آیه ۱۱ فتح و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات آیه
{{جعبه اطلاعات آیه
| عرض =  
| عرض =  
| تصویر = آیه ۱۱ سوره فتح.png
| تصویر = آیه ۱۱ سوره فتح.png
| اندازه تصویر =  
| اندازه تصویر =  
| توضیح_تصویر =  
| توضیح_تصویر =  
| عنوان = آیه ۱۱ فتح و غدیر
| عنوان = آیه ۱۱ فتح و غدیر
| سوره = فتح
| سوره = فتح
| آیه = ۱۱
| آیه = ۱۱
| جزء = ۲۶
| جزء = ۲۶
| شأن نزول =  
| شأن نزول =  
| مکان نزول = مدینه
| مکان نزول = مدینه
| موضوع =  
| موضوع = توصیف رفتار منافقان در غدیر
| صوت = صوت ۱۱ سوره فتح.mp3
| صوت = صوت ۱۱ سوره فتح.mp3
| ترجمه صوتی = ترجمه ۱۱ فتح.mp3
| ترجمه صوتی = ترجمه ۱۱ فتح.mp3
}}
}}
'''آیه ۱۱ سوره فتح''' آیه‌ای در [[خطبه غدیر]] درباره [[منافقین|منافقانی]] که درباره غدیر و منتخب آن منافقانه رفتار می‌کردند: نزد پیامبر صلی الله علیه و آله از غدیر تعریف می‌کردند و در خفا علیه آن توطئه می‌چیدند.
موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۱۱ سوره فتح چنین تصویر شده است: در اوايل خطابه كه [[آيه ۶۷ مائده و غدیر|آيه تبلیغ]] تلاوت شده و پیامبر صلی الله علیه و آله به‌صراحت فرموده كه اين دستور درباره خلافت على‏ عليه السلام سه بار بر من نازل شده است، ناگهان لحن سخن عوض مى‏‌شود و حضرت مى‌فرمايد از خدا خواستم مرا از تبليغ اين مسئله، به‌علت حضور [[منافقین|منافقان]]، معاف کند. آنگاه در توصيف آنان دو آيه از قرآن (آیه ۱۱ سوره فتح و [[آیه ۱۵ نور و غدیر|آیه ۱۵ سوره نور]]) را كنار هم قرار مى‏‌دهد و با تغيير ضماير آن دو را تلفيق مى‌‏كند و به‌عنوان كلام خداوند مطرح مى‌فرمايد.
استشهاد به آيه ۱۱ سوره فتح درباره [[منافقین|منافقانی]] صورت گرفت كه در غدير حضور داشتند و پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه و آله به‌خاطر آنان اجراى مراسم غدير را مشكل مى‌‏دانست؛ این استشهاد ناظر به دو جهت در آنان بوده است: اول، ابراز ارادت دروغین آنان نسبت به رسول الله؛ دوم، عادى نشان‌دادن نفاق طوری که گاهى رودرروى حضرت از ديگران هم جلوتر مى‌‏افتادند و ارادت بيشترى نشان مى‏‌دادند. اين همان چيزى بود كه قلب پيامبر صلى الله عليه و آله را آزار مى‏‌داد.


== آیه‌ای مربوط به مناسبت‌های خاص در غدیر ==
== آیه‌ای مربوط به مناسبت‌های خاص در غدیر ==
خط ۳۵: خط ۴۱:
با توطئه‌‏هاى بسيارى كه منافقان امت اسلامى بر ضد رسول الله ‏صلى الله عليه و آله چيده‏‌اند، توطئه‌هایی چون نگارش [[صحیفه ملعونه اول|صحيفه ملعونه]] براى براندازى خلافت و [[ولایت ائمه علیهم السلام|وصايت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام]]<ref>برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۱، ص۱۲۹؛  غدير در قرآن، ج۲، ص۱۲۳.</ref> و نقشه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله در كوه هرشى،<ref>برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۲، ص۴۰۷.</ref> باز هم در ظاهر چنان اظهار ارادت دروغين نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله نشان مى‏‌دهند كه حاكى از بالاترين درجه نفاق است.<ref>غدير در قرآن، ج۲، ص۹۷.</ref>
با توطئه‌‏هاى بسيارى كه منافقان امت اسلامى بر ضد رسول الله ‏صلى الله عليه و آله چيده‏‌اند، توطئه‌هایی چون نگارش [[صحیفه ملعونه اول|صحيفه ملعونه]] براى براندازى خلافت و [[ولایت ائمه علیهم السلام|وصايت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام]]<ref>برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۱، ص۱۲۹؛  غدير در قرآن، ج۲، ص۱۲۳.</ref> و نقشه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله در كوه هرشى،<ref>برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۲، ص۴۰۷.</ref> باز هم در ظاهر چنان اظهار ارادت دروغين نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله نشان مى‏‌دهند كه حاكى از بالاترين درجه نفاق است.<ref>غدير در قرآن، ج۲، ص۹۷.</ref>


=== عادى نشان دادن نفاق ===
=== عادى نشان‌دادن نفاق ===
[[منافقین|منافقان]] دورويى خود را بسيار عادى تلقى می‌کردند، در حالى كه این عمل نزد خداوند بسيار مهم است. اين عادى‌شمردن به‌حدى رسيده بود كه گاهى رودرروى حضرت از ديگران هم جلوتر مى‌‏افتادند و ارادت بيشترى نشان مى‏‌دادند. اين همان چيزى بود كه قلب پيامبر صلى الله عليه و آله را آزار مى‏‌داد.<ref>غدير در قرآن، ج۲، ص۹۷.</ref>
[[منافقین|منافقان]] دورويى خود را بسيار عادى تلقى می‌کردند، در حالى كه این عمل نزد خداوند بسيار مهم است. اين عادى‌شمردن به‌حدى رسيده بود كه گاهى رودرروى حضرت از ديگران هم جلوتر مى‌‏افتادند و ارادت بيشترى نشان مى‏‌دادند. اين همان چيزى بود كه قلب پيامبر صلى الله عليه و آله را آزار مى‏‌داد.<ref>غدير در قرآن، ج۲، ص۹۷.</ref>


خط ۴۴: خط ۵۰:
پس از منبر پيامبر گرامى اسلام‏ صلى الله عليه و آله عده‌‏اى از منافقان يا دشمنانِ پنهان در خيمه خود، حضرت را مسخره مى‏‌كردند. [[حذیفة بن یمان یمانی|حذيفه بن يمان]] سخن آنان را به پيامبر صلى الله عليه و آله گزارش داد. پیامبر آنان را فرا خواند و پرسيد: شما چه گفته‏‌ايد؛ در پاسخ حضرت گفتند: به خدا قسم، ما هيچ سخنى نگفته‏‌ايم و اگر سخنى درباره ما به شما رسيده، بر ما دروغ بسته‌‏اند.<ref>عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۳.</ref>  
پس از منبر پيامبر گرامى اسلام‏ صلى الله عليه و آله عده‌‏اى از منافقان يا دشمنانِ پنهان در خيمه خود، حضرت را مسخره مى‏‌كردند. [[حذیفة بن یمان یمانی|حذيفه بن يمان]] سخن آنان را به پيامبر صلى الله عليه و آله گزارش داد. پیامبر آنان را فرا خواند و پرسيد: شما چه گفته‏‌ايد؛ در پاسخ حضرت گفتند: به خدا قسم، ما هيچ سخنى نگفته‏‌ايم و اگر سخنى درباره ما به شما رسيده، بر ما دروغ بسته‌‏اند.<ref>عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۳.</ref>  


===== ۲. تبریک‌گفتن پس از بيعت =====
===== تبریک‌گفتن پس از بيعت =====
[[عمر بن خطاب]] كه هم در نگارش [[صحیفه ملعونه اول|صحيفه]] رئيس سایرین بود<ref>برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۱، ص۱۲۹؛ غدير در قرآن، ج۲، ص۱۲۳.</ref> و هم در نقشه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله در كوه هَرْشى شخصاً شركت داشت<ref>برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۲، ص۴۰۷.</ref> و هم عملاً پس از پيامبر صلى الله عليه و آله نشان داد كه بنيانگذار [[سقیفه|سقيفه]] بر ضد خلافت على ‏عليه السلام بوده است، در غدير از اولين كسانى بود كه براى [[بیعت|بيعت]] پيش‌قدم شد.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۹۵.</ref>
[[عمر بن خطاب]] كه هم در نگارش [[صحیفه ملعونه اول|صحيفه]] رئيس سایرین بود<ref>برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۱، ص۱۲۹؛ غدير در قرآن، ج۲، ص۱۲۳.</ref> و هم در نقشه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله در كوه هَرْشى شخصاً شركت داشت<ref>برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۲، ص۴۰۷.</ref> و هم عملاً پس از پيامبر صلى الله عليه و آله نشان داد كه بنيانگذار [[سقیفه|سقيفه]] بر ضد خلافت على ‏عليه السلام بوده است، در غدير از اولين كسانى بود كه براى [[بیعت|بيعت]] پيش‌قدم شد.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۹۵.</ref> عمر پس از بيعت هم تنها كسى بود كه گفت: {{متن عربی|بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ ابى ‏طالِبٍ! هَنيئاً لَكَ! اصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ|ترجمه=خوشا به حالت‏ اى پسر ابى‏‌طالب! گوارايت باد! صاحب اختيار هر مرد و زن مؤمنى شده‌‏اى}}.<ref>بحار‌الانوار، ج۳۸، ص۳۴۴؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۴۲؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۰۳؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۵۴؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۰۳.</ref>
 
===== مسخره‌کردن هفت‌نفری در برابر منبر =====
عمر پس از بيعت هم تنها كسى بود كه گفت: {{متن عربی|بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ ابى ‏طالِبٍ! هَنيئاً لَكَ! اصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ|ترجمه=خوشا به حالت‏ اى پسر ابى‏‌طالب! گوارايت باد! صاحب اختيار هر مرد و زن مؤمنى شده‌‏اى}}.<ref>بحار‌الانوار، ج۳۸، ص۳۴۴؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۶۵؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۰۳؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۵۴؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۰۳.</ref>  
هفت نفر از [[منافقین|منافقان]] در برابر منبر قبل از اعلان ولايت نشسته بودند. يكى از آنان گفت: چشمانش را نمى‏‌بينيد كه گويا چشم ديوانه‌‏اى است. اكنون به‌پا مى‌‏خيزد و مى‏‌گويد: خدايم چنين گفته است! [[جبرئیل|جبرئيل]] اين سخن را به پيامبر صلى الله عليه و آله خبر داد. حضرت آنان را پس از منبر فرا خواند و در اين باره مؤاخذه فرمود. آنان انكار كردند و قسم ياد كردند كه چنين سخنى نگفته‌‏اند.<ref>عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۳۵؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۱۹.</ref>  
 
===== ۳. استهزاء هفت نفر در برابر منبر =====
هفت نفر از منافقين در برابر منبر قبل از اعلان ولايت نشسته بودند. يكى از آنان گفت: چشمانش را نمى‏ بينيد كه گويا چشم ديوانه ‏اى است. اكنون بپا مى ‏خيزد و مى‏ گويد: خدايم چنين گفته است!جبرئيل اين سخن را به پيامبر صلى الله عليه و آله خبر داد.حضرت آنان را پس از منبر فرا خواند و در اين باره مؤاخذه فرمودآنان انكار كردند و قسم ياد كردند كه چنين سخنى نگفته ‏اند!<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۳۵. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۹.</ref>
 
===== ۴. تهديد پس از منبر =====
پس از منبر غدير، عده ‏اى از [[منافقین]] در خيمه‏ اى جمع شده مى‏ گفتند:
 
به خدا قسم ياران كسرى و قيصر در لباس‏ هاى خز و رنگارنگ و حرير و بافته زندگى مى‏ كنند، ولى ما همراه پيامبر در دو چيز خشن به سر مى ‏بريم:هم غذاى
 
خشن مى‏ خوريم و هم لباس خشن مى ‏پوشيم. بعد از اين همه، اكنون كه مرگش نزديک شده مى ‏خواهد جانشينى بعد از خود را به على بسپارد.به خدا قسم خواهد دانست (كه چه مى‏ كنيم)»!مقداد اين سخنان را به حضرت گزارش داد.حضرت اعلان اجتماع عمومى به مردم داد و آنان را فرا خواند و در اين باره توبيخ فرمود.در پاسخ گفتند: پدر و مادرمان فدايت يا رسول ‏اللَّه. قسم به آنكه تو را به حق مبعوث نمود و به نبوت كرامتت داد، آنچه به تو خبر رسيده ما نگفته ‏ايم. قسم به آنكه تو را بر همه بشر برگزيده، ما نگفته‏ ايم!<ref>عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۱۳۹ - ۱۴۰. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۴.</ref>
 
===== ۵. تهديد در اثناى خطابه =====
به محض آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
 
{{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ}}، ابوبكر و عمر در گوش يكديگر نجوا كردند: به خدا قسم هرگز درباره آنچه او گفت تسليمش نخواهيم شد! اين خبر به پيامبر صلى الله عليه و آله داده شد و حضرت پس از منبر آنان را فرا خواند و مؤاخذه فرمود. آنان انكار كردند و به خدا قسم ياد كردند كه چيزى نگفته‏ اند.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۴۰ ح ۲۰۶. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۵۴.</ref>
 
===== ۶. تملق پس از خطابه و بيعت =====
پس از [[سخنرانی|منبر]] و [[بیعت]] غدير، عده ‏اى از متمرّدين و سردمداران منافقين در بين خود توطئه كرده گفتند:
 
اگر براى محمد حادثه‏ اى رخ دهد، امر خلافت را از على دور مى ‏كنيم و نمى ‏گذاريم بدان دست يابد! پيرو اين سخن نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و گفتند:تو بهترين خلق نزد خدا و خود و ما را براى خلافت بپا داشتى.به وسيله او مقابله با ظلم ظالمين و تعدى كنندگان در سياست ما را كفايت نمودى! در اين حال خداوند دورويى آنان را و اينكه قصد قتل پيامبر صلى الله عليه و آله را دارند و بعد از او در صدد تمرّد هستند به آن حضرت خبر داد.پيامبر صلى الله عليه و آله آنان را فرا خواند و در اين باره سرزنش نمود.آنان در انكار كلام حضرت قسم‏ هاى شديد ياد كردند. 
 
اولى گفت: يا رسول‏ اللَّه، به خدا قسم درباره چيزى به اندازه اين بيعت [[اهمیت]] قائل نشده ‏ام. اميدوارم به خاطر آن مرا در قصرهاى بهشت جاى دهد، و مرا در آنجا از بهترين وارد شوندگان و ساكنين آن قرار دهد!
 
دومى گفت: پدر و مادرم به قربانت يا رسول‏ اللَّه، من به دخول بهشت و نجات از آتش جز با اين بيعت مطمئن نشدم. به خدا قسم اگر از زمين تا عرش پر از مرواريد تازه و جواهر گران قيمت به من دهند كه بر خلاف اين بيعت عمل كنم يا آن را بشكنم - بعد از چنين پيمانى كه بستم -  هرگز به چنين كارى خشنود نخواهم بود! 


سومى گفت: به خدا قسم يا رسول‏ اللَّه، به قدرى از اين بيعت خوشحال شدم و اينكه در رضوانِ خداوند شاد بوده به آرزوها خواهم رسيد، كه يقين پيدا كردم اگر گناه همه اهل زمين بر گردن من بود با اين بيعت از من پاک شد.  آنگاه بر گفته‏ هاى خود بار ديگر قسم ياد كرد و كسى را كه خلاف آن را به پيامبر صلى الله عليه و آله گزارش كرده لعنت نمود و بعد از او بقيه سردمداران و متمردين [[منافقین]] نيز نظير همين سخنان را گفتند.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۵۵.</ref>
===== تهديدهای پس از خطابه غدیر در خیمه =====
پس از منبر غدير، عده‌اى از [[منافقین|منافقان]] در خيمه‏‌اى جمع شدند و مى‏‌گفتند: به خدا قسم ياران كسرى و قيصر در لباس‏‌هاى خز و رنگارنگ و حرير و بافته زندگى مى‏‌كنند، ولى ما همراه پيامبر در دو چيز خشن به سر مى‌بريم: هم غذاى خشن مى‏‌خوريم و هم لباس خشن مى‌‏پوشيم. بعد از اين همه، اكنون كه مرگش نزديک شده مى‌‏خواهد جانشينى بعد از خود را به على بسپارد. به خدا قسم خواهد دانست [كه چه مى‏‌كنيم]»! [[مقداد بن عمرو کندی|مقداد]] اين سخنان را به حضرت گزارش داد. حضرت اعلان اجتماع عمومى به مردم داد و آنان را فرا خواند و در اين باره توبيخ فرمود. در پاسخ گفتند: پدر و مادرمان فدايت يا رسول ‏اللَّه؛ قسم به آنكه تو را به حق مبعوث نمود و به نبوت كرامتت داد، آنچه به تو خبر رسيده ما نگفته‌‏ايم. قسم به آنكه تو را بر همه بشر برگزيده، ما نگفته‏‌ايم.<ref>عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۳۹-۱۴۰؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۵۴.</ref>
===== تهديدهای در اثناى خطابه =====
به‌محض آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ|ترجمه=هر که من مولای اویم، پس علی مولای اوست}}، [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبكر]] و عمر در گوش يكديگر نجوا كردند: به خدا قسم، هرگز درباره آنچه او گفت تسليمش نخواهيم شد! اين خبر به پيامبر صلى الله عليه و آله داده شد و حضرت پس از منبر آنان را فرا خواند و مؤاخذه فرمود. آنان انكار كردند و به خدا قسم ياد كردند كه چيزى نگفته‏‌اند.<ref>عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۴۰، ح۲۰۶؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۵۴.</ref>


===== ۷. مسخره با تشبيه به سوسمار =====
===== تملق پس از خطابه و بيعت =====
پس از مراسم غدير چند نفر از قريش جمع شده بودند و از آنچه واقع شد تأسف مى ‏خوردند! در اين هنگام سوسمارى از كنار آنان عبور كرد.يكى از آنان گفت: اى كاش محمد به جاى على اين سوسمار را امير ما قرار مى‏ داد!!! ابوذر اين گفته آنان را به پيامبر صلى الله عليه و آله گزارش داد.حضرت سراغ آنان فرستاد و احضارشان نمود و گفته‏ شان را برايشان تكرار نمود.آنان انكار كردند و در اين باره قسم ياد نمودند.
پس از [[سخنرانی|منبر]] و [[بیعت]] غدير، عده‌اى از گردنکشان و سردمداران [[منافقین|منافقان]] در بين خود توطئه كرده گفتند: اگر براى محمد حادثه‏‌اى رخ دهد، امر خلافت را از على دور مى‌كنيم و نمى‌گذاريم بدان دست يابد! پيرو اين سخن نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و گفتند: تو بهترين خلق نزد خدا و خود و ما را براى خلافت به‌پا داشتى. به‌وسيله او مقابله با ظلم ظالمان و تعدى‌كنندگان در سياست ما را كفايت نمودى! در اين حال خداوند دورويى آنان را و اينكه قصد قتل پيامبر صلى الله عليه و آله را دارند و بعد از او در صدد گردنکشی هستند به آن حضرت خبر داد. پيامبر صلى الله عليه و آله آنان را فرا خواند و در اين باره سرزنش نمود. آنان در انكار كلام حضرت قسم‏‌هاى شديد ياد كردند. 


پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: بدانيد كه جبرئيل بر من نازل شده و خبر آورده كه روز قيامت قومى را مى‏آورند كه امامشان سوسمار است! مواظب باشيد كه شما نباشيد!!<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۶۳. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۳.</ref>
[[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] گفت: يا رسول‏ اللَّه، به‌خدا قسم، درباره چيزى به اندازه اين بيعت [[اهمیت]] قائل نشده‌‏ام. اميدوارم به‌خاطر آن مرا در قصرهاى بهشت جاى دهد و مرا در آنجا از بهترين واردشوندگان و ساكنان قرار دهد! عمر گفت: پدر و مادرم به قربانت يا رسول‏ اللَّه، من به ورود به بهشت و نجات از آتش جز با اين بيعت مطمئن نشدم. به خدا قسم، اگر از زمين تا عرش پر از مرواريد تازه و جواهر گران قيمت به من دهند كه بر خلاف اين بيعت عمل كنم يا آن را بشكنم -بعد از چنين پيمانى كه بستم- هرگز به چنين كارى خشنود نخواهم بود! 


===== ۸. قسم دروغين در كنار توطئه =====
[[عثمان بن عفّان|عثمان]] گفت: به خدا قسم يا رسول‏ اللَّه، به‌قدرى از اين بيعت خوشحال شدم و اينكه در رضوانِ خداوند شاد بوده به آرزوها خواهم رسيد، كه يقين پيدا كردم اگر گناه همه اهل زمين بر گردن من بود، با اين بيعت از من پاک شد. آنگاه بر گفته‏‌هاى خود بار ديگر قسم ياد كرد و كسى را كه خلاف آن را به پيامبر صلى الله عليه و آله گزارش كرده لعنت نمود و بعد از او بقيه سردمداران و گردنکشان [[منافقین]] نيز نظير همين سخنان را گفتند.<ref>عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۵۵.</ref>
آن شب كه توطئه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز كوه هرشى اجرا شد و خداوند رسولش را حفظ نمود، صبح هنگام كه قافله پياده شدند حضرت فرمود: چه شده است عده ‏اى را كه در كعبه هم قسم شده ‏اند كه اگر خدا محمد را از دنيا ببرد يا كشته شود، امر خلافت را به اهل‏بيتش باز نگردانند؟ 


همان عده فوراً نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و قسم ياد كردند كه دراين باره هيچ سخنى نگفته ‏اند و چنين قصدى نداشته ‏اند و درباره آن حضرت هيچ اقدامى نكرده ‏اند!<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۶۶. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۱۳.</ref>
===== مسخره‌کردن با تشبيه به سوسمار =====
پس از مراسم غدير، چند نفر از قريش جمع شده بودند و از آنچه واقع شد تأسف مى‌خوردند. در اين هنگام سوسمارى از كنار آنان عبور كرد. يكى از آنان گفت: اى كاش محمد به‌جاى على اين سوسمار را امير ما قرار مى‏‌داد. [[ابوذر غفاری|ابوذر]] اين گفته آنان را به پيامبر صلى الله عليه و آله گزارش داد. حضرت سراغ آنان فرستاد و احضارشان نمود و گفته‌شان را برايشان تكرار نمود. آنان انكار كردند و در اين باره قسم ياد نمودند. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: بدانيد كه [[جبرئیل|جبرئيل]] بر من نازل شده و خبر آورده كه روز قيامت قومى را می‌آورند كه امامشان سوسمار است! مواظب باشيد كه شما نباشيد.<ref>عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۶۳؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۶۳.</ref>


با مطالعه نمونه‏ هاى ذكر شده از نفاقشان كه در خود غدير بروز كرد، در حالى كه بزرگ‏ترين توطئه ‏ها را بر ضد پيامبر صلى الله عليه و آله تدارک ديده بودند؛ معناى كلام حضرت را در اولين فرازهاى خطابه غدير مى ‏فهميم كه در زبان بر خلاف قلب‏ هايشان سخن مى‏ گويند، و اين دورويى را آن قدر ساده و آسان انجام مى ‏دهند كه ساعت به ساعت حاضر به تكرار آن هستند.
===== قسم دروغين در كنار توطئه =====
آن شب كه توطئه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز كوه هَرشى اجرا شد و خداوند رسولش را حفظ نمود، صبح‌هنگام كه قافله پياده شدند حضرت فرمود: چه شده است عده‌‏اى را كه در [[کعبه|كعبه]] هم‌قسم شده‌اند كه اگر خدا محمد را از دنيا ببرد يا كشته شود، امر [[جانشین|خلافت]] را به اهل‏‌بيتش باز نگردانند. همان عده فوراً نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و قسم ياد كردند كه دراين باره هيچ سخنى نگفته‌اند و چنين قصدى نداشته‌اند و درباره آن حضرت هيچ اقدامى نكرده‌اند.<ref>عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۶۶؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۱۳.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۹۷: خط ۸۳:
* '''غدیر در قرآن، قرآن در غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
* '''غدیر در قرآن، قرآن در غدیر'''؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}
[[رده:قرآن و غدیر]]
[[رده:آیات مربوط به مناسبت‌های خاص در غدیر]]