ارتباط ولایت با تقوی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «ارتباط ولايت با تقوى××× 2 غدير در قرآن: ج 1 ص 339. سخنرانى استثنائى غدير: ص 186 - 179...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
ارتباط ولايت با | == ارتباط ولايت با تقوى<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۳۹. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۱۷۹ - ۱۸۶.</ref> == | ||
از جمله آياتى كه در غدير و در مورد [[منافقین]] و به خصوص [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و عمر بر [[پیامبر صلی الله علیه و آله]] نازل شد آيات ۴۳ - ۵۲ سوره حاقّه است. | |||
آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه در آيه ۴۸ «ولايت» را - و طبق روايتى شخص على عليه السلام را - تذكر و يادآورى براى متقين مى داند و مى فرمايد: «وَ إِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِلْمُتَّقِينَ». | |||
ارتباط ولايت با تقوى تحت عنوان تذكر جالب توجه است، و يادآور روايات بسيارى است كه ائمه عليهم السلام شيعيان را سفارش به تقوى و پرهيزكارى فرموده اند. گويا مراعات نكردن تقوى زنگارى از گناه بر صفحه بلورين دل مى كشد كه ديگر انعكاس هيچ نورى در آن ممكن نيست. | |||
همان گونه كه اگر تقواى الهى و ورع مراعات شود و صيقل صفحه دل مطلوب باشد انعكاس قوى ترين نور كه ولايت است آثار و نتايج بسيارى به همراه خواهد داشت.<ref>درباره ارتباط ولايت و تقوى مراجعه شود به كتاب: غدير در قرآن: ج ۱ ص ۵۵ .</ref> | |||
پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش چهارم خطبه غدير، تقوى و ايمان و اخلاص را مظهر ولاى على عليه السلام و شقاوت را از آنِ مبغضين على عليه السلام دانست. | |||
در فراز بعد با قرائت سوره عصر قسم ياد كرد كه مصداق «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» در آخر اين سوره على بن ابى طالب عليه السلام است: | |||
اَلا وَ اِنَّهُ لا يُبْغِضُ عَلِيّاً عليه السلام اِلاّ شَقِىٌّ، وَ لا يُوالى عَلِيّاً عليه السلام اِلاّ تَقِىٌّ، وَ لا يُؤمِنُ بِهِ اِلاّ مُؤمِنٌ مُخْلِصٌ. وَ فى عَلِىّ عليه السلام وَ اللَّهِ نَزَلَتْ سُورَةُ الْعَصْرِ: | |||
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، وَ الْعَصْرِ، اِنَّ الاِنْسانَ لَفى خُسْرٍ» اِلاّ عَلِىّ عليه السلام الَّذى آمَنَ وَ رَضِىَ بِالْحَقِّ وَ الصَّبْرِ: | |||
بدانيد كه با على عليه السلام دشمنى نمى كند مگر شقى و با على عليه السلام دوستى نمى كند مگر با تقوى، و به او ايمان نمى آورد مگر مؤمن مخلص. | |||
به خدا قسم درباره على عليه السلام نازل شده است سوره «و العصر»: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، وَ الْعَصْرِ، اِنَّ الْإِنْسانَ لَفى خُسْرٍ»، «قسم به عصر، انسان در زيان است» مگر على عليه السلام كه ايمان آورد و به حق و صبر راضى شد. | |||
== پانویس == |
نسخهٔ ۶ ژوئن ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۵
ارتباط ولايت با تقوى[۱]
از جمله آياتى كه در غدير و در مورد منافقین و به خصوص ابوبکر و عمر بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد آيات ۴۳ - ۵۲ سوره حاقّه است.
آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه در آيه ۴۸ «ولايت» را - و طبق روايتى شخص على عليه السلام را - تذكر و يادآورى براى متقين مى داند و مى فرمايد: «وَ إِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِلْمُتَّقِينَ».
ارتباط ولايت با تقوى تحت عنوان تذكر جالب توجه است، و يادآور روايات بسيارى است كه ائمه عليهم السلام شيعيان را سفارش به تقوى و پرهيزكارى فرموده اند. گويا مراعات نكردن تقوى زنگارى از گناه بر صفحه بلورين دل مى كشد كه ديگر انعكاس هيچ نورى در آن ممكن نيست.
همان گونه كه اگر تقواى الهى و ورع مراعات شود و صيقل صفحه دل مطلوب باشد انعكاس قوى ترين نور كه ولايت است آثار و نتايج بسيارى به همراه خواهد داشت.[۲]
پيامبر صلى الله عليه و آله در فرازى از بخش چهارم خطبه غدير، تقوى و ايمان و اخلاص را مظهر ولاى على عليه السلام و شقاوت را از آنِ مبغضين على عليه السلام دانست.
در فراز بعد با قرائت سوره عصر قسم ياد كرد كه مصداق «وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» در آخر اين سوره على بن ابى طالب عليه السلام است:
اَلا وَ اِنَّهُ لا يُبْغِضُ عَلِيّاً عليه السلام اِلاّ شَقِىٌّ، وَ لا يُوالى عَلِيّاً عليه السلام اِلاّ تَقِىٌّ، وَ لا يُؤمِنُ بِهِ اِلاّ مُؤمِنٌ مُخْلِصٌ. وَ فى عَلِىّ عليه السلام وَ اللَّهِ نَزَلَتْ سُورَةُ الْعَصْرِ:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، وَ الْعَصْرِ، اِنَّ الاِنْسانَ لَفى خُسْرٍ» اِلاّ عَلِىّ عليه السلام الَّذى آمَنَ وَ رَضِىَ بِالْحَقِّ وَ الصَّبْرِ:
بدانيد كه با على عليه السلام دشمنى نمى كند مگر شقى و با على عليه السلام دوستى نمى كند مگر با تقوى، و به او ايمان نمى آورد مگر مؤمن مخلص.
به خدا قسم درباره على عليه السلام نازل شده است سوره «و العصر»: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، وَ الْعَصْرِ، اِنَّ الْإِنْسانَ لَفى خُسْرٍ»، «قسم به عصر، انسان در زيان است» مگر على عليه السلام كه ايمان آورد و به حق و صبر راضى شد.