آیه ۱۲ تا ۲۴ هود و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
== «فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ...»<ref>۲ هود /  ۱۲-۲۴. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۷۲-۸۱ . واقعه قرآنى غدير: ص ۶۳ .</ref> ==
 {{متن آیه
   از جمله آياتى كه در سفر حجةالوداع پيش از رسيدن به سرزمين غدير بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد آيه ۹۶ و ۹۷ سوره مريم و آيه ۱۲ - ۲۴ سوره هود بود. اما آيات سوره هود:
| متن آیه = فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ، إِنَّما أَنْتَ نَذِيرٌ وَ اللَّه عَلى كُلِّ شَىْ‏ءٍ وَكِيلٌ.أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ ۖ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ.فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَأَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ. مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ.أُولَٰئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ ۖ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِيهَا وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ.أَفَمَنْ كَانَ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا وَرَحْمَةً ۚ أُولَٰئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ ۚ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ ۚ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ ۚ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ.وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا ۚ أُولَٰئِكَ يُعْرَضُونَ عَلَىٰ رَبِّهِمْ وَيَقُولُ الْأَشْهَادُ هَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَىٰ رَبِّهِمْ ۚ أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ.الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ.أُولَٰئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَمَا كَانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ۘ يُضَاعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ ۚ مَا كَانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَمَا كَانُوا يُبْصِرُونَ.أُولَٰئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ. لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ.إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَىٰ رَبِّهِمْ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ.مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمَىٰ وَالْأَصَمِّ وَالْبَصِيرِ وَالسَّمِيعِ ۚ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا ۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ.
| ترجمه = «ممکن است به سبب آنکه [دشمنان] می گویند: چرا گنجی بر او نازل نشده، یا فرشته ای همراهش نیامده؟ برخی از آنچه را به تو وحی می شود ترک کنی و سینه ات [از ابلاغ و اظهار آن] تنگ شود [به سبب موضع گیری های دشمنان از ابلاغ پیام حق خودداری مکن] تو فقط بیم دهنده ای و خدا بر هر چیز نگهبان است.بلکه [در برابر همه قرآن می ایستند و] می گویند: او این قرآن را از نزد خود ساخته [و به خدا نسبت می دهد] بگو: اگر راستگویید، شما هم ده سوره مانند آن بیاورید و هر کس را غیر خدا می توانید، به یاری خود دعوت کنید.پس اگر آنان دعوت شما را اجابت نکردند [که هرگز اجابت نمی‌کنند] بدانید که آنچه نازل شده به دانش خداست وهیچ معبودی جز او نیست، پس آیا تسلیم [حق] می شوید؟کسانی که زندگی دنیا و زیور و زینتش را بخواهند، ثمره تلاششان را به طور کامل در [همین] دنیا به آنان می دهیم و در اینجا چیزی از آنان کاسته نخواهد شد.اینان کسانی هستند که در آخرت، سهمی جز آتش برای آنان نیست و آنچه [در دنیا از کار خیر] کرده اند، در آخرت تباه و بی اثر می‌شود، و آنچه همواره [ریاکارانه] انجام می دادند، باطل است.آیا کسانی که از سوی پروردگارشان بر دلیلی روشن [از بصیرت و بینش] متکی هستند و شاهدی از سوی او [چون قرآن برای تأیید آن دلیل روشن] از پی درآید و پیش از قرآن [هم] کتاب موسی در حالی که [برای مؤمنان] پیشوا و رحمت بود [بر حقّانیّت قرآن گواهی داده مانند کسانی می باشند که چنین نیستند] اینان [که متکی بر دلیل روشن اند] به قرآن ایمان می آورند، و هر کس از گروه ها [چه یهود، چه نصاری و چه مشرکان] به آن کفر ورزد، وعده گاهش آتش است؛ پس [ای انسان!] درباره قرآن در تردید مباش که آن از سوی پروردگارت حق است، ولی بیشتر مردم [به خاطر کبر باطنی، لجاجت و جهل] ایمان [به آن] نمی آورند.و ستمکارتر از کسانی که به خدا دروغ بندند چه کسی است؟ اینان [در قیامت] بر پروردگارشان عرضه خواهند شد، و گواهان [اعمال] می‌گویند: اینان کسانی هستند که بر پروردگارشان دروغ بستند؛ آگاه باشید! لعنت خدا بر ستمکاران باد.آنان که مردم را از راه خدا باز می دارند و می خواهند آن را [با وسوسه و اغواگری] کج نشان دهند و به آخرت کافرند.اینان در زمین، عاجزکننده [خدا] نیستند تا [بتوانند از دسترس قدرت او بیرون روند]، و برای آنان سرپرستان و یاورانی جز خدا نیست، عذابشان [در روز قیامت] دو چندان خواهد شد؛ آنان [به سبب بسیاریِ گناه] تاب وتوانِ شنیدنِ [حق را] نداشتند و [با چشم بصیرت، حقیقت را] نمی دیدند.اینان کسانی هستند که سرمایه وجودشان را تباه کردند، و آنچه را همواره به دروغ [به عنوان شریکان خدا به خدا] نسبت می دادند [گم شده] از دستشان می رود.ثابت و یقینی است که اینانند که در آخرت از همه زیانکارترند.قطعاً کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و به پروردگارشان آرامش و اطمینان یافتند، اهل بهشت اند و در آن جاودانه اند.وصف این دو گروه [مشرک و مؤمن] همانند نابینا و کر و بینا و شنواست؛ آیا [این دو گروه] در صفت و حال یکسانند؟ پس آیا متذکّر نمی شوید؟»


«فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ، إِنَّما أَنْتَ نَذِيرٌ وَ اللَّه عَلى كُلِّ شَىْ‏ءٍ وَكِيلٌ» :
}}
{{جعبه اطلاعات آیه
| شماره آیه = ۱۲ تا ۲۴
| سوره = هود
| تصویر =
| اندازه تصویر =
| توضیح_تصویر =
| شماره سوره = ۱۱
| جزء = ۱۲
| نزول =
| شأن نزول =
| مکان نزول = مکه
| موضوع = توصیه به پیامبر به اینکه تهمت های کفار نباید مانع انجام وظیفه شود،کفار بجای تهمت زدن اگر میتوانند ده آیه مثل قران بیاورند و...
}}


«شايد تو ترك كنى بعضى از آنچه به تو وحى شده و سينه‏ات را به خاطر آن به تنگ اندازى، از اين جهت كه بگويند: اى كاش گنجى بر او نازل شود يا ملائكه‏اى همراه او بيايد! تو فقط ترساننده مردم هستى، و خداوند عهده ‏دار همه چيز است» .
از جمله آياتى كه در سفر حجةالوداع پيش از رسيدن به سرزمين غدير بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد آيه ۹۶ و ۹۷ سوره مريم و آيه ۱۲ - ۲۴ سوره هود بود. اما آيات سوره هود:


اين آيات از دو بُعد قابل بررسى است:
{{قرآن|فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ، إِنَّما أَنْتَ نَذِيرٌ وَ اللَّه عَلى كُلِّ شَىْ‏ءٍ وَكِيلٌ}}:


۱-  موقعيت تاريخى
«ممکن است به سبب آنکه [دشمنان] می گویند: چرا گنجی بر او نازل نشده، یا فرشته ای همراهش نیامده؟ برخی از آنچه را به تو وحی می شود ترک کنی و سینه ات [از ابلاغ و اظهار آن] تنگ شود [به سبب موضع گیری های دشمنان از ابلاغ پیام حق خودداری مکن] تو فقط بیم دهنده ای و خدا بر هر چیز نگهبان است.»


در راه بازگشت پيامبرصلى الله عليه وآله از مكه و سفر حجةالوداع به سوى غدير، پس از توقف حضرت در منزل «قُديد» و دعاهاى آن حضرت در مورد مودّت و اخوت و وصايت اميرالمؤمنین ‏عليه السلام، از ميان جمعيت عظيم كاروان -  كه ناظر ماجرا بودند -  ابوبكر و عمر به كنايه گفتند:
اين آيات از دو بُعد قابل بررسى است<ref>۲ هود /  ۱۲-۲۴؛ غدير در قرآن: ج ۱ ص ۷۲-۸۱ ؛ واقعه قرآنى غدير: ص ۶۳ .</ref>:
 
=== موقعيت تاريخى ===
در راه بازگشت پيامبر صلى الله عليه و آله از مكه و سفر حجةالوداع به سوى غدير، پس از توقف حضرت در منزل «قُديد» و دعاهاى آن حضرت در مورد مودّت و اخوت و وصايت اميرالمؤمنین ‏عليه السلام، از ميان جمعيت عظيم كاروان -  كه ناظر ماجرا بودند -  ابوبكر و عمر به كنايه گفتند:


به خدا قسم! يك پيمانه خرما در مَشكى پوسيده نزد ما محبوب‏ تر است از آنچه محمد از پروردگارش خواسته است. چه می ‏شد اگر از پروردگارش درخواست ملائكه ‏اى می كرد كه او را در برابر دشمنانش كمك كنند، يا گنجى كه فقر او را جبران كند! به خدا قسم على را به هر كارى دعوت می كند او هم می پذيرد!!
به خدا قسم! يك پيمانه خرما در مَشكى پوسيده نزد ما محبوب‏ تر است از آنچه محمد از پروردگارش خواسته است. چه می ‏شد اگر از پروردگارش درخواست ملائكه ‏اى می كرد كه او را در برابر دشمنانش كمك كنند، يا گنجى كه فقر او را جبران كند! به خدا قسم على را به هر كارى دعوت می كند او هم می پذيرد!!


اين حركت تخريب كننده بر قلب مبارك پيامبرصلى الله عليه وآله سنگينى كرد، و حقاً از كسانى كه به عنوان اصحابش گِرد او را گرفته بودند چنين انتظارى نداشت. لذا به جبرئيل فرمود: «خدايم می داند كه من از قريش چه كشيده ‏ام، آن هنگام كه نبوت مرا نپذيرفتند تا به من دستور جهاد با آنان را داد، و لشكريانى از آسمان به كمك من فرستاد كه مرا يارى كردند. پس چگونه بعد از من اقرار خواهند كرد؟»
اين حركت تخريب كننده بر قلب مبارک پيامبر صلى الله عليه و آله سنگينى كرد، و حقاً از كسانى كه به عنوان اصحابش گِرد او را گرفته بودند چنين انتظارى نداشت. لذا به جبرئيل فرمود:
 
اينجا بود كه آيه ۱۲ تا ۲۴ سوره هود نازل شد. اين آيات از يك سو دلگرمى براى پيامبر صلى الله عليه وآله بود كه به خاطر حركات منافقين رنجيده خاطر نشود و مسئله اعلان ولايت ترك نشود، و از سوى ديگر عين گفتار مسخره آميز ابوبكر و عمر در آيه آمده بود.
 
امام صادق ‏عليه السلام نزول اين آيات را با تفسير برخى فرازهاى آن چنين بيان فرموده است<ref>بحار الانوار: ج ۹ ص ۱۰۴ و ج ۳۶ ص ۱۴۷ و ج ۴۰ ص ۷۲. تفسير فرات: ص ۱۸۶ ح ۲۳۶. تفسير العياشى: ج ۲ ص ۱۴۱ ح ۱۱. شواهد التنزيل: ج ۱ ص ۳۵۸،۲۵۷ . تأويل الآيات: ج ۱ ص ۱۵۸. امالى المفيد: ص ۲۷۹. البرهان: ج ۲ ص ۲۱۰. امالى الصدوق: ۲۹۰ ح ۱. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۹.</ref>:
 
 
«فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى اِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرَكَ اَنْ يَقُولُوا لَوْ لا اُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ اَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ اِنَّما اَنْتَ نَذيرٌ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَىْ‏ءٍ وَكيلٌ»:
 
«شايد تو ترك كنى بعضى از آنچه به تو وحى شده و سينه‏ات را به خاطر آن به تنگ اندازى از اين جهت كه بگويند اى كاش گنجى بر او نازل شود يا ملائكه‏اى همراه او بيايد تو فقط ترساننده مردم هستى و خداوند عهده‏دار همه چيز است» .
 
 
«اَمْ يَقُولُونَ افْتَريهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ اِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ»:
 
«يا مى‏گويند (ولايت على‏ عليه السلام را) به دروغ به خدا نسبت می دهد بگو ده سوره مانند آن را (اگر چه افترا بسته شده باشد) بياوريد و هر كس را غير از خدا می خواهيد بخوانيد اگر راست می گوييد» .
 


«فَاِنْ لَمْ يَسْتَجيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا اَنَّما اُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ فَهَلْ اَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» :
«خدايم می داند كه من از قريش چه كشيده ‏ام، آن هنگام كه نبوت مرا نپذيرفتند تا به من دستور جهاد با آنان را داد، و لشكريانى از آسمان به كمک من فرستاد كه مرا يارى كردند. پس چگونه بعد از من اقرار خواهند كرد؟»


«اگر اين پيشنهاد را (درباره ولايت على‏ عليه السلام) از شما نپذيرفتند بدانيد كه به علم خدا نازل شده و خدايى جز او نيست پس آيا شما (ولايت را براى على‏ عليه السلام) تسليم می شويد و می ‏پذيريد؟»
اينجا بود كه آيه ۱۲ تا ۲۴ سوره هود نازل شد. اين آيات از يك سو دلگرمى براى پيامبر صلى الله عليه و آله بود كه به خاطر حركات منافقين رنجيده خاطر نشود و مسئله اعلان ولايت ترك نشود، و از سوى ديگر عين گفتار مسخره آميز ابوبكر و عمر در آيه آمده بود.


امام صادق ‏عليه السلام نزول اين آيات را با تفسير برخى فرازهاى آن چنين بيان فرموده است<ref>بحار الانوار: ج ۹ ص ۱۰۴ و ج ۳۶ ص ۱۴۷ و ج ۴۰ ص ۷۲؛ تفسير فرات: ص ۱۸۶ ح ۲۳۶؛ تفسير العياشى: ج ۲ ص ۱۴۱ ح ۱۱؛ شواهد التنزيل: ج ۱ ص ۳۵۸،۲۵۷؛ تأويل الآيات: ج ۱ ص ۱۵۸؛ امالى المفيد: ص ۲۷۹؛ البرهان: ج ۲ ص ۲۱۰؛ امالى الصدوق: ۲۹۰ ح ۱؛ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۹.</ref>:


«مَنْ كانَ يُريدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زينَتَها نُوَفَّ اِلَيْهِمْ اَعْمالَهُمْ فيها وَ هُمْ فيها لايُبْخَسُونَ» :
{{قرآن|فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى اِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرَكَ اَنْ يَقُولُوا لَوْ لا اُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ اَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ اِنَّما اَنْتَ نَذيرٌ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَىْ‏ءٍ وَكيلٌ}}:


«هر كس كه طالب زندگى دنيا و زينت آن است (يعنى ابوبكر و عمر) اعمالشان را در دنيا به آنان واگذار می كنيم، و در دنيا ضرر نمی ‏كنند» .
«ممکن است به سبب آنکه [دشمنان] می گویند: چرا گنجی بر او نازل نشده، یا فرشته ای همراهش نیامده؟ برخی از آنچه را به تو وحی می شود ترک کنی و سینه‌ات [از ابلاغ و اظهار آن] تنگ شود [به سبب موضع گیری های دشمنان از ابلاغ پیام حق خودداری مکن] تو فقط بیم دهنده ای و خدا بر هر چیز نگهبان است.»


{{قرآن|اَمْ يَقُولُونَ افْتَريهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ اِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ}}:


«اُولئِكَ الَّذينَ لَيْسَ لَهُمْ فِى الْآخِرَةِ اِلاَّ النّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فيها وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» :
«بلکه [در برابر همه قرآن می ایستند و] می گویند: او این قرآن را از نزد خود ساخته [و به خدا نسبت می دهد] بگو: اگر راستگویید، شما هم ده سوره مانند آن بیاورید و هر کس را غیر خدا می توانید، به یاری خود دعوت کنید.»


«آنان كسانى هستند كه در آخرت جز آتش نصيبشان نيست و آنچه در دنيا انجام داده‏اند نابود مى‏شود و آنچه انجام مى‏دهند باطل است» .
{{قرآن|فَاِنْ لَمْ يَسْتَجيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا اَنَّما اُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ فَهَلْ اَنْتُمْ مُسْلِمُونَ}}:


«پس اگر آنان دعوت شما را اجابت نکردند [که هرگز اجابت نمی کنند] بدانید که آنچه نازل شده به دانش خداست وهیچ معبودی جز او نیست، پس آیا تسلیم [حق] می شوید؟


«اَفَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى اِماماً وَ رَحْمَةً اُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الاَحْزابِ فَالنّارُ مَوْعِدُهُ فَلا تَكُ فى مِرْيَةٍ مِنْهُ اِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَ لكِنَّ اَكْثَرَ النّاسِ لا يُؤْمِنُونَ» :
{{قرآن|مَنْ كانَ يُريدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زينَتَها نُوَفَّ اِلَيْهِمْ اَعْمالَهُمْ فيها وَ هُمْ فيها لايُبْخَسُونَ}}:


«كسى كه دليلى از پروردگارش همراه اوست (يعنى پيامبرصلى الله عليه وآله) و شاهدى از جانب او پشت سرش می ‏آيد (يعنى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام) و قبل از او كتاب موسى راهبر و رحمت بود (يعنى ولايت على‏ عليه السلام در كتاب حضرت موسى‏ عليه السلام بود) آنان بدان ايمان می آورند هر كس از احزاب كه به او كافر شود آتش وعده ‏گاه اوست پس درباره (ولايت على‏عليه السلام) بحث و جدل مكن كه آن حقى از پروردگارت است ولى اكثر مردم ايمان نمی ‏آورند».
«کسانی که زندگی دنیا و زیور و زینتش را بخواهند، ثمره تلاششان را به طور کامل در [همین] دنیا به آنان می دهیم و در اینجا چیزی از آنان کاسته نخواهد شد.»


{{قرآن|اُولئِكَ الَّذينَ لَيْسَ لَهُمْ فِى الْآخِرَةِ اِلاَّ النّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فيها وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ}}:


«وَ مَنْ اَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً، اُولئِكَ يُعْرَضُونَ عَلى رَبِّهِمْ وَ يَقُولُ الاَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذينَ كَذَبُوا عَلى رَبِّهِمْ، اَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظّالِمينَ» :
«اینان کسانی هستند که در آخرت، سهمی جز آتش برای آنان نیست و آنچه [در دنیا از کار خیر] کرده اند، در آخرت تباه و بی اثر می شود، و آنچه همواره [ریاکارانه] انجام می دادند، باطل است.»


«چه كسى ظالم‏تر است از آنكه بر خدا دروغ می بندد آنان كسانى هستند كه بر پروردگارشان عرضه می ‏شوند و شاهدان (يعنى امامان‏ عليهم السلام) می گويند اينان كسانی ‏اند كه بر پروردگار خود دروغ بستند آگاه باشيد كه لعنت خدا بر ظالمين باد» .
{{قرآن|اَفَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى اِماماً وَ رَحْمَةً اُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الاَحْزابِ فَالنّارُ مَوْعِدُهُ فَلا تَكُ فى مِرْيَةٍ مِنْهُ اِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَ لكِنَّ اَكْثَرَ النّاسِ لا يُؤْمِنُونَ}} :


«آیا کسانی که از سوی پروردگارشان بر دلیلی روشن [از بصیرت و بینش] متکی هستند و شاهدی از سوی او [چون قرآن برای تأیید آن دلیل روشن] از پی درآید و پیش از قرآن [هم] کتاب موسی در حالی که [برای مؤمنان] پیشوا و رحمت بود [بر حقّانیّت قرآن گواهی داده مانند کسانی می باشند که چنین نیستند] اینان [که متکی بر دلیل روشن اند] به قرآن ایمان می آورند، و هر کس از گروه ها [چه یهود، چه نصاری و چه مشرکان] به آن کفر ورزد، وعده گاهش آتش است؛ پس [ای انسان!] درباره قرآن در تردید مباش که آن از سوی پروردگارت حق است، ولی بیشتر مردم [به خاطر کبر باطنی، لجاجت و جهل] ایمان [به آن] نمی آورند.»


«الَّذينَ يَصُدَّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ» :
{{قرآن|وَ مَنْ اَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً، اُولئِكَ يُعْرَضُونَ عَلى رَبِّهِمْ وَ يَقُولُ الاَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذينَ كَذَبُوا عَلى رَبِّهِمْ، اَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظّالِمينَ}} :


«آنان كه بر سر راه خدا مانع ايجاد می ‏كنند و آن را به كجى وا می دارند و به آخرت كافر هستند» .
و ستمکارتر از کسانی که به خدا دروغ بندند چه کسی است؟ اینان [در قیامت] بر پروردگارشان عرضه خواهند شد، و گواهان [اعمال] می گویند: اینان کسانی هستند که بر پروردگارشان دروغ بستند؛ آگاه باشید! لعنت خدا بر ستمکاران باد.


{{قرآن|الَّذينَ يَصُدَّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ}}:


«اُولئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزينَ فِى الاَرْضِ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ اَوْلِياء يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ ما كانُوا يَسْتَطيعُونَ السَّمْعَ وَ ما كانُوا يُبْصِرُونَ» :
«هم آنان که مردم را همواره از راه خدا بازمی دارند و می خواهند آن را [با وسوسه و اغواگری] کج نشان دهند، و ایشان به روز قیامت کافرند.»


«آنان در زمين عاجز كننده نيستند و جز خدا سرپرستى ندارند عذابشان چند برابر می شود اينان قدرت شنيدن نداشتند و نمی ‏ديدند» .
{{قرآن|اُولئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزينَ فِى الاَرْضِ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ اَوْلِياء يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ ما كانُوا يَسْتَطيعُونَ السَّمْعَ وَ ما كانُوا يُبْصِرُونَ}} :


«اینان در زمین، عاجزکننده [خدا] نیستند تا [بتوانند از دسترس قدرت او بیرون روند]، و برای آنان سرپرستان و یاورانی جز خدا نیست، عذابشان [در روز قیامت] دو چندان خواهد شد؛ آنان [به سبب بسیاریِ گناه] تاب وتوانِ شنیدنِ [حق را] نداشتند و [با چشم بصیرت، حقیقت را] نمی دیدند.»


«اُولئِكَ الَّذينَ خَسِرُوا اَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ» :
{{قرآن|اُولئِكَ الَّذينَ خَسِرُوا اَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ}}:


«آنان كسانى هستند كه به ضرر خود عمل كرده‏اند و آنچه افترا مى‏بستند نيز از يادشان رفته است» .
«اینان کسانی هستند که سرمایه وجودشان را تباه کردند، و آنچه را همواره به دروغ [به عنوان شریکان خدا به خدا] نسبت می دادند [گم شده] از دستشان می رود.»


{{قرآن|لا جَرَمَ اَنَّهُمْ فِى الْآخِرَةِ هُمُ الاَخْسَرُونَ}}:


«لا جَرَمَ اَنَّهُمْ فِى الْآخِرَةِ هُمُ الاَخْسَرُونَ» :
«ثابت و یقینی است که اینانند که در آخرت از همه زیانکارترند.»


«چاره ‏اى جز اين نيست كه در آخرت هم زيان كارترين خواهند بود» .
{{قرآن|اِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ اَخْبَتُوا اِلى رَبِّهِمْ اُولئِكَ اَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فيها خالِدُونَ}} :


«قطعاً کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و به پروردگارشان آرامش و اطمینان یافتند، اهل بهشت اند و در آن جاودانه اند.»


«اِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ اَخْبَتُوا اِلى رَبِّهِمْ اُولئِكَ اَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فيها خالِدُونَ» :
{{قرآن|مَثَلُ الْفَريقَيْنِ كَالاَعْمى وَ الاَصَمِّ وَ الْبَصيرِ وَ السَّميعِ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلاً اَفَلا تَذَكَّرُونَ}} :


«كسانى كه ايمان آورده عمل صالح انجام می‏دهند و در برابر پروردگارشان سر تعظيم فرود می ‏آورند اينان اهل بهشتند و در آن هميشگى خواهند بود» .
«وصف این دو گروه [مشرک و مؤمن] همانند نابینا و کر و بینا و شنواست؛ آیا [این دو گروه] در صفت و حال یکسانند؟ پس آیا متذکّر نمی شوید؟»


اين گونه بود كه يك منزل قبل از غدير، سيل آيات الهى جارى شد و بيدار باش عظيم را براى مردم اعلام كرد، تا فرداى آن روز با چشم و گوش باز به استقبال غدير بروند، همان گونه كه تسلاى قلب پيامبر صلى الله عليه وآله در برابر حركات فتنه انگيز منافقين بود<ref>تفسير فرات: ص ۱۸۶ ح ۲۳۶.</ref> ، و عزم راسخ آن حضرت را براى اعلان ولايت در آينده ‏اى به فاصله كمتر از ۲۴ ساعت به همه نشان می داد.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۹-۵۱؛ بحار الانوار: ج ۹ ص ۱۰۴ و ج ۳۵ ص ۳۵۸ ۳۵۷،۳۵۶،۳۵۵،۳۵۴،۳۵۳ و ج ۳۶ ص ۱۴۷ و ج ۳۷ ص ۱۵۱ و ج ۳۹ ص ۲۹۰،۲۸۹ و ج ۴۰ ص ۷۲.</ref>


«مَثَلُ الْفَريقَيْنِ كَالاَعْمى وَ الاَصَمِّ وَ الْبَصيرِ وَ السَّميعِ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلاً اَفَلا تَذَكَّرُونَ» :
'''شرح موقعيت تاريخى نزول اين آيات را از منظرى ديگر نيز می توان بيان نمود:'''


«مثل اين دو گروه مانند كور و كر در برابر بينا و شنواست آيا اينها در مثال برابرند آيا متذكر نمی شويد» .
«قُدَيْد» وادى وسيعى قبل از غدير است كه كمتر از يك روز تا غدير فاصله دارد و آبادى به همين نام در آغاز آن قرار گرفته است. در واقع قافله حجاج با ورود به بيابان «قديد» وارد منطقه «غدير خم» شده ‏اند و اكنون روز هفدهم ماه ذى‏ الحجه است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۱،۳۹؛ در اين دو روايت تصريح شده كه نزول امر ولايت در موسم حج بود و پيامبرصلى الله عليه وآله شش روز بعد از آن صبر كرد، كه آيه «فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى» نازل شد، و بعد از آن حضرت تا غدير صبر كرد.</ref> از يك سو كارشكنى‏ هاى منافقين فكر پيامبرصلى الله عليه وآله را به خود مشغول داشته؛ و از سوى ديگر اجراى دقيق مهم‏ترين برنامه رسالت حضرت، ايجاد و حفظ شرايط لازم براى اجراى آن را می طلبد.
 
 
اين گونه بود كه يك منزل قبل از غدير، سيل آيات الهى جارى شد و بيدار باش عظيم را براى مردم اعلام كرد، تا فرداى آن روز با چشم و گوش باز به استقبال غدير بروند، همان گونه كه تسلاى قلب پيامبر صلى الله عليه وآله در برابر حركات فتنه انگيز منافقين بود<ref>تفسير فرات: ص ۱۸۶ ح ۲۳۶.</ref> ، و عزم راسخ آن حضرت را براى اعلان ولايت در آينده ‏اى به فاصله كمتر از ۲۴ ساعت به همه نشان می داد.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۹-۵۱ . بحار الانوار: ج ۹ ص ۱۰۴ و ج ۳۵ ص ۳۵۸ ۳۵۷،۳۵۶،۳۵۵،۳۵۴،۳۵۳ و ج ۳۶ ص ۱۴۷ و ج ۳۷ ص ۱۵۱ و ج ۳۹ ص ۲۹۰،۲۸۹ و ج ۴۰ ص ۷۲.</ref>
 
 
شرح موقعيت تاريخى نزول اين آيات را از منظرى ديگر نيز می توان بيان نمود:
 
«قُدَيْد» وادى وسيعى قبل از غدير است كه كمتر از يك روز تا غدير فاصله دارد و آبادى به همين نام در آغاز آن قرار گرفته است. در واقع قافله حجاج با ورود به بيابان «قديد» وارد منطقه «غدير خم» شده ‏اند و اكنون روز هفدهم ماه ذى‏ الحجه است.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۱،۳۹ . در اين دو روايت تصريح شده كه نزول امر ولايت در موسم حج بود و پيامبرصلى الله عليه وآله شش روز بعد از آن صبر كرد، كه آيه «فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى» نازل شد، و بعد از آن حضرت تا غدير صبر كرد.</ref> از يك سو كارشكنى‏ هاى منافقين فكر پيامبرصلى الله عليه وآله را به خود مشغول داشته؛ و از سوى ديگر اجراى دقيق مهم‏ترين برنامه رسالت حضرت، ايجاد و حفظ شرايط لازم براى اجراى آن را می طلبد.


با ورود به «وادى قُديد» كاروان براى استراحت در آبادى «قديد» توقف كرد و مردم پياده شدند. در اين آخرين منزل قبل از غدير ۱۴ آيه درباره غدير نازل شد كه از دو سوره قرآن است. نزول اين آيات در كنار دو برنامه دقيق براى آماده سازى فكرى مردم قبل از غدير بود كه عكس العمل‏هايى را نيز به همراه داشت.
با ورود به «وادى قُديد» كاروان براى استراحت در آبادى «قديد» توقف كرد و مردم پياده شدند. در اين آخرين منزل قبل از غدير ۱۴ آيه درباره غدير نازل شد كه از دو سوره قرآن است. نزول اين آيات در كنار دو برنامه دقيق براى آماده سازى فكرى مردم قبل از غدير بود كه عكس العمل‏هايى را نيز به همراه داشت.
خط ۹۹: خط ۱۰۳:
در روايات ديگرى هم عين همين واقعه و نزول آيه و گاهى با تفاصيل بيشتر آمده و به مكان واقعه و نزول آيه اشاره نشده است. جمع بين روايات اقتضا می كند با تطبيق آنها صورت كامل وقايع را به دست آوريم.
در روايات ديگرى هم عين همين واقعه و نزول آيه و گاهى با تفاصيل بيشتر آمده و به مكان واقعه و نزول آيه اشاره نشده است. جمع بين روايات اقتضا می كند با تطبيق آنها صورت كامل وقايع را به دست آوريم.


لذا با مطالعه دقيق و جمع ‏بندى كامل روايات، آنچه در اين مرحله از واقعه غدير در «قُدَيد» به وقوع پيوسته تقديم مى ‏شود:
'''لذا با مطالعه دقيق و جمع ‏بندى كامل روايات، آنچه در اين مرحله از واقعه غدير در «قُدَيد» به وقوع پيوسته تقديم مى ‏شود:'''


الف. دعا براى محبت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در دل مردم
'''الف. دعا براى محبت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در دل مردم'''


با نزول كاروان در قديد و فرا رسيدن هنگام نماز، صف ‏ها آماده شد. پيامبر صلى الله عليه وآله بعد از نماز صداى خود را بلند كرد به گونه‏ اى كه همه بشنوند: اللهمَّ هَبْ لِعَلِىٍّ الْمَوَدَّةَ فِى صُدُورِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْهَيْبَةَ وَ الْعَظَمَةَ فى صُدُورِ الْمُنافِقينَ : خدايا، به على محبت در سينه مؤمنين و هيبت و عظمت در سينه منافقين عنايت فرما« .××× 1 تفسير العياشى: ج 2 ص 142. بحار الانوار: ج 35 ص 353 ح 2. ×××
با نزول كاروان در قديد و فرا رسيدن هنگام نماز، صف ‏ها آماده شد. پيامبر صلى الله عليه وآله بعد از نماز صداى خود را بلند كرد به گونه‏ اى كه همه بشنوند: {{متن عربی |اللهمَّ هَبْ لِعَلِىٍّ الْمَوَدَّةَ فِى صُدُورِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْهَيْبَةَ وَ الْعَظَمَةَ فى صُدُورِ الْمُنافِقينَ}}: خدايا، به على محبت در سينه مؤمنين و هيبت و عظمت در سينه منافقين عنايت فرما.»<ref>تفسير العياشى: ج ۲ ص ۱۴۲؛ بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۳ ح ۲.</ref>


آنگاه على ‏عليه السلام را فرا خواند و در حضور مردم فرمود: يا على، دستان خويش را به سوى آسمان بلند كن و دعا كن تا من آمين بگويم. يا على، بگو:{{متن عربی | اللهمَّ اجْعَلْ لى عِنْدَكَ عَهْداً وَ اجْعَلْ لى عِنْدَكَ وُدّاً وَ اجْعَلْ لى فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ مَوَدَّةً}}: خدايا، براى من نزد خود عهد و پيمانى قرار ده، و براى من در پيشگاه خود دوستى و مودت قرار ده، و براى من در قلب مؤمنين محبتى قرار ده. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام هم اين دعا را تكرار كرد و پيامبرصلى الله عليه وآله آمين گفت.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۴ ح ۴، ص ۳۵۷،۳۵۶،۳۵۵.</ref>


آنگاه على‏عليه السلام را فرا خواند و در حضور مردم فرمود: يا على، دستان خويش را به سوى آسمان بلند كن و دعا كن تا من آمين بگويم. يا على، بگو: اللهمَّ اجْعَلْ لى عِنْدَكَ عَهْداً وَ اجْعَلْ لى عِنْدَكَ وُدّاً وَ اجْعَلْ لى فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ مَوَدَّةً: خدايا، براى من نزد خود عهد و پيمانى قرار ده، و براى من در پيشگاه خود دوستى و مودت قرار ده، و براى من در قلب مؤمنين محبتى قرار ده. اميرالمؤمنين‏عليه السلام هم اين دعا را تكرار كرد و پيامبرصلى الله عليه وآله آمين گفت.××× 2 بحار الانوار: ج 35 ص 354 ح 4، ص 357 356 355. ×××
همچنين پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: يا على، هر دعايى براى خود دوست دارى بنما تا آمين بگويم. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام هم سه بار اين دعا را تكرار كرد: {{متن عربی |اللهمَّ ثَبِّتْ مَوَدَّتى فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ}}: خدايا، مودت و محبت مرا تا روز قيامت در قلوب مردان و زنان مؤمن ثابت و پايدار فرما. و پيامبرصلى الله عليه وآله آمين گفت.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۸.</ref>


'''ب. استجابت دعا و نزول آيه'''


همچنين پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: يا على، هر دعايى براى خود دوست دارى بنما تا آمين بگويم. اميرالمؤمنين‏عليه السلام هم سه بار اين دعا را تكرار كرد: اللهمَّ ثَبِّتْ مَوَدَّتى فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ: خدايا، مودت و محبت مرا تا روز قيامت در قلوب مردان و زنان مؤمن ثابت و پايدار فرما. و پيامبرصلى الله عليه وآله آمين گفت.××× 3 بحار الانوار: ج 35 ص 358. ×××
پس از دعاى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و آمين پيامبرصلى الله عليه وآله در حضور مردم، اين دو آيه از سوره مريم نازل شد:


ب. استجابت دعا و نزول آيه
{{قرآن |إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا. فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا}}<ref>مريم /  ۹۷ ۹۶.</ref>:


پس از دعاى اميرالمؤمنين‏عليه السلام و آمين پيامبرصلى الله عليه وآله در حضور مردم، اين دو آيه از سوره مريم نازل شد:
«قطعاً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، به زودی [خدای] رحمان برای آنان [در دل ها] محبتی قرار خواهد داد. جز این نیست که ما این [قرآن] را بر زبان تو آسان ساختیم تا به وسیله آن پرهیزکاران را مژده دهی و مردم ستیزه جو را بترسانی.»


نزول اين آيات به معناى استجابت دعاى پيامبر صلى الله عليه وآله و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بود، كه مردم از سرعت استجابت اين دعا تعجب كردند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۳ ح ۲، ص ۳۵۶.</ref> پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله فرمود: يا على، خداوند آيه ‏اى از كتابش درباره تو نازل كرده و براى تو در قلب هر مؤمنى محبت قرار داده است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۲۹۰ ح ۹۰.</ref>


»إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا. فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا«××× 1 مريم /  97 96. ×××:
سپس فرمود: {{متن عربی|الْحَمْدُ للَّه الَّذى جَعَلَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنينَ تَتُوقُ الَيْكَ بِالْمَوَدَّةِ}}: شكر خدايى را كه قلوب مؤمنين را با محبت مشتاق تو قرار داد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۵.</ref>و آنگاه فرمود: هيچ مؤمنى را نمی بينى مگر آنكه در قلب او محبت على بن ابى‏ طالب است.<ref>بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۲۸۹ ح ۸۸ .</ref>


امام صادق‏ عليه السلام درباره آيه دوم می فرمايد: خداوند اين ولايت و مودت را بر لسان پيامبرش به آسانى جارى كرد آنگاه كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را به عنوان عَلَم و نشانه هدايت منصوب كرد و مؤمنين را بدان بشارت داد و كافران را با آن انذار فرمود.<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۴ ح ۳.</ref>


»كسانى كه ايمان آورده عمل صالح انجام مى‏دهند به زودى خداوند براى آنان مودّت قرار مى‏دهد. ما آن را بر زبان تو آسان نموديم تا متقين را بشارت دهى و قومى را كه در خصومت شديد هستند بترسانى« .
در همين موقعيت پيامبرصلى الله عليه وآله به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود:{{متن عربی |انّى سَأَلْتُ رَبّى انْ يُوالِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى انْ يُواخِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى أَنْ يَجْعَلَكَ وَصِيّى فَفَعَلَ }}:من از پروردگارم خواستم كه بين من و تو ولايت قرار دهد، و خدا پذيرفت؛ و از او خواستم بين من و تو برادرى قرار دهد، و او پذيرفت؛ و از او خواستم تو را جانشين من قرار دهد، و او پذيرفت.<ref>تفسير العياشى: ج ۲ ص ۱۴۲؛ بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۴ و ج ۳۶ ص ۱۴۷ ح ۱۱۹.</ref>


'''ج. استهزاء ابوبكر و عمر به دعاى پيامبرصلى الله عليه وآله'''


نزول اين آيات به معناى استجابت دعاى پيامبرصلى الله عليه وآله و اميرالمؤمنين‏عليه السلام بود، كه مردم از سرعت استجابت اين دعا تعجب كردند.××× 2 بحار الانوار: ج 35 ص 353 ح 2، ص 356. ××× پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله فرمود: يا على، خداوند آيه‏اى از كتابش درباره تو نازل كرده و براى تو در قلب هر مؤمنى محبت قرار داده است.××× 3 بحار الانوار: ج 39 ص 290 ح 90. ×××
اين مراسم دعا و آمين و استجابت فورى الهى با نزول آيه در حضور مردم و تفاصيلى كه ذكر شد، يك مقطع استثنايى در زندگانى پيامبرصلى الله عليه وآله به شمار می آمد كه همه را مبهوت و متعجب كرد، و در آستانه غدير مقام عظيم على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام را در پيشگاه خداوند روشن ساخت.


براى شكستن اين عظمت دهان بى‏ پروايى لازم بود كه خسَّت و ذلت و حسادت خود را به نمايش بگذارد. از ميان آن جمعيت عظيم كه ناظر ماجرا بودند، ابوبكر و عمر به كنايه گفتند:به خدا قسم! يك پيمانه خرما در مشكى پوسيده نزد ما محبوب‏ تر است از آنچه محمد از پروردگارش خواسته است. چه می شد اگر از پروردگارش درخواست ملائكه‏اى می كرد كه او را در برابر دشمنانش كمك كنند، يا گنجى كه فقر او را جبران كند! به خدا قسم، على را به هر كارى دعوت می كند او هم می پذيرد!!<ref>تفسير العياشى: ج ۲ ص ۱۴۲؛ بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۴۷ ح ۱۱۹.</ref>


سپس فرمود: الْحَمْدُ للَّه الَّذى جَعَلَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنينَ تَتُوقُ الَيْكَ بِالْمَوَدَّةِ: شكر خدايى را كه قلوب مؤمنين را با محبت مشتاق تو قرار داد.××× 4 بحار الانوار: ج 35 ص 355. ××× و آنگاه فرمود: هيچ مؤمنى را نمى‏بينى مگر آنكه در قلب او محبت على بن ابى‏طالب است.××× 5 بحار الانوار: ج 39 ص 289 ح 88 . ×××
'''د. عكس العمل وحى و نزول آيات درباره گفته ابوبكر و عمر'''


اين حركت تخريب كننده كه با هدف كاستن از اهميت غدير و ولايت انجام مى‏شد و فرهنگ دنياپرستى را در دل مردم زنده می ‏كرد و ارزش‏هاى معنوى را از قلوب مردم ساقط می نمود، بر قلب مبارك پيامبر صلى الله عليه وآله سنگينى می ‏كرد، و حقاً از كسانى كه به عنوان اصحابش گِرد او را گرفته بودند چنين انتظارى نداشت.<ref>تفسير فرات: ص ۱۸۶ ح ۲۳۶؛ شواهدالتنزيل: ج ۱ ص ۳۵۸.</ref>


امام صادق‏عليه السلام درباره آيه دوم مى‏فرمايد: خداوند اين ولايت و مودت را بر لسان پيامبرش به آسانى جارى كرد آنگاه كه اميرالمؤمنين‏عليه السلام را به عنوان عَلَم و نشانه هدايت منصوب كرد و مؤمنين را بدان بشارت داد و كافران را با آن انذار فرمود.××× 6 بحار الانوار: ج 35 ص 354 ح 3. ×××
در حضور مردمى كه تازه از جاهليت رها شده و هنوز تعصبات بى‏اساس آن در دل هايشان ريشه داشت، اين گونه جسورانه سخن گفتن و رسول الهى را به مسخره گرفتن، همه مسائلى بودند كه چون كوهى بر سر راه غدير خود نمايى می كردند و ظاهر قضايا اجراى برنامه آن را محال می نمود.


در همين موقعيت پيامبرصلى الله عليه وآله به اميرالمؤمنين‏عليه السلام فرمود:
لذا پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله به جبرئيل فرمود: «خدايم می داند كه من از قريش چه كشيده ‏ام، آن هنگام كه نبوت مرا نپذيرفتند تا به من دستور جهاد با آنان را داد، و لشكريانى از آسمان به كمك من فرستاد كه مرا يارى كردند. پس چگونه بعد از من اقرار خواهند كرد؟» .<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۱ ح ۳۷؛ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۱؛ تفسير العياشى: ج ۲ ص ۹۷ ح ۸۹ .</ref>


اينجا بود كه آيه۱۲ تا ۲۴از سوره هود نازل شد، كه در بالا گذشت.


انّى سَأَلْتُ رَبّى انْ يُوالِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى انْ يُواخِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى أَنْ يَجْعَلَكَ وَصِيّى فَفَعَلَ:
=== ۲-  تحليل اعتقادى ===
با در نظر گرفتن شأن نزول اين آيات و روشن شدن مرجع ضميرها از فرمايش امام صادق‏ عليه السلام، تفسير گونه‏ اى بر چهره اين آيات می‏توان نوشت كه عمق آنها را روشن می سازد.


ناگفته پيداست كه جهت گيرى اين آيات به سوى مخالفين غدير و ولايت و خلافتِ بلافصل و تمام عيار اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله است، و با تفاصيلى كه در اين فرازهاى قرآنى آمده منافقين ضربه‏ هاى كوبنده ‏اى از طرف خداوند دريافت كرده ‏اند، و براى طالبين حقيقت همه چيز روشن شده است.


من از پروردگارم خواستم كه بين من و تو ولايت قرار دهد، و خدا پذيرفت؛ و از او خواستم بين من و تو برادرى قرار دهد، و او پذيرفت؛ و از او خواستم تو را جانشين من قرار دهد، و او پذيرفت.××× 1 تفسير العياشى: ج 2 ص 142. بحار الانوار: ج 35 ص 354 و ج 36 ص 147 ح 119. ×××
همه اين مطالب را در يك قدمى غدير از لسان خداوند شنيدن ارزشى چند برابر بدان می ‏دهد كه به عنوان يك سند تاريخى و آينه‏ اى براى سنجش آينده ‏هاى نزديك پس از غدير كارآيى دارد. در اينجا يك بار ديگر ترجمه آيات مزبور به صورت تفسير شده -  با توجه به كلام امام صادق‏ عليه السلام كه در بالا ذكر شد -  تقديم می ‏شود:


شايد تو بخواهى اعلام ولايت را ترك كنى و سينه ‏ات از سخن ابوبكر و عمر به تنگ آيد كه گفتند: «كاش به جاى ولايت گنجى بر او نازل مى‏شد يا ملائكه ‏اى با او همراه می گشت» . ولى از اين برخوردها نگران مباش چرا كه وظيفه تو انذار و ترساندن مردم از جهنم با ابلاغ پيام الهى است و بقيه امور به خداوند مربوط می ‏شود.


ج. استهزاء ابوبكر و عمر به دعاى پيامبرصلى الله عليه وآله
و يا اينكه به تو می گويند: «ولايت را از پيش خود درآورده ‏اى و به خدا نسبت دروغ می ‏دهى»! بگو اگر اين مسئله ولايت افتراء است، پس شما هم ده سوره بياوريد و از هركس مى ‏خواهيد كمك بگيريد! اگر نتوانستيد معلوم مى‏ شود همان گونه كه ساير فرازهاى قرآن از جانب خداست مسئله ولايت هم از خدا سرچشمه گرفته است.


اين مراسم دعا و آمين و استجابت فورى الهى با نزول آيه در حضور مردم و تفاصيلى كه ذكر شد، يك مقطع استثنايى در زندگانى پيامبرصلى الله عليه وآله به شمار مى‏آمد كه همه را مبهوت و متعجب كرد، و در آستانه غدير مقام عظيم على بن ابى‏طالب‏عليه السلام را در پيشگاه خداوند روشن ساخت.
آنان هرگز با چنين پيشنهادى موافقت نمى ‏كنند و اين دليل است كه ولايت با علم الهى نازل شده، و مشكل در اين است كه آيا شما سر تسليم فرود مى ‏آوريد يا نه؟!


ابوبكر و عمر و هوادارانشان در پىِ زندگى دنيا و زينت آن بوده ‏اند و بنا نيست خدا مانع كسى از رسيدن به منافع دنيوى شود، و مسلماً چنين كسانى از نظر دنيا ضرر نمى‏ كنند، ولى در آخرت جز آتش در انتظارشان نيست و آنچه به نام اسلام انجام داده‏ اند پوچ و باطل خواهد بود.


براى شكستن اين عظمت دهان بى‏پروايى لازم بود كه خسَّت و ذلت و حسادت خود را به نمايش بگذارد. از ميان آن جمعيت عظيم كه ناظر ماجرا بودند، ابوبكر و عمر به كنايه گفتند:
پيامبرصلى الله عليه وآله با برهان و دليلى از سوى پروردگارش ولايت را آورد و در پى او على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام شاهد او بود. قبل از او هم كتاب موسى (تورات) شاهد بر ولايت بود، و اهل تورات به ولايت على‏ عليه السلام ايمان داشتند، اما اهل سقيفه و پيروانشان كه از احزاب‏ اند و به ولايت على‏ عليه السلام كافرند، وعده گاهشان آتش جهنم است. بنابراين درباره ولايت نيازى به بحث و جدال نيست، چرا كه حقى از سوى پروردگار است و اين براى همه روشن است ولى اكثر مردم نمى‏ خواهند آن را بپذيرند.


هيچ كس ظالم‏تر از ابوبكر و عمر و سردمداران سقيفه نيست كه دروغ‏ هايى را به خدا افترا می ‏بندند، چنان كه با تكذيب آنچه درباره ولايت على‏ عليه السلام نازل شده دستورات الهى را نفى می كنند و مطالب جعلى به لسان پيامبرصلى الله عليه وآله نسبت می دهند كه «نبوت و خلافت در يك خاندان جمع نمی ‏شود» .


به خدا قسم! يك پيمانه خرما در مشكى پوسيده نزد ما محبوب‏تر است از آنچه محمد از پروردگارش خواسته است. چه مى‏شد اگر از پروردگارش درخواست ملائكه‏اى مى‏كرد كه او را در برابر دشمنانش كمك كنند، يا گنجى كه فقر او را جبران كند! به خدا قسم، على را به هر كارى دعوت مى‏كند او هم مى‏پذيرد!!××× 2 تفسير العياشى: ج 2 ص 142. بحار الانوار: ج 36 ص 147 ح 119. ×××
اينان گمان نكنند پرونده ‏اى با خدا ندارند، بلكه روزى با ادعاهايشان نزد خدا آورده مى‏ شوند و امامان كه شاهدان خدا بر مردم هستند كذب و افتراى آنان را در پيشگاه الهى ثابت خواهند كرد. خدا سقيفه و پيروانش را -  كه ظالمين حق آل محمدعليهم السلام هستند -  لعنت كند.


ابوبكر و عمر و همدستانشان كسانى بودند كه جلوى راه خدا -  كه ولايت مطلقه دوازده امام‏ عليهم السلام تا آخرين روز دنياست -  مانع ايجاد كردند، و با خلافت غاصبانه خود امت اسلام را به كجروى و انحراف كشاندند، و ريشه همه اينها بى‏ اعتقادى به آخرت بود.


د. عكس العمل وحى و نزول آيات درباره گفته ابوبكر و عمر
با همه آنچه ابوبكر و عمر و ساير دشمنان ولايت قدرتمندانه بر ضد ولايت انجام دادند، ولى چنين نيست كه بتوانند همه را در برابر اقدامات خود عاجز كنند، چرا كه هر چه باشد تحت ولايت الهى و قدرت او هستند، و خدا عذاب آنان را چندين برابر خواهد نمود. اينان طاقت شنيدن حق و ديدن حقايق ولايت را نداشتند، و اين حسادت و كفر كارشان را بدينجا كشانيد.


اين حركت تخريب كننده كه با هدف كاستن از اهميت غدير و ولايت انجام مى‏شد و فرهنگ دنياپرستى را در دل مردم زنده مى‏كرد و ارزش‏هاى معنوى را از قلوب مردم ساقط مى‏نمود، بر قلب مبارك پيامبرصلى الله عليه وآله سنگينى مى‏كرد، و حقاً از كسانى كه به عنوان اصحابش گِرد او را گرفته بودند چنين انتظارى نداشت.××× 1 تفسير فرات: ص 186 ح 236. شواهدالتنزيل: ج 1 ص 358. ×××
آنان كه در مقابل ولايت على‏ عليه السلام قد عَلَم كردند سرمايه وجود خود را از دست دادند و درباره آن ضرر كردند، و در عاقبت كار كه از اين جهان رفتند تمام دروغ ‏ها و افتراهايى كه نسبت مى ‏دادند از آنان جدا شد و ديگر منفعتى برايشان نداشت، بلكه با مرگشان و آغاز زندگى آخرت از همه زيانكارتر بودند.


شيعيان و پذيرندگان ولايت على ‏عليه السلام كه به ولايت ايمان آورده و عمل صالح انجام مى‏ دهند و در برابر پروردگارشان خاضعانه سر تسليم فرود مى‏ آوردند، اينان اهل بهشتند و در آن دائمى خواهند بود.با در نظر گرفتن دو گروه دشمنان و پذيرندگان ولايت على‏ عليه السلام، نسبت و مقايسه اين دو دسته به يكديگر همانند كور در برابر بينا و كر در برابر شنواست. آيا ممكن است اين دو گروه مساوى باشند؟ با اين فاصله ‏اى كه بين دو گروه ذكر شد آيا هنوز بيدار نمى‏ شويد؟!


در حضور مردمى كه تازه از جاهليت رها شده و هنوز تعصبات بى‏اساس آن در دل هايشان ريشه داشت، اين گونه جسورانه سخن گفتن و رسول الهى را به مسخره گرفتن، همه مسايلى بودند كه چون كوهى بر سر راه غدير خود نمايى مى‏كردند و ظاهر قضايا اجراى برنامه آن را محال مى‏نمود.
با آنچه خوانديم جا دارد بگوييم: اى غدير عزيز، چه طاق نصرتى كه خداوند براى تو بر پا كرده است! اين طاق بلند را با آيات زيبا و تابلوهاى بلند قرآنش تزيين كرده، و يد قدرت خويش را براى حفاظت از آن فراز آورده، و جمعيت صد و بيست هزار نفرى حجاج را دعوت نامه رسمى داده، و اين گونه ما را براى حضور در اين دعوت جهانى آماده كرده است.


از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود: وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود:


لذا پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله به جبرئيل فرمود: »خدايم مى‏داند كه من از قريش چه كشيده‏ام، آن هنگام كه نبوت مرا نپذيرفتند تا به من دستور جهاد با آنان را داد، و لشكريانى از آسمان به كمك من فرستاد كه مرا يارى كردند. پس چگونه بعد از من اقرار خواهند كرد؟« .××× 2 بحار الانوار: ج 37 ص 151 ح 37. عوالم العلوم: ج 3  / 15 ص 51 . تفسير العياشى: ج 2 ص 97 ح 89 . ×××
«از خداوند درخواست کردم که میان من و تو ولایت و دوستی را ایجاد کند، خداوند چنین کرد. از خداوند خواستم که بین من و تو عهد اخوّت ایجاد کند، او نیز چنین کرد. و از او درخواست کردم که تو را وصّی من قرار دهد و خداوند چنین کرد».


در این لحظه دو نفر از قریش گفتند: «به خداوند سوگند! که یک پیمانه خرما در مشکی پوسیده نزد ما محبوب‌تر است، از آنچه که محمّد صلی الله علیه و آله  از خداوند درخواست نموده است. چرا محمّد صلی الله علیه و آله  از خداوند نخواست که فرشته‌ای را به کمک او بفرستد تا او را بر دشمنان یاری دهد یا گنجی را نطلبید تا او را بر فقر یاری کند؟! [یاری علی علیه السلام  نیاز به دعا نداشت زیرا] به خدا قسم! محمّد صلی الله علیه و آله  از علی علیه السلام  کمکی حتّی در باطل نمی‌خواهد مگر آنکه او را اجابت می‌کند».


اينجا بود كه آيه 12 تا 24 از سوره هود نازل شد، كه در بالا گذشت.
خداوند این آیه را نازل فرمود: {{متن قرآن|فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَىٰ إِلَيْكَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ}} پس از آن رسول خدا صلی الله علیه و آله  در آخر نمازش و با صدای بلند به‌طوری که مردم آن را می‌شنیدند این‌چنین برای امیر مؤمنان علیه السلام  دعا می‌نمود:


«خداوندا! محبّت علی علیه السلام  را در دل مؤمنان و هیبت و عظمت او را در دل منافقان قرار ده».


2-  تحليل اعتقادى
خداوند این آیه را نازل فرمود:{{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُدًّا}}<ref>مریم/ ۹۷.</ref>:


با در نظر گرفتن شأن نزول اين آيات و روشن شدن مرجع ضميرها از فرمايش امام صادق‏عليه السلام، تفسير گونه‏اى بر چهره اين آيات مى‏توان نوشت كه عمق آنها را روشن مى‏سازد.
«قطعاً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، به زودی [خدای] رحمان برای آنان [در دل ها] محبتی قرار خواهد داد.جز این نیست که ما این [قرآن] را بر زبان تو آسان ساختیم تا به وسیله آن پرهیزکاران را مژده دهی و مردم ستیزه جو را بترسانی.» که منظور، بنی‌امیّه است. فردی به نام رُمَع گفت: «به خدا قسم! یک پیمانه خرما در مَشکی پوسیده و کهنه برای من محبوب‌تر است از آن چه محمّد صلی الله علیه و آله از پروردگارش درخواست کرد. چرا محمّد صلی الله علیه و آله  از خدا درخواست نکرد فرشته‌ای را به کمک او بفرستد تا او را یاری کند یا گنجی را نطلبید تا او را از فقر برهاند»؟! پس خداوند در منزلت علی علیه السلام  ده آیه از سوره‌ی هود را نازل فرمود که با{{متن قرآن|فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَىٰ إِلَيْكَ}}  آغاز و تا {{متن قرآن|أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ}} ادامه دارد که [در آیه: {{متن قرآن|أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ}} منظور آن است که [کفّار] ولایت علی علیه السلام  را دروغ می‌پندارند.<ref>تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۶۱۸؛ بحار الأنوار، ج۳۶، ص۱۰۰؛ العیاشی، ج۲، ص۱۴۱.</ref>


 
== منبع ==
ناگفته پيداست كه جهت گيرى اين آيات به سوى مخالفين غدير و ولايت و خلافتِ بلافصل و تمام عيار اميرالمؤمنين‏عليه السلام بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله است، و با تفاصيلى كه در اين فرازهاى قرآنى آمده منافقين ضربه‏هاى كوبنده‏اى از طرف خداوند دريافت كرده‏اند، و براى طالبين حقيقت همه چيز روشن شده است.
غدير در قرآن: ج ۱ ص ۷۲-۸۱؛ واقعه قرآنى غدير: ص ۶۳ .  
 
همه اين مطالب را در يك قدمى غدير از لسان خداوند شنيدن ارزشى چند برابر بدان مى‏دهد كه به عنوان يك سند تاريخى و آينه‏اى براى سنجش آينده‏هاى نزديك پس از غدير كارآيى دارد. در اينجا يك بار ديگر ترجمه آيات مزبور به صورت تفسير شده -  با توجه به كلام امام صادق‏عليه السلام كه در بالا ذكر شد -  تقديم مى‏شود:
 
 
شايد تو بخواهى اعلام ولايت را ترك كنى و سينه‏ات از سخن ابوبكر و عمر به تنگ آيد كه گفتند: »كاش به جاى ولايت گنجى بر او نازل مى‏شد يا ملائكه‏اى با او همراه مى‏گشت« . ولى از اين برخوردها نگران مباش چرا كه وظيفه تو انذار و ترساندن مردم از جهنم با ابلاغ پيام الهى است و بقيه امور به خداوند مربوط مى‏شود.
 
 
و يا اينكه به تو مى‏گويند: »ولايت را از پيش خود درآورده‏اى و به خدا نسبت دروغ مى‏دهى« ! بگو اگر اين مسئله ولايت افتراء است، پس شما هم ده سوره بياوريد و از هركس مى‏خواهيد كمك بگيريد! اگر نتوانستيد معلوم مى‏شود همان گونه كه ساير فرازهاى قرآن از جانب خداست مسئله ولايت هم از خدا سرچشمه گرفته است.
 
 
آنان هرگز با چنين پيشنهادى موافقت نمى‏كنند و اين دليل است كه ولايت با علم الهى نازل شده، و مشكل در اين است كه آيا شما سر تسليم فرود مى‏آوريد يا نه؟!
 
ابوبكر و عمر و هوادارانشان در پىِ زندگى دنيا و زينت آن بوده‏اند و بنا نيست خدا مانع كسى از رسيدن به منافع دنيوى شود، و مسلماً چنين كسانى از نظر دنيا ضرر نمى‏كنند، ولى در آخرت جز آتش در انتظارشان نيست و آنچه به نام اسلام انجام داده‏اند پوچ و باطل خواهد بود.
 
 
پيامبرصلى الله عليه وآله با برهان و دليلى از سوى پروردگارش ولايت را آورد و در پى او على بن ابى‏طالب‏عليه السلام شاهد او بود. قبل از او هم كتاب موسى )تورات( شاهد بر ولايت بود، و اهل تورات به ولايت على‏عليه السلام ايمان داشتند، اما اهل سقيفه و پيروانشان كه از احزاب‏اند و به ولايت على‏عليه السلام كافرند، وعده گاهشان آتش جهنم است. بنابراين درباره ولايت نيازى به بحث و جدال نيست، چرا كه حقى از سوى پروردگار است و اين براى همه روشن است ولى اكثر مردم نمى‏خواهند آن را بپذيرند.
 
 
هيچ كس ظالم‏تر از ابوبكر و عمر و سردمداران سقيفه نيست كه دروغ‏هايى را به خدا افترا مى‏بندند، چنانكه با تكذيب آنچه درباره ولايت على‏عليه السلام نازل شده دستورات الهى را نفى مى‏كنند و مطالب جعلى به لسان پيامبرصلى الله عليه وآله نسبت مى‏دهند كه »نبوت و خلافت در يك خاندان جمع نمى‏شود« .
 
 
اينان گمان نكنند پرونده‏اى با خدا ندارند، بلكه روزى با ادعاهايشان نزد خدا آورده مى‏شوند و امامان كه شاهدان خدا بر مردم هستند كذب و افتراى آنان را در پيشگاه الهى ثابت خواهند كرد. خدا سقيفه و پيروانش را -  كه ظالمين حق آل محمدعليهم السلام هستند -  لعنت كند.
 
 
ابوبكر و عمر و همدستانشان كسانى بودند كه جلوى راه خدا -  كه ولايت مطلقه دوازده امام‏عليهم السلام تا آخرين روز دنياست -  مانع ايجاد كردند، و با خلافت غاصبانه خود امت اسلام را به كجروى و انحراف كشاندند، و ريشه همه اينها بى‏اعتقادى به آخرت بود.
 
 
با همه آنچه ابوبكر و عمر و ساير دشمنان ولايت قدرتمندانه بر ضد ولايت انجام دادند، ولى چنين نيست كه بتوانند همه را در برابر اقدامات خود عاجز كنند، چرا كه هر چه باشد تحت ولايت الهى و قدرت او هستند، و خدا عذاب آنان را چندين برابر خواهد نمود. اينان طاقت شنيدن حق و ديدن حقايق ولايت را نداشتند، و اين حسادت و كفر كارشان را بدينجا كشانيد.
 
 
آنان كه در مقابل ولايت على‏عليه السلام قد عَلَم كردند سرمايه وجود خود را از دست دادند و درباره آن ضرر كردند، و در عاقبت كار كه از اين جهان رفتند تمام دروغ‏ها و افتراهايى كه نسبت مى‏دادند از آنان جدا شد و ديگر منفعتى برايشان نداشت، بلكه با مرگشان و آغاز زندگى آخرت از همه زيانكارتر بودند.
 
شيعيان و پذيرندگان ولايت على‏عليه السلام كه به ولايت ايمان آورده و عمل صالح انجام مى‏دهند و در برابر پروردگارشان خاضعانه سر تسليم فرود مى‏آوردند، اينان اهل بهشتند و در آن دائمى خواهند بود.
 
 
با در نظر گرفتن دو گروه دشمنان و پذيرندگان ولايت على‏عليه السلام، نسبت و مقايسه اين دو دسته به يكديگر همانند كور در برابر بينا و كر در برابر شنواست. آيا ممكن است اين دو گروه مساوى باشند؟ با اين فاصله‏اى كه بين دو گروه ذكر شد آيا هنوز بيدار نمى‏شويد؟!
 
 
با آنچه خوانديم جا دارد بگوييم: اى غدير عزيز، چه طاق نصرتى كه خداوند براى تو بر پا كرده است! اين طاق بلند را با آيات زيبا و تابلوهاى بلند قرآنش تزيين كرده، و يد قدرت خويش را براى حفاظت از آن فراز آورده، و جمعيت صد و بيست هزار نفرى حجاج را دعوت نامه رسمى داده، و اين گونه ما را براى حضور در اين دعوت جهانى آماده كرده است.


== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
[[رده:قرآن و غدیر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۸ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۴۵

 

Ra bracket.png فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ، إِنَّما أَنْتَ نَذِيرٌ وَ اللَّه عَلى كُلِّ شَىْ‏ءٍ وَكِيلٌ.أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ ۖ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَيَاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ.فَإِلَّمْ يَسْتَجِيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّمَا أُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَأَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَهَلْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ. مَنْ كَانَ يُرِيدُ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَزِينَتَهَا نُوَفِّ إِلَيْهِمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَهُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُونَ.أُولَٰئِكَ الَّذِينَ لَيْسَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ إِلَّا النَّارُ ۖ وَحَبِطَ مَا صَنَعُوا فِيهَا وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ.أَفَمَنْ كَانَ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ وَمِنْ قَبْلِهِ كِتَابُ مُوسَىٰ إِمَامًا وَرَحْمَةً ۚ أُولَٰئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ ۚ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزَابِ فَالنَّارُ مَوْعِدُهُ ۚ فَلَا تَكُ فِي مِرْيَةٍ مِنْهُ ۚ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يُؤْمِنُونَ.وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا ۚ أُولَٰئِكَ يُعْرَضُونَ عَلَىٰ رَبِّهِمْ وَيَقُولُ الْأَشْهَادُ هَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَىٰ رَبِّهِمْ ۚ أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ.الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ.أُولَٰئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَمَا كَانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ۘ يُضَاعَفُ لَهُمُ الْعَذَابُ ۚ مَا كَانُوا يَسْتَطِيعُونَ السَّمْعَ وَمَا كَانُوا يُبْصِرُونَ.أُولَٰئِكَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ. لَا جَرَمَ أَنَّهُمْ فِي الْآخِرَةِ هُمُ الْأَخْسَرُونَ.إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَأَخْبَتُوا إِلَىٰ رَبِّهِمْ أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ ۖ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ.مَثَلُ الْفَرِيقَيْنِ كَالْأَعْمَىٰ وَالْأَصَمِّ وَالْبَصِيرِ وَالسَّمِيعِ ۚ هَلْ يَسْتَوِيَانِ مَثَلًا ۚ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ. La bracket.png

«ممکن است به سبب آنکه [دشمنان] می گویند: چرا گنجی بر او نازل نشده، یا فرشته ای همراهش نیامده؟ برخی از آنچه را به تو وحی می شود ترک کنی و سینه ات [از ابلاغ و اظهار آن] تنگ شود [به سبب موضع گیری های دشمنان از ابلاغ پیام حق خودداری مکن] تو فقط بیم دهنده ای و خدا بر هر چیز نگهبان است.بلکه [در برابر همه قرآن می ایستند و] می گویند: او این قرآن را از نزد خود ساخته [و به خدا نسبت می دهد] بگو: اگر راستگویید، شما هم ده سوره مانند آن بیاورید و هر کس را غیر خدا می توانید، به یاری خود دعوت کنید.پس اگر آنان دعوت شما را اجابت نکردند [که هرگز اجابت نمی‌کنند] بدانید که آنچه نازل شده به دانش خداست وهیچ معبودی جز او نیست، پس آیا تسلیم [حق] می شوید؟کسانی که زندگی دنیا و زیور و زینتش را بخواهند، ثمره تلاششان را به طور کامل در [همین] دنیا به آنان می دهیم و در اینجا چیزی از آنان کاسته نخواهد شد.اینان کسانی هستند که در آخرت، سهمی جز آتش برای آنان نیست و آنچه [در دنیا از کار خیر] کرده اند، در آخرت تباه و بی اثر می‌شود، و آنچه همواره [ریاکارانه] انجام می دادند، باطل است.آیا کسانی که از سوی پروردگارشان بر دلیلی روشن [از بصیرت و بینش] متکی هستند و شاهدی از سوی او [چون قرآن برای تأیید آن دلیل روشن] از پی درآید و پیش از قرآن [هم] کتاب موسی در حالی که [برای مؤمنان] پیشوا و رحمت بود [بر حقّانیّت قرآن گواهی داده مانند کسانی می باشند که چنین نیستند] اینان [که متکی بر دلیل روشن اند] به قرآن ایمان می آورند، و هر کس از گروه ها [چه یهود، چه نصاری و چه مشرکان] به آن کفر ورزد، وعده گاهش آتش است؛ پس [ای انسان!] درباره قرآن در تردید مباش که آن از سوی پروردگارت حق است، ولی بیشتر مردم [به خاطر کبر باطنی، لجاجت و جهل] ایمان [به آن] نمی آورند.و ستمکارتر از کسانی که به خدا دروغ بندند چه کسی است؟ اینان [در قیامت] بر پروردگارشان عرضه خواهند شد، و گواهان [اعمال] می‌گویند: اینان کسانی هستند که بر پروردگارشان دروغ بستند؛ آگاه باشید! لعنت خدا بر ستمکاران باد.آنان که مردم را از راه خدا باز می دارند و می خواهند آن را [با وسوسه و اغواگری] کج نشان دهند و به آخرت کافرند.اینان در زمین، عاجزکننده [خدا] نیستند تا [بتوانند از دسترس قدرت او بیرون روند]، و برای آنان سرپرستان و یاورانی جز خدا نیست، عذابشان [در روز قیامت] دو چندان خواهد شد؛ آنان [به سبب بسیاریِ گناه] تاب وتوانِ شنیدنِ [حق را] نداشتند و [با چشم بصیرت، حقیقت را] نمی دیدند.اینان کسانی هستند که سرمایه وجودشان را تباه کردند، و آنچه را همواره به دروغ [به عنوان شریکان خدا به خدا] نسبت می دادند [گم شده] از دستشان می رود.ثابت و یقینی است که اینانند که در آخرت از همه زیانکارترند.قطعاً کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و به پروردگارشان آرامش و اطمینان یافتند، اهل بهشت اند و در آن جاودانه اند.وصف این دو گروه [مشرک و مؤمن] همانند نابینا و کر و بینا و شنواست؛ آیا [این دو گروه] در صفت و حال یکسانند؟ پس آیا متذکّر نمی شوید؟»


آیه ۱۲ تا ۲۴ سوره هود
مشخصات آیه
سورهسوره هود (۱۱)
آیه۱۲ تا ۲۴
جزء۱۲
محتوای آیه
مکان نزولمکه
موضوعتوصیه به پیامبر به اینکه تهمت های کفار نباید مانع انجام وظیفه شود،کفار بجای تهمت زدن اگر میتوانند ده آیه مثل قران بیاورند و...


از جمله آياتى كه در سفر حجةالوداع پيش از رسيدن به سرزمين غدير بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد آيه ۹۶ و ۹۷ سوره مريم و آيه ۱۲ - ۲۴ سوره هود بود. اما آيات سوره هود:

Ra bracket.png فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ، إِنَّما أَنْتَ نَذِيرٌ وَ اللَّه عَلى كُلِّ شَىْ‏ءٍ وَكِيلٌ La bracket.png:

«ممکن است به سبب آنکه [دشمنان] می گویند: چرا گنجی بر او نازل نشده، یا فرشته ای همراهش نیامده؟ برخی از آنچه را به تو وحی می شود ترک کنی و سینه ات [از ابلاغ و اظهار آن] تنگ شود [به سبب موضع گیری های دشمنان از ابلاغ پیام حق خودداری مکن] تو فقط بیم دهنده ای و خدا بر هر چیز نگهبان است.»

اين آيات از دو بُعد قابل بررسى است[۱]:

موقعيت تاريخى

در راه بازگشت پيامبر صلى الله عليه و آله از مكه و سفر حجةالوداع به سوى غدير، پس از توقف حضرت در منزل «قُديد» و دعاهاى آن حضرت در مورد مودّت و اخوت و وصايت اميرالمؤمنین ‏عليه السلام، از ميان جمعيت عظيم كاروان -  كه ناظر ماجرا بودند -  ابوبكر و عمر به كنايه گفتند:

به خدا قسم! يك پيمانه خرما در مَشكى پوسيده نزد ما محبوب‏ تر است از آنچه محمد از پروردگارش خواسته است. چه می ‏شد اگر از پروردگارش درخواست ملائكه ‏اى می كرد كه او را در برابر دشمنانش كمك كنند، يا گنجى كه فقر او را جبران كند! به خدا قسم على را به هر كارى دعوت می كند او هم می پذيرد!!

اين حركت تخريب كننده بر قلب مبارک پيامبر صلى الله عليه و آله سنگينى كرد، و حقاً از كسانى كه به عنوان اصحابش گِرد او را گرفته بودند چنين انتظارى نداشت. لذا به جبرئيل فرمود:

«خدايم می داند كه من از قريش چه كشيده ‏ام، آن هنگام كه نبوت مرا نپذيرفتند تا به من دستور جهاد با آنان را داد، و لشكريانى از آسمان به كمک من فرستاد كه مرا يارى كردند. پس چگونه بعد از من اقرار خواهند كرد؟»

اينجا بود كه آيه ۱۲ تا ۲۴ سوره هود نازل شد. اين آيات از يك سو دلگرمى براى پيامبر صلى الله عليه و آله بود كه به خاطر حركات منافقين رنجيده خاطر نشود و مسئله اعلان ولايت ترك نشود، و از سوى ديگر عين گفتار مسخره آميز ابوبكر و عمر در آيه آمده بود.

امام صادق ‏عليه السلام نزول اين آيات را با تفسير برخى فرازهاى آن چنين بيان فرموده است[۲]:

Ra bracket.png فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى اِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرَكَ اَنْ يَقُولُوا لَوْ لا اُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ اَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ اِنَّما اَنْتَ نَذيرٌ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَىْ‏ءٍ وَكيلٌ La bracket.png:

«ممکن است به سبب آنکه [دشمنان] می گویند: چرا گنجی بر او نازل نشده، یا فرشته ای همراهش نیامده؟ برخی از آنچه را به تو وحی می شود ترک کنی و سینه‌ات [از ابلاغ و اظهار آن] تنگ شود [به سبب موضع گیری های دشمنان از ابلاغ پیام حق خودداری مکن] تو فقط بیم دهنده ای و خدا بر هر چیز نگهبان است.»

Ra bracket.png اَمْ يَقُولُونَ افْتَريهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَياتٍ وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ اِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ La bracket.png:

«بلکه [در برابر همه قرآن می ایستند و] می گویند: او این قرآن را از نزد خود ساخته [و به خدا نسبت می دهد] بگو: اگر راستگویید، شما هم ده سوره مانند آن بیاورید و هر کس را غیر خدا می توانید، به یاری خود دعوت کنید.»

Ra bracket.png فَاِنْ لَمْ يَسْتَجيبُوا لَكُمْ فَاعْلَمُوا اَنَّما اُنْزِلَ بِعِلْمِ اللَّهِ وَ اَنْ لا اِلهَ اِلاّ هُوَ فَهَلْ اَنْتُمْ مُسْلِمُونَ La bracket.png:

«پس اگر آنان دعوت شما را اجابت نکردند [که هرگز اجابت نمی کنند] بدانید که آنچه نازل شده به دانش خداست وهیچ معبودی جز او نیست، پس آیا تسلیم [حق] می شوید؟

Ra bracket.png مَنْ كانَ يُريدُ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زينَتَها نُوَفَّ اِلَيْهِمْ اَعْمالَهُمْ فيها وَ هُمْ فيها لايُبْخَسُونَ La bracket.png:

«کسانی که زندگی دنیا و زیور و زینتش را بخواهند، ثمره تلاششان را به طور کامل در [همین] دنیا به آنان می دهیم و در اینجا چیزی از آنان کاسته نخواهد شد.»

Ra bracket.png اُولئِكَ الَّذينَ لَيْسَ لَهُمْ فِى الْآخِرَةِ اِلاَّ النّارُ وَ حَبِطَ ما صَنَعُوا فيها وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ La bracket.png:

«اینان کسانی هستند که در آخرت، سهمی جز آتش برای آنان نیست و آنچه [در دنیا از کار خیر] کرده اند، در آخرت تباه و بی اثر می شود، و آنچه همواره [ریاکارانه] انجام می دادند، باطل است.»

Ra bracket.png اَفَمَنْ كانَ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَ يَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ وَ مِنْ قَبْلِهِ كِتابُ مُوسى اِماماً وَ رَحْمَةً اُولئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الاَحْزابِ فَالنّارُ مَوْعِدُهُ فَلا تَكُ فى مِرْيَةٍ مِنْهُ اِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ وَ لكِنَّ اَكْثَرَ النّاسِ لا يُؤْمِنُونَ La bracket.png :

«آیا کسانی که از سوی پروردگارشان بر دلیلی روشن [از بصیرت و بینش] متکی هستند و شاهدی از سوی او [چون قرآن برای تأیید آن دلیل روشن] از پی درآید و پیش از قرآن [هم] کتاب موسی در حالی که [برای مؤمنان] پیشوا و رحمت بود [بر حقّانیّت قرآن گواهی داده مانند کسانی می باشند که چنین نیستند] اینان [که متکی بر دلیل روشن اند] به قرآن ایمان می آورند، و هر کس از گروه ها [چه یهود، چه نصاری و چه مشرکان] به آن کفر ورزد، وعده گاهش آتش است؛ پس [ای انسان!] درباره قرآن در تردید مباش که آن از سوی پروردگارت حق است، ولی بیشتر مردم [به خاطر کبر باطنی، لجاجت و جهل] ایمان [به آن] نمی آورند.»

Ra bracket.png وَ مَنْ اَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى عَلَى اللَّهِ كَذِباً، اُولئِكَ يُعْرَضُونَ عَلى رَبِّهِمْ وَ يَقُولُ الاَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذينَ كَذَبُوا عَلى رَبِّهِمْ، اَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظّالِمينَ La bracket.png :

و ستمکارتر از کسانی که به خدا دروغ بندند چه کسی است؟ اینان [در قیامت] بر پروردگارشان عرضه خواهند شد، و گواهان [اعمال] می گویند: اینان کسانی هستند که بر پروردگارشان دروغ بستند؛ آگاه باشید! لعنت خدا بر ستمکاران باد.

Ra bracket.png الَّذينَ يَصُدَّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ La bracket.png:

«هم آنان که مردم را همواره از راه خدا بازمی دارند و می خواهند آن را [با وسوسه و اغواگری] کج نشان دهند، و ایشان به روز قیامت کافرند.»

Ra bracket.png اُولئِكَ لَمْ يَكُونُوا مُعْجِزينَ فِى الاَرْضِ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ اَوْلِياء يُضاعَفُ لَهُمُ الْعَذابُ ما كانُوا يَسْتَطيعُونَ السَّمْعَ وَ ما كانُوا يُبْصِرُونَ La bracket.png :

«اینان در زمین، عاجزکننده [خدا] نیستند تا [بتوانند از دسترس قدرت او بیرون روند]، و برای آنان سرپرستان و یاورانی جز خدا نیست، عذابشان [در روز قیامت] دو چندان خواهد شد؛ آنان [به سبب بسیاریِ گناه] تاب وتوانِ شنیدنِ [حق را] نداشتند و [با چشم بصیرت، حقیقت را] نمی دیدند.»

Ra bracket.png اُولئِكَ الَّذينَ خَسِرُوا اَنْفُسَهُمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ La bracket.png:

«اینان کسانی هستند که سرمایه وجودشان را تباه کردند، و آنچه را همواره به دروغ [به عنوان شریکان خدا به خدا] نسبت می دادند [گم شده] از دستشان می رود.»

Ra bracket.png لا جَرَمَ اَنَّهُمْ فِى الْآخِرَةِ هُمُ الاَخْسَرُونَ La bracket.png:

«ثابت و یقینی است که اینانند که در آخرت از همه زیانکارترند.»

Ra bracket.png اِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ اَخْبَتُوا اِلى رَبِّهِمْ اُولئِكَ اَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فيها خالِدُونَ La bracket.png :

«قطعاً کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و به پروردگارشان آرامش و اطمینان یافتند، اهل بهشت اند و در آن جاودانه اند.»

Ra bracket.png مَثَلُ الْفَريقَيْنِ كَالاَعْمى وَ الاَصَمِّ وَ الْبَصيرِ وَ السَّميعِ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلاً اَفَلا تَذَكَّرُونَ La bracket.png :

«وصف این دو گروه [مشرک و مؤمن] همانند نابینا و کر و بینا و شنواست؛ آیا [این دو گروه] در صفت و حال یکسانند؟ پس آیا متذکّر نمی شوید؟»

اين گونه بود كه يك منزل قبل از غدير، سيل آيات الهى جارى شد و بيدار باش عظيم را براى مردم اعلام كرد، تا فرداى آن روز با چشم و گوش باز به استقبال غدير بروند، همان گونه كه تسلاى قلب پيامبر صلى الله عليه وآله در برابر حركات فتنه انگيز منافقين بود[۳] ، و عزم راسخ آن حضرت را براى اعلان ولايت در آينده ‏اى به فاصله كمتر از ۲۴ ساعت به همه نشان می داد.[۴]

شرح موقعيت تاريخى نزول اين آيات را از منظرى ديگر نيز می توان بيان نمود:

«قُدَيْد» وادى وسيعى قبل از غدير است كه كمتر از يك روز تا غدير فاصله دارد و آبادى به همين نام در آغاز آن قرار گرفته است. در واقع قافله حجاج با ورود به بيابان «قديد» وارد منطقه «غدير خم» شده ‏اند و اكنون روز هفدهم ماه ذى‏ الحجه است.[۵] از يك سو كارشكنى‏ هاى منافقين فكر پيامبرصلى الله عليه وآله را به خود مشغول داشته؛ و از سوى ديگر اجراى دقيق مهم‏ترين برنامه رسالت حضرت، ايجاد و حفظ شرايط لازم براى اجراى آن را می طلبد.

با ورود به «وادى قُديد» كاروان براى استراحت در آبادى «قديد» توقف كرد و مردم پياده شدند. در اين آخرين منزل قبل از غدير ۱۴ آيه درباره غدير نازل شد كه از دو سوره قرآن است. نزول اين آيات در كنار دو برنامه دقيق براى آماده سازى فكرى مردم قبل از غدير بود كه عكس العمل‏هايى را نيز به همراه داشت.

تفصيل اين برنامه‏ ها در چندين روايت وارد شده كه به وقوع آنها در «قديد» تصريح شده است. در بعضى روايات هم به عنوان نسخه بدل «غدير» به جاى «قديد» ذكر شده است، و با توضيح مذكور در آغاز سخن معلوم شد كه در واقع «غدير خم» در «وادى قديد» واقع شده و منافاتى در اين دو تعبير وجود ندارد.

در روايات ديگرى هم عين همين واقعه و نزول آيه و گاهى با تفاصيل بيشتر آمده و به مكان واقعه و نزول آيه اشاره نشده است. جمع بين روايات اقتضا می كند با تطبيق آنها صورت كامل وقايع را به دست آوريم.

لذا با مطالعه دقيق و جمع ‏بندى كامل روايات، آنچه در اين مرحله از واقعه غدير در «قُدَيد» به وقوع پيوسته تقديم مى ‏شود:

الف. دعا براى محبت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در دل مردم

با نزول كاروان در قديد و فرا رسيدن هنگام نماز، صف ‏ها آماده شد. پيامبر صلى الله عليه وآله بعد از نماز صداى خود را بلند كرد به گونه‏ اى كه همه بشنوند: «اللهمَّ هَبْ لِعَلِىٍّ الْمَوَدَّةَ فِى صُدُورِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْهَيْبَةَ وَ الْعَظَمَةَ فى صُدُورِ الْمُنافِقينَ»: خدايا، به على محبت در سينه مؤمنين و هيبت و عظمت در سينه منافقين عنايت فرما.»[۶]

آنگاه على ‏عليه السلام را فرا خواند و در حضور مردم فرمود: يا على، دستان خويش را به سوى آسمان بلند كن و دعا كن تا من آمين بگويم. يا على، بگو:«اللهمَّ اجْعَلْ لى عِنْدَكَ عَهْداً وَ اجْعَلْ لى عِنْدَكَ وُدّاً وَ اجْعَلْ لى فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ مَوَدَّةً»: خدايا، براى من نزد خود عهد و پيمانى قرار ده، و براى من در پيشگاه خود دوستى و مودت قرار ده، و براى من در قلب مؤمنين محبتى قرار ده. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام هم اين دعا را تكرار كرد و پيامبرصلى الله عليه وآله آمين گفت.[۷]

همچنين پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: يا على، هر دعايى براى خود دوست دارى بنما تا آمين بگويم. اميرالمؤمنين‏ عليه السلام هم سه بار اين دعا را تكرار كرد: «اللهمَّ ثَبِّتْ مَوَدَّتى فى قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُؤْمِناتِ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ»: خدايا، مودت و محبت مرا تا روز قيامت در قلوب مردان و زنان مؤمن ثابت و پايدار فرما. و پيامبرصلى الله عليه وآله آمين گفت.[۸]

ب. استجابت دعا و نزول آيه

پس از دعاى اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و آمين پيامبرصلى الله عليه وآله در حضور مردم، اين دو آيه از سوره مريم نازل شد:

Ra bracket.png إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا. فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا La bracket.png[۹]:

«قطعاً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، به زودی [خدای] رحمان برای آنان [در دل ها] محبتی قرار خواهد داد. جز این نیست که ما این [قرآن] را بر زبان تو آسان ساختیم تا به وسیله آن پرهیزکاران را مژده دهی و مردم ستیزه جو را بترسانی.»

نزول اين آيات به معناى استجابت دعاى پيامبر صلى الله عليه وآله و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بود، كه مردم از سرعت استجابت اين دعا تعجب كردند.[۱۰] پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه وآله فرمود: يا على، خداوند آيه ‏اى از كتابش درباره تو نازل كرده و براى تو در قلب هر مؤمنى محبت قرار داده است.[۱۱]

سپس فرمود: «الْحَمْدُ للَّه الَّذى جَعَلَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنينَ تَتُوقُ الَيْكَ بِالْمَوَدَّةِ»: شكر خدايى را كه قلوب مؤمنين را با محبت مشتاق تو قرار داد.[۱۲]و آنگاه فرمود: هيچ مؤمنى را نمی بينى مگر آنكه در قلب او محبت على بن ابى‏ طالب است.[۱۳]

امام صادق‏ عليه السلام درباره آيه دوم می فرمايد: خداوند اين ولايت و مودت را بر لسان پيامبرش به آسانى جارى كرد آنگاه كه اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را به عنوان عَلَم و نشانه هدايت منصوب كرد و مؤمنين را بدان بشارت داد و كافران را با آن انذار فرمود.[۱۴]

در همين موقعيت پيامبرصلى الله عليه وآله به اميرالمؤمنين‏ عليه السلام فرمود:«انّى سَأَلْتُ رَبّى انْ يُوالِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى انْ يُواخِىَ بَيْنى وَ بَيْنَكَ فَفَعَلَ، وَ سَأَلْتُ رَبّى أَنْ يَجْعَلَكَ وَصِيّى فَفَعَلَ»:من از پروردگارم خواستم كه بين من و تو ولايت قرار دهد، و خدا پذيرفت؛ و از او خواستم بين من و تو برادرى قرار دهد، و او پذيرفت؛ و از او خواستم تو را جانشين من قرار دهد، و او پذيرفت.[۱۵]

ج. استهزاء ابوبكر و عمر به دعاى پيامبرصلى الله عليه وآله

اين مراسم دعا و آمين و استجابت فورى الهى با نزول آيه در حضور مردم و تفاصيلى كه ذكر شد، يك مقطع استثنايى در زندگانى پيامبرصلى الله عليه وآله به شمار می آمد كه همه را مبهوت و متعجب كرد، و در آستانه غدير مقام عظيم على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام را در پيشگاه خداوند روشن ساخت.

براى شكستن اين عظمت دهان بى‏ پروايى لازم بود كه خسَّت و ذلت و حسادت خود را به نمايش بگذارد. از ميان آن جمعيت عظيم كه ناظر ماجرا بودند، ابوبكر و عمر به كنايه گفتند:به خدا قسم! يك پيمانه خرما در مشكى پوسيده نزد ما محبوب‏ تر است از آنچه محمد از پروردگارش خواسته است. چه می شد اگر از پروردگارش درخواست ملائكه‏اى می كرد كه او را در برابر دشمنانش كمك كنند، يا گنجى كه فقر او را جبران كند! به خدا قسم، على را به هر كارى دعوت می كند او هم می پذيرد!![۱۶]

د. عكس العمل وحى و نزول آيات درباره گفته ابوبكر و عمر

اين حركت تخريب كننده كه با هدف كاستن از اهميت غدير و ولايت انجام مى‏شد و فرهنگ دنياپرستى را در دل مردم زنده می ‏كرد و ارزش‏هاى معنوى را از قلوب مردم ساقط می نمود، بر قلب مبارك پيامبر صلى الله عليه وآله سنگينى می ‏كرد، و حقاً از كسانى كه به عنوان اصحابش گِرد او را گرفته بودند چنين انتظارى نداشت.[۱۷]

در حضور مردمى كه تازه از جاهليت رها شده و هنوز تعصبات بى‏اساس آن در دل هايشان ريشه داشت، اين گونه جسورانه سخن گفتن و رسول الهى را به مسخره گرفتن، همه مسائلى بودند كه چون كوهى بر سر راه غدير خود نمايى می كردند و ظاهر قضايا اجراى برنامه آن را محال می نمود.

لذا پيامبر اكرم‏ صلى الله عليه وآله به جبرئيل فرمود: «خدايم می داند كه من از قريش چه كشيده ‏ام، آن هنگام كه نبوت مرا نپذيرفتند تا به من دستور جهاد با آنان را داد، و لشكريانى از آسمان به كمك من فرستاد كه مرا يارى كردند. پس چگونه بعد از من اقرار خواهند كرد؟» .[۱۸]

اينجا بود كه آيه۱۲ تا ۲۴از سوره هود نازل شد، كه در بالا گذشت.

۲-  تحليل اعتقادى

با در نظر گرفتن شأن نزول اين آيات و روشن شدن مرجع ضميرها از فرمايش امام صادق‏ عليه السلام، تفسير گونه‏ اى بر چهره اين آيات می‏توان نوشت كه عمق آنها را روشن می سازد.

ناگفته پيداست كه جهت گيرى اين آيات به سوى مخالفين غدير و ولايت و خلافتِ بلافصل و تمام عيار اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله است، و با تفاصيلى كه در اين فرازهاى قرآنى آمده منافقين ضربه‏ هاى كوبنده ‏اى از طرف خداوند دريافت كرده ‏اند، و براى طالبين حقيقت همه چيز روشن شده است.

همه اين مطالب را در يك قدمى غدير از لسان خداوند شنيدن ارزشى چند برابر بدان می ‏دهد كه به عنوان يك سند تاريخى و آينه‏ اى براى سنجش آينده ‏هاى نزديك پس از غدير كارآيى دارد. در اينجا يك بار ديگر ترجمه آيات مزبور به صورت تفسير شده -  با توجه به كلام امام صادق‏ عليه السلام كه در بالا ذكر شد -  تقديم می ‏شود:

شايد تو بخواهى اعلام ولايت را ترك كنى و سينه ‏ات از سخن ابوبكر و عمر به تنگ آيد كه گفتند: «كاش به جاى ولايت گنجى بر او نازل مى‏شد يا ملائكه ‏اى با او همراه می گشت» . ولى از اين برخوردها نگران مباش چرا كه وظيفه تو انذار و ترساندن مردم از جهنم با ابلاغ پيام الهى است و بقيه امور به خداوند مربوط می ‏شود.

و يا اينكه به تو می گويند: «ولايت را از پيش خود درآورده ‏اى و به خدا نسبت دروغ می ‏دهى»! بگو اگر اين مسئله ولايت افتراء است، پس شما هم ده سوره بياوريد و از هركس مى ‏خواهيد كمك بگيريد! اگر نتوانستيد معلوم مى‏ شود همان گونه كه ساير فرازهاى قرآن از جانب خداست مسئله ولايت هم از خدا سرچشمه گرفته است.

آنان هرگز با چنين پيشنهادى موافقت نمى ‏كنند و اين دليل است كه ولايت با علم الهى نازل شده، و مشكل در اين است كه آيا شما سر تسليم فرود مى ‏آوريد يا نه؟!

ابوبكر و عمر و هوادارانشان در پىِ زندگى دنيا و زينت آن بوده ‏اند و بنا نيست خدا مانع كسى از رسيدن به منافع دنيوى شود، و مسلماً چنين كسانى از نظر دنيا ضرر نمى‏ كنند، ولى در آخرت جز آتش در انتظارشان نيست و آنچه به نام اسلام انجام داده‏ اند پوچ و باطل خواهد بود.

پيامبرصلى الله عليه وآله با برهان و دليلى از سوى پروردگارش ولايت را آورد و در پى او على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام شاهد او بود. قبل از او هم كتاب موسى (تورات) شاهد بر ولايت بود، و اهل تورات به ولايت على‏ عليه السلام ايمان داشتند، اما اهل سقيفه و پيروانشان كه از احزاب‏ اند و به ولايت على‏ عليه السلام كافرند، وعده گاهشان آتش جهنم است. بنابراين درباره ولايت نيازى به بحث و جدال نيست، چرا كه حقى از سوى پروردگار است و اين براى همه روشن است ولى اكثر مردم نمى‏ خواهند آن را بپذيرند.

هيچ كس ظالم‏تر از ابوبكر و عمر و سردمداران سقيفه نيست كه دروغ‏ هايى را به خدا افترا می ‏بندند، چنان كه با تكذيب آنچه درباره ولايت على‏ عليه السلام نازل شده دستورات الهى را نفى می كنند و مطالب جعلى به لسان پيامبرصلى الله عليه وآله نسبت می دهند كه «نبوت و خلافت در يك خاندان جمع نمی ‏شود» .

اينان گمان نكنند پرونده ‏اى با خدا ندارند، بلكه روزى با ادعاهايشان نزد خدا آورده مى‏ شوند و امامان كه شاهدان خدا بر مردم هستند كذب و افتراى آنان را در پيشگاه الهى ثابت خواهند كرد. خدا سقيفه و پيروانش را -  كه ظالمين حق آل محمدعليهم السلام هستند -  لعنت كند.

ابوبكر و عمر و همدستانشان كسانى بودند كه جلوى راه خدا -  كه ولايت مطلقه دوازده امام‏ عليهم السلام تا آخرين روز دنياست -  مانع ايجاد كردند، و با خلافت غاصبانه خود امت اسلام را به كجروى و انحراف كشاندند، و ريشه همه اينها بى‏ اعتقادى به آخرت بود.

با همه آنچه ابوبكر و عمر و ساير دشمنان ولايت قدرتمندانه بر ضد ولايت انجام دادند، ولى چنين نيست كه بتوانند همه را در برابر اقدامات خود عاجز كنند، چرا كه هر چه باشد تحت ولايت الهى و قدرت او هستند، و خدا عذاب آنان را چندين برابر خواهد نمود. اينان طاقت شنيدن حق و ديدن حقايق ولايت را نداشتند، و اين حسادت و كفر كارشان را بدينجا كشانيد.

آنان كه در مقابل ولايت على‏ عليه السلام قد عَلَم كردند سرمايه وجود خود را از دست دادند و درباره آن ضرر كردند، و در عاقبت كار كه از اين جهان رفتند تمام دروغ ‏ها و افتراهايى كه نسبت مى ‏دادند از آنان جدا شد و ديگر منفعتى برايشان نداشت، بلكه با مرگشان و آغاز زندگى آخرت از همه زيانكارتر بودند.

شيعيان و پذيرندگان ولايت على ‏عليه السلام كه به ولايت ايمان آورده و عمل صالح انجام مى‏ دهند و در برابر پروردگارشان خاضعانه سر تسليم فرود مى‏ آوردند، اينان اهل بهشتند و در آن دائمى خواهند بود.با در نظر گرفتن دو گروه دشمنان و پذيرندگان ولايت على‏ عليه السلام، نسبت و مقايسه اين دو دسته به يكديگر همانند كور در برابر بينا و كر در برابر شنواست. آيا ممكن است اين دو گروه مساوى باشند؟ با اين فاصله ‏اى كه بين دو گروه ذكر شد آيا هنوز بيدار نمى‏ شويد؟!

با آنچه خوانديم جا دارد بگوييم: اى غدير عزيز، چه طاق نصرتى كه خداوند براى تو بر پا كرده است! اين طاق بلند را با آيات زيبا و تابلوهاى بلند قرآنش تزيين كرده، و يد قدرت خويش را براى حفاظت از آن فراز آورده، و جمعيت صد و بيست هزار نفرى حجاج را دعوت نامه رسمى داده، و اين گونه ما را براى حضور در اين دعوت جهانى آماده كرده است.

از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود: وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود:

«از خداوند درخواست کردم که میان من و تو ولایت و دوستی را ایجاد کند، خداوند چنین کرد. از خداوند خواستم که بین من و تو عهد اخوّت ایجاد کند، او نیز چنین کرد. و از او درخواست کردم که تو را وصّی من قرار دهد و خداوند چنین کرد».

در این لحظه دو نفر از قریش گفتند: «به خداوند سوگند! که یک پیمانه خرما در مشکی پوسیده نزد ما محبوب‌تر است، از آنچه که محمّد صلی الله علیه و آله از خداوند درخواست نموده است. چرا محمّد صلی الله علیه و آله از خداوند نخواست که فرشته‌ای را به کمک او بفرستد تا او را بر دشمنان یاری دهد یا گنجی را نطلبید تا او را بر فقر یاری کند؟! [یاری علی علیه السلام نیاز به دعا نداشت زیرا] به خدا قسم! محمّد صلی الله علیه و آله از علی علیه السلام کمکی حتّی در باطل نمی‌خواهد مگر آنکه او را اجابت می‌کند».

خداوند این آیه را نازل فرمود: Ra bracket.png فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَىٰ إِلَيْكَ وَضَائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ La bracket.png پس از آن رسول خدا صلی الله علیه و آله در آخر نمازش و با صدای بلند به‌طوری که مردم آن را می‌شنیدند این‌چنین برای امیر مؤمنان علیه السلام دعا می‌نمود:

«خداوندا! محبّت علی علیه السلام را در دل مؤمنان و هیبت و عظمت او را در دل منافقان قرار ده».

خداوند این آیه را نازل فرمود:Ra bracket.png إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِينَ وَتُنْذِرَ بِهِ قَوْمًا لُدًّا La bracket.png[۱۹]:

«قطعاً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، به زودی [خدای] رحمان برای آنان [در دل ها] محبتی قرار خواهد داد.جز این نیست که ما این [قرآن] را بر زبان تو آسان ساختیم تا به وسیله آن پرهیزکاران را مژده دهی و مردم ستیزه جو را بترسانی.» که منظور، بنی‌امیّه است. فردی به نام رُمَع گفت: «به خدا قسم! یک پیمانه خرما در مَشکی پوسیده و کهنه برای من محبوب‌تر است از آن چه محمّد صلی الله علیه و آله از پروردگارش درخواست کرد. چرا محمّد صلی الله علیه و آله از خدا درخواست نکرد فرشته‌ای را به کمک او بفرستد تا او را یاری کند یا گنجی را نطلبید تا او را از فقر برهاند»؟! پس خداوند در منزلت علی علیه السلام ده آیه از سوره‌ی هود را نازل فرمود که باRa bracket.png فَلَعَلَّكَ تَارِكٌ بَعْضَ مَا يُوحَىٰ إِلَيْكَ La bracket.png آغاز و تا Ra bracket.png أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ La bracket.png ادامه دارد که [در آیه: Ra bracket.png أَمْ یَقُولُونَ افْتَرَاهُ La bracket.png منظور آن است که [کفّار] ولایت علی علیه السلام را دروغ می‌پندارند.[۲۰]

منبع

غدير در قرآن: ج ۱ ص ۷۲-۸۱؛ واقعه قرآنى غدير: ص ۶۳ .

پانویس

  1. ۲ هود /  ۱۲-۲۴؛ غدير در قرآن: ج ۱ ص ۷۲-۸۱ ؛ واقعه قرآنى غدير: ص ۶۳ .
  2. بحار الانوار: ج ۹ ص ۱۰۴ و ج ۳۶ ص ۱۴۷ و ج ۴۰ ص ۷۲؛ تفسير فرات: ص ۱۸۶ ح ۲۳۶؛ تفسير العياشى: ج ۲ ص ۱۴۱ ح ۱۱؛ شواهد التنزيل: ج ۱ ص ۳۵۸،۲۵۷؛ تأويل الآيات: ج ۱ ص ۱۵۸؛ امالى المفيد: ص ۲۷۹؛ البرهان: ج ۲ ص ۲۱۰؛ امالى الصدوق: ۲۹۰ ح ۱؛ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۹.
  3. تفسير فرات: ص ۱۸۶ ح ۲۳۶.
  4. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۳۹-۵۱؛ بحار الانوار: ج ۹ ص ۱۰۴ و ج ۳۵ ص ۳۵۸ ۳۵۷،۳۵۶،۳۵۵،۳۵۴،۳۵۳ و ج ۳۶ ص ۱۴۷ و ج ۳۷ ص ۱۵۱ و ج ۳۹ ص ۲۹۰،۲۸۹ و ج ۴۰ ص ۷۲.
  5. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۱،۳۹؛ در اين دو روايت تصريح شده كه نزول امر ولايت در موسم حج بود و پيامبرصلى الله عليه وآله شش روز بعد از آن صبر كرد، كه آيه «فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى» نازل شد، و بعد از آن حضرت تا غدير صبر كرد.
  6. تفسير العياشى: ج ۲ ص ۱۴۲؛ بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۳ ح ۲.
  7. بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۴ ح ۴، ص ۳۵۷،۳۵۶،۳۵۵.
  8. بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۸.
  9. مريم /  ۹۷ ۹۶.
  10. بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۳ ح ۲، ص ۳۵۶.
  11. بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۲۹۰ ح ۹۰.
  12. بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۵.
  13. بحار الانوار: ج ۳۹ ص ۲۸۹ ح ۸۸ .
  14. بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۴ ح ۳.
  15. تفسير العياشى: ج ۲ ص ۱۴۲؛ بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۵۴ و ج ۳۶ ص ۱۴۷ ح ۱۱۹.
  16. تفسير العياشى: ج ۲ ص ۱۴۲؛ بحار الانوار: ج ۳۶ ص ۱۴۷ ح ۱۱۹.
  17. تفسير فرات: ص ۱۸۶ ح ۲۳۶؛ شواهدالتنزيل: ج ۱ ص ۳۵۸.
  18. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۱ ح ۳۷؛ عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۵۱؛ تفسير العياشى: ج ۲ ص ۹۷ ح ۸۹ .
  19. مریم/ ۹۷.
  20. تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۶، ص۶۱۸؛ بحار الأنوار، ج۳۶، ص۱۰۰؛ العیاشی، ج۲، ص۱۴۱.