آيات ۱ تا ۳ نصر و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات آیه
| عرض =
| تصویر =آيات ۱ تا ۳ نصر و غدیر .jpg
| اندازه تصویر =
| توضیح_تصویر =
| عنوان =آیات ۱ تا ۳ نصر و غدیر
| سوره =نصر
| آیه =۱-۳
| جزء =۳۰
| شأن نزول =
| مکان نزول =مدینه
| موضوع =وعده فتح نهایی به پیروان غدیر
| صوت = 110.mp3
| توضیح صوت = ترتیل سوره نصر با صدای شهریار پرهیزگار
}}


== نزول و متن و ترجمه ==
'''آيات ۱ تا ۳ نصر و غدیر''' آخرین آیاتی قلمداد شده که بر پیامبر صلی الله علیه و آله در قالب یک سوره کامل (نصر) نازل شده و پیامد نهایی غدیر که فتح نهایی بوده را معرفی کرده است. این آیات در حجة الوداع و در سرزمین منا نازل شد.
از نظر برخی محققان، سوره نصر آخرین سوره کاملی است که بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است. این سوره در حجة الوداع و در سرزمین منا نازل شد. <blockquote>{{قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿١﴾وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿٢﴾فَسَبِّـحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ ۚ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا ﴿٣﴾}}


«به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی. هنگامی که یاری خدا و [آن] پیروزی فرا رسد (۱) و مردم را ببینی که گروه‌گروه در دین خدا درآیند (۲) پس پروردگارت را همراه با سپاس و ستایش تسبیح گوی و از او آمرزش بخواه که او همواره توبه‌پذیر است. (۳)»</blockquote>
به گفته محققان نزول آیات ۱ تا ۳ سوره نصر سه پیامد داشت كه همواركننده راه براى مراسم غدير بود: اول، به‌محض نزول اين آيه، پیامبر نزديكى مرگ خويش را خبر داد و علی علیه السلام را به‌عنوان جانشین خود معرفی کرد؛ دوم، پیامبر علی علیه السلام را به‌سوی خود فراخواند و او را شایسته جانشینی خود خواند؛ سوم، پیامبر مردم را كنار مسجد خيف جمع كرد برای آنان سخنرانی كرد و در ضمن این سخنرانی قرآن و عترت خود را به عنوان دو چیز گرانبها و راهنما به مردم معرفی کرد.
==آیاتی مربوط به اقدامات پيامبر صلَّى اللّٰه عليه و آله در غدير==
از نظر برخی محققان، سوره نصر آخرین سوره کاملی است که بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده است. این سوره در [[حجةالوداع|حجة‌الوداع]] و در سرزمین منا نازل شد. آیات زیادی از قرآن در طول سفر پیامبر از مدینه به مکه و بازگشت به آن نازل شده که 21 آیه مستقیماً به موضوع غدیر و پیام آن مربوط است. این آیات نشان‌دهنده پشتوانه الهی و دستور مستقیم خداوند در مراسم غدیر است. برخی آیات به ختم رسالت و آغاز ولایت اشاره دارند و برخی دیگر مردم را برای امتحان بزرگ الهی آماده می‌سازد. همچنین، غدیر به عنوان فتح بزرگ و یأس دشمنان معرفی شده و بر اهمیت ابلاغ ولایت تأکید می‌شود. در نهایت، این آیات کمال دین و اوج نعمت خدا را با ولایت اعلام می‌کنند. اين آيات ۴۹ آيه است و در ۲۱ مورد نازل شده است.<ref>غدیر در قرآن، ج۱، ص۲۵.</ref>


== '''موقعيت تاريخى‌''' ==
{{قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ، إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿١﴾وَرَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿٢﴾فَسَبِّـحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَاسْتَغْفِرْهُ ۚ إِنَّهُ كَانَ تَوَّابًا ﴿٣﴾|ترجمه=به نام خدا که رحمتش بی‌اندازه است و مهربانی‌اش همیشگی. هنگامی که یاری خدا و [آن] پیروزی فرا رسد (۱) و مردم را ببینی که گروه‌گروه در دین خدا درآیند (۲) پس پروردگارت را همراه با سپاس و ستایش تسبیح گوی و از او آمرزش بخواه که او همواره توبه‌پذیر است. (۳)}}.
يک روز ديگر به واقعه غدير نزديک مى‌شويم. كاروان غدير وارد آخرين روز مناسك حج شده و روز سيزدهم ذى الحجه است. ايام تشريق كه سه روز در مِنا توقف كرده‌اند پايان يافته و وارد روز چهارم شده‌اند. مسجد خيف در مِنا يادگار حضرت ابراهيم خليل عليه السلام است و اكنون آغازى بر خلافت سلاله او خواهد شد. با پايان مراسم حج، برنامه دوم اين سفر يعنى مراسم غدير آغاز مى‌شود.


در چنين حال و هواى پر از انتظارى، آخرين سوره كاملى كه در يک نزول جبرئيل فرود آمد، <ref>عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‏۲، ص ۶؛ عدة الداعي، ص۲۹۸.
=== موقعيت تاريخى‌ نزول آیات ===
از سوی برخی محققان، موقعیت تاریخی نزول آیات ۱ تا ۳ سوره نصر چنین ترسیم شده است: با پایان یافتن ایام تشریق در روز سيزدهم ذى‌الحجه و در روز چهارم توقف در منا و در مسجد خیف مراسم غدیر آغاز شد. در چنین شرایطی فرشته وحی نازل شد و آخرین سوره کامل قرآن، سوره نصر، را بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل کرد.<ref>عيون أخبار الرضا، ج‏۲، ص۶؛ عدة الداعی، ص۲۹۸.</ref> به محض نزول اين سوره، پيامبر به‌طور رسمى نزديكى مرگ خويش را خبر داد و گفت: {{متن عربی|نُعِيَتْ الَىَّ نَفْسى بِأَنَّها مَقْبُوضَةٌ فى هذِهِ السَّنَةِ|ترجمه=نفسم به من خبر مى‌دهد كه در اين سال قبض روح خواهد شد}}.<ref>تفسير القمى، ج۲، ص۴۴۷؛ الاقبال، ج۲، ص۲۴۲؛ تفسير نور الثقلين، ج۵، ص۶۸۹؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۱۴.</ref>


</ref> زنگ حركت كاروان غدير را به صدا درآورد و آن سوره نصر بود.
== پیامدهای نزول آیات ==
به گفته محققان نزول آیات ۱ تا ۳ سوره نصر سه پیامد داشت كه همواركننده راه براى مراسم عظيم غدير بود:


به محض نزول اين سوره، پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله به‌طور رسمى نزديكى مرگ خويش را خبر داد و فرمود: «نُعِيَتْ الَىَّ نَفْسى بِأَنَّها مَقْبُوضَةٌ فى هذِهِ السَّنَةِ»: «نفسم به من خبر مى‌دهد كه در اين سال قبض روح خواهد شد»، <ref>تفسير نورالثقلين، ج ۵، ص ۶۸۹ ح ۱؛ بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۱۱۳، ح ۶؛ الاقبال، ج ۱، ص ۴۵۴؛ تفسيرالقمى، ج ۲، ص ۴۴۶.</ref> يعنى اين سالى كه در پيش است.
=== '''سؤال مردم درباره جانشين پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله‌''' ===
اولين مسئله‌اى كه پس از نزول سوره نصر و شنيدن خبر رحلت پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله به ذهن همه خطور كرد، جانشينى آن حضرت  بود و اين بهترين مقدمه براى آغاز مراسمى بود كه مى‌توانست پاسخ چنين سؤالى باشد. اصحاب پيامبر که از پرسیدن سؤال مستقیم در این باره ناتوان بودند، به [[سلمان فارسی(محمّدی)|سلمان فارسی]] مراجعه کردند تا از پیامبر بپرسد: امور ما را به كه مى‌سپارى و پناه ما چه كسى خواهد بود و محبوب‌ترين افراد نزد او كيست؟ در پاسخ اين سؤال آن حضرت تعلّل کرد و تا سه بار آن را به تأخير انداخت و گويا مردم را نسبت به مسئله حساس‌تر و نسبت به پاسخ آن تشنه‌تر کرد. سپس فرمود: «برادر و وزيرم و جانشينم در اهل بيتم و بهترين كسى كه بعد از خود باقى مى‌گذارم كه دِين مرا ادا مى‌كند و به وعده‌هاى من وفا مى‌نمايد، على بن ابى‌طالب است».<ref>تفسير فرات الکوفی، ص۶۱۳؛ شرح الاخبار، ج۱، ص۲۱۱، ح۱۸۳.</ref>


با نزول اين سوره سه ماجراى مرتبط به هم به وقوع پيوست كه هموار كننده راه براى مراسم عظيم غدير بود:
=== '''سخنان پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله با على عليه السلام درباره خلافت‌''' ===
دومين پيامد نزول سوره نصر آن بود كه پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله اميرالمؤمنين عليه السلام را فرا خواند و به او چنين فرمود: «يا على، آنچه به من وعده داده شده بود محقق گشت: فتح آمد و مردم گروه‌گروه به دين خدا داخل شدند. هيچ‌كس از تو سزاوارتر به قرار گرفتن در مقام من نيست، به‌خاطر پيشتر بودن تو در اسلام و نزديكى تو با من و دامادى تو نسبت به من و اينكه سيده زنان جهان نزد توست و قبل از آن حمايت‏‌هايى كه پدرت ابوطالب درباره من داشت و گرفتارى‏‌هايى كه هنگام نزول قرآن متحمل شد...».<ref>شرح نهج‌البلاغه، ج۹، ص۱۷۴؛ بحارالانوار، ج۴۰، ص۸۵-۸۶. </ref> اين احتمال وجود دارد كه حضرت اين سخنان را علناً در حضور مردم به على عليه السلام فرموده باشد تا افكار مردم را نسبت به مسئله خلافت آماده‌تر سازد.


'''۱.''' '''سؤال مردم درباره جانشين پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله‌'''
=== '''سخنرانى عمومى درباره ولايت‌''' ===
 
سومين عكس‌العمل پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله به نزول سوره نصر آن بود که مردم را در مسجد خيف در مِنا جمع كند و براى آينده خلافت پيش‌بينى‌هاى اساسى کند. با توجه به امامت ابدى دوازده امام عليهم السلام كه برنامه خلافت اسلام بود و مردم بايد از آن حمايت مى‌نمودند و با حضور آنان از هر اختلافى پرهيز مى‌كردند، پيامبر در برابر جمعيت بر فراز منبر چنين خطابه خواند: «خدا آباد كند زندگى كسى را كه سخن مرا بشنود و آن را به‌خاطر بسپارد و به كسانى كه نشنيده‌اند برساند، كه چه بسا حمل‌كننده علمى كه خود اهل تفكر نيست و چه بسا حمل‌كننده علمى به كسى كه از او فقيه‌تر و فكركننده‌تر است. اى مردم، من در ميان شما دو چيز گرانبها باقى گذاشتم كه اگر به آن دو تمسّک كنيد، هرگز گمراه نمى‌شويد و لغزش پيدا نمى‌كنيد: كتاب خدا و عترت من اهل بيتم. خداوند لطيف خبير به من خبر داده است كه اين دو از يكديگر جدا نمى‌شوند تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند، مانند اين دو انگشتِ من -و حضرت دو انگشت سبابه را كنار يكديگر قرار دادند- و نمى‌گويم: مانند اين دو -و حضرت انگشت سبابه و وسط را كنار هم قرار دادند- كه يكى بر ديگرى فضيلت داشته باشد.<ref>تفسير القمى، ج۱، ص۳-۴؛ بحارالانوار، ج۲۷، ص۶۸-۶۹.</ref>
اولين مسئله‌اى كه پس از نزول سوره نصر و شنيدن خبر رحلت پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله به ذهن همه خطور كرد، جانشينى آن حضرت به معناى پر كردن جاى خالى حضرت بود؛ و اين بهترين مقدمه براى آغاز مراسمى بود كه مى‌توانست پاسخ چنين سؤالى باشد.
 
اصحاب پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله كه از يك سو از مطرح كردن مسئله رحلت آن حضرت در حضورش خجالت مى‌كشيدند، سراغ سلمان فارسى رفتند كه با حضرتش خصوصى‌تر بود.
 
آنها با توجه به تصريح پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله درباره رحلتش از سلمان خواستند تا از حضرت بپرسد: امور ما را به كه مى‌سپارى، و پناه ما چه كسى خواهد بود و محبوبترين افراد نزد او كيست؟
 
در پاسخ اين سؤال آن حضرت تعلّلى نموده تا سه بار آن را به تأخير انداخت و گويا مردم را نسبت به مسئله حساس‌تر و نسبت به پاسخ آن تشنه‌تر مى‌نمود.
 
سپس فرمود: «برادر و وزيرم و جانشينم در اهل بيتم و بهترين كسى كه بعد از خود باقى مى‌گذارم كه دِين مرا ادا مى‌كند و به وعده‌هاى من وفا مى‌نمايد، على بن ابى طالب است».<ref>تفسير فرات، ص ۶۱۳. شرح الاخبار، ج ۱، ص ۲۱۱، ح ۱۸۳.</ref>
 
'''۲.سخنان پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله با على عليه السلام درباره خلافت‌'''
 
دومين پيامد نزول سوره نصر آن بود كه پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله اميرالمؤمنين عليه السلام را فرا خواند و به او چنين فرمود:
 
يا على، آنچه بدان وعده داده شده بودم آمد. فتح آمد و مردم گروه گروه در دين خدا داخل شدند. هيچكس از تو سزاوارتر به قرار گرفتن در مقام من نيست، به خاطر پيشتر بودن تو در اسلام و نزديكى تو با من و دامادى تو نسبت به من و اينكه سيده زنان جهان نزد توست، و قبل از آن حمايت‌هايى كه پدرت ابوطالب درباره من داشت و گرفتارى‌هايى كه هنگام نزول قرآن به خاطر من متحمل شد ...<ref>بحار الانوار، ج ۴۰، ص ۸۵؛ شرح نهج البلاغة، ج ۹، ص ۱۷۴. </ref>
 
اين احتمال وجود دارد كه حضرت اين سخنان را علناً در حضور مردم به على عليه السلام فرموده باشد، تا افكار مردم را نسبت به مسئله خلافت آماده‌تر سازد.
 
'''۳.سخنرانى عمومى درباره ولايت‌'''
 
سومين عكس العمل پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله به نزول سوره نصر آن بود كه در فرصت باقيمانده از آخرين روز مراسم حج، مردم را در مسجد خيف در مِنا جمع كند و براى آينده خلافت پيش بينى‌هاى اساسى بنمايد. با توجه به امامت ابدى دوازده امام عليهم السلام كه برنامه خلافت اسلام بود و مردم بايد دلسوزانه و از عمق جان از آنان حمايت مى‌نمودند و با حضور آنان از هر اختلافى پرهيز مى‌كردند، پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله در برابر جمعيت عظيم حاجيان بر فراز منبر مسجد خيف چنين خطابه خواند:
 
خدا آباد كند زندگى كسى را كه سخن مرا بشنود و آن را به خاطر بسپارد و به كسانى كه نشنيده‌اند برساند، كه چه بسا حمل كننده علمى كه خود اهل تفكر نيست، و چه بسا حمل كننده علمى به كسى كه از او فقيه‌تر و فكر كننده‌تر است.
 
اى مردم، من در ميان شما دو چيز گرانبها باقى گذاشتم كه اگر به آن دو تمسّك كنيد هرگز گمراه نمى‌شويد و لغزش پيدا نمى‌كنيد: كتاب خدا و عترت من اهل بيتم. خداوند لطيف خبير به من خبر داده است كه اين دو از يكديگر جدا نمى‌شوند تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند، مانند اين دو انگشتِ من- و حضرت دو انگشت سبابه را كنار يكديگر قرار دادند- و نمى‌گويم: مانند اين دو- و حضرت انگشت سبابه و وسط را كنار هم قرار دادند- كه يكى بر ديگرى فضيلت داشته باشد.<ref>بحار الانوار: ج ۲۷ ص ۶۸ ح ۵. تفسير القمى: ج ۱ ص ۳.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۵۹: خط ۵۳:
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


[[رده:قرآن و غدیر]]
[[رده:آيات مربوط به اقدامات پيامبر صلَّى اللّٰه عليه و آله در غدير]]