جلوه های علمی مفاهیم خطبه غدیر: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «جلوه عملى مفاهيم خطبه غدير××× 1 سخنرانى استثنائى غدير: ص 75 74. ××× آنچه در سخ...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
جلوه عملى مفاهيم خطبه | == جلوه عملى مفاهيم خطبه غدير<ref>سخنرانى استثنائى غدير: ص ۷۵،۷۴.</ref> == | ||
آنچه در سخنرانى غدير مطرح شد در دو جهت نمود پيدا كرد: | |||
يكى اعلام ولايت دوازده امام عليهم السلام و ديگرى التزام مردم به اين ركن اسلام. جلوه عملى اين دو مفهوم طى دو برنامه و يک اقدام به موقع به نمايش گذاشته شد. | |||
بستن عمامه به دست پيامبر صلى الله عليه و آله بر سر امام معرفى شده در غدير و مراسم سه روزه بيعت از يک سو و پاسخ به فريادهاى شعف مردم از سوى ديگر، سه جلوه عملى تثبيت مفاهيم غدير بود. اعلان امامت با بستن عمامه به شكل عملى جلوه داده مى شد، و بيعت التزام عملى به محتواى غدير بود، و پاسخ به احساسات مردم يک كار دو جانبه بود كه هم پذيرش مردم و هم اعلان ولايت را به نمايش مى گذاشت. | |||
بستن عمامه به دست | مردم هرگز سابقه بستن عمامه به دست پيامبر صلى الله عليه و آله بر سر كسى را نداشتند، چه رسد به آنكه چنين عملى در برابر ديدگان مردم و بر فراز منبر باشد. | ||
اين در حالى بود كه چنين عملى بين عرب سابقه داشت و مفهوم آن اعلان رياست شخصى بر قومى و نيز اعتماد بزرگ قومى به كسى بود كه عمامه بر سر او بسته مىشد. جالب تر از همه عمامه معروف پيامبر صلى الله عليه و آله به نام «سحاب» و به معناى «ابر رحمت» بود، كه براى اين مراسم پيش بينى شده بود. | |||
اكنون سخنرانى پايان يافته، اما پيامبر و على عليهما السلام همچنان بر فراز منبر قرار دارند و سكوت همچنان بر مجلس صد و بيست هزار نفرى حاكم است، تا اگر خطيب از منبر پايين آيد مردم هم بپاخيزند. | |||
اما همه ناظر بودند كه پيامبر صلى الله عليه و آله عمامه «سحاب» را به دست گرفت و در برابر ديدگان مردم آن را بر سر اميرالمؤمنين عليه السلام بست، و دو سر آن را از پشت سر و جلوى رو بر دوش آن حضرت قرار داد و در آن حال فرمود: عمامه ملائكه اين گونه است. خداوند در روز بدر و حنين مرا با ملائكه اى كه چنين عمامه اى بر سر داشتند تأييد فرمود و يارى كرد. | |||
آنگاه فرمود: «عمامه تاج عرب است»، و اين بدان معنى بود كه تاج افتخار مقام ولايت و امامت را بر سر جانشين خود على بن ابى طالب عليه السلام قرار داده است. | |||
اين اقدام عملى به معناى اعلان حاكميت و امامت على عليه السلام بر امت اسلام از يک سو، و نيز به معناى اعتماد تام پيامبر صلى الله عليه و آله بر خليفه بعد از خود بود، كه جز با اين صورتِ عملى به تصوير كشيده نمى شد. | |||
در اينجا انتظار و سكوت مردم به سر رسيد و پيامبر و على عليهما السلام را در حال فرود از منبر مشاهده كردند. سيل جمعيت ناگهان از جا كنده شد و مردم از هر سو با ازدحام به طرف منبر حركت كردند تا اولين كسانى باشند كه پس از آن سخنرانىِ تاريخى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله حاضر مىشوند و احساس خود را نسبت به آن حضرت ابراز مىدارند. | |||
سپس بى سابقه ترين برنامه غدير - كه عظمت آن با اصل سخنرانى غدير برابرى مى كرد - مراسم بيعت بود. | |||
اگر چه در سال هاى گذشته اسلام مسئله بيعت چندين بار انجام شده بود، اما اين بيعت از دو جهت با همه بيعت هاى پيشين فرق داشت: | |||
از يک سو كثرت جمعيت كه قابل مقايسه با بيعت هاى قبلى نبود، و كسى باور نمى كرد پيامبر صلى الله عليه و آله بخواهد واقعاً با فرد فرد صد و بيست هزار نفر دست بيعت دهد؛ و اصلاً امكان انجام چنين كارى ممكن به نظر نمى آمد. | |||
از سوى ديگر كيفيت بيعت بود كه بايد دو بار انجام مى گرفت و دو بيعت جداگانه با پيامبر و على عليهما السلام صورت مى گرفت، و در واقع دويست و چهل هزار بيعت به انجام مى رسيد!!<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۲۰۱،۱۹۹. الغدير: ج ۱ ص ۲۹۱. اثبات الهداه: ج ۲ ص ۲۱۹. احقاق الحق: ج ۸ ص ۳۷۰ - ۳۷۲. تاج العروس: ج ۸ ص ۴۱۰.</ref> | |||
== پانویس == | |||
نسخهٔ ۱۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۴۶
جلوه عملى مفاهيم خطبه غدير[۱]
آنچه در سخنرانى غدير مطرح شد در دو جهت نمود پيدا كرد:
يكى اعلام ولايت دوازده امام عليهم السلام و ديگرى التزام مردم به اين ركن اسلام. جلوه عملى اين دو مفهوم طى دو برنامه و يک اقدام به موقع به نمايش گذاشته شد.
بستن عمامه به دست پيامبر صلى الله عليه و آله بر سر امام معرفى شده در غدير و مراسم سه روزه بيعت از يک سو و پاسخ به فريادهاى شعف مردم از سوى ديگر، سه جلوه عملى تثبيت مفاهيم غدير بود. اعلان امامت با بستن عمامه به شكل عملى جلوه داده مى شد، و بيعت التزام عملى به محتواى غدير بود، و پاسخ به احساسات مردم يک كار دو جانبه بود كه هم پذيرش مردم و هم اعلان ولايت را به نمايش مى گذاشت.
مردم هرگز سابقه بستن عمامه به دست پيامبر صلى الله عليه و آله بر سر كسى را نداشتند، چه رسد به آنكه چنين عملى در برابر ديدگان مردم و بر فراز منبر باشد.
اين در حالى بود كه چنين عملى بين عرب سابقه داشت و مفهوم آن اعلان رياست شخصى بر قومى و نيز اعتماد بزرگ قومى به كسى بود كه عمامه بر سر او بسته مىشد. جالب تر از همه عمامه معروف پيامبر صلى الله عليه و آله به نام «سحاب» و به معناى «ابر رحمت» بود، كه براى اين مراسم پيش بينى شده بود.
اكنون سخنرانى پايان يافته، اما پيامبر و على عليهما السلام همچنان بر فراز منبر قرار دارند و سكوت همچنان بر مجلس صد و بيست هزار نفرى حاكم است، تا اگر خطيب از منبر پايين آيد مردم هم بپاخيزند.
اما همه ناظر بودند كه پيامبر صلى الله عليه و آله عمامه «سحاب» را به دست گرفت و در برابر ديدگان مردم آن را بر سر اميرالمؤمنين عليه السلام بست، و دو سر آن را از پشت سر و جلوى رو بر دوش آن حضرت قرار داد و در آن حال فرمود: عمامه ملائكه اين گونه است. خداوند در روز بدر و حنين مرا با ملائكه اى كه چنين عمامه اى بر سر داشتند تأييد فرمود و يارى كرد.
آنگاه فرمود: «عمامه تاج عرب است»، و اين بدان معنى بود كه تاج افتخار مقام ولايت و امامت را بر سر جانشين خود على بن ابى طالب عليه السلام قرار داده است.
اين اقدام عملى به معناى اعلان حاكميت و امامت على عليه السلام بر امت اسلام از يک سو، و نيز به معناى اعتماد تام پيامبر صلى الله عليه و آله بر خليفه بعد از خود بود، كه جز با اين صورتِ عملى به تصوير كشيده نمى شد.
در اينجا انتظار و سكوت مردم به سر رسيد و پيامبر و على عليهما السلام را در حال فرود از منبر مشاهده كردند. سيل جمعيت ناگهان از جا كنده شد و مردم از هر سو با ازدحام به طرف منبر حركت كردند تا اولين كسانى باشند كه پس از آن سخنرانىِ تاريخى نزد پيامبر صلى الله عليه و آله حاضر مىشوند و احساس خود را نسبت به آن حضرت ابراز مىدارند.
سپس بى سابقه ترين برنامه غدير - كه عظمت آن با اصل سخنرانى غدير برابرى مى كرد - مراسم بيعت بود.
اگر چه در سال هاى گذشته اسلام مسئله بيعت چندين بار انجام شده بود، اما اين بيعت از دو جهت با همه بيعت هاى پيشين فرق داشت:
از يک سو كثرت جمعيت كه قابل مقايسه با بيعت هاى قبلى نبود، و كسى باور نمى كرد پيامبر صلى الله عليه و آله بخواهد واقعاً با فرد فرد صد و بيست هزار نفر دست بيعت دهد؛ و اصلاً امكان انجام چنين كارى ممكن به نظر نمى آمد.
از سوى ديگر كيفيت بيعت بود كه بايد دو بار انجام مى گرفت و دو بيعت جداگانه با پيامبر و على عليهما السلام صورت مى گرفت، و در واقع دويست و چهل هزار بيعت به انجام مى رسيد!![۲]