ابلیس و غدیر: تفاوت میان نسخهها
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
== وحشت شیاطین در غدیر<ref>اسرار غدیر: ص ۶۸؛ واقعه قرآنی غدیر: ص ۱۳۱؛ اسرار غدیر: ص ۷۰.</ref> == | == وحشت شیاطین در غدیر<ref>اسرار غدیر: ص ۶۸؛ واقعه قرآنی غدیر: ص ۱۳۱؛ اسرار غدیر: ص ۷۰.</ref> == | ||
ابلیس و دار و دسته اش - این دشمنان سختکوش انسان - | ابلیس و دار و دسته اش - این دشمنان سختکوش انسان - ‹‹غدیر›› را هولناکترین مقطع برای خود به حساب آوردند. آنان واهمه داشتند که پس از غدیر، راه گمراهیِ انسانها بسته شود. به همین جهت در آن روز، بسیار محزون بودند و فریادشان بلند بود. | ||
ولی شیاطین انسی به فریاد ابلیس و گروهش رسیدند و در همان غدیر وعدههایی به او دادند و نقشههایی کشیدند و توطئههایی نمودند که آن حزن و اندوه و فریادهای شیطان یکباره تبدیل به خوشحالی و سرور گردید. | ولی شیاطین انسی به فریاد ابلیس و گروهش رسیدند و در همان غدیر وعدههایی به او دادند و نقشههایی کشیدند و توطئههایی نمودند که آن حزن و اندوه و فریادهای شیطان یکباره تبدیل به خوشحالی و سرور گردید. | ||
خط ۱۵۴: | خط ۱۵۴: | ||
این بود که آن روز را هولناکترین مقطع برای خود به حساب آوردند که اگر فرامین آن روز به مرحله عمل م یرسید همه راههای انحراف تا ابد بر انسانها بسته میشد. این را بزرگ شیاطین یعنی ابلیس - که از روز اول کمر به گمراهی مردم بسته بود - بهتر از اصحابش میفهمید. | این بود که آن روز را هولناکترین مقطع برای خود به حساب آوردند که اگر فرامین آن روز به مرحله عمل م یرسید همه راههای انحراف تا ابد بر انسانها بسته میشد. این را بزرگ شیاطین یعنی ابلیس - که از روز اول کمر به گمراهی مردم بسته بود - بهتر از اصحابش میفهمید. | ||
همین که پیامبرصلی الله علیه وآله بر فراز منبر امیرالمؤمنین علیه السلام را بر سر دست بلند کرد و فرمود: {{متن عربی|مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَولاهُ … }} | همین که پیامبرصلی الله علیه وآله بر فراز منبر امیرالمؤمنین علیه السلام را بر سر دست بلند کرد و فرمود: {{متن عربی|مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَولاهُ … }}› ابلیس فریادی کشید و همه لشکریانش را فراخواند. با این فریاد، همه شیاطین در هر جا که بودند نزد او جمع شدند و گفتند: ای آقای ما و ای مولای ما! این چه فریادی بود؟! چه چیزی تو را این گونه به وحشت انداخته است؟! ما تاکنون فریادی وحشتناک تر از این از تو نشنیده بودیم. | ||
ابلیس گفت: ‹‹این پیامبر کاری کرد که اگر به نتیجه برسد هرگز خدا معصیت نخواهد شد››! شیاطین که سابقه ماجرای حضرت آدم علیه السلام را به خاطر داشتند گفتند: ای آقای ما، تو همان کسی هستی که آدم را گمراه کردی! ولی گویا از این پس این امت رحمت شده محفوظ از گناه خواهند بود، و دیگر تو و ما را بر اینان راهی نیست؛ چرا که امام و پناه خود بعد از پیامبرشان به آنان شناسانده شد. | ابلیس گفت: ‹‹این پیامبر کاری کرد که اگر به نتیجه برسد هرگز خدا معصیت نخواهد شد››! شیاطین که سابقه ماجرای حضرت آدم علیه السلام را به خاطر داشتند گفتند: ای آقای ما، تو همان کسی هستی که آدم را گمراه کردی! ولی گویا از این پس این امت رحمت شده محفوظ از گناه خواهند بود، و دیگر تو و ما را بر اینان راهی نیست؛ چرا که امام و پناه خود بعد از پیامبرشان به آنان شناسانده شد. | ||
خط ۱۷۴: | خط ۱۷۴: | ||
ابلیس که از نقل سخن خود در آیه ای از قرآن کریم خرسند بود، با شنیدن {{متن قرآن|إِلَّا فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}سخت برآشفت. پس سرش را به سوی آسمان بلند کرد و خطاب به خداوند گفت: ‹‹قسم به عزت و جلالت، این گروه مؤمن را هم به بقیه ملحق خواهم کرد››! | ابلیس که از نقل سخن خود در آیه ای از قرآن کریم خرسند بود، با شنیدن {{متن قرآن|إِلَّا فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}سخت برآشفت. پس سرش را به سوی آسمان بلند کرد و خطاب به خداوند گفت: ‹‹قسم به عزت و جلالت، این گروه مؤمن را هم به بقیه ملحق خواهم کرد››! | ||
در اینجا آیه | در اینجا آیه ۴۲ سوره حجر نازل شد و پیامبرصلی الله علیه وآله که شاهد گفتگوی ابلیس با لشکریانش بود، این آیه را خطاب به ابلیس تلاوت فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ ۚ}}: ‹‹تو را بر بندگان واقعی من راهی نیست››. | ||
پس از این ماجراها دار و دسته ابلیس متفرق شدند، اما او بار دیگر فریادی زد و آنان بازگشتند و گفتند: ای آقای ما، این فریاد سوم چه بود؟! او گفت: ‹‹به خدا قسم، به خاطر اصحاب علی!›› آنگاه ابلیس در حضور شیاطین خطاب به خداوند گفت:‹‹یا رب، قسم به عزت و جلالت، چنان معاصی و گناهان را برای آنان زیبا جلوه دهم که مرتکب آن شوند، و این گونه آنان را نزد تو مبغوض نمایم››. | پس از این ماجراها دار و دسته ابلیس متفرق شدند، اما او بار دیگر فریادی زد و آنان بازگشتند و گفتند: ای آقای ما، این فریاد سوم چه بود؟! او گفت: ‹‹به خدا قسم، به خاطر اصحاب علی!›› آنگاه ابلیس در حضور شیاطین خطاب به خداوند گفت:‹‹یا رب، قسم به عزت و جلالت، چنان معاصی و گناهان را برای آنان زیبا جلوه دهم که مرتکب آن شوند، و این گونه آنان را نزد تو مبغوض نمایم››. | ||
خط ۱۸۰: | خط ۱۸۰: | ||
ابلیس که همچنان در منظر پیامبرصلی الله علیه وآله قرار داشت، و رفتار او زیر نگاههای پیامبرصلی الله علیه وآله بود، برای آنکه مردم او را دیده و سخن او را شنیده باشند به صورت پیرمردی نزد پیامبرصلی الله علیه وآله آمد و به طعنه گفت: ‹‹ای محمد، چقدر کم هستند آنان که با تو بر سر آنچه درباره پسر عمویت گفتی بیعت میکنند››! و این اشاره ای بود به آنچه بسیاری از آن جمعیت در دل داشتند و از اظهار آن خودداری میکردند.<ref>کتاب سلیم: ص ۱۴۵؛ الکافی: ج ۸ ص ۳۴۵؛ تفسیر القمی: ج ۲ ص ۲۰۱؛ تأویل الآیات: ج ۲ ص ۴۷۴ ۴۷۳ ح ۶ ۵؛ تفسیر العیاشی: ج ۲ ص ۳۰۱ ح ۱۱۱؛ الاقبال: ج ۲ ص ۲۴۹؛ شرح الاخبار: ج ۲ ص ۲۳۶؛ مدینة المعاجز: ج ۲ ص ۲۴۳؛ بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۵۶ ح ۴۰ و ج ۳۱ ص ۶۳۷ ح ۱۴۷ و ج ۳۷ ص ۱۶۸ ۱۶۴ ۱۳۵ ۱۱۹ و ج ۶۳ ص ۲۵۶؛ عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۳۰۳ ۱۴۱ ۱۳۵ ۱۲۵.</ref> | ابلیس که همچنان در منظر پیامبرصلی الله علیه وآله قرار داشت، و رفتار او زیر نگاههای پیامبرصلی الله علیه وآله بود، برای آنکه مردم او را دیده و سخن او را شنیده باشند به صورت پیرمردی نزد پیامبرصلی الله علیه وآله آمد و به طعنه گفت: ‹‹ای محمد، چقدر کم هستند آنان که با تو بر سر آنچه درباره پسر عمویت گفتی بیعت میکنند››! و این اشاره ای بود به آنچه بسیاری از آن جمعیت در دل داشتند و از اظهار آن خودداری میکردند.<ref>کتاب سلیم: ص ۱۴۵؛ الکافی: ج ۸ ص ۳۴۵؛ تفسیر القمی: ج ۲ ص ۲۰۱؛ تأویل الآیات: ج ۲ ص ۴۷۴ ۴۷۳ ح ۶ ۵؛ تفسیر العیاشی: ج ۲ ص ۳۰۱ ح ۱۱۱؛ الاقبال: ج ۲ ص ۲۴۹؛ شرح الاخبار: ج ۲ ص ۲۳۶؛ مدینة المعاجز: ج ۲ ص ۲۴۳؛ بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۵۶ ح ۴۰ و ج ۳۱ ص ۶۳۷ ح ۱۴۷ و ج ۳۷ ص ۱۶۸ ۱۶۴ ۱۳۵ ۱۱۹ و ج ۶۳ ص ۲۵۶؛ عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۳۰۳ ۱۴۱ ۱۳۵ ۱۲۵.</ref> | ||
== منبع == | |||
دانشنامه غدیر، جلد ۱۳، صفحه ۴۰۳. | دانشنامه غدیر، جلد ۱۳، صفحه ۴۰۳. | ||
پانویس | == پانویس == | ||
[[رده:قرآن و غدیر]] | [[رده:قرآن و غدیر]] |
نسخهٔ ۲۳ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۵۶
اندوه ابلیس در غدیر[۱]
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به من خبر داد كه ابليس و رؤساى اصحابش هنگام منصوب كردن آن حضرت مرا به امر خداوند در روز غدير خم حاضر بودند.
آن حضرت به مردم خبر داد كه من نسبت به آنان از خودشان صاحب اختيار ترم، و به ايشان دستور داد كه حاضران به غايبان برسانند.
(در آن روز) شياطين و مريدان از اصحاب ابليس رو به او كردند و گفتند: «اين امت، مورد رحمت قرار گرفته و حفظ شده اند، و ديگر تو و ما را بر اينان راهى نيست. چرا كه پناه و امام بعد از پيامبرشان به آنان شناسانده شد». ابليس غمگين و محزون رفت.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: پیامبرصلی الله علیه وآله به من خبر داد که: ابلیس و رؤسای اصحاب او هنگام منصوب شدن من در روز غدیر حاضر بودند. در آن روز، اصحاب ابلیس رو به او کردند و گفتند: این امت مورد رحمت قرار گرفتند و از گمراهی محفوظ شدند، و دیگر نه ما را و نه تو را بر آنان راهی نیست، چرا که امام و پناه خود بعد از پیامبرشان را شناختند. ابلیس با ناراحتی و اندوه از آنان جدا شد.
امیرالمؤمنین علیه السلام در ادامه کلامش فرمود: پیامبرصلی الله علیه وآله به من خبر داد: آن هنگام که مردم بعد از وفات من بیعت تو را بشکنند، ابلیس اصحابش را جمع میکند و آنان در مقابل او به سجده در میآیند و میگویند:آقای ما، ای بزرگِ ما، تو بودی که آدم را از بهشت بیرون کردی!
ابلیس میگوید: کدام امت بعد از پیامبرشان گمراه نشدند؟! هرگز! شما گمان میکنید من بر اینان سلطه و راهی ندارم؟! چگونه دیدید مرا هنگامی که کاری کردم تا امر خدا و پیامبر را درباره اطاعتِ علی بن ابی طالب کنار گذاردند؟[۲]
تلاش ابلیس برای اغوای شیعیان[۳]
امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که پیامبرصلی الله علیه وآله سخنانش را در غدیر فرمود و امیرالمؤمنین علیه السلام را برای مردم نصب کرد، ابلیس فریادی کشید که بزرگانِ گروهش نزد او جمع شدند و گفتند: ای بزرگِ ما، این چه فریادی بود؟! ابلیس گفت: وای بر شما! امروز مانند روز عیسی است! بخدا قسم، مردم را در این باره گمراه خواهم کرد….
بار دیگر ابلیس فریادی کشید و بزرگان گروهش نزد او جمع شدند و گفتند: ای بزرگِ ما، این فریادِ دوم چه بود؟! ابلیس گفت: خداوند درباره گفته من آیه ای نازل کرد: وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ : ‹‹ابلیس گمان خود را بر آنان به صدق رسانید››.
سپس ابلیس به سوی آسمان متوجه شد وگفت:خداوندا، به عزّت و جلالت قسم، گروههای هدایت یافته را هم به بقیه ملحق خواهم کرد!
در اینجا پیامبر خداصلی الله علیه وآله که متوجه رفتار ابلیس بود، این آیه را تلاوت فرمود: إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ ۚ وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ وَكِيلًا : ‹‹تو را بر بندگانِ واقعیِ من تسلط و راهی نیست››.
بار دیگر ابلیس فریادی کشید و بزرگان گروهش بسوی او بازگشتند و پرسیدند: این فریاد سوم چه بود؟ ابلیس گفت: بخدا قسم، از اصحاب علی (که نمیتوانم بر آنهاتسلط داشته باشم)! ولی خداوندا، قسم به عزت و جلالت، گناهان را برای آنان (یعنی شیعیان علی) زیبا جلوه خواهم داد تا با ارتکاب آن ایشان را به درگاه تو مبغوض نمایم.[۴]
حدیث غدیر در کلام ابلیس[۵]
سلمان که چشم بصیرتش در پرتو نور ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام فراتر از ظاهر را میدید نقل میکند: روزی ابلیس (به صورت آدمی) عبورش به عده ای افتاد که به امیرالمؤمنین علیه السلام ناسزا میگفتند. ابلیس به آنان گفت: بدا به حال شما که به مولای خود علی بن ابی طالب ناسزا میگویید! گفتند: تو از کجا می دانی که او مولای ماست؟ ابلیس گفت:
از گفته پیامبرتان که گفت:«مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ… ».[۶]
حضور و ظهور ابلیس در غدیر[۷]
صبح روز دوازدهم ذی الحجة در سفر حجةالوداع، با طلوع فجر نماز صبح خوانده شد. پس از آن مردم همچنان منتظر بودند تا نزدیکی ظهر شد و پیامبر رمی جمرات سهگانه را آغاز کرد و به ترتیب با همراهی مردم سه جمره را رمی کردند.
زمینهسازی برای غدیر چنان حساب شده و منظم پیش میرفت که ابعاد گسترده آن هر لحظه جهتگیری تازه ای را نشان میداد. اکنون نوبت آن بود که با جلوه ای بیسابقه مردم منظره ای را که احتمال نمیدادند به چشم خود ببینند.
آن روز مردم در مِنا کنار پیامبرصلی الله علیه وآله بودند که چشمشان به مردی افتاد که به رکوع و سجود میرفت و تضرع مینمود. کسانی که حاضر بودند گفتند: یا رسول اللَّه! چه نماز زیبایی میخواند! فرمود: ‹‹این همان شیطان است که پدر شما را از بهشت بیرون کرد››.
در اینجا علی علیه السلام با بی اعتنایی به سوی او رفت و او را محکم تکان داد به گونه ای که استخوانهایش در هم فرورفت. سپس فرمود: ‹‹انشاء اللَّه تو را خواهم کشت››.
شیطان پاسخ داد: تا هنگام وقت معلوم از طرف پروردگار بر قتل من قادر نخواهی بود. چرا قصد قتل مرا کردهای؟ به خدا قسم احدی تو را مبغوض نمیدارد مگر آنکه نطفه من قبل از نطفه پدرش در رحم مادر او قرار میگیرد. من در اموال و اولاد دشمنان تو شریک هستم. آنگاه با اشاره به آیه ۶۴سوره اسراء گفت: این همان کلام خداوند عز و جل در کتاب محکمش است که میفرماید: وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ ›: ‹‹در اموال و اولاد آنان شریک باش››. پیامبرصلی الله علیه وآله در حالی که مردم می شنیدند، فرمود:
‹‹یا علی، راست میگوید. کسی از قریش تو را مبغوض نمیدارد مگر زنا زاده، و کسی از انصار تو را مبغوض نمیدارد مگر یهودی، و کسی از عرب تو را مبغوض نمیدارد مگر زنا زاده، و کسی از بقیه مردم تو را مبغوض نمیدارد مگر اهل شقاوت››.
سپس لحظاتی سر مبارک را پایین انداخت، و بعد سر خود را بلند کرده فرمود:‹‹ای انصار، فرزندان خود را بر محبت علی عرضه کنید. اگر پاسخ مثبت دادند فرزند شما هستند، و اگر نپذیرفتند فرزند شما نیستند››.[۸]
دشمنی شیطان با غدیر[۹]
با برنامهریزی جامع برای سخنرانی استثنائی غدیر و گامهای سخن در این خطابه جهانی، این پیشبینیها و آن تدارکات با کیفیت و محتوایی که خطابه غدیر داشت و برنامههایی که پس از سخنرانی انجام شد، در بهترین فرض ممکن به ثمر رسید؛ به گونه ای که نتایج آن برای قرنها باقی ماند و نسلهای آینده بشریت آن را به همان عظمت تلقی کردند و نتیجه گرفتند.
جا دارد این ثمره بزرگ غدیر را از دشمن درجه یک آن بشنویم. شیاطین و در رأس آنان ابلیس، در ایام غدیر خوب میفهمیدند که در آن موقعیت عظیم چه راه هدایت و نجاتی برای بنی آدم تا آخرین روز دنیا پیشبینی شده است.
همین که پیامبرصلی الله علیه وآله بر فراز منبر فرمود:‹«مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَوْلاهُ» ابلیس فریادی کشید و همه لشکریانش را فراخواند و به آنان گفت: ‹این پیامبر کاری کرد که اگر به نتیجه برسد هرگز خدا معصیت نخواهد شد››!
شیاطین هم گفتند: امر وصایت را برای افراد معینی بعد از خود قرار داد. این برنامه یک مسئله مستحکم شد که هر کدام از جانشینانش از دنیا برود دیگری به جای او قرار میگیرد. در واقع امروز این مرد پیمانی بست که هیچکس تا روز قیامت نمیتواند آن را بشکند![۱۰]
شادی شیطان از ارتداد مسلمین[۱۱]
امام باقرعلیه السلام فرمود: هنگامی که پیامبرصلی الله علیه وآله در روز غدیر دست امیرالمؤمنین علیه السلام را گرفت، ابلیس در بین گروهش فریادی کشید و همه شیاطینی که در خشکی و دریا بودند نزد او گرد آمدند و گفتند: ای آقای ما، و ای مولای ما، چه نگرانی برایت پیش آمده است؟ ما فریادی وحشتناک تر از این از تو نشنیده بودیم!
ابلیس گفت: این پیامبر کاری کرد که اگر به نتیجه برسد هرگز معصیت خداوند انجام نخواهد گرفت.
شیاطین گفتند: ای آقای ما، و ای مولای ما، تو بودی گمراه کننده آدم!!
هنگامی که منافقین در بین خود گفتند: ‹‹پیامبر از روی هوای نفس سخن میگوید›› و یکی از آن دو نفر (ابوبکر و عمر) به دیگری گفت: ‹‹نمیبینی چگونه چشمانش در سرش مانند مجانین میگردد››، هنگامی که این سخنان را گفتند ابلیس از خوشحالی فریادی کشید و دوستانش را جمع کرد و گفت: ‹‹شما میدانید که من قبلاً گمراه کننده آدم بودهام››!؟ گفتند: آری. ابلیس گفت: ‹‹آدم عهد و پیمان را شکست ولی به خداوند کافر نشد؛ اینان عهد و پیمان را شکستند و به پیامبر کافر شدند››!!
هنگامی که پیامبرصلی الله علیه وآله از دنیا رفت و مردم غیر علی علیه السلام را برای خلافت به پا داشتند، ابلیس تاج پادشاهی بر سر گذاشت و منبری نصب کرد و بر روی آن نشست و شیاطینش را جمع کرد و به آنان گفت: شادی کنید، چرا که تا امام قیام نکند خداوند اطاعت نمیشود جمله آخر این حدیث در متن عربی چنین است: «لایُطاعُ اللَّهُ حَتّی یَقُومَ الإمامُ» این جمله احتمال دو معنی دارد:
الف. تا امام بر حقی امور را به دست نگیرد خدا اطاعت نمیشود.
ب. تا امام زمان عجل اللَّه فرجه قیام نکند خدا بهطور کامل اطاعت نمیشود.[۱۲]
شرکت شیطان در عدم قبول ولایت[۱۳]
یکی از آیاتی که در خطبه غدیر به صورت ضمنی آمده و در مورد امتحان همهجانبه خداست، آیه۱۷۹سوره آل عمران است:
مَا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَىٰ مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىٰ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ ۗ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ ۖ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ۚ وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ :
‹‹خداوند مؤمنین را به حال خود رها نخواهد کرد تا آنکه خبیث را از پاکیزه جدا کند، و خداوند شما را بر غیب مطلع نمیکند، ولی خدا از پیامبرانش هر کس را بخواهد انتخاب میکند. پس به خدا و پیامبرانش ایمان آورید، و اگر ایمان آورید و تقوی پیشه کنید برای شما اجر عظیمی خواهد بود››.
پیامبرصلی الله علیه وآله هم در خطبه غدیر میفرماید: «مَعاشِرَ النّاسِ، انَّ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَکُنْ لِیَذَرَکُمْ عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتَّی یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ، وَ ما کانَ اللَّه لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ»:
ای مردم، خداوند عز و جل شما را به حال خود رها نخواهد کرد تا آنکه خبیث را از پاکیزه جدا کند، و خداوند شما را بر غیب مطلع نمیکند.[۱۴]
آنچه در اینجا و در حاشیه مسئله طیب و خبیث و طهارت مولد و خبث ولادت لازم است ذکر شود شرکت شیطان در مسئله نطفه است. شرکت شیطان در عمل انسان که به شریک بودن او در آن عمل بازمیگردد از عوامل قطعی در خباثت است و در عدم پذیرش ولایت اهلبیت علیهم السلام اثر یقینی دارد.
خداوند در قرآن به صراحت میفرماید وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ ،[۱۵] و باید دید آثار این شرک شیطان در کجا ظاهر میشود.
برای حذر از شرکت شیطان از لسان خود او شنیدن بیاد ماندنی تر است، چرا که او خوب از کار خود و تأثیر آن آگاه است و سماجتی عجیب بر آن دارد. روزی ابلیس در برابر امیرالمؤمنین علیه السلام ظاهر شد و گفت: من با دشمنان تو در اموال و اولاد شرکت کردهام![۱۶] و در مقابل گفت: به خدا قسم با احدی از محبینت در مادرشان شریک نشدهام![۱۷]
و روزی دیگر به آن حضرت گفت: ای پسر ابی طالب، کسی نیست که تو را مبغوض بدارد مگر اینکه با پدرش در رحم مادرش و در فرزند و مالش شریک بودهام.
کتاب خدا را خواندهای که میفرماید: وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ .[۱۸]از مسایل پیچیده خلقت کیفیت شرکت شیطان در انعقاد نطفه است که نتیجه اش خبث ولادت میشود. در این باره دو حدیث در دو جهت میآوریم:
امام باقرعلیه السلام درباره زنا میفرماید: وقتی مردی زنا میکند شیطان هم شرکت میکند و هر دو با هم عمل را انجام میدهند در حالی که یک نطفه است و فرزند از آن به وجود میآید و شرکت شیطان میشود.[۱۹]
امام صادق علیه السلام درباره موارد غیر زنا نیز از حضور شیطان بر حذر میدارد و میفرماید: هر گاه مردی به همسرش نزدیک شود و برای عمل زناشویی کنار او قرار گیرد شیطان در آنجا حاضر میشود. اگر نام خدا را بر زبان آورد شیطان از او دور میشود، ولی اگر بدون ذکر نام خدا کار را انجام دهد شیطان شرکت میکند، و عمل زناشویی از هر دو با هم واقع میشود در حالی که نطفه یکی است.
از امام صادق علیه السلام پرسیدند: این از کجا معلوم میشود؟ فرمود: از حب و بغض ما.[۲۰]
نمونه دیگری که شرکت شیطان در اموال و اولاد را با هم ترسیم میکند و ثمره شوم آن را گوشزد مینماید، کلام امیرالمؤمنین علیه السلام است که میفرماید:
ابوبکر و عمر حق ما را غصب کردند و با آن کنیزانی خریدند و زنها را به ازدواج درآوردند. بدانید که ما شیعیان مان را از جهت حقوق مان حلال قرار دادیم تا ولادتشان طیب باشد؛ یعنی اموال اهلبیت علیهم السلام که غصب شده و قیمت کنیزان و مهریه زنان قرار داده شده این ازدواج را مشوّه ساخته و ولادت آنان را از این جهت هم ناپاک ساخته است.[۲۱]
ابلیس و شیطان در خطبه غدیر[۲۲]
پیامبرصلی الله علیه وآله در چند فراز از خطبه غدیر نام شیطان را بردند:
- در فرازی از بخش اول خطبه غدیر نام شیاطین را برده و خداوند را هلاک کننده آنان معرفی فرمود: «قاصِمُ کُلِّ جَبّارٍ عَنیدٍ، وَ مُهْلِکُ کُلِّ شَیْطانٍ مَریدٍ.»: در هم شکننده هر زورگوی با عناد، و هلاک کننده هر شیطان سر پیچ و متمرّد.
- در فرازی از بخش چهارم خطبه غدیر، با یادی از حضرت آدم علیه السلام و ماجرای او با شیطان، مردم را متوجه دو نکته بزرگ نمود. از یک سو حسد شیطان را یادآور شد و هشدار داد که مبادا درباره علی علیه السلام حسد ورزید که اعمالتان نابود شود. از سوی دیگر لغزش حضرت آدم علیه السلام را با این عنوان مطرح کرد که او با یک خطا از بهشت رانده شد در حالی که صفوة اللَّه بود، و متذکر شد که شما هر لحظه در معرض لغزش و خطا قرار دارید در حالی که مقام شما از حضرت آدم علیه السلام بسیار پایینتر است و در میان شما دشمنان خدا وجود دارند. «مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّ اِبْلیسَ اَخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ بِالْحَسَدِ، فَلا تَحْسُدُوهُ فَتَحْبِطَ اَعْمالُکُمْ وَ تَزِلَّ اَقْدامُکُمْ، فَإِنَّ آدَمَ اُهْبِطَ إلَی الاَرْضِ بِخَطیئَةٍ واحِدَةٍ، وَ هُوَ صَفْوَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ کَیْفَ بِکُمْ وَ اَنْتُمْ اَنْتُمْ وَ مِنْکُمْ اَعْداءُ اللَّهِ»:ای مردم، شیطان آدم را با حسد از بهشت بیرون کرد. مبادا به علی حسد کنید که اعمالتان نابود شود و قدمهایتان بلغزد. آدم به خاطر یک خطا به زمین فرستاده شد در حالی که انتخاب شده خداوند عز و جل بود، پس شما چگونه خواهید بود در حالی که شمایید و در بین شما دشمنان خدا هستند.
- پیامبرصلی الله علیه وآله در دنباله سخن خود در بخش پنجم خطبه غدیر با یادی از حضرت آدم علیه السلام و ماجرای او با شیطان، مردم را متوجه دو نکته بزرگ نمود. از یک سو حسد شیطان را یادآور شد و هشدار داد که مبادا درباره علی علیه السلام حسد ورزید که اعمالتان سقوط کند. از سوی دیگر لغزش حضرت آدم علیه السلام را با این عنوان مطرح کرد که او با یک خطا از بهشت رانده شد در حالی که صفوة اللَّه بود، و متذکر شد که شما هر لحظه در معرض لغزش و خطا قرار دارید در حالی که مقام شما از حضرت آدم علیه السلام بسیار پایینتر است و در میان شما دشمنان خدا وجود دارند.
به عنوان تکمیل در مورد عذاب ابلیس در قیامت و البته مقایسه عذاب او با عذاب عمر بن خطاب در حدیث چنین آمده است:
روز قیامت ابلیس را میآورند در حالی که با یک افسار آتشین بر او لجام زدهاند، ولی دومی را میآورند در حالی که با دو افسار آتشین بر او لجام زدهاند. ابلیس نزد او میرود و فریاد میزند و میگوید: مادر به عزایت بنشیند، تو کیستی؟ من کسی هستم که اولین و آخرین را گولزدم ولی با یک افسار بسته شدهام در حالی که تو با دو افسار بسته شدهای؟!
دومی میگوید: من کسی هستم که هر دستوری دادم اطاعت شدم در حالی که خداوند دستور میداد و مورد عصیان و سرپیچی قرار میگرفت.[۲۳]
غدیر روز شناخت شیاطینِ انس و یاوران ابلیس[۲۴]
دشمنان غدیر بهطور جدی در آیات قرآن مطرح شدهاند، و پیامبرصلی الله علیه وآله به صراحت آیاتی از قرآن را به آنان تفسیر کرده است. در این باره میتوان ۲۱ عنوان از آیات غدیر استخراج نمود، که از جمله آنها ‹‹روز شناخت شیاطینِ انس›› و ‹‹روز شناخت یاوران ابلیس›› است:
غدیر آن روزی است که شیاطین در پوست انسان خود را نشان دادند، در حالی که سعی در مخفی کاری حال خود داشتند و خود را به پیامبرصلی الله علیه وآله بسیار نزدیک نشان میدادند.
آن روز با نزول آیه وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا ۚ وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ ۖ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ [۲۵] بر همه معلوم شد که چه آتشی زیر خاکستر برای اسلام تدارک فتنه میبیند.
همچنین غدیر روز شناسایی کسانی بود که ابلیس چشم امید بدانان داشت و در آرزوی یاری آنان لحظه شماری میکرد، تا آنجا که گمان خود را بر آنان عملی کرد و مصداق وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ [۲۶] شدند، در حالی که گروه إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ ۚ وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ وَكِيلًا [۲۷] همچنان ستبر و استوار راه خود را ادامه دادند.
فریاد شیطان در غدیر[۲۸]
امام باقرعلیه السلام فرمود: ابلیس چهار مرتبه فریاد بلند کشیده است: روزی که مورد لعن خداوند قرار گرفت، روزی که از آسمانها به زمین فرستاده شد، روزی که پیامبرصلی الله علیه وآله مبعوث شد، روز غدیر خم (که امیرالمؤمنین علیه السلام منصوب شد).[۲۹]
فریب ابلیس در خطبه غدیر[۳۰]
پیامبرصلی الله علیه وآله در خطبه غدیر و در حاشیه شناخت ائمه ضلال به عموم مردم متذکر شدند که از خود مطمئن نباشید و از هوای نفس و فریب شیطان در حذر باشید، و بدانید که اگر من از دنیا رفتم یا کشته شدم این احتمال وجود دارد که نه تنها گمراه شوید بلکه عقبگرد کنید و به جاهلیت برگردید.
ناامیدی ابلیس و شیاطین در غدیر[۳۱]
از جمله آیاتی که در غدیر بر پیامبرصلی الله علیه وآله نازل شده این آیه است:
الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا ۚ [۳۲]: ‹‹امروز کسانی که کافر شدند از تخریب دین شما ناامید شدند، پس از آنان نترسید و از خدا بترسید. امروز دین شما را کامل کردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما راضی شدم››.
آنچه در اینجا قابل ذکر است اینکه یأس و ناامیدی دشمنان اسلام که در آیه آمده تا آنجا پیش رفت که ابلیس و شیاطین - که پایهگذاران کفر و نفاق در جهانند - اهمیت و ارزش اعلان چنین ولایتی در غدیر را دریافتند، و در بین خود از این شکست فریاد برآوردند.
اصحاب ابلیس به او گفتند: این امت مورد رحمت قرار گرفتند و از گمراهی محفوظ شدند و دیگر نه ما را و نه تو را بر آنان راهی نیست، چرا که امام و پناه خود بعد از پیامبرشان را شناختند.[۳۳]
ابلیس هم به آنان گفت: این پیامبر کاری کرد که اگر به نتیجه برسد هرگز معصیت خداوند انجام نخواهد گرفت.[۳۴] این گونه که او سخن گفت برنامه مستحکمی را پیشبینی کرد که هر کدام از جانشینانش از دنیا برود دیگری جای او را خواهد گرفت.[۳۵]
میبینیم که ابلیس و شیاطین که انواع راههای گمراهی مردم را تجربه کردهاند، چگونه از اهمیت برنامه پیامبرصلی الله علیه وآله آگاهند و در صورت اجرای آن خود را شکست خورده مییابند.
و لذا ابلیس به یارانش گفت: اصحاب پیامبر به من وعده دادهاند که به هیچیک از گفتههای او اقرار نکنند و آنان هرگز این پیمان خود را نمیشکنند.[۳۶]
در نگاهی دیگر آن قدر مردم را وسوسه میکند و به سوی ضلالت سوق میدهد که بعد از غصب خلافت توسط سقیفه به یارانش میگوید: چگونه دیدید مرا هنگامی که کاری کردم تا امر خدا و پیامبر را درباره اطاعت علی بن ابی طالب کنار گذاردند![۳۷]
این گفتههای شیطان و اقدامات او حاکی از آن است که شأنیت و اقتضای آن برنامه الهی یأس همه دشمنان اسلام بوده است، ولی اگر مانعی بر سر راه آن ایجاد شود طبیعی است که آن یأسهای دشمنان به امید تبدیل خواهد شد.
وحشت شیاطین در غدیر[۳۸]
ابلیس و دار و دسته اش - این دشمنان سختکوش انسان - ‹‹غدیر›› را هولناکترین مقطع برای خود به حساب آوردند. آنان واهمه داشتند که پس از غدیر، راه گمراهیِ انسانها بسته شود. به همین جهت در آن روز، بسیار محزون بودند و فریادشان بلند بود.
ولی شیاطین انسی به فریاد ابلیس و گروهش رسیدند و در همان غدیر وعدههایی به او دادند و نقشههایی کشیدند و توطئههایی نمودند که آن حزن و اندوه و فریادهای شیطان یکباره تبدیل به خوشحالی و سرور گردید.
هنگامی که پس از رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله اجرای دقیق آن نقشهها را در سقیفه دیدند سر از پا نمیشناختند، و ابلیس (بزرگِ شیاطین) در آن روز تاجگذاری کرد و دستور شادی و سرور رسمی به گروهش داد.
از سوی دیگر افشای عکس العملها و اقدامات شیاطین ابلیسی و شیاطین انسی، از مهمترین بخشهای موضوع غدیر بهشمار میآید، زیرا در سایه آن به آسانی میتوان دریافت که آنچه پس از رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله به وقوع پیوست و آن طور که مردم زحماتِ یک عمر آن حضرت و آن خطابه عظیم در غدیر را نادیده گرفته و به فراموشی سپردند، هرگز بدون پایهریزی و برنامههای قبلی انجام نگرفته بود و شیاطین و منافقین آخرین تلاشهای خود را در این زمینه انجام داده بودند.
در غدیر، هم ابلیس و گروهش عزا گرفته بودند، و هم منافقین در هاله ای از یأس و ناامیدی به سر میبردند، و توطئههای خود را نقش بر آب میدیدند.
هم شیطان و شیاطینش در فکر راهی تازه برای گمراهی امت و به جهنم کشاندن مسلمین بودند، و هم کافرانِ به ظاهر مسلمان چاره ای برای بازگشت و عقبگرد به دوران جاهلیت واحیای دوباره کفر و شرک و الحاد جستجو میکردند.
آنچه در این قسمت از تاریخ تکان دهنده است اینکه در غدیر، شیاطین دل به منافقین بسته بودند و چشم به دست آنان و نقشههایشان داشتند و خود را از هر جهت مستأصل میدیدند.
این منافقانِ مشرک و کافر بودند که روی شیطان و شیطانیان را سفید کردند، و به فرزندان خَلَف خود که دستِ کمی از آنها نداشتند درسِ مقابله با وحی و نبوت و دستگاه الهی را دادند، و چنان نقشه ای پیاده کردند که نه فقط خود به مقاصد شوم شان رسیدند، بلکه تا آخر روزگار اکثریتی از مسلمین را از راه و صراط مستقیم دوازده جانشین بر حقِّ پیامبرشان منحرف کردند و چهره خلافت اسلامی را هم نزد جهانیان مشوَّه ساختند.
پس از اتمام خطبه غدیر و بیعت همگانی با امیرالمؤمنین علیه السلام و با شکست چندین توطئه منافقین، اکنون جا دارد سری به پشت پرده غدیر بزنیم و نیم نگاهی داشته باشیم به آنجا که جز پیامبر و علی علیهما السلام ندیدند. شیاطین و در رأس آنان ابلیس ایام غدیر را در غوغایی به سر میبردند و خوب میفهمیدند که در آن موقعیت عظیم چه راه هدایت و نجاتی برای بنی آدم تا آخرین روز دنیا پیشبینی شده است.
آنان پیش از همه در غدیر حاضر شده بودند و نتایج این مراسم عظیم را بررسی میکردند، و از سوی دیگر عکس العمل گروههای مردم را زیر نظر داشتند؛ در واقع آینده بلند مدتی را میدیدند که در آن زیباترین گونه هدایت انسان پیشبینی شده بود.
این بود که آن روز را هولناکترین مقطع برای خود به حساب آوردند که اگر فرامین آن روز به مرحله عمل م یرسید همه راههای انحراف تا ابد بر انسانها بسته میشد. این را بزرگ شیاطین یعنی ابلیس - که از روز اول کمر به گمراهی مردم بسته بود - بهتر از اصحابش میفهمید.
همین که پیامبرصلی الله علیه وآله بر فراز منبر امیرالمؤمنین علیه السلام را بر سر دست بلند کرد و فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَولاهُ … »› ابلیس فریادی کشید و همه لشکریانش را فراخواند. با این فریاد، همه شیاطین در هر جا که بودند نزد او جمع شدند و گفتند: ای آقای ما و ای مولای ما! این چه فریادی بود؟! چه چیزی تو را این گونه به وحشت انداخته است؟! ما تاکنون فریادی وحشتناک تر از این از تو نشنیده بودیم.
ابلیس گفت: ‹‹این پیامبر کاری کرد که اگر به نتیجه برسد هرگز خدا معصیت نخواهد شد››! شیاطین که سابقه ماجرای حضرت آدم علیه السلام را به خاطر داشتند گفتند: ای آقای ما، تو همان کسی هستی که آدم را گمراه کردی! ولی گویا از این پس این امت رحمت شده محفوظ از گناه خواهند بود، و دیگر تو و ما را بر اینان راهی نیست؛ چرا که امام و پناه خود بعد از پیامبرشان به آنان شناسانده شد.
ابلیس گفت: ‹‹وای بر شما، امروز شما مانند روز عیسی است! به خدا قسم مردم را درباره علی گمراه خواهم کرد››!
با اینکه ابلیس پاسخ اصحابش را داد ولی آنان خاک بر سر ریختند و به جزع و فزع افتادند. ابلیس به آنان گفت: شما را چه شده است؟ آنان گفتند: این چه اتفاقی بود که رخ داد؟! ما گمان میکردیم وقتی محمد از دنیا برود اصحاب او متفرق میشوند، ولی میبینیم که امر وصایت را برای افراد معینی بعد از خود قرار داد. به خدا قسم، تو به ما این گونه نگفته بودی. تو خبر داده بودی که وقتی این پیامبر از دنیا برود اصحاب او متفرق میشوند؛ ولی این برنامه یک مسئله مستحکم شد که هر کدام از جانشینانش از دنیا برود دیگری به جای او قرار میگیرد. امروز این مرد پیمانی را بست که هیچ انسانی تا روز قیامت نمیتواند آن را بشکند!
ابلیس در پاسخ آنان گفت:‹‹هرگز چنین نیست! خیالتان راحت باشد! اصحاب او به پیمانی که از آنان گرفت وفا نمیکنند. آنان که همراه او هستند در این باره به من وعدههایی دادهاند که به چیزی از آنچه گفت اقرار نکنند، و میدانم که هرگز در وعده ای که به من دادهاند تخلف نمیکنند››. با اعلام این مطلب لشکر شیطان متفرق شدند.
اینجا بود که آیه ۲۰ سوره سبأ نازل شد:
وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ : ‹‹ابلیس گمان خود را به باور آنان رسانید، و جز گروهی از مؤمنین پیرو او شدند››.
با نزول این آیه بار دیگر ابلیس فریادی زد، و آنان بازگشتند و گفتند: ای آقای ما، این فریاد دوم چه بود؟! او گفت: وای بر شما، به خدا قسم خداوند سخن مرا در آیهای از قرآن نقل کرد و این آیه را نازل کرد وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ بعد از این خبر باز هم شیاطین متفرق شدند.
ابلیس به دقت ناظر حرکات منافقین بود. وقتی با منصوب شدن امیرالمؤمنین علیه السلام گروهی از آنان گفتند: ‹‹از روی هوای نفس سخن میگوید››، و نیز عمر به ابوبکر گفت: ‹‹آیا چشمانش را نمیبینی که در سرش مانند دیوانگان میچرخد››، ابلیس از خوشحالی فریاد دیگری زد و بار دیگر دار و دسته اش را جمع کرد و به آنان گفت: ‹‹میدانید که من قبلاً گمراه کننده آدم بودهام››؟ گفتند: آری. گفت: ‹‹آدم پیمان را شکست ولی به خدا کافر نشد، اما اینان هم پیمان را شکستند و هم به پیامبر کافر شدند››!
ابلیس که از نقل سخن خود در آیه ای از قرآن کریم خرسند بود، با شنیدن إِلَّا فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ سخت برآشفت. پس سرش را به سوی آسمان بلند کرد و خطاب به خداوند گفت: ‹‹قسم به عزت و جلالت، این گروه مؤمن را هم به بقیه ملحق خواهم کرد››!
در اینجا آیه ۴۲ سوره حجر نازل شد و پیامبرصلی الله علیه وآله که شاهد گفتگوی ابلیس با لشکریانش بود، این آیه را خطاب به ابلیس تلاوت فرمود: إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ ۚ : ‹‹تو را بر بندگان واقعی من راهی نیست››.
پس از این ماجراها دار و دسته ابلیس متفرق شدند، اما او بار دیگر فریادی زد و آنان بازگشتند و گفتند: ای آقای ما، این فریاد سوم چه بود؟! او گفت: ‹‹به خدا قسم، به خاطر اصحاب علی!›› آنگاه ابلیس در حضور شیاطین خطاب به خداوند گفت:‹‹یا رب، قسم به عزت و جلالت، چنان معاصی و گناهان را برای آنان زیبا جلوه دهم که مرتکب آن شوند، و این گونه آنان را نزد تو مبغوض نمایم››.
ابلیس که همچنان در منظر پیامبرصلی الله علیه وآله قرار داشت، و رفتار او زیر نگاههای پیامبرصلی الله علیه وآله بود، برای آنکه مردم او را دیده و سخن او را شنیده باشند به صورت پیرمردی نزد پیامبرصلی الله علیه وآله آمد و به طعنه گفت: ‹‹ای محمد، چقدر کم هستند آنان که با تو بر سر آنچه درباره پسر عمویت گفتی بیعت میکنند››! و این اشاره ای بود به آنچه بسیاری از آن جمعیت در دل داشتند و از اظهار آن خودداری میکردند.[۳۹]
منبع
دانشنامه غدیر، جلد ۱۳، صفحه ۴۰۳.
پانویس
- ↑ اسرار غدیر: ص ۷۲.
- ↑ کتاب سلیم: ح ۵۷۹؛روضه کافی: ص ۳۴۳ ح ۵۴۱.
- ↑ اسرار غدیر: ص ۷۱.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۵ ۱۶۴.
- ↑ اسرار غدیر: ص ۲۹۸؛ چهارده قرن با غدیر: ص ۱۱۲.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۱۶۲ ح ۱.
- ↑ واقعه قرآنی غدیر: ص ۳۱.
- ↑ علل الشرائع: ص ۱۴۲؛ بحار الانوار: ج ۱۸ ص ۸۸ و ج ۲۷ ص ۱۵۱ و ج ۳۹ ص ۱۷۴ و ج ۶۰ ص ۲۳۶؛ مستدرک الوسائل: ج ۲ ص ۳۹.
- ↑ سخنرانی استثنائی غدیر: ص ۲۴۵.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۳۰۳ ۱۴۱ ۱۲۵؛ بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۵۶ ح ۴۰ و ج ۳۱ ص ۶۳۷ ح ۱۴۷ و ج ۳۷ ص ۱۶۸ ۱۶۴ ۱۳۵ ۱۱۹ و ج ۶۳ ص ۲۵۶.
- ↑ روضه کافی: ص ۳۴۴ ح ۵۴۲.
- ↑ اسرار غدیر: ص ۷۰؛ روضه کافی: ص ۳۴۴ ح ۵۴۲.
- ↑ غدیر در قرآن: ج ۲ ص ۲۵۰ ۲۴۹ ۲۳۷ ۲۳۶.
- ↑ اسرار غدیر: ص ۱۵۰ بخش ۶.
- ↑ اسراء / ۶۴.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۲۵۱.
- ↑ بحار الانوار: ج ۱۸ ص ۸۸.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۱۷۸ ح ۲۱.
- ↑ وسائل الشیعة: ج ۲۰ ص ۳۱۲.
- ↑ وسائل الشیعة: ج ۲۰ ص ۱۱۳.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۱۴۷ ح ۷.
- ↑ غدیر در قرآن: ج ۲ ص ۱۳۵ ۳۵؛ واقعه قرآنی غدیر: ص ۹۲.
- ↑ کتاب سلیم: ص ۱۶۵ ۱۶۴.
- ↑ غدیر در قرآن: ج ۳ ص ۳۱۱ ۳۰۹.
- ↑ انعام / ۱۱۲.
- ↑ سبأ / ۲۰.
- ↑ حجر / ۴۲.
- ↑ اسرار غدیر: ص ۶۹.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۱.
- ↑ اسرار غدیر: ص ۲۱۶.
- ↑ غدیر در قرآن: ج ۱ ص ۳۴۷.
- ↑ مائده / ۳.
- ↑ کتاب سلیم: ص ۵۷۹. الکافی (روضه) ج ۸ ص ۳۴۳ ح ۵۴۱.
- ↑ الکافی (روضه): ج ۸ ص ۳۴۴ ح ۵۴۲.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۸ ۱۲۰. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۳۵ ۱۲۵.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۸ ۱۲۰. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۳۵ ۱۲۵.
- ↑ الکافی (روضه): ج ۸ ص ۳۴۳ ح ۵۴۱؛ کتاب سلیم: ص ۵۷۹.
- ↑ اسرار غدیر: ص ۶۸؛ واقعه قرآنی غدیر: ص ۱۳۱؛ اسرار غدیر: ص ۷۰.
- ↑ کتاب سلیم: ص ۱۴۵؛ الکافی: ج ۸ ص ۳۴۵؛ تفسیر القمی: ج ۲ ص ۲۰۱؛ تأویل الآیات: ج ۲ ص ۴۷۴ ۴۷۳ ح ۶ ۵؛ تفسیر العیاشی: ج ۲ ص ۳۰۱ ح ۱۱۱؛ الاقبال: ج ۲ ص ۲۴۹؛ شرح الاخبار: ج ۲ ص ۲۳۶؛ مدینة المعاجز: ج ۲ ص ۲۴۳؛ بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۵۶ ح ۴۰ و ج ۳۱ ص ۶۳۷ ح ۱۴۷ و ج ۳۷ ص ۱۶۸ ۱۶۴ ۱۳۵ ۱۱۹ و ج ۶۳ ص ۲۵۶؛ عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۳۰۳ ۱۴۱ ۱۳۵ ۱۲۵.