شهرت: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «== ايجاد زمينه شهرت غدير<ref>تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص ۱۸۰ -...» ایجاد کرد) |
(←پانویس) |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
دو اقدام عملى پيامبرصلى الله عليه وآله در اثناء خطبه، كه بر فراز منبر انجام دادند و تا آن روز سابقه نداشت اشتهار غدير را دو چندان كرد: يكى بر سر دست بلند كردن على عليه السلام و در آن حال گفتنِ «مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ»، و ديگرى بيعت لسانى كه با گفتن اقرار نامه غدير توسط آن حضرت و تكرار آن توسط مردم عملى شد. | دو اقدام عملى پيامبرصلى الله عليه وآله در اثناء خطبه، كه بر فراز منبر انجام دادند و تا آن روز سابقه نداشت اشتهار غدير را دو چندان كرد: يكى بر سر دست بلند كردن على عليه السلام و در آن حال گفتنِ «مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ»، و ديگرى بيعت لسانى كه با گفتن اقرار نامه غدير توسط آن حضرت و تكرار آن توسط مردم عملى شد. | ||
'''اشتهار غدير به خاطر مراسم سه روزه بيعت'''<ref>عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۳۰۹ ۲۰۵ ۲۰۳ ۱۹۵ ۱۹۴ ۱۳۶ ۱۳۴ ۶۵ ۶۰ ۴۲. بحار الانوار ج ۲۱ ص ۳۸۸ ۳۸۷ و ج ۲۸ ص ۹۰ و ج ۳۷ ص ۱۲۷ ۱۶۶. الغدير: ج ۱ ص ۲۷۴ ۲۷۱ ۵۸.</ref> | |||
مراسم غدير كه نه يک ساعت و نه نيمروز و نه يک روز، بلكه سه روز به طول انجاميده و اين طولانى شدن هيچ دليلى جز بيعت ۱۲۰۰۰۰ نفرى نداشته، آن را به صورت يكى از مشهورترين وقايع تاريخ در آورده است. با در نظر گرفتن اينكه بدون بيعت هم مى شد به اين مراسم خاتمه داد، ولى اين تأكيد بر بيعت هم با پيامبرصلى الله عليه وآله و هم با اميرالمؤمنين عليه السلام و توقف در بيابان در آن شرايط گرم و طاقت فرسا براى هر شنونده اى تعجب برانگيز و به ياد ماندنى است و از نگاهى ديگر اشتهار واقعه غدير را رقم مى زند. | |||
اگر بقيه وقايعى را كه در اين سه روز اتفاق افتاده به ماجراى بيعت اضافه كنيم اين معروفيت چند برابر مى شود. برنامه تبريک مردم كه حتى عمر بن خطاب «بَخٍ بَخٍ لَكَ يا عَلى» گفت <ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷. امالى شيخ مفيد: ص ۵۷ .</ref>و بستن عمامه پيامبرصلى الله عليه وآله بر سر اميرالمؤمنين عليه السلام<ref>الغدير: ج ۱ ص ۲۹۱. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۹۹. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۲۱۹ ح ۱۰۲.</ref> و شعر حَسّان بن ثابت<ref>بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۸ و ج ۳۷ ص ۱۹۵ ۱۶۶ ۱۱۲. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۰۱ ۱۴۴ ۹۸ ۴۱. كفاية الطالب: ص ۶۴ . كتاب سليم: ص ۸۲۸ .</ref> و ظهور جبرئيل در غدير<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۱ ۱۲۰. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۳۶ ۸۵.</ref> و نوشتن سند مكتوب غدير به امر پيامبرصلى الله عليه وآله<ref>بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۸۲. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۵۱.</ref> و ماجراى سنگ آسمانى بر دشمن غدير<ref>بحار الانوار: ج ۸ ص ۶ ح ۱۰ و ج ۱۵ ص ۶ ح ۶ و ج ۳۵ ص ۳۲۳ - ۳۲۰ ح ۲۲ و ج ۳۷ ص ۱۷۶ ۱۷۳ ۱۶۶ ۱۶۲ و ج ۴۲ ص ۴۲ - ۴۰ ح ۱۴ و ج ۹۴ ص ۱۳ ح ۲۲. تفسير القمى: ص ۶۹۵ . الفضائل (شاذان): ص ۸۴ . تفسير فرات: ص ۵۰۵ ۱۹۰ ح ۶۶۳ . مناقب ابن شهرآشوب: ص ۳ ح ۴۰. اربعين منتجبالدين: ص ۸۳ . العمدة (ابن بطريق) : ص ۱۰۱. الاقبال: ص ۴۵۹ - ۴۵۳. حلية الابرار: ج ۲ ص ۱۲۵. مدينة المعاجز: ج ۲ ص ۲۷۶ - ۲۶۷. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۵۶ ح ۲۲، ص ۶۸ ح ۴۵، ص ۱۳۰ ح ۱۸۵، ص ۳۰۶. تفسير الثعالبى: ج ۳ ص ۲۳۹. تفسير القرطبى: ج ۸ ص ۳۱۶ ۳۱۵ و ج ۱۰ ص ۲۲۵. زاد المسير )ابن جوزى( : ج ۴ ص ۱۰. الكافى: ج ۱ ص ۴۲۲ ح ۴۷ و ج ۸ )الروضة( ص ۵۷ ح ۱۸.</ref>، همه اينها مسائلى است كه در هيچ مراسمى كنار هم جمع نشده و اجتماع آنها نتيجه اى جز اشتهار استثنائى براى غدير نداشته است. | |||
'''تابلوى اشتهار بر پيشانى غدير'''<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۲.</ref> | |||
ثمره شيرين اين همه زمينه سازى براى اشتهار غدير را در آينده هاى تاريخ مىبينيم كه در هر زمان و مكانى تابلوى شهرت و معروفيت بر دروازه غدير نصب شده، و در دوردست هاى زمان و مكان همه آن را با اين پرچم و تابلوى جهانى مى شناسند. | |||
به عنوان نمونه كلام امام هفتم عليه السلام است كه وقتى غدير را ياد مى كند قبل از هر سخنى عَلَم بلندِ اشتهار آن را نشان مى دهد و مى فرمايد: | |||
هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله اميرالمؤمنين عليه السلام را در آن ماجراى معروف و مشهور روز غدير معرفى كرد، فرمود: بدانيد كه هر كس من مولاى او و صاحب اختيارتر نسبت به او هستم اين على مولاى او و صاحب اختيار اوست. اللهم وال من والاه و عادِ من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله. | |||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ ۴ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۰۹
ايجاد زمينه شهرت غدير[۱]
ايجاد شرايط اشتهار براى غدير از سوى پيامبرصلى الله عليه وآله از زاويه هاى متفاوتى صورت گرفت: اعلان عمومى براى حضور در غدير، كيفيت حركت به سوى غدير، تعيين محل غدير براى اجراى مراسم، حضور صد و بيست هزار مخاطب، سه روزه بودنِ مراسم، تلاش فرهنگى در زمان امامان عليهم السلام براى حفظ اشتهار و معروفيت غدير؛ كه هر يک از اينها جداگانه بر اشتهار غدير در گستره زمان و مكان و در صفحات تاريخ تأثير به سزايى داشت.
اين آينده نگرى ها درباره غدير به نوعى ابلاغ غير ارادىِ آن به حساب مى آيد؛ به اين معنى كه اشتهار غدير به طور ناخواسته باعث بلاغ بيشتر و رسيدن گسترده تر پيام آن مى شود، حتى در زمان ها و مكانهايى كه مُبلِّغى براى آن نباشد! اينک به تبيين جزئيات اين پيش بينى ها در پنج جهت مى پردازيم:
اشتهار غدير به خاطر سرعت خروج از مكه به سوى غدير
اولين سفر حج پيامبرصلى الله عليه وآله زمينه خوبى بود تا بسيارى از مسلمانانى كه تا آن روز پيامبرشان را نديده بودند و يا فرصت پرسش سؤالات خود را از آن حضرت نداشتند، در آن شرايط در محضر رسول گرامى اسلام صلى الله عليه وآله حاضر شوند و آموختنى هاى دينشان را بياموزند.
از سوى ديگر، اجتماع صد و بيست هزار نفرى حجاج فرصت مناسبى بود تا پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه وآله با سخنرانى هاى متعدد در موضوعات متفاوت آگاهى هاى لازم را به مخاطبانى دهد كه هر يک مى توانست آن مطالب را به صدها مخاطب ديگر منتقل كند.
شهر مكه وطن پيامبرصلى الله عليه وآله بود و حضرت با آسايش بيشتر و زمان وسيعترى مى توانست به نشر اسلام و ارتباط مسلمانان با يكديگر بپردازد.
با در نظر گرفتن همه اين شرايط ويژه، انتظار مىرفت پيامبر خدا در اين اولين و آخرين سفر حج خود مدتى در مكه بماند، ولى بلافاصله پس از اتمام حج حركت به سوى غدير را اعلام كرد، با عجله اى كه بيش از يک روز به حاجيان اجازه توقف در مكه نمى داد؛ و اين براى همه عجيب بود. حضرت به منادىِ خود بلال دستور داد تا به مردم اعلان كند:
فردا كسى جز معلولان نبايد باقى بماند، و همه بايد حركت كنند تا در وقت معين در غدير خم حاضر باشند.
اين عجله براى رسيدن به غدير، در حساس ترين شرايطى كه مكه به خود ديده، از به ياد ماندنى ترين قسمت هاى اين سفر ربّانى است. نتيجه اين اعلام فورى اشتهار غدير در آن روزگار و آينده هاى تاريخ شد؛ چون همگى در جستجوى پاسخ اين سؤال بودند كه:
چرا خروج از مكه به اين سرعت؟!
كجا با اين عجله؟!
مگر خبر غدير چقدر مهم است كه از كنار كعبه واجب تر باشد؟
چرا تأخير در ابلاغ پيام ولايت در غدير جايز نيست؟
و يافتن پاسخ اين پرسشها همه آن چيزى بود كه غدير را انتشار مى داد و مشهور مى كرد.
اشتهار غدير به خاطر مكان فوق العاده آن[۲]
غدير كجاست؟
عرض و طول آن، حدود جغرافيايى آن، امكانات آن، موقعيت هاى حساس آن كدام است؟
اينجا چه خصوصيتى دارد كه خداوند تبارک و تعالى آن را انتخاب كرده و تأكيد بر اعلان ولايت در آن نموده است؟
«غدير» كمى قبل از «جحفه» ، بيابانى وسيع و آبگيرى براى جمع شدن آب سيل ها و همچنين آب چشمه اى كه از سمت شمال غربى به آن مى ريزد و چند درخت كهنسال تنومند بوده، كه براى برنامه سه روزه پيامبرصلى الله عليه وآله و ايراد خطبه براى آن جمعيت انبوه بسيار مناسب بوده است.
موقعيت حساس اين بِركه از آن جهت است كه جاده بعد از آن در سمت مدينه، به جُحفِه مى رسد كه تقاطع راه هاست. جادهاى كه از مكه تا غدير را از كنار دريا پيموده در جحفه تقسيم مى شود. راهى به سوى مدينه به شرق مايل مى شود و به سمت عراق نيز مى رود. راهى به سمت شمال از كنار دريا تا شام مى رود. راه ديگرى از غرب به دريا مى رسد تا با كشتى به مصر و ساير مناطق آفريقا برود. از سمت جنوب هم به شهر مكه منتهى مى شود و بعد از آن هم به يمن مى رسد.
اگر چه مسلمانان آن روز اكثراً از سوى مدينه آمده بودند، ولى انتخاب غدير قبل از اين تقاطع حساس، در آيندههاى تاريخ كه كاروان ها در رفت و برگشت از حج و عمره همين مسير را طى مى كردند، براى هميشه يادآور مراسمى بود كه در هيجدهم ذى الحجه در آنجا انجام گرفت. يعنى قبل آنكه كاروان ها متفرق شوند غدير را - كه يادآور آن روز مقدس بود - زيارت مى كردند و با نماز در مسجد پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير، با اين زيربناى اعتقادى خود هم تجديد خاطره و هم تجديد بيعت مى نمودند.
اين يک پيش زمينه حساب شده درباره غدير بود كه اشتهار آن را رقم زد و چنان سوزشى در دل دشمنانش داشته و هنوز هم دارد كه بارها دست به تخريب مسجد آن زده اند. براى دوستان غدير نيز آن قدر دل انگيز بوده كه در طول چهارده قرن، پس از هر ويرانىِ دشمن اقدام به بازسازى آن كرده اند، و پرچم غدير را كنار بركه خم در اهتزاز نگه داشته اند.
اشتهار غدير به خاطر خطبه يک ساعته
سخنرانى تاريخى پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير كه حدود يک ساعت طول كشيده از استثنائى ترين خطبه هاى جهان به شمار مى آيد؛ و همين خطبه باعث اشتهار غدير شده است. در اين خطابه كه با مخاطبانى به وسعت كره زمين تا روز قيامت ايراد شده، مراحل سخن به قدرى حساب شده و دقيق پيش مى رود و به هدف اصلى مى رسد و سپس به تشريح آن مى پردازد، كه تاكنون شرح هايى بر اين خطبه نوشته شده و فصاحت و بلاغت آن سخن گفته شده است.
دو اقدام عملى پيامبرصلى الله عليه وآله در اثناء خطبه، كه بر فراز منبر انجام دادند و تا آن روز سابقه نداشت اشتهار غدير را دو چندان كرد: يكى بر سر دست بلند كردن على عليه السلام و در آن حال گفتنِ «مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ»، و ديگرى بيعت لسانى كه با گفتن اقرار نامه غدير توسط آن حضرت و تكرار آن توسط مردم عملى شد.
اشتهار غدير به خاطر مراسم سه روزه بيعت[۳]
مراسم غدير كه نه يک ساعت و نه نيمروز و نه يک روز، بلكه سه روز به طول انجاميده و اين طولانى شدن هيچ دليلى جز بيعت ۱۲۰۰۰۰ نفرى نداشته، آن را به صورت يكى از مشهورترين وقايع تاريخ در آورده است. با در نظر گرفتن اينكه بدون بيعت هم مى شد به اين مراسم خاتمه داد، ولى اين تأكيد بر بيعت هم با پيامبرصلى الله عليه وآله و هم با اميرالمؤمنين عليه السلام و توقف در بيابان در آن شرايط گرم و طاقت فرسا براى هر شنونده اى تعجب برانگيز و به ياد ماندنى است و از نگاهى ديگر اشتهار واقعه غدير را رقم مى زند.
اگر بقيه وقايعى را كه در اين سه روز اتفاق افتاده به ماجراى بيعت اضافه كنيم اين معروفيت چند برابر مى شود. برنامه تبريک مردم كه حتى عمر بن خطاب «بَخٍ بَخٍ لَكَ يا عَلى» گفت [۴]و بستن عمامه پيامبرصلى الله عليه وآله بر سر اميرالمؤمنين عليه السلام[۵] و شعر حَسّان بن ثابت[۶] و ظهور جبرئيل در غدير[۷] و نوشتن سند مكتوب غدير به امر پيامبرصلى الله عليه وآله[۸] و ماجراى سنگ آسمانى بر دشمن غدير[۹]، همه اينها مسائلى است كه در هيچ مراسمى كنار هم جمع نشده و اجتماع آنها نتيجه اى جز اشتهار استثنائى براى غدير نداشته است.
تابلوى اشتهار بر پيشانى غدير[۱۰]
ثمره شيرين اين همه زمينه سازى براى اشتهار غدير را در آينده هاى تاريخ مىبينيم كه در هر زمان و مكانى تابلوى شهرت و معروفيت بر دروازه غدير نصب شده، و در دوردست هاى زمان و مكان همه آن را با اين پرچم و تابلوى جهانى مى شناسند.
به عنوان نمونه كلام امام هفتم عليه السلام است كه وقتى غدير را ياد مى كند قبل از هر سخنى عَلَم بلندِ اشتهار آن را نشان مى دهد و مى فرمايد:
هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله اميرالمؤمنين عليه السلام را در آن ماجراى معروف و مشهور روز غدير معرفى كرد، فرمود: بدانيد كه هر كس من مولاى او و صاحب اختيارتر نسبت به او هستم اين على مولاى او و صاحب اختيار اوست. اللهم وال من والاه و عادِ من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله.
پانویس
- ↑ تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص ۱۸۰ - ۱۷۵.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۵ و ج ۳۷ ص ۱۵۸ ۱۱۱. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۱۳۶ ح ۵۹۳ . الغدير : ج ۱ ص ۲۶۸ ۱۰.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۳۰۹ ۲۰۵ ۲۰۳ ۱۹۵ ۱۹۴ ۱۳۶ ۱۳۴ ۶۵ ۶۰ ۴۲. بحار الانوار ج ۲۱ ص ۳۸۸ ۳۸۷ و ج ۲۸ ص ۹۰ و ج ۳۷ ص ۱۲۷ ۱۶۶. الغدير: ج ۱ ص ۲۷۴ ۲۷۱ ۵۸.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۷. امالى شيخ مفيد: ص ۵۷ .
- ↑ الغدير: ج ۱ ص ۲۹۱. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۹۹. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۲۱۹ ح ۱۰۲.
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۱ ص ۳۸۸ و ج ۳۷ ص ۱۹۵ ۱۶۶ ۱۱۲. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۲۰۱ ۱۴۴ ۹۸ ۴۱. كفاية الطالب: ص ۶۴ . كتاب سليم: ص ۸۲۸ .
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۱ ۱۲۰. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۳۶ ۸۵.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۲۸۲. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۵۱.
- ↑ بحار الانوار: ج ۸ ص ۶ ح ۱۰ و ج ۱۵ ص ۶ ح ۶ و ج ۳۵ ص ۳۲۳ - ۳۲۰ ح ۲۲ و ج ۳۷ ص ۱۷۶ ۱۷۳ ۱۶۶ ۱۶۲ و ج ۴۲ ص ۴۲ - ۴۰ ح ۱۴ و ج ۹۴ ص ۱۳ ح ۲۲. تفسير القمى: ص ۶۹۵ . الفضائل (شاذان): ص ۸۴ . تفسير فرات: ص ۵۰۵ ۱۹۰ ح ۶۶۳ . مناقب ابن شهرآشوب: ص ۳ ح ۴۰. اربعين منتجبالدين: ص ۸۳ . العمدة (ابن بطريق) : ص ۱۰۱. الاقبال: ص ۴۵۹ - ۴۵۳. حلية الابرار: ج ۲ ص ۱۲۵. مدينة المعاجز: ج ۲ ص ۲۷۶ - ۲۶۷. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۵۶ ح ۲۲، ص ۶۸ ح ۴۵، ص ۱۳۰ ح ۱۸۵، ص ۳۰۶. تفسير الثعالبى: ج ۳ ص ۲۳۹. تفسير القرطبى: ج ۸ ص ۳۱۶ ۳۱۵ و ج ۱۰ ص ۲۲۵. زاد المسير )ابن جوزى( : ج ۴ ص ۱۰. الكافى: ج ۱ ص ۴۲۲ ح ۴۷ و ج ۸ )الروضة( ص ۵۷ ح ۱۸.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۴۲.