۲۱٬۹۶۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۸۷: | خط ۳۸۷: | ||
<big>از اين رو، تاريخى دانستن امامت و كم اهميت جلوه دادن آن مربوط به تفكرات چنين افرادى است، كه دين داران - به خاطر الهى و غيبى و آسمانى دانستن دين - اين تفكرات را نمى پذيرند. اما اين كه گمان مى كنند طرح چنين مسائلى موجب اختلاف ميان مسلمين است، در پاسخ آنان مى گوييم: اگر به راستى در پيشنهاد خود خير خواهيد، مسلمانان را وادار كنيد كه با پذيرش حقيقت بر محور آن چرخيده، و وحدت را بر پايه حق و حقيقت ايجاد كنند. نه اينكه بهانه ايجاد وحدت بسيارى از محورهاى آن را زير پا بگذارند، و وحدتى موقت و زودگذر به دست آورند!</big> | <big>از اين رو، تاريخى دانستن امامت و كم اهميت جلوه دادن آن مربوط به تفكرات چنين افرادى است، كه دين داران - به خاطر الهى و غيبى و آسمانى دانستن دين - اين تفكرات را نمى پذيرند. اما اين كه گمان مى كنند طرح چنين مسائلى موجب اختلاف ميان مسلمين است، در پاسخ آنان مى گوييم: اگر به راستى در پيشنهاد خود خير خواهيد، مسلمانان را وادار كنيد كه با پذيرش حقيقت بر محور آن چرخيده، و وحدت را بر پايه حق و حقيقت ايجاد كنند. نه اينكه بهانه ايجاد وحدت بسيارى از محورهاى آن را زير پا بگذارند، و وحدتى موقت و زودگذر به دست آورند!</big> | ||
=== نكته دوم === | === <big>نكته دوم</big> === | ||
<big>توجه به مفهوم و جايگاه امامت نشانگر اعتقادى بودن اين اصل است. در قرآن كريم درباره [[ابراهیم علیه السلام|ابراهيم خليل عليه السلام]] و امامت او مى خوانيم: «و اذ ابتلى ابراهيم ربه بكلمات فاتمّهنّ قال انى جاعلك للناس اماماً قال و من ذريتى قال لا ينال عهدى الظالمين»<ref>بقره/124.</ref>: هنگامى كه پروردگار ابراهيم او را به حوادثى آزمود و او از عهده تمامى آنها به خوبى بر آمد خداوند فرمود اينک تو را براى مردمان امام قرار دادم ابراهيم پرسيد و از فرزندان من خداوند فرمود پيمان امامت من ستمكاران را نخواهد رسيد.</big> | <big>توجه به مفهوم و جايگاه امامت نشانگر اعتقادى بودن اين اصل است. در قرآن كريم درباره [[ابراهیم علیه السلام|ابراهيم خليل عليه السلام]] و امامت او مى خوانيم: «و اذ ابتلى ابراهيم ربه بكلمات فاتمّهنّ قال انى جاعلك للناس اماماً قال و من ذريتى قال لا ينال عهدى الظالمين»<ref>بقره/124.</ref>: هنگامى كه پروردگار ابراهيم او را به حوادثى آزمود و او از عهده تمامى آنها به خوبى بر آمد خداوند فرمود اينک تو را براى مردمان امام قرار دادم ابراهيم پرسيد و از فرزندان من خداوند فرمود پيمان امامت من ستمكاران را نخواهد رسيد.</big> | ||
خط ۳۹۳: | خط ۳۹۳: | ||
<big>واژه «مُخلف» نشانگر اين است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله بايد از سوى خداوند جانشين معرفى كند<ref>همانگونه كه خود رسول الله صلى الله عليه وآله از سوى خداوند متعال برگزيده شده است. </ref>، و از ضميمه قرآن به اهل بيت عليهم السلام بر مى آيد كه جانشين او تنها جنبه حاكميت سياسى و زمامدارى اجتماعى ندارد، بلكه در تمامى شؤون و ابعاد شخصيت رسول الله صلى الله عليه وآله جانشينى دارد. به جز نبوت تشريعى و قانون آورى كه خود بارها تذكر فرمود: يا على، انت منّى بمنزلة هارون من موسى. الا انه لا نبى بعدى<ref>الكافى: ج 8 ص 107. </ref>اى على، تو نسبت به من جايگاه هارون را دارى نسبت به موسى. به جز اينكه پس از من پيامبرى نخواهد بود (و پس از موسى پيامبرى ادامه يافت).</big> | <big>واژه «مُخلف» نشانگر اين است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله بايد از سوى خداوند جانشين معرفى كند<ref>همانگونه كه خود رسول الله صلى الله عليه وآله از سوى خداوند متعال برگزيده شده است. </ref>، و از ضميمه قرآن به اهل بيت عليهم السلام بر مى آيد كه جانشين او تنها جنبه حاكميت سياسى و زمامدارى اجتماعى ندارد، بلكه در تمامى شؤون و ابعاد شخصيت رسول الله صلى الله عليه وآله جانشينى دارد. به جز نبوت تشريعى و قانون آورى كه خود بارها تذكر فرمود: يا على، انت منّى بمنزلة هارون من موسى. الا انه لا نبى بعدى<ref>الكافى: ج 8 ص 107. </ref>اى على، تو نسبت به من جايگاه هارون را دارى نسبت به موسى. به جز اينكه پس از من پيامبرى نخواهد بود (و پس از موسى پيامبرى ادامه يافت).</big> | ||
<big>در حديث حضرت كاظم عليه السلام آمده است: الامامة هى النور.<ref>الكافى: ج 1 ص 196. </ref>همچنين در روايت مشهور حضرت رضا عليه السلام مى خوانيم: ان الامامة منزلة الانبياء و ارث الاوصياء... . ان الامامة خلافة الرسول و مقام اميرالمؤمنين و الحسن و الحسين و... . ان الامامة زمام الدين و نظام المسلمين و صلاح الدنيا و عزّ المؤمنين و... . ان الامامة أسّ الاسلام النامى و فرعه السامى.<ref>الكافى: ج 1 ص 200. </ref></big> | <big>در حديث حضرت كاظم عليه السلام آمده است: الامامة هى النور.<ref>الكافى: ج 1 ص 196. </ref>همچنين در روايت مشهور حضرت رضا عليه السلام مى خوانيم: ان الامامة منزلة الانبياء و ارث الاوصياء... . ان الامامة خلافة الرسول و مقام اميرالمؤمنين و الحسن و الحسين و... . ان الامامة زمام الدين و نظام المسلمين و صلاح الدنيا و عزّ المؤمنين و... . ان الامامة أسّ الاسلام النامى و فرعه السامى.<ref>الكافى: ج 1 ص 200. </ref></big> | ||
<big>خلاصه مضمون عبارت اين است: امامت پايه بالنده اسلام و شاخه بلند آن است. امامت از جهت منزلت و شأن و موقعيت و ژرفايى، برتر از دسترسى خرده اى مردمان است، كه بتوانند با رأى و انتخاب خود امامى بر پا كنند.</big> | |||
<big>از اين رو، پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله امام و امامت را جاى نشينى همه جانبه خود معرفى كرده، و آن را داراى مقامات والا دانست، و در طول بيست و اندى سال پيامبرى خود مقام امامت و برترى هاى على عليه السلام را گوشزد فرمود، و شؤون مهم او را همچون سرپرستى و ولايت در تكوين و تشريع، ابلاغ متن دين، تبيين و تفسير قرآن و احكام، زمامدارى و حكومت جامعه، علم غيب، عصمت، شجاعت و پهلوانى و... تذكر فرمود.</big> | |||
=== <big>نكته سوم</big> === | |||
<big>اهميت مسئله امامت اميرالمؤمنين عليه السلام تا بدان جاست كه در قرآن كريم آيات فراوان بر آن نزول يافته. از جمله:</big> | |||
# <big>«انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و هم راكعون»<ref>مائده/55.</ref>: سرپرست و رهبر شما تنها خداوند است و پيامبر او و آنان كه ايمان آورده و نماز بر پا مى دارند و در حال ركوع زكات مى پردازند. تمامى تفاسير شيعه و اكثر تفاسير اهل تسنن اتفاق دارند بر اين كه اين آيه درباره اميرالمؤمنين على عليه السلام است، آن هنگام كه در نماز و در حال ركوع زكات دارند.<ref>در تفاسير شيعه: تفسير مجمع البيان: ج 3 ص 209. تفسير القمى: ج 1 ص 170. تفسير العيّاشى: ج 2 ص56، 58. در تفاسير سنى: تفسير كشاف، ج 1 ص 623 . تفسير فخر رازى: ج 12 ص 25. تفسير طبرى: ج 6 ص 186.</ref></big> | |||
# <big>«اطيعوا الله و اطيعو الرسول و اولى الأمر منكم»<ref>نساء/59.</ref>: اى ايمانيان از خدا اطاعت كنيد و فرمان رسول و صاحبان امر را گردن نهيد. طبق تفاسير، اولى الأمر امامان معصوم عليهم السلام مى باشند.<ref>در تفاسير شيعه: تفسير مجمع البيان: ج 3 ص 62 . تفسير القمى: ج 1 ص 141. تفسير العياشى: ج 1 ص410-414. تفاسير سنى: تفسير الكشاف: ج 1 ص 535 . تفسير فخر رازى: ج 1 ص 142. تفسير طبرى: ج 5 ص 93.</ref></big> | |||
# <big>«اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لكم الاسلام ديناً»<ref>مائده/3.</ref>: امروز دين شما را كامل و نعمت را بر شما تمام كردم و خشنودم كه اسلام دين شما باشد.<ref>در تفاسير شيعه: تفسير مجمع البيان: ج 3 ص 156. تفسير القمى: ج 1 ص 162. تفسير العيّاشى: ج 2 ص 9. در تفاسير سنى: تفسير كشاف: ج 1 ص 593 . تفسير فخر رازى: ج 12 ص 136. تفسير طبرى: ج 6 ص 51.</ref></big> | |||
<big>مى بينيم كه آيات فوق و ده ها آيه ديگر، با ملاحظه شأن نزول آن ها، درباره امامت و ولايت و سرپرستى امام اميرالمؤمنين عليه السلام است.</big> | |||
=== <big>نكته چهارم</big> === | |||
<big>زمينه هاى پيشين وصايت و امامت اميرالمؤمنين علىعليه السلام در غدير است. نائب و منوب عنه بايستى با يكديگر سنخيت كامل و شباهت تام داشته باشند.</big> | |||
<big>از اين رو، پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله از پيش او را در بستر مهر و محبت و در فضاى جان و خانه خويش تربيت و با روحيات و اخلاقيات خويش مأنوس كرد. در اين زمينه، خود على عليه السلام در خطبه قاصعه چنين حكايت مى كند<ref>نهج البلاغه (فيض): ص 766 خطبه 234، و اين عبارت در ص 802 . شرح نهج البلاغه: ج 13 ص 197. بحار الانوار: ج 14 ص 475.</ref>: ... شما مى دانيد كه مرا نزد رسول خدا صلى الله عليه وآله چه مقام است و خويشاوندى ام با او در چه نسبت است؟ آنگاه كه كودک بودم مرا در دامان خود مى نهاد و بر سينه خود مى فشرد، و در بستر خود مى خوابانيد و تنم را به تن خويش مى سود و بوى خوش خود را به من مى بويانيد، و گاه چيزى را مى جويد و سپس آن را به من مى خورانيد. از من فروغى در گفتار نديد و خطايى در كردار نيافت... . و من در پى او بودم - در سفر و حضر - چنانكه شتربچه در پى مادر. هر روز از اخلاق خود براى من نشانه اى بر پا مىداشت و مرا به پيروى آن مى گماشت. او هر سال در غار حرا خلوت مى گزيد، و من او را مى ديدم و كسى جز من او نمى ديد. آن هنگام جز خانه اى كه رسول خدا صلى الله عليه وآله و خديجه در آن بودند، در هيچ خانه اى مسلمانى راه نيافته بود، و من سومين آنان بودم. نور وحى نبوت را مى ديدم و بوى آن را مى شنودم، و هنگامى كه وحى براو فرود آمد ناله شيطان را شنيدم و گفتم: اى فرستاده خدا ! اين آوا چيست؟ فرمود: اين شيطان است، و از آن كه او بپرستيد نوميد شده است. همانا تو مى شنوى آنچه را من مى شنوم و مى بينى آنچه را من مى بينم، جز اينكه تو پيامبر نيستى، بلكه وزيرى و به راه خير مى روى.</big> | |||
<big>و نيز مى بينم در هنگام نزول آيه «و انذر عشيرتك الاقربين»<ref>شعراء/214.</ref>: (اى پيامبر) خويشان نزديک خود را بترسان، پيامبر گرامى صلى الله عليه وآله سه بار اعلام فرمود كه: شما عشيره و خويشاوندان من هستيد و همانا خداوند پيامبرى برنيانگيخت مگر آنكه از خاندان او برادر و وزير و وارث و جانشين برايش برپا كرد. پس كدامتان با من بيعت مى كند كه برادر ووارث ووصى من باشد و نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى گردد، گر چه بس پس از من پيامبرى نخواهد بود؟</big> | |||
<big>تمام خويشان سكوت كردند. آنگاه فرمود: يكى از شما به پا خيزد و الا از غير شما خواهد بود و شما پشيمان خواهيد شد. در اينجا على عليه السلام به پا خاست. حضرت فرمود: نزديک آى. حضرت نزديک آمد و او را مورد مهر ويژه خود قرار داد و فرمود: او را از حكمت و دانش سيراب نمودم.</big> | |||
<span dir="RTL"></span> | |||
== <big>پانویس</big> == | == <big>پانویس</big> == |