پیام های آیات غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== پیام های اعتقادى آيات غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۲۷۸  - ۲۴۹.</ref> ==
== پیام های اعتقادى آيات غدير<ref>غدير در قرآن: ج ۳ ص ۲۷۸  - ۲۴۹.</ref> ==


 ارتباط قرآن با غدير گذشته از پشتوانه علمى، بايد از نگاه ثمرات اعتقادى آن مطالعه شود. اين بدان معناست كه هر آيه قرآن وقتى با ابعاد غديرى آن آميخته شود نتايج و مفاهيم تازه‏ترى را به ما ارائه مى‏نمايد.


 ارتباط قرآن با غدير گذشته از پشتوانه علمى، بايد از نگاه ثمرات اعتقادى آن مطالعه شود. اين بدان معناست كه هر آيه قرآن وقتى با ابعاد غديرى آن آميخته شود نتايج و مفاهيم تازه‏ترى را به ما ارائه مى‏نمايد. بخش حاضر با اين هدف به عنوان ثمره مباحث قرآنى غدير تقديم مى‏گردد.  با عنوانى كه قبل از هر نتيجه‏گيرى قرار مى‏دهيم به استقبال آن مى‏رويم و با ارائه نتيجه به دست آمده از هر آيه غديرى، ارتباط آن را با آيه روشن مى‏كنيم. البته هر كدام از اين آيات در عنوان »قرآن« و نيز هر موضوعى كه مطرح شده در عنوان خود آمده است:   
بخش حاضر با اين هدف به عنوان ثمره مباحث قرآنى غدير تقديم مى‏گردد.   


۱. راه مستقيم غدير كدام است؟ صراط مستقيم فقط راه امامان‏عليهم السلام تعيين شده از طرف خداست و غير راه ايشان يا مورد غضب الهى و يا گمراهى است. اين بدان معنى است كه نمى‏توانيم خود را گول بزنيم و همه راه‏ها را درست بدانيم و خود را در شمار مغضوبين يا ضالين قرار دهيم، چنانكه در اين آياتِ تفسير شده در غدير بيان شده است كه »اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ؛ صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لا الضَّالِّينَ« : حمد /  ۷ ۶.  ۲. از غدير آموخته‏ايم كه گول نفاق را نخوريم نفاقِ دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام مرضى است كه روز به روز در وجود آنان اوج مى‏گيرد و آثار آن بيش از پيش نمايان مى‏گردد. بنابراين اگر منافق بودن كسانى مسلم شد به هيچ وجه نبايد ظاهرسازى‏هاى آنان را باور كرد. در واقع آنان مردم را سفيه مى‏پندارند و به مسخره گرفته‏اند، پس ما نبايد بگذاريم پندار آنان تحقق پيدا كند.  اين را از آيه تفسير شده در غدير آموخته‏ايم كه در معرفى منافقين مى‏فرمايد: »وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ . وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَياطِينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ . اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فِى طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ« : بقره /  ۱۵  - ۸.  ۳. آنكه بهشت غدير را نپذيرد آتشگيره جهنم است دشمنان غدير خودشان جهنم‏اند چرا كه بهشت ولايت را حتى براى دنياى خود نپسنديده‏اند. آنان مستحق عذابى‏اند كه هيزم آن انسان و سنگ است. اين را پيامبرصلى الله عليه وآله از فراز منبر غدير هنگام بر حذر داشتن از مخالفت على‏عليه السلام اعلام داشته و اين آيه را تضمين كلام خود فرموده است كه »فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِى وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ« : بقره /  ۲۴.  ۴. نقشه ضد غدير همفكرى نفاق بود اصحاب صحيفه -  مخفى از مردم -  نه تنها صحيفه غصب خلافت را تدوين كردند، بلكه آن را با صحيفه دوم به عنوان اساسنامه اسلام جا زدند، و چنين شد كه تا امروز دستورالعمل اكثريتى از مسلمانان قرار گرفت. بايد اذعان داشت چنين نقشه عظيمى هرگز توسط يك نفر انجام نشده و افكار منافق صفتى با يكديگر همفكرى كرده‏اند تا اين فتنه عظيم را برانگيخته‏اند. قرآن در همان روزهاى غدير اين حقيقت را خاطر نشان كرده است كه »يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى مِنَ الْقَوْلِ« ؛ و هشدار داده است كه »فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ« ؛ و به ما خبر داده است كه »وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوّاً شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً« : نساء /  ۱۰۸، بقره /  ۷۹، انعام /  ۱۱۲.  ۵ . كتمان حقايق اهرمى بر ضد غدير كتمان حقايق غدير و ولايت اهرمى بود كه سقيفه و پيروانش در طول تاريخ با استفاده از آن كارهاى خود را پيش بردند، و ظلم عظيمى از اين طريق به بشريت روا داشتند كه آنچه را شاهد بودند كتمان كردند و نسل‏ها را به اشتباه انداختند. در غدير اين حقيقت به صراحت اعلام شد كه »وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ« : بقره /  ۱۴۰.  ۶ . حسرت و لعنت و خلود سزاى توطئه‏گران بر ضد غدير عذاب دشمنان ولايت نزد خداوند جنبه‏هاى مختلفى دارد: بيزارى از يكديگر، حسرت در روزى كه حسرت فايده ندارد، خلود در جهنم. بيزارى حسرت‏آميز آنان از يكديگر در روز قيامت در اين آيه غدير آمده كه »وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّارِ« ؛ و لعنت آنان نسبت به يكديگر در اين آيه غدير است كه »قالَ ادْخُلُوا فِى أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِى النَّارِ كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيها جَمِيعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ« : بقره /  ۱۶۷، اعراف /  ۳۸.  ۷. از ارتداد تا كفر تا سقوط عمل ارتداد از ولايت اهل‏بيت‏عليهم السلام و مرگ با همان حالت مساوى با كفر است، و اين به معناى سقوط اعمال در دنيا و آخرت و خلود در آتش است. از فراز منبر غدير اين هشدار قرآنى به گوش همگان رسيد كه »وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ« ، و به آن اضافه شد كه »ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّهَ وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ« : بقره /  ۲۱۷، محمدصلى الله عليه وآله /  ۲۸.  ۸ . غدير يعنى اطاعت محض از پروردگار اطاعت از صاحبان ولايت اطاعت از فرامين پروردگار است و به معناى فرق نگذاشتن بين انواع دستورات الهى و انواع فرستادگان خداست، و بدين معناست كه بازگشت همه انبيا و اوصيا به خداست. در دعاى روز غدير اين شعار قرآنى را ذكر لب مى‏نماييم كه »لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ« : بقره /  ۲۸۵.  ۹. متشابه را اگر اهل آن تفسير كنند همان خدايى كه دستور به تدبر قرآن داده در آن محكم و متشابه قرار داده، و همو مسئله آن را كاملاً حل كرده است: از يك سو محكمات را اصل قرآن قرار داده؛ و از سوى ديگر مفسر متشابهات را فقط راسخين در علم تعيين كرده كه امامان معصوم‏عليهم السلام هستند.  بنابراين تأويل آن از سوى ديگران افتادن عمدى در گمراهى است. اين ضابطه قرآنى را پيامبرصلى الله عليه وآله از فراز منبر غدير به گوش همگان رسانيد كه »هُوَ الَّذِى أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِى قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ« ؛ و در همانجا آيه تدبر در قرآن را نيز بر مردم خواند كه »أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ« : آل عمران /  ۷، نساء /  ۸۲ . ۱۰. آغازگر اختلاف بعد از غدير را بايد شناخت! اسلام دو نوع نيست و به عبارت ديگر دين خدا يكى بيش نيست و آن ولايت اهل‏بيت‏عليهم السلام است. بنابراين آنان كه آغازگر اختلاف شدند عمداً و با علم به اين مطلب و دسيسه براى انحراف مردم به آن دامن زدند. در خطابه غدير اين حقيقت بزرگ با تابلوى قرآنى آن اعلام شد تا بيدار باشى براى مخاطبين باشد: »إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ، وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ« : آل عمران /  ۱۹.  ۱۱. بى ولايت دوازده امام‏عليهم السلام اعمال ساقط مى‏شود ذره‏اى از تلاش انسان‏ها نزد خدا فراموش شدنى نيست، به شرط آنكه آن را به دست خود نابود نكنند. در خطابه غدير امامت دوازده امام به آن بلندا اعلام شد كه اگر كسى آن را نپذيرد همه زحماتش سقوط مى‏كند و نابود مى‏گردد؛ و به اين آيه اشاره شد كه »أُولئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ« : آل عمران /  ۲۲.  ۱۲. خدايا، غدير دستور تو به دست پيامبرِ توست ما بايد از طرف خدا بودنِ ولايت و به دست پيامبرصلى الله عليه وآله آمدن آن را اقرار نماييم، و اين همان دو نكته‏اى است كه در روز غدير بسيارى از منافقين سعى در خدشه‏دار كردن آن داشتند. اين است كه پس از چهارده قرن دست به دعا بر مى‏داريم و در دعاى روز غدير مى‏خوانيم: »رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ« : آل عمران /  ۵۳ .  ۱۳. آنان كه غدير را ديدند انكارشان پذيرفته نيست خدا پس از اتمام حجت و اقرار كسى به نبوت و ايمان به آنچه نبى آورده، ديگر كفر و انكار را نمى‏پذيرد و اصلاً چنين كسى را قابل هدايت نمى‏داند؛ تا آنجا كه آنان را مستحق لعنت و عذاب دائمى بدون تخفيف مى‏داند. در خطابه غدير منكرين ولايت مصداق اين آيه معرفى شدند كه مى‏فرمايد: »كَيْفَ يَهْدِى اللَّهُ قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ اللَّهُ لا يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ. أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ. خالِدِينَ فِيها لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ« : آل عمران ۸۸  - ۸۶ .  ۱۴. تقواى اعتقادى كدام است؟ تقواى حقيقى -  كه به معناى مراعات دستورات الهى است -  در درجه اول تسليم در برابر اوامر پيامبرصلى الله عليه وآله درباره ولايت است، كه معناى مسلمان بودن حقيقى نيز جز اين نيست. در خطبه غدير اعلام شد كه »يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ« : آل عمران /  ۱۰۲.  ۱۵. دشمنان غدير كينه اسلام را بر دل داشتند! دشمنان ولايت كسانى را رازدار اسلام قرار دادند كه هيچ اعتقادى به دين نداشتند و دلسوزى براى دين برايشان مفهومى نداشت. آنان با آنكه عناد خود را در سينه پنهان كرده بودند، از برخورد و گفتارشان كينه و دشمنى قابل تشخيص بود. قبل از حركت به سوى غدير نازل شدن اين آيه هشدار لازم را به همه معتقدان ولايت داد كه »يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِى صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ« : آل عمران /  ۱۱۸.  ۱۶. ولايت وديعه نباشد، دائمى باشد! آيا با آن اعلان بلند ولايت در غدير، باز هم پس از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله احتمال ارتداد مردم وجود داشت؟ آيه قرآن چنين مى‏گويد و آن را تعجب‏آور نمى‏داند، چرا كه بعد از پيامبران گذشته هم چنين مسئله‏اى اتفاق افتاده است. بنابر اين بايد درباره همه -  به خصوص صحابه -  اين مطلب را فراموش نكرد كه امكان گمراهى بعد از هدايت وجود دارد؛ و بنابراين بايد از خدا بخواهيم قدم‏هاى ما را در اعتقادمان ثابت بدارد و ايمان ما را مستقر در قلوب قرار دهد و مستودع و موقت قرار ندهد، و نگذارد كافران بر ما غلبه كنند. اين است كه در خطابه غدير اين آيه مطرح مى‏شود: »وَ ما مُحَمَّدٌ إِلا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِى اللَّهُ الشَّاكِرِينَ« ، و در دعاهاى غدير با اقرار به اين آيه كه »وَ هُوَ الَّذِى أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ« ، دست به دعا بر مى‏داريم و ملتمسانه مى‏گوييم: »رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا« ، و آنگاه مى‏خوانيم: »وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ« : آل عمران /  ۱۴۴، انعام /  ۹۸، آل عمران /  ۱۴۸ ۱۴۷ ۸.  ۱۷. بگذار هر كس حقيقتِ خود را نشان دهد اتمام حجت خداوند متعال درباره ولايت تا آنجا پيش خواهد رفت كه خبيث و طيب از يكديگر جدا شوند، و بدون آنكه خداوند آنان را نشان دهد با گفتار و اعمالشان خود را معرفى كنند و اقرارنامه خود را امضا نمايند. اين يك سنت الهى است كه در خطابه غدير براى اشاره به آينده غدير مطرح شده است: »ما كانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ« : آل عمران /  ۱۷۹.  ۱۸. پيامبرصلى الله عليه وآله منادى ولايت در غدير بود ايمان به ولايت در واقع ايمان به خداست، چرا كه منادى ايمان پيامبرِ اوست كه نداى ولايت را در غدير از طرف خدا اعلام فرمود. از اينجاست كه در دعاهاى غدير مى‏خوانيم: »رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِى لِلْإِيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا« : آل عمران /  ۱۹۴ ۱۹۳.  ۱۹. سقيفه لعنت شده و عقبگرد كننده آنچه در غدير براى ايمان و اعتقاد عرضه شد نور بود كه از آن بركت مى‏باريد. آنان كه آمادگى پذيرش آن را نداشتند لايق سيلى محكم الهى بودند چنانكه رويشان به عقب برگردد، و مستحق لعنت الهى بودند همانند اصحاب سبت كه براى فرار از دستور الهى از هيچ حيله‏اى فرو گذار نكردند. پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير به صراحت فرمود كه منظور از اين ملعونين گروهى از اصحابم هستند كه از ذكر نام آنان خوددارى مى‏كنم و قسم ياد كرد كه اين آيه درباره آنان نازل شده است:  »آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ« : نساء /  ۴۷.  ۲۰. دشمنان حسود غدير آرزوى محال داشتند خداوند براى امامان معصوم‏عليهم السلام درياى علم را با عظمت آميخته، و اين گونه فضيلتى به ايشان عنايت فرموده كه هيچ كس را قدرت دست يافتن به آن نيست؛ و همين عجز است كه حسدها را بر مى‏انگيزد. درباره دشمنان غدير به اين نكته قرآنى اشاره شده است:  »أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً« : نساء /  ۵۴ .  ۲۱. غدير يعنى معرفى »اولو الامر« در غدير »اولو الامر« بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله تا روز قيامت تعيين شدند، تا طمع‏ها يك باره قطع شود و همه بدانند كه در اين باره جاى مطرح كردن هوس‏ها نيست. جالب است كه در همان آغاز سفر غدير در مدينه اين آيه نازل شد و بارها در اتمام حجت‏ها و نيز دعاهاى غدير به عنوان موضوع اصلى غدير از آن سخن به ميان آمد كه غدير براى تفسير اين آيه است: »يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ« : نساء /  ۵۹ .  ۲۲. سقيفه خود را صاحب اختيار مطلق قرار داد آنان كه مردم را از راه ولايت منحرف و گمراه كردند ولايت خود را به جاى ولايت معصومين‏عليهم السلام به مردم قبولاندند و به راحتى آنان را مورد امر و نهى قرار دادند و به اطاعت خود وا داشتند. در دعاهاى روز غدير از شر چنين شياطينى به خدا پناه برده شده كه در قرآن نقل قول آنان شده است: »وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ ... وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِيناً. يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلا غُرُوراً« : نساء /  ۱۲۰  - ۱۱۷.  ۲۳. سقيفه كفرى غير قابل هدايت است آنچه در سقيفه اتفاق افتاد قابل عفو و بخشش الهى نيست، چرا كه كفرى روى كفر ديگر و زياده بر كفر اول است. از اينجاست كه خداوند مُهر »غير قابل هدايت« را بر آن زده آنجا كه مى‏فرمايد:  »إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلاً« : نساء /  ۱۳۷.  ۲۴. صحيفه در قعر آتش اگر منافقين در پست‏ترين درجه آتش قرار دارند اصحاب صحيفه -  كه سردمداران نفاق هستند -  در قعر جهنم در چاه ويل قرار خواهند داشت، كه خداوند عذابى بدتر از آن خلق نكرده است. اين مهم را پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه غدير با تفسير اين آيه مطرح فرموده كه »إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ« : نساء /  ۱۴۵.  ۲۵. »رضيت« يعنى غير غدير قبول نيست! اينكه دين خدا يكى است يعنى غير آن پذيرفته نيست و دقيقاً مفسر »رَضِيتُ لَكُمُ« است، يعنى خدا به دين ديگرى راضى نيست. اين را آيه‏اى كه اثناى خطابه غدير نازل شد به خوبى بيان مى‏كند: »الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً« ، و آيه‏اى كه در اين خطبه تفسير شد مؤكد مى‏نمايد: »وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ« : مائده /  ۳، آل عمران /  ۸۵ .  ۲۶. ميثاقى كه نبايد فراموش كرد آنان كه در غدير سمعاً و طاعةً گفتند و سپس پيمان خود را شكستند، چه عذرى به درگاه الهى خواهند داشت روزى كه خدا آن پيمان را به يادشان آوَرَد؟! در دعاها و زيارات قرآنىِ غدير از آن ميثاق به عنوان پيمانى كه نبايد آن را به فراموشى سپرد ياد شده همان گونه كه در آغاز حركت از مدينه ميثاق روز ازل با نازل شدن اين آيه به مردم يادآورى شد كه »وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ مِيثاقَهُ الَّذِى واثَقَكُمْ بِهِ« : مائده /  ۸ ۷ .  ۲۷. نذير و بشير در غدير معرفى شدند خدايا تو را شكر كه روز قيامت براى دشمنان ولايت عذرى باقى نگذاشتى كه بگويند براى ما بشير يا نذيرى نيامد. پيامبرصلى الله عليه وآله از فراز منبر غدير با صداى بلند اعلام كرد كه من نذيرم و على بشير است و به اين آيه اشاره داشت كه »أَنْ تَقُولُوا يوم القيامة ما جاءَنا مِنْ بَشِيرٍ وَ لا نَذِيرٍ فَقَدْ جاءَكُمْ بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدِيرٌ« : مائده /  ۱۹.  ۲۸. نشانه‏هايى از صاحب اختيار مردم صاحب اختيار ما تعيين شده، و خداوند مى‏خواهد با علائم مختلفى او را به ما نشان دهد. آن شخص با عظمتى كه در حال ركوع زكات مى‏دهد با اين علامت معرفى شده تا راه توطئه‏ها بسته شود. در اتمام حجت‏هاى قرآنى غدير بارها آيه‏اى مطرح شده كه در آغاز سفر غدير در مدينه نازل شد تا نشان دهد براى چه بار سفر بسته‏اند: »إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ« : مائده /  ۵۵ .  ۲۹. ولايت پذيران حزب خدايند خدا در اين جهان گروهى را براى خود برگزيده و نام حزب اللَّه را براى آنان تعيين كرده است. آنان كسانى‏اند كه ولايت را پذيرفته‏اند و نزد خداوند غالب هستند. اين ولايت پذيرى در خطابه غدير با تفسير آيه قرآن مطرح شده كه مى‏فرمايد: »وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ« : مائده /  ۵۶ .  ۳۰. آيه »تبليغ« تابلوى قرآنى غدير خداوند با دستور »بَلِّغْ« و نازل كردن عظيم‏ترين حكم خود، پيامبرش را در برابر »فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ« در صورت عدم اجراى آن قرار داد، ولى اگر ضمانت »يَعْصِمُكَ« نبود هرگز اجراى چنين امرى با آن همه توطئه امكان نداشت. به همين جهت بود كه در نزديكى غدير به عنوان آغاز برنامه‏اى عظيم اين آيه نازل شد و به عنوان تابلوى ابدى غدير در قرآن شناخته شد:  »يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ« : مائده /  ۶۷ .  ۳۱. زلال ولايت را پاكيزه از ظلم حفظ كنيم اعتقاد به ولايت على‏عليه السلام نبايد با ظلم آلوده گردد و چهره زيباى آن بايد هميشه شفاف بماند. اين تأكيدى بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله در توصيف دوستان غدير فرمود و به اين آيه اشاره نمود كه »الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ« : انعام /  ۸۲ .  ۳۲. با چشم باز بايد راه راست را ديد خداوند براى معرفى صراط مستقيم بيش آنچه بشر را كفايت مى‏كرده معرف در برابر او قرار داده، تا آنجا كه گويا راه جلوى چشم اوست و با اشاره »هذا« مى‏توان آن را نشان داد. با اين چراغ هدايت دليلى براى پيروى از راه‏هاى ديگر نمى‏ماند و عذرى براى تفرقه و چندگانگى در دين خدا پذيرفته نخواهد بود.  به همين جهت است كه در خطابه غدير با استشهاد به اين آيه قرآن راه ولايت به مردم نشان داده شده و با اشاره »هذا« فرموده است: »وَ أَنَّ هذا صِراطِى مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ« : انعام /  ۱۵۳.  ۳۳. شكر نعمت ولايت ابدى است خدا را شكر كه ما را به ولايت رهنمون گشت كه اگر او هدايت نمى‏فرمود چگونه به چنين نعمت عظمايى راه مى‏يافتيم؟ اين حقيقتى است كه با تمام وجود به آن اقرار مى‏كنيم به خصوص وقتى توطئه‏هاى شكننده سقيفه را مطالعه كنيم. براى همين است كه پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه غدير از مردم مى‏خواهد اين آيه شكرانه را بر زبان جارى كنند: »الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِى هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ« : اعراف /  ۴۳. ۳۴. غدير بهشت دنيا و آخرت است آنان كه با ديدن غلبه ظاهرى سقيفه باز هم به آن پشت پا زدند و جز راه اهل‏بيت‏عليهم السلام هيچ دينى را نپذيرفتند، حقاً لايق بهشتند تا روزهاى خوش خود را با امان از هر ترسى در جوار پروردگار آغاز كنند؛ چنان كه در خطبه غدير اين وعده قرآنى با اشاره به اين سه آيه مطرح شد: »ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ« ، »ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ« و »سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ« : اعراف /  ۴۹، حجر /  ۴۶، زمر /  ۷۳.  ۳۵. غدير روز روشن شدن نور ولايت ولايت على‏عليه السلام نورى است كه به دست پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شده و پروانگانش بى‏اختيار به سوى آن كشيده مى‏شوند، همان گونه كه خفاشان نور گريز از آن فرار مى‏كنند، چنان كه در خطابه غدير اين آيه به ولايت تفسير شده كه مى‏فرمايد: »فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِى أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ« : اعراف /  ۱۵۷.  ۳۶. ولايت همراه پيمان‏نامه توحيد است اين باور يك شيعه است كه آنچه در غدير اتفاق افتاد در واقع يادآورى اعتقادى بود كه در روز »أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ« پيمان آن از مردم گرفته شد. روزى كه در متن قرآن از آن ياد شده و در دعاهاى غدير محتواى آن تبيين شده كه ولايت هم مانند توحيد در آن روز به مردم عرضه شده و به عنوان يك پيمان از ياد شده است، آنجا كه مى‏فرمايد: »وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ« : اعراف /  ۱۷۲.  ۳۷. هدايت و عدالت فقط در امامان معصوم‏عليهم السلام تشخيص حقيقت صد در صد و سپس هدايت مردم طبق آن و اجراى عدالت بر اساس آن فقط براى كسانى ممكن است كه خداوند حق را آن گونه هست به آنان نشان داده و چنين ضمانتى را درباره آنان داده است. خطبه غدير امامان معصوم‏عليهم السلام را صاحب چنين مقامى مى‏داند كه در متن قرآن از آن سخن به ميان آمده است: »وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ« : اعراف /  ۱۸۱. ۳۸. غدير بشارتى بود و انذارى! مردم بايد بدانند كه غدير از يك سو بشارتى بود به دست پيام‏آور نيكى‏ها كه بهشت خالص را تقديم پيروانش نمود، و از سوى ديگر انذار و ترساندن بود درباره آنچه كه از دست دادنش جهنم خالص را براى منكرينش به دنبال داشت. اين را پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه غدير با اشاره به متن آيه قرآن مطرح فرمود: »إِنْ أَنَا إِلا نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ« : اعراف /  ۱۸۸.  ۳۹. مقابله با عذاب از تفكر دشمنان غدير است نه تنها هر انسانى تفكر حارث فهرى را شنيده از تعجب به تحير رسيده، بلكه تعجب‏انگيز بودن آن به حدى بوده كه خداوند عين گفتار او را در متن قرآن منعكس كرده است. چگونه مى‏شود كسى عذاب را در صورت حق بودن طرف مقابل براى خود بخواهد؟! اين مرگى فراتر از جاهليت به نظر مى‏آيد كه بارها در اتمام حجت‏هاى قرآنى غدير سخن از آن به ميان آمده، و خدا به همين جهت عين واقعه را در قرآن آورده است: »وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ« : انفال /  ۳۲.  ۴۰. رحمتِ ولايت به دست پيام‏آورِ رحمت پيامبرِ رحمتى كه در حضورش عذاب الهى نازل نمى‏شود، غديرِ رحمت را براى ما به ارمغان آورد. حارث فهرى با آن درخواست عذاب كه در محضر پيامبرصلى الله عليه وآله نمود، با اين آيه قرآن روبرو شد كه تا تو در ميان آنان هستى عذاب نازل نخواهد شد، و اين گونه شد كه وقتى حارث از محضر حضرت بيرون آمد سنگ آسمانى بر سرش فرود آمد. آن روز خداوند اين آيه را نازل كرد كه »وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ« : انفال /  ۳۳.  ۴۱. پذيرش انتخاب الهى آخرين امتحان انسان‏هاست غدير در يك نگاه مطرح كردن امتحان نهايىِ امت بود، كه بايد نشان دهند آيا هنوز در فكر انتخاب كسى غير از منتصب خدا و رسولش هستند يا خواسته خدا را بر هر انتخابى مقدم مى‏دارند؟ اين تابلو در آغاز سفر از مدينه به سوى مكه بر سر در غدير زده شد تا همه بدانند به كجا و تا كجا مى‏روند و خدا تا پاسخ اين سؤال را نگيرد هيچ بنده‏اى را رها نخواهد كرد.  در اين باره در مدينه اين آيه نازل شد: »أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً« ؛ و بعد از اعمال حج به عنوان آغاز سفر غدير و اعلام آمادگى براى امتحان الهى اعلام گرديد: »أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ« : توبه /  ۱۶، عنكبوت /  ۲.  ۴۲. بهشت و رحمت و رضايت، تقديمى خدا به غديريان اينان كه بشارت رحمت را از خداوند دريافت مى‏كنند جز پيروان غدير نيستند كه پيامبرصلى الله عليه وآله درجه عظيم آنان و بشارت پروردگار در حق ايشان را با تفسير اين آيات قرآن از فراز منبر غدير اعلام فرمود:  »الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِى سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ. يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِيها نَعِيمٌ مُقِيمٌ« : توبه /  ۲۱ ۲۰.  ۴۳. چشمِ ديدن على‏عليه السلام را نداشتند على‏عليه السلام آن قدر به پيامبرصلى الله عليه وآله نزديك بود كه در هر صبح شام با آن حضرت خلوتى داشت، و اين بر ديگران گران مى‏آمد تا جايى كه نسبت پيامبر و على‏عليهما السلام را »سرا پا همه گوش« نام نهادند! در حالى كه منافقين از يك ارتباط الهى رنج مى‏بردند خداوند با آيه مباهله نسبت بين آن دو بزرگوار را جان و نفس يكديگر اعلام كرد.  در خطابه غدير پيامبرصلى الله عليه وآله رسماً اين بى‏تحملى آنان را با قرائت آيه قرآن اعلام كرد كه مى‏فرمايد: »وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِىَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ« : توبه /  ۶۱ . ۴۴. از بهشت تا رضوان اكبر براى شيعيان پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير مى‏خواست به همه بفهماند كه بهشت و رضايت الهى فقط در انتظار شيعيان على‏عليه السلام است، و بدون ولايت هر عملى بى‏ارزش است. اين بود كه در مراسم غدير مؤمنين در اين آيه را به شيعيان على‏عليه السلام تفسير كرد:  »وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً فِى جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ« : توبه /  ۷۲.  ۴۵. قَسَم كافران خنده‏آور است دشمنان غدير هم كافر شدند، هم كفر گفتند، و هم قسم ياد كردند كه كفر نگفتند! خداوند هم خبر آنان را در متن قرآن منعكس كرد تا آنان كه در آينده‏هاى تاريخ با اين ترفند مردم را گول مى‏زنند بدانند كه خداوند هشدار لازم را درباره‏شان به مؤمنين داده است. در روز غدير نازل شدن اين آيه گوياى همه چيز بود كه »يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ« : توبه /  ۷۴.  ۴۶. از پايدارى بر ولايت تا »قدم صدق« پايدارى بر ولاى اهل‏بيت‏عليهم السلام در حالى كه سقيفه تمام توان خود را براى نابودى آن به كار گرفته بشارت »قَدَم صِدق« در آخرت را به دنبال دارد. آن روز كه قدم‏هاى بسيارى خواهد لغزيد سربلندى در پيشگاه پروردگار خواسته‏اى است كه با هيچ قدرتى قابل به دست آمدن نيست، مگر آنكه ولاى على‏عليه السلام را به درگاه الهى تقديم كنيم. اين است كه در دعاهاى غدير قدم صدق در قيامت را از خدا مى‏خواهيم و به اين آيه اشاره داريم: »وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ« : يونس‏عليه السلام /  ۲.  ۴۷. عجله دشمن غدير براى عذاب جاى تعجب از حارث فهرى فقط از اين جهت نبود كه با انكار حق از خدا درخواست عذاب مى‏كرد، بلكه عجله او و حِدّت گفتارش تعجب برانگيزتر بود. خداوند درباره اين رفتار او آيه جداگانه‏اى نازل كرد و او را توبيخ كرد كه چرا در حالى كه مردم در خير عجله دارند اين منافق در عذاب عجله مى‏نمايد: »وَ لَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِىَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ« ؛ و وقتى عذاب نازل شد خطاب آمد: »أَ فَبِعَذابِنا يَسْتَعْجِلُونَ« ، و سپس اعلام شد كه »سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ« : يونس۱۱، شعراء /  ۲۰۴  - ۲۰۱، معارج /  ۳  - ۱.  ۴۸. تعيين خدا تغييرناپذير است مقام ولايت مانند قرآن است كه قابل تغيير و تبديل نيست، و سرّ تعيين الهى همين است كه حقيقت محض را به ميدان مى‏آورد و مانند بشر هر روز تغيير فكر نمى‏دهد. اين است كه وقتى منافقين از هر حيله‏اى عاجز مى‏شوند و مسئله تبديل مقام امامت را به ميان مى‏آورند از قرآن پاسخ مى‏شنوند كه »قُلْ ما يَكُونُ لِى أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِى إِنْ أَتَّبِعُ إِلا ما يُوحى إِلَىَّ« : يونس /  ۱۵.  ۴۹. امامان غدير هدايت الهى دارند امامان غدير چون هدايت الهى دارند نيازى به هدايت شدن ندارند. چنين رهبرانى را خداوند در غدير براى هدايت مردم معرفى فرمود كه با ضمانت الهى به حقِ ناب هدايت مى‏كنند. اينجاست كه هر هدايت كننده‏اى را در دنيا نشان دهند كسى خواهد بود كه با هدايت ديگرى راه يافته و بدون او راه را پيدا نمى‏كرد، به جز معصومين‏عليهم السلام كه هدايتشان از طرف ذات مقدس ربوبى است.  براى همين پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير با اشاره به آيه قرآن مردم را از سركشى در برابر ولايت على‏عليه السلام بازداشت و اين آيه را مورد اشاره قرار داد: »أَ فَمَنْ يَهْدِى إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّى إِلا أَنْ يُهْدى« : يونس /  ۳۵.  ۵۰ . ترس و حزن اهل سقيفه در برابر شادمانى اهل غدير روز قيامت ترس منافقين از عذابى كه مى‏بينند با حزنى آميخته مى‏شود كه به خاطر از دست دادن نعيمِ بهشت بر آنان عارض مى‏شود. آنجا نوبت آن است كه پيروان غدير روز بى غم خود را در بهشت آغاز كنند. پيامبرصلى الله عليه وآله از فراز منبر غدير بشارت اين شادمانى غديريان را با اشاره به اين آيه قرآن اعلام كرد كه مى‏فرمايد: »أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ« : يونس /  ۶۲ . ۵۱ . از وظيفه غديرى خود هراس نداشته باشيم جاى تعجب آن است كه به جاى قدردانى از خدا و پيامبرصلى الله عليه وآله به خاطر غدير، انتظار گنج قارون و حضور ملائكه را داشتند. اگر چه سينه هر مؤمنى از شنيدن چنين برخوردى تنگ مى‏شود، ولى انجام وظيفه هيچ گاه از ما ساقط نمى‏شود. اين را خدا در نزديكى غدير با نزول آيات قرآن اعلام كرد: »فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ« : هود /  ۲۴  - ۱۲.  ۵۲ . غديريان از كمى افراد وحشت ندارند هميشه تاريخ نشان داده كه مؤمنين در اقليت‏اند و نبايد به خاطر اين قلت ترديد به دل راه دهند يا از وظيفه خود هراسناك شوند. غدير و ولايت نيز از اين كلى مستثنى نيست چنان كه در دعاهاى غدير با اشاره به آيه قرآن به اين مطلب تصريح شده است كه »وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلا قَلِيلٌ« ، همان گونه كه در خطبه غدير به نفى اكثريت تصريح شده و به اين آيه قرآن اشاره شده كه »وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ« : هود /  ۴۰، صافات۷۱.  ۵۳ . از در خانه ولايت كجا برويم؟! جا دارد منكرين ولايت به سردمداران خود بگويند: اكنون كه حجت غدير بر همه تمام و رحمت واسعه آن فراگير است، اگر ولايت على‏عليه السلام را رها كنيم پس كجا برويم؟ اگر درِ خانه خدا اينجاست، با سرپيچى از فرمان او چه كسى را براى راه خدا پيدا كنيم؟ آيا اين جز ضرر نقد چيز ديگرى است؟ در دعاهاى غدير اين مفهوم بلند را با اقتباس از اين آيه قرآن به ما آموخته‏اند كه »قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّى وَ آتانِى مِنْهُ رَحْمَةً فَمَنْ يَنْصُرُنِى مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَما تَزِيدُونَنِى غَيْرَ تَخْسِيرٍ« : هود /  ۶۳ .  ۵۴ . دشمنان غدير جز جهنم لايق هيچ نيستند دشمنان ولايت به جرم شقاوت بايد خود را براى صداى وحشتناك جهنم و شعله‏هاى خيره‏كننده آن آماده كنند. خداوند عذاب را براى چنين اشقيايى قرار داده چرا كه لياقت بهشتِ ولايت را ندارند. در خطبه غدير پيامبرصلى الله عليه وآله با اعلان اين مطلب به اين آيه اشاره كرد كه »فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِى النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ« : هود / ۱۰۶. ۵۵ . با بصيرت كامل همه را به غدير دعوت مى‏كنيم راه روشن غدير آن قدر واضح است كه به راحتى مى‏توان بدان اشاره كرد، و آن قدر مطمئن است كه با بصيرت كامل مى‏توان آن را ضابطه دعوت به سوى خداوند قرار داد. اين بدان جهت است كه ولايت ادامه راه توحيد است و از هر گونه شرك و كفرى بيزار است. اين شعارى است كه در دعاها و زيارات غدير با اقتباس از اين آيه قرآن اعلام شده است: »قُلْ هذِهِ سَبِيلِى أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِى وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ« : يوسف /  ۱۰۸.  ۵۶ . منذر و هادى راه هدايت را تا غدير رساندند صراط مستقيم فراز و نشيب‏هاى انذار را پشت سر گذاشت، تا در سراشيبى هدايت قرار گرفت. اين بود كه قرآن عنوان »منذر« را به پيامبرصلى الله عليه وآله و عنوان »هادى« را به على بن ابى‏طالب‏عليه السلام داد، و همين عنوان را پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير تفسير كرد و در دعاهاى غدير با استناد به همين آيه ارتباط اعتقادى آن مطرح شد كه مى‏فرمايد: »إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ« : رعد /  ۷.  ۵۷ . سلام بر صبر در راه ولايت على‏عليه السلام صبر عظيمى بر اهل ولايت على‏عليه السلام گذشته تا به امروزِ آن رسيده است. اين بدان معنى است كه صراط مستقيم، هم دشمنان بسيار دارد و هم طى كردن آن فراز و نشيب‏هاى بسيارى را در پيش دارد. اين چنين است كه هنگام ورود به بهشت ملائكه با سلامى بر صبر به استقبال شيعيان على‏عليه السلام مى‏آيند. اين را هنگامى كه سنگ آسمانى بر فرق دشمن غدير فرود آمد پيامبرصلى الله عليه وآله با تضمين اين آيه قرآن در كلام خويش فرمود: »سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ« : رعد /  ۲۴ ۲۳.  ۵۸ . غدير پايدار است اگر چه همه كافر شوند حارث فهرى خيال مى‏كرد اگر او غدير را نپذيرد همه چيز تمام شده است. منافقينِ همفكر او هم خيال مى‏كردند خدا نيازمند پذيرشِ آنان است. اما وقتى سنگ آسمانى نازل شد فهميدند چنين خبرى نيست و پيامبرصلى الله عليه وآله اعلام كرد كه اگر همه اهل عالم كافر شوند خداوند از آنان بى‏نياز است و به اين آيه اشاره كرد كه مى‏فرمايد: »إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الْأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِىٌّ حَمِيدٌ« : ابراهيم‏عليه السلام /  ۸ .  ۵۹ . دشمن غدير جبّار عَنود است دشمن غدير خودش به استقبال عذاب رفت و اين باب را گشود، اما خداوند چنان دهان او را پر از خاك كرد و بينى او را به خاك ماليد كه تكبر آنان را شكست و كينه پنهان آنان را به همه نشان داد، تا بدانند غدير شكست ناپذير است و هيچ جبارِ متكبرى را ياراى مقاومت در برابر آن نيست. اين آيه به محض نزول عذاب به درخواست آن متكبر كينه‏توز نازل شد كه »وَ اسْتَفْتَحُوا وَ خابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ« : ابراهيم‏عليه السلام /  ۱۷  - ۱۵.  ۶۰ . شيطان دست بردار نيست! بندگانى كه حق بندگى را ادا كرده‏اند پذيرندگان ولايت على‏عليه السلام هستند؛ اما شيطان آرام ننشسته و در صدد لكه‏دار كردن چهره منزّه آنان است. براى خدا بسيار آسان است كه هر قدرتى را از شيطان سلب كند، ولى امتحان الهى براى تعيين درجات شيعيان همچنان ادامه دارد. اين است كه عده‏اى همچنان در معرض دام‏هاى شيطان قرار دارند. اين آيه با مطرح شدن در دو قسمت از مراسم غدير -  يكى هنگام اعلان ولايت و ديگرى هنگام نزول سنگ آسمانى -  اين هشدار را به ما داد كه »إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ« : حجر /  ۴۲.  ۶۱ . راه غدير بدون توجه به مستهزئين ادامه خواهد يافت يك شيعه بايد بداند كه باورهايش مورد استهزاى عده‏اى و انكار عده‏اى ديگر قرار خواهد گرفت، و نبايد از اين همه وحشت داشته باشد. ما بايد با پشتوانه الهى به كار خود ادامه دهيم؛ چون از امرى عظيم سخن مى‏گوييم كه خود پيامبرصلى الله عليه وآله نيز هنگام ابلاغ آن مورد استهزا و انكار قرار گرفت.  آن روز خداوند با دستورِ »بَلِّغْ« و »فَاصْدَعْ« و با ضمانتِ »يَعْصِمُكَ« و »كَفَيْناكَ« به او دستور ادامه راه و بى‏توجهى به حركات دشمنان را داد چنانكه اين دو آيه در نزديك‏ترين مرحله به غدير نازل شد: »فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ، إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ« . دقيقاً به همين جهت نيز نگرانى را از قلب پيامبرش مى‏زدايد و او را از تأسف به حال منكرين ولايت باز مى‏دارد، آنجا كه به او مى‏فرمايد: »فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً« : حجر /  ۹۵ ۹۴، كهف /  ۶ .  ۶۲ . متكبران در برابر غدير درهاى جهنم را باز كردند! اصحاب صحيفه متكبران در برابر ولايت بودند كه همچون شيطان جهنم و غضب الهى و هر بدبختى را براى خود و ديگران خريدند، اما حاضر به تسليم در برابر صاحب ولايت نشدند. خداوند هم با اين آيه كه پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير مطرح فرموده درهاى جهنم را به روى آنان باز كرد: »فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ« : نحل /  ۲۹.  ۶۳ . انكار ولايت پس از شناخت آن جرم عظيم است به حكم »أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى« نعمتى با عظمت‏تر از ولايت نيست. اكنون آنان كه با آن خطابه مفصل آن را شناختند و سپس به گونه‏اى آن را انكار كردند كه گويى هرگز در غدير نبوده‏اند يا در غدير سخنى گفته نشده، اينان جز با مُهر كفر بر پيشانى و آيه‏اى كه ابعاد اين جنايت را نشان دهد چه توشه‏اى براى خود آماده كرده‏اند، آنجا كه مى‏فرمايد: »ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ« .  در درجه بعدى مى‏فرمايد: »يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها وَ أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ« . آيا به اينان خطاب نشد كه »لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلاً« ؟ آيا به اينان گفته نشد: »وَ لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها« ؟ تكاثر /  ۸ ، نحل /  ۹۴  - ۹۱ ۸۳.  ۶۴ . تصميم نهايى ولايت را زود بايد گرفت بايد مطمئن بود كه چراغ هدايت غدير آن قدر روشن است كه هر كس بايد تا فرصت باقى است درباره آن تصميم خود را بگيرد، چرا كه نفع و ضرر اين تصميم به خود او باز مى‏گردد. به همين جهت پيامبرصلى الله عليه وآله در پايان خطابه‏اش در غدير از مردم پرسيد: اكنون چه مى‏گوييد؟ و بدون آنكه منتظر پاسخ كسى بماند اين آيه شريفه را تلاوت فرمود: »مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِى لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها« : اسراء /  ۱۵.  ۶۵ . ما را با امام غدير محشور فرما ! اين واضح‏ترين نتيجه غدير است كه پس از نشان دادن امام غدير خداوند مى‏فرمايد »يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ« ؛ و واقعاً مشكل است محشور شدن با امامانِ سقيفه و بنى‏اميه و بنى عباس در قيامت!! عاقبت محشور شدن با چنين سردمدارانى روشن است، چرا كه اينان حتى امور دنياى مردم را نتوانستند اصلاح كنند، تا چه رسد به آخرت كه نه تنها خود بلكه عده‏اى را همراه خود به مهمانى جهنم خواهند برد: اسراء /  ۷۱.  ۶۶ . عذابى عجيب براى دشمن ولايت ظلم در حق غدير انكار ولايت على‏عليه السلام و مخالفت با امر اوست. عذاب چنين ظلمى عقاب معمولى نخواهد بود، بلكه عذابى است غير عادى به بلنداى ابديت و خلود. اين را پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير به عنوان عاقبتى غير قابل گريز براى دشمنان على‏عليه السلام اعلام كرد و آن را حتمى دانست، و به اين آيه اشاره كرد كه »قالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذاباً نُكْراً« : كهف /  ۸۷ .  ۶۷ . ملائكه به استقبال دوستان غدير مى‏آيند منزلت يك اعتقاد را آن روز كه مردم براى حسابرسى جمع مى‏شوند مى‏توان فهميد. در حالى كه خلق اولين و آخرين خود را براى حساب آماده مى‏كنند و از عاقبت نامعلوم بر خود مى‏لرزند، ملائكه به پيشواز غديريان مى‏آيند و آنان را با سلام و درود وارد بهشت مى‏نمايند. اين وعده را پيامبرصلى الله عليه وآله از فراز منبر غدير با اشاره به اين آيه داد كه »لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ هذا يَوْمُكُمُ الَّذِى كُنْتُمْ تُوعَدُونَ« : انبياءعليهم السلام /  ۱۰۳. ۶۸ . اطاعت و خشيت و تقوا و فلاح در غدير است پذيرفتن ولايت و صاحب اختيارى معصومين‏عليهم السلام، هم تسليم در برابر فرمان خدا و هم اطاعت از پيامبرصلى الله عليه وآله و هم ترس از عظمت پروردگار و هم بالاترين مظهر تقوا و هم رستگارى كامل عيار است. اشاره به يك آيه قرآن در خطابه غدير همه اين ثمرات غديرى را به ما خاطر نشان كرد كه »وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَخْشَ اللَّهَ وَ يَتَّقْهِ فَأُولئِكَ هُمُ المفلحون« : نور /  ۵۲ .  ۶۹ . امتى كه در پى رهبران لعنت شده رفت براى يك امت بسيار مهم است كه پيامبرش نسبت به آمدن امامان دعوت كننده به آتش به آنان هشدار دهد. اين بدان معناست كه آينده‏اى وحشتناك در انتظار مسلمانان است و گذشته از شيطان و نفس اماره و نيروهاى ظاهرىِ كفر، رهبران آتش رسماً امور را به دست خواهند گرفت و مردم را علناً به سوى جهنم فرا خواهند خواند. آيا اين دعوت كنندگان به آتش جز سقيفه و ادامه دهندگان راه آن هستند؟ اگر راه پيامبرصلى الله عليه وآله راه بهشت است آيا اينان جز خلاف آن حضرت راه ديگرى هم رفتند؟  اين هشدار نبوى در متن خطبه با اشاره به اين آيه قرآن بود كه مى‏فرمايد »وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ« ، و با اين عاقبت شوم معرفى شدند كه »وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ« . آنگاه قبل از آمدنشان به همه اعلام شد كه »وَ أَتْبَعْناهُمْ فِى هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً« ، و به دنبال آن اعلام گرديد: »وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ« : قصص /  ۴۲ ۴۱.  ۷۰. با انتخاب خدا، بشر را چه حقى؟ جايى كه خدا انتخاب كرده پر واضح است كه بشر حق انتخاب ندارد، و گرنه خدا انتخاب نمى‏كرد. اين اتمام حجتى است كه ريشه غدير را تشكيل مى‏دهد و خدا در قرآن آن را گوشزد مسلمانان فرموده كه »وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ« ، و براى قطع يك باره طمع‏ها مؤمنين را نام برده و از آنان سلب اختيار فرموده و سرپيچى از انتخاب خدا و رسول را گمراهى و ضلالت واضح به شمار آورده و فرموده است: »ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبِيناً« : قصص /  ۶۸ ، احزاب /  ۳۶.  ۷۱. بيعت با على‏عليه السلام قيمتِ بهشت است بيعت با على‏عليه السلام به عنوان قبولِ ولايت و مقام اميرالمؤمنينىِ او بهشت را تقديم صاحب آن مى‏كند. اين بدان معنى است كه ايمان و عمل صالح كه نتيجه‏اش بهشت است ولايت على بن ابى‏طالب‏عليه السلام است. اين پيام قرآنى را پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه غدير با اشاره به اين آيه بيان داشت كه »إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِيمِ« . لذت اين بهشت آنگاه تكميل شده كه در خطبه به آيه قرآن اشاره شده: »فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنْتُمْ فِيها خالِدُونَ« : لقمان /  ۸ ، زخرف /  ۷۱.  ۷۲. قرآن لغتنامه معناى »مولى« است لغتنامه براى معناى »مولى« در »مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ« متن قرآن است. اگر معناى »النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ« درباره پيامبرصلى الله عليه وآله براى مسلمانان روشن است چرا اين گونه بر سر معناى آن درباره جانشين پيامبرشان شك مى‏كنند؟! پيداست كه در اين كلمه مشكلى وجود ندارد، بلكه درباره صاحب چنين مقامى كه على بن ابى‏طالب‏عليه السلام است دل‏هاى آكنده از نفاق قابليت پذيرش را ندارند: احزاب /  ۶ .  ۷۳. آب در آسياب ابليس نريزيم خدايا، ما را از كسانى قرار مده كه شيطان را خشنود مى‏كنند. او از اينكه بتواند گمان خود را به مرحله عمل برساند شادى مى‏كند و از انباشته شدن جهنم لذت مى‏برد. غديريان با قرار گرفتن در سايه غدير توانسته‏اند شيطان را غصه‏دار كنند، همان گونه كه طرفداران سقيفه با گام برداشتن بر ضد غدير توانسته‏اند خنده تمسخرآميز شيطان را نسبت به دين خدا و رسولان خدايى بيشتر نمايند.  اين اخطار را ما در غدير دريافت كرده‏ايم كه خداوند منافقين را با وعده‏هايى كه به ابليس داده‏اند، در يك آيه قرآن به تصوير كشيد و فرمود: »وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلا فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ« . آن روز نوبت حسرت آنان است كه در كنار منتخبين خدا اين گونه دنيا و آخرت خود را باختند و اين گفته براى آنان باقى خواهد ماند كه »يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِى جَنْبِ اللَّهِ« : سبا /  ۲۰، زمر /  ۵۶ .  ۷۴. امام غدير به علم الهى متصل است ما معتقديم امام غدير علم به همه چيز دارد و هيچ جهلى به او راه ندارد و هيچ سؤالى را بى‏پاسخ نمى‏گذارد. امامى كه صاحب اختيار مطلق مردم است بايد هم اين گونه باشد و با اتصال به درياى بيكران علم الهى بتواند علم لازم براى رفع همه نيازهاى بشر را در زمانى به بلنداى عمر دنيا داشته باشد. در غدير اين اعتقاد با پشتوانه قرآنى اعلام شد: »وَ كُلَ شَىْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِى إِمامٍ مُبِينٍ« ، و صاحب اين مقام على بن ابى‏طالب‏عليه السلام معرفى شد كه »وَ إِنَّهُ فِى أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِىٌّ حَكِيمٌ« : يس /  ۱۲، زخرف /  ۴.  ۷۵. امامت فقط در نسل پاك محمدصلى الله عليه وآله است آن امامى كه صاحب اختيار مطلق و دارنده درياى علم است بايد در نسلى پاك قرار داشته باشد، تا اين همه عظمت را با خود حمل نمايد. چه كسى جز خداوند مى‏تواند اين نسل پاك را به ما نشان دهد؟ اوست كه از بلنداى منبرِ غدير به وسيله پيامبرش آن را با استناد به قرآن به ما مى‏شناساند، آنجا كه مى‏فرمايد: »وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِى عَقِبِهِ« : زخرف /  ۲۸.  ۷۶. صحيفه بود كه كربلا را رقم زد شكى نيست كه با نوشتن صحيفه ملعونه، ماجراى احراق بيت تا واقعه كربلا يك جا رقم خورد. مهم اين است كه خداوند در برابر آنان اراده‏اى دارد و از همه اسرار آنان خبردار است، و نوشته‏هاى آنان را ثبت فرموده و اين را در متن قرآن اعلام مى‏فرمايد:  »أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ، أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلى وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ« ، و براى اطمينان خاطر آنان مى‏فرمايد: »ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلا هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ إِلا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ« : زخرف /  ۸۰  - ۷۴ ، مجادله /  ۷. ۷۷. بيعت با دست خدا را نشكنيم بيعت با خدا تعبيرى است كه آخرين محكم كارى را درباره بيعت غدير به تصوير مى‏كشد. خداوند در اين برخورد حتى دست رحمت خود را به ميان مى‏آورد و يداللَّه را روى دست بيعت كنندگان قرار مى‏دهد. آنگاه به نتيجه گيرى مى‏پردازد: آنان كه چنين بيعتى را كه با خود خدا انجام گرفته بشكنند بر ضرر خود كار كرده‏اند و دست خود را براى روزى كه با خدا كار دارند خالى گذاشته‏اند، و آنان كه به عهد و پيمان خود وفادار بمانند خداوند اجر عظيمى به خاطر اين وفادارى به آنان عنايت خواهد كرد.  اين ضمانت در يك آيه قرآن منعكس است كه عيناً در خطبه غدير بدان استشهاد شده است: »إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً« : فتح /  ۱۰.  ۷۸. انكار غدير يعنى جلو افتادن از خدا و رسول‏صلى الله عليه وآله چرا و چگونه به خود جرئت مى‏دهند از خدا و رسول جلوتر بيفتند و با آنكه مى‏بينند در غدير همه چيز تعيين شده باز مسئله شورى و تعيين خليفه را مطرح كنند؟ اين كارها هيچ معنايى جز كنار زدن خدا و رسولش، بلكه گام برداشتن جلوتر از صاحب شريعت ندارد.  ما اگر بر سر غدير ايستاده‏ايم به خاطر آن است كه هيچ گاه به خود اجازه نمى‏دهيم حتى يك قدم از آنچه خالق ما دستور داده قدم پيشتر بگذاريم، چرا كه او را دلسوزتر از خودمان نسبت به خودمان مى‏دانيم. اين همان اتمام حجتى بود كه بلال در برابر اهل سقيفه مطرح كرد و به اين آيه استدلال كرد كه »يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَىِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ« : حجرات /  ۱.  ۷۹. اعتقاد و محبت غدير با سقيفه جمع نمى‏شود غدير با سقيفه جمع نمى‏شود و اين اصل ابدى و تغيير ناپذير است. اين بدان جهت است كه غدير از طرف خدا و سقيفه ضد خداست. دو محبت متناقض در يك دل جمع شدنى نيست و دو مبناى فكرى متضاد در يك قلب نمى‏گنجد. بايد بدانيم كه اگر نزديك‏ترين كسان ما هم از اهالىِ سقيفه باشند ما نمى‏توانيم آنان را دوست خود به حساب آوريم و پرونده‏اى براى آنان در دفتر محبتمان باز كنيم.  اين همان آيه قرآن است كه در متن خطبه غدير بدان استناد شده و مى‏فرمايد: »لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ« : مجادله /  ۲۲.  ۸۰ . منكر ولايت قابل گذشت نيست خدا نمى‏گذرد از كسانى كه ولايت على‏عليه السلام را -  پس از آن همه تأكيد و تلاش و زحمت -  انكار نمايند. منكرين ولايت در واقع به آنجا رسيده‏اند كه استغفار پيامبرصلى الله عليه وآله هم به حالشان نفعى ندارد و هرگز در درگاه خداوند پذيرفته نخواهند شد.  اين را پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير به صراحت فرمود و به اين آيه قرآن اشاره كرد كه »سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ« : منافقون /  ۶ .  ۸۱ . افشا كنندگان اسرار اسلام را بشناسيم ما بايد از خود بپرسيم: اين كدامين رازى بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله با همسرش در ميان گذاشت و او آن را افشا كرد؟ و بايد تعجب كنيم هنگامى كه بدانيم آن سِرّ درباره ولايت على‏عليه السلام بوده و افشاى آن در چنان موقعيتى چه فتنه‏هايى را به دنبال داشته است.  آنگاه خواهيم دانست كه عايشه چه نقشى براى سقيفه ايفا كرده و چه فتنه‏هايى از اين راز نگاه نداشتن او متوجه اسلام شده است.  شايد وجود يك سوره در قرآن درباره عايشه و جوانبى كه خدا براى معرفى او به ميان آورده براى شناخت او كافى باشد، چرا كه اين آيات از صراحت عجيبى درباره او برخوردار است آنجا كه مى‏فرمايد: »وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِىُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِىَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ« : تحريم /  ۷  - ۳.  ۸۲ . جاى هر شبهه‏اى درباره غدير بسته است خداوند با آن همه لطفى كه درباره محبوب‏ترين خلقش حضرت محمد مصطفى‏صلى الله عليه وآله دارد و با مقام عظيمى كه به او عنايت فرموده او را از هر گونه اشتباهى مُبرّى ساخته است با اين همه براى آنكه دهان شبهه‏افكنان را به طور كامل بسته باشد، درباره عزيزترين مخلوقاتش سنگين‏ترين وزنه سخن را در ترازو گذاشته و مى‏فرمايد: اگر كوچك‏ترين سخن ناگفته‏اى به خدا نسبت داده شود رگ حيات او را قطع مى‏كنيم!!  اين مطلب آنجا نازل مى‏شود كه عده‏اى با شبهه پراكنى مى‏خواهند نسبت غدير را به خداوند مورد تشكيك قرار دهند و خدا در پاسخ آنان مى‏فرمايد: »تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ . وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ . لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمِينِ، ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِينَ« : حاقه /  ۵۲  - ۴۳ .  ۸۳ . معاويه مظهرى از ضديت با غدير انعكاس يك حركت ضد غدير در متن قرآن حاكى از اهميت فوق‏العاده آن است و براى شناخت شخصى چون معاويه كافى است. معاويه در غدير با تكبر به مسخره غدير مى‏پردازد، و بلافاصله خداوند تكبر او را و پشت كردن او به خدا و رسول را در ظريف‏ترين عبارات منعكس مى‏فرمايد: »فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى، وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى، ثُمَّ ذَهَبَ إِلى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى« ؛ و آنگاه كه رسولش قصد قتل او را مى‏نمايد به او دستور صبر مى‏دهد و مى‏فرمايد: »لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ« : قيامت /  ۳۵  - ۳۱، قيامت /  ۱۶.  ۸۴ . از وسوسه در ولايت به خدا پناه بريم از شاخص‏ترين خصلت‏هاى اهل سقيفه ايجاد شك و شبهه در قلوب اهل ايمان است. اين ترفند را پيروان آنان تا قرن‏ها پس از بنيان گذارانشان ادامه داده و مى‏دهند؛ و اين گونه حقيقت غدير را با وسوسه‏هاى شيطانى پشت زنگارهاى بى‏ريشه شبهات قرار مى‏دهند.  بايد به خدا پناه بريم از شرِّ وسواس‏هاى خناسى كه تا قيامت وجود خواهند داشت و دست از دسيسه‏هاى خود بر نخواهند داشت. در غدير كه اين توطئه‏ها آغاز شد آيه هم به همانان تفسير شد كه »قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ، مَلِكِ النَّاسِ، إِلهِ النَّاسِ، مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ، الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ، مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ« : ناس۶  - ۱ .  آنچه در اينجا تقديم شد نمونه‏اى از نتايج اعتقادى آيات غدير بود. پيداست كه ژرفاى قرآن و عمق معانى و بطون آن درياى عميقى است، كه از هر دريچه‏اى وارد آن شويم بيشتر در اعماق آن غوص خواهيم كرد.  اكنون كه از پنجره غدير بدان نگاه مى‏كنيم هر چه بيشتر در اين آيات تأمل كنيم به معارف بيشترى درباره غدير دست خواهيم يافت، و آنچه ذكر شد جز اندكى از اين درياى بى‏كرانه نبود.
با عنوانى كه قبل از هر نتيجه‏گيرى قرار مى‏دهيم به استقبال آن مى‏رويم و با ارائه نتيجه به دست آمده از هر آيه غديرى، ارتباط آن را با آيه روشن مى كنيم. 
 
البته هر كدام از اين آيات در عنوان »قرآن« و نيز هر موضوعى كه مطرح شده در عنوان خود آمده است: 
 
=== ۱. راه مستقيم غدير كدام است؟ ===
صراط مستقيم فقط راه امامان‏عليهم السلام تعيين شده از طرف خداست و غير راه ايشان يا مورد غضب الهى و يا گمراهى است. اين بدان معنى است كه نمى‏توانيم خود را گول بزنيم و همه راه‏ها را درست بدانيم و خود را در شمار مغضوبين يا ضالين قرار دهيم، چنانكه در اين آياتِ تفسير شده در غدير بيان شده است كه »اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ؛ صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لا الضَّالِّينَ« : حمد /  ۷ ۶. 
 
=== ۲. از غدير آموخته ‏ايم كه گول نفاق را نخوريم ===
نفاقِ دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام مرضى است كه روز به روز در وجود آنان اوج مى‏گيرد و آثار آن بيش از پيش نمايان مى‏گردد. بنابراين اگر منافق بودن كسانى مسلم شد به هيچ وجه نبايد ظاهرسازى‏هاى آنان را باور كرد. در واقع آنان مردم را سفيه مى‏پندارند و به مسخره گرفته‏اند، پس ما نبايد بگذاريم پندار آنان تحقق پيدا كند.  اين را از آيه تفسير شده در غدير آموخته‏ايم كه در معرفى منافقين مى‏فرمايد: »وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ . وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَياطِينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ . اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فِى طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ« : بقره /  ۱۵  - ۸.   
 
=== ۳. آنكه بهشت غدير را نپذيرد آتشگيره جهنم است ===
دشمنان غدير خودشان جهنم‏اند چرا كه بهشت ولايت را حتى براى دنياى خود نپسنديده‏اند. آنان مستحق عذابى‏اند كه هيزم آن انسان و سنگ است. اين را پيامبرصلى الله عليه وآله از فراز منبر غدير هنگام بر حذر داشتن از مخالفت على‏عليه السلام اعلام داشته و اين آيه را تضمين كلام خود فرموده است كه »فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِى وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ« : بقره /  ۲۴.   
 
=== ۴. نقشه ضد غدير همفكرى نفاق بود ===
اصحاب صحيفه -  مخفى از مردم -  نه تنها صحيفه غصب خلافت را تدوين كردند، بلكه آن را با صحيفه دوم به عنوان اساسنامه اسلام جا زدند، و چنين شد كه تا امروز دستورالعمل اكثريتى از مسلمانان قرار گرفت. بايد اذعان داشت چنين نقشه عظيمى هرگز توسط يك نفر انجام نشده و افكار منافق صفتى با يكديگر همفكرى كرده‏اند تا اين فتنه عظيم را برانگيخته‏اند. قرآن در همان روزهاى غدير اين حقيقت را خاطر نشان كرده است كه »يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى مِنَ الْقَوْلِ« ؛ و هشدار داده است كه »فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ« ؛ و به ما خبر داده است كه »وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوّاً شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً« : نساء /  ۱۰۸، بقره /  ۷۹، انعام /  ۱۱۲.   
 
=== ۵ . كتمان حقايق اهرمى بر ضد غدير ===
كتمان حقايق غدير و ولايت اهرمى بود كه سقيفه و پيروانش در طول تاريخ با استفاده از آن كارهاى خود را پيش بردند، و ظلم عظيمى از اين طريق به بشريت روا داشتند كه آنچه را شاهد بودند كتمان كردند و نسل‏ها را به اشتباه انداختند. در غدير اين حقيقت به صراحت اعلام شد كه »وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ« : بقره /  ۱۴۰.   
 
=== ۶ . حسرت و لعنت و خلود سزاى توطئه ‏گران بر ضد غدير ===
عذاب دشمنان ولايت نزد خداوند جنبه‏هاى مختلفى دارد: بيزارى از يكديگر، حسرت در روزى كه حسرت فايده ندارد، خلود در جهنم. بيزارى حسرت‏آميز آنان از يكديگر در روز قيامت در اين آيه غدير آمده كه »وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّارِ« ؛ و لعنت آنان نسبت به يكديگر در اين آيه غدير است كه »قالَ ادْخُلُوا فِى أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِى النَّارِ كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيها جَمِيعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ« : بقره /  ۱۶۷، اعراف /  ۳۸.  ۷. از ارتداد تا كفر تا سقوط عمل ارتداد از ولايت اهل‏بيت‏عليهم السلام و مرگ با همان حالت مساوى با كفر است، و اين به معناى سقوط اعمال در دنيا و آخرت و خلود در آتش است. از فراز منبر غدير اين هشدار قرآنى به گوش همگان رسيد كه »وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ« ، و به آن اضافه شد كه »ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّهَ وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ« : بقره /  ۲۱۷، محمدصلى الله عليه وآله /  ۲۸.  ۸ . غدير يعنى اطاعت محض از پروردگار اطاعت از صاحبان ولايت اطاعت از فرامين پروردگار است و به معناى فرق نگذاشتن بين انواع دستورات الهى و انواع فرستادگان خداست، و بدين معناست كه بازگشت همه انبيا و اوصيا به خداست. در دعاى روز غدير اين شعار قرآنى را ذكر لب مى‏نماييم كه »لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ« : بقره /  ۲۸۵.  ۹. متشابه را اگر اهل آن تفسير كنند همان خدايى كه دستور به تدبر قرآن داده در آن محكم و متشابه قرار داده، و همو مسئله آن را كاملاً حل كرده است: از يك سو محكمات را اصل قرآن قرار داده؛ و از سوى ديگر مفسر متشابهات را فقط راسخين در علم تعيين كرده كه امامان معصوم‏عليهم السلام هستند.  بنابراين تأويل آن از سوى ديگران افتادن عمدى در گمراهى است. اين ضابطه قرآنى را پيامبرصلى الله عليه وآله از فراز منبر غدير به گوش همگان رسانيد كه »هُوَ الَّذِى أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِى قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ« ؛ و در همانجا آيه تدبر در قرآن را نيز بر مردم خواند كه »أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ« : آل عمران /  ۷، نساء /  ۸۲ . ۱۰. آغازگر اختلاف بعد از غدير را بايد شناخت! اسلام دو نوع نيست و به عبارت ديگر دين خدا يكى بيش نيست و آن ولايت اهل‏بيت‏عليهم السلام است. بنابراين آنان كه آغازگر اختلاف شدند عمداً و با علم به اين مطلب و دسيسه براى انحراف مردم به آن دامن زدند. در خطابه غدير اين حقيقت بزرگ با تابلوى قرآنى آن اعلام شد تا بيدار باشى براى مخاطبين باشد: »إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ، وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ« : آل عمران /  ۱۹.  ۱۱. بى ولايت دوازده امام‏عليهم السلام اعمال ساقط مى‏شود ذره‏اى از تلاش انسان‏ها نزد خدا فراموش شدنى نيست، به شرط آنكه آن را به دست خود نابود نكنند. در خطابه غدير امامت دوازده امام به آن بلندا اعلام شد كه اگر كسى آن را نپذيرد همه زحماتش سقوط مى‏كند و نابود مى‏گردد؛ و به اين آيه اشاره شد كه »أُولئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ« : آل عمران /  ۲۲.  ۱۲. خدايا، غدير دستور تو به دست پيامبرِ توست ما بايد از طرف خدا بودنِ ولايت و به دست پيامبرصلى الله عليه وآله آمدن آن را اقرار نماييم، و اين همان دو نكته‏اى است كه در روز غدير بسيارى از منافقين سعى در خدشه‏دار كردن آن داشتند. اين است كه پس از چهارده قرن دست به دعا بر مى‏داريم و در دعاى روز غدير مى‏خوانيم: »رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ« : آل عمران /  ۵۳ .  ۱۳. آنان كه غدير را ديدند انكارشان پذيرفته نيست خدا پس از اتمام حجت و اقرار كسى به نبوت و ايمان به آنچه نبى آورده، ديگر كفر و انكار را نمى‏پذيرد و اصلاً چنين كسى را قابل هدايت نمى‏داند؛ تا آنجا كه آنان را مستحق لعنت و عذاب دائمى بدون تخفيف مى‏داند. در خطابه غدير منكرين ولايت مصداق اين آيه معرفى شدند كه مى‏فرمايد: »كَيْفَ يَهْدِى اللَّهُ قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ اللَّهُ لا يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ. أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ. خالِدِينَ فِيها لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ« : آل عمران ۸۸  - ۸۶ .  ۱۴. تقواى اعتقادى كدام است؟ تقواى حقيقى -  كه به معناى مراعات دستورات الهى است -  در درجه اول تسليم در برابر اوامر پيامبرصلى الله عليه وآله درباره ولايت است، كه معناى مسلمان بودن حقيقى نيز جز اين نيست. در خطبه غدير اعلام شد كه »يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ« : آل عمران /  ۱۰۲.  ۱۵. دشمنان غدير كينه اسلام را بر دل داشتند! دشمنان ولايت كسانى را رازدار اسلام قرار دادند كه هيچ اعتقادى به دين نداشتند و دلسوزى براى دين برايشان مفهومى نداشت. آنان با آنكه عناد خود را در سينه پنهان كرده بودند، از برخورد و گفتارشان كينه و دشمنى قابل تشخيص بود. قبل از حركت به سوى غدير نازل شدن اين آيه هشدار لازم را به همه معتقدان ولايت داد كه »يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِى صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ« : آل عمران /  ۱۱۸.  ۱۶. ولايت وديعه نباشد، دائمى باشد! آيا با آن اعلان بلند ولايت در غدير، باز هم پس از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله احتمال ارتداد مردم وجود داشت؟ آيه قرآن چنين مى‏گويد و آن را تعجب‏آور نمى‏داند، چرا كه بعد از پيامبران گذشته هم چنين مسئله‏اى اتفاق افتاده است. بنابر اين بايد درباره همه -  به خصوص صحابه -  اين مطلب را فراموش نكرد كه امكان گمراهى بعد از هدايت وجود دارد؛ و بنابراين بايد از خدا بخواهيم قدم‏هاى ما را در اعتقادمان ثابت بدارد و ايمان ما را مستقر در قلوب قرار دهد و مستودع و موقت قرار ندهد، و نگذارد كافران بر ما غلبه كنند. اين است كه در خطابه غدير اين آيه مطرح مى‏شود: »وَ ما مُحَمَّدٌ إِلا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِى اللَّهُ الشَّاكِرِينَ« ، و در دعاهاى غدير با اقرار به اين آيه كه »وَ هُوَ الَّذِى أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ« ، دست به دعا بر مى‏داريم و ملتمسانه مى‏گوييم: »رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا« ، و آنگاه مى‏خوانيم: »وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ« : آل عمران /  ۱۴۴، انعام /  ۹۸، آل عمران /  ۱۴۸ ۱۴۷ ۸.  ۱۷. بگذار هر كس حقيقتِ خود را نشان دهد اتمام حجت خداوند متعال درباره ولايت تا آنجا پيش خواهد رفت كه خبيث و طيب از يكديگر جدا شوند، و بدون آنكه خداوند آنان را نشان دهد با گفتار و اعمالشان خود را معرفى كنند و اقرارنامه خود را امضا نمايند. اين يك سنت الهى است كه در خطابه غدير براى اشاره به آينده غدير مطرح شده است: »ما كانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ« : آل عمران /  ۱۷۹.  ۱۸. پيامبرصلى الله عليه وآله منادى ولايت در غدير بود ايمان به ولايت در واقع ايمان به خداست، چرا كه منادى ايمان پيامبرِ اوست كه نداى ولايت را در غدير از طرف خدا اعلام فرمود. از اينجاست كه در دعاهاى غدير مى‏خوانيم: »رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِى لِلْإِيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا« : آل عمران /  ۱۹۴ ۱۹۳.  ۱۹. سقيفه لعنت شده و عقبگرد كننده آنچه در غدير براى ايمان و اعتقاد عرضه شد نور بود كه از آن بركت مى‏باريد. آنان كه آمادگى پذيرش آن را نداشتند لايق سيلى محكم الهى بودند چنانكه رويشان به عقب برگردد، و مستحق لعنت الهى بودند همانند اصحاب سبت كه براى فرار از دستور الهى از هيچ حيله‏اى فرو گذار نكردند. پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير به صراحت فرمود كه منظور از اين ملعونين گروهى از اصحابم هستند كه از ذكر نام آنان خوددارى مى‏كنم و قسم ياد كرد كه اين آيه درباره آنان نازل شده است:  »آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ« : نساء /  ۴۷.  ۲۰. دشمنان حسود غدير آرزوى محال داشتند خداوند براى امامان معصوم‏عليهم السلام درياى علم را با عظمت آميخته، و اين گونه فضيلتى به ايشان عنايت فرموده كه هيچ كس را قدرت دست يافتن به آن نيست؛ و همين عجز است كه حسدها را بر مى‏انگيزد. درباره دشمنان غدير به اين نكته قرآنى اشاره شده است:  »أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً« : نساء /  ۵۴ .  ۲۱. غدير يعنى معرفى »اولو الامر« در غدير »اولو الامر« بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله تا روز قيامت تعيين شدند، تا طمع‏ها يك باره قطع شود و همه بدانند كه در اين باره جاى مطرح كردن هوس‏ها نيست. جالب است كه در همان آغاز سفر غدير در مدينه اين آيه نازل شد و بارها در اتمام حجت‏ها و نيز دعاهاى غدير به عنوان موضوع اصلى غدير از آن سخن به ميان آمد كه غدير براى تفسير اين آيه است: »يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ« : نساء /  ۵۹ .  ۲۲. سقيفه خود را صاحب اختيار مطلق قرار داد آنان كه مردم را از راه ولايت منحرف و گمراه كردند ولايت خود را به جاى ولايت معصومين‏عليهم السلام به مردم قبولاندند و به راحتى آنان را مورد امر و نهى قرار دادند و به اطاعت خود وا داشتند. در دعاهاى روز غدير از شر چنين شياطينى به خدا پناه برده شده كه در قرآن نقل قول آنان شده است: »وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ ... وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِيناً. يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلا غُرُوراً« : نساء /  ۱۲۰  - ۱۱۷.  ۲۳. سقيفه كفرى غير قابل هدايت است آنچه در سقيفه اتفاق افتاد قابل عفو و بخشش الهى نيست، چرا كه كفرى روى كفر ديگر و زياده بر كفر اول است. از اينجاست كه خداوند مُهر »غير قابل هدايت« را بر آن زده آنجا كه مى‏فرمايد:  »إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلاً« : نساء /  ۱۳۷.  ۲۴. صحيفه در قعر آتش اگر منافقين در پست‏ترين درجه آتش قرار دارند اصحاب صحيفه -  كه سردمداران نفاق هستند -  در قعر جهنم در چاه ويل قرار خواهند داشت، كه خداوند عذابى بدتر از آن خلق نكرده است. اين مهم را پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه غدير با تفسير اين آيه مطرح فرموده كه »إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ« : نساء /  ۱۴۵.  ۲۵. »رضيت« يعنى غير غدير قبول نيست! اينكه دين خدا يكى است يعنى غير آن پذيرفته نيست و دقيقاً مفسر »رَضِيتُ لَكُمُ« است، يعنى خدا به دين ديگرى راضى نيست. اين را آيه‏اى كه اثناى خطابه غدير نازل شد به خوبى بيان مى‏كند: »الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً« ، و آيه‏اى كه در اين خطبه تفسير شد مؤكد مى‏نمايد: »وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ« : مائده /  ۳، آل عمران /  ۸۵ .  ۲۶. ميثاقى كه نبايد فراموش كرد آنان كه در غدير سمعاً و طاعةً گفتند و سپس پيمان خود را شكستند، چه عذرى به درگاه الهى خواهند داشت روزى كه خدا آن پيمان را به يادشان آوَرَد؟! در دعاها و زيارات قرآنىِ غدير از آن ميثاق به عنوان پيمانى كه نبايد آن را به فراموشى سپرد ياد شده همان گونه كه در آغاز حركت از مدينه ميثاق روز ازل با نازل شدن اين آيه به مردم يادآورى شد كه »وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ مِيثاقَهُ الَّذِى واثَقَكُمْ بِهِ« : مائده /  ۸ ۷ .  ۲۷. نذير و بشير در غدير معرفى شدند خدايا تو را شكر كه روز قيامت براى دشمنان ولايت عذرى باقى نگذاشتى كه بگويند براى ما بشير يا نذيرى نيامد. پيامبرصلى الله عليه وآله از فراز منبر غدير با صداى بلند اعلام كرد كه من نذيرم و على بشير است و به اين آيه اشاره داشت كه »أَنْ تَقُولُوا يوم القيامة ما جاءَنا مِنْ بَشِيرٍ وَ لا نَذِيرٍ فَقَدْ جاءَكُمْ بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدِيرٌ« : مائده /  ۱۹.  ۲۸. نشانه‏هايى از صاحب اختيار مردم صاحب اختيار ما تعيين شده، و خداوند مى‏خواهد با علائم مختلفى او را به ما نشان دهد. آن شخص با عظمتى كه در حال ركوع زكات مى‏دهد با اين علامت معرفى شده تا راه توطئه‏ها بسته شود. در اتمام حجت‏هاى قرآنى غدير بارها آيه‏اى مطرح شده كه در آغاز سفر غدير در مدينه نازل شد تا نشان دهد براى چه بار سفر بسته‏اند: »إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ« : مائده /  ۵۵ .  ۲۹. ولايت پذيران حزب خدايند خدا در اين جهان گروهى را براى خود برگزيده و نام حزب اللَّه را براى آنان تعيين كرده است. آنان كسانى‏اند كه ولايت را پذيرفته‏اند و نزد خداوند غالب هستند. اين ولايت پذيرى در خطابه غدير با تفسير آيه قرآن مطرح شده كه مى‏فرمايد: »وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ« : مائده /  ۵۶ .  ۳۰. آيه »تبليغ« تابلوى قرآنى غدير خداوند با دستور »بَلِّغْ« و نازل كردن عظيم‏ترين حكم خود، پيامبرش را در برابر »فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ« در صورت عدم اجراى آن قرار داد، ولى اگر ضمانت »يَعْصِمُكَ« نبود هرگز اجراى چنين امرى با آن همه توطئه امكان نداشت. به همين جهت بود كه در نزديكى غدير به عنوان آغاز برنامه‏اى عظيم اين آيه نازل شد و به عنوان تابلوى ابدى غدير در قرآن شناخته شد:  »يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ« : مائده /  ۶۷ .  ۳۱. زلال ولايت را پاكيزه از ظلم حفظ كنيم اعتقاد به ولايت على‏عليه السلام نبايد با ظلم آلوده گردد و چهره زيباى آن بايد هميشه شفاف بماند. اين تأكيدى بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله در توصيف دوستان غدير فرمود و به اين آيه اشاره نمود كه »الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ« : انعام /  ۸۲ .  ۳۲. با چشم باز بايد راه راست را ديد خداوند براى معرفى صراط مستقيم بيش آنچه بشر را كفايت مى‏كرده معرف در برابر او قرار داده، تا آنجا كه گويا راه جلوى چشم اوست و با اشاره »هذا« مى‏توان آن را نشان داد. با اين چراغ هدايت دليلى براى پيروى از راه‏هاى ديگر نمى‏ماند و عذرى براى تفرقه و چندگانگى در دين خدا پذيرفته نخواهد بود.  به همين جهت است كه در خطابه غدير با استشهاد به اين آيه قرآن راه ولايت به مردم نشان داده شده و با اشاره »هذا« فرموده است: »وَ أَنَّ هذا صِراطِى مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ« : انعام /  ۱۵۳.  ۳۳. شكر نعمت ولايت ابدى است خدا را شكر كه ما را به ولايت رهنمون گشت كه اگر او هدايت نمى‏فرمود چگونه به چنين نعمت عظمايى راه مى‏يافتيم؟ اين حقيقتى است كه با تمام وجود به آن اقرار مى‏كنيم به خصوص وقتى توطئه‏هاى شكننده سقيفه را مطالعه كنيم. براى همين است كه پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه غدير از مردم مى‏خواهد اين آيه شكرانه را بر زبان جارى كنند: »الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِى هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ« : اعراف /  ۴۳. ۳۴. غدير بهشت دنيا و آخرت است آنان كه با ديدن غلبه ظاهرى سقيفه باز هم به آن پشت پا زدند و جز راه اهل‏بيت‏عليهم السلام هيچ دينى را نپذيرفتند، حقاً لايق بهشتند تا روزهاى خوش خود را با امان از هر ترسى در جوار پروردگار آغاز كنند؛ چنان كه در خطبه غدير اين وعده قرآنى با اشاره به اين سه آيه مطرح شد: »ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ« ، »ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ« و »سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ« : اعراف /  ۴۹، حجر /  ۴۶، زمر /  ۷۳.  ۳۵. غدير روز روشن شدن نور ولايت ولايت على‏عليه السلام نورى است كه به دست پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شده و پروانگانش بى‏اختيار به سوى آن كشيده مى‏شوند، همان گونه كه خفاشان نور گريز از آن فرار مى‏كنند، چنان كه در خطابه غدير اين آيه به ولايت تفسير شده كه مى‏فرمايد: »فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِى أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ« : اعراف /  ۱۵۷.  ۳۶. ولايت همراه پيمان‏نامه توحيد است اين باور يك شيعه است كه آنچه در غدير اتفاق افتاد در واقع يادآورى اعتقادى بود كه در روز »أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ« پيمان آن از مردم گرفته شد. روزى كه در متن قرآن از آن ياد شده و در دعاهاى غدير محتواى آن تبيين شده كه ولايت هم مانند توحيد در آن روز به مردم عرضه شده و به عنوان يك پيمان از ياد شده است، آنجا كه مى‏فرمايد: »وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ« : اعراف /  ۱۷۲.  ۳۷. هدايت و عدالت فقط در امامان معصوم‏عليهم السلام تشخيص حقيقت صد در صد و سپس هدايت مردم طبق آن و اجراى عدالت بر اساس آن فقط براى كسانى ممكن است كه خداوند حق را آن گونه هست به آنان نشان داده و چنين ضمانتى را درباره آنان داده است. خطبه غدير امامان معصوم‏عليهم السلام را صاحب چنين مقامى مى‏داند كه در متن قرآن از آن سخن به ميان آمده است: »وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ« : اعراف /  ۱۸۱. ۳۸. غدير بشارتى بود و انذارى! مردم بايد بدانند كه غدير از يك سو بشارتى بود به دست پيام‏آور نيكى‏ها كه بهشت خالص را تقديم پيروانش نمود، و از سوى ديگر انذار و ترساندن بود درباره آنچه كه از دست دادنش جهنم خالص را براى منكرينش به دنبال داشت. اين را پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه غدير با اشاره به متن آيه قرآن مطرح فرمود: »إِنْ أَنَا إِلا نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ« : اعراف /  ۱۸۸.  ۳۹. مقابله با عذاب از تفكر دشمنان غدير است نه تنها هر انسانى تفكر حارث فهرى را شنيده از تعجب به تحير رسيده، بلكه تعجب‏انگيز بودن آن به حدى بوده كه خداوند عين گفتار او را در متن قرآن منعكس كرده است. چگونه مى‏شود كسى عذاب را در صورت حق بودن طرف مقابل براى خود بخواهد؟! اين مرگى فراتر از جاهليت به نظر مى‏آيد كه بارها در اتمام حجت‏هاى قرآنى غدير سخن از آن به ميان آمده، و خدا به همين جهت عين واقعه را در قرآن آورده است: »وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ« : انفال /  ۳۲.  ۴۰. رحمتِ ولايت به دست پيام‏آورِ رحمت پيامبرِ رحمتى كه در حضورش عذاب الهى نازل نمى‏شود، غديرِ رحمت را براى ما به ارمغان آورد. حارث فهرى با آن درخواست عذاب كه در محضر پيامبرصلى الله عليه وآله نمود، با اين آيه قرآن روبرو شد كه تا تو در ميان آنان هستى عذاب نازل نخواهد شد، و اين گونه شد كه وقتى حارث از محضر حضرت بيرون آمد سنگ آسمانى بر سرش فرود آمد. آن روز خداوند اين آيه را نازل كرد كه »وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ« : انفال /  ۳۳.  ۴۱. پذيرش انتخاب الهى آخرين امتحان انسان‏هاست غدير در يك نگاه مطرح كردن امتحان نهايىِ امت بود، كه بايد نشان دهند آيا هنوز در فكر انتخاب كسى غير از منتصب خدا و رسولش هستند يا خواسته خدا را بر هر انتخابى مقدم مى‏دارند؟ اين تابلو در آغاز سفر از مدينه به سوى مكه بر سر در غدير زده شد تا همه بدانند به كجا و تا كجا مى‏روند و خدا تا پاسخ اين سؤال را نگيرد هيچ بنده‏اى را رها نخواهد كرد.  در اين باره در مدينه اين آيه نازل شد: »أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً« ؛ و بعد از اعمال حج به عنوان آغاز سفر غدير و اعلام آمادگى براى امتحان الهى اعلام گرديد: »أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ« : توبه /  ۱۶، عنكبوت /  ۲.  ۴۲. بهشت و رحمت و رضايت، تقديمى خدا به غديريان اينان كه بشارت رحمت را از خداوند دريافت مى‏كنند جز پيروان غدير نيستند كه پيامبرصلى الله عليه وآله درجه عظيم آنان و بشارت پروردگار در حق ايشان را با تفسير اين آيات قرآن از فراز منبر غدير اعلام فرمود:  »الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِى سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ. يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِيها نَعِيمٌ مُقِيمٌ« : توبه /  ۲۱ ۲۰.  ۴۳. چشمِ ديدن على‏عليه السلام را نداشتند على‏عليه السلام آن قدر به پيامبرصلى الله عليه وآله نزديك بود كه در هر صبح شام با آن حضرت خلوتى داشت، و اين بر ديگران گران مى‏آمد تا جايى كه نسبت پيامبر و على‏عليهما السلام را »سرا پا همه گوش« نام نهادند! در حالى كه منافقين از يك ارتباط الهى رنج مى‏بردند خداوند با آيه مباهله نسبت بين آن دو بزرگوار را جان و نفس يكديگر اعلام كرد.  در خطابه غدير پيامبرصلى الله عليه وآله رسماً اين بى‏تحملى آنان را با قرائت آيه قرآن اعلام كرد كه مى‏فرمايد: »وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِىَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ« : توبه /  ۶۱ . ۴۴. از بهشت تا رضوان اكبر براى شيعيان پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير مى‏خواست به همه بفهماند كه بهشت و رضايت الهى فقط در انتظار شيعيان على‏عليه السلام است، و بدون ولايت هر عملى بى‏ارزش است. اين بود كه در مراسم غدير مؤمنين در اين آيه را به شيعيان على‏عليه السلام تفسير كرد:  »وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً فِى جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ« : توبه /  ۷۲.  ۴۵. قَسَم كافران خنده‏آور است دشمنان غدير هم كافر شدند، هم كفر گفتند، و هم قسم ياد كردند كه كفر نگفتند! خداوند هم خبر آنان را در متن قرآن منعكس كرد تا آنان كه در آينده‏هاى تاريخ با اين ترفند مردم را گول مى‏زنند بدانند كه خداوند هشدار لازم را درباره‏شان به مؤمنين داده است. در روز غدير نازل شدن اين آيه گوياى همه چيز بود كه »يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ« : توبه /  ۷۴.  ۴۶. از پايدارى بر ولايت تا »قدم صدق« پايدارى بر ولاى اهل‏بيت‏عليهم السلام در حالى كه سقيفه تمام توان خود را براى نابودى آن به كار گرفته بشارت »قَدَم صِدق« در آخرت را به دنبال دارد. آن روز كه قدم‏هاى بسيارى خواهد لغزيد سربلندى در پيشگاه پروردگار خواسته‏اى است كه با هيچ قدرتى قابل به دست آمدن نيست، مگر آنكه ولاى على‏عليه السلام را به درگاه الهى تقديم كنيم. اين است كه در دعاهاى غدير قدم صدق در قيامت را از خدا مى‏خواهيم و به اين آيه اشاره داريم: »وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ« : يونس‏عليه السلام /  ۲.  ۴۷. عجله دشمن غدير براى عذاب جاى تعجب از حارث فهرى فقط از اين جهت نبود كه با انكار حق از خدا درخواست عذاب مى‏كرد، بلكه عجله او و حِدّت گفتارش تعجب برانگيزتر بود. خداوند درباره اين رفتار او آيه جداگانه‏اى نازل كرد و او را توبيخ كرد كه چرا در حالى كه مردم در خير عجله دارند اين منافق در عذاب عجله مى‏نمايد: »وَ لَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِىَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ« ؛ و وقتى عذاب نازل شد خطاب آمد: »أَ فَبِعَذابِنا يَسْتَعْجِلُونَ« ، و سپس اعلام شد كه »سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ« : يونس۱۱، شعراء /  ۲۰۴  - ۲۰۱، معارج /  ۳  - ۱.  ۴۸. تعيين خدا تغييرناپذير است مقام ولايت مانند قرآن است كه قابل تغيير و تبديل نيست، و سرّ تعيين الهى همين است كه حقيقت محض را به ميدان مى‏آورد و مانند بشر هر روز تغيير فكر نمى‏دهد. اين است كه وقتى منافقين از هر حيله‏اى عاجز مى‏شوند و مسئله تبديل مقام امامت را به ميان مى‏آورند از قرآن پاسخ مى‏شنوند كه »قُلْ ما يَكُونُ لِى أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِى إِنْ أَتَّبِعُ إِلا ما يُوحى إِلَىَّ« : يونس /  ۱۵.  ۴۹. امامان غدير هدايت الهى دارند امامان غدير چون هدايت الهى دارند نيازى به هدايت شدن ندارند. چنين رهبرانى را خداوند در غدير براى هدايت مردم معرفى فرمود كه با ضمانت الهى به حقِ ناب هدايت مى‏كنند. اينجاست كه هر هدايت كننده‏اى را در دنيا نشان دهند كسى خواهد بود كه با هدايت ديگرى راه يافته و بدون او راه را پيدا نمى‏كرد، به جز معصومين‏عليهم السلام كه هدايتشان از طرف ذات مقدس ربوبى است.  براى همين پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير با اشاره به آيه قرآن مردم را از سركشى در برابر ولايت على‏عليه السلام بازداشت و اين آيه را مورد اشاره قرار داد: »أَ فَمَنْ يَهْدِى إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّى إِلا أَنْ يُهْدى« : يونس /  ۳۵.  ۵۰ . ترس و حزن اهل سقيفه در برابر شادمانى اهل غدير روز قيامت ترس منافقين از عذابى كه مى‏بينند با حزنى آميخته مى‏شود كه به خاطر از دست دادن نعيمِ بهشت بر آنان عارض مى‏شود. آنجا نوبت آن است كه پيروان غدير روز بى غم خود را در بهشت آغاز كنند. پيامبرصلى الله عليه وآله از فراز منبر غدير بشارت اين شادمانى غديريان را با اشاره به اين آيه قرآن اعلام كرد كه مى‏فرمايد: »أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ« : يونس /  ۶۲ . ۵۱ . از وظيفه غديرى خود هراس نداشته باشيم جاى تعجب آن است كه به جاى قدردانى از خدا و پيامبرصلى الله عليه وآله به خاطر غدير، انتظار گنج قارون و حضور ملائكه را داشتند. اگر چه سينه هر مؤمنى از شنيدن چنين برخوردى تنگ مى‏شود، ولى انجام وظيفه هيچ گاه از ما ساقط نمى‏شود. اين را خدا در نزديكى غدير با نزول آيات قرآن اعلام كرد: »فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ« : هود /  ۲۴  - ۱۲.  ۵۲ . غديريان از كمى افراد وحشت ندارند هميشه تاريخ نشان داده كه مؤمنين در اقليت‏اند و نبايد به خاطر اين قلت ترديد به دل راه دهند يا از وظيفه خود هراسناك شوند. غدير و ولايت نيز از اين كلى مستثنى نيست چنان كه در دعاهاى غدير با اشاره به آيه قرآن به اين مطلب تصريح شده است كه »وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلا قَلِيلٌ« ، همان گونه كه در خطبه غدير به نفى اكثريت تصريح شده و به اين آيه قرآن اشاره شده كه »وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ« : هود /  ۴۰، صافات۷۱.  ۵۳ . از در خانه ولايت كجا برويم؟! جا دارد منكرين ولايت به سردمداران خود بگويند: اكنون كه حجت غدير بر همه تمام و رحمت واسعه آن فراگير است، اگر ولايت على‏عليه السلام را رها كنيم پس كجا برويم؟ اگر درِ خانه خدا اينجاست، با سرپيچى از فرمان او چه كسى را براى راه خدا پيدا كنيم؟ آيا اين جز ضرر نقد چيز ديگرى است؟ در دعاهاى غدير اين مفهوم بلند را با اقتباس از اين آيه قرآن به ما آموخته‏اند كه »قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّى وَ آتانِى مِنْهُ رَحْمَةً فَمَنْ يَنْصُرُنِى مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَما تَزِيدُونَنِى غَيْرَ تَخْسِيرٍ« : هود /  ۶۳ .  ۵۴ . دشمنان غدير جز جهنم لايق هيچ نيستند دشمنان ولايت به جرم شقاوت بايد خود را براى صداى وحشتناك جهنم و شعله‏هاى خيره‏كننده آن آماده كنند. خداوند عذاب را براى چنين اشقيايى قرار داده چرا كه لياقت بهشتِ ولايت را ندارند. در خطبه غدير پيامبرصلى الله عليه وآله با اعلان اين مطلب به اين آيه اشاره كرد كه »فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِى النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ« : هود / ۱۰۶. ۵۵ . با بصيرت كامل همه را به غدير دعوت مى‏كنيم راه روشن غدير آن قدر واضح است كه به راحتى مى‏توان بدان اشاره كرد، و آن قدر مطمئن است كه با بصيرت كامل مى‏توان آن را ضابطه دعوت به سوى خداوند قرار داد. اين بدان جهت است كه ولايت ادامه راه توحيد است و از هر گونه شرك و كفرى بيزار است. اين شعارى است كه در دعاها و زيارات غدير با اقتباس از اين آيه قرآن اعلام شده است: »قُلْ هذِهِ سَبِيلِى أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِى وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ« : يوسف /  ۱۰۸.  ۵۶ . منذر و هادى راه هدايت را تا غدير رساندند صراط مستقيم فراز و نشيب‏هاى انذار را پشت سر گذاشت، تا در سراشيبى هدايت قرار گرفت. اين بود كه قرآن عنوان »منذر« را به پيامبرصلى الله عليه وآله و عنوان »هادى« را به على بن ابى‏طالب‏عليه السلام داد، و همين عنوان را پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير تفسير كرد و در دعاهاى غدير با استناد به همين آيه ارتباط اعتقادى آن مطرح شد كه مى‏فرمايد: »إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ« : رعد /  ۷.  ۵۷ . سلام بر صبر در راه ولايت على‏عليه السلام صبر عظيمى بر اهل ولايت على‏عليه السلام گذشته تا به امروزِ آن رسيده است. اين بدان معنى است كه صراط مستقيم، هم دشمنان بسيار دارد و هم طى كردن آن فراز و نشيب‏هاى بسيارى را در پيش دارد. اين چنين است كه هنگام ورود به بهشت ملائكه با سلامى بر صبر به استقبال شيعيان على‏عليه السلام مى‏آيند. اين را هنگامى كه سنگ آسمانى بر فرق دشمن غدير فرود آمد پيامبرصلى الله عليه وآله با تضمين اين آيه قرآن در كلام خويش فرمود: »سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ« : رعد /  ۲۴ ۲۳.  ۵۸ . غدير پايدار است اگر چه همه كافر شوند حارث فهرى خيال مى‏كرد اگر او غدير را نپذيرد همه چيز تمام شده است. منافقينِ همفكر او هم خيال مى‏كردند خدا نيازمند پذيرشِ آنان است. اما وقتى سنگ آسمانى نازل شد فهميدند چنين خبرى نيست و پيامبرصلى الله عليه وآله اعلام كرد كه اگر همه اهل عالم كافر شوند خداوند از آنان بى‏نياز است و به اين آيه اشاره كرد كه مى‏فرمايد: »إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الْأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِىٌّ حَمِيدٌ« : ابراهيم‏عليه السلام /  ۸ .  ۵۹ . دشمن غدير جبّار عَنود است دشمن غدير خودش به استقبال عذاب رفت و اين باب را گشود، اما خداوند چنان دهان او را پر از خاك كرد و بينى او را به خاك ماليد كه تكبر آنان را شكست و كينه پنهان آنان را به همه نشان داد، تا بدانند غدير شكست ناپذير است و هيچ جبارِ متكبرى را ياراى مقاومت در برابر آن نيست. اين آيه به محض نزول عذاب به درخواست آن متكبر كينه‏توز نازل شد كه »وَ اسْتَفْتَحُوا وَ خابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ« : ابراهيم‏عليه السلام /  ۱۷  - ۱۵.  ۶۰ . شيطان دست بردار نيست! بندگانى كه حق بندگى را ادا كرده‏اند پذيرندگان ولايت على‏عليه السلام هستند؛ اما شيطان آرام ننشسته و در صدد لكه‏دار كردن چهره منزّه آنان است. براى خدا بسيار آسان است كه هر قدرتى را از شيطان سلب كند، ولى امتحان الهى براى تعيين درجات شيعيان همچنان ادامه دارد. اين است كه عده‏اى همچنان در معرض دام‏هاى شيطان قرار دارند. اين آيه با مطرح شدن در دو قسمت از مراسم غدير -  يكى هنگام اعلان ولايت و ديگرى هنگام نزول سنگ آسمانى -  اين هشدار را به ما داد كه »إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ« : حجر /  ۴۲.  ۶۱ . راه غدير بدون توجه به مستهزئين ادامه خواهد يافت يك شيعه بايد بداند كه باورهايش مورد استهزاى عده‏اى و انكار عده‏اى ديگر قرار خواهد گرفت، و نبايد از اين همه وحشت داشته باشد. ما بايد با پشتوانه الهى به كار خود ادامه دهيم؛ چون از امرى عظيم سخن مى‏گوييم كه خود پيامبرصلى الله عليه وآله نيز هنگام ابلاغ آن مورد استهزا و انكار قرار گرفت.  آن روز خداوند با دستورِ »بَلِّغْ« و »فَاصْدَعْ« و با ضمانتِ »يَعْصِمُكَ« و »كَفَيْناكَ« به او دستور ادامه راه و بى‏توجهى به حركات دشمنان را داد چنانكه اين دو آيه در نزديك‏ترين مرحله به غدير نازل شد: »فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ، إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ« . دقيقاً به همين جهت نيز نگرانى را از قلب پيامبرش مى‏زدايد و او را از تأسف به حال منكرين ولايت باز مى‏دارد، آنجا كه به او مى‏فرمايد: »فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً« : حجر /  ۹۵ ۹۴، كهف /  ۶ .  ۶۲ . متكبران در برابر غدير درهاى جهنم را باز كردند! اصحاب صحيفه متكبران در برابر ولايت بودند كه همچون شيطان جهنم و غضب الهى و هر بدبختى را براى خود و ديگران خريدند، اما حاضر به تسليم در برابر صاحب ولايت نشدند. خداوند هم با اين آيه كه پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير مطرح فرموده درهاى جهنم را به روى آنان باز كرد: »فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ« : نحل /  ۲۹.  ۶۳ . انكار ولايت پس از شناخت آن جرم عظيم است به حكم »أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى« نعمتى با عظمت‏تر از ولايت نيست. اكنون آنان كه با آن خطابه مفصل آن را شناختند و سپس به گونه‏اى آن را انكار كردند كه گويى هرگز در غدير نبوده‏اند يا در غدير سخنى گفته نشده، اينان جز با مُهر كفر بر پيشانى و آيه‏اى كه ابعاد اين جنايت را نشان دهد چه توشه‏اى براى خود آماده كرده‏اند، آنجا كه مى‏فرمايد: »ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ« .  در درجه بعدى مى‏فرمايد: »يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها وَ أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ« . آيا به اينان خطاب نشد كه »لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلاً« ؟ آيا به اينان گفته نشد: »وَ لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها« ؟ تكاثر /  ۸ ، نحل /  ۹۴  - ۹۱ ۸۳.  ۶۴ . تصميم نهايى ولايت را زود بايد گرفت بايد مطمئن بود كه چراغ هدايت غدير آن قدر روشن است كه هر كس بايد تا فرصت باقى است درباره آن تصميم خود را بگيرد، چرا كه نفع و ضرر اين تصميم به خود او باز مى‏گردد. به همين جهت پيامبرصلى الله عليه وآله در پايان خطابه‏اش در غدير از مردم پرسيد: اكنون چه مى‏گوييد؟ و بدون آنكه منتظر پاسخ كسى بماند اين آيه شريفه را تلاوت فرمود: »مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِى لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها« : اسراء /  ۱۵.  ۶۵ . ما را با امام غدير محشور فرما ! اين واضح‏ترين نتيجه غدير است كه پس از نشان دادن امام غدير خداوند مى‏فرمايد »يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ« ؛ و واقعاً مشكل است محشور شدن با امامانِ سقيفه و بنى‏اميه و بنى عباس در قيامت!! عاقبت محشور شدن با چنين سردمدارانى روشن است، چرا كه اينان حتى امور دنياى مردم را نتوانستند اصلاح كنند، تا چه رسد به آخرت كه نه تنها خود بلكه عده‏اى را همراه خود به مهمانى جهنم خواهند برد: اسراء /  ۷۱.  ۶۶ . عذابى عجيب براى دشمن ولايت ظلم در حق غدير انكار ولايت على‏عليه السلام و مخالفت با امر اوست. عذاب چنين ظلمى عقاب معمولى نخواهد بود، بلكه عذابى است غير عادى به بلنداى ابديت و خلود. اين را پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير به عنوان عاقبتى غير قابل گريز براى دشمنان على‏عليه السلام اعلام كرد و آن را حتمى دانست، و به اين آيه اشاره كرد كه »قالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذاباً نُكْراً« : كهف /  ۸۷ .  ۶۷ . ملائكه به استقبال دوستان غدير مى‏آيند منزلت يك اعتقاد را آن روز كه مردم براى حسابرسى جمع مى‏شوند مى‏توان فهميد. در حالى كه خلق اولين و آخرين خود را براى حساب آماده مى‏كنند و از عاقبت نامعلوم بر خود مى‏لرزند، ملائكه به پيشواز غديريان مى‏آيند و آنان را با سلام و درود وارد بهشت مى‏نمايند. اين وعده را پيامبرصلى الله عليه وآله از فراز منبر غدير با اشاره به اين آيه داد كه »لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ هذا يَوْمُكُمُ الَّذِى كُنْتُمْ تُوعَدُونَ« : انبياءعليهم السلام /  ۱۰۳. ۶۸ . اطاعت و خشيت و تقوا و فلاح در غدير است پذيرفتن ولايت و صاحب اختيارى معصومين‏عليهم السلام، هم تسليم در برابر فرمان خدا و هم اطاعت از پيامبرصلى الله عليه وآله و هم ترس از عظمت پروردگار و هم بالاترين مظهر تقوا و هم رستگارى كامل عيار است. اشاره به يك آيه قرآن در خطابه غدير همه اين ثمرات غديرى را به ما خاطر نشان كرد كه »وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَخْشَ اللَّهَ وَ يَتَّقْهِ فَأُولئِكَ هُمُ المفلحون« : نور /  ۵۲ .  ۶۹ . امتى كه در پى رهبران لعنت شده رفت براى يك امت بسيار مهم است كه پيامبرش نسبت به آمدن امامان دعوت كننده به آتش به آنان هشدار دهد. اين بدان معناست كه آينده‏اى وحشتناك در انتظار مسلمانان است و گذشته از شيطان و نفس اماره و نيروهاى ظاهرىِ كفر، رهبران آتش رسماً امور را به دست خواهند گرفت و مردم را علناً به سوى جهنم فرا خواهند خواند. آيا اين دعوت كنندگان به آتش جز سقيفه و ادامه دهندگان راه آن هستند؟ اگر راه پيامبرصلى الله عليه وآله راه بهشت است آيا اينان جز خلاف آن حضرت راه ديگرى هم رفتند؟  اين هشدار نبوى در متن خطبه با اشاره به اين آيه قرآن بود كه مى‏فرمايد »وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ« ، و با اين عاقبت شوم معرفى شدند كه »وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ« . آنگاه قبل از آمدنشان به همه اعلام شد كه »وَ أَتْبَعْناهُمْ فِى هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً« ، و به دنبال آن اعلام گرديد: »وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ« : قصص /  ۴۲ ۴۱.  ۷۰. با انتخاب خدا، بشر را چه حقى؟ جايى كه خدا انتخاب كرده پر واضح است كه بشر حق انتخاب ندارد، و گرنه خدا انتخاب نمى‏كرد. اين اتمام حجتى است كه ريشه غدير را تشكيل مى‏دهد و خدا در قرآن آن را گوشزد مسلمانان فرموده كه »وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ« ، و براى قطع يك باره طمع‏ها مؤمنين را نام برده و از آنان سلب اختيار فرموده و سرپيچى از انتخاب خدا و رسول را گمراهى و ضلالت واضح به شمار آورده و فرموده است: »ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبِيناً« : قصص /  ۶۸ ، احزاب /  ۳۶.  ۷۱. بيعت با على‏عليه السلام قيمتِ بهشت است بيعت با على‏عليه السلام به عنوان قبولِ ولايت و مقام اميرالمؤمنينىِ او بهشت را تقديم صاحب آن مى‏كند. اين بدان معنى است كه ايمان و عمل صالح كه نتيجه‏اش بهشت است ولايت على بن ابى‏طالب‏عليه السلام است. اين پيام قرآنى را پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه غدير با اشاره به اين آيه بيان داشت كه »إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِيمِ« . لذت اين بهشت آنگاه تكميل شده كه در خطبه به آيه قرآن اشاره شده: »فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنْتُمْ فِيها خالِدُونَ« : لقمان /  ۸ ، زخرف /  ۷۱.  ۷۲. قرآن لغتنامه معناى »مولى« است لغتنامه براى معناى »مولى« در »مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ« متن قرآن است. اگر معناى »النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ« درباره پيامبرصلى الله عليه وآله براى مسلمانان روشن است چرا اين گونه بر سر معناى آن درباره جانشين پيامبرشان شك مى‏كنند؟! پيداست كه در اين كلمه مشكلى وجود ندارد، بلكه درباره صاحب چنين مقامى كه على بن ابى‏طالب‏عليه السلام است دل‏هاى آكنده از نفاق قابليت پذيرش را ندارند: احزاب /  ۶ .  ۷۳. آب در آسياب ابليس نريزيم خدايا، ما را از كسانى قرار مده كه شيطان را خشنود مى‏كنند. او از اينكه بتواند گمان خود را به مرحله عمل برساند شادى مى‏كند و از انباشته شدن جهنم لذت مى‏برد. غديريان با قرار گرفتن در سايه غدير توانسته‏اند شيطان را غصه‏دار كنند، همان گونه كه طرفداران سقيفه با گام برداشتن بر ضد غدير توانسته‏اند خنده تمسخرآميز شيطان را نسبت به دين خدا و رسولان خدايى بيشتر نمايند.  اين اخطار را ما در غدير دريافت كرده‏ايم كه خداوند منافقين را با وعده‏هايى كه به ابليس داده‏اند، در يك آيه قرآن به تصوير كشيد و فرمود: »وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلا فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ« . آن روز نوبت حسرت آنان است كه در كنار منتخبين خدا اين گونه دنيا و آخرت خود را باختند و اين گفته براى آنان باقى خواهد ماند كه »يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِى جَنْبِ اللَّهِ« : سبا /  ۲۰، زمر /  ۵۶ .  ۷۴. امام غدير به علم الهى متصل است ما معتقديم امام غدير علم به همه چيز دارد و هيچ جهلى به او راه ندارد و هيچ سؤالى را بى‏پاسخ نمى‏گذارد. امامى كه صاحب اختيار مطلق مردم است بايد هم اين گونه باشد و با اتصال به درياى بيكران علم الهى بتواند علم لازم براى رفع همه نيازهاى بشر را در زمانى به بلنداى عمر دنيا داشته باشد. در غدير اين اعتقاد با پشتوانه قرآنى اعلام شد: »وَ كُلَ شَىْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِى إِمامٍ مُبِينٍ« ، و صاحب اين مقام على بن ابى‏طالب‏عليه السلام معرفى شد كه »وَ إِنَّهُ فِى أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِىٌّ حَكِيمٌ« : يس /  ۱۲، زخرف /  ۴.  ۷۵. امامت فقط در نسل پاك محمدصلى الله عليه وآله است آن امامى كه صاحب اختيار مطلق و دارنده درياى علم است بايد در نسلى پاك قرار داشته باشد، تا اين همه عظمت را با خود حمل نمايد. چه كسى جز خداوند مى‏تواند اين نسل پاك را به ما نشان دهد؟ اوست كه از بلنداى منبرِ غدير به وسيله پيامبرش آن را با استناد به قرآن به ما مى‏شناساند، آنجا كه مى‏فرمايد: »وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِى عَقِبِهِ« : زخرف /  ۲۸.  ۷۶. صحيفه بود كه كربلا را رقم زد شكى نيست كه با نوشتن صحيفه ملعونه، ماجراى احراق بيت تا واقعه كربلا يك جا رقم خورد. مهم اين است كه خداوند در برابر آنان اراده‏اى دارد و از همه اسرار آنان خبردار است، و نوشته‏هاى آنان را ثبت فرموده و اين را در متن قرآن اعلام مى‏فرمايد:  »أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ، أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلى وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ« ، و براى اطمينان خاطر آنان مى‏فرمايد: »ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلا هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ إِلا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ« : زخرف /  ۸۰  - ۷۴ ، مجادله /  ۷. ۷۷. بيعت با دست خدا را نشكنيم بيعت با خدا تعبيرى است كه آخرين محكم كارى را درباره بيعت غدير به تصوير مى‏كشد. خداوند در اين برخورد حتى دست رحمت خود را به ميان مى‏آورد و يداللَّه را روى دست بيعت كنندگان قرار مى‏دهد. آنگاه به نتيجه گيرى مى‏پردازد: آنان كه چنين بيعتى را كه با خود خدا انجام گرفته بشكنند بر ضرر خود كار كرده‏اند و دست خود را براى روزى كه با خدا كار دارند خالى گذاشته‏اند، و آنان كه به عهد و پيمان خود وفادار بمانند خداوند اجر عظيمى به خاطر اين وفادارى به آنان عنايت خواهد كرد.  اين ضمانت در يك آيه قرآن منعكس است كه عيناً در خطبه غدير بدان استشهاد شده است: »إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً« : فتح /  ۱۰.  ۷۸. انكار غدير يعنى جلو افتادن از خدا و رسول‏صلى الله عليه وآله چرا و چگونه به خود جرئت مى‏دهند از خدا و رسول جلوتر بيفتند و با آنكه مى‏بينند در غدير همه چيز تعيين شده باز مسئله شورى و تعيين خليفه را مطرح كنند؟ اين كارها هيچ معنايى جز كنار زدن خدا و رسولش، بلكه گام برداشتن جلوتر از صاحب شريعت ندارد.  ما اگر بر سر غدير ايستاده‏ايم به خاطر آن است كه هيچ گاه به خود اجازه نمى‏دهيم حتى يك قدم از آنچه خالق ما دستور داده قدم پيشتر بگذاريم، چرا كه او را دلسوزتر از خودمان نسبت به خودمان مى‏دانيم. اين همان اتمام حجتى بود كه بلال در برابر اهل سقيفه مطرح كرد و به اين آيه استدلال كرد كه »يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَىِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ« : حجرات /  ۱.  ۷۹. اعتقاد و محبت غدير با سقيفه جمع نمى‏شود غدير با سقيفه جمع نمى‏شود و اين اصل ابدى و تغيير ناپذير است. اين بدان جهت است كه غدير از طرف خدا و سقيفه ضد خداست. دو محبت متناقض در يك دل جمع شدنى نيست و دو مبناى فكرى متضاد در يك قلب نمى‏گنجد. بايد بدانيم كه اگر نزديك‏ترين كسان ما هم از اهالىِ سقيفه باشند ما نمى‏توانيم آنان را دوست خود به حساب آوريم و پرونده‏اى براى آنان در دفتر محبتمان باز كنيم.  اين همان آيه قرآن است كه در متن خطبه غدير بدان استناد شده و مى‏فرمايد: »لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ« : مجادله /  ۲۲.  ۸۰ . منكر ولايت قابل گذشت نيست خدا نمى‏گذرد از كسانى كه ولايت على‏عليه السلام را -  پس از آن همه تأكيد و تلاش و زحمت -  انكار نمايند. منكرين ولايت در واقع به آنجا رسيده‏اند كه استغفار پيامبرصلى الله عليه وآله هم به حالشان نفعى ندارد و هرگز در درگاه خداوند پذيرفته نخواهند شد.  اين را پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير به صراحت فرمود و به اين آيه قرآن اشاره كرد كه »سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ« : منافقون /  ۶ .  ۸۱ . افشا كنندگان اسرار اسلام را بشناسيم ما بايد از خود بپرسيم: اين كدامين رازى بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله با همسرش در ميان گذاشت و او آن را افشا كرد؟ و بايد تعجب كنيم هنگامى كه بدانيم آن سِرّ درباره ولايت على‏عليه السلام بوده و افشاى آن در چنان موقعيتى چه فتنه‏هايى را به دنبال داشته است.  آنگاه خواهيم دانست كه عايشه چه نقشى براى سقيفه ايفا كرده و چه فتنه‏هايى از اين راز نگاه نداشتن او متوجه اسلام شده است.  شايد وجود يك سوره در قرآن درباره عايشه و جوانبى كه خدا براى معرفى او به ميان آورده براى شناخت او كافى باشد، چرا كه اين آيات از صراحت عجيبى درباره او برخوردار است آنجا كه مى‏فرمايد: »وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِىُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِىَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ« : تحريم /  ۷  - ۳.  ۸۲ . جاى هر شبهه‏اى درباره غدير بسته است خداوند با آن همه لطفى كه درباره محبوب‏ترين خلقش حضرت محمد مصطفى‏صلى الله عليه وآله دارد و با مقام عظيمى كه به او عنايت فرموده او را از هر گونه اشتباهى مُبرّى ساخته است با اين همه براى آنكه دهان شبهه‏افكنان را به طور كامل بسته باشد، درباره عزيزترين مخلوقاتش سنگين‏ترين وزنه سخن را در ترازو گذاشته و مى‏فرمايد: اگر كوچك‏ترين سخن ناگفته‏اى به خدا نسبت داده شود رگ حيات او را قطع مى‏كنيم!!  اين مطلب آنجا نازل مى‏شود كه عده‏اى با شبهه پراكنى مى‏خواهند نسبت غدير را به خداوند مورد تشكيك قرار دهند و خدا در پاسخ آنان مى‏فرمايد: »تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ . وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ . لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمِينِ، ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِينَ« : حاقه /  ۵۲  - ۴۳ .  ۸۳ . معاويه مظهرى از ضديت با غدير انعكاس يك حركت ضد غدير در متن قرآن حاكى از اهميت فوق‏العاده آن است و براى شناخت شخصى چون معاويه كافى است. معاويه در غدير با تكبر به مسخره غدير مى‏پردازد، و بلافاصله خداوند تكبر او را و پشت كردن او به خدا و رسول را در ظريف‏ترين عبارات منعكس مى‏فرمايد: »فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى، وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى، ثُمَّ ذَهَبَ إِلى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى« ؛ و آنگاه كه رسولش قصد قتل او را مى‏نمايد به او دستور صبر مى‏دهد و مى‏فرمايد: »لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ« : قيامت /  ۳۵  - ۳۱، قيامت /  ۱۶.  ۸۴ . از وسوسه در ولايت به خدا پناه بريم از شاخص‏ترين خصلت‏هاى اهل سقيفه ايجاد شك و شبهه در قلوب اهل ايمان است. اين ترفند را پيروان آنان تا قرن‏ها پس از بنيان گذارانشان ادامه داده و مى‏دهند؛ و اين گونه حقيقت غدير را با وسوسه‏هاى شيطانى پشت زنگارهاى بى‏ريشه شبهات قرار مى‏دهند.  بايد به خدا پناه بريم از شرِّ وسواس‏هاى خناسى كه تا قيامت وجود خواهند داشت و دست از دسيسه‏هاى خود بر نخواهند داشت. در غدير كه اين توطئه‏ها آغاز شد آيه هم به همانان تفسير شد كه »قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ، مَلِكِ النَّاسِ، إِلهِ النَّاسِ، مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ، الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ، مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ« : ناس۶  - ۱ .  آنچه در اينجا تقديم شد نمونه‏اى از نتايج اعتقادى آيات غدير بود. پيداست كه ژرفاى قرآن و عمق معانى و بطون آن درياى عميقى است، كه از هر دريچه‏اى وارد آن شويم بيشتر در اعماق آن غوص خواهيم كرد.  اكنون كه از پنجره غدير بدان نگاه مى‏كنيم هر چه بيشتر در اين آيات تأمل كنيم به معارف بيشترى درباره غدير دست خواهيم يافت، و آنچه ذكر شد جز اندكى از اين درياى بى‏كرانه نبود.

نسخهٔ ‏۱۶ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۳۷

پیام های اعتقادى آيات غدير[۱]

 ارتباط قرآن با غدير گذشته از پشتوانه علمى، بايد از نگاه ثمرات اعتقادى آن مطالعه شود. اين بدان معناست كه هر آيه قرآن وقتى با ابعاد غديرى آن آميخته شود نتايج و مفاهيم تازه‏ترى را به ما ارائه مى‏نمايد.

بخش حاضر با اين هدف به عنوان ثمره مباحث قرآنى غدير تقديم مى‏گردد. 

با عنوانى كه قبل از هر نتيجه‏گيرى قرار مى‏دهيم به استقبال آن مى‏رويم و با ارائه نتيجه به دست آمده از هر آيه غديرى، ارتباط آن را با آيه روشن مى كنيم.

البته هر كدام از اين آيات در عنوان »قرآن« و نيز هر موضوعى كه مطرح شده در عنوان خود آمده است: 

۱. راه مستقيم غدير كدام است؟

صراط مستقيم فقط راه امامان‏عليهم السلام تعيين شده از طرف خداست و غير راه ايشان يا مورد غضب الهى و يا گمراهى است. اين بدان معنى است كه نمى‏توانيم خود را گول بزنيم و همه راه‏ها را درست بدانيم و خود را در شمار مغضوبين يا ضالين قرار دهيم، چنانكه در اين آياتِ تفسير شده در غدير بيان شده است كه »اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ؛ صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لا الضَّالِّينَ« : حمد /  ۷ ۶. 

۲. از غدير آموخته ‏ايم كه گول نفاق را نخوريم

نفاقِ دشمنان اهل‏بيت‏عليهم السلام مرضى است كه روز به روز در وجود آنان اوج مى‏گيرد و آثار آن بيش از پيش نمايان مى‏گردد. بنابراين اگر منافق بودن كسانى مسلم شد به هيچ وجه نبايد ظاهرسازى‏هاى آنان را باور كرد. در واقع آنان مردم را سفيه مى‏پندارند و به مسخره گرفته‏اند، پس ما نبايد بگذاريم پندار آنان تحقق پيدا كند.  اين را از آيه تفسير شده در غدير آموخته‏ايم كه در معرفى منافقين مى‏فرمايد: »وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ آمِنُوا كَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ كَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لكِنْ لا يَعْلَمُونَ . وَ إِذا لَقُوا الَّذِينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى شَياطِينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ . اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ فِى طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ« : بقره /  ۱۵  - ۸. 

۳. آنكه بهشت غدير را نپذيرد آتشگيره جهنم است

دشمنان غدير خودشان جهنم‏اند چرا كه بهشت ولايت را حتى براى دنياى خود نپسنديده‏اند. آنان مستحق عذابى‏اند كه هيزم آن انسان و سنگ است. اين را پيامبرصلى الله عليه وآله از فراز منبر غدير هنگام بر حذر داشتن از مخالفت على‏عليه السلام اعلام داشته و اين آيه را تضمين كلام خود فرموده است كه »فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِى وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ« : بقره /  ۲۴. 

۴. نقشه ضد غدير همفكرى نفاق بود

اصحاب صحيفه -  مخفى از مردم -  نه تنها صحيفه غصب خلافت را تدوين كردند، بلكه آن را با صحيفه دوم به عنوان اساسنامه اسلام جا زدند، و چنين شد كه تا امروز دستورالعمل اكثريتى از مسلمانان قرار گرفت. بايد اذعان داشت چنين نقشه عظيمى هرگز توسط يك نفر انجام نشده و افكار منافق صفتى با يكديگر همفكرى كرده‏اند تا اين فتنه عظيم را برانگيخته‏اند. قرآن در همان روزهاى غدير اين حقيقت را خاطر نشان كرده است كه »يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَ لا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى مِنَ الْقَوْلِ« ؛ و هشدار داده است كه »فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ لِيَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَ وَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا يَكْسِبُونَ« ؛ و به ما خبر داده است كه »وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوّاً شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً« : نساء /  ۱۰۸، بقره /  ۷۹، انعام /  ۱۱۲. 

۵ . كتمان حقايق اهرمى بر ضد غدير

كتمان حقايق غدير و ولايت اهرمى بود كه سقيفه و پيروانش در طول تاريخ با استفاده از آن كارهاى خود را پيش بردند، و ظلم عظيمى از اين طريق به بشريت روا داشتند كه آنچه را شاهد بودند كتمان كردند و نسل‏ها را به اشتباه انداختند. در غدير اين حقيقت به صراحت اعلام شد كه »وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ كَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ« : بقره /  ۱۴۰. 

۶ . حسرت و لعنت و خلود سزاى توطئه ‏گران بر ضد غدير

عذاب دشمنان ولايت نزد خداوند جنبه‏هاى مختلفى دارد: بيزارى از يكديگر، حسرت در روزى كه حسرت فايده ندارد، خلود در جهنم. بيزارى حسرت‏آميز آنان از يكديگر در روز قيامت در اين آيه غدير آمده كه »وَ قالَ الَّذِينَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَما تَبَرَّؤُا مِنَّا كَذلِكَ يُرِيهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَيْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِينَ مِنَ النَّارِ« ؛ و لعنت آنان نسبت به يكديگر در اين آيه غدير است كه »قالَ ادْخُلُوا فِى أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِى النَّارِ كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيها جَمِيعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ« : بقره /  ۱۶۷، اعراف /  ۳۸.  ۷. از ارتداد تا كفر تا سقوط عمل ارتداد از ولايت اهل‏بيت‏عليهم السلام و مرگ با همان حالت مساوى با كفر است، و اين به معناى سقوط اعمال در دنيا و آخرت و خلود در آتش است. از فراز منبر غدير اين هشدار قرآنى به گوش همگان رسيد كه »وَ مَنْ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ« ، و به آن اضافه شد كه »ذلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا ما أَسْخَطَ اللَّهَ وَ كَرِهُوا رِضْوانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُمْ« : بقره /  ۲۱۷، محمدصلى الله عليه وآله /  ۲۸.  ۸ . غدير يعنى اطاعت محض از پروردگار اطاعت از صاحبان ولايت اطاعت از فرامين پروردگار است و به معناى فرق نگذاشتن بين انواع دستورات الهى و انواع فرستادگان خداست، و بدين معناست كه بازگشت همه انبيا و اوصيا به خداست. در دعاى روز غدير اين شعار قرآنى را ذكر لب مى‏نماييم كه »لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَ قالُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا غُفْرانَكَ رَبَّنا وَ إِلَيْكَ الْمَصِيرُ« : بقره /  ۲۸۵.  ۹. متشابه را اگر اهل آن تفسير كنند همان خدايى كه دستور به تدبر قرآن داده در آن محكم و متشابه قرار داده، و همو مسئله آن را كاملاً حل كرده است: از يك سو محكمات را اصل قرآن قرار داده؛ و از سوى ديگر مفسر متشابهات را فقط راسخين در علم تعيين كرده كه امامان معصوم‏عليهم السلام هستند.  بنابراين تأويل آن از سوى ديگران افتادن عمدى در گمراهى است. اين ضابطه قرآنى را پيامبرصلى الله عليه وآله از فراز منبر غدير به گوش همگان رسانيد كه »هُوَ الَّذِى أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِى قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِيلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِى الْعِلْمِ« ؛ و در همانجا آيه تدبر در قرآن را نيز بر مردم خواند كه »أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ« : آل عمران /  ۷، نساء /  ۸۲ . ۱۰. آغازگر اختلاف بعد از غدير را بايد شناخت! اسلام دو نوع نيست و به عبارت ديگر دين خدا يكى بيش نيست و آن ولايت اهل‏بيت‏عليهم السلام است. بنابراين آنان كه آغازگر اختلاف شدند عمداً و با علم به اين مطلب و دسيسه براى انحراف مردم به آن دامن زدند. در خطابه غدير اين حقيقت بزرگ با تابلوى قرآنى آن اعلام شد تا بيدار باشى براى مخاطبين باشد: »إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ، وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ« : آل عمران /  ۱۹.  ۱۱. بى ولايت دوازده امام‏عليهم السلام اعمال ساقط مى‏شود ذره‏اى از تلاش انسان‏ها نزد خدا فراموش شدنى نيست، به شرط آنكه آن را به دست خود نابود نكنند. در خطابه غدير امامت دوازده امام به آن بلندا اعلام شد كه اگر كسى آن را نپذيرد همه زحماتش سقوط مى‏كند و نابود مى‏گردد؛ و به اين آيه اشاره شد كه »أُولئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِينَ« : آل عمران /  ۲۲.  ۱۲. خدايا، غدير دستور تو به دست پيامبرِ توست ما بايد از طرف خدا بودنِ ولايت و به دست پيامبرصلى الله عليه وآله آمدن آن را اقرار نماييم، و اين همان دو نكته‏اى است كه در روز غدير بسيارى از منافقين سعى در خدشه‏دار كردن آن داشتند. اين است كه پس از چهارده قرن دست به دعا بر مى‏داريم و در دعاى روز غدير مى‏خوانيم: »رَبَّنا آمَنَّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ« : آل عمران /  ۵۳ .  ۱۳. آنان كه غدير را ديدند انكارشان پذيرفته نيست خدا پس از اتمام حجت و اقرار كسى به نبوت و ايمان به آنچه نبى آورده، ديگر كفر و انكار را نمى‏پذيرد و اصلاً چنين كسى را قابل هدايت نمى‏داند؛ تا آنجا كه آنان را مستحق لعنت و عذاب دائمى بدون تخفيف مى‏داند. در خطابه غدير منكرين ولايت مصداق اين آيه معرفى شدند كه مى‏فرمايد: »كَيْفَ يَهْدِى اللَّهُ قَوْماً كَفَرُوا بَعْدَ إِيمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَيِّناتُ وَ اللَّهُ لا يَهْدِى الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ. أُولئِكَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللَّهِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ. خالِدِينَ فِيها لا يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ« : آل عمران ۸۸  - ۸۶ .  ۱۴. تقواى اعتقادى كدام است؟ تقواى حقيقى -  كه به معناى مراعات دستورات الهى است -  در درجه اول تسليم در برابر اوامر پيامبرصلى الله عليه وآله درباره ولايت است، كه معناى مسلمان بودن حقيقى نيز جز اين نيست. در خطبه غدير اعلام شد كه »يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلا وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ« : آل عمران /  ۱۰۲.  ۱۵. دشمنان غدير كينه اسلام را بر دل داشتند! دشمنان ولايت كسانى را رازدار اسلام قرار دادند كه هيچ اعتقادى به دين نداشتند و دلسوزى براى دين برايشان مفهومى نداشت. آنان با آنكه عناد خود را در سينه پنهان كرده بودند، از برخورد و گفتارشان كينه و دشمنى قابل تشخيص بود. قبل از حركت به سوى غدير نازل شدن اين آيه هشدار لازم را به همه معتقدان ولايت داد كه »يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَةً مِنْ دُونِكُمْ لا يَأْلُونَكُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِى صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ« : آل عمران /  ۱۱۸.  ۱۶. ولايت وديعه نباشد، دائمى باشد! آيا با آن اعلان بلند ولايت در غدير، باز هم پس از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله احتمال ارتداد مردم وجود داشت؟ آيه قرآن چنين مى‏گويد و آن را تعجب‏آور نمى‏داند، چرا كه بعد از پيامبران گذشته هم چنين مسئله‏اى اتفاق افتاده است. بنابر اين بايد درباره همه -  به خصوص صحابه -  اين مطلب را فراموش نكرد كه امكان گمراهى بعد از هدايت وجود دارد؛ و بنابراين بايد از خدا بخواهيم قدم‏هاى ما را در اعتقادمان ثابت بدارد و ايمان ما را مستقر در قلوب قرار دهد و مستودع و موقت قرار ندهد، و نگذارد كافران بر ما غلبه كنند. اين است كه در خطابه غدير اين آيه مطرح مى‏شود: »وَ ما مُحَمَّدٌ إِلا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى أَعْقابِكُمْ وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِى اللَّهُ الشَّاكِرِينَ« ، و در دعاهاى غدير با اقرار به اين آيه كه »وَ هُوَ الَّذِى أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ« ، دست به دعا بر مى‏داريم و ملتمسانه مى‏گوييم: »رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا« ، و آنگاه مى‏خوانيم: »وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ« : آل عمران /  ۱۴۴، انعام /  ۹۸، آل عمران /  ۱۴۸ ۱۴۷ ۸.  ۱۷. بگذار هر كس حقيقتِ خود را نشان دهد اتمام حجت خداوند متعال درباره ولايت تا آنجا پيش خواهد رفت كه خبيث و طيب از يكديگر جدا شوند، و بدون آنكه خداوند آنان را نشان دهد با گفتار و اعمالشان خود را معرفى كنند و اقرارنامه خود را امضا نمايند. اين يك سنت الهى است كه در خطابه غدير براى اشاره به آينده غدير مطرح شده است: »ما كانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ« : آل عمران /  ۱۷۹.  ۱۸. پيامبرصلى الله عليه وآله منادى ولايت در غدير بود ايمان به ولايت در واقع ايمان به خداست، چرا كه منادى ايمان پيامبرِ اوست كه نداى ولايت را در غدير از طرف خدا اعلام فرمود. از اينجاست كه در دعاهاى غدير مى‏خوانيم: »رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِياً يُنادِى لِلْإِيمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا« : آل عمران /  ۱۹۴ ۱۹۳.  ۱۹. سقيفه لعنت شده و عقبگرد كننده آنچه در غدير براى ايمان و اعتقاد عرضه شد نور بود كه از آن بركت مى‏باريد. آنان كه آمادگى پذيرش آن را نداشتند لايق سيلى محكم الهى بودند چنانكه رويشان به عقب برگردد، و مستحق لعنت الهى بودند همانند اصحاب سبت كه براى فرار از دستور الهى از هيچ حيله‏اى فرو گذار نكردند. پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير به صراحت فرمود كه منظور از اين ملعونين گروهى از اصحابم هستند كه از ذكر نام آنان خوددارى مى‏كنم و قسم ياد كرد كه اين آيه درباره آنان نازل شده است:  »آمِنُوا بِما نَزَّلْنا مُصَدِّقاً لِما مَعَكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَطْمِسَ وُجُوهاً فَنَرُدَّها عَلى أَدْبارِها أَوْ نَلْعَنَهُمْ كَما لَعَنَّا أَصْحابَ السَّبْتِ« : نساء /  ۴۷.  ۲۰. دشمنان حسود غدير آرزوى محال داشتند خداوند براى امامان معصوم‏عليهم السلام درياى علم را با عظمت آميخته، و اين گونه فضيلتى به ايشان عنايت فرموده كه هيچ كس را قدرت دست يافتن به آن نيست؛ و همين عجز است كه حسدها را بر مى‏انگيزد. درباره دشمنان غدير به اين نكته قرآنى اشاره شده است:  »أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَيْنا آلَ إِبْراهِيمَ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ آتَيْناهُمْ مُلْكاً عَظِيماً« : نساء /  ۵۴ .  ۲۱. غدير يعنى معرفى »اولو الامر« در غدير »اولو الامر« بعد از پيامبرصلى الله عليه وآله تا روز قيامت تعيين شدند، تا طمع‏ها يك باره قطع شود و همه بدانند كه در اين باره جاى مطرح كردن هوس‏ها نيست. جالب است كه در همان آغاز سفر غدير در مدينه اين آيه نازل شد و بارها در اتمام حجت‏ها و نيز دعاهاى غدير به عنوان موضوع اصلى غدير از آن سخن به ميان آمد كه غدير براى تفسير اين آيه است: »يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ« : نساء /  ۵۹ .  ۲۲. سقيفه خود را صاحب اختيار مطلق قرار داد آنان كه مردم را از راه ولايت منحرف و گمراه كردند ولايت خود را به جاى ولايت معصومين‏عليهم السلام به مردم قبولاندند و به راحتى آنان را مورد امر و نهى قرار دادند و به اطاعت خود وا داشتند. در دعاهاى روز غدير از شر چنين شياطينى به خدا پناه برده شده كه در قرآن نقل قول آنان شده است: »وَ لَأُضِلَّنَّهُمْ ... وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذانَ الْأَنْعامِ وَ لَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَ مَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْراناً مُبِيناً. يَعِدُهُمْ وَ يُمَنِّيهِمْ وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيْطانُ إِلا غُرُوراً« : نساء /  ۱۲۰  - ۱۱۷.  ۲۳. سقيفه كفرى غير قابل هدايت است آنچه در سقيفه اتفاق افتاد قابل عفو و بخشش الهى نيست، چرا كه كفرى روى كفر ديگر و زياده بر كفر اول است. از اينجاست كه خداوند مُهر »غير قابل هدايت« را بر آن زده آنجا كه مى‏فرمايد:  »إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلاً« : نساء /  ۱۳۷.  ۲۴. صحيفه در قعر آتش اگر منافقين در پست‏ترين درجه آتش قرار دارند اصحاب صحيفه -  كه سردمداران نفاق هستند -  در قعر جهنم در چاه ويل قرار خواهند داشت، كه خداوند عذابى بدتر از آن خلق نكرده است. اين مهم را پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه غدير با تفسير اين آيه مطرح فرموده كه »إِنَّ الْمُنافِقِينَ فِى الدَّرْكِ الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ« : نساء /  ۱۴۵.  ۲۵. »رضيت« يعنى غير غدير قبول نيست! اينكه دين خدا يكى است يعنى غير آن پذيرفته نيست و دقيقاً مفسر »رَضِيتُ لَكُمُ« است، يعنى خدا به دين ديگرى راضى نيست. اين را آيه‏اى كه اثناى خطابه غدير نازل شد به خوبى بيان مى‏كند: »الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً« ، و آيه‏اى كه در اين خطبه تفسير شد مؤكد مى‏نمايد: »وَ مَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِى الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِينَ« : مائده /  ۳، آل عمران /  ۸۵ .  ۲۶. ميثاقى كه نبايد فراموش كرد آنان كه در غدير سمعاً و طاعةً گفتند و سپس پيمان خود را شكستند، چه عذرى به درگاه الهى خواهند داشت روزى كه خدا آن پيمان را به يادشان آوَرَد؟! در دعاها و زيارات قرآنىِ غدير از آن ميثاق به عنوان پيمانى كه نبايد آن را به فراموشى سپرد ياد شده همان گونه كه در آغاز حركت از مدينه ميثاق روز ازل با نازل شدن اين آيه به مردم يادآورى شد كه »وَ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ مِيثاقَهُ الَّذِى واثَقَكُمْ بِهِ« : مائده /  ۸ ۷ .  ۲۷. نذير و بشير در غدير معرفى شدند خدايا تو را شكر كه روز قيامت براى دشمنان ولايت عذرى باقى نگذاشتى كه بگويند براى ما بشير يا نذيرى نيامد. پيامبرصلى الله عليه وآله از فراز منبر غدير با صداى بلند اعلام كرد كه من نذيرم و على بشير است و به اين آيه اشاره داشت كه »أَنْ تَقُولُوا يوم القيامة ما جاءَنا مِنْ بَشِيرٍ وَ لا نَذِيرٍ فَقَدْ جاءَكُمْ بَشِيرٌ وَ نَذِيرٌ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدِيرٌ« : مائده /  ۱۹.  ۲۸. نشانه‏هايى از صاحب اختيار مردم صاحب اختيار ما تعيين شده، و خداوند مى‏خواهد با علائم مختلفى او را به ما نشان دهد. آن شخص با عظمتى كه در حال ركوع زكات مى‏دهد با اين علامت معرفى شده تا راه توطئه‏ها بسته شود. در اتمام حجت‏هاى قرآنى غدير بارها آيه‏اى مطرح شده كه در آغاز سفر غدير در مدينه نازل شد تا نشان دهد براى چه بار سفر بسته‏اند: »إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ« : مائده /  ۵۵ .  ۲۹. ولايت پذيران حزب خدايند خدا در اين جهان گروهى را براى خود برگزيده و نام حزب اللَّه را براى آنان تعيين كرده است. آنان كسانى‏اند كه ولايت را پذيرفته‏اند و نزد خداوند غالب هستند. اين ولايت پذيرى در خطابه غدير با تفسير آيه قرآن مطرح شده كه مى‏فرمايد: »وَ مَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ« : مائده /  ۵۶ .  ۳۰. آيه »تبليغ« تابلوى قرآنى غدير خداوند با دستور »بَلِّغْ« و نازل كردن عظيم‏ترين حكم خود، پيامبرش را در برابر »فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ« در صورت عدم اجراى آن قرار داد، ولى اگر ضمانت »يَعْصِمُكَ« نبود هرگز اجراى چنين امرى با آن همه توطئه امكان نداشت. به همين جهت بود كه در نزديكى غدير به عنوان آغاز برنامه‏اى عظيم اين آيه نازل شد و به عنوان تابلوى ابدى غدير در قرآن شناخته شد:  »يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ« : مائده /  ۶۷ .  ۳۱. زلال ولايت را پاكيزه از ظلم حفظ كنيم اعتقاد به ولايت على‏عليه السلام نبايد با ظلم آلوده گردد و چهره زيباى آن بايد هميشه شفاف بماند. اين تأكيدى بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله در توصيف دوستان غدير فرمود و به اين آيه اشاره نمود كه »الَّذِينَ آمَنُوا وَ لَمْ يَلْبِسُوا إِيمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِكَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ« : انعام /  ۸۲ .  ۳۲. با چشم باز بايد راه راست را ديد خداوند براى معرفى صراط مستقيم بيش آنچه بشر را كفايت مى‏كرده معرف در برابر او قرار داده، تا آنجا كه گويا راه جلوى چشم اوست و با اشاره »هذا« مى‏توان آن را نشان داد. با اين چراغ هدايت دليلى براى پيروى از راه‏هاى ديگر نمى‏ماند و عذرى براى تفرقه و چندگانگى در دين خدا پذيرفته نخواهد بود.  به همين جهت است كه در خطابه غدير با استشهاد به اين آيه قرآن راه ولايت به مردم نشان داده شده و با اشاره »هذا« فرموده است: »وَ أَنَّ هذا صِراطِى مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ« : انعام /  ۱۵۳.  ۳۳. شكر نعمت ولايت ابدى است خدا را شكر كه ما را به ولايت رهنمون گشت كه اگر او هدايت نمى‏فرمود چگونه به چنين نعمت عظمايى راه مى‏يافتيم؟ اين حقيقتى است كه با تمام وجود به آن اقرار مى‏كنيم به خصوص وقتى توطئه‏هاى شكننده سقيفه را مطالعه كنيم. براى همين است كه پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه غدير از مردم مى‏خواهد اين آيه شكرانه را بر زبان جارى كنند: »الْحَمْدُ للَّهِ الَّذِى هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ« : اعراف /  ۴۳. ۳۴. غدير بهشت دنيا و آخرت است آنان كه با ديدن غلبه ظاهرى سقيفه باز هم به آن پشت پا زدند و جز راه اهل‏بيت‏عليهم السلام هيچ دينى را نپذيرفتند، حقاً لايق بهشتند تا روزهاى خوش خود را با امان از هر ترسى در جوار پروردگار آغاز كنند؛ چنان كه در خطبه غدير اين وعده قرآنى با اشاره به اين سه آيه مطرح شد: »ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ« ، »ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنِينَ« و »سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدِينَ« : اعراف /  ۴۹، حجر /  ۴۶، زمر /  ۷۳.  ۳۵. غدير روز روشن شدن نور ولايت ولايت على‏عليه السلام نورى است كه به دست پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شده و پروانگانش بى‏اختيار به سوى آن كشيده مى‏شوند، همان گونه كه خفاشان نور گريز از آن فرار مى‏كنند، چنان كه در خطابه غدير اين آيه به ولايت تفسير شده كه مى‏فرمايد: »فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِى أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ« : اعراف /  ۱۵۷.  ۳۶. ولايت همراه پيمان‏نامه توحيد است اين باور يك شيعه است كه آنچه در غدير اتفاق افتاد در واقع يادآورى اعتقادى بود كه در روز »أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ« پيمان آن از مردم گرفته شد. روزى كه در متن قرآن از آن ياد شده و در دعاهاى غدير محتواى آن تبيين شده كه ولايت هم مانند توحيد در آن روز به مردم عرضه شده و به عنوان يك پيمان از ياد شده است، آنجا كه مى‏فرمايد: »وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِى آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ« : اعراف /  ۱۷۲.  ۳۷. هدايت و عدالت فقط در امامان معصوم‏عليهم السلام تشخيص حقيقت صد در صد و سپس هدايت مردم طبق آن و اجراى عدالت بر اساس آن فقط براى كسانى ممكن است كه خداوند حق را آن گونه هست به آنان نشان داده و چنين ضمانتى را درباره آنان داده است. خطبه غدير امامان معصوم‏عليهم السلام را صاحب چنين مقامى مى‏داند كه در متن قرآن از آن سخن به ميان آمده است: »وَ مِمَّنْ خَلَقْنا أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ« : اعراف /  ۱۸۱. ۳۸. غدير بشارتى بود و انذارى! مردم بايد بدانند كه غدير از يك سو بشارتى بود به دست پيام‏آور نيكى‏ها كه بهشت خالص را تقديم پيروانش نمود، و از سوى ديگر انذار و ترساندن بود درباره آنچه كه از دست دادنش جهنم خالص را براى منكرينش به دنبال داشت. اين را پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه غدير با اشاره به متن آيه قرآن مطرح فرمود: »إِنْ أَنَا إِلا نَذِيرٌ وَ بَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ« : اعراف /  ۱۸۸.  ۳۹. مقابله با عذاب از تفكر دشمنان غدير است نه تنها هر انسانى تفكر حارث فهرى را شنيده از تعجب به تحير رسيده، بلكه تعجب‏انگيز بودن آن به حدى بوده كه خداوند عين گفتار او را در متن قرآن منعكس كرده است. چگونه مى‏شود كسى عذاب را در صورت حق بودن طرف مقابل براى خود بخواهد؟! اين مرگى فراتر از جاهليت به نظر مى‏آيد كه بارها در اتمام حجت‏هاى قرآنى غدير سخن از آن به ميان آمده، و خدا به همين جهت عين واقعه را در قرآن آورده است: »وَ إِذْ قالُوا اللَّهُمَّ إِنْ كانَ هذا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِنْدِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ أَوِ ائْتِنا بِعَذابٍ أَلِيمٍ« : انفال /  ۳۲.  ۴۰. رحمتِ ولايت به دست پيام‏آورِ رحمت پيامبرِ رحمتى كه در حضورش عذاب الهى نازل نمى‏شود، غديرِ رحمت را براى ما به ارمغان آورد. حارث فهرى با آن درخواست عذاب كه در محضر پيامبرصلى الله عليه وآله نمود، با اين آيه قرآن روبرو شد كه تا تو در ميان آنان هستى عذاب نازل نخواهد شد، و اين گونه شد كه وقتى حارث از محضر حضرت بيرون آمد سنگ آسمانى بر سرش فرود آمد. آن روز خداوند اين آيه را نازل كرد كه »وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ« : انفال /  ۳۳.  ۴۱. پذيرش انتخاب الهى آخرين امتحان انسان‏هاست غدير در يك نگاه مطرح كردن امتحان نهايىِ امت بود، كه بايد نشان دهند آيا هنوز در فكر انتخاب كسى غير از منتصب خدا و رسولش هستند يا خواسته خدا را بر هر انتخابى مقدم مى‏دارند؟ اين تابلو در آغاز سفر از مدينه به سوى مكه بر سر در غدير زده شد تا همه بدانند به كجا و تا كجا مى‏روند و خدا تا پاسخ اين سؤال را نگيرد هيچ بنده‏اى را رها نخواهد كرد.  در اين باره در مدينه اين آيه نازل شد: »أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لا الْمُؤْمِنِينَ وَلِيجَةً« ؛ و بعد از اعمال حج به عنوان آغاز سفر غدير و اعلام آمادگى براى امتحان الهى اعلام گرديد: »أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ« : توبه /  ۱۶، عنكبوت /  ۲.  ۴۲. بهشت و رحمت و رضايت، تقديمى خدا به غديريان اينان كه بشارت رحمت را از خداوند دريافت مى‏كنند جز پيروان غدير نيستند كه پيامبرصلى الله عليه وآله درجه عظيم آنان و بشارت پروردگار در حق ايشان را با تفسير اين آيات قرآن از فراز منبر غدير اعلام فرمود:  »الَّذِينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِى سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْفائِزُونَ. يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ مِنْهُ وَ رِضْوانٍ وَ جَنَّاتٍ لَهُمْ فِيها نَعِيمٌ مُقِيمٌ« : توبه /  ۲۱ ۲۰.  ۴۳. چشمِ ديدن على‏عليه السلام را نداشتند على‏عليه السلام آن قدر به پيامبرصلى الله عليه وآله نزديك بود كه در هر صبح شام با آن حضرت خلوتى داشت، و اين بر ديگران گران مى‏آمد تا جايى كه نسبت پيامبر و على‏عليهما السلام را »سرا پا همه گوش« نام نهادند! در حالى كه منافقين از يك ارتباط الهى رنج مى‏بردند خداوند با آيه مباهله نسبت بين آن دو بزرگوار را جان و نفس يكديگر اعلام كرد.  در خطابه غدير پيامبرصلى الله عليه وآله رسماً اين بى‏تحملى آنان را با قرائت آيه قرآن اعلام كرد كه مى‏فرمايد: »وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِىَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ« : توبه /  ۶۱ . ۴۴. از بهشت تا رضوان اكبر براى شيعيان پيامبرصلى الله عليه وآله در غدير مى‏خواست به همه بفهماند كه بهشت و رضايت الهى فقط در انتظار شيعيان على‏عليه السلام است، و بدون ولايت هر عملى بى‏ارزش است. اين بود كه در مراسم غدير مؤمنين در اين آيه را به شيعيان على‏عليه السلام تفسير كرد:  »وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً فِى جَنَّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ« : توبه /  ۷۲.  ۴۵. قَسَم كافران خنده‏آور است دشمنان غدير هم كافر شدند، هم كفر گفتند، و هم قسم ياد كردند كه كفر نگفتند! خداوند هم خبر آنان را در متن قرآن منعكس كرد تا آنان كه در آينده‏هاى تاريخ با اين ترفند مردم را گول مى‏زنند بدانند كه خداوند هشدار لازم را درباره‏شان به مؤمنين داده است. در روز غدير نازل شدن اين آيه گوياى همه چيز بود كه »يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ« : توبه /  ۷۴.  ۴۶. از پايدارى بر ولايت تا »قدم صدق« پايدارى بر ولاى اهل‏بيت‏عليهم السلام در حالى كه سقيفه تمام توان خود را براى نابودى آن به كار گرفته بشارت »قَدَم صِدق« در آخرت را به دنبال دارد. آن روز كه قدم‏هاى بسيارى خواهد لغزيد سربلندى در پيشگاه پروردگار خواسته‏اى است كه با هيچ قدرتى قابل به دست آمدن نيست، مگر آنكه ولاى على‏عليه السلام را به درگاه الهى تقديم كنيم. اين است كه در دعاهاى غدير قدم صدق در قيامت را از خدا مى‏خواهيم و به اين آيه اشاره داريم: »وَ بَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ« : يونس‏عليه السلام /  ۲.  ۴۷. عجله دشمن غدير براى عذاب جاى تعجب از حارث فهرى فقط از اين جهت نبود كه با انكار حق از خدا درخواست عذاب مى‏كرد، بلكه عجله او و حِدّت گفتارش تعجب برانگيزتر بود. خداوند درباره اين رفتار او آيه جداگانه‏اى نازل كرد و او را توبيخ كرد كه چرا در حالى كه مردم در خير عجله دارند اين منافق در عذاب عجله مى‏نمايد: »وَ لَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِىَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ« ؛ و وقتى عذاب نازل شد خطاب آمد: »أَ فَبِعَذابِنا يَسْتَعْجِلُونَ« ، و سپس اعلام شد كه »سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِعٍ« : يونس۱۱، شعراء /  ۲۰۴  - ۲۰۱، معارج /  ۳  - ۱.  ۴۸. تعيين خدا تغييرناپذير است مقام ولايت مانند قرآن است كه قابل تغيير و تبديل نيست، و سرّ تعيين الهى همين است كه حقيقت محض را به ميدان مى‏آورد و مانند بشر هر روز تغيير فكر نمى‏دهد. اين است كه وقتى منافقين از هر حيله‏اى عاجز مى‏شوند و مسئله تبديل مقام امامت را به ميان مى‏آورند از قرآن پاسخ مى‏شنوند كه »قُلْ ما يَكُونُ لِى أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقاءِ نَفْسِى إِنْ أَتَّبِعُ إِلا ما يُوحى إِلَىَّ« : يونس /  ۱۵.  ۴۹. امامان غدير هدايت الهى دارند امامان غدير چون هدايت الهى دارند نيازى به هدايت شدن ندارند. چنين رهبرانى را خداوند در غدير براى هدايت مردم معرفى فرمود كه با ضمانت الهى به حقِ ناب هدايت مى‏كنند. اينجاست كه هر هدايت كننده‏اى را در دنيا نشان دهند كسى خواهد بود كه با هدايت ديگرى راه يافته و بدون او راه را پيدا نمى‏كرد، به جز معصومين‏عليهم السلام كه هدايتشان از طرف ذات مقدس ربوبى است.  براى همين پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير با اشاره به آيه قرآن مردم را از سركشى در برابر ولايت على‏عليه السلام بازداشت و اين آيه را مورد اشاره قرار داد: »أَ فَمَنْ يَهْدِى إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّى إِلا أَنْ يُهْدى« : يونس /  ۳۵.  ۵۰ . ترس و حزن اهل سقيفه در برابر شادمانى اهل غدير روز قيامت ترس منافقين از عذابى كه مى‏بينند با حزنى آميخته مى‏شود كه به خاطر از دست دادن نعيمِ بهشت بر آنان عارض مى‏شود. آنجا نوبت آن است كه پيروان غدير روز بى غم خود را در بهشت آغاز كنند. پيامبرصلى الله عليه وآله از فراز منبر غدير بشارت اين شادمانى غديريان را با اشاره به اين آيه قرآن اعلام كرد كه مى‏فرمايد: »أَلا إِنَّ أَوْلِياءَ اللَّهِ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ« : يونس /  ۶۲ . ۵۱ . از وظيفه غديرى خود هراس نداشته باشيم جاى تعجب آن است كه به جاى قدردانى از خدا و پيامبرصلى الله عليه وآله به خاطر غدير، انتظار گنج قارون و حضور ملائكه را داشتند. اگر چه سينه هر مؤمنى از شنيدن چنين برخوردى تنگ مى‏شود، ولى انجام وظيفه هيچ گاه از ما ساقط نمى‏شود. اين را خدا در نزديكى غدير با نزول آيات قرآن اعلام كرد: »فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ أَنْ يَقُولُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ كَنْزٌ أَوْ جاءَ مَعَهُ مَلَكٌ« : هود /  ۲۴  - ۱۲.  ۵۲ . غديريان از كمى افراد وحشت ندارند هميشه تاريخ نشان داده كه مؤمنين در اقليت‏اند و نبايد به خاطر اين قلت ترديد به دل راه دهند يا از وظيفه خود هراسناك شوند. غدير و ولايت نيز از اين كلى مستثنى نيست چنان كه در دعاهاى غدير با اشاره به آيه قرآن به اين مطلب تصريح شده است كه »وَ ما آمَنَ مَعَهُ إِلا قَلِيلٌ« ، همان گونه كه در خطبه غدير به نفى اكثريت تصريح شده و به اين آيه قرآن اشاره شده كه »وَ لَقَدْ ضَلَّ قَبْلَهُمْ أَكْثَرُ الْأَوَّلِينَ« : هود /  ۴۰، صافات۷۱.  ۵۳ . از در خانه ولايت كجا برويم؟! جا دارد منكرين ولايت به سردمداران خود بگويند: اكنون كه حجت غدير بر همه تمام و رحمت واسعه آن فراگير است، اگر ولايت على‏عليه السلام را رها كنيم پس كجا برويم؟ اگر درِ خانه خدا اينجاست، با سرپيچى از فرمان او چه كسى را براى راه خدا پيدا كنيم؟ آيا اين جز ضرر نقد چيز ديگرى است؟ در دعاهاى غدير اين مفهوم بلند را با اقتباس از اين آيه قرآن به ما آموخته‏اند كه »قالَ يا قَوْمِ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّى وَ آتانِى مِنْهُ رَحْمَةً فَمَنْ يَنْصُرُنِى مِنَ اللَّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَما تَزِيدُونَنِى غَيْرَ تَخْسِيرٍ« : هود /  ۶۳ .  ۵۴ . دشمنان غدير جز جهنم لايق هيچ نيستند دشمنان ولايت به جرم شقاوت بايد خود را براى صداى وحشتناك جهنم و شعله‏هاى خيره‏كننده آن آماده كنند. خداوند عذاب را براى چنين اشقيايى قرار داده چرا كه لياقت بهشتِ ولايت را ندارند. در خطبه غدير پيامبرصلى الله عليه وآله با اعلان اين مطلب به اين آيه اشاره كرد كه »فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِى النَّارِ لَهُمْ فِيها زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ« : هود / ۱۰۶. ۵۵ . با بصيرت كامل همه را به غدير دعوت مى‏كنيم راه روشن غدير آن قدر واضح است كه به راحتى مى‏توان بدان اشاره كرد، و آن قدر مطمئن است كه با بصيرت كامل مى‏توان آن را ضابطه دعوت به سوى خداوند قرار داد. اين بدان جهت است كه ولايت ادامه راه توحيد است و از هر گونه شرك و كفرى بيزار است. اين شعارى است كه در دعاها و زيارات غدير با اقتباس از اين آيه قرآن اعلام شده است: »قُلْ هذِهِ سَبِيلِى أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِى وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ« : يوسف /  ۱۰۸.  ۵۶ . منذر و هادى راه هدايت را تا غدير رساندند صراط مستقيم فراز و نشيب‏هاى انذار را پشت سر گذاشت، تا در سراشيبى هدايت قرار گرفت. اين بود كه قرآن عنوان »منذر« را به پيامبرصلى الله عليه وآله و عنوان »هادى« را به على بن ابى‏طالب‏عليه السلام داد، و همين عنوان را پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير تفسير كرد و در دعاهاى غدير با استناد به همين آيه ارتباط اعتقادى آن مطرح شد كه مى‏فرمايد: »إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ« : رعد /  ۷.  ۵۷ . سلام بر صبر در راه ولايت على‏عليه السلام صبر عظيمى بر اهل ولايت على‏عليه السلام گذشته تا به امروزِ آن رسيده است. اين بدان معنى است كه صراط مستقيم، هم دشمنان بسيار دارد و هم طى كردن آن فراز و نشيب‏هاى بسيارى را در پيش دارد. اين چنين است كه هنگام ورود به بهشت ملائكه با سلامى بر صبر به استقبال شيعيان على‏عليه السلام مى‏آيند. اين را هنگامى كه سنگ آسمانى بر فرق دشمن غدير فرود آمد پيامبرصلى الله عليه وآله با تضمين اين آيه قرآن در كلام خويش فرمود: »سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ« : رعد /  ۲۴ ۲۳.  ۵۸ . غدير پايدار است اگر چه همه كافر شوند حارث فهرى خيال مى‏كرد اگر او غدير را نپذيرد همه چيز تمام شده است. منافقينِ همفكر او هم خيال مى‏كردند خدا نيازمند پذيرشِ آنان است. اما وقتى سنگ آسمانى نازل شد فهميدند چنين خبرى نيست و پيامبرصلى الله عليه وآله اعلام كرد كه اگر همه اهل عالم كافر شوند خداوند از آنان بى‏نياز است و به اين آيه اشاره كرد كه مى‏فرمايد: »إِنْ تَكْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِى الْأَرْضِ جَمِيعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِىٌّ حَمِيدٌ« : ابراهيم‏عليه السلام /  ۸ .  ۵۹ . دشمن غدير جبّار عَنود است دشمن غدير خودش به استقبال عذاب رفت و اين باب را گشود، اما خداوند چنان دهان او را پر از خاك كرد و بينى او را به خاك ماليد كه تكبر آنان را شكست و كينه پنهان آنان را به همه نشان داد، تا بدانند غدير شكست ناپذير است و هيچ جبارِ متكبرى را ياراى مقاومت در برابر آن نيست. اين آيه به محض نزول عذاب به درخواست آن متكبر كينه‏توز نازل شد كه »وَ اسْتَفْتَحُوا وَ خابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ« : ابراهيم‏عليه السلام /  ۱۷  - ۱۵.  ۶۰ . شيطان دست بردار نيست! بندگانى كه حق بندگى را ادا كرده‏اند پذيرندگان ولايت على‏عليه السلام هستند؛ اما شيطان آرام ننشسته و در صدد لكه‏دار كردن چهره منزّه آنان است. براى خدا بسيار آسان است كه هر قدرتى را از شيطان سلب كند، ولى امتحان الهى براى تعيين درجات شيعيان همچنان ادامه دارد. اين است كه عده‏اى همچنان در معرض دام‏هاى شيطان قرار دارند. اين آيه با مطرح شدن در دو قسمت از مراسم غدير -  يكى هنگام اعلان ولايت و ديگرى هنگام نزول سنگ آسمانى -  اين هشدار را به ما داد كه »إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ« : حجر /  ۴۲.  ۶۱ . راه غدير بدون توجه به مستهزئين ادامه خواهد يافت يك شيعه بايد بداند كه باورهايش مورد استهزاى عده‏اى و انكار عده‏اى ديگر قرار خواهد گرفت، و نبايد از اين همه وحشت داشته باشد. ما بايد با پشتوانه الهى به كار خود ادامه دهيم؛ چون از امرى عظيم سخن مى‏گوييم كه خود پيامبرصلى الله عليه وآله نيز هنگام ابلاغ آن مورد استهزا و انكار قرار گرفت.  آن روز خداوند با دستورِ »بَلِّغْ« و »فَاصْدَعْ« و با ضمانتِ »يَعْصِمُكَ« و »كَفَيْناكَ« به او دستور ادامه راه و بى‏توجهى به حركات دشمنان را داد چنانكه اين دو آيه در نزديك‏ترين مرحله به غدير نازل شد: »فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ، إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ« . دقيقاً به همين جهت نيز نگرانى را از قلب پيامبرش مى‏زدايد و او را از تأسف به حال منكرين ولايت باز مى‏دارد، آنجا كه به او مى‏فرمايد: »فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلى آثارِهِمْ إِنْ لَمْ يُؤْمِنُوا بِهذَا الْحَدِيثِ أَسَفاً« : حجر /  ۹۵ ۹۴، كهف /  ۶ .  ۶۲ . متكبران در برابر غدير درهاى جهنم را باز كردند! اصحاب صحيفه متكبران در برابر ولايت بودند كه همچون شيطان جهنم و غضب الهى و هر بدبختى را براى خود و ديگران خريدند، اما حاضر به تسليم در برابر صاحب ولايت نشدند. خداوند هم با اين آيه كه پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير مطرح فرموده درهاى جهنم را به روى آنان باز كرد: »فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ« : نحل /  ۲۹.  ۶۳ . انكار ولايت پس از شناخت آن جرم عظيم است به حكم »أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى« نعمتى با عظمت‏تر از ولايت نيست. اكنون آنان كه با آن خطابه مفصل آن را شناختند و سپس به گونه‏اى آن را انكار كردند كه گويى هرگز در غدير نبوده‏اند يا در غدير سخنى گفته نشده، اينان جز با مُهر كفر بر پيشانى و آيه‏اى كه ابعاد اين جنايت را نشان دهد چه توشه‏اى براى خود آماده كرده‏اند، آنجا كه مى‏فرمايد: »ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ« .  در درجه بعدى مى‏فرمايد: »يَعْرِفُونَ نِعْمَتَ اللَّهِ ثُمَّ يُنْكِرُونَها وَ أَكْثَرُهُمُ الْكافِرُونَ« . آيا به اينان خطاب نشد كه »لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلاً« ؟ آيا به اينان گفته نشد: »وَ لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلاً بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها« ؟ تكاثر /  ۸ ، نحل /  ۹۴  - ۹۱ ۸۳.  ۶۴ . تصميم نهايى ولايت را زود بايد گرفت بايد مطمئن بود كه چراغ هدايت غدير آن قدر روشن است كه هر كس بايد تا فرصت باقى است درباره آن تصميم خود را بگيرد، چرا كه نفع و ضرر اين تصميم به خود او باز مى‏گردد. به همين جهت پيامبرصلى الله عليه وآله در پايان خطابه‏اش در غدير از مردم پرسيد: اكنون چه مى‏گوييد؟ و بدون آنكه منتظر پاسخ كسى بماند اين آيه شريفه را تلاوت فرمود: »مَنِ اهْتَدى فَإِنَّما يَهْتَدِى لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّما يَضِلُّ عَلَيْها« : اسراء /  ۱۵.  ۶۵ . ما را با امام غدير محشور فرما ! اين واضح‏ترين نتيجه غدير است كه پس از نشان دادن امام غدير خداوند مى‏فرمايد »يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ« ؛ و واقعاً مشكل است محشور شدن با امامانِ سقيفه و بنى‏اميه و بنى عباس در قيامت!! عاقبت محشور شدن با چنين سردمدارانى روشن است، چرا كه اينان حتى امور دنياى مردم را نتوانستند اصلاح كنند، تا چه رسد به آخرت كه نه تنها خود بلكه عده‏اى را همراه خود به مهمانى جهنم خواهند برد: اسراء /  ۷۱.  ۶۶ . عذابى عجيب براى دشمن ولايت ظلم در حق غدير انكار ولايت على‏عليه السلام و مخالفت با امر اوست. عذاب چنين ظلمى عقاب معمولى نخواهد بود، بلكه عذابى است غير عادى به بلنداى ابديت و خلود. اين را پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير به عنوان عاقبتى غير قابل گريز براى دشمنان على‏عليه السلام اعلام كرد و آن را حتمى دانست، و به اين آيه اشاره كرد كه »قالَ أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذاباً نُكْراً« : كهف /  ۸۷ .  ۶۷ . ملائكه به استقبال دوستان غدير مى‏آيند منزلت يك اعتقاد را آن روز كه مردم براى حسابرسى جمع مى‏شوند مى‏توان فهميد. در حالى كه خلق اولين و آخرين خود را براى حساب آماده مى‏كنند و از عاقبت نامعلوم بر خود مى‏لرزند، ملائكه به پيشواز غديريان مى‏آيند و آنان را با سلام و درود وارد بهشت مى‏نمايند. اين وعده را پيامبرصلى الله عليه وآله از فراز منبر غدير با اشاره به اين آيه داد كه »لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَرُ وَ تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ هذا يَوْمُكُمُ الَّذِى كُنْتُمْ تُوعَدُونَ« : انبياءعليهم السلام /  ۱۰۳. ۶۸ . اطاعت و خشيت و تقوا و فلاح در غدير است پذيرفتن ولايت و صاحب اختيارى معصومين‏عليهم السلام، هم تسليم در برابر فرمان خدا و هم اطاعت از پيامبرصلى الله عليه وآله و هم ترس از عظمت پروردگار و هم بالاترين مظهر تقوا و هم رستگارى كامل عيار است. اشاره به يك آيه قرآن در خطابه غدير همه اين ثمرات غديرى را به ما خاطر نشان كرد كه »وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَخْشَ اللَّهَ وَ يَتَّقْهِ فَأُولئِكَ هُمُ المفلحون« : نور /  ۵۲ .  ۶۹ . امتى كه در پى رهبران لعنت شده رفت براى يك امت بسيار مهم است كه پيامبرش نسبت به آمدن امامان دعوت كننده به آتش به آنان هشدار دهد. اين بدان معناست كه آينده‏اى وحشتناك در انتظار مسلمانان است و گذشته از شيطان و نفس اماره و نيروهاى ظاهرىِ كفر، رهبران آتش رسماً امور را به دست خواهند گرفت و مردم را علناً به سوى جهنم فرا خواهند خواند. آيا اين دعوت كنندگان به آتش جز سقيفه و ادامه دهندگان راه آن هستند؟ اگر راه پيامبرصلى الله عليه وآله راه بهشت است آيا اينان جز خلاف آن حضرت راه ديگرى هم رفتند؟  اين هشدار نبوى در متن خطبه با اشاره به اين آيه قرآن بود كه مى‏فرمايد »وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ« ، و با اين عاقبت شوم معرفى شدند كه »وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ لا يُنْصَرُونَ« . آنگاه قبل از آمدنشان به همه اعلام شد كه »وَ أَتْبَعْناهُمْ فِى هذِهِ الدُّنْيا لَعْنَةً« ، و به دنبال آن اعلام گرديد: »وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ هُمْ مِنَ الْمَقْبُوحِينَ« : قصص /  ۴۲ ۴۱.  ۷۰. با انتخاب خدا، بشر را چه حقى؟ جايى كه خدا انتخاب كرده پر واضح است كه بشر حق انتخاب ندارد، و گرنه خدا انتخاب نمى‏كرد. اين اتمام حجتى است كه ريشه غدير را تشكيل مى‏دهد و خدا در قرآن آن را گوشزد مسلمانان فرموده كه »وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ« ، و براى قطع يك باره طمع‏ها مؤمنين را نام برده و از آنان سلب اختيار فرموده و سرپيچى از انتخاب خدا و رسول را گمراهى و ضلالت واضح به شمار آورده و فرموده است: »ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبِيناً« : قصص /  ۶۸ ، احزاب /  ۳۶.  ۷۱. بيعت با على‏عليه السلام قيمتِ بهشت است بيعت با على‏عليه السلام به عنوان قبولِ ولايت و مقام اميرالمؤمنينىِ او بهشت را تقديم صاحب آن مى‏كند. اين بدان معنى است كه ايمان و عمل صالح كه نتيجه‏اش بهشت است ولايت على بن ابى‏طالب‏عليه السلام است. اين پيام قرآنى را پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه غدير با اشاره به اين آيه بيان داشت كه »إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِيمِ« . لذت اين بهشت آنگاه تكميل شده كه در خطبه به آيه قرآن اشاره شده: »فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ وَ أَنْتُمْ فِيها خالِدُونَ« : لقمان /  ۸ ، زخرف /  ۷۱.  ۷۲. قرآن لغتنامه معناى »مولى« است لغتنامه براى معناى »مولى« در »مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ« متن قرآن است. اگر معناى »النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ« درباره پيامبرصلى الله عليه وآله براى مسلمانان روشن است چرا اين گونه بر سر معناى آن درباره جانشين پيامبرشان شك مى‏كنند؟! پيداست كه در اين كلمه مشكلى وجود ندارد، بلكه درباره صاحب چنين مقامى كه على بن ابى‏طالب‏عليه السلام است دل‏هاى آكنده از نفاق قابليت پذيرش را ندارند: احزاب /  ۶ .  ۷۳. آب در آسياب ابليس نريزيم خدايا، ما را از كسانى قرار مده كه شيطان را خشنود مى‏كنند. او از اينكه بتواند گمان خود را به مرحله عمل برساند شادى مى‏كند و از انباشته شدن جهنم لذت مى‏برد. غديريان با قرار گرفتن در سايه غدير توانسته‏اند شيطان را غصه‏دار كنند، همان گونه كه طرفداران سقيفه با گام برداشتن بر ضد غدير توانسته‏اند خنده تمسخرآميز شيطان را نسبت به دين خدا و رسولان خدايى بيشتر نمايند.  اين اخطار را ما در غدير دريافت كرده‏ايم كه خداوند منافقين را با وعده‏هايى كه به ابليس داده‏اند، در يك آيه قرآن به تصوير كشيد و فرمود: »وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلا فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ« . آن روز نوبت حسرت آنان است كه در كنار منتخبين خدا اين گونه دنيا و آخرت خود را باختند و اين گفته براى آنان باقى خواهد ماند كه »يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِى جَنْبِ اللَّهِ« : سبا /  ۲۰، زمر /  ۵۶ .  ۷۴. امام غدير به علم الهى متصل است ما معتقديم امام غدير علم به همه چيز دارد و هيچ جهلى به او راه ندارد و هيچ سؤالى را بى‏پاسخ نمى‏گذارد. امامى كه صاحب اختيار مطلق مردم است بايد هم اين گونه باشد و با اتصال به درياى بيكران علم الهى بتواند علم لازم براى رفع همه نيازهاى بشر را در زمانى به بلنداى عمر دنيا داشته باشد. در غدير اين اعتقاد با پشتوانه قرآنى اعلام شد: »وَ كُلَ شَىْ‏ءٍ أَحْصَيْناهُ فِى إِمامٍ مُبِينٍ« ، و صاحب اين مقام على بن ابى‏طالب‏عليه السلام معرفى شد كه »وَ إِنَّهُ فِى أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِىٌّ حَكِيمٌ« : يس /  ۱۲، زخرف /  ۴.  ۷۵. امامت فقط در نسل پاك محمدصلى الله عليه وآله است آن امامى كه صاحب اختيار مطلق و دارنده درياى علم است بايد در نسلى پاك قرار داشته باشد، تا اين همه عظمت را با خود حمل نمايد. چه كسى جز خداوند مى‏تواند اين نسل پاك را به ما نشان دهد؟ اوست كه از بلنداى منبرِ غدير به وسيله پيامبرش آن را با استناد به قرآن به ما مى‏شناساند، آنجا كه مى‏فرمايد: »وَ جَعَلَها كَلِمَةً باقِيَةً فِى عَقِبِهِ« : زخرف /  ۲۸.  ۷۶. صحيفه بود كه كربلا را رقم زد شكى نيست كه با نوشتن صحيفه ملعونه، ماجراى احراق بيت تا واقعه كربلا يك جا رقم خورد. مهم اين است كه خداوند در برابر آنان اراده‏اى دارد و از همه اسرار آنان خبردار است، و نوشته‏هاى آنان را ثبت فرموده و اين را در متن قرآن اعلام مى‏فرمايد:  »أَمْ أَبْرَمُوا أَمْراً فَإِنَّا مُبْرِمُونَ، أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلى وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ« ، و براى اطمينان خاطر آنان مى‏فرمايد: »ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلا هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ إِلا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ« : زخرف /  ۸۰  - ۷۴ ، مجادله /  ۷. ۷۷. بيعت با دست خدا را نشكنيم بيعت با خدا تعبيرى است كه آخرين محكم كارى را درباره بيعت غدير به تصوير مى‏كشد. خداوند در اين برخورد حتى دست رحمت خود را به ميان مى‏آورد و يداللَّه را روى دست بيعت كنندگان قرار مى‏دهد. آنگاه به نتيجه گيرى مى‏پردازد: آنان كه چنين بيعتى را كه با خود خدا انجام گرفته بشكنند بر ضرر خود كار كرده‏اند و دست خود را براى روزى كه با خدا كار دارند خالى گذاشته‏اند، و آنان كه به عهد و پيمان خود وفادار بمانند خداوند اجر عظيمى به خاطر اين وفادارى به آنان عنايت خواهد كرد.  اين ضمانت در يك آيه قرآن منعكس است كه عيناً در خطبه غدير بدان استشهاد شده است: »إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً« : فتح /  ۱۰.  ۷۸. انكار غدير يعنى جلو افتادن از خدا و رسول‏صلى الله عليه وآله چرا و چگونه به خود جرئت مى‏دهند از خدا و رسول جلوتر بيفتند و با آنكه مى‏بينند در غدير همه چيز تعيين شده باز مسئله شورى و تعيين خليفه را مطرح كنند؟ اين كارها هيچ معنايى جز كنار زدن خدا و رسولش، بلكه گام برداشتن جلوتر از صاحب شريعت ندارد.  ما اگر بر سر غدير ايستاده‏ايم به خاطر آن است كه هيچ گاه به خود اجازه نمى‏دهيم حتى يك قدم از آنچه خالق ما دستور داده قدم پيشتر بگذاريم، چرا كه او را دلسوزتر از خودمان نسبت به خودمان مى‏دانيم. اين همان اتمام حجتى بود كه بلال در برابر اهل سقيفه مطرح كرد و به اين آيه استدلال كرد كه »يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَىِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ« : حجرات /  ۱.  ۷۹. اعتقاد و محبت غدير با سقيفه جمع نمى‏شود غدير با سقيفه جمع نمى‏شود و اين اصل ابدى و تغيير ناپذير است. اين بدان جهت است كه غدير از طرف خدا و سقيفه ضد خداست. دو محبت متناقض در يك دل جمع شدنى نيست و دو مبناى فكرى متضاد در يك قلب نمى‏گنجد. بايد بدانيم كه اگر نزديك‏ترين كسان ما هم از اهالىِ سقيفه باشند ما نمى‏توانيم آنان را دوست خود به حساب آوريم و پرونده‏اى براى آنان در دفتر محبتمان باز كنيم.  اين همان آيه قرآن است كه در متن خطبه غدير بدان استناد شده و مى‏فرمايد: »لا تَجِدُ قَوْماً يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ يُوادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لَوْ كانُوا آباءَهُمْ أَوْ أَبْناءَهُمْ أَوْ إِخْوانَهُمْ أَوْ عَشِيرَتَهُمْ« : مجادله /  ۲۲.  ۸۰ . منكر ولايت قابل گذشت نيست خدا نمى‏گذرد از كسانى كه ولايت على‏عليه السلام را -  پس از آن همه تأكيد و تلاش و زحمت -  انكار نمايند. منكرين ولايت در واقع به آنجا رسيده‏اند كه استغفار پيامبرصلى الله عليه وآله هم به حالشان نفعى ندارد و هرگز در درگاه خداوند پذيرفته نخواهند شد.  اين را پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير به صراحت فرمود و به اين آيه قرآن اشاره كرد كه »سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِى الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ« : منافقون /  ۶ .  ۸۱ . افشا كنندگان اسرار اسلام را بشناسيم ما بايد از خود بپرسيم: اين كدامين رازى بود كه پيامبرصلى الله عليه وآله با همسرش در ميان گذاشت و او آن را افشا كرد؟ و بايد تعجب كنيم هنگامى كه بدانيم آن سِرّ درباره ولايت على‏عليه السلام بوده و افشاى آن در چنان موقعيتى چه فتنه‏هايى را به دنبال داشته است.  آنگاه خواهيم دانست كه عايشه چه نقشى براى سقيفه ايفا كرده و چه فتنه‏هايى از اين راز نگاه نداشتن او متوجه اسلام شده است.  شايد وجود يك سوره در قرآن درباره عايشه و جوانبى كه خدا براى معرفى او به ميان آورده براى شناخت او كافى باشد، چرا كه اين آيات از صراحت عجيبى درباره او برخوردار است آنجا كه مى‏فرمايد: »وَ إِذْ أَسَرَّ النَّبِىُّ إِلى بَعْضِ أَزْواجِهِ حَدِيثاً فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَ أَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَ أَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَها بِهِ قالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هذا قالَ نَبَّأَنِىَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ« : تحريم /  ۷  - ۳.  ۸۲ . جاى هر شبهه‏اى درباره غدير بسته است خداوند با آن همه لطفى كه درباره محبوب‏ترين خلقش حضرت محمد مصطفى‏صلى الله عليه وآله دارد و با مقام عظيمى كه به او عنايت فرموده او را از هر گونه اشتباهى مُبرّى ساخته است با اين همه براى آنكه دهان شبهه‏افكنان را به طور كامل بسته باشد، درباره عزيزترين مخلوقاتش سنگين‏ترين وزنه سخن را در ترازو گذاشته و مى‏فرمايد: اگر كوچك‏ترين سخن ناگفته‏اى به خدا نسبت داده شود رگ حيات او را قطع مى‏كنيم!!  اين مطلب آنجا نازل مى‏شود كه عده‏اى با شبهه پراكنى مى‏خواهند نسبت غدير را به خداوند مورد تشكيك قرار دهند و خدا در پاسخ آنان مى‏فرمايد: »تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ . وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنا بَعْضَ الْأَقاوِيلِ . لَأَخَذْنا مِنْهُ بِالْيَمِينِ، ثُمَّ لَقَطَعْنا مِنْهُ الْوَتِينَ« : حاقه /  ۵۲  - ۴۳ .  ۸۳ . معاويه مظهرى از ضديت با غدير انعكاس يك حركت ضد غدير در متن قرآن حاكى از اهميت فوق‏العاده آن است و براى شناخت شخصى چون معاويه كافى است. معاويه در غدير با تكبر به مسخره غدير مى‏پردازد، و بلافاصله خداوند تكبر او را و پشت كردن او به خدا و رسول را در ظريف‏ترين عبارات منعكس مى‏فرمايد: »فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى، وَ لكِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى، ثُمَّ ذَهَبَ إِلى أَهْلِهِ يَتَمَطَّى« ؛ و آنگاه كه رسولش قصد قتل او را مى‏نمايد به او دستور صبر مى‏دهد و مى‏فرمايد: »لا تُحَرِّكْ بِهِ لِسانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ« : قيامت /  ۳۵  - ۳۱، قيامت /  ۱۶.  ۸۴ . از وسوسه در ولايت به خدا پناه بريم از شاخص‏ترين خصلت‏هاى اهل سقيفه ايجاد شك و شبهه در قلوب اهل ايمان است. اين ترفند را پيروان آنان تا قرن‏ها پس از بنيان گذارانشان ادامه داده و مى‏دهند؛ و اين گونه حقيقت غدير را با وسوسه‏هاى شيطانى پشت زنگارهاى بى‏ريشه شبهات قرار مى‏دهند.  بايد به خدا پناه بريم از شرِّ وسواس‏هاى خناسى كه تا قيامت وجود خواهند داشت و دست از دسيسه‏هاى خود بر نخواهند داشت. در غدير كه اين توطئه‏ها آغاز شد آيه هم به همانان تفسير شد كه »قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ، مَلِكِ النَّاسِ، إِلهِ النَّاسِ، مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ، الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ، مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ« : ناس۶  - ۱ .  آنچه در اينجا تقديم شد نمونه‏اى از نتايج اعتقادى آيات غدير بود. پيداست كه ژرفاى قرآن و عمق معانى و بطون آن درياى عميقى است، كه از هر دريچه‏اى وارد آن شويم بيشتر در اعماق آن غوص خواهيم كرد.  اكنون كه از پنجره غدير بدان نگاه مى‏كنيم هر چه بيشتر در اين آيات تأمل كنيم به معارف بيشترى درباره غدير دست خواهيم يافت، و آنچه ذكر شد جز اندكى از اين درياى بى‏كرانه نبود.

  1. غدير در قرآن: ج ۳ ص ۲۷۸  - ۲۴۹.