آیه ۱۱ فتح و غدیر

از ویکی غدیر
آیه ۱۱ فتح و غدیر
آیه ۱۱ فتح و غدیر
مشخصات آیه
نام سورهفتح
شماره آیه۱۱
جزء۲۶
محتوای آیه
مکان نزولمدینه
موضوعتوصیف رفتار منافقان در غدیر
ترتیل آیه
0:39
ترجمه صوتی
0:49


آیه ۱۱ سوره فتح آیه‌ای در خطبه غدیر درباره منافقانی که درباره غدیر و منتخب آن منافقانه رفتار می‌کردند: نزد پیامبر صلی الله علیه و آله از غدیر تعریف می‌کردند و در خفا علیه آن توطئه می‌چیدند.

موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۱۱ سوره فتح چنین تصویر شده است: در اوايل خطابه كه آيه تبلیغ تلاوت شده و پیامبر صلی الله علیه و آله به‌صراحت فرموده كه اين دستور درباره خلافت على‏ عليه السلام سه بار بر من نازل شده است، ناگهان لحن سخن عوض مى‏‌شود و حضرت مى‌فرمايد از خدا خواستم مرا از تبليغ اين مسئله، به‌علت حضور منافقان، معاف کند. آنگاه در توصيف آنان دو آيه از قرآن (آیه ۱۱ سوره فتح و آیه ۱۵ سوره نور) را كنار هم قرار مى‏‌دهد و با تغيير ضماير آن دو را تلفيق مى‌‏كند و به‌عنوان كلام خداوند مطرح مى‌فرمايد.

استشهاد به آيه ۱۱ سوره فتح درباره منافقانی صورت گرفت كه در غدير حضور داشتند و پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه و آله به‌خاطر آنان اجراى مراسم غدير را مشكل مى‌‏دانست؛ این استشهاد ناظر به دو جهت در آنان بوده است: اول، ابراز ارادت دروغین آنان نسبت به رسول الله؛ دوم، عادى نشان‌دادن نفاق طوری که گاهى رودرروى حضرت از ديگران هم جلوتر مى‌‏افتادند و ارادت بيشترى نشان مى‏‌دادند. اين همان چيزى بود كه قلب پيامبر صلى الله عليه و آله را آزار مى‏‌داد.

آیه‌ای مربوط به مناسبت‌های خاص در غدیر

با در نظر گرفتن اينكه غدير مراسم مفصلى در سه روز بوده، گذشته از آياتى كه مستقيماً در آن ايام نازل شده آياتى هم در ضمن كلام به‌صورت اشاره آمده و منظور از آنها بيان شده است. اين موارد در تفسير ۱۸ آيه آمده است.[۱]

از جمله اين آيات، آيه ۱۱ سوره فتح است: Ra bracket.png سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا، يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ، قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّه شَيْئاً إِنْ أَرادَ بِكُمْ نَفْعاً بَلْ كانَ اللَّه بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً؛ به‌زودى برجاى‌ماندگان از اعراب خواهند گفت: اموال و خانواده ما مشغولمان كرده است. آنان در زبانشان چيزى را مى‏‌گويند كه در قلبشان نيست. بگو پس چه كسى در برابر خدا به‌نفع شما اختيارى دارد اگر او نفعى را براى شما بخواهد؛ بلكه خداوند به آنچه انجام مى‌‏دهيد آگاه است La bracket.png.

آیه در متن خطبه

وجود آیه ۱۱ سوره فتح، بر اساس برخی منابع، در خطبه غدیر چنین گزارش شده است: «وَ سَالْتُ جَبْرَئيلَ انْ يَسْتَعْفِىَ لِىَ السَّلامَ عَنْ تَبْليغِ ذلِكَ الَيْكُمْ -  ايُّهَا النّاسُ -  لِعِلْمى بِقِلَّةِ الْمُتَّقينَ وَ كَثْرَةِ الْمُنافِقينَ وَ ادْغالِ اللاّئِمينَ وَ حِيَلِ الْمُسْتَهْزِئينَ بِالاسْلامِ، الَّذينَ وَصَفَهُمُ اللَّه فى كِتابِهِ بِانَّهُمْ يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ فِى قُلُوبِهِمْ وَ يَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّه عَظِيمٌ؛ از جبرئيل خواستم كه از خداوند بخواهد تا مرا از ابلاغ اين مطلب به شما معاف بدارد، زيرا از كمى پرهیزکاران و زيادى منافقان و افساد ملامت‌كنندگان و حيله‏‌هاى مسخره‌كنندگان اسلام اطلاع دارم؛ كسانى كه خداوند در كتابش آنان را چنين توصيف فرموده كه با زبانشان مى‏‌گويند آنچه در قلب‏‌هايشان نيست و اين كار را سهل مى‏‌شمارند، در حالى كه نزد خداوند عظيم است».[۲]

موقعيت تاريخى استفاده از آیه

موقعیت تاریخی استفاده از آیه ۱۱ سوره فتح چنین تصویر شده است: در اوايل خطابه كه آيه تبلیغ تلاوت شده و پیامبر صلی الله علیه و آله به‌صراحت فرموده كه اين دستور درباره خلافت على‏ عليه السلام سه بار بر من نازل شده است، ناگهان لحن سخن عوض مى‏‌شود و حضرت مى‌فرمايد از خدا خواستم مرا از تبليغ اين مسئله، به‌علت حضور منافقان، معاف کند. آنگاه در توصيف آنان دو آيه از قرآن (آیه ۱۱ سوره فتح و آیه ۱۵ سوره نور) را كنار هم قرار مى‏‌دهد و با تغيير ضماير آن دو را تلفيق مى‌‏كند و به‌عنوان كلام خداوند مطرح مى‌فرمايد.[۳] 

موقعيت قرآنى آیه

موقعیت قرآنی آیه ۱۱ سوره فتح چنین ترسیم شده است: آيه ۱۱ سوره فتح در توصيف منافقانی است كه از بيعت شجره تخلف ورزيدند و عذرهاى دروغين تراشيدند. خداوند درباره عذرهاى آنان مى‌‏فرمايد: «با زبان خود مطلبى را مى‌‏گويند كه در قلب‏‌هايشان نيست». آنگاه دورويى آنان را مورد تمسخر قرار مى‌‏دهد كه اگر خداوند درباره شما اراده ضرر يا منفعتى نمايد شما چگونه با اين حيله‌‏ها كارى پيش خواهيد برد.[۴]

تحليل اعتقادى آیه

استشهاد به آيه ۱۱ سوره فتح درباره منافقانی صورت گرفت كه در غدير حضور داشتند و پيامبر اكرم ‏صلى الله عليه و آله به‌خاطر آنان اجراى مراسم غدير را مشكل مى‌‏دانست؛ این استشهاد ناظر به دو جهت در آنان بوده است:

ارادت دروغين

با توطئه‌‏هاى بسيارى كه منافقان امت اسلامى بر ضد رسول الله ‏صلى الله عليه و آله چيده‏‌اند، توطئه‌هایی چون نگارش صحيفه ملعونه براى براندازى خلافت و وصايت اهل‏ بيت‏ عليهم السلام[۵] و نقشه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله در كوه هرشى،[۶] باز هم در ظاهر چنان اظهار ارادت دروغين نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله نشان مى‏‌دهند كه حاكى از بالاترين درجه نفاق است.[۷]

عادى نشان‌دادن نفاق

منافقان دورويى خود را بسيار عادى تلقى می‌کردند، در حالى كه این عمل نزد خداوند بسيار مهم است. اين عادى‌شمردن به‌حدى رسيده بود كه گاهى رودرروى حضرت از ديگران هم جلوتر مى‌‏افتادند و ارادت بيشترى نشان مى‏‌دادند. اين همان چيزى بود كه قلب پيامبر صلى الله عليه و آله را آزار مى‏‌داد.[۸]

نمونه‏‌هايى از دورويى منافقان در غدير

در اينجا به نمونه‌‏هايى از حركات نفاق‌آميز منافقان پرداخته می‌شود تا معلوم شود منظور پیامبر صلی الله علیه و آله از زيادى منافقان، افساد ملامت‌كنندگان و حيله‏‌هاى مسخره‌كنندگان اسلام چيست: 

مسخره گروهى در خيمه

پس از منبر پيامبر گرامى اسلام‏ صلى الله عليه و آله عده‌‏اى از منافقان يا دشمنانِ پنهان در خيمه خود، حضرت را مسخره مى‏‌كردند. حذيفه بن يمان سخن آنان را به پيامبر صلى الله عليه و آله گزارش داد. پیامبر آنان را فرا خواند و پرسيد: شما چه گفته‏‌ايد؛ در پاسخ حضرت گفتند: به خدا قسم، ما هيچ سخنى نگفته‏‌ايم و اگر سخنى درباره ما به شما رسيده، بر ما دروغ بسته‌‏اند.[۹]

تبریک‌گفتن پس از بيعت

عمر بن خطاب كه هم در نگارش صحيفه رئيس سایرین بود[۱۰] و هم در نقشه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله در كوه هَرْشى شخصاً شركت داشت[۱۱] و هم عملاً پس از پيامبر صلى الله عليه و آله نشان داد كه بنيانگذار سقيفه بر ضد خلافت على ‏عليه السلام بوده است، در غدير از اولين كسانى بود كه براى بيعت پيش‌قدم شد.[۱۲] عمر پس از بيعت هم تنها كسى بود كه گفت: «بَخٍ بَخٍ لَكَ يَابْنَ ابى ‏طالِبٍ! هَنيئاً لَكَ! اصْبَحْتَ مَوْلاىَ وَ مَوْلى كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ؛ خوشا به حالت‏ اى پسر ابى‏‌طالب! گوارايت باد! صاحب اختيار هر مرد و زن مؤمنى شده‌‏اى».[۱۳]

مسخره‌کردن هفت‌نفری در برابر منبر

هفت نفر از منافقان در برابر منبر قبل از اعلان ولايت نشسته بودند. يكى از آنان گفت: چشمانش را نمى‏‌بينيد كه گويا چشم ديوانه‌‏اى است. اكنون به‌پا مى‌‏خيزد و مى‏‌گويد: خدايم چنين گفته است! جبرئيل اين سخن را به پيامبر صلى الله عليه و آله خبر داد. حضرت آنان را پس از منبر فرا خواند و در اين باره مؤاخذه فرمود. آنان انكار كردند و قسم ياد كردند كه چنين سخنى نگفته‌‏اند.[۱۴]

تهديدهای پس از خطابه غدیر در خیمه

پس از منبر غدير، عده‌اى از منافقان در خيمه‏‌اى جمع شدند و مى‏‌گفتند: به خدا قسم ياران كسرى و قيصر در لباس‏‌هاى خز و رنگارنگ و حرير و بافته زندگى مى‏‌كنند، ولى ما همراه پيامبر در دو چيز خشن به سر مى‌بريم: هم غذاى خشن مى‏‌خوريم و هم لباس خشن مى‌‏پوشيم. بعد از اين همه، اكنون كه مرگش نزديک شده مى‌‏خواهد جانشينى بعد از خود را به على بسپارد. به خدا قسم خواهد دانست [كه چه مى‏‌كنيم]»! مقداد اين سخنان را به حضرت گزارش داد. حضرت اعلان اجتماع عمومى به مردم داد و آنان را فرا خواند و در اين باره توبيخ فرمود. در پاسخ گفتند: پدر و مادرمان فدايت يا رسول ‏اللَّه؛ قسم به آنكه تو را به حق مبعوث نمود و به نبوت كرامتت داد، آنچه به تو خبر رسيده ما نگفته‌‏ايم. قسم به آنكه تو را بر همه بشر برگزيده، ما نگفته‏‌ايم.[۱۵]

تهديدهای در اثناى خطابه

به‌محض آنكه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ؛ هر که من مولای اویم، پس علی مولای اوست»، ابوبكر و عمر در گوش يكديگر نجوا كردند: به خدا قسم، هرگز درباره آنچه او گفت تسليمش نخواهيم شد! اين خبر به پيامبر صلى الله عليه و آله داده شد و حضرت پس از منبر آنان را فرا خواند و مؤاخذه فرمود. آنان انكار كردند و به خدا قسم ياد كردند كه چيزى نگفته‏‌اند.[۱۶]

تملق پس از خطابه و بيعت

پس از منبر و بیعت غدير، عده‌اى از گردنکشان و سردمداران منافقان در بين خود توطئه كرده گفتند: اگر براى محمد حادثه‏‌اى رخ دهد، امر خلافت را از على دور مى‌كنيم و نمى‌گذاريم بدان دست يابد! پيرو اين سخن نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و گفتند: تو بهترين خلق نزد خدا و خود و ما را براى خلافت به‌پا داشتى. به‌وسيله او مقابله با ظلم ظالمان و تعدى‌كنندگان در سياست ما را كفايت نمودى! در اين حال خداوند دورويى آنان را و اينكه قصد قتل پيامبر صلى الله عليه و آله را دارند و بعد از او در صدد گردنکشی هستند به آن حضرت خبر داد. پيامبر صلى الله عليه و آله آنان را فرا خواند و در اين باره سرزنش نمود. آنان در انكار كلام حضرت قسم‏‌هاى شديد ياد كردند. 

ابوبکر گفت: يا رسول‏ اللَّه، به‌خدا قسم، درباره چيزى به اندازه اين بيعت اهمیت قائل نشده‌‏ام. اميدوارم به‌خاطر آن مرا در قصرهاى بهشت جاى دهد و مرا در آنجا از بهترين واردشوندگان و ساكنان قرار دهد! عمر گفت: پدر و مادرم به قربانت يا رسول‏ اللَّه، من به ورود به بهشت و نجات از آتش جز با اين بيعت مطمئن نشدم. به خدا قسم، اگر از زمين تا عرش پر از مرواريد تازه و جواهر گران قيمت به من دهند كه بر خلاف اين بيعت عمل كنم يا آن را بشكنم -بعد از چنين پيمانى كه بستم- هرگز به چنين كارى خشنود نخواهم بود! 

عثمان گفت: به خدا قسم يا رسول‏ اللَّه، به‌قدرى از اين بيعت خوشحال شدم و اينكه در رضوانِ خداوند شاد بوده به آرزوها خواهم رسيد، كه يقين پيدا كردم اگر گناه همه اهل زمين بر گردن من بود، با اين بيعت از من پاک شد. آنگاه بر گفته‏‌هاى خود بار ديگر قسم ياد كرد و كسى را كه خلاف آن را به پيامبر صلى الله عليه و آله گزارش كرده لعنت نمود و بعد از او بقيه سردمداران و گردنکشان منافقین نيز نظير همين سخنان را گفتند.[۱۷]

مسخره‌کردن با تشبيه به سوسمار

پس از مراسم غدير، چند نفر از قريش جمع شده بودند و از آنچه واقع شد تأسف مى‌خوردند. در اين هنگام سوسمارى از كنار آنان عبور كرد. يكى از آنان گفت: اى كاش محمد به‌جاى على اين سوسمار را امير ما قرار مى‏‌داد. ابوذر اين گفته آنان را به پيامبر صلى الله عليه و آله گزارش داد. حضرت سراغ آنان فرستاد و احضارشان نمود و گفته‌شان را برايشان تكرار نمود. آنان انكار كردند و در اين باره قسم ياد نمودند. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: بدانيد كه جبرئيل بر من نازل شده و خبر آورده كه روز قيامت قومى را می‌آورند كه امامشان سوسمار است! مواظب باشيد كه شما نباشيد.[۱۸]

قسم دروغين در كنار توطئه

آن شب كه توطئه قتل پيامبر صلى الله عليه و آله بر فراز كوه هَرشى اجرا شد و خداوند رسولش را حفظ نمود، صبح‌هنگام كه قافله پياده شدند حضرت فرمود: چه شده است عده‌‏اى را كه در كعبه هم‌قسم شده‌اند كه اگر خدا محمد را از دنيا ببرد يا كشته شود، امر خلافت را به اهل‏‌بيتش باز نگردانند. همان عده فوراً نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و قسم ياد كردند كه دراين باره هيچ سخنى نگفته‌اند و چنين قصدى نداشته‌اند و درباره آن حضرت هيچ اقدامى نكرده‌اند.[۱۹]

پانویس

  1. غدير در قرآن، ج۲، ص۹۳.
  2. اسرار غدير، ص۱۳۹، بخش۲.
  3. غدير در قرآن، ج۲، ص۹۶.
  4. غدير در قرآن، ج۲، ص۹۶.
  5. برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۱، ص۱۲۹؛ غدير در قرآن، ج۲، ص۱۲۳.
  6. برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۲، ص۴۰۷.
  7. غدير در قرآن، ج۲، ص۹۷.
  8. غدير در قرآن، ج۲، ص۹۷.
  9. عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۳.
  10. برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۱، ص۱۲۹؛ غدير در قرآن، ج۲، ص۱۲۳.
  11. برای اطلاع بیشتر نگاه کنید: غدير در قرآن، ج۲، ص۴۰۷.
  12. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۹۵.
  13. بحار‌الانوار، ج۳۸، ص۳۴۴؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۴۲؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۰۳؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۵۴؛ عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۲۰۳.
  14. عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۳۵؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۱۹.
  15. عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۳۹-۱۴۰؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۵۴.
  16. عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۴۰، ح۲۰۶؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۵۴.
  17. عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۵۵.
  18. عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۶۳؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۶۳.
  19. عوالم العلوم، ج۲/۱۵، ص۱۶۶؛ بحارالانوار، ج۳۷، ص۱۱۳.

منابع

  • اسرار غدیر؛ محمدباقر انصاری، تهران: نشر تک، ۱۳۸۴ش.
  • بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار؛ محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • عوالم العلوم و المعارف و الأحوال من الآیات و الأخبار و الأقوال؛ عبدالله بن نورالله‏ بحرانى اصفهانى‏، تحقیق: محمدباقر موحد ابطحى اصفهانى‏، قم: مؤسسة الإمام المهدى علیه السلام، ۱۳۸۲ش.
  • غدیر در قرآن، قرآن در غدیر؛ محمدباقر انصاری، قم: انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.