۱٬۷۲۱
ویرایش
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (حذف از رده:احتجاج به غدیر ردهانبوه) |
|||
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
حضرت فرمود: آيا پدرم در روز غدير براى كسى جاى عذر باقى گذاشت؟!<ref>الخصال، ج ۱، ص ۱۷۳؛ عوالم العلوم، ج ۱۱، ص ۴۶۷. | حضرت فرمود: آيا پدرم در روز غدير براى كسى جاى عذر باقى گذاشت؟!<ref>الخصال، ج ۱، ص ۱۷۳؛ عوالم العلوم، ج ۱۱، ص ۴۶۷. | ||
«هل ترک ابى یوم غدیر خم | «هل ترک ابى یوم غدیر خم لاحد عذرا» تاکید مورخان بر این که اهل بیت پیامبرصلی الله علیه و آله از جمله حاضرین در غدیر بودند مبین این مطلب است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نیز در بین آنان حضور داشته است. زیرا مورخان حضور زنان پیامبر را به طور مستقل بیان کرده و گفته اند که امهات مؤمنین همراه پیامبر بودند بنابراین از طرفى فاطمه زهراسلام الله علیها داراى چنان شخصیت برترى است که در صورت عدم حضور وى در غدیر باید بتوان روایاتى دال بر آن یافت که ظاهرا وجود ندارد از این روى مى توان گفت که ایشان نیز در بین جمع حاجیان در حجةالوداع حضور داشته است.</ref> | ||
==== حدیث دوم: ==== | ==== حدیث دوم: ==== | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
على عليه السلام امام و جانشين بعد از من است، و دو فرزندم حسن و حسين و نه تن از فرزندان حسين عليهم السلام امامان نيک هستند. | على عليه السلام امام و جانشين بعد از من است، و دو فرزندم حسن و حسين و نه تن از فرزندان حسين عليهم السلام امامان نيک هستند. | ||
اگر از آنان اطاعت كنيد شما را هدايت خواهند كرد، و اگر با آنان مخالفت ورزيد تا قيامت اختلاف در ميان شما حاكم خواهد بود.<ref>بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۵۳ و ۳۵۴؛ اسمى المناقب، ص | اگر از آنان اطاعت كنيد شما را هدايت خواهند كرد، و اگر با آنان مخالفت ورزيد تا قيامت اختلاف در ميان شما حاكم خواهد بود.<ref>بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۵۳ و ۳۵۴؛ اسمى المناقب، ص ۵۰؛ نهج الحیاة، ص ۳۸. </ref> | ||
روايتى با سند بسيار دقيق و مشهور بيان مى دارد كه فاطمه عليها السلام حديث غدير را چنين بيان فرمود: | روايتى با سند بسيار دقيق و مشهور بيان مى دارد كه فاطمه عليها السلام حديث غدير را چنين بيان فرمود: | ||
قال رسول الله صلى الله عليه و آله: <blockquote>{{متن عربی|مَنْ كُنْتُ وَلِيَّهُ فَعَلِىٌّ عليه السلام وَلِيُّهُ وَ مَنْ كُنْتُ إمَامَهُ فَعَلِىٌّ عليه السلام إمَامهُ}}؛<ref>احقاق الحق، ج | قال رسول الله صلى الله عليه و آله: <blockquote>{{متن عربی|مَنْ كُنْتُ وَلِيَّهُ فَعَلِىٌّ عليه السلام وَلِيُّهُ وَ مَنْ كُنْتُ إمَامَهُ فَعَلِىٌّ عليه السلام إمَامهُ}}؛<ref>احقاق الحق، ج ۶، ص ۳۷۸ و در فيض القدير، ص ۳۹۱، به نقل از ینابیع الموده حدیث را چنین نقل کرده است: قالت: قال رسول الله من کنت ولیه فعلى ولیه و امامه </ref>«هر كس من سرپرست اويم على عليه السلام سرپرست او است، و هر كس من امام او هستم على عليه السلام امام او است.»</blockquote> | ||
==== حدیث سوم: ==== | ==== حدیث سوم: ==== | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
صاحب «روضة الصفا» مى گويد: چون حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله در [[غدیر|غدیر خم]] حديث «من كنت مولاه فعلى عليه السلام مولاه» در شأن اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود. | صاحب «روضة الصفا» مى گويد: چون حضرت رسول خدا صلى الله عليه و آله در [[غدیر|غدیر خم]] حديث «من كنت مولاه فعلى عليه السلام مولاه» در شأن اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود. | ||
سپس از [[سخنرانی|منبر]] فرود آمد و در خيمه خاص خود نشست و فرمود كه اميرالمؤمنين عليه السلام در خيمه ديگر بنشيند. بعد از آن طبقات خلائق را فرمود تا به خيمه على عليه السلام رفتند و زبان به [[تبریک|تهنیت]] على عليه السلام گشادند. چون مردم از اين امر فارغ شدند، امّهات مؤمنين به فرموده آن حضرت نزد على عليه السلام رفتند و او را تهنيت دادند.<ref>فیض | سپس از [[سخنرانی|منبر]] فرود آمد و در خيمه خاص خود نشست و فرمود كه اميرالمؤمنين عليه السلام در خيمه ديگر بنشيند. بعد از آن طبقات خلائق را فرمود تا به خيمه على عليه السلام رفتند و زبان به [[تبریک|تهنیت]] على عليه السلام گشادند. چون مردم از اين امر فارغ شدند، امّهات مؤمنين به فرموده آن حضرت نزد على عليه السلام رفتند و او را تهنيت دادند.<ref>فیض القدیر، ص ۳۸۸ -۳۸۹.</ref> | ||
ام سلمه يكى از دو زن پيامبر صلى الله عليه و آله است كه حديث غدير را روايت كرده است. او ماجراى غدير را چنين باز مى گويد: | ام سلمه يكى از دو زن پيامبر صلى الله عليه و آله است كه حديث غدير را روايت كرده است. او ماجراى غدير را چنين باز مى گويد: | ||
در غدير خم رسول خدا صلى الله عليه و آله دست على عليه السلام را بالا برد، تا آنجا كه سفيدى زير بغلش را ديديم. | در غدير خم رسول خدا صلى الله عليه و آله دست على عليه السلام را بالا برد، تا آنجا كه سفيدى زير بغلش را ديديم. | ||
آنگاه فرمود: | آنگاه فرمود: <blockquote>{{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاَهُ}}؛ «هر كس من مولاى او هستم، پس على عليه السلام مولاى او است.»</blockquote>سپس فرمود: <blockquote>{{متن عربی|أَيُّهَا النَّاس إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي وَ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض}}؛ «اى مردم، من دو چيز گران بها در ميان شما به جاى مى گذارم: كتاب خدا و عترتم. اين دو هرگز از هم جدا نخواهند شد، تا وقتى كنار حوض نزد من آيند.» <ref>الغدیر، ج ۱، ص۱۷ و ۱۸؛ ملحقات احقاق الحق، ج ۲۴، ص۲۲۴؛ معجم رجال الحدیث، ج ۲۴، ص ۲۰۴.</ref></blockquote>ام سلمه از معدود كسانى است كه بعد از شهادت نبى اكرم صلى الله عليه و آله در خط ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام باقى ماند. | ||
سپس فرمود: | |||
ام سلمه از معدود كسانى است كه بعد از شهادت نبى اكرم صلى الله عليه و آله در خط ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام باقى ماند. | |||
همچنين ام سلمه روايات ديگرى نيز درباره اميرالمؤمنين عليه السلام از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل كرده است.<ref>مانند «من سب علیا فقد سبنى و من سبنى فقد سب الله تعالى» | او به فرزندش چنين وصيت كرد:<blockquote>{{متن عربی|يَا بُنَيَّ الْزَمْهُ فَلَا وَ اللَّهِ مَا رَأَيْتُ بَعْدَ نَبِيِّكَ إِمَاماً غَيْرَهُ}}؛ «فرزندم، همراهش (على عليه السلام) باش، به خدا قسم بعد از پيامبرت صلى الله عليه و آله امامى غير او نديدم.» <ref>اعلام النساء، ص ۶۵۱؛ بصائر الدرجات، ص۱۸۳، ح ۴. </ref></blockquote>همچنين ام سلمه روايات ديگرى نيز درباره اميرالمؤمنين عليه السلام از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نقل كرده است.<ref>مانند «من سب علیا فقد سبنى و من سبنى فقد سب الله تعالى» المستدرك على الصحیحین، ج۳، ص ۱۲۱ و «قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم كانى دعیت فاجیب و انى تارك فیكم الثقلین احدهما اكبر من الاخر كتاب الله عز و جل حبل ممدود من السماء الى الارض و عترتى اهل بیتى فانظروا كیف تخلفونى فیهما». اعلام النساء، ص ۶۳۴ نقل از امالى شیخ طوسى، ج ۲، ص ۹۲; كشف الغمه، ج۲، ص ۳۲، ارجح المطالب، ص ۳۳۸، از طریق ابن عقده.</ref> | ||
== اسماء بنت عميس == | == اسماء بنت عميس == | ||
او به دليل تقرب به اهل بيت عليهم السلام روايات فراوانى نقل كرده است. تنها حدود شصت روايت از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دارد، كه بسيارى از آنها در منزلت اميرالمؤمنين عليه السلام است.<ref>اعیان الشیعه، ج۳، ص | او به دليل تقرب به اهل بيت عليهم السلام روايات فراوانى نقل كرده است. تنها حدود شصت روايت از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دارد، كه بسيارى از آنها در منزلت اميرالمؤمنين عليه السلام است.<ref>اعیان الشیعه، ج۳، ص ۳۰۶؛ جامع الرواة، ج ۲، ص ۴۵۵؛ خلاف طوسى، ج ۱، ص ۵. </ref> | ||
اسماء از سابقين در اسلام است؛ او از جمله افرادى است كه قبل از آنكه مردم در خانه ارقم [[ایمان]] بياورند، به همراه همسرش جناب جعفر به خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و اسلام اختيار نمود، و نيز به همراه جعفر به [[حبشه]] مهاجرت كرد. | اسماء از سابقين در اسلام است؛ او از جمله افرادى است كه قبل از آنكه مردم در خانه ارقم [[ایمان]] بياورند، به همراه همسرش جناب جعفر به خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمد و اسلام اختيار نمود، و نيز به همراه جعفر به [[حبشه]] مهاجرت كرد. | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۱۱: | ||
اين گروه از فاطمه زهرا عليها السلام نقل كرده اند كه حضرت فرمود: | اين گروه از فاطمه زهرا عليها السلام نقل كرده اند كه حضرت فرمود: | ||
انسيتم قول رسول اللَّه صلى الله عليه و آله يوم غدير خم: من كنت مولاه فعلى عليه السلام مولاه، و قوله: أنْتَ مِنِّي بِمَنْزَلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى عليهما السلام<ref>روایت فوق را حافظ بزرگ ابوموسى مدینى در كتاب خود آورده است. او مى گوید: این حدیث سلسله دار است. زیرا هر یک از فاطمه ها از عمه خود روایت كرده اند و این روایت پنج خواهر برادر است كه هر یك از دیگرى نقل كرده اند. رك: اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى طالب، ص ۳۲؛ احقاق الحق، ج ۲۱، ص۲۶ | انسيتم قول رسول اللَّه صلى الله عليه و آله يوم غدير خم: من كنت مولاه فعلى عليه السلام مولاه، و قوله: أنْتَ مِنِّي بِمَنْزَلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى عليهما السلام<ref>روایت فوق را حافظ بزرگ ابوموسى مدینى در كتاب خود آورده است. او مى گوید: این حدیث سلسله دار است. زیرا هر یک از فاطمه ها از عمه خود روایت كرده اند و این روایت پنج خواهر برادر است كه هر یك از دیگرى نقل كرده اند. رك: اسنى المطالب فى مناقب على بن ابى طالب، ص ۳۲؛ احقاق الحق، ج ۲۱، ص۲۶ و۲۷؛ بحارالانوار، ج۳۶، ص۳۵۳؛ عوالم، ج ۱۱، ص ۴۴۴؛ اثبات الهدى، ج ۲، ص۵۵۳ و ج۳، ص۱۲۷؛ اعلام النساء المؤمنات، ص ۵۷۸ و مسند فاطمه معصومه(سلام الله علیها)، سید على رضا سید كبارى، ص۵۶ (چاپ نشده). </ref>: | ||
آيا سخن رسول خدا صلى الله عليه و آله در روز غدير را فراموش كرديد كه فرمود: هر كس من مولاى او هستم على عليه السلام مولاى او است؟ و آيا گفتارش را فراموش كرديد كه فرمود: | آيا سخن رسول خدا صلى الله عليه و آله در روز غدير را فراموش كرديد كه فرمود: هر كس من مولاى او هستم على عليه السلام مولاى او است؟ و آيا گفتارش را فراموش كرديد كه فرمود: | ||
خط ۱۳۲: | خط ۱۲۰: | ||
[[عایشه بنت سعد]] بيشتر روايت هايش را از پدرش [[سعد بن ابی وقاص (ابواسحاق)|سعد بن ابی وقاص]]<ref>ابواسحاق سعد بن ابى وقاص در سال ۵۴ - ۵۸ و عایشه بنت سعد در سال۱۱۷ وفات یافتند. نسایى روایت وى را نقل كرده است. به خصائص نسایى، ص۳ مراجعه شود.</ref> نقل مى كند، و نزد [[ابن حجر عسقلانی|ابن حجر]] از راويان موثق به شمار مى رود.<ref>التقريب (ابن حجر)، ص ۴۷۳.</ref> | [[عایشه بنت سعد]] بيشتر روايت هايش را از پدرش [[سعد بن ابی وقاص (ابواسحاق)|سعد بن ابی وقاص]]<ref>ابواسحاق سعد بن ابى وقاص در سال ۵۴ - ۵۸ و عایشه بنت سعد در سال۱۱۷ وفات یافتند. نسایى روایت وى را نقل كرده است. به خصائص نسایى، ص۳ مراجعه شود.</ref> نقل مى كند، و نزد [[ابن حجر عسقلانی|ابن حجر]] از راويان موثق به شمار مى رود.<ref>التقريب (ابن حجر)، ص ۴۷۳.</ref> | ||
او روايت غدير را از زبان پدرش چنين بازگو مى كند: | او روايت غدير را از زبان پدرش چنين بازگو مى كند: | ||
با [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|رسول خدا صلی الله علیه و آله]] در راه مكه بوديم و او به سوى [[مکّه]] توجه داشت (در نسخه هاى صحيح مى خوانيم كه به مدينه توجه داشت).<blockquote>{{متن عربی|فَلَمَّا بَلَغَ غَدِير خُمٍّ ، وَقَفَ لِلنَّاسِ ، ثُمَّ رَدَّ مَنْ تَبِعَهُ وَ لَحِقَهُ مَنْ تَخلف، فَلَمَّا اجْتَمَعَ النَّاسُ اليه قَالَ : أَيُّهَا النَّاسُ ، مَنْ وَلِيُّكُمْ ؟}} | |||
وقتى به غدير خم رسيد ايستاد، تا آنان كه جلو بودند رسيدند. مردم پيرامونش گرد آمدند و حضرت فرمود: اى مردم، سرپرست شما كيست؟</blockquote>حاضران سه بار گفتند: خدا و پيامبرش. | |||
آنگاه دست على عليه السلام را بلند كرد و فرمود:<blockquote>{{متن عربی|مَنْ كَانَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَلِيُّهُ فَهَذَا وَلِيُّهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ}} | |||
هر كس خدا و رسول او سرپرستش هستند اين سرپرست او است، خدايا، هر كس او را دوست دارد دوست بدار، و آن كس كه با او دشمنى مى ورزد دشمن بدار.<ref>الغدیر، ج ۱، ص ۳۸- ۴۱؛ خصائص نسائى، ص ۱۸ و ۲۵. عایشه بنت سعد احادیث دیگرى راجع به فضایل امیرمؤمنان دارد، به اسنى المطالب، ص ۵۲ و ملحقات احقاق الحق، ص۱۸۹ و ۱۹۰ رجوع كنید.</ref></blockquote>عايشه بنت سعد حديث ديگرى نيز از پدرش روايت كرده كه ولايت حضرت على عليه السلام را آشكار مى سازد: | |||
شنيدم پدرم گفت كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در روز جحفه دست على عليه السلام را گرفت؛ خطبه خواند، و خداى را سپاس گفت و ستايش كرد و فرمود: اى مردم، من ولى شما هستم. | |||
گفتند: راست گفتى اى رسول خدا. سپس دست على عليه السلام را گرفت و بالا برد و فرمود: <blockquote>{{متن عربی|هذا وليى و يؤدّى عنّى دَينى، و انا موالى من والاه، و معادى من عاداه}}؛ | |||
«اين جانشين من است و دِين مرا ادا مى كند. من دوست دار كسى هستم كه او را دوست دارد، و دشمن كسى هستم كه با او دشمنى بورزد.» <ref>الغدير: ج ۱ ص ۳۸- ۴۱.</ref></blockquote> | |||
== | == دارميه حجونيه كنانيه == | ||
او از شيعيان معروف و بسيار مشهور حضرت اميرمؤمنان عليه السلام بوده است. به نحوى كه آوازه اش تا بدان حد پيچيده بود كه معاويه موقع ورود به مكه از وى سراغ گرفت. | |||
اين موضوع خود به خوبى مى تواند نمايانگر شدت ارادت اين بانوى شيعه و محب اهل بيت عليهم السلام باشد.<ref>بلاغات النساء: ص ۷۲.</ref> در اينجا تنها به آن بخش از سخنان وى كه مربوط به غدير مى شود مى پردازيم. | |||
آنچه از گفتگوى او و معاويه بر جاى مانده را زمخشرى در كتاب «ربيع الابرار» چنين باز مى گويد: | |||
سالى معاويه به حج رفت و از زنى كه به نام دارميه حجونيه - كه سياه چهره و تنومند بود - سراغ گرفت. وقتى او را نزد معاویه آوردند، پرسيد: اى دختر حام، چگونه اى؟ | |||
گفت: خوبم. حام نيستم ، از قبيله بنى كنانم. | |||
گفت: راست گفتى. آيا مى دانى چرا تو را فرا خواندم؟ | |||
گفت: سبحان الله! من غيب نمى دانم. | |||
معاويه گفت: خواستم بپرسم چرا على را دوست دارى و با من دشمنى مى ورزى؟ | |||
گفت: آيا از پاسخ معافم مى دارى؟ | |||
گفت: | گفت: نه. | ||
دارميه گفت: حال كه نمى پذيرى مى گويم. | |||
من على عليه السلام را به خاطر عدالتش و تقسيم يكسانش دوست داشتم، و با تو دشمنى مى ورزم چون با آنكه براى حكومت از تو سزاوارتر بود جنگيدى و در پى چيزى بر آمدى كه براى تو نيست. | من على عليه السلام را به خاطر عدالتش و تقسيم يكسانش دوست داشتم، و با تو دشمنى مى ورزم چون با آنكه براى حكومت از تو سزاوارتر بود جنگيدى و در پى چيزى بر آمدى كه براى تو نيست. | ||
خط ۱۷۴: | خط ۱۶۳: | ||
با على عليه السلام دوستى ورزيدم به خاطر ولايتى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در روز غدير خم در مقابل چشم تو براى او اقرار گرفت. به خاطر آنكه به بيچارگان محبت مى ورزيد و دينداران را بزرگ مى داشت و... .<ref>براى متن كامل مباحثه دارميه حجونيه مراجعه شود به: بلاغات النساء: ص ۷۲. العقد الفريد: ج ۱ ص ۲. صبح الاعشى: ج ۱ ص ۲۵۹. الغدير: ج ۱ ص ۲۰۹. اعلام النساء المؤمنات: ص ۳۳۳. اعيان الشيعة: ج ۶ ص ۳۶۴.</ref> | با على عليه السلام دوستى ورزيدم به خاطر ولايتى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در روز غدير خم در مقابل چشم تو براى او اقرار گرفت. به خاطر آنكه به بيچارگان محبت مى ورزيد و دينداران را بزرگ مى داشت و... .<ref>براى متن كامل مباحثه دارميه حجونيه مراجعه شود به: بلاغات النساء: ص ۷۲. العقد الفريد: ج ۱ ص ۲. صبح الاعشى: ج ۱ ص ۲۵۹. الغدير: ج ۱ ص ۲۰۹. اعلام النساء المؤمنات: ص ۳۳۳. اعيان الشيعة: ج ۶ ص ۳۶۴.</ref> | ||
== | == حُسنيه == | ||
او در خانه [[امام صادق علیه السلام]] پرورش يافته بود و از شاگردان مكتب وى شمرده شد.<ref>رياض العلماء: ج ۵ ص ۷۰۴. </ref> حسنيه، با استعداد سرشارش در مناظرات مختلف - كه توسط هارون الرشيد ترتيب داده مى شد - شركت جسته، و از مقام ولايت دفاع مى كرد. | او در خانه [[امام صادق علیه السلام]] پرورش يافته بود و از شاگردان مكتب وى شمرده شد.<ref>رياض العلماء: ج ۵ ص ۷۰۴. </ref> حسنيه، با استعداد سرشارش در مناظرات مختلف - كه توسط هارون الرشيد ترتيب داده مى شد - شركت جسته، و از مقام ولايت دفاع مى كرد. | ||
خط ۱۸۱: | خط ۱۷۰: | ||
آيا در هيچ جاى تفاسير شما آمده است كه در [[حجةالوداع]] رسول خدا صلى الله عليه و آله به امر پروردگار در غدير خم فرود آمده و اين آيه را: | آيا در هيچ جاى تفاسير شما آمده است كه در [[حجةالوداع]] رسول خدا صلى الله عليه و آله به امر پروردگار در غدير خم فرود آمده و اين آيه را: | ||
{{قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ ۖ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ}} با بيمناكى براى مردم تلاوت كرد، و سپس آيه {{قرآن|وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}}نازل شد؟ | |||
و آيا در تفاسير شما آمده است كه پس از نزول | و آيا در تفاسير شما آمده است كه پس از نزول{{قرآن|وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}} پيامبر صلى الله عليه و آله دست على بن ابى طالب عليه السلام را گرفت، بر منبرى كه از جهاز شتر ساخته بودند بر آمد و فرمود: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِىٌّ عليه السلام مَوْلَاهُ. أللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ، وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ، وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ، وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ، وَ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهُ}} | ||
آنگاه اين آيه نازل شد: | آنگاه اين آيه نازل شد: {{قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}} | ||
ابراهيم سر به زير افكند. حسنيه علما را مخاطب ساخت و آنان را به جان [[هارون الرشید عباسی|هارون]] سوگند داد. حاضران - كه خود را در مقابل هارون الرشيد مى ديدند - لب به تأييد گشودند. | ابراهيم سر به زير افكند. حسنيه علما را مخاطب ساخت و آنان را به جان [[هارون الرشید عباسی|هارون]] سوگند داد. حاضران - كه خود را در مقابل هارون الرشيد مى ديدند - لب به تأييد گشودند. | ||
خط ۱۹۱: | خط ۱۸۰: | ||
ابويوسف گفت: بيشتر [[صحابه]] و مفسران تصريح كرده اند كه اين آيه درباره على بن ابى طالب عليه السلام نازل شده است، و حديث من كنت مولاه فعلى عليه السلام مولاه نيز مشهود است. | ابويوسف گفت: بيشتر [[صحابه]] و مفسران تصريح كرده اند كه اين آيه درباره على بن ابى طالب عليه السلام نازل شده است، و حديث من كنت مولاه فعلى عليه السلام مولاه نيز مشهود است. | ||
حسنيه پرسيد: درباره | حسنيه پرسيد: درباره {{قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَ هُمْ رَاكِعُونَ}} چه مى گوييد؟ ابويوسف گفت: به اجماع امت درباره على بن ابى طالب عليه السلام است. | ||
آنگاه حسنيه با شگفتى پرسيد: ...احكام و نصوص الهى را وا مى نهيد و [[بیعت]] روز غدير را ناديده مى گيريد<ref>الذريعة: ج ۷ ص ۲۰۰ ش ۸۹ . اعلام النساء: ص ۳۰۱،۳۰۰. در مورد حسنيه مراجعه شود به: تنقيح المقال: ج ۳ ص ۲۴۷. رياض العلماء: ج ۵ ص ۴۰۷. روضات الجنات: ج ۱ ص ۱۵۳. الذريعة: ج ۷ ص ۳۰۰ و ج ۴ ص ۹۷ و ج ۵ ص ۱۶۱،۱۴۵،۱۰۵ و ج ۲۵ ص ۲۹۶. من لا يحضره الفقيه: ج ۴ ص ۷۵. معجم رجال الحديث: ج ۲۳ ص ۱۸۷. اعلام النساء: ص ۳۰۱،۳۰۰.</ref>؟ | آنگاه حسنيه با شگفتى پرسيد: ...احكام و نصوص الهى را وا مى نهيد و [[بیعت]] روز غدير را ناديده مى گيريد<ref>الذريعة: ج ۷ ص ۲۰۰ ش ۸۹ . اعلام النساء: ص ۳۰۱،۳۰۰. در مورد حسنيه مراجعه شود به: تنقيح المقال: ج ۳ ص ۲۴۷. رياض العلماء: ج ۵ ص ۴۰۷. روضات الجنات: ج ۱ ص ۱۵۳. الذريعة: ج ۷ ص ۳۰۰ و ج ۴ ص ۹۷ و ج ۵ ص ۱۶۱،۱۴۵،۱۰۵ و ج ۲۵ ص ۲۹۶. من لا يحضره الفقيه: ج ۴ ص ۷۵. معجم رجال الحديث: ج ۲۳ ص ۱۸۷. اعلام النساء: ص ۳۰۱،۳۰۰.</ref>؟ | ||
== | == عميرة بنت سعد بن مالک == | ||
او نيز از تابعين شمرده مى شود. عميره اهل مدينه و خواهر سهل ام رفاعه ابن مبشر بود. او از راويان حديث غدير است، و در سلسله سند حديث مناشده اميرمؤمنان عليه السلام قرار دارد. | او نيز از تابعين شمرده مى شود. عميره اهل مدينه و خواهر سهل ام رفاعه ابن مبشر بود. او از راويان حديث غدير است، و در سلسله سند حديث مناشده اميرمؤمنان عليه السلام قرار دارد. | ||
== | == ام المجتبى علويه == | ||
او حديث غدير را از [[عدی بن ثابت انصاری|عدی بن ثابت]] نقل كرده است، و [[علی بن حسن دمشقی (ابوالقاسم، ابن عساکر)|ابن عساکر]] در [[تاریخ]] خود از حديث وى ياد مى كند.<ref> الغدير: ج ۱ ص ۷۰. </ref> | او حديث غدير را از [[عدی بن ثابت انصاری|عدی بن ثابت]] نقل كرده است، و [[علی بن حسن دمشقی (ابوالقاسم، ابن عساکر)|ابن عساکر]] در [[تاریخ]] خود از حديث وى ياد مى كند.<ref> الغدير: ج ۱ ص ۷۰. </ref> | ||
== | == فاطمه بنت على بن ابى طالب عليه السلام == | ||
او دختر حضرت على بن ابى طالب عليه السلام است، و مادرش ام ولد مى باشد. برقى در رجال خود وى را از راويان امام حسن عليه السلام مى داند.<ref> پيام غدير (انصارى) : ص ۵۱ ، به نقل از: تاريخ مدينة دمشق.</ref> | او دختر حضرت على بن ابى طالب عليه السلام است، و مادرش ام ولد مى باشد. برقى در رجال خود وى را از راويان امام حسن عليه السلام مى داند.<ref> پيام غدير (انصارى) : ص ۵۱ ، به نقل از: تاريخ مدينة دمشق.</ref> | ||
در «[[تهذیب الاحکام (کتاب)|تهذیب الاحکام]]» از راويان اميرمؤمنان عليه السلام، [[ابوحنیفه]] و [[اسماء بنت عمیس خثعمیّه|اسماء بنت عمیس]]<ref> رجال البرقى: ص ۶۰ . معجم رجال الحديث: ج ۲۳ ص ۱۹۷ ش ۱۵۶۵۹.</ref> شمرده شده است. [[منزلت(حدیث)|حديث منزلت]]<ref> تهذيب التهذيب: ج ۱۲ ص ۴۷۰.</ref> و ردّ الشمس<ref> اعيان الشيعة: ج ۸ ص ۳۹.</ref> از جمله روايات او است. وى حديث غدير را از ام سلمه نقل نموده است.<ref> ملحقات احقاق الحق: ص ۲۶۲.</ref> | در «[[تهذیب الاحکام (کتاب)|تهذیب الاحکام]]» از راويان اميرمؤمنان عليه السلام، [[ابوحنیفه]] و [[اسماء بنت عمیس خثعمیّه|اسماء بنت عمیس]]<ref> رجال البرقى: ص ۶۰ . معجم رجال الحديث: ج ۲۳ ص ۱۹۷ ش ۱۵۶۵۹.</ref> شمرده شده است. [[منزلت(حدیث)|حديث منزلت]]<ref> تهذيب التهذيب: ج ۱۲ ص ۴۷۰.</ref> و ردّ الشمس<ref> اعيان الشيعة: ج ۸ ص ۳۹.</ref> از جمله روايات او است. وى حديث غدير را از ام سلمه نقل نموده است.<ref> ملحقات احقاق الحق: ص ۲۶۲.</ref><blockquote>{{متن عربی|أُشْهِدُ اللَّهَ تَعَالَى لَقَدْ سَمِعْتُهُ يَقُولُ عَلِيٌّ خَيْرُ مَنْ أُخَلِّفُهُ فِيكُمْ وَ هُوَ الْإِمَامُ وَ الْخَلِيفَةُ بَعْدِي وَ سِبْطَايَ وَ تِسْعَةٌ مِنْ صُلْبِ الْحُسَيْنِ أَئِمَّةٌ أَبْرَارٌ لَئِنِ اتَّبَعْتُمُوهُمْ وَجَدْتُمُوهُمْ هَادِينَ مَهْدِيِّينَ وَ لَئِنْ خَالَفْتُمُوهُمْ لَيَكُونُ الِاخْتِلَافُ فِيكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة}}</blockquote> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
<references /> | <references /> | ||
[[رده:احتجاج زنان با غدیر]] | [[رده:احتجاج زنان با غدیر]] |