خنّاس: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
(صفحه‌ای تازه حاوی «<big>آيه «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ...» <ref>ناس /  ۵ ۴ . غدير در قرآن: ج ۲...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<big>آيه «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ...» <ref>ناس /  ۵ ۴ . غدير در قرآن: ج ۲ ص ۴۳۱  - ۴۲۹.</ref></big>
== آيه «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ...» <ref>ناس /  ۵ ۴ . غدير در قرآن: ج ۲ ص ۴۳۱  - ۴۲۹.</ref> ==
امیرالمؤمنین عليه السلام آن امامى است كه پيامبرصلى الله عليه وآله او را سبب امتحان امت قرار داد و فرمود: لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى: اى على، اگر


<big>امیرالمؤمنین عليه السلام آن امامى است كه پيامبرصلى الله عليه وآله او را سبب امتحان امت قرار داد و فرمود: لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى: اى على، اگر تو نبودى مؤمنين بعد از من شناخته نمى‏ شدند.</big>
تو نبودى مؤمنين بعد از من شناخته نمى‏ شدند.


<big>پيامبرصلى الله عليه وآله فصلى از مراسم غدير و خطابه آن را به دشمنان ائمه ‏عليهم السلام اختصاص داده تا مردود شوندگان از امتحان علوى بدانند چه آينده ‏اى در انتظار آنان است. اقتباس از چند آيه و تضمين آياتى ديگر براى اين منظور، روى هم ۱۵ آيه را عنوان اين بخش قرار داده است.</big>
پيامبرصلى الله عليه وآله فصلى از مراسم غدير و خطابه آن را به دشمنان ائمه ‏عليهم السلام اختصاص داده تا مردود شوندگان از امتحان علوى بدانند چه آينده ‏اى در  


<big>در اين آيات از يک سو اوصاف و رفتار اعداء اهل‏ بيت ‏عليهم السلام در دنيا مطرح شده، كه ثابت قدم نبودن آنان در ايمان و گفتگوهاى نارواى آنان و متكبر بودن آنان ذكر شده است. از سوى ديگر جزاى اعتقاد و عملشان در دنيا و آخرت را بيان مى‏ كند كه سقوط ارزش اعمالشان، و استحقاق آتش ابدى بدون تخفيف و مهلت و بدون شفاعت، آن هم عذاب فوق‏العاده ‏اى در پايين‏ ترين درجه جهنم با شنيدن صداى جوشش جهنم و ديدن شعله‏ هاى آتش نمونه ‏هاى آن است.</big>
انتظار آنان است. اقتباس از چند آيه و تضمين آياتى ديگر براى اين منظور، روى هم ۱۵ آيه را عنوان اين بخش قرار داده است.


<big>اين آيات تضمين شده در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله ۱۵ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۴ و ۵ سوره ناس است:</big>
در اين آيات از يک سو اوصاف و رفتار اعداء اهل‏ بيت ‏عليهم السلام در دنيا مطرح شده، كه ثابت قدم نبودن آنان در ايمان و گفتگوهاى نارواى آنان و متكبر بودن آنان


<big>« مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ، الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ» : «  (به خدا پناه مى‏ برم) از شر وسوسه كننده منقبض شونده از ذكر خدا، كه در سينه ‏هاى مردم وسوسه مى ‏كند» .</big>
ذكر شده است. از سوى ديگر جزاى اعتقاد و عملشان در دنيا و آخرت را بيان مى‏ كند كه سقوط ارزش اعمالشان، و استحقاق آتش ابدى بدون تخفيف و مهلت و بدون


<big>اين آيات از سه بُعد قابل بررسى است:</big>
شفاعت، آن هم عذاب فوق‏العاده ‏اى در پايين‏ ترين درجه جهنم با شنيدن صداى جوشش جهنم و ديدن شعله‏ هاى آتش نمونه ‏هاى آن است.


'''<big>متن روايت</big>'''
اين آيات تضمين شده در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله ۱۵ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۴ و ۵ سوره ناس است:


<big>«مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ» يَوْمَ الْغَديرِ لَمّا اقامَ اميرَالْمُؤْمِنينَ ‏عليه السلام النَّبِىّ‏ صلى الله عليه وآله لِلنّاسِ، وَ كانَ (عُمَرُ) اذا خَلا قالَ لِلنّاسِ: ما يَأْلُو انْ يُذِلَّ قُرَيْشَ لابْنِ ابى‏ طالِبٍ وَ وُلْدِهِ <ref>مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص ۳۵۶.</ref> »:</big>
« مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ، الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ» : «  (به خدا پناه مى‏ برم) از شر وسوسه كننده منقبض شونده از ذكر خدا، كه در سينه ‏هاى مردم


<big>آيه «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ» درباره روز غدير است كه پيامبرصلى الله عليه وآله اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را براى مردم منصوب فرمود. در آنجا عمر در خلوت به مردم مى‏ گفت: از اينكه قريش را براى پسر ابوطالب و فرزندانش ذليل كند هيچ كوتاهى نمى‏ كند.</big>
وسوسه مى ‏كند» .


'''<big>موقعيت تاريخى</big>'''
اين آيات از سه بُعد قابل بررسى است:


<big>خطابه غدير پايان يافته و قرار است مردم سه روز در غدير متوقف باشند تا مراسم بيعت يكصد و بيست هزار نفر انجام پذيرد. عده ‏اى و در رأس آنان دومى شروع به شايعه پراكنى در بين مردم نمودند و از راه‏ هاى مختلف القاء شبهه مى‏ كردند.</big>
=== متن روايت ===
«مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ» يَوْمَ الْغَديرِ لَمّا اقامَ اميرَالْمُؤْمِنينَ ‏عليه السلام النَّبِىّ‏ صلى الله عليه وآله لِلنّاسِ، وَ كانَ (عُمَرُ) اذا خَلا قالَ


<big>امام صادق‏ عليه السلام اين فراز ماجراى غدير را ضمن تفسير آيه ‏اى چنين بيان مى‏ فرمايد: هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را براى مردم منصوب فرمود، دومى شروع به وسوسه ‏اندازى كرد. او وقتى در خلوت عده ‏اى از مردم را پيدا مى‏ كرد به آنان مى‏ گفت: از اينكه قريش را در برابر پسر ابى‏ طالب و فرزندانش خوار كند هيچ كوتاهى نمى‏ كند. و اين است معناى «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ» : « (به خدا پناه مى‏ برم) از شر وسوسه ‏انداز خنّاس (منقبض شونده از ذكر خدا) كه در سينه‏ هاى مردم وسوسه مى‏ كند» .</big>
لِلنّاسِ: ما يَأْلُو انْ يُذِلَّ قُرَيْشَ لابْنِ ابى‏ طالِبٍ وَ وُلْدِهِ <ref>مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص ۳۵۶.</ref> »:


'''<big>تحليل اعتقادى</big>'''
آيه «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ» درباره روز غدير است كه پيامبرصلى الله عليه وآله اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را براى مردم منصوب فرمود. در آنجا عمر در خلوت به


<big>در اين بيان امام صادق‏ عليه السلام به دو جهت از اوصاف دومى اشاره مى‏ نمايد. يكى «وَسْواس» و ديگرى «خَنّاس» . به تشكيک انداختن مردم و شايعه‏ پراكنى و شبهه ‏اندازى ابزارى بود كه دومى و دار و دسته ‏اش در طول زندگى منافقانه‏ شان براى انحراف مردم به كار گرفتند. اين بدان جهت است كه تصريح به كفر هميشه باعث رفتن آبروى منافق است، اما ايجاد تردّد در دل‏ها اسلحه ‏اى قوى و مؤثر در برابر مردم ضعيف الايمان است.</big>
مردم مى‏ گفت: از اينكه قريش را براى پسر ابوطالب و فرزندانش ذليل كند هيچ كوتاهى نمى‏ كند.


<big>صفت «خَنّاس» كه درباره شيطان هم به كار رفته، به معناى كسى است كه وقتى ياد خدا را مى ‏شنود گرفته مى ‏شود و تحملش تمام مى‏ گردد. اين صفتى است كه امام صادق‏ عليه السلام درباره عمر فرموده و آيه را به او تفسير كرده است. اشمئزاز او از نام امیرالمؤمنین ‏عليه السلام و غدير و دين و اتمام نعمت در هيچ كس يافت نمى‏ شود!! انقباض روحى و تنفر ذاتىِ او از اينكه غدير بينى هر چه ضد خداست بر خاک مى‏ ماليد، قابل توصيف نيست.</big>
=== موقعيت تاريخى ===
خطابه غدير پايان يافته و قرار است مردم سه روز در غدير متوقف باشند تا مراسم بيعت يكصد و بيست هزار نفر انجام پذيرد. عده ‏اى و در رأس آنان دومى شروع به


<big>بهترين شاهد اين مدعا كلماتى است كه او و يارانش در غدير بر زبان جارى كردند <ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۳ ۱۷۲ ۱۶۳ ۱۶۱ ۱۶۰ ۱۵۴ ۱۳۹ ۱۱۱.</ref> :</big>
شايعه پراكنى در بين مردم نمودند و از راه‏ هاى مختلف القاء شبهه مى‏ كردند.


<big>-  هرگز در مقابل او تسليم نخواهيم شد.</big>
امام صادق‏ عليه السلام اين فراز ماجراى غدير را ضمن تفسير آيه ‏اى چنين بيان مى‏ فرمايد:


<big>-  چشمان او را بنگريد كه همچون مجانين مى‏ چرخد.</big>
هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير اميرالمؤمنين‏ عليه


<big>-  چقدر قريش را ذليل مى‏ كند.</big>
السلام را براى مردم منصوب فرمود، دومى شروع به وسوسه ‏اندازى كرد.  


<big>-  خواهد دانست كه چه نقشه‏ هايى كشيده ‏ايم.</big>
او وقتى در خلوت عده ‏اى از مردم را پيدا مى‏ كرد به آنان مى‏ گفت: از اينكه قريش را در برابر پسر ابى‏ طالب و فرزندانش خوار كند هيچ كوتاهى نمى‏ كند.  


<big>-  هرگز گفتار محمد را تصديق نمى‏ كنيم و به ولايت على اقرار نمى‏ نماييم.</big>
و اين است


<big>حديث امام باقر عليه السلام در تفسير سوره فلق نيز بهترين شاهد مدعاست. آن حضرت درباره «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ، مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ» ، فرمود: خداوند مخلوقى بدتر از كسانى كه با اوليائش و اميرالمؤمنين و فرزندانش دشمنى كنند، خلق نكرده است. سپس درباره «وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ» فرمود: منظور دومى است كه نسبت به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در فضيلتى كه خدا به او داده حسد كرد. <ref>مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص ۳۵۶.</ref></big>
معناى «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ» : « (به خدا پناه مى‏ برم) از شر وسوسه ‏انداز خنّاس (منقبض شونده از ذكر خدا) كه در سينه‏ هاى مردم وسوسه مى‏ كند» .


=== تحليل اعتقادى ===
در اين بيان امام صادق‏ عليه السلام به دو جهت از اوصاف دومى اشاره مى‏ نمايد.


پانویس
يكى «وَسْواس» و ديگرى «خَنّاس» . به تشكيک انداختن مردم و شايعه‏ پراكنى و شبهه ‏اندازى ابزارى بود كه دومى و دار و دسته ‏اش در طول زندگى منافقانه‏ شان براى
 
انحراف مردم به كار گرفتند.
 
اين بدان جهت است كه تصريح به كفر هميشه باعث رفتن آبروى منافق است، اما ايجاد تردّد در دل‏ها اسلحه ‏اى قوى و مؤثر در برابر مردم ضعيف الايمان است.
 
صفت «خَنّاس» كه درباره شيطان هم به كار رفته، به معناى كسى است كه وقتى ياد خدا را مى ‏شنود گرفته مى ‏شود و تحملش تمام مى‏ گردد. اين صفتى است كه
 
امام صادق‏ عليه السلام درباره عمر فرموده و آيه را به او تفسير كرده است. اشمئزاز او از نام امیرالمؤمنین ‏عليه السلام و غدير و دين و اتمام نعمت در هيچ كس يافت
 
نمى‏ شود!! انقباض روحى و تنفر ذاتىِ او از اينكه غدير بينى هر چه ضد خداست بر خاک مى‏ ماليد، قابل توصيف نيست.
 
بهترين شاهد اين مدعا كلماتى است كه او و يارانش در غدير بر زبان جارى كردند <ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۳ ۱۷۲ ۱۶۳ ۱۶۱ ۱۶۰ ۱۵۴ ۱۳۹ ۱۱۱.</ref> :
 
-  هرگز در مقابل او تسليم نخواهيم شد.
 
-  چشمان او را بنگريد كه همچون مجانين مى‏ چرخد.
 
-  چقدر قريش را ذليل مى‏ كند.
 
-  خواهد دانست كه چه نقشه‏ هايى كشيده ‏ايم.
 
-  هرگز گفتار محمد را تصديق نمى‏ كنيم و به ولايت على اقرار نمى‏ نماييم.
 
حديث امام باقر عليه السلام در تفسير سوره فلق نيز بهترين شاهد مدعاست.
 
آن حضرت درباره «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ، مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ» ، فرمود:
 
خداوند مخلوقى بدتر از كسانى كه با اوليائش و اميرالمؤمنين و فرزندانش دشمنى كنند، خلق نكرده است. سپس درباره «وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ» فرمود: منظور دومى
 
است كه نسبت به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در فضيلتى كه خدا به او داده حسد كرد. <ref>مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص ۳۵۶.</ref>
 
== پانویس ==
[[رده:دشمن غدیر همیشه شکست خورده است]]
[[رده:دشمن غدیر همیشه شکست خورده است]]
[[رده:دوست غدیر در پیروزی ابدی است]]
[[رده:دوست غدیر در پیروزی ابدی است]]

نسخهٔ ‏۱۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۰۶

آيه «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ...» [۱]

امیرالمؤمنین عليه السلام آن امامى است كه پيامبرصلى الله عليه وآله او را سبب امتحان امت قرار داد و فرمود: لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى: اى على، اگر

تو نبودى مؤمنين بعد از من شناخته نمى‏ شدند.

پيامبرصلى الله عليه وآله فصلى از مراسم غدير و خطابه آن را به دشمنان ائمه ‏عليهم السلام اختصاص داده تا مردود شوندگان از امتحان علوى بدانند چه آينده ‏اى در

انتظار آنان است. اقتباس از چند آيه و تضمين آياتى ديگر براى اين منظور، روى هم ۱۵ آيه را عنوان اين بخش قرار داده است.

در اين آيات از يک سو اوصاف و رفتار اعداء اهل‏ بيت ‏عليهم السلام در دنيا مطرح شده، كه ثابت قدم نبودن آنان در ايمان و گفتگوهاى نارواى آنان و متكبر بودن آنان

ذكر شده است. از سوى ديگر جزاى اعتقاد و عملشان در دنيا و آخرت را بيان مى‏ كند كه سقوط ارزش اعمالشان، و استحقاق آتش ابدى بدون تخفيف و مهلت و بدون

شفاعت، آن هم عذاب فوق‏العاده ‏اى در پايين‏ ترين درجه جهنم با شنيدن صداى جوشش جهنم و ديدن شعله‏ هاى آتش نمونه ‏هاى آن است.

اين آيات تضمين شده در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله ۱۵ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۴ و ۵ سوره ناس است:

« مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ، الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ» : «  (به خدا پناه مى‏ برم) از شر وسوسه كننده منقبض شونده از ذكر خدا، كه در سينه ‏هاى مردم

وسوسه مى ‏كند» .

اين آيات از سه بُعد قابل بررسى است:

متن روايت

«مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ» يَوْمَ الْغَديرِ لَمّا اقامَ اميرَالْمُؤْمِنينَ ‏عليه السلام النَّبِىّ‏ صلى الله عليه وآله لِلنّاسِ، وَ كانَ (عُمَرُ) اذا خَلا قالَ

لِلنّاسِ: ما يَأْلُو انْ يُذِلَّ قُرَيْشَ لابْنِ ابى‏ طالِبٍ وَ وُلْدِهِ [۲] »:

آيه «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ» درباره روز غدير است كه پيامبرصلى الله عليه وآله اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را براى مردم منصوب فرمود. در آنجا عمر در خلوت به

مردم مى‏ گفت: از اينكه قريش را براى پسر ابوطالب و فرزندانش ذليل كند هيچ كوتاهى نمى‏ كند.

موقعيت تاريخى

خطابه غدير پايان يافته و قرار است مردم سه روز در غدير متوقف باشند تا مراسم بيعت يكصد و بيست هزار نفر انجام پذيرد. عده ‏اى و در رأس آنان دومى شروع به

شايعه پراكنى در بين مردم نمودند و از راه‏ هاى مختلف القاء شبهه مى‏ كردند.

امام صادق‏ عليه السلام اين فراز ماجراى غدير را ضمن تفسير آيه ‏اى چنين بيان مى‏ فرمايد:

هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير اميرالمؤمنين‏ عليه

السلام را براى مردم منصوب فرمود، دومى شروع به وسوسه ‏اندازى كرد.

او وقتى در خلوت عده ‏اى از مردم را پيدا مى‏ كرد به آنان مى‏ گفت: از اينكه قريش را در برابر پسر ابى‏ طالب و فرزندانش خوار كند هيچ كوتاهى نمى‏ كند.

و اين است

معناى «مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ الَّذِى يُوَسْوِسُ فِى صُدُورِ النَّاسِ» : « (به خدا پناه مى‏ برم) از شر وسوسه ‏انداز خنّاس (منقبض شونده از ذكر خدا) كه در سينه‏ هاى مردم وسوسه مى‏ كند» .

تحليل اعتقادى

در اين بيان امام صادق‏ عليه السلام به دو جهت از اوصاف دومى اشاره مى‏ نمايد.

يكى «وَسْواس» و ديگرى «خَنّاس» . به تشكيک انداختن مردم و شايعه‏ پراكنى و شبهه ‏اندازى ابزارى بود كه دومى و دار و دسته ‏اش در طول زندگى منافقانه‏ شان براى

انحراف مردم به كار گرفتند.

اين بدان جهت است كه تصريح به كفر هميشه باعث رفتن آبروى منافق است، اما ايجاد تردّد در دل‏ها اسلحه ‏اى قوى و مؤثر در برابر مردم ضعيف الايمان است.

صفت «خَنّاس» كه درباره شيطان هم به كار رفته، به معناى كسى است كه وقتى ياد خدا را مى ‏شنود گرفته مى ‏شود و تحملش تمام مى‏ گردد. اين صفتى است كه

امام صادق‏ عليه السلام درباره عمر فرموده و آيه را به او تفسير كرده است. اشمئزاز او از نام امیرالمؤمنین ‏عليه السلام و غدير و دين و اتمام نعمت در هيچ كس يافت

نمى‏ شود!! انقباض روحى و تنفر ذاتىِ او از اينكه غدير بينى هر چه ضد خداست بر خاک مى‏ ماليد، قابل توصيف نيست.

بهترين شاهد اين مدعا كلماتى است كه او و يارانش در غدير بر زبان جارى كردند [۳] :

-  هرگز در مقابل او تسليم نخواهيم شد.

-  چشمان او را بنگريد كه همچون مجانين مى‏ چرخد.

-  چقدر قريش را ذليل مى‏ كند.

-  خواهد دانست كه چه نقشه‏ هايى كشيده ‏ايم.

-  هرگز گفتار محمد را تصديق نمى‏ كنيم و به ولايت على اقرار نمى‏ نماييم.

حديث امام باقر عليه السلام در تفسير سوره فلق نيز بهترين شاهد مدعاست.

آن حضرت درباره «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ، مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ» ، فرمود:

خداوند مخلوقى بدتر از كسانى كه با اوليائش و اميرالمؤمنين و فرزندانش دشمنى كنند، خلق نكرده است. سپس درباره «وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ» فرمود: منظور دومى

است كه نسبت به اميرالمؤمنين ‏عليه السلام در فضيلتى كه خدا به او داده حسد كرد. [۴]

پانویس

  1. ناس /  ۵ ۴ . غدير در قرآن: ج ۲ ص ۴۳۱  - ۴۲۹.
  2. مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص ۳۵۶.
  3. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۳ ۱۷۲ ۱۶۳ ۱۶۱ ۱۶۰ ۱۵۴ ۱۳۹ ۱۱۱.
  4. مثالب النواصب (ابن شهرآشوب، نسخه خطى) : ص ۳۵۶.