جایگاه حدیث غدیر در راهبردهای بزرگان امامیه در قرن چهارم هجری: تفاوت میان نسخهها
خط ۲۲۱: | خط ۲۲۱: | ||
به استناد روایات صحیح، «آیه اکمال»: بیان ولایت علی علیه السلام از زبان رسول خدا صلی الله علیه و آله است.<ref>مناقب امیرالمؤمنین،ج۱، ص ۱۳۸-۱۳۶و۴۰۹.</ref> براساس این حدیث، علی علیه السلام ،{{متن عربی|حاجز بين الكفر و الايمان}} است<ref>كنز العمال، ج۱۵، ص۴۸۲.</ref> و اهل بیت علیه السلام با استفاده از آن با مخالفان، احتجاج کردند<ref>همان، ج۲، صص ۳۷۴- ۳۷۲و۳۸۰-۳۸۳و۳۹۲.</ref> | به استناد روایات صحیح، «آیه اکمال»: بیان ولایت علی علیه السلام از زبان رسول خدا صلی الله علیه و آله است.<ref>مناقب امیرالمؤمنین،ج۱، ص ۱۳۸-۱۳۶و۴۰۹.</ref> براساس این حدیث، علی علیه السلام ،{{متن عربی|حاجز بين الكفر و الايمان}} است<ref>كنز العمال، ج۱۵، ص۴۸۲.</ref> و اهل بیت علیه السلام با استفاده از آن با مخالفان، احتجاج کردند<ref>همان، ج۲، صص ۳۷۴- ۳۷۲و۳۸۰-۳۸۳و۳۹۲.</ref> | ||
محمد بن عمر تمیمی(قاضی جعابی): از افاضل شیعه<ref>الفهرست، ص۲۴۷.</ref> و از مشایخ صدوق<ref>معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۷۰.</ref> و مسانید شیخ مفید بود. کتاب {{متن عربی|مَن | محمد بن عمر تمیمی(قاضی جعابی): از افاضل شیعه<ref>الفهرست، ص۲۴۷.</ref> و از مشایخ صدوق<ref>معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۷۰.</ref> و مسانید شیخ مفید بود. کتاب {{متن عربی|مَن روي حديث غديرِخُم}} از اوست<ref>رجال النجاشی، ص۳۹۵-۳۹۴.</ref> و تألیفاتی نیز درباره طرق حدیث غدیر و امیرالمؤمنین دارد<ref>الفهرست، ص۲۴۷.</ref> ابوعبدالله حسین غضائری(م۴۱۱ق)، از ثقات امامیه<ref>الرجال، ص۴۲۵.</ref> و همسان با شیخ مفید بود.<ref>سیراعلام النبلاء، ج۱۷، ص ۳۲۹.</ref>. وی آثار متعددی در فضائل امامان و ردّ مخالفان نوشت که از مهمترین آنها کتاب «یوم الغدیر» است.<ref>رجال نجاشی، ص۶۹.</ref> عبیدالله بن احمد أنباری(م۳۵۶ق)، از شیوخ شیعه و در حدیث، ثقه بود. آثار متعددی در کلام، حدیث، تاریخ و فرق داشت که کتابی با عنوان«طرق حدیث الغدیر» منسوب به وی است.<ref>رجال نجاشی، ص۲۳۳؛ الفهرست، ص۲۴۷.</ref> | ||
حسین بن حمدان خصیبی( | حسین بن حمدان خصیبی(م۳۳۴ق)، صاحب کتاب الهدایة الکبری: در این کتاب با استفاده از حدیث غدیر، نص و ولایت اهلبیت علیه السلام اثبات و اسناد جمعی دال بر این امر جمعآوری شده است(خصیبی۱۴۱۱: ۱۰۳). | ||
ابوالقاسم کوفی (م۳۵۲)،مؤلف الاستغاثة: کوفی، این کتاب را به سیاق کلامی- تاریخی نوشته و بیش از همه از نصوص اهلبیت علیه السلام استفاده کرده است. همو به نقل از اسناد خود از سعد بن ابی وقاص روایت میکند: پیامبر صلی الله علیه و آله در حقّ علی علیه السلام فرمود:«من کنت مولاه..”و"علی مع الحق»(کوفی، بیتا،۲: ۶۳). علاوه براین، میتوان به آثار صاحب بن عباد در تثبیت امامت علی علیه السلام و دلائل آن(ابن ندیم، بیتا:۱۵)؛ دلائل الإمامۀ، اثر عیاشی در اثبات فضایل علی علیه السلام (ابن ندیم، بیتا، ۲۴۴ )؛"کتاب الغدیر"،تألیف مهلبی (طوسی، ۱۴۱۷: ۱۶۱) و علی بن کردین مؤلف کتابی با عنوان اخیر یاد کرد(طوسی، ۱۴۱۷: ۳۱۴). | ابوالقاسم کوفی (م۳۵۲)،مؤلف الاستغاثة: کوفی، این کتاب را به سیاق کلامی- تاریخی نوشته و بیش از همه از نصوص اهلبیت علیه السلام استفاده کرده است. همو به نقل از اسناد خود از سعد بن ابی وقاص روایت میکند: پیامبر صلی الله علیه و آله در حقّ علی علیه السلام فرمود:«من کنت مولاه..”و"علی مع الحق»(کوفی، بیتا،۲: ۶۳). علاوه براین، میتوان به آثار صاحب بن عباد در تثبیت امامت علی علیه السلام و دلائل آن(ابن ندیم، بیتا:۱۵)؛ دلائل الإمامۀ، اثر عیاشی در اثبات فضایل علی علیه السلام (ابن ندیم، بیتا، ۲۴۴ )؛"کتاب الغدیر"،تألیف مهلبی (طوسی، ۱۴۱۷: ۱۶۱) و علی بن کردین مؤلف کتابی با عنوان اخیر یاد کرد(طوسی، ۱۴۱۷: ۳۱۴). |
نسخهٔ ۲۴ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۰۵:۲۸
چکیده مقاله:
روی کارآمدن آل بویه و تفوق امراء بویه ای بر دیگر رقبای سیاسی و عقیدتی فرصتی را فراهم آورد تا این دولت با حمایت رسمی از امامیه خدمات ارزنده و ماندگاری را در تمدن اسلامی به جا گذارد. علاوه با دستاوردهای فرهنگی و علمی مهمی که در تفکر اسلامی پدید آمد بسیاری از اختلافات کلامی میان تشیع و اهل سنت امکان طرح و فصل یافت.
این مهم اگرچه پیامد همت و توجه دانشمندان امامیه و سلسله های علمی بود اما حمایت ها و اقدامات دولتمردان بویه ای از تشیع نقش موثری در حضور فعال علمی و اجتماعی آنان داشت.
به نظر می رسد دربین راهبردهای مختلفی که بزرگان امامیه بکار گرفتند،تبیین و تثبیت جایگاه"حدیث غدیر" در اولویت قرار داشته است. امری که دارای پشتوانه اعتقادی والهی است و به خاطر قرائتهای مختلف، تبعات سیاسی- اجتماعی و فرهنگی در جامعه اسلامی ایجاد کرده؛حساسیت بسیاری از محافل علمی را برانگیخته و در تاریخ اسلام آثار مهمی را بر جای گذاشته است.
سوال اصلی تحقیق این است که"جایگاه حدیث غدیر درراهبردهای بزرگان امامیه قرن چهارم چه بوده است؟"
نویسنده بر آن است تا با استفاده از منابع مختلف اسلامی به شیوه توصیفی و تحلیلی و گاه انتقادی این فرضیه ها را ثابت کند که"تثبیت و تقویت مبانی عقلی ونقلی حدیث غدیر، از جمله مهمترین دستاورد فرهنگی و علمی تشیع در قرن چهارم هجری بوده است" و لذا حدیث غدیر نقش موثری در توسعه فعالیتهای علمی و گرایش های عقیدتی ایران به سوی امامیه داشته است.[۱]
مقدمه
قرن چهارم با ظهور تحولات نوینی در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی جامعه اسلامی همراه بود: از یک سو مواجهه با مسأله غیبت و مهدویت و از سوی دیگر، ظهور دولتهای شیعی، زمینه را برای تغییرات اجتماعی و فرهنگی مهمی فراهم آورد و شرایطی فراهم آمد تا دانشمندان مذاهب مختلف از عقاید خود دفاع کنند. در این میان، دانشمندان و مشاهیر امامیه حضور جدی داشتند. یکی از گزارههای مهم محلّ مناقشه و اختلاف که گروه اخیر برای ظهور در عرصههای علمی و فرهنگی به آن توجه داشتند، مسأله غدیر بود.
رویکرد امامیه به این مقوله، ناشی از اهمیت و جایگاه آن و نقش محوری امامت و نص در فهم شریعت و طریقه ظهور و بروز آن در جامعه و مهمتر از همه، پیوستگی مفهوم و هویت تشیع با غدیر بود. طرح جدی حدیث غدیر، در واقع راهبردی اساسی برای بازخوانی معارف شیعی و تقویت مناسبات اجتماعی و دستاوردهای فرهنگی و تمدنی شیعه به شمار میآید.
بازخوانی محتوایی حدیث و دستاوردهای آن در حوزههای گوناگون، از جمله مباحثی است که در این پژوهش بررسی شده است. این پژوهش، به بررسی زمینهها و دستاوردهای ناشی از غدیر و راهبردهای امامیه در بهکار گرفتن ظرفیتها و قابلیتهای آن در مواجهه با مسائل اجتماعی و چالشهای عقیدتی میپردازد.
به نظر میرسد رویکرد بزرگان امامیه به غدیر، فراتر از مفاهیم و استخراج آموزههای شیعی و پاسداشت مذهب؛ به عنوان معیار مواجهه با مقتضیات زمان و ایجاد زمینه مشارکت فعال شیعیان در عرصههای اجتماعی بوده است. "چرایی، چگونگی و رهیافت بزرگان امامیه در قرن چهارم در مواجهه با حدیث غدیر" مسائل مهمی است که در این پژوهش مورد سؤال واقع شده است. در این دوره، از یک سو به عقاید شیعی هجوم برده شد و از سوی دیگر، دانشمندان امامیه، وظیفه دفاع از مذهب و اثبات حقانیت تشیع و حلّ مسائل شیعیان را از تکالیف اصلی خود میدانستند
دستاورد این امر، تألیف آثار ارزشمند فقهی، کلامی، تاریخی و حدیثی؛ احیای مناسک و فرهنگ شیعی، تقویت هویت اجتماعی شیعیان و حضور فعال آنان در عرصههای مختلف بود.
پیشنیه پژوهش
مواجهه با حدیث غدیر، یکی از موضوعهای مهمی است که در آثار علمی امامیه انعکاس یافته و رسالههای پرارج و کاوشهای مدقّقانهای در این زمینه صورت گرفته؛ که از مهمترین آنها، کتاب «الغدير و السنه» تألیف علامه امینی است.
همچنین، آثاری در خصوص جایگاه غدیر و دستاوردهای فرهنگی و تمدنی شیعه در زمینه ایجاد کتابخانه، رسمیشدن عید غدیر، فهرست و رجال شیعی موجود است که از آن جمله میتوان به:
- کتابهای اعیانالشیعه[۲] الذریعه[۳] نقش شیعه در فرهنگ و تمدن اسلامی[۴]، بایستهها در مقام بیان خطبه غدیر خم[۵]، سند حدیث غدیر[۶]
- و مقالات: غدیر خم و سقیفه بنى ساعده(جهانبخش ثواقب، تاریخ در آینه پژوهش۱۳۸۴)، بررسی روابط دولتهای شیعی در قرن چهارم هجری(انطیقهچی و صفری فروشانی، تاریخ در آینه پژوهش، ش۳۱:۱۳۹۰)؛ غدیریه(مصطفوی نیا و..، پژوهشنامه علوی، ش۶ ،۱۳۹۱) و نقد دیدگاههای اهل سنّت درباره حدیث غدیر(مدنى،علوم حدیث، ش ۷:۱۳۹۱) اشاره کرد.
با توجه به موضوع و رویکرد تحقیق، ضرورتاً اطلاعات مورد نیاز از طریق منابع و مآخذ اسلامی فراهم آمد؛ اما در واقع، اطلاعات ارائه شده توسط این دست منابع، عموماً منحصر به ارائه گزارههای پراکنده و غیرمنسجم پیرامون موضوع بوده، دریافت مفاهیم آن نیازمند آگاهی کامل از تعلقات نویسنده، ارائه تعاریف و احاطه بر اصطلاحات و فهم قواعد کلی حاکم بر این دانشهاست که نویسنده این مقاله از ورود به این گونه مقولات پرهیز نموده؛ درعین حال، یافتههای آنها را بهکار گرفته است. بدیهی است رهیافت تاریخی از میان منابع اسلامی، کاری است نیازمند وقت و دانش مقتضی؛ که به جهت برخورداری از اصول و مؤلفههای نظری و کاربردی، شایسته کاوشهای عالمانه بیشتری است.
پیشینه آثار مرتبط با موضوع غدیر تا قبل از قرن چهارم هجری
جایگاه غدیر تنها محدود به یک واقعه تاریخی نیست. تبیین حدیث غدیر به خاطر جایگاهی که در اصول عقاید و سهمی که در حل نسبت میان دین و زندگی و رهبری جامعه دارد، یکی از رسالتهای تبلیغی- تعلیمی اهلبیت علیه السلام و شاگردان و تربیتیافتگان آنان به شمار میرفته است.[۷]
شیعیان و دانشمندان امامیه از این حدیث، برای تعریف اندیشه دینی و نظام سیاسی- اجتماعیِ برخاسته از آن بهره جسته، از این طریق به دفاع از شریعت و مقابله با مخالفان میپرداختند. موضوع عمده آثار پیرامون غدیر تا پیش از قرن چهارم، روایی و رجالی است[۸]
در این گونه کتابها، بیان موضوع با اتصال اسناد به صحابه و تابعان انجام گرفته و حدیث غدیر، بر عصمت امام و واجب الاطاعه بودن وی دلالت دارد[۹] دیگر آثار مرتبط با این موضوع عبارتند از:
روایت إبن اسحاق از غدیر؛مسائل علی بن جعفرصادق[۱۰] إخبار رسولالله صلی الله علیه و آله ، خلیل فَراهیدی (م۱۷۵ق.)[۱۱]؛ سُنَن نسائی[۱۲]؛ بصائرالدّرجات، إبن صفار؛ مسندالرضا، داوود بن سلیمان غازی؛ الإیضاح، فضل بن شاذان (م۲۶۰ق)؛ کتاب الولایۀ، تألیف طاطُری(م۲۶۰ق.)؛[۱۳] الغیبۀ نُعمانی[۱۴] و کتاب مَن روی حدیثَ غدیرِ خُم، تألیف محمد بن حسن بن عبیدالله[۱۵] علاوه بر این، در کتابهای تاریخی، اخبار مهمی درباره غدیر وجود دارد. از معروفترین آثار، کتاب أنساب الأشراف بلاذری(م۲۷۹ق)است.
در جلد دوم این کتاب، نویسنده ذیل عنوان«حديثُ الولاية و ما بَلَغَه رسول الله صلي الله عليه و آله في غديرِ خم، معني امامة علي عليه السلام» علاوه بر تصریح حادثه غدیر، پیام اصلی آن؛ یعنی ولایت و جانشینی علی علیه السلام پس از پیامبر صلی الله علیه و آله [۱۶]؛ در ذکر خلافت علی علیه السلام ؛ مناشده آن حضرت با گروهی از صحابه را در یومالرَحبۀ، آورده است[۱۷]
روش پژوهش، مطالعه تاریخی است و موضوع با استفاده از پژوهش کتابخانهای که به صورت اسنادی انجام گرفته، به شیوه توصیفی- تحلیلی بررسی شده است.
امکانات و ظرفیتهای آلبویه در خدمت به تشیع:
در آستانه قرن چهارم هجری، بغداد، پایتخت خلافت عباسی، درگیر ضعف خلافت عباسی و دعوای دربار و دیوان بود. این قرن، همچنین عصر ظهور دولتهای شیعی و از جمله بویه یان در قلمرو اسلامی بود. آل بویه، به سبب قرارگرفتن در حوزه مرکزی قلمرو اسلامی و بهرهمندی از امکانات مناسب؛ سهم مؤثری در دگرگونیهای فرهنگی و علمی این دوران داشتند که امکان ظهور و بروز آموزهها و هویت شیعی و رقابت با سایر مذاهب اسلامی از این نمونه است. البته، بیان این مسأله، بدان معنا نیست که این دولت کاملاً منطبق با مکتب اهل بیت علیه السلام و اصول عقاید شیعی حرکت میکرد؛ اما این امر بستری را فراهم آورد تا تلاش فکری دانشمندان شیعی، نمود بیشتر و عینیتری پیدا کند. تعمیر و توسعه عتبات عالیات نجف، کاظمین، کربلا و سامراء و وجود الواحی که نام امامان دوازدهگانه بر آن ثبت شده؛ همه در دوران آلبویه انجام گرفته است.[۱۸]
گسترش کمّی و کیفی شیعیان در عراق و تجمع آنها در محلاتی چون: کرخ، حرکت رو به رشد تشیع را تسریع بخشید.[۱۹] تشکیلات بویه در دوران اوج، علاوه بر به تصویر کشیدن عمومی نمادها و شعایر شیعی، اهتمام فراوانی برای جذب دانشمندان امامیه به کار برد و بدین طریق، امکان حلّ و فصل بخش مهمی از اختلافات عقیدتی میان تشیع و اهل سنت را فراهم آورد.
روشن است که این مهم اگرچه خود، وجه همت و توجه دانشمندان امامیه بود؛ اما تصمیمات و اقدامات دولتمردان بویه، در ایجاد فضای فکری مناسب و توسعه و تسهیل این فرایند، سهم مؤثری داشت. امیران و وزیران بویه ی با تکریم دانشمندان امامیه و برگزاری جلسات بحث و گفتگوی علمی میان مذاهب مختلف، سبب نشر آموزههای شیعی و طرح مسائل جدیدی شدند.[۲۰]
یکی از اقدامات آنان در تقویت این جایگاه، ایجاد مراکز علمی و خدماتی بود. این، علاوه بر مراکز علمی بود که پیش از این، در شهرهای مهمی، چون: بغداد، کوفه، قم و نیشابور قرار داشت. در این دوران، ایجاد کتابخانهها و دارالعلمها، به عنوان یک رویکرد مهم نه تنها میان دانشمندان و دانشدوستان که، در بین وزیران و امیران بویه ی گسترش یافت. اهمیت این مقوله در تمدن اسلامی تا جایی است که دوران بویه یان را دوران کتابخانه نامیدهاند.[۲۱]
از معروفترین این کتابخانهها، خزانة الکتب و دارالعلم ابونصر شاپوربن أردشیر(م۴۱۶ق)، وزیر بهاءالدّوله دیلمی است.[۲۲] وی در سال ۳۸۳ ق، خانهای را در کرخ خریدارى کرد، آن را به صورت کتابخانه اى عظیم در آورد، موقوفات زیادی برایش مقرر نمود و نامش را «دارالعلم» گذاشت.[۲۳] این، نخستین مدرسهای بود که وقف فقها گردید[۲۴] و عموم دانشمندان از آن استفاده کردند.[۲۵]
به دستور وزیر، بسیاری از کتابها استنساخ و نسخههایی از آثار نویسندگان، جمع آوری شد. دارالعلم شاپور، در نشر عقاید شیعی جایگاه مهمی داشت.[۲۶] همچنین، باید از کتابخانه حبشی بن معزالدوله بویه ای، در بصره نام برد. به نوشته مسکویه، در این کتابخانه غیر از نسخ خطی، ۱۵ هزار عنوان کتاب نگهداری میشد.[۲۷]
کتابخانه ابنعمید، وزیر رکنالدوله در ری،[۲۸] کتابخانه بهاءالدوله دیلمی؛ خزانة الکتب عضدالدوله در شیراز[۲۹] و کتابخانه عظیم صاحب بن عبادِ وزیر، از دیگر کتابخانههای مشهور این دوران است[۳۰]
راهبردهای امامیه در جهت هویت بخشی و اعتلای جایگاه شیعیان:
تأثیر حدیث غدیر در حیات علمی، اجتماعی و فرهنگی و تمدنی در ابعاد مختلف قابل بررسی است؛ که عبارتند از:
رویکرد امامیه در بزرگداشت ایام و مناسبتهای شیعی:
امامیه غدیر را از افضل اعیاد اسلامی و ایامالله میدانند. اهمیت روز غدیر از جهات مختلف قابل دریافت است. در مجموع روایات موجود این روز با عناوینی چون یوم«عهد معهود»،«ميثاق المأخوذ» و«جمع المشهود» آمده[۳۱] و اسناد روایی اهمیت این عید را از طرق مختلف بیان کردهاند.[۳۲] اهل بیت علیه السلام این روز را بسیار عزیز داشته، آن را در زمره سنت انبیا و اوصیای الهی میدانستند[۳۳] و سفارش أکیدی بر بزرگداشت و انجام آداب آن داشتند.[۳۴]
این مهم در آثار متعدد بزرگان امامیه مورد توجه قرار گرفته؛ تا جایی که میتوان آن را تحت عنوان «فقهالغدير» مطرح کرد[۳۵]
از وجوه افضل بودن روز غدیر، انتصاب امیر المؤمنین علی علیه السلام به عنوان وصیّ و امام پس از رسول الله صلی الله علیه و آله است.
امام صادق علیه السلام فرمود:«اليوم الذي نُصِب فيه رسول الله صلي الله عليه و آله، اميرالمؤمنين عليه السلام»[۳۶] شیخ مفید هم می نویسد:«وَ هُوَ عيدٌ عظيمٌ بما أظهَرَه اللهُ تعالي مِن حُجَّتِه و أبانَه مِن خلافة وصيّ نبيه و أوجَبَه مِن العَهد في رِقاب بريّتَه»[۳۷]
به نقل منابع حدیثی عامه، رسول خدا صلی الله علیه و آله در این روز از حاضرانِ در غدیر، برای علی علیه السلام بیعت گرفت و عمّامه بر سر آن حضرت گذاشت. بیهقی به نقل از اسناد خود از علی علیه السلام روایت میکند: رسول الله صلی الله علیه و آله در غدیر عمامه بر سر من گذاشت و فرمود: «عمامه مرز میان کفر و ایمان است»[۳۸]
متقی هندی به اسناد خود و به نقل از دیلمی از رسولالله صلی الله علیه و آله روایت میکند که فرمود:«فانّ العمامه سيما الاسلام و هي حاجزة بين المسلمين و المشركين»[۳۹] معلوم میگردد، این اقدام پیامبر صلی الله علیه و آله برای تأکید و تصریح بر وصایت و امامت امام علی بن ابیطالب بوده است.
مُعزّ الدوله دیلمی در سال ۳۵۲ق، دستور داد تا در روز عیدغدیر، جشن و سروری در بغداد برپا شود. مأموران دولتی، موظف بودند قبل از آن؛ شهر را زینت کرده، آتش بر خانه امیران بیفروزند، با بوق و کرنا مردم را از فرارسیدن عید باخبر کنند و دکانها و بازارها در روز عید بسته بماند. در این روز مردم جامه نو پوشیده، شادمانی میکردند و به زیارت قبور ائمه و مشاهد شریفه میرفتند.[۴۰]
برخی هم، به صحرا رفته، نماز عید میخواندند.[۴۱] ثعالبی در ذیل «ليلةالغدير» مینویسد:«شیعیان این شب را بس گرامی میدارند و در آن شب زندهداری میکنند»[۴۲]
البته، سابقه این نوع مراسم به مدتها پیش بازمیگشت[۴۳] ولی آل بویه برای این روز جایگاه ویژهای قائل بودند و مراسم جشن عید را در ایالات تحت امرخود برپا می کردند[۴۴] این گونه اقدامات، به تقویت هویت جمعی شیعیان و افزایش میزان پایبندی آنها به اصول مذهب کمک شایانی می کرد و سبب حضور پررنگتر شیعیان در عرصههای فرهنگی و اجتماعی میشد. به نظر میرسد تلاش آل بویه برای رسمیت بخشیدن عید غدیر، تا حدّی متأثر از دستاوردهای اجتماعی و فرهنگی این امر در جامعه بوده است.
امامیه و مشارکت فعال اجتماعی
یکی از مصادیق مشارکت اجتماعی شیعیان، حضور فعال در نهاد نقابت و برخی مناصب دولتی بود.[۴۵] نقابت، تشکیلات رسمی دولتی بود که در قرن سوم هجری به محترم ترین فردِ طالبی اعطا میشد و المعتضد عباسی نخستین خلیفهای بود که این مقام را برای علویان به رسمیت شناخت. انتخاب نقیب توسط سلطان یا خلیفه انجام میشد و مرتبهاش برابر با وزیر بود. گسترش موقعیت مذهبی شیعیان در قرن چهارم سبب وسعت و افزایش توانمندی و بهرهوری بیشتر آنان از این نهاد شد. به علاوه، با توسعه تشکیلاتی این نهاد، خلافت عباسی برخی مقامات و مسؤولیتهای ویژه را به رجال امامیه تفویض نمود. از جمله وظایف نقیب، رسیدگی به امور شیعیان، نظارت بر مظالم و امیرالحاج بود[۴۶] و ابواحمد موسوی و دو فرزندش- سید رضی و مرتضی- در صدر نقباء علوی قرارداشتند[۴۷] ابن جوزی درباره سید رضی مینویسد؛ مشکلی نبود که به سرپنجه تدبیر و اندیشه او حل و فصل نگردد.[۴۸]
دانشمندان امامیه و راهبرد ایجاد کتابخانه
صرف نظر از مراکز علمی شیعه، دانشمندان امامیه در ایجاد نشاط و بالندگی محافل شیعی و ابلاغ و انتشار معارف اهل بیت علیه السلام به اقدامات مهمی دست زدند. یکی از اینها، جمعآوری و استنساخ کتابها و رسالههایی بود که طی قرنها نوشته و در بلاد مختلف پراکنده بود. این سیاست برای تقویت و توسعه مراکز علمی ضرورت داشت و سند مهمی برای دفاع از مذهب و مقابله با مخالفان و معاندان شیعه بهشمار میآمد.[۴۹] اهتمام خاندان رضی در ایجاد و توسعه دارالعلم و کتابخانههایی که با هزینه شخصی اداره می شد، از این نمونه است. سیدمرتضی در بغداد کتابخانهای داشت و قریهای را وقف تهیه کاغذ فقها کرده بود.[۵۰]
راهبرد امامیه برای نشر مذهب و مقابله با مخالفان
قرن چهارم عصر تلاطم افکار و عقاید مختلف بود. در این زمینه، امامیه ضمن تقویت مبانی فکری شیعه، در امر احتجاج و مقابله هم همت گماشتند. اهمیت این راهبرد تا جایی است که میتوان گفت این مهم از ضروریات و اولویتهای دانشمندان امامیه بهشمار میآمد و راهکارهای مختلفی برای آن تعبیه شد که عبارتند از:
-راهکار مناظره:
مناظره و احتجاج یکی از اقدامات فرهنگی و تربیتی اهل بیت علیهم السلام بوده است[۵۱] برای مثال، شیخ مفید درپاسخ به سؤال معتزله و حشویه که روش او را خلاف اصول امامیه میدانستند؛ به حدیثی از امام صادق علیه السلام استناد کرد که فرمود:«با آنها به مخاصمه بپردازید و هدایت را برایشان آشکار کنید و ضلالت و گمراهی خودشان را توضیح دهید و در مورد امامت حضرت علی علیه السلام با آنها مباهله کنید»[۵۲]
از منظر دانشمندان امامیه این قرن، مناظره مطلوب مناظرهای است که با تأسی از آموزههای وحیانی و سیره پیشوایان معصوم و در چهارچوب نظام اخلاقی- دینی اسلام و به دور از هرگونه سوءگیری باشد، عموم آن را بفهمند و در مواجهه با خواص، از روش عقلی – نقلی و ابزار استدلال و اِسناد، استفاده شود [۵۳] مهمترین محورهای مناظراتی دانشمندان امامیه؛ درباب تفضیل امام علی علیه السلام بر دیگران با تأکید بر نصّ الهی و ابلاغ آن توسط رسول الله صلی الله علیه و آله، مباحثه در معنا و مفهوم احادیثالرسول صلی الله علیه و آله، شواهد تاریخی و نصوص اهلبیت علیهم السلام بود.[۵۴]
این گروه با استفاده از راهکار مناظره؛ ضمن مقابله با مخالفان، معاندان و منکران[۵۵] امکان تقویت و توسعه مبانی نظری شیعه و تسرّی آن را در جامعه فراهم آوردند.[۵۶]
بخشهایی از آثار شیخ صدوق؛ برگرفته از مناظرات علمی وی است که از آن جمله میتوان به برخی مجالس الأمالی، معانی الأخبار، التوحید و عیونالاخبار اشاره کرد. برای نمونه، در مجالس۲۳و۵۶ مندرج در الأمالی که در طی سفر به مشهدالرضا علیه السلام انجام گرفت، شیخ درباب موضوعهایی، چون: ضرورت وجود امام، وصایت رسولالله صلی الله علیه و آله و مناشده علی علیه السلام با صحابه از حدیث غدیر و اهمیت آن سخن گفته است.[۵۷]
همو در مناظراتی که با مشاهیر عامه داشت، با استناد به حدیث غدیر، بر آنان برتری یافت[۵۸] شیخ مفید -که به عنوان رئیس متکلمان شیعه و فقهای امامیه شناخته میشد- شهرت بسیاری در مناظره با اهل سنت و رؤسای مذاهب مختلف اسلامی داشت و به علت بهرهگیری از دلایل محکم عقلی و نقلی و برخورداری از فصاحت و قوت کلام بیشتر، مورد توجه دولتیان و دانشمندان عامه قرارگرفت[۵۹]
یکی دیگر از وجهههای بارز فعالیت علمی امامیه، مقابله با نحلههای انحرافی بود. بخشهایی از آثار کلامی و ردیههایی که در این زمینه نوشته شده؛ به موضوعهایی چون: ردّ شبهات مربوط با خاندان رسول الله صلی الله علیه و آله ، تأکید بر ولایت و رهبری معصوم و اثبات حقانیت مذهب تشیع اختصاص یافته است. از آن جمله، ردّیههای ابوالحسین مؤیدبالله حسنی علوی و سید ابوطالب یحیی علوی است که از معاریف ردّیهنویسان امامی در طبرستان بودند.[۶۰]
-راهکار رحلههای علمی:
دانشمندان امامیه به دلایل مختلف به این مقوله توجه ویژهای نشان میدادند که رسیدگی به امور شیعیان و پاسخگویی به مسائل آنان، حضور در محافل علمی و بهرهگیری از امکانات کتابخانهها و دارالعلمها از آن جمله بود. این گونه سفرها علاوه بر معرفتافزایی، جنبه تبلیغی و فرهنگی هم داشت و در مواردی سبب تغییر عقاید مذهبی به نفع تشیع میشد.[۶۱]
امامیه؛ بهویژه با استفاده از کارآمدی نهاد وکالت در شهرهای بزرگ[۶۲] و استقرار در مشاهد شریفه، از آن به عنوان کانونی برای نشر معارف اهل بیت علیهم السلام و رشد و بالندگی مراکز علمی استفاده میکردند. تشرف شیخ صدوق به مشهدالرضا علیه السلام که در سال۳۶۷ق، انجام گرفت[۶۳] و رحلههای وی به مناطق مختلف،[۶۴] حضور شیخ کلینی،[۶۵] خاندان رضی،[۶۶] شیخ مفید، شیخ کلینی، انباری و شیخ طوسی در بغداد[۶۷] و فعالیتهای شیخ مفید[۶۸] و خاندان بابویه در ری[۶۹] و قم از این نمونه است[۷۰]
امامیه و راهبرد تحقیق و تألیف
یکی دیگر از عرصههای حضور فعال امامیه، تألیف و تحقیق بود. در این میان، فقهاء، محدثان و متکلمان شیعی سهم بسزایی داشتند. عوامل متعددی چون شرایط اجتماعی و فرهنگی، سیاست دستگاه خلافت در حمایت از مذهب تسنن[۷۱]روی کار آمدن آل بویه و تکاپوی شیعیان، سبب رشد و بالندگی دانشمندان و مدارس امامیه شد.
بدین وسیله درهای تدقیق و تحقیق و رشد گشوده و در بیان ادلّه و مسائل، واضحترین حالات به کار گرفته شد[۷۲] تحقیق و تألیف رونق یافت و دانشمندان بزرگ در علوم مختلف پدید آمدند.
اهل دانش و معرفت قوت یافتند و به سرعت منظومهای از دانشمندان، مراکز، آثار و مظاهر فرهنگی و تمدنی شیعی فراهم آمد که مسائل، اهداف و نتایج مشترک را دنبال میکردند. از این رو، میتوان گفت دانشمندان امامیه بیشترین نقش را در پاسداشت، تبیین مسائل و نشر مکتب اهل بیت علیه السلام ایفا کردند:
الف-رویکرد تحقیقی دانشمندان امامیه به مسأله غدیر
حدیث غدیر یکی از استوارترین و مهمترین گزارههای حدیثی، تاریخی و کلامی بود که وجه همت دانشمندان و نویسندگان امامیه قرار گرفت. از مشاهیر دانشمندان امامیه شیخ صدوق است. صدوق وجود امام و مسأله نص و دیگر موضوعات مورد اختلاف فریقین را که از زمان امامان پیشین تا به حال مطرح بوده، به تبعیت از روش و سیرت علمی اهل بیت علیهم السلام ؛ بهویژه با استناد به حدیث غدیر، اثبات کرده است.
وی در کتاب معانیالاخبار با استناد به سلسله روات تسننِ متّصل به انس بن مالک، نتیجه میگیرد که حدیث غدیر، بالاتفاق مورد قبول همگان است.[۷۳] همچنین، در بررسی نسبت میان اهل بیت علیهم السلام و حدیث غدیر به طریق نقلی اثبات میکند که وقتی اطاعت علی علیه السلام بر مردم واجب شد؛ یعنی او امام است[۷۴] و انکار امامت ایشان به معنای انکار پیامبر صلی الله علیه و آله و در نهایت، انکار ربوبیت خداست[۷۵]
صدوق در کتاب علل الشرایع، وجوه اطاعت و پیروی از امام را تبیین و توصیف میکند[۷۶] و در ذیل آیه ۴۱/دخان، مصداق آن را علی علیه السلام و شیعیان آن حضرت میداند.[۷۷]
همچنین، در کتاب کمالالدین، اتصال اوصیاء از وجود آدم تا خاتم صلی الله علیه و آله را، دلیل پیوستگی نظام وصایت الهی و وصایت علی علیه السلام با حدیث غدیر بیان میکند.[۷۸]
شیخ، به علاوه گزارههای اصلی غدیر را استخراج و در کتاب مستقلی با عنوان معرفة فی الفضائل جمعآوری نمود.[۷۹] شیخ مفید(م۴۱۳ق) بهویژه در تفضیل امیرالمؤمنین، دارای آثار مستقل و نظرهای قابل اعتنایی است که مهمترین آنها درکتاب تفضیل امیرالمؤمین علیه السلام آمده است.
وی در این کتاب که به شیوه کلامی تألیف شده، با استفاده از آیات قرآن و احادیث و اخبار عامه اثبات میکند که بعد از وجود رسول الله صلی الله علیه و آله [۸۰] علی علیه السلام از همه ملائکه و انبیاء برتر است.[۸۱] شیخ در آثار دیگر خود هم به شرح و تفسیر حدیث غدیر پرداخته که در بخشهای دیگر این تحقیق به آنها اشاره شده است.
ب-دلایل دانشمندان امامیه در اهمیت مسأله غدیر:
دانشمندان امامیه به دلایل مختلف به حدیث غدیر استناد کرده، از آن برای طرح مسائل امامیه و و مقابله با دیدگاههای رقیب بهره میبردند که عبارتند از:
شواهد و قراین مندرج در خطبه غدیر:
این مقوله از پرکاربردترین مباحث علمی دانشمندان امامیه بود. سیدمرتضی(۳۵۵-۴۳۶ق)- از جمله پرچمداران مدرسه کلامی بغداد- در مباحثات علمی خود، از این مقوله بسیار بهره برد.[۸۲] وی بهویژه در دو کتاب تنزیه الانبیاء و الائمه و الشافی فی الامامه امامان را از گناه، تنزیه و به ردّ مخالفان و علت اختلافشان پرداخته؛ بر اساس اصول مذهب شیعه، عصمت امام را اثبات می کند. همو در تصریح بر نصّ امیرالمؤمنین علیه السلام ؛ به پاسخ رسول الله صلی الله علیه و آله به جمعی از صحابه استناد کرده که فرمود: این کار به امر خدا بود و آن را بر من تکلیف نمود و ضمناً با آیه ...لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ... به نقض دسیسهگران پرداخت و نیز این روایت را دلیل بر عصمت ائمه دانسته،[۸۳]امامت و عصمت را در التزام با یکدیگر قرار میدهد.[۸۴]
همچنین، در قضیه«تحکیم» به شرح واژه «امیرالمؤمنین» پرداخته و از قول علی علیه السلام نقل میکند که فرمود: رسول الله صلی الله علیه و آله مرا به تمام حق فرمان داد و قتال با سه گروه، از مصادیق دفاع از حق است.[۸۵]
سید مرتضی کتاب الشافی را در نقض المغنی فی الامامه، تألیف قاضی عبدالجبار معتزلی نوشت. در اهمیت این کتاب، شیخ طوسی مینویسد:«و هو كتاب لم يصنّف مثله في الامامة»[۸۶] این کتاب به روش کلامی نوشته شده؛ با استفاده از گزارههای تاریخی و حدیثی و استناد به حدیث غدیر، امامت علی علیه السلام تبیین[۸۷] و شبهات مخالفان و معاندان، پاسخ داده میشود.[۸۸]
شیخ مفید، نیز در کتاب کلامی-تاریخیِ الارشاد، با استناد به سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله در غدیر«ألَسْتُ أوْلَي بِكُمْ مِنْ أنْفُسِكُمْ» آن را دلیل بر نصّ امامت و استخلاف در مقام علی علیه السلام دانسته؛[۸۹] اضافه میکند: اعلان استخلاف آن حضرت در حضور مردم، تواتر صحابه، رجال عامه و شیعه بر امارت و اعطای لقب «اميرالمؤمنين» و تهنیت صحابه؛ همگی بر امامت علی علیه السلام دلالت دارد و همین را دلیل تداوم امامت قرار میدهد.[۹۰] براساس نظر شیخ؛ عموم مسلمانان اجماع دارند که رسول الله صلی الله علیه و آله پس از بازگشت از حجةالوداع؛ علی علیه السلام را بر تمام امت منصوب نمود و با خطاب صریح «مولي»، او را«سيّد مُطاع»قرار داد[۹۱] وی با استفاده از گزارههای نقلی و اخبار تاریخی، واژه«مولي»را به مفهوم «امام واجبالاطاعة»معنی کرده است.[۹۲]
نقل متواتر حدیث
این موضوع البته مورد اسناد امامیه و غیر آن در قرون مختلف بوده؛ اما اهتمام دانشمندان امامیه و اقبال دیگر فرقه های اسلامی این عصر، به ضبط و ثبت سلسه مسانید و روات حدیث غدیر؛ سبب تألیف آثار ارزشمندی گردید و کتابهایی با عنوان «مَن روي حديث غديرخم» نوشته شد. اگرچه عموم دانشمندان امامیه دراین زمینه کارهایی کردهاند[۹۳] اما تألیفات و آثار مدرسه قم بیشتر شهرت داشت و شیخ کلینی[۹۴]،خاندان بابویه، بهویژه شیخ صدوق[۹۵] و دست پروردگانشان درباره طرق مختلف نقل حدیث، آثار ارزندهای تألیف کردند[۹۶]
شیخ مفید با روش جرح و تعدیل، آثار قدمای اهل سنت را شرح کرده و معتقد است در خبر غدیر اختلاف نیست؛ بلکه اختلاف در تأویل آن و نصوص معتبر معصوم و صحابه، شاهد و دلیل تواتر غدیر است[۹۷]
اما شیخ طوسی احتیاط کرده، دلیل صحت حدیث غدیر را تواتر شیعه و سپس طرق علمای عامه میداند[۹۸]
شواهد ادبی(غدیریهها)
دانشمندان امامیه با استناد به غدیریهها و شرح و تفسیر آنها به تبیین عقاید امامیه پرداختند؛ از آن جمله سید رضی در تفسیر«حديث الولاية» بحث مفصلی را به اشعار اختصاص میدهد و در فصلی با عنوان:«فصل فيما روي من الاشعار في نصّ النبي علي اميرالمؤمنين عليه السلام»آن را دلیل بر نصّ امام میداند و در ذیل آن به شرح اشعار حسّان بن ثابت، قیس بن سعد، کمیت و حمیری پرداخته، دلیل و شاهد هر کدام را بیان میکند.[۹۹] همو در قصیدهای طولانی به شرح و توصیف حدیث غدیر پرداخته است.
سیدمرتضی و شیخ مفید نیز در احتجاجات و شرح آیات قرآنی؛ از گزارهها و قرینههای ادبی مبتنی بر غدیریهها بهره بردند.[۱۰۰] شیخ مفید با استفاده از شعر اخطل که واژه”مولا”را برابر با امامت و ریاست عامه معنی کرده، آن را منحصر در علی علیه السلام میداند[۱۰۱] و از این طریق(شعر)، تقدم اسلام علی علیه السلام را، دلیل بر امامت آن حضرت میگیرد.[۱۰۲]
همو در بیان واژه"مولی” به معنای" امامت"؛ به شعر حسان بن ثابت و تأیید آن از سوی رسولالله شعر حسان را تأیید کرد و این بدین معناست که منظور آن حضرت از”مولی"“امامت"بوده و گرنه آن هنگام که حسان آن را خواند، انکار و ردّ مینمود.[۱۰۳]
شیخ، استفاده بیشتری از این اشعارکرده و آن را شاهد امامت منصوص امیرالمؤمنین می داند[۱۰۴]شمول اسناد شیخ به اشعار شامل تابعین هم میشود؛ برای نمونه، از قصیده لامیه قیس بن سعد-که در میدان صفّین سروده- استفادههای متعددی میکند؛ مثلا واژه"امام"را در این شعر مستند به وحی و حدیث رسولالله صلی الله علیه و آله ؛ یعنی:«من كنت مولا...»کرده، بر این عقیده است که این اشعار بر امامت امیرالمؤمنین دلالت میکند و نتیجه میگیرد که وجود این گونه اشعار، نشانه ثبات عقاید شیعه و ابطال دشمنی معتزله در انکار این فضائل است[۱۰۵]
غدیر؛ اتمام حجت الهی
در آثار اهل بیت علیهم السلام و پیشینیان به کرات بر این موضوع تأکید شده که غدیر معیار سنجش ایمان مردم است و توجه به آن در این دوران، تکلیف شیعه را در مواجهه با تحولات پیچیده آغازین سده غیبت کبری روشن مینمود. صدوق مینویسد: غدیر برای هیچ کس عذری به جا نگذاشته و به سخنی از حضرت زهرا(س)استناد می کند که فرمود: «هل تَرَك أبي يومَ غديرِ خُم لِأحَد عُذراً»[۱۰۶]
وجوه استنباطی- استدلالی دانشمندان امامیه
تبیین لغوی و ارائه تعاریف:
دانشمندان امامیه با طرح ادلّه عقلی و نقلی، عبارات حدیث غدیر را تعریف کردند.
صدوق معتقد است: «مولی»، بیانگر انتصاب صریح همه امامان توسط رسولالله صلی الله علیه و آله است.[۱۰۷]
سیدمرتضی تصریح میکند:«أولي» خاصترین حق، بر آن چیزی است که به آن اختصاص یافته[۱۰۸] و امامت همان «ولایت» است و ولایت؛ یعنی «حکومت و تصدی امور و اطاعت از فردی که در رأس این امور قرار دارد»[۱۰۹]
شیخ مفید به کرات، "مولی" و معانی مختلف آن را تبیین، و با ادلّه عقلی و نقلی اثبات میکند که مولی در حدیث غدیر همان"اولویت، ریاست و زعامت امت اسلامی"است و حاضرانِ در غدیر، جز این استنباط نکردند[۱۱۰]
ضرورت وجود امام
صدوق با استناد به آموزههای دینی و نصوص روایی؛ مسأله وصایت را سنت الهی میداند که پس از هر پیامبری، وصی قرار داشته[۱۱۱] و بدین ترتیب هریک از امامان، جانشین خود را معرفی میکردند[۱۱۲]. همو در بحثی ذیل«اميرالمؤمنين»مینویسد: مسأله انتصاب امام علی علیه السلام امری توقیفی بوده است.[۱۱۳]
نصّ الهی در اوصیای رسول الله صلی الله علیه و آله
این مهم به عنوان یکی از پیامهای اصلی غدیر بود که اهل بیت علیهم السلام به آن استناد جسته و دانشمندان امامیه با دلایل عقلی و نقلی آن را مورد بحث و شرح قرار میدادند.
نوبختی در بیان امامت منصوص مینویسد: «نشاید که ما یا یکی از مؤمنان به خواست و رأی خویش امامی را برخود برگزینیم؛ بلکه باید او را خداوند برپای دارد و برگزیند و تا هر زمان که خواهد آشکارسازد؛ زیرا خداوند به تدبیر کار و مصلحت آفرینندگان خویش داناتر و آگاهتر از ماست»[۱۱۴]و در اثبات سنت الهی بر اینکه وصایت، امری موروثی است؛ می نویسد: «نشاید که امامت در نسل کسی باشد که امامت او استوار نگردیده»[۱۱۵]
سیدرضی معتقد است: «شیعیان درهر حال که باشند، به صورت نقل مستقل متواتر روایت میکنند که رسول خدا صلی الله علیه و آله ، علی علیه السلام را جانشین خود بر امتش قرار داد و او را به نص تعیین کرد و اطاعت از او را در همه امور دین واجب نمود. رسول الله صلی الله علیه و آله آن را ظاهر و مکشوف انجام داد. پس واجب است که این خبر از نظر علمی و یقینی مورد قبول واقع شود»[۱۱۶]
صدوق به نقل از هذلی و با استناد به آیه ۶/ احزاب، و کلام پیامبر صلی الله علیه و آله در تأویل این آیه؛ شمول نصّ الهی را به تمام اهل بیت علیه السلام نسبت میدهد[۱۱۷]
دلالت غدیر بر وجوب اطاعت از امام
سیدمرتضی مینویسد: امام مفترضالطاعه است و رسول الله صلی الله علیه و آله با استناد به آیه۶ سوره احزاب، مردم را به اطاعت از ایشان فراخواند. دلیل وی هم دو واژه «مولی» و«اولی»است [۱۱۸] شیخ طوسی با شواهد ادبی، از واژه"اولی"، مفهوم مفترضالطاعه را دریافته، اطلاق آن را برای شخص امام و به طور مشخص امیرالمؤمنین منحصر میکند[۱۱۹].
مفید با استناد به آیات و روایت متعدد، نص امام را، دلیل وجوب اطاعت از او میداند و با بهرهگرفتن از نصوص معصومان، از حدیث «من كنت مولاه...»» نتیجه میگیرد که امام مفترضالطاعه است [۱۲۰]
وی در کتاب الافصاح، تواتر و اجماع برحدیث غدیر را مسلّم و دلالت بر ضرورت رهبری و حکومت دانسته، آن را دلیل اثبات ولایت و امامت علی علیه السلام و تقدم وی بر دیگران و وجوب اطاعت از او میداند[۱۲۱] همو با استناد به حدیث شریف"اللهمّ وال مَن والاه.." مینویسد: هرکس عصیان کند، از فرمان خدا عدول نموده؛ کافر است[۱۲۲]
از مجموع نظر صدوق دریافت میگردد ؛ وی با طرح ملازمت قرآن و عترت[۱۲۳] و علامات امام و وجوب اطاعت از او....[۱۲۴] قرابت، نص و حدیث را دلیل «عترت» او قرار میدهد و بر اساس حدیث غدیر، امیرالمؤمنین علیه السلام را مصداق عترت قرار داده؛ بدین واسطه با ادعای زیدیه مبنی بر انکار مقام عترت علی علیه السلام و وصایت و انحصار در امامان دوازدهگانه مقابله نموده؛ تناقض دیدگاه آنان را معلوم میگرداند. [۱۲۵]
غدیر،یومالولایه
پیام اصلی غدیر ولایت است. این مهم از جهات مختلف برای امامیه اهمیت داشت. از علی علیه السلام روایت است که فرمود: برای ما ویژگیهایی است: ولایت، وصیت، وراثت و حجت خدا بر شما و هرآنچه در غدیر خم است.[۱۲۶] به اعتقاد صدوق، ولایت نعمتی است که خداوند آن را به اهل بیت علیه السلام اختصاص داده و ازاین جهت، غدیر به «يومالولايه» وحدیث آن به"حدیث «الولايه» شهرت یافت[۱۲۷]
غدیر، معیار وحدت مسلمانان
صدوق از قول امام علی علیه السلام نقل می کند؛ رسول الله صلی الله علیه و آله ایشان را برای عموم مردم منصوب نمود.[۱۲۸] مفید از مجموع اسناد حدیث غدیر و ثقلین، دو نتیجه کلی را استنباط می کند: اتفاق و اجتماع. از آراء شیخ که در فصل حجۀالوداع و یوم الغدیر آمده؛ استنباط میگردد که حفظ دین، جلوگیری از اختلاف و ریشهکن کردن فتنه؛ فایده و ضرورت غدیر بوده است.[۱۲۹]سیدمرتضی به نقش غدیر در وحدتبخشی به جامعه، پرداخته؛ این مهم را درراستای اهداف بعثت انبیا و شریعت دانسته و تبعیت از حدیث ثقلین را، معیار تحقق این مهم درجامعه میداند[۱۳۰]
اثبات مهدویت
دانشمندان امامیه به واسطه غدیر، اصل مهدویت را اثبات و با عقاید انحرافی مقابله کردند. برای نمونه، شیخ صدوق در کتاب کمالالدین و در خاتمه عیون و برادرش ابوعبدالله حسین، آثاری در ردّ واقفیه نوشتند.
مناقب خاصه امام علی بن ابی طالب
این مهم یکی از راهبردهای مهم دانشمندان امامیه، در دفاع از عقاید حقه و مقابله با معاندان بود. صدوق در مباحث مرتبط با نص و احتجاج از این موضوع بهره برد و به روایت از اسناد خود از امام علی علیه السلام این حدیث شریف را نقل کرده[۱۳۱] و به طرق دیگر آن اشاره کرده است[۱۳۲]مفید، به سیاق کلامی-تاریخی؛ ضمن تصریح بر اختصاص فضیلت حدیث غدیر به امیرالمؤمنین ، از آن برای ردّ تقدم خلفا بر ریاست امت استفاده کرده است[۱۳۳] ابن مغازلی مینویسد: حدیث غدیر، صحیح و از قول رسول الله صلی الله علیه و آله است و کسی در این فضیلت با علی علیه السلام شریک نیست[۱۳۴]
د-میراث مکتوب امامیه درباره غدیر:
باید گفت؛ دگرگونیهای اجتماعی و فرهنگی، سهم عمدهای در نحوه مواجهه دانشمندان امامیه با موضوعهای اعتقادی داشت. در این راستا، آثار مختلف علمی تألیف گردید؛ مراکز تعلیمی گسترش یافت و دانشمندان امامیه در علوم مختلف اسلامی ورود کردند. در این قرن آثاری نوشته شد که به سبب غنای علمی و مرجعیت آن؛ به عنوان میراث عظیم، گرانبها و بیبدیل امامیه، همواره شایسته تقدیر بوده است. اهمیت این آثار از چند جهت قابل بررسی است:
-ابعاد مختلف غدیر مورد توجه قرارگرفت. آثار متعدد کلامی، روایی، تفسیری، حدیثی و فقهی نوشته شد که به خاطر ابتکار و روشمندی، بهکارگیری اصول عقلی و شواهد مختلف، بازخوانی و تشریح نصوص پیشوایان معصوم و متشرعه و بهرهگیری از قوه اجتهاد؛ مرجعیت علمی یافت و در فقه سیاسی و اجتماعی امامیه جایگاه ویژهای به خود اختصاص داد.
-از آنجا که برخی از این مباحث در محافل علمی، به ویژه در مناظرات و مقابله با مخافان ارائه شده؛ امکان دسترسی عامه به آن فراهم آمد.
-این آثار در مسألهشناسی، راهبرد و حلّ مسائل اجتماعی- سیاسی مفید واقع شد و بر اندیشههای اجتماعی متفکران مسلمان اثر گذاشت. آثار تألیف دانشمندان امامیه در مواجهه با غدیر از نظر مؤلف، روش تألیف، موضوع، هدف و منابع آن به چند دسته تقسیم میشود؛ که عبارتند از:
آثار کلامی- روایی:
محمدبن سلیمان کوفی(م قرن۴) در«مناقب امیرالمؤمنین»؛ به نقل کامل حدیث، طرق مختلف نقل و نصوص وارده از اهلبیت علیهم السلام ، صحابه و تابعان پرداخته؛ برخی از دریافتهای وی بدین شرح است: براساس حدیث ولایت، هرجای قرآن عبارت يَا أَيُّهَا الَّذِينَ... آمده؛ مصداق بارز آن علی علیه السلام است.[۱۳۵]
به استناد روایات صحیح، «آیه اکمال»: بیان ولایت علی علیه السلام از زبان رسول خدا صلی الله علیه و آله است.[۱۳۶] براساس این حدیث، علی علیه السلام ،«حاجز بين الكفر و الايمان» است[۱۳۷] و اهل بیت علیه السلام با استفاده از آن با مخالفان، احتجاج کردند[۱۳۸]
محمد بن عمر تمیمی(قاضی جعابی): از افاضل شیعه[۱۳۹] و از مشایخ صدوق[۱۴۰] و مسانید شیخ مفید بود. کتاب «مَن روي حديث غديرِخُم» از اوست[۱۴۱] و تألیفاتی نیز درباره طرق حدیث غدیر و امیرالمؤمنین دارد[۱۴۲] ابوعبدالله حسین غضائری(م۴۱۱ق)، از ثقات امامیه[۱۴۳] و همسان با شیخ مفید بود.[۱۴۴]. وی آثار متعددی در فضائل امامان و ردّ مخالفان نوشت که از مهمترین آنها کتاب «یوم الغدیر» است.[۱۴۵] عبیدالله بن احمد أنباری(م۳۵۶ق)، از شیوخ شیعه و در حدیث، ثقه بود. آثار متعددی در کلام، حدیث، تاریخ و فرق داشت که کتابی با عنوان«طرق حدیث الغدیر» منسوب به وی است.[۱۴۶]
حسین بن حمدان خصیبی(م۳۳۴ق)، صاحب کتاب الهدایة الکبری: در این کتاب با استفاده از حدیث غدیر، نص و ولایت اهلبیت علیه السلام اثبات و اسناد جمعی دال بر این امر جمعآوری شده است(خصیبی۱۴۱۱: ۱۰۳).
ابوالقاسم کوفی (م۳۵۲)،مؤلف الاستغاثة: کوفی، این کتاب را به سیاق کلامی- تاریخی نوشته و بیش از همه از نصوص اهلبیت علیه السلام استفاده کرده است. همو به نقل از اسناد خود از سعد بن ابی وقاص روایت میکند: پیامبر صلی الله علیه و آله در حقّ علی علیه السلام فرمود:«من کنت مولاه..”و"علی مع الحق»(کوفی، بیتا،۲: ۶۳). علاوه براین، میتوان به آثار صاحب بن عباد در تثبیت امامت علی علیه السلام و دلائل آن(ابن ندیم، بیتا:۱۵)؛ دلائل الإمامۀ، اثر عیاشی در اثبات فضایل علی علیه السلام (ابن ندیم، بیتا، ۲۴۴ )؛"کتاب الغدیر"،تألیف مهلبی (طوسی، ۱۴۱۷: ۱۶۱) و علی بن کردین مؤلف کتابی با عنوان اخیر یاد کرد(طوسی، ۱۴۱۷: ۳۱۴).
متون فقه الغدیر:
باید گفت استخراج مبانی کاربردی توسط یک مجتهد جامعالشرایط، برای حلّ و فصل امور و عبور از مسائل عصر غیبت، از ضروریات مبتنی بر آموزههای دینی و استدلالات فقهی است. استنباطهای فقهی- اصولی دانشمندان امامیه در آغازین سده غیبت در این رابطه، از مهمترین دستاوردهای عقیدتی شیعه به شمار میرفت. به نظر میرسد یکی از راهبردهای مهم امامیه دراین عصر، تقویت جایگاه مرجعیت فقهای شیعی در جامعه بوده است. با مراجعه به فهرست آثار عیاشی معلوم میگردد که دانشمندان و فقهای امامیه در مسائل مختلف اجتماعی ورود کردهاند. عیاشی همچنین کتابی دارد با عنوان کتاب فرض طاعة العلماء-که ابنندیم آن را ذکر میکند(ابن ندیم، بیتا :۲۴۵). عنوان برخی از آثار سید مرتضی( مانند: المسائل الطرابلسیه، المسائل الدیملیه، المسائل الطوسیه، المسائل الجرجانیه، المسائل الصیداویه) نیز بیانگر حضور فعال در صحنههای اجتماعی است(طوسی، ۱۴۱۷: ۱۶۴-۱۶۵).
یکی از استنباطهای فقهی حدیث غدیر که از قاعده امامت و ولایت نشأت میگرفت؛"مسأله ولایت عامه"است. مفید در کتاب الفصول المختارۀ،در بحث"ثبوت الاجتهاد" به شرح و اثبات این مقوله میپردازد و در مقام تقابل اجتهاد با ظاهرگرایی مینویسد: مسلمان، ناچار به اجتهاد نیاز پیدا میکند و چنانچه کسی بر اساس نص و اجماع عمل کند، ما آن را طبق اجتهاد، صحیح میدانیم و این همان علت نیاز به مجتهد است. او به حق، حیطه ورود فقیه مجتهد و تقلید را در فروع دین میداند (مفید فصول، ۱۴۱۴: ۱۰۶-۱۰۵). بخش دیگری از آثار دانشمندان امامیه، به احکام و آداب غدیر پرداخته؛ که کتاب الکافی ، تألیف کلینی(کلینی ۱۳۶۵٬۴/۵۶۶-۵۶۷) و ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، اثر شیخ صدوق از این دست است. شیخ کلینی به اسناد خویش از امام صادق علیه السلام ، روایت میکند که فرمود:"بُنی الإسلامُ علی خَمسِ: الصلاة و الزکاة و الصوم و الحج و الولایة و لم ینادَ بشیءٍ[مثل] ما نودی بالولایة یومَ الغدیرِ"(کلینی ۱۳۶۵٬۲/۲۱). صدوق هم با نقل روایتی، دلیل فضیلت غدیر را، عقد ولایت امیرالمؤمنین و آداب و احکام آن میداند(صدوق، ۱۴۰۶: ۷۴). درآثار شیخ مفید نیز، اهمیت غدیر با استناد به نصوص اهل بیت صلی الله علیه و آله آمده است(مفید مسار، ۱۴۱۴: ۳۹-۴۰؛ مفید،۱۳۸۵ ق. ۱: ۱۴-۱۵). از دیگر آثار کتب صلاة الغدیر، تألیف عیاشی(نجاشی، ۱۴۱۶: ۳۵۱) و محمد بن احمد بن ابراهیم صابونی است(همان:۳۷۴).
متون تفسیری
تفاسیر امامیه درباره غدیر، عموماً نشأت گرفته از نصوص اهل بیت علیه السلام و بهویژه در ذیل آیات "ابلاغ"و"اکمال" است. از این نمونه میتوان سه تفسیر منسوب به عیاشی، فرات کوفی و شیخ مفید را نام برد که از این میان؛ تفسیر شیخ مفید، رویکرد کلامی و فقهی دارد(شیخ مفید، ۱۴۱۰: ۱۲۳-۱۳۰و۵۰۶-۵۰۳و ۴۵۲و۵۱۵) و دو دیگر به شیوه روایی و حدیثی است. در این میان، تفسیر فرات کوفی تعلق خاطر بیشتری به حدیث غدیر دارد و بیش از همه از روایات اهل بیت علیه السلام بهره برده، مباحث مختلف غدیر را در آیات مطرح و نکات مهمی را بیان میکند. همو در ذیل آیه ۳ /مائده، به اسناد خود از امام صادق علیه السلام روایت میکند؛ این آیه مخصوص علی علیه السلام است و از قول ابن عباس مینویسد: دو واژه "اکملتُ" و"اتممتُ" در این آیه به ترتیب،"رسولالله"و"علی" است(فرات کوفی،۱۴۱۰: ۱۲۱-۱۱۷). دیگری تفسیرعیاشی است . وی در ذیل آیه۶۷/ مائده؛ واقعه و حدیث غدیر را به نقل از اسناد خود از زید بن ارقم نقل میکند و بر مسأله نصّ الهی، نگرانی پیامبر صلی الله علیه و آله از قریش و گفتگوهای صحابه تأکید میکند(عیاشی،بیتا،۹۸-۱۰۰).
کتب فرقه شناختی
در قرن چهارم، انشعابات جدیدی در شیعه پدید آمد. دانشمندان امامیه با تألیف آثار متعدد، عقاید این گروهها را تشریح و با طرح ادلّه عقلی و نقلی، از عقاید امامیه دفاع کردند و مطاعن منحرفان را برملا ساختند. از مشاهیر امامیه، شیخ طوسی، نجاشی، شیخ صدوق و الانباری(م۳۵۶هـ)بیشتر به این مقوله پرداختند(نوبختی، ۱۳۸۱، بخش اول). معروفترین اثر در این زمینه، کتاب فرقالشیعه، منسوب به حسن بن موسی نوبختی(۲۷۳-۳۱۱هـ)، از معاریف متکلمان، محدثان و ثقات دانشمندان امامیه بود. اسلوب نوبختی در این کتاب، کلامی است و به شیوه متکلمان اقوال مختلف را ارائه میکند و به نقد و جرح آنها میپردازد. وی در تعریف امامیه به آیات و نصوص، استناد میکند و امامیه را درقرن چهارم اینگونه تعریف میکند: «گفتند گفتار هیچ یک از این دسته ها درست نیست؛ بلکه خداوند بزرگ را از پشت حسن بن علی، بر روی زمین راهبری است و او به روش نخستین و شیوههای پیشین، جانشین پدر است»(نوبختی ۱۳۸۱: ۹۲).
متون زیارات و مناقب
تألیف آثاری در باب زیارت، بیانگر بخشی از اهمیت یوم الغدیر بوده است. ازجمله این آثار، کتابی است منسوب به ابوعبدالله محمد قضاعی(زنده تا۳۴۶ ه) که شامل زیارتنامههایی مرتبط با مشهد علی علیه السلام در یوم الغدیر میشود(گلبرگ،۱۴۱۳: ۳۶۴). دیگری کتاب الزیارات و الفضائل، تألیف ابوالحسن محمد قمی(م۳۶۸هـ .ق /۹۷۸م) است که به المزار، المزار الکبیر و کامل الزیارات مشهور است (گلبرگ،۱۴۱۳: ۶۱۱-۶۱۰). از مجموعه آثار مناقب، باید از "المناقب" خوارزمی نام برد که به سیاق کلامی است و مؤلف با بهرهگیری از ادلّه روایی و عقلیِ متصل به غدیر، حقانیت اهل بیت علیه السلام را اثبات میکند و به احتجاج با منکران میپردازد(خوارزمی، ۱۴۱۱: ۱۲و۱۶۲-۱۶۱).
آثار ادبی
حدیث غدیر بنمایه معرفتی و اعتقادی برخی از رجال علم و ادب بوده، آثاری از این دست را که با زبان شعر و نظم سروده شده، باید"غدیریه"نامید.؛ از آن جمله قصیده سیدرضی، کتاب السرقات الشعر(الشعراء) (۳)، تألیف ابوعبدالله محمد(محمود) مرزبانی(م۳۸۴هـ)و شرح قصیده حسان توسط ابن بابویه(م۳۸۱هـ) است که مورد توجه ویژه ابن طاووس واقع شده است (گلبرگ،۱۴۱۳: ۵۱۶).
نتیجه
۱.رویکرد امامیه به مسأله غدیر، ناشی از اهمیت و جایگاه مسأله امامت در فهم شریعت و طریقه ظهور و بروز آن در اداره جامعه و زندگی مردم و مهمتر از همه، پیوستگی مفهوم و هویت آن با مکتب اهل بیت علیه السلام بود. باتوجه به ظرفیتهای جامعه اسلامی و قابلیتهای امامیه در قرن چهارم، انتظار میرفت که این مقوله مورد بازخوانی و استفاده بیشتری قراربگیرد.
۲. در قرن چهارم از یک سو عقاید شیعی در معرض هجوم قرار گرفت و ازسوی دیگر، امامیه وظیفه دفاع و مقابله با این هجمهها را از اهم تکالیف خود میدانستند. دانشمندان امامیه به دلایل مختلف به حدیث غدیر استناد جسته و از آن برای طرح مسائل مهم و مقابله با دیدگاههای رقیب میپرداختند. نتیجه این امر، ایجاد دارالعلم و خزانه الکتب، توسعه مراکز علمی و سفرهای تبلیغی، حضور فعال و موفق در محافل علمی و مناظرات، مشارکت فعال اجتماعی و تألیف آثار مهم علمی بود. میتوان گفت راهبرد اصلی امامیه در این خصوص، دفاع از شریعت، اثبات حقانیت اهل بیت علیه السلام و حل مسائل شیعیان بوده است. این سیاست برای حیات فکری شیعه ضرورت داشت و سند مهمی برای دفاع از مذهب به شمار میآمد.
۳.تألیفات دانشمندان امامیه در خصوص غدیر، به جهت روش و موضوع و هدف و بهرهبرداری از گزارههای مختلف به چند دسته تقسیم میشود که به عنوان میراث عظیم، گرانبها و بیبدیل امامیه همواره شایسته تقدیر بوده است. اهمیت این آثار از ابعاد مختلف قابل بررسی است که عبارتند از: تبیین مسأله و ارائه تعاریف روشن وجامع، توجه به ابعاد عقلی و نقلی حدیث و مهمتر از همه، تسری مفاهیم آن در فقه سیاسی و اجتماعی امامیه. آثار دانشمندان امامیه بر اندیشه اجتماعی و سیاسی متفکران مسلمان تأثیرات بسزایی گذاشت و در حضور فعال شیعیان در امور اجتماعی همبستگی مستقیم داشت.
۴.ایجاد کتابخانهها و دارالعلمها به عنوان یک رویکرد مهم نه تنها میان عالمان، که در میان وزیران و امیران بویهی نیز گسترش یافت. دانشمندان امامیه اقدامات متعددی را در راستای نشاط و بالندگی محافل شیعی و نشر معارف اهل بیت علیه السلام ، بهکار گرفتند. یکی از این اقدامات جمعآوری و استنساخ کتابها و رسالههای پیشینیان بود که در بلاد مختلف پراکنده بود.
۵. آلبویه امکان ظهور رقابت امامیه را با سایر مذاهب اسلامی فراهم کردند. اقدام بویهیان در رسمیت بخشیدن به نمادها و مظاهر شیعی، چون: جشن غدیر و سوگواری عاشورا و مشارکت دادن شیعیان در عرصههای مختلف، در تقویت هویت جمعی شیعیان و افزایش میزان پایبندی آنها به ارکان اعتقادی خود سهم موثری داشت.
۶.انجام مناظرات و رحلههای علمی، نتیجه راهبرد امامیه در عرصه تعلیم تبلیغ و مقابله با دیگران بود. این محافل به خاطر طرح مسائل مهم، شیوههای احتجاج طرفین و تأثیری که بر افکار عمومی داشت، در نوع خود بیبدیل و ممتاز بود و یکی از اقدامات موفق و تأثیرگذار امامیه بهشمار میرفت. یکی از دلایل و اسناد مهم دانشمندان امامیه، حدیث غدیر و دلایل عقلی و نقلی و شواهد ادبی و تاریخی مرتبط با آن بود.
پی نوشتها
۲.در نظر شیخ، نص به معنای استخلاف به فرمان خدا و اقامه آن از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله است(شیخ مفید الافصاح۱۴۱۲: ۹۸).
۳.این کتاب در اصل فاقد عنوان مشخص است؛ اما درمنابع مختلف با نام هایی چون”السرقات الشعر"(الشعراء) و”مرقات (الشعر)”آمده است(گلبرگ،۱۴۱۳: ۵۱۶).
منبع
فصلنامه پژوهش های تاریخی، دوره: ۶، شماره: ۴، سال ۱۳۹۳.
پانویس
- ↑ مریم سعیدیان جزی.
- ↑ نوشته سید محسن امین
- ↑ نوشته آغا بزرگ تهرانی
- ↑ نوشته ولایتی
- ↑ مندرج در :شیعه شناسی نوشته علی انصاری.
- ↑ نوشته محمد باقر انصاری
- ↑ المحامی، ص، ۹۹.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج۱۱، ص۳۱۱.
- ↑ المحامی، ص۷۴.
- ↑ ص۱۴۶.
- ↑ ربع القرن مع العلامة الامینی، ص۲۹۰.
- ↑ ابنکثیر، ج۵، ص ۲۰۹.
- ↑ ربع القرن مع العلامة الامینی، ص۲۹۰.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج۱۱، ص۳۱۱.
- ↑ رجال النجاشی، ص۳۹۶.
- ↑ انساب الاشراف، ج۲، ص۱۰۸.
- ↑ همان، ج۲، ص۲۵۶.
- ↑ الهدایة،ص۱۳۶.
- ↑ المنتظم فی تاریخالامم و الملوک، ج۱۴، ص۳۳۹.
- ↑ المنتظم فی تاریخالامم و الملوک، ج۱۴، ص۲۹۳.
- ↑ کتاب ماه، کلیات، ش۱۵۲، صص۹۲-۹۷.
- ↑ معجم البلدان، ج۲، ص۳۴۲.
- ↑ المنتظم فی تاریخالامم و الملوک، ج۱۴، ص۳۶۶.
- ↑ ابن کثیر، ج۱۲، ص۳۵۷
- ↑ یتیمة الدهر فی محاسن اهل العصر، ج۳، ص۱۴۵.
- ↑ معجم البلدان، ج۱، ص۵۳۴.
- ↑ تجارب الامم، ج۶، ص۲۸۶.
- ↑ همان، ص ۳۱۵.
- ↑ احسن التقاسیم فی معرفه الأقالیم، ص۱۳۳.
- ↑ المنتظم فی تاریخالامم و الملوک، ج۱۴، ص۳۷۶؛ یتمة الدهر فی محاسن اهل العصر، ج۵، ص۱۰۶.
- ↑ جواهر الكلام، ج۱۱، ص۱۳۱؛ مجمع الفائدة و البرهان،ج۳، ص۳۱-۳۲.
- ↑ معجم رجال الحدیث،ج۵، صص۲۵۱-۲۵۰.
- ↑ مصباح المتهجد، ص۷۵۸-۷۴۶.
- ↑ الکافی، ج۴،صص۵۶۸-۵۶۴.
- ↑ الامالی،ص۵۰؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۷۷-۷۴؛ مصباح المتهجد، ص۷۴۶؛ تهذیب الاحکام، ج۳، ص۱۴۳ و ج۶، ص۱۸.
- ↑ مصباح المتهجد، ص۷۴۶-۷۵۸.
- ↑ مسار الشیعة، ص۳۹-۴۱.
- ↑ السنن الکبری، ج۱۰، ص۱۴؛ نیز نک:مسند ابی داوود، ص۲۳.
- ↑ کنز العمال، ص۴۸۳-۴۸۴.
- ↑ تجارب الامم، ج۷، ۴۰۱؛ تاریخ الطبری، ج۱۱، ص۱۰۰؛ تاریخ الاسلام، ج۲۶، ص۱۲-۱۱؛ شذورالعقود فی تاریخالعهود، ص۲۲۵.
- ↑ شذرات الذهب، ج۴، ص۲۷۳.
- ↑ ثمارالقلوب فی المضاف والمنسوب، ص۴۷۵.
- ↑ المنتظم فی تاریخالامم و الملوک، ج۱۴، ۱۵۱ و۱۸۹.
- ↑ المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۱۴، ص۳۷۷ و ر.ک: تاریخ الاسلام، ج۲۶، ص۱۲-۱۱ و ج ۲۷ ، ص۹؛ الکامل فی التاریخ، ج۸، ۵۵۰-۵۴۹ و ۵۸۹.
- ↑ کتاب الأوراق قسم اخبار الشعراء، ج۲، ص۱۲۵.
- ↑ یتیمۀ الدهر فی محاسن اهل العصر، ج۳، ص۱۵۵-۱۵۶؛ المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۱۴، ص۳۶۹.
- ↑ المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۱۴، ص۳۴۴-۳۶۹.
- ↑ المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۱۵، ص۱۱۸.
- ↑ المحامی، ص۲۲.
- ↑ روضاتالجنات فی احوالالعلماء و السادات، ج۱، ص۱۸۰ و ج۲، ص۱۰۳-۱۰۹.
- ↑ دلائل الامامه، ص۱۲۲؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۲، ص۵۰۹ و۵۲۱.
- ↑ الفصول المختاره، ص۱۸ و ۱۳۲-۱۳۵.
- ↑ شیخ صدوق در آثار مختلف، چون: من لایحضره الفقیه، الهدایه، الامالی؛ مثلا در کتاب اخیر، ص۱۳۷.
- ↑ الاختصاص، ص۲۱، ۲۳، ۶۳.
- ↑ الاختصاص، ص۲۱، ۲۳، ۶۳.
- ↑ الاختصاص، ص۲۱، ۲۳، ۶۳؛ابنکثیر،ج۱۲، ۵۳.
- ↑ رک: الامالی، صص ۱۷۳و۱۸۵-۱۸۳و۱۸۸-۱۸۷و۴۳۷ و۶۷۰.
- ↑ الامالی، ص۵۶۷
- ↑ الإفصاح فی امامةامیرالمؤمنین، ص۳۲-۳۳؛ مسار الشیعه، ص۱۸ و ۳۱ و المقنعة، ص۱۳.
- ↑ تاریخ طبرستان، ص ۹۹ -۱۰۶ و ۱۳۰.
- ↑ طبقات المحدثین بإصبهان و الواردین علیها، ج۱، ص۵۸.
- ↑ کمال الدین وتمام النعمة، ج۲، ص۴۴۲-۴۴۳.
- ↑ الامالی،مجلس ۲۶.
- ↑ الامالی، ص۸ و ۱۸۳-۱۸۵؛ رجال نجاشی، ج۱، ص۱۸۴.
- ↑ الرجال، ص۴۳۹.
- ↑ بدائع الملح، ص۱۷۹.
- ↑ رجال نجاشی، ص۴۴۰.
- ↑ الفصول المختاره، ص۱۳۲-۱۳۵.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج1و2.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج۲، ص۵۰۲.
- ↑ مفید، ۱۴۱۳: ۳۱و۳۵ و...
- ↑ روضاتالجنات فی احوالالعلماء و السادات، ج۵، ص۱۱۰.
- ↑ معانی الاخبار، ص۶۷-۶۸.
- ↑ معانی الاخبار، ص۷۰-۶۷؛ و نیز ر.ک: الامالی، ص ۲، ۱۴، ۱۱۵-۱۱۳، ۳۰۶ ، ۳۱۶، ۳۵۴-۳۵۶، ۵۸۲.
- ↑ معانی الاخبار، ص۶۵۶.
- ↑ علل الشرائع، ج۱، ص۱۷۵-۱۷۴.
- ↑ فضائل الشیعه، ص۲۳-۲۴.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة،ص۲۳۴.
- ↑ الخصال، ج ۱، ص۶۷-۶۶.
- ↑ تفضیل امیرالمؤمنین، ص۳۱.
- ↑ همان، ص۲۷.
- ↑ تنزیه الانبیا، ص۱۳۲-۱۳۳.
- ↑ تنزیه الانبیاء، ص۱۲۰-۱۲۱.
- ↑ همان، ص۱۳۳.
- ↑ تنزیه الانبیاء، ص۱۴۹-۱۵۳.
- ↑ الفهرست، ص۱۶۴.
- ↑ الشافی فی الامامة، ج۳، ۵-۸.
- ↑ همان، ج۳، ص۱۵۵.
- ↑ الارشاد، ج۱، ص۸.
- ↑ النکت، ص۴۳-۴۴.
- ↑ همان، ص ۴۴-۴۵.
- ↑ الاقتصاد، ص۲۱۶.
- ↑ تهلايب الاحكام، ج3، ص143؛ الامالی، صص 247، 255،254 و332.
- ↑ اختیار معرفة الرجال، ج1، ص12؛ الکافی، ج1، 289و 566.
- ↑ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۲۵۹-۲۶۱؛ الامالی، ص۱۲۵؛ عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۴۷.
- ↑ حاشیه مجمع الفائده و البرهان، ص۷۰۱.
- ↑ الاختصاص،ص۴-۷؛ و نیز ر.ک: الارشاد،ج۱، ص۸؛ الامالی، ص۵۵-۵۷.
- ↑ الاقتصاد، ص۲۱۶.
- ↑ خصائص الائمه، ص۳۵-۳۶.
- ↑ رسائل مرتضی، ج۴، ص۱۳۱و۱۳۴؛الفصول المختاره، ص۲۸۰؛ مسار الشیعة، ص۳۹.
- ↑ اقسام المولی، ص ۳۹-۴۰.
- ↑ اقسام المولی، ص ۳۷-۳۸، ۲۹۰-۲۹۱؛ الفصول المختاره، ص۲۰۸.
- ↑ الفصول المختاره، ص۲۹۰-۲۹۱.
- ↑ الفصول المختاره، ص۲۵۹.
- ↑ الفصول المختاره، ص۲۹۰-۲۹۲.
- ↑ الخصال، صص ۱۷۳و۳۲-۳۳.
- ↑ عیون اخبارالرضا، ج۲، ص۵۸.
- ↑ رسائل مرتضی، ج۴، ص۱۳۱.
- ↑ همان، ج۴، ص۱۳۱-۱۳۴.
- ↑ اقسام المولی، ص۴۰-۴۲.
- ↑ عیون اخبار الرضا،ج۱، ص ۲۱۱-۲۱۰.
- ↑ همان، ج۲،ص۳۷.
- ↑ عیون اخبار الرضا، ج1، صص۱۷۹-۱۷۳.
- ↑ فرق الشیعه، ص۹۳.
- ↑ همان، ص۹۲.
- ↑ خصائص الائمه، ص۳۴-۳۶.
- ↑ الخصال، ص۴۷۹.
- ↑ رسائل مرتضی، ج۴، ص۱۳۱-۱۳۲.
- ↑ الاقتصاد، ص۲۱۵-۲۱۶.
- ↑ (الارشاد، ج۱، ص۷-۸.
- ↑ الافصاح، ص۱۳۲-۳۳.
- ↑ همان، ص ۱۲۹-۱۲۸.
- ↑ معانی الاخبار،ج ۱، ۲۳۵.
- ↑ کمال الدین وتمام النعمة، ج۲، ص۳۳۶-۳۳۷.
- ↑ معانی الاخبار، ج۲، ص۴۷۸-۴۷۹؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۱۱۶.
- ↑ المسترشد فی امامة امیرالمؤمنین علیه السلام، ص۲۹۹؛ الکافی ج۲، ص۲۸.
- ↑ فضایل الشیعه، ص۴۱۴.
- ↑ الخصال، ص۵۷۸.
- ↑ مفید، ۱۴۱۳: ۱۷۹-۱۸۰.
- ↑ رسائل مرتضی، ج۳، ص۱۹-۲۱.
- ↑ الخصال، ج۲، ص۵۷۲ و نیز نک:الهدایة الکبری، ص۱۳۸.
- ↑ الخصال، ج۱، ص۳۱۱.
- ↑ مسارالشیعه،ص ۳۸-۳۹؛ الکافئة، ص ۱۲۹؛ تفضیل امیر المؤمنین، ص ۳۳-۳۲.
- ↑ العمده، ص ۱۰۸؛الطرائف، ص۱۴۲.
- ↑ مناقب امیرالمؤمنین، ج۱، ص۱۲۱.
- ↑ مناقب امیرالمؤمنین،ج۱، ص ۱۳۸-۱۳۶و۴۰۹.
- ↑ كنز العمال، ج۱۵، ص۴۸۲.
- ↑ همان، ج۲، صص ۳۷۴- ۳۷۲و۳۸۰-۳۸۳و۳۹۲.
- ↑ الفهرست، ص۲۴۷.
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۷۰.
- ↑ رجال النجاشی، ص۳۹۵-۳۹۴.
- ↑ الفهرست، ص۲۴۷.
- ↑ الرجال، ص۴۲۵.
- ↑ سیراعلام النبلاء، ج۱۷، ص ۳۲۹.
- ↑ رجال نجاشی، ص۶۹.
- ↑ رجال نجاشی، ص۲۳۳؛ الفهرست، ص۲۴۷.