کتابنامه سند حدیث غدیر: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «كتابنامه سندِ حديث غدير كتب مفصلى در مورد سند و متن حديث غدير و بحثهاى رج...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
كتب مفصلى در مورد سند و متن حديث غدير و بحث هاى رجالى و استدلالى و تاريخىِ مربوط به حديث غدير تأليف شده است. | |||
در اين كتاب ها در مورد مضامين مختلف حديث غدير، شرح حديث غدير و واژه ها و زواياى حديث غدير، اسماء راويان حديث غدير از مرد و زن بحث و گفتگو شده، و البته بيشتر در مورد اسناد حديث غدير است. | |||
بيشتر بحثها رجالى است، و درباره موثق بودن راويان بحث شده و تاريخچه مفصلى از اسناد و راويان حديث غدير تدوين شده و جنبه هاى اعجاب انگيز آن در زمينه هاى اسناد و رجال تبيين گرديده است. ذيلاً به دو نمونه اشاره مى شود: | |||
ابوالمعالى جوينى مى گويد: | |||
در بغداد در دست صحافى يک جلد كتاب ديدم كه بر جلد آن چنين نوشته بود: | |||
«جلد بيست و هشتم از اسنادِ حديثِ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ و بعد از اين جلد، مجلد بيست و نهم خواهد بود».<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۳۵.</ref> | |||
ابن كثير مى گويد: | |||
«كتابى در دو جلد ضخيم ديدم كه طبرى در آن، احاديثِ غديرخم را جمع آورى كرده بود».<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۳۶.</ref> | |||
در تعدادى از كتاب هاى بزرگان عامه حديث غدير به عنوان يكى از مسلمات روايت شده كه از جمله مؤلفين آنها عبارتند از: | |||
اَصمعى، ابن سكّيت، جاحظ، سِجستانى، بخارى، اندلسى، ثعلبى، ذهبى، مناوى، ابن حجر، تفتازانى، ابن اثير، قاضى عياض، باقلانى.<ref>عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۴۷۷.</ref> | |||
در اينجا كتبى كه مستقلاً در مورد حديث غدير تأليف شده در دو قسمت معرفى مى شود: | |||
قسمت اول كتب پيشينيان كه اصطلاحاً كتب مرجع هستند، و قسمت دوم كتب اخير كه جمع آورى كامل در اين موضوع هستند: | |||
=== كتب پيشينيان === | |||
كثرت طرق حديث غدير و اسانيد معتبر آن - كه گروه بزرگى از حافظان به صحت نقل آن از جماعت پرشمارى از صحابيان نامدار اعتراف كرده اند - بر اهل دانش روشن است؛ تا آنجا كه اين طرق و اسانيد به مراتب بسيار و از حدّ تواتر گذشته است. براى آنكه مدّعاى خود را روشن سازيم، در ادامه پارهاى از ادلّه و شواهد مربوطه را از تصريحات بزرگ پيشوايان اهل سنت ذكر مى كنيم: | |||
كثرت طرق حديث غدير و | ==== اول. ابن عقده (ت ۲۴۴ يا ۲۴۹ - م ۳۳۲ ق) ==== | ||
به نقل سيد بن طاووس، از جمله شواهدى كه كثرت طرق حديث غدير و تواتر آن را نشان مى دهد، نگارش كتابى است ويژه درباره طرق حديث غدير؛ شامل بيش از صد تن از صحابيان بزرگ و با اسانيد پرشمار، كه به دست حافظ ابوالعباس احمد بن محمد معروف به ابن عقده كوفى تأليف شده و به نام «الموالاة» است.<ref>الاقبال: ص ۴۵۳.</ref> | |||
==== دوم. طبرى ==== | |||
يحيى بن حسن اسدى حلّى (ابن بطريق) و سيد بن طاووس در كتب خود اشاره نموده اند كه ابوجعفر محمد بن جرير طبرى عامى كتابى درباره طرق حديث غدير تأليف كرده است. | |||
نام اين كتاب «كتاب الولاية» يا «الردّ على الحُرقوصيّة» است.<ref>العمدة. الاقبال: ص ۴۵۷،۴۵۳. الطرائف فى معرفة مذاهب الطوائف: ص ۳۸.</ref> | |||
جماعتى از حافظان بزرگ اهل سنت نيز نگارش اين كتاب به دست طبرى را تصديق كرده اند، از جمله: ذهبى، ابن كثير، ياقوت حَمَوى، ابن حَجَر عَسقَلانى.<ref>الروضة النديّة شرح التحفة العلوية / ۵۷ . تاريخ ابنكثير / ۱۴۷،۱۱. معجم الادباء ۴۵۵ / ۶. تهذيب التهذيب ۳۳۹ / ۷.</ref> | |||
همچنين علماى بزرگ اهل سنت در مورد طبرى توثيق و بزرگداشتِ فراوان نموده اند، كسانى همانند ابن تيميه و سيوطى و... .××× 3 منهاج السنّة: ج 2 ص 127. التَنبِئة بِمن يبعثُه اللَّه على رأس كلِّ مائة (سيوطى). معجم الأدباء: ج 18 ص 40. الأنساب (الطبرى). تهذيب الاسماء و اللغات: ج 1 ص 78. وفيات الأعيان: ج 4 ص 191. العِبَر: حوادث سال 310. مرآة الجنان: حوادث سال 310. طبقات سُبكى: ج 2 ص 135. تتمّة المختصر: حوادث سال 310. لسان الميزان: ج 5 ص 100. طبقات الحفّاظ: ص 307. تذكرة الحفّاظ: ص 710. ميزان الاعتدال: ج 3 ص 498. تاريخ بغداد: ج 2 ص 162. طبقات القرّاء: ج 2 ص 106. شَذَرات الذهب: ج 2 ص 260. ××× | |||
نسخهٔ ۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۶
كتب مفصلى در مورد سند و متن حديث غدير و بحث هاى رجالى و استدلالى و تاريخىِ مربوط به حديث غدير تأليف شده است.
در اين كتاب ها در مورد مضامين مختلف حديث غدير، شرح حديث غدير و واژه ها و زواياى حديث غدير، اسماء راويان حديث غدير از مرد و زن بحث و گفتگو شده، و البته بيشتر در مورد اسناد حديث غدير است.
بيشتر بحثها رجالى است، و درباره موثق بودن راويان بحث شده و تاريخچه مفصلى از اسناد و راويان حديث غدير تدوين شده و جنبه هاى اعجاب انگيز آن در زمينه هاى اسناد و رجال تبيين گرديده است. ذيلاً به دو نمونه اشاره مى شود:
ابوالمعالى جوينى مى گويد:
در بغداد در دست صحافى يک جلد كتاب ديدم كه بر جلد آن چنين نوشته بود:
«جلد بيست و هشتم از اسنادِ حديثِ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ و بعد از اين جلد، مجلد بيست و نهم خواهد بود».[۱]
ابن كثير مى گويد:
«كتابى در دو جلد ضخيم ديدم كه طبرى در آن، احاديثِ غديرخم را جمع آورى كرده بود».[۲]
در تعدادى از كتاب هاى بزرگان عامه حديث غدير به عنوان يكى از مسلمات روايت شده كه از جمله مؤلفين آنها عبارتند از:
اَصمعى، ابن سكّيت، جاحظ، سِجستانى، بخارى، اندلسى، ثعلبى، ذهبى، مناوى، ابن حجر، تفتازانى، ابن اثير، قاضى عياض، باقلانى.[۳]
در اينجا كتبى كه مستقلاً در مورد حديث غدير تأليف شده در دو قسمت معرفى مى شود:
قسمت اول كتب پيشينيان كه اصطلاحاً كتب مرجع هستند، و قسمت دوم كتب اخير كه جمع آورى كامل در اين موضوع هستند:
كتب پيشينيان
كثرت طرق حديث غدير و اسانيد معتبر آن - كه گروه بزرگى از حافظان به صحت نقل آن از جماعت پرشمارى از صحابيان نامدار اعتراف كرده اند - بر اهل دانش روشن است؛ تا آنجا كه اين طرق و اسانيد به مراتب بسيار و از حدّ تواتر گذشته است. براى آنكه مدّعاى خود را روشن سازيم، در ادامه پارهاى از ادلّه و شواهد مربوطه را از تصريحات بزرگ پيشوايان اهل سنت ذكر مى كنيم:
اول. ابن عقده (ت ۲۴۴ يا ۲۴۹ - م ۳۳۲ ق)
به نقل سيد بن طاووس، از جمله شواهدى كه كثرت طرق حديث غدير و تواتر آن را نشان مى دهد، نگارش كتابى است ويژه درباره طرق حديث غدير؛ شامل بيش از صد تن از صحابيان بزرگ و با اسانيد پرشمار، كه به دست حافظ ابوالعباس احمد بن محمد معروف به ابن عقده كوفى تأليف شده و به نام «الموالاة» است.[۴]
دوم. طبرى
يحيى بن حسن اسدى حلّى (ابن بطريق) و سيد بن طاووس در كتب خود اشاره نموده اند كه ابوجعفر محمد بن جرير طبرى عامى كتابى درباره طرق حديث غدير تأليف كرده است.
نام اين كتاب «كتاب الولاية» يا «الردّ على الحُرقوصيّة» است.[۵]
جماعتى از حافظان بزرگ اهل سنت نيز نگارش اين كتاب به دست طبرى را تصديق كرده اند، از جمله: ذهبى، ابن كثير، ياقوت حَمَوى، ابن حَجَر عَسقَلانى.[۶]
همچنين علماى بزرگ اهل سنت در مورد طبرى توثيق و بزرگداشتِ فراوان نموده اند، كسانى همانند ابن تيميه و سيوطى و... .××× 3 منهاج السنّة: ج 2 ص 127. التَنبِئة بِمن يبعثُه اللَّه على رأس كلِّ مائة (سيوطى). معجم الأدباء: ج 18 ص 40. الأنساب (الطبرى). تهذيب الاسماء و اللغات: ج 1 ص 78. وفيات الأعيان: ج 4 ص 191. العِبَر: حوادث سال 310. مرآة الجنان: حوادث سال 310. طبقات سُبكى: ج 2 ص 135. تتمّة المختصر: حوادث سال 310. لسان الميزان: ج 5 ص 100. طبقات الحفّاظ: ص 307. تذكرة الحفّاظ: ص 710. ميزان الاعتدال: ج 3 ص 498. تاريخ بغداد: ج 2 ص 162. طبقات القرّاء: ج 2 ص 106. شَذَرات الذهب: ج 2 ص 260. ×××
سوم. عبيداللَّه بن عبداللَّه حَسكانى، ابوالقاسم
سيد بن طاووس در دو كتاب خود اشاره نموده كه حَسكانى كتابى به نام »الهداة إلى أداء حقّ الموالاة« در دوازده جزوه نگاشته، و در آن حديث غدير را اثبات كرده و طرقش را گرد آورده است.××× 4 الاقبال: ص 453. الطرائف فى معرفة مذاهب الطوائف. ×××
چهارم. مسعود بن ناصر سِجِستانى، ابوسعيد سِجِزّى ركّاب )م 477 ق(
سيد بن طاووس مىگويد كه سِجِستانى كتاب جداگانهاى در هفده جزء درباره طرق حديث غدير؛ شامل صد و ده تن از صحابه - كه شش تن از آنان بانوان هستند - به نام »كتاب دراية حديث الولاية« نوشته است.××× 1 الاقبال: ص 453. الطرائف فى معرفة المذاهب: ص 38. ×××
پنجم. شمسالدين ذهبى
حافظ ذهبى نيز درباره طرق حديث غدير كتابى جداگانه نوشته و تصريح كرده است كه اين حديث طرق نيكويى دارد. ذهبى مىنويسد:
شكى نيست كه در المستدرك حاكم، احاديث بسيارى هست كه شروط صحيح بودن در آنها جمع نشده است، بلكه آنها احاديثى ساختگىاند كه حاكم كتابش المستدرك را با نقل آنها زشت گردانده است. »حديث طير« طرق بسيار فراوانى دارد، و من كتاب جداگانهاى نوشتهام و مجموعه اين طرق را در آن گرد آوردهام كه نشان مىدهد حديث طير ريشهدار است. حديث »مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلىٌّ مَولاهُ« نيز طرق نيكويى دارد، و من طرق اين حديث را نيز در نوشتهاى جداگانه فراهم آوردهام.××× 3 مفتاح كنز الدرايه من درر المجلّد المسموع: ص 107. ×××
عدهاى هم به اين كتاب ذهبى اشاره نمودهاند.××× 4 مفتاح كنز دراية المجموع. بستان المحدّثين: ص 34، شرح حال حاكم نيشابورى. ×××
ششم. يكى از دانشمندان
بنا بر نقل حسين بن جبر از ابنشهرآشوب، يكى از دانشمندان در جمع طرق حديث غدير، كتاب بزرگى در بيش از 28 مجلد نوشته است. حسين بن جبر مىگويد: جدّم ابنشهرآشوب گفت: شنيدم كه ابوالمعالى جوينى با شگفتى مىگفت: در بغداد، نزد صحّافى، كتاب جلدشدهاى ديدم كه نقلهاى حديث غدير در آن آمده بود. روى آن كتاب، نوشته شده بود: مجلّد بيست و هشتم از طرق حديث »مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ« كه مجلّد بيستم و نهم در پى آن خواهد آمد.××× 1 نُخَب المناقب: ص 92. ×××
حافظ قُندوزى حنفى نيز اين سخن را از جوينى، حكايت كرده است.××× 2 ينابيع المودّة: ص 36. ×××
و اما ابوالمعالى جوينى - كه كتاب عظيم ياد شده را ديده - از بزرگان اهل حديث و تحقيق است.××× 3 وَفَيات الأعيان )ابنخَلِّكان( : ج 2 ص 341. مرآة الجنان )يافعى( : حوادث سال 478. العِبَر فى خبر من غَبَر )ذهبى( : حوادث سال 478. طبقات الشافعية )اِسنَوى( : ج 1 ص 409. طبقات الشافعية )اسدى( : ج 1 ص 218. المنتظم )ابنجوزى( : حوادث سال 478. تاريخ ابنكثير: حوادث سال 478. شَذَرات الذهب )ابنعماد( : حوادث سال 478. طبقات الشافعية )سُبكى( : ج 5 ص 165. ×××
هفتم. محمد بن على بن دُحَيم شيبانى كوفى، ابوجعفر )م 351 ق(
علامه امينى شيبانى كوفى را از راويان قرن چهارم و از كسانى كه درباره غدير كتاب تأليف كردهاند براى حديث غدير شمرده است.
هشتم. عبدالرحيم بن حسين شافعى، زينالدين، حافظ عِراقى )م 806 ق(
ابنفَهْد مكّى در »ذيل تذكرة الحفّاظ« شرح حال حافظ عِراقى را نوشته و كتابى در غدير را از آثار او شمرده است.××× 4 تذكرة الحفّاظ: ص 231. ×××
نهم. محمد بن عمر بغدادى، ابوبكر جِعابى )م 355 ق(
ابوبكر جِعابى صاحب كتاب »من روى حديث غدير خمّ« است. شرح حال وى در »تذكرة الحفّاظ« و »تاريخ بغداد« و »طبقات الحفّاظ« آمده است.××× 1 طبقات الحفّاظ: ص 375. ××× ابوالعباس نجاشى نيز در »الفهرست« اين كتاب را در شمار آثار وى آورده است.××× 2 الفهرست: ص 281. ×××
دهم. على بن عمر بغدادى دارَقُطنى )م 385 ق(
گنجى در »كفاية الطالب« ضمن ياد كرد حديث غدير مىنويسد: حافظ دارقُطنى درباره طرق اين حديث رسالهاى تأليف كرده است.
يازدهم. محمد بن محمد دمشقى شافعى، شمسالدين، ابنجَزَرى )ت 751 - م 833 ق(
ابنجَزَرى دمشقى كتابى دارد به نام »أسنى المطالب فى مناقب على بن أبىطالبعليه السلام« كه در آن به اثبات تواتر حديث غدير پرداخته است. سخاوى در كتاب »الضوء اللامع« ضمن شرح حال او، اين كتاب را از آثار وى شمرده است.
در اينجا بد نيست اشاره شود كه همانطور كه در زمينه سند حديث غدير بحثهاى مفصلى در كُتب شده است، در مورد متنِ حديث هم تأليفات ارزندهاى وجود دارد كه ذيلاً به بعضى از آنها اشاره مىشود:
1. معانى الأخبار، شيخ صدوق: ص 73 - 63.
2. كتاب »اقسام المولى فى اللسان« ، شيخ مفيد.
3. رسالة فى معنى المولى، شيخ مفيد.
4. رسالة فى الجواب عن الشبهات الواردة لخبر الغدير، سيد مرتضى.
5 . بحار الانوار: ج 37 ص 253 - 235.
6 . عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 379 - 328.
7. عبقات الانوار، ميرحامد حسين: جلدهاى مربوط به غدير.
8 . فيض القدير فيما يتعلق بحديث الغدير، حاج شيخ عباس قمى.
9. الغدير، علامه امينى: ج 1 ص 399 - 340.
10. الغدير فى الاسلام، شيخ محمدرضا فرج اللَّه: ص 209 - 84.
11. المنهج السوى فى معنى المولى و الولى، محسن على بلتستانى پاكستانى.
2- كتب اخير
از اوائل قرن يازدهم هجرى تا امروز با ايجاد ميدان باز علمى، محققين و انديشمندان اسلام تأليفات بسيار مهمى درباره غدير تأليف كردهاند و به خوبى از زحمات هزار ساله نتيجهگيرى نمودند. در اين دوران تمام جوانب غدير مورد جمع و بررسى و تحقيق قرار گرفت و در هر جنبهاى به طور جداگانه كتابى نوشته شد.
قبل از معرفى كتب مستقل در اين زمينه، به چند كتاب ضمنى در اين زمينه اشاره مىشود، كه به نوعى شروع كننده اين تحقيقات بودهاند:
الغدير، علامه امينى: ج 1 ص 322 - 294 151 - 12.
عوالم العلوم، شيخ عبداللَّه بحرانى: ج 3 / 15 ص 327 - 307.
بحار الانوار، علامه مجلسى: ج 37 ص 182 181.
اثبات الهداة، شيخ حرّ عاملى: ج 2 ص 250 - 200.
الطرائف، سيد ابنطاووس: ص 33.
و اما تحقيقاتى كه به شكل كتاب مستقل در مورد حديث غدير تأليف شده است:
اول. كشف المهمّ فى طريق خبر غدير خم××× 1 امل الآمل: ج 2 ص 341. رياض العلماء: ج 5 ص 298. الذريعة: ج 18 ص 64 ش 693 . فهرست الفبايى كتب خطى كتابخانه مركزى آستان قدس رضوى: ص 465. ×××، سيد هاشم بن سليمان بحرانى كتكتانى )م 1107 ق( ، عربى، چاپى، تحقيق: إحياء تراث السيد هاشم البحرانى، قم، ناشر: همان، وزيرى، 229 ص. اين كتاب شامل مقدمه و سه باب است: 1. آنچه از طريق شيعه در قضيه غدير خم آمده است: شامل سى و شش طريق. 2. آنچه از طريق عامه آمده است: شامل هشتاد و هشت طريق است. 3. آنچه شيعه در تصريح پيامبرصلى الله عليه وآله درباره خلافت اميرالمؤمنينعليه السلام نقل نمودهاند: شامل سى و چهار حديث است. نسخهاى از اين كتاب در كتابخانه آستان قدس رضوى با خط نسخ، نگاشته شده در سال 1101 ق، همراه با دو كتاب ديگر از مؤلف موجود است.