،ص 617.


[5] الارشاد؛ج1،ص171.

[6] عوالم العلوم؛ج15/3،ص142-143و177-299.

[7] بحار الانوار؛ج28،ص98.

[8] حجة الوداع؛ص321.

[9] عوالم العلوم؛ج15/3،ص143.بحار الانوار؛ج28،ص98.

[10] ضیاء العالمین و ر.ک: البحار ج 37 ،ص 133 و الطرائف ص 145 والعمدة ابن البطریق ص 107 و فضایل امام علی بن ابی طالب به کوشش ابن مغازلی ص 25 .


[11]نصر ،تفسیر معاصرانه قرآن کریم،4/391.

[12] بحار الانوار؛ج37،ص137.کشف الیقین؛ص46.

[13] بحار الانوار؛ج28،ص99.ج37،ص204.

[14] عوالم العلوم؛ج15/3،ص51-52.

[15] بحار الانوار؛ج37،ص151.

[16] همان،ج28،ص99 وج37،ص204.