حدیث غدیر امامت امام علی و معصومین: تفاوت میان نسخهها
جز (added Category:میراث مکتوب غدیر using HotCat) |
جز (added Category:حدیث غدیر using HotCat) |
||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
[[رده:میراث مکتوب غدیر]] | [[رده:میراث مکتوب غدیر]] | ||
[[رده:حدیث غدیر]] |
نسخهٔ ۶ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۳۰
در سال دهم هجرت، بعد از اتمام حج (حجة الوداع) در «غدیرخم» قبل از جحفه حادثهای رخ داد که میتوانست سعادت ابدی بشریت را تضمین کند و برای همیشه، انسانها را از ضلالت و گمراهی نجات بخشد. به این جهت، داستان غدیر یک قصه تاریخی خاص نیست که زمان آن گذشته باشد و همینطور یک حادثه شخصی نیز نیست که پیامبر اکرم فقط علی علیهالسلام را به عنوان وصی خود (آنچنان که شیعیان میگویند) یا به عنوان محبوب جامعه اسلامی (آنچنان که اهل سنّت میگویند) معرّفی نموده و در نتیجه تاریخ مصرف آن گذشته باشد، بلکه در غدیر خم تاریخ کل بشریت رقم خورد؛ چراکه امامت امامان در طول تاریخ مطرح و تبیین شد؛ حقیقتی که از امیر مؤمنان علیهالسلام آغاز میشود و به مهدی صاحب الزمان علیهالسلام منتهی میگردد.[۱]
تأویل و توجیه جریان غدیر توسط مخالفان
مخالفان نیز این را به خوبی فهمیدهاند؛ لذا از همان آغاز تلاش کردند (و در حدّی موفق شدند) که داستان غدیر را تأویل و توجیه نمایند؛ چرا که اگر فقط امامت امیرمؤمنان مطرح بود، ممکن بود به نوعی آن را پذیرا شوند، ولی از آنچه ترس داشتند و دارند، ادامه کار، و تداوم امامت و ولایت در طول تاریخ است که سخت مخالفان را خلع سلاح میکرده است؛ بنابراین، به سختی در مقابل آن قرار گرفتند و از اوّل زیر بار نرفتند تا جلوی استمرار آن را نیز بگیرند.
شبیه آن چیزی که در فدک اتفاق افتاد، که از اوّل زیر بار سخنان فاطمه زهرا علیهاالسلام نرفتند تا ناچار به پذیرش سخنان منطقی بعدی آن بانو نشوند. ابن ابیالحدید به این نکته اشاره دارد، آنجا که میگوید: از استاد بزرگ و مدرس بغداد (علی بن الفار) پرسیدم: آیا زهرا علیهاالسلام در ادعای خود [در مورد داستان فدک] راستگو بوده؟
استادم گفت: بلی! گفتم: خلیفه میدانست او زنی راستگوست؟
گفت: بلی! گفتم: پس چرا خلیفه حق مسلّم او را در اختیارش نگذاشت؟ در این موقع، استاد لبخندی زد و با کمال وقار گفت: اگر آن روز سخن او را میپذیرفت، و روی این جهت که او یک زن راستگو [و معصومه] بود، بدون در خواست شاهد، فدک را به وی بازمیگردانید، فردا او از این موقعیّت به سود شوهر خود علی استفاده میکرد و میگفت: خلافت مربوط به شوهرم علی است، و او در این موقع، ناچار بود خلافت را به علی تفویض کند؛ زیرا او را (با این اقدام خود) راستگو دانسته بود، ولی خلیفه برای اینکه باب تقاضا و مناظرات بسته شود، او را از حق مسلّم خود ممنوع [و محروم] ساخت.[۲]
همین قصه درباره امامت تکرار شد؛ از اوّل زیر بار «الف» امامت نرفتند تا از «با» و «تا» و… نیز شانه خالی کنند.
آنچه پیش رو دارید، اثبات اجمالی این ادعاست که در خطبه غدیر، ماندگارترین سند امامت، اثبات امامت تمامی امامان دوازدهگانه علیهمالسلام مطرح است، نه فقط امامت امیر مؤمنان علی علیهالسلام.
دوازده امام در منابع اهل سنت
در آغاز لازم است این نکته را یادآور شویم که انتخاب امامان دوازدهگانه با نام و نشان به امر الهی توسط پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله اختصاص به منابع شیعه ندارد، بلکه در منابع اهل سنت نیز روایاتی در این زمینه وارد شده است که به نمونههایی اشاره میشود.
الف. روایاتی که امامان را دوازده نفر معرّفی میکند
۱.در صحیح مسلم از جابر بن سمره نقل شده که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند: «لا يزالُ هذَا الاْمْرُ عَزيزا اِلي اثْنَيْ عَشَرَ خَلِيفَة… كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيشٍ»؛[۳] پیوسته امر امامت خواهد بود با وجود دوازده خلیفه… که همگی آنان از قریش میباشند.»
۲.شعبی از مسروق نقل کرده که ما نزد عبدالله بن مسعود نشسته بودیم، در حالی که او برای ما قرآن میخواند.
مردی به او گفت: آیا از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله پرسیدید که چند نفر بر این امت خلافت خواهند کرد؟
عبدالله در جواب گفت: بلی، ما پرسیدیم.
پس فرمود: «فَقالَ اِثْنا عَشَرَ بِعَدَدِ نُقَباءِ بَنِي إِسْرَائِيل؛ «دوازده نفر به تعداد پیشوایان بنی اسرائیل.»»[۴]
۳.در صحیح بخاری نیز آمده که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: «يكونُ بَعْدي اِثْنا عَشَرَ اَميرا… كُلُّهُمْ مِنْ قُرَيْش»[۵] بعد از من [برای امت] دوازده امیر خواهد بود که همگی آنها از قریش هستند.»
ب. روایاتی که به اسم ائمه تصریح دارند
علاوه بر منابع بیشمار شیعه، در مدارک اهل سنت نیز (با همه کنترل هایی که انجام پذیرفته) روایاتی داریم که در آنها به نام مبارک ائمه اطهار علیهمالسلام تصریح شده است که به دو مورد اشاره میشود:
1. جوینی نقل کرده که نعثل یهودی به پیامبر صلیاللهعلیهوآله عرض کرد: از وصی خود به ما خبر بده؛ چرا که برای تمامی پیامبران وصی و جانشین بوده است، و نبی ما یوشع بن نون را وصی خود قرار داد.
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله در جواب فرمود:
همانا وصی و خلیفه بعد از من علی بن ابی طالب [علیهماالسلام] است و بعد از او دو فرزندش حسن و حسین [علیهماالسلام] و بعد از آن دو، نه امام دیگر از صلب حسین[علیهالسلام] هستند.
نعثل میگوید: ای محمد نام آن نه نفر را برایم بگو! پیامبر هم نام یکایک آنها را بیان کرد.»[۶]
2.خوارزمی از سلمان نقل میکند: به حضور پیامبر صلیاللهعلیهوآله شرفیاب شدیم که حسین علیهالسلام در آغوش او بود. چشمان او را بوسید و فرمود:
«اِنَّك سَيدٌ اَبُو سادَةٍ، اِنَّك اِمامٌ ابْنُ اِمامٍ اِنَّك حُجّةٌ ابْنُ حُجَّةٍ اَبُو حُجَجٍ تِسْعَةٍ مِنْ صُلْبِكَ تاسِعُهُمْ قائِمُهُمْ»؛[۷] به راستی تو سید و پدر سادات هستی، تو خود امام و فرزند امام هستی، تو خود حجت و فرزند حجت [خدایی] و پدر نه حجت از نسل خود هستی که نهمین آنها قائم آنهاست.»
هر چند با تأسف باید گفت که عدهای از راویان و مورخان اهل سنت برای سرپوش گذاشتن بر واقعیات از نقل این گونه روایات فرار کردهاند، و برخی از آنهایی هم که نقل کردهاند، توجیهات غیرقابل قبولی برای آن ارائه نمودهاند؛ در حالی که احادیث فوق و مشابه آن جز با عقائد شیعه اثناعشری با هیچ عقیده و مذهبی سازگاری ندارد.
تصریح به امامت امامان در خطبه غدیر
آنچه نوعاً در اذهان مردم حتی شیعیان جاگرفته این مطلب است که در غدیرخم، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فقط امیر مؤمنان علیهالسلام را به عنوان وصی و جانشین خود انتخاب کرد، در حالی که آن حضرت بر امامت تمامی امامان تصریح کرد؛ آن هم در بخشهای متعدد خطبه غدیر که به نمونههایی اشاره میشود.
۱. امامت در ذریه علی (علیهالسلام)
فراز اول
«... ثُمَ مِنْ بَعْدِي عَلِيٌ وَلِيُّكُمْ وَ إِمَامُكُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ مِنْ رَبِّكُمْ ثُمَّ الْأَئِمَّةُ الَّذِينَ مِنْ صُلْبِهِ إِلَى يَوْمِ يَلْقَوْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»[۸] سپس بعد از من علی ولی شما و امام شما به فرمان خداست. سپس امامت در نسل من از فرزندان علی علیهالسلام تا روزی که خدا و رسولش را ملاقات کنید، میباشد.»
فراز دوم
«مَعاشِرَ النّاسِ اِنَّ عَليّا وَ الطَّيّبينَ مِنْ وُلْدي هُمُ الثِّقْلُ الاْصْغَرُ… اَلا اِنَّهُمْ اُمَناءُ اللّهِ فی خَلْقِهِ وَحُكَمَاؤُهُ فِي أَرْضِهِ أَلَا وَ قَدْ أَدَّيْتُ أَلا وَ قَدْ بَلَّغْتُ، اَلا وَ قَدْ اَسْمَعْتُ، اَلا وَ قَدْ اَوْ ضَحْتُ، اَلا وَ اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ قالَ وَ اَنَا قُلْتُ عَنِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ»؛[۹] ای مردم! به راستی علی علیهالسلام و پاکانی از فرزندانم، ثقل اصغر هستند… بیدار باشید! آنها امینان خدا در میان خلق خدا هستند، و فرمانروایان خدا در روی زمین. بیدار باشید! به حقیقت من انجام دادم، بیدار باشید! که من رساندم، بیدار باشید! که من بگوش شما رساندم، بیدار باشید! که من آشکار کردم، بیدار باشید! که به راستی خدای عزیز و جلیل فرمود و من نیز از طرف خدای عزیز و جلیل گفتم.»
الله اکبر از این همه تأکید و سبحانالله از مردمی که این گونه قضایا را انکار کردند.
۲. امامت در نسل پیامبر صلیاللهعلیهوآله
در فراز دیگر از خطبه غدیر فرمود:
«مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّي أَدَعُهَا إِمَامَةً وَ وِرَاثَةً فِي عَقِبِي إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ قَدْ بَلَّغْتُ مَا بَلَّغْتُ حُجَّةً عَلَى كُلِّ حَاضِرٍ وَ غَائِبٍ وَ عَلَى كُلِّ أَحَدٍ مِمَّنْ شَهِدَ أَوْ لَمْ يَشْهَدْ»؛[۱۰] ای مردم! من امر خلافت را به عنوان امامت و وراثت در نسل خود تا روز قیامت به ودیعه میسپارم، و من ابلاغ کردم آنچه را مأمور به ابلاغش بودم تا حجت باشد بر حاضر و غائب و بر همه کسانی که حضور دارند یا ندارند.»
۳. قرآن و معرّفی امامان
در ادامه خطبه میفرماید:
«مَعَاشِرَ النَّاسِ الْقُرْآنُ يُعَرِّفُكُمْ أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ بَعْدِهِ وُلْدُهُ وَ عَرَّفْتُكُمْ أَنَّهُمْ مِنِّي وَ مِنْهُ حَيْثُ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَل»: كَلِمَةً باقِيَةً فِي عَقِبِه [۱۱] «وَ قُلْتُ لَنْ تَضِلُّوا مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا»؛[۱۲] ای مردم! قرآن معرّفی میکند که امامان بعد از او (علی) فرزندان او هستند و من نیز به شما فهماندم که آنان از [نسل] من و او هستند، آنجا که خداوند عزیز و جلیل میفرماید: «کلمه پایندهای در نسل او» و من گفتم: اگر به آن دو (قرآن و ائمه) تمسک کنید، هرگز گمراه نمیشوید.»
۴. گرفتن بیعت برای همه امامان
غالباً تصور بر این است که در غدیرخم فقط برای علی علیهالسلام بیعت گرفته شد، و حال آنکه حضرت دستور داد به نام تمامی امامان دوازدهگانه بیعت گرفته شود، و این درخواست را در چند قسمت خطبه مطرح نمود. در یکجا میفرماید:
«مَعَاشرَ النَّاسِ إنَّكُمْ أكْثَرُ مِنْ أن تُصافِقُوني بِكَفٍ وَاحِدَةٍ وَ أَمَرَني اللَّهُ أَنْ آخُذَ مِنْ الْسِنَتِكُمْ اْلإقْرَارَ بِمَا عَقَدْتُ لِعَليّ عَلَيْهِ السَّلَامُ مِنْ إمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ جَاءَ بَعْدَهُ مِنَ اْلأَئِمَّةِ مِنِّي وَ مِنْهُ عَلَى مَا أَعْلَمْتُكُمْ أَنَّ ذُرِّيَتي مِنْ صُلْبِه؛ ای مردم! شما بیش از آن هستید که با یک دست و در یک زمان با من دست دهید، و خدای عزیز و جلیل دستور داده که از زبان شما اقرار بگیرم به آنچه از امارت مؤمنین برای علی علیهالسلام و امامانی بعد از او که از من و از او هستند، منعقد نمودم، طبق آنچه به شما اعلام کردم که فرزندان من از نسل او هستند.»[۱۳]
آنگاه دستور داد که این گونه بیعت کنید:
«إنَّا سَامِعُونَ مُطِيعُونَ رَاضُونَ مُنْقَادُونَ لِمَا بَلَّغْتَ عَنْ رَبِّنَا وَ رَبِّكَ فيِ أَمْرِ عَلِيّ وَ أَمْرِ وُلْدِهِ مِنْ صُلْبِهِ مِنَ اْلأَئِمَّةِ نُبَايِعُكَ عَلَى ذلِكَ بِقُلُوبِنَا وَ أَنْفُسِنَا وَ أَلْسِنَتِنَا وَ أَيْدِيَنَا عَلَى ذلِكَ نَحْيى وَ نَمُوتُ وَ نُبْعَثُ وَ لَا نُغَيِّرُ وَ لَا نُبَدِّلُ وَ لَا نَشُكُّ وَ لَا نَرْتَابُ وَ لَا نَرْجِعُ عَنْ عَهْدٍ وَ لَا نَنْقُضُ الْمِيثَاقَ وَ نُطِيعُ اللَّهَ وَ نُطِيعُكَ وَ عَلِيّاً أمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ وُلْدَهُ اْلأَئِمَّةَ عَلَيْهُمُ السَّلَامُ الَّذِينَ ذَكَرْتَهُمْ مِنْ ذُرِّيَّتِكَ مِنْ صُلْبِهِ بَعْدَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلَام؛ به راستی ما شنیدیم و اطاعت میکنیم و راضی هستیم در مقابل آنچه از پروردگار ما و پروردگارت به ما درباره علی و فرزندانش از امامان رساندی. بر این [خلافت] با دلها و جانها و زبانها و دستهایمان بیعت میکنیم و بر همین [بیعت] زندگی میکنیم و میمیریم و زنده میشویم. تغییر و تبدیل [در این بیعت] ایجاد نمیکنیم و شک و تردید به خود راه نمیدهیم، و [هرگز] از عهدی بر نمیگردیم و این میثاق [و پیمان] را نقض نمیکنیم، و خدا و تو و علی امیرمؤمنان و فرزندان او را که امام هستند، اطاعت میکنیم؛ همان فرزندانی که یادآور شدی از ذریه تو از نسل علی بعد از حسن و حسین علیهماالسلام هستند.»؛[۱۴]
بعد از بیان مقام و شأن و منزلت حسنین علیهماالسلام مجدداً فرمود:
«فَقُولُوا أَطَعْنَا اللَّهَ بِذَلِكَ وَ إِيَّاكَ وَ عَلِيّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الْأَئِمَّةَ الَّذِينَ ذَكَرْتَ عَهْداً وَ مِيثَاقاً مَأْخُوذا»؛[۱۵] پس بگویید خدا را در این [خلافت] و تو و علی و حسن و حسین و امامانی را که نام بردی، اطاعت میکنیم به عنوان عهد و میثاق گرفته شده….»
خدایا پیامبر صلیاللهعلیهوآله از آینده چه میدانست که این همه بر گرفتن بیعت و عهد تأکید میکرد! و از چهره برخی منافقان و کجاندیشان چه خوانده بود که این همه بر عدم تخلف از بیعت سماجت و اصرارمی ورزید!
آیندهای نه چندان دور، حق را به پیغمبر داد، و دغدغه و نگرانی او را درست و به جا اعلام کرد؛ درست بعد از رحلت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، آنگاه که در سقیفه جمع شدند و گفتند: چه کسی باید خلیفه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله باشد! واعجبا از این همه خیرهسری و نادیده گرفتن واقعیات!
اما پیامبر صلیاللهعلیهوآله وظیفه داشت مأموریت الهی خویش را به وجه احسن و اتم انجام دهد، لذا باز در ادامه خطبه فرمود:
«مَعَاشِرَ النَّاسِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ بَايِعُوا عَلِيّاً أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الْأَئِمَّةَ كَلِمَةً طَيِّبَةً بَاقِيَةً يُهْلِكُ اللَّهُ مَنْ غَدَرَ وَ يَرْحَمُ اللَّهُ مَنْ وَفَى؛ ای مردم! پس، از خدا بترسید و با علی امیر مؤمنان و حسن و حسین و امامان علیهمالسلام به عنوان کلمه پاکیزه باقیه، بیعت کنید! هر کس حیله کند، خداوند او را هلاک میکند و هر کس وفا کند، مورد رحمت الهی قرار میگیرد.»؛[۱۶]
۵. اعلان برنامه خاتم الاوصیاء صلیاللهعلیهوآله
پیامبر دوراندیش و آیندهنگر اسلام نه تنها خط امامت را در طول تاریخ ترسیم کرد، و بر پایبندی به آن از مردم بیعت گرفت، بلکه حسن ختام هستی را که با آخرین وصی او و ظهورش تحقق مییابد نیز به مردم آن زمان، بلکه به بشریت گوشزد نمود و با صوت جلی فریاد کشید:
«مَعاشِرَ النّاسِ اِنّي نَبيُّ وَ عَلِيُّ وَصِيّ، اَلا اِنَّ خاتَمَ الاْئِمَّةِ مِنَّا الْقائِمُ الْمَهْدِيُّ اَلا اِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَي الدّينِ، اَلا اِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمينَ، اَلا اِنّهُ فاتِحُ الْحُصُونِ وَ هادِمُها اَلا اِنَّهُ قاتِلُ كُلِّ قَبيلَةٍ مِنْ اَهْلِ الشِّرْك، اَلا اِنَّهُ الْمُدْرِكُ بِكُلِّ ثارٍ لِاَوْلِياءِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ اَلا اِنَّهُ النّاصِرُ لِدينِ اللّهِ»؛[۱۷] ای مردم! به راستی من نبی، و علی وصی من است. بدانید که آخرین امامان ما مهدی قائم است. بیدار باشید او غالب بر اساس دین، او انتقام گیرنده از ظالمین، او فاتح قلعهها و منهدم کننده آنها، و کشنده هر قبیلهای از اهل شرک است. اوست که انتقام دوستان خدای عزیز و جلیل را میگیرد و دین خدا را یاری میکند.»
و در ادامه فرمود: «اوست که از دریای عمیق [معرفت] آب برمیدارد، و هر صاحب فضل را با فضلش و صاحب جهالت را با جهلش قسمت میدهد. بیدار باشید! او برگزیده خدا، وارث هر علم، و محیط به آن است. اوست که از خداوند خبر میدهد،... اوست حجت باقی مانده که بعد از او حجتی نیست و حق جز در نزد او یافت نشود، و نوری جز با او نیست. اوست پیروز شکستناپذیر و ولی خدا و حاکم الهی در میان خلق در روی زمین…»
۶. رستگاری در گرو اطاعت از امامان
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بخش پایانی خطبه را با این جملات تزیین بخشید:
«مَعاشِرَ النّاسِ مَنْ يُطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ عَلِيًّا وَ الاْئِمَّةَ الَّذينَ ذَكَرْتُهُمْ فَقَدْ فازَ فَوزا عَظيما»؛[۱۸] ای مردم! هر کس خدا و رسولش و علی و امامانی را که ذکر کردم، اطاعت کند، به رستگاری بزرگ دست یافته است.»
راوی در ذیل خطبه چنین نقل میکند:
«فَنادَتْهُ الْقَوْمُ: نَعَمْ سَمِعْنا وَ اَطَعْنا اَمْرَ اللّهِ وَ اَمْرَ رَسُولِهِ بِقُلُوبِنا وَ اَلْسِنَتِنا وَ اَیْدينا وَ تَداکُوا عَلي رَسُولِ اللّهِ صلي اللهعليهوآله وَ عَلي عَلِيّ عليهالسلام وَ صافَقُوا بِاَیْديهِمْ فَکانَ اَوَّلُ مَنْ صافَقَ رَسُولَ اللّهِ صلیاللهعليهوآله الاْوَّلَ وَ الثّانِي وَ الثّالِثَ وَ الرّابِعَ وَ الْخامِسَ، وَ باقِي الْمُهاجِرينَ وَ الاْنْصارِ وَ باقِي النّاسِ عَنْ اخِرِهِمْ عَلي قَدْرِ مَنازِلِهِمْ…»؛[۱۹]پس مردم [یکصدا] گفتند: بله، فرمان خدا و رسولش را با دل و زبان و دستمان شنیدیم و اطاعت کردیم، و [آن گاه] بر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و علی علیهالسلام [برای بیعت] هجوم بردند و دست دادند، و اوّل کسانی که با رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بیعت کردند، اولی و دومی و سومی و چهارمی و پنجمی بودند، و باقی مهاجران و انصار و بقیه مردم، بعد از آنها به ترتیب منزلت بیعت کردند.»
در پایان، جا دارد به ژرف اندیشی علامه امینی از عمق جان تحسین گفت که آن همه برای حدیث و خطبه غدیر و تبیین منابع و روات و شاعران آن سرمایهگذاری کرد؛ چرا که او به خوبی فهمیده بود که جریان غدیر خلاصه تاریخ بشریت و تعیین سرنوشت آدمیت در طول تاریخ است و غدیرخم اثبات امامت و ولایت امامان معصوم علیهمالسلام برای تمام انسانهاست.[۲۰]
منبع
مجله مبلغان، سال ۱۳۸۲، شماره۶۲.
پانویس
- ↑ جواد خرمی.
- ↑ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱۶، ص ۲۸۴؛ ر.ک. پژوهشی عمیق پیرامون زندگی علی علیهالسلام، ص ۳۱۳–۳۱۴.
- ↑ صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۴۵۳.
- ↑ مسند احمد حنبل، ج ۶، ص ۳۲۱؛ ر.ک. مجمع الزوائد، ج ۵، ص ۱۹۰؛ مسند ابویعلی موصلی، ج ۸، ص ۴۴۴.
- ↑ صحیح بخاری، ج ۹، ص ۱۰۱.
- ↑ فرائد السمطین، ج ۲، ص ۱۳۴.
- ↑ مقتل الحسین علیهالسلام، ج ۱، ص ۱۴۶.
- ↑ بحار الانوار، ج ۷، ص ۲۰۷–۲۰۸؛ ر.ک. ج ۱۵، ص ۳۷۵–۳۷۶.
- ↑ بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۲۰۹.
- ↑ همان، ص ۲۱۱.
- ↑ زخرف / ۲۸.
- ↑ بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۲۱۵.
- ↑ همان، ص ۲۱۵.
- ↑ همان.
- ↑ همان، ج ۳۷، ص ۲۱۹؛ ر.ک. عوالم، ج ۱۵، ص ۳۲۸–۳۷۹؛ الغدیر، ج ۱، ص ۴۰–۹۹.
- ↑ بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۲۱۲.
- ↑ همان، ص ۲۱۴.
- ↑ همان، ص ۲۱۷؛ الغدیر، ج ۱، ص ۳۴۰.
- ↑ همان دو مأخذ پیشین.
- ↑ مبلغان، دی و بهمن ۱۳۸۳، شماره ۶۲.
فهرست منابع
- بحارالانوار؛ محمدباقر مجلسی، م۱۱۱۰ق، بیروت: داراحیاء التراث العربی، مؤسسة الوفا، ۱۴۰۳ق.
- پژوهشی عمیق پیرامون زندگی علی علیهالسلام؛ جعفر سبحانی، تهران: نشر جهانآرا، ۱۳۷۰ش.
- شرح نهج البلاغه؛ ابن ابی الحدید معتزلی، م۶۵۶ق، قم: مکتبة آیت الله المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ق.
- صحیح بخاری؛ محمد بن اسماعیل بخاری، م ۲۵۶ق، دمشق: دارطوق النجاة، اول، ۱۴۲۲ق.
- صحیح مسلم؛ مسلم بن حجاج نیشابوری، م۲۶۱ق، بیروت: داراحیاء التراث العربی، بیتا.
- عوالم العلوم؛ شیخ عبدالله بحرانی، م۱۱۴۸ق، قم: مؤسسة الامام المهدی علیه السلام، اول، ۱۴۰۵ق.
- فرائد السمطین، ابراهیم بن محمد حموی جوینی، م۷۲۲ق، بیروت: مؤسسة المحمودی، ۱۳۰۸ق.
- مجمع الزوائد؛ علی بن ابی بکر بن سلیمان الهیثمی المصری، م۸۰۷ق، تحقیق: محمد عبدالقادر احمد عطا، بیروت: درالکتب العلیمه، بیتا.
- مسند أحمد بن حنبل؛ أحمد بن حنبل الشیبانی، م۲۴۱ق، مصر: مؤسسة قرطبة، بیتا.
- مسند ابوبعلی موصلی؛ احمد بن علی ابو یعلی، م ۳۰۷ق، دمشق: دار المأمون، ۱۴۱۰
- مقتل الحسین علیهالسلام، موفق بن احمد اخطب خوارزمی، م۵۶۸ق، قم: انوار الهدی، دوم، ۱۴۲۳ق.