غدیر در گرجستان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (انتقال از رده:مکان های مرتبط با غدیر به رده:مکانهای مرتبط با غدیر ردهانبوه) |
||
(۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
در اين برنامه ۲۱۴ نفر از ۳۶ كشور جهان با ۲۷ زبان مختلف شركت كردند، كه همه سعى كرده بودند دريافت درونیشان را از واقعه عظيم غدير نشان دهند، و برداشت خود را با ذوق و سليقه اى كه ظرافت اين ماجرا مى طلبد، با زيباترين كلام به رشته قلم درآورند، كه يكى از اين كشورها گرجستان است. | در اين برنامه ۲۱۴ نفر از ۳۶ كشور جهان با ۲۷ زبان مختلف شركت كردند، كه همه سعى كرده بودند دريافت درونیشان را از واقعه عظيم غدير نشان دهند، و برداشت خود را با ذوق و سليقه اى كه ظرافت اين ماجرا مى طلبد، با زيباترين كلام به رشته قلم درآورند، كه يكى از اين كشورها گرجستان است. | ||
در غدير خلاصه اسلام گفته شد | == در غدير خلاصه اسلام گفته شد<ref>نویسنده: الچين على اف</ref> == | ||
هر كس در هر طراز علمى و با هر سابقه اعتقادى، فقط يك بار ماجراى غدير را به عنوان يكى از وقايع تاريخ مطالعه كند،متوجه فوق العاده بودن آن خواهد شد.او روزى را خواهد يافت كه خدا براى حفظ اركان دينش كسى را انتخاب كرده كه حقيقتا شايسته اين مقام بوده است.به عبارت ديگر غدير روزى است كه پيامبر صلى الله عليه وآله ملخص دين را جمع بندى فرمودند، و حجت را در كامل ترين گونه خود بر مردم تمام كردند. هركس حادثه تاريخى غدير را مطالعه كند اهميت آن را درك خواهد كرد، حتى اگرخدا را قبول نداشته باشد! نبايد فراموش كرد كه خدا اين مسئله را آنقدر مهم شمرده كه درباره آن قرآن نازل كرده و با عبارت «وان لم تفعل فما بلغت رسالته» اين اهميت را در بالاترين درجه نشان داده است.غدير روزى است كه خدا به پيامبر امينش دستور مى دهد جانشين و خليفه بعد از خود را معرفى كند. روزى كه خدا براى حفظ دين و اركان آن كسى را انتخاب كرد كه حقيقتا شايسته اين مقام بود، و واقعا بايد يكى از ايام اللّه باشد.هر كس سخنان پيامبر صلى الله عليه وآله را در روز غدير با دقت مطالعه كند حقيقت را خواهد يافت، و اين حقيقت جز ابلاغ ولايت على عليه السلام چيز ديگرى نمىتواند باشد. خدا اين ابلاغ را بر پيامبر صلى الله عليه وآله واجب كرده، و آن حضرت نيز در انجام آن به احسن وجه عمل كرده است. غدير روزى است كه پيامبر صلى الله عليه وآله در آن خلاصه دين را فرمودند، و حجت را بر مردم تمام كردند. | |||
== براى آينده دين راهى جز غدير نبود<ref>نيازى اميرخاناف</ref> == | |||
رنجهايى كه پيامبر صلى الله عليه وآله در طول عمر خود براى رساندن دين الهى كشيد قابل مقايسه با هيچ رنج و غمى در عالم نيست چنانكه آن حضرت فرمود: «ما اوذى نبى مثل ما اوذيت».اكنون اگر خود پيامبر صلى الله عليه وآله قضاوت را به ما بسپارد كه براى آينده چنين دينى چه كسى را بايد تعيين كرد؛ يا اصلاً نيازى به رهبرى نيست؛ و يا خود مردم براى خودشان رهبر تعيين كنند؛ ما چه پاسخ منصفانه اى مى توانيم داشته باشيم؟ بايد اذعان داشت كه اگر پيامبر صلى الله عليه وآله جانشين خود را شخصا تعيين نكرده بود، تمام آن زحمات و رنجها از نظر هر قضاوت كنندهاى بيهوده و بىارزش مىشد، چنانكه فرمان الهى نيز همين معنى را در آيه بيان فرموده است.ما مى دانيم كه پيامبر صلى الله عليه وآله هم مانند ديگر افراد بايد يك روز دار فانى را وداع كند و به سوى خداوند بشتابد. آيا پيامبر صلى الله عليه وآله كه در طول عمر خود براى رساندن پيام الهى اين همه رنج كشيد، دين خدا را به چه كسى مى سپارد؛ و يا اصلاً نيازى به رهبرى نيست؛ و يا خود مردم براى خودشان رهبر تعيين مىكنند؟ ما مى دانيم كه دين اسلام دين جاودان است و تا قيامت باقى خواهد ماند. در اسلام هم دستورات فراوانى وجود دارد كه پيامبر صلى الله عليه وآله هم به دلايلى مانند زياد بودن جنگ و امثال آن نتوانست همه آنها را بيان كند.حالا بايد كسى مثل پيامبر صلى الله عليه وآله آگاه به امور دين و دنيا و آگاه به مسائل اجتماعى مردم باشد تا اين مشكل را حل كند و بقيه مسائل و نيازهاى مردم را بيان كند، و چنين كسى جز از اهل بيت عليهمالسلام نمى تواند باشد. با توجه به اين مطلب بايد اذعان داشت كه على عليه السلام در رأس اهل بيت عليهمالسلام است كه از دوران كودكى در آغوش پيامبر صلى الله عليه وآله پرورش يافت.در غدير خم هم پيامبر صلى الله عليه وآله با دستور خدا على عليه السلام را جانشين خود و براى مردم امام ورهبر قرار داد، تا از او پيروى كنند. اگر پيامبر صلى الله عليه وآله اين فرمان را بجا نياورده بود تمام آن زحمات و رنجها از نظر هر قضاوت كنندهاى بيهوده و بى ارزش مى شد، چنانكه فرمان الهى نيز همين معنى را در آيه «وان لم تفعل فما بلغت رسالته» بيان فرمود. | |||
== غدير يعنى على عليه السلام كليد حل مشكلات مردم<ref>دِلمان شاه مردانى</ref> == | |||
بعد از پيامبر صلى الله عليه وآله راه بسيار بلندى پيش روى مسلمانان بود كه نياز به رهبرى و راهنمايى لحظه به لحظه داشت. هم يافتن چنين شخصيتى كار هر كس نيست و هم امضاى هر كسى در اين باره مقبول نيست. اگر غدير بدان معنى باشد كه كه گزيننده و يابنده لايق چنين مقامى خداست و معرف او پيامبر صلى الله عليه وآله و ضمانت كنندهاش هم خدا و هم رسولش، پس در واقع خداوند كليد حل مشكلات را تقديم مردم نموده، و اين مردم بودهاند كه به جاى باز كردن قفلهاىزندگى با اين كليد مشكل گشا، آن را كنار گذاشته اند و خود هر روز گره ديگرى بر گرفتاريهاى خود افزوده اند.اگر پيامبر صلى الله عليه وآله دنيا را ترك مى نمود دين و بيان آن را چه كسى به مردم تازه مسلمان مى رساند؟ آيا شخصى بود كه وظيفه او را بر عهده گرفته و اسلام و احكام و مسائل اسلام را براى مردم بيان كند؟ كسى بود كه به ظاهر و باطن آيههاى قرآن مسلط باشد و قادر به بيان كامل آنها باشد؟ خداى مهربان و حكيم همه اينها را در نظر گرفت كه به پيامبر خود آيه «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك ...» را نازل كرد. در واقع على عليه السلام كليد حل مشكلات بود كه خدا آن را به پيامبر صلى الله عليه وآله داده بود تا به مردم برساند. خداوند براى جانشينى آن حضرت امام على عليه السلام را لايق دانست، چون او بود كه همه خصوصيتهاى انسانى را در خود جمع كرده بود، و هيچ يك از مسلمانان نمى توانست مثل او باشد. او به معناى حقيقى عبد و بنده اللّه بود، و در برابر خواسته هاى خداوندكاملاً تسليم بود. چنين شخصى است كه لياقت دارد ساير بندگان را رهبرى كند. | |||
هر كس | |||
خود | |||
هر | |||
همه | |||
خود | |||
ما | |||
در | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
[[رده: | [[رده:مکانهای مرتبط با غدیر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۴۸
مقاله درباره غدير[۱]
غديرِ سال ۱۴۲۳ براى اولين بار برنامه بى سابقه اى را تجربه كرد. افرادى از مليت هاى مختلف جهان فراخوانده شدند، تا در برنامه اى كه گفتمان ملت ها درباره غدير را تداعى مى كرد، احساس خود را از اين واقعه در مقاله اى به تصوير كشند.
در اين برنامه ۲۱۴ نفر از ۳۶ كشور جهان با ۲۷ زبان مختلف شركت كردند، كه همه سعى كرده بودند دريافت درونیشان را از واقعه عظيم غدير نشان دهند، و برداشت خود را با ذوق و سليقه اى كه ظرافت اين ماجرا مى طلبد، با زيباترين كلام به رشته قلم درآورند، كه يكى از اين كشورها گرجستان است.
در غدير خلاصه اسلام گفته شد[۲]
هر كس در هر طراز علمى و با هر سابقه اعتقادى، فقط يك بار ماجراى غدير را به عنوان يكى از وقايع تاريخ مطالعه كند،متوجه فوق العاده بودن آن خواهد شد.او روزى را خواهد يافت كه خدا براى حفظ اركان دينش كسى را انتخاب كرده كه حقيقتا شايسته اين مقام بوده است.به عبارت ديگر غدير روزى است كه پيامبر صلى الله عليه وآله ملخص دين را جمع بندى فرمودند، و حجت را در كامل ترين گونه خود بر مردم تمام كردند. هركس حادثه تاريخى غدير را مطالعه كند اهميت آن را درك خواهد كرد، حتى اگرخدا را قبول نداشته باشد! نبايد فراموش كرد كه خدا اين مسئله را آنقدر مهم شمرده كه درباره آن قرآن نازل كرده و با عبارت «وان لم تفعل فما بلغت رسالته» اين اهميت را در بالاترين درجه نشان داده است.غدير روزى است كه خدا به پيامبر امينش دستور مى دهد جانشين و خليفه بعد از خود را معرفى كند. روزى كه خدا براى حفظ دين و اركان آن كسى را انتخاب كرد كه حقيقتا شايسته اين مقام بود، و واقعا بايد يكى از ايام اللّه باشد.هر كس سخنان پيامبر صلى الله عليه وآله را در روز غدير با دقت مطالعه كند حقيقت را خواهد يافت، و اين حقيقت جز ابلاغ ولايت على عليه السلام چيز ديگرى نمىتواند باشد. خدا اين ابلاغ را بر پيامبر صلى الله عليه وآله واجب كرده، و آن حضرت نيز در انجام آن به احسن وجه عمل كرده است. غدير روزى است كه پيامبر صلى الله عليه وآله در آن خلاصه دين را فرمودند، و حجت را بر مردم تمام كردند.
براى آينده دين راهى جز غدير نبود[۳]
رنجهايى كه پيامبر صلى الله عليه وآله در طول عمر خود براى رساندن دين الهى كشيد قابل مقايسه با هيچ رنج و غمى در عالم نيست چنانكه آن حضرت فرمود: «ما اوذى نبى مثل ما اوذيت».اكنون اگر خود پيامبر صلى الله عليه وآله قضاوت را به ما بسپارد كه براى آينده چنين دينى چه كسى را بايد تعيين كرد؛ يا اصلاً نيازى به رهبرى نيست؛ و يا خود مردم براى خودشان رهبر تعيين كنند؛ ما چه پاسخ منصفانه اى مى توانيم داشته باشيم؟ بايد اذعان داشت كه اگر پيامبر صلى الله عليه وآله جانشين خود را شخصا تعيين نكرده بود، تمام آن زحمات و رنجها از نظر هر قضاوت كنندهاى بيهوده و بىارزش مىشد، چنانكه فرمان الهى نيز همين معنى را در آيه بيان فرموده است.ما مى دانيم كه پيامبر صلى الله عليه وآله هم مانند ديگر افراد بايد يك روز دار فانى را وداع كند و به سوى خداوند بشتابد. آيا پيامبر صلى الله عليه وآله كه در طول عمر خود براى رساندن پيام الهى اين همه رنج كشيد، دين خدا را به چه كسى مى سپارد؛ و يا اصلاً نيازى به رهبرى نيست؛ و يا خود مردم براى خودشان رهبر تعيين مىكنند؟ ما مى دانيم كه دين اسلام دين جاودان است و تا قيامت باقى خواهد ماند. در اسلام هم دستورات فراوانى وجود دارد كه پيامبر صلى الله عليه وآله هم به دلايلى مانند زياد بودن جنگ و امثال آن نتوانست همه آنها را بيان كند.حالا بايد كسى مثل پيامبر صلى الله عليه وآله آگاه به امور دين و دنيا و آگاه به مسائل اجتماعى مردم باشد تا اين مشكل را حل كند و بقيه مسائل و نيازهاى مردم را بيان كند، و چنين كسى جز از اهل بيت عليهمالسلام نمى تواند باشد. با توجه به اين مطلب بايد اذعان داشت كه على عليه السلام در رأس اهل بيت عليهمالسلام است كه از دوران كودكى در آغوش پيامبر صلى الله عليه وآله پرورش يافت.در غدير خم هم پيامبر صلى الله عليه وآله با دستور خدا على عليه السلام را جانشين خود و براى مردم امام ورهبر قرار داد، تا از او پيروى كنند. اگر پيامبر صلى الله عليه وآله اين فرمان را بجا نياورده بود تمام آن زحمات و رنجها از نظر هر قضاوت كنندهاى بيهوده و بى ارزش مى شد، چنانكه فرمان الهى نيز همين معنى را در آيه «وان لم تفعل فما بلغت رسالته» بيان فرمود.
غدير يعنى على عليه السلام كليد حل مشكلات مردم[۴]
بعد از پيامبر صلى الله عليه وآله راه بسيار بلندى پيش روى مسلمانان بود كه نياز به رهبرى و راهنمايى لحظه به لحظه داشت. هم يافتن چنين شخصيتى كار هر كس نيست و هم امضاى هر كسى در اين باره مقبول نيست. اگر غدير بدان معنى باشد كه كه گزيننده و يابنده لايق چنين مقامى خداست و معرف او پيامبر صلى الله عليه وآله و ضمانت كنندهاش هم خدا و هم رسولش، پس در واقع خداوند كليد حل مشكلات را تقديم مردم نموده، و اين مردم بودهاند كه به جاى باز كردن قفلهاىزندگى با اين كليد مشكل گشا، آن را كنار گذاشته اند و خود هر روز گره ديگرى بر گرفتاريهاى خود افزوده اند.اگر پيامبر صلى الله عليه وآله دنيا را ترك مى نمود دين و بيان آن را چه كسى به مردم تازه مسلمان مى رساند؟ آيا شخصى بود كه وظيفه او را بر عهده گرفته و اسلام و احكام و مسائل اسلام را براى مردم بيان كند؟ كسى بود كه به ظاهر و باطن آيههاى قرآن مسلط باشد و قادر به بيان كامل آنها باشد؟ خداى مهربان و حكيم همه اينها را در نظر گرفت كه به پيامبر خود آيه «يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك ...» را نازل كرد. در واقع على عليه السلام كليد حل مشكلات بود كه خدا آن را به پيامبر صلى الله عليه وآله داده بود تا به مردم برساند. خداوند براى جانشينى آن حضرت امام على عليه السلام را لايق دانست، چون او بود كه همه خصوصيتهاى انسانى را در خود جمع كرده بود، و هيچ يك از مسلمانان نمى توانست مثل او باشد. او به معناى حقيقى عبد و بنده اللّه بود، و در برابر خواسته هاى خداوندكاملاً تسليم بود. چنين شخصى است كه لياقت دارد ساير بندگان را رهبرى كند.