آيه۱۳۷ نساء و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از دانشنامه غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== آيه«اِنَّ الَّذينَ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ ازدادوا كُفراً لَن تُقْبَل تَوبَتُهُم»<ref>نساء /  ۱۳۷. تبليغ غدير در سيره معصومين ‏عليهم السلام: ص ۶۵،۶۴ . اسرار غدير: ۲۷۷. چهارده قرن با غدير: ص ۷۲. </ref>==
== آيه«اِنَّ الَّذينَ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ ازدادوا كُفراً لَن تُقْبَل تَوبَتُهُم»<ref>نساء /  ۱۳۷. تبليغ غدير در سيره معصومين ‏عليهم السلام: ص ۶۵،۶۴ . اسرار غدير: ۲۷۷. چهارده قرن با غدير: ص ۷۲. </ref>==
يكى از شاخص ‏هاى زندگى معصومين‏ عليهم السلام تبليغ غدير به شكل‏ هاى مختلف است. از جمله تبليغ غدير با آيه «ازدادوا  كفراً» درباره غاصبين حق غدير است كه ذيلاً به بيان آن مى ‏پردازيم:
يكى از شاخص ‏هاى زندگى معصومين‏ عليهم السلام تبليغ غدير به شكل‏ هاى مختلف است.


امام صادق‏ عليه السلام درباره آيه «اِنَّ الَّذينَ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ ازدادوا كُفراً ... »<ref>نساء /  ۱۳۷. </ref> «كسانى كه ايمان آوردند و سپس كافر شدند؛ بعد از آن ايمان آوردند و دوباره كافر شدند و سپس بر كفر خود افزودند ...»، آن را به اولين غاصبين حق غدير تفسير كرده چنين فرمود:
از جمله تبليغ غدير با آيه «ازدادوا  كفراً» درباره غاصبين حق غدير است كه ذيلاً به بيان آن مى ‏پردازيم:
 
[[امام صادق‏ علیه السلام]] درباره آيه «اِنَّ الَّذينَ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ ازدادوا كُفراً...»<ref>نساء /  ۱۳۷. </ref>
 
«كسانى كه ايمان آوردند و سپس [[کفّار|کافر]] شدند؛ بعد از آن ايمان آوردند و دوباره كافر شدند و سپس بر كفر خود افزودند ...»، آن را به اولين غاصبين حق غدير تفسير كرده چنين فرمود:


اين آيه درباره ابوبكر و عمر و عثمان است. اينان ابتدا (در ظاهر) به دين پيامبر صلى الله عليه و آله گرويدند، ولى آنگاه كه ولايت بر آنان عرضه شد و پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
اين آيه درباره ابوبكر و عمر و عثمان است. اينان ابتدا (در ظاهر) به دين پيامبر صلى الله عليه و آله گرويدند، ولى آنگاه كه ولايت بر آنان عرضه شد و پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:


«مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ» كافر شدند. سپس به ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام «در ظاهر» اقرار كردند، ولى آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت كافر شدند و بر بيعت خود ثابت نماندند. سپس كفر خود را بالاتر بردند و از آنان كه با على‏ عليه السلام بيعت كرده بودند براى خود بيعت گرفتند! ! اينان كسانى ‏اند كه از ايمان براى آنان هيچ نمانده است.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۷ ح ۱۸.</ref>
«مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ» كافر شدند. سپس به ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام «در ظاهر» اقرار كردند، ولى آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت کافر شدند و بر [[بیعت]] خود ثابت نماندند.
 
سپس كفر خود را بالاتر بردند و از آنان كه با على‏ عليه السلام بيعت كرده بودند براى خود بيعت گرفتند! ! اينان كسانى ‏اند كه از ايمان براى آنان هيچ نمانده است.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۷ ح ۱۸.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۱۸ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۲۸

آيه«اِنَّ الَّذينَ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ ازدادوا كُفراً لَن تُقْبَل تَوبَتُهُم»[۱]

يكى از شاخص ‏هاى زندگى معصومين‏ عليهم السلام تبليغ غدير به شكل‏ هاى مختلف است.

از جمله تبليغ غدير با آيه «ازدادوا  كفراً» درباره غاصبين حق غدير است كه ذيلاً به بيان آن مى ‏پردازيم:

امام صادق‏ علیه السلام درباره آيه «اِنَّ الَّذينَ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ ازدادوا كُفراً...»[۲]

«كسانى كه ايمان آوردند و سپس کافر شدند؛ بعد از آن ايمان آوردند و دوباره كافر شدند و سپس بر كفر خود افزودند ...»، آن را به اولين غاصبين حق غدير تفسير كرده چنين فرمود:

اين آيه درباره ابوبكر و عمر و عثمان است. اينان ابتدا (در ظاهر) به دين پيامبر صلى الله عليه و آله گرويدند، ولى آنگاه كه ولايت بر آنان عرضه شد و پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:

«مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ» كافر شدند. سپس به ولايت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام «در ظاهر» اقرار كردند، ولى آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه و آله از دنيا رفت کافر شدند و بر بیعت خود ثابت نماندند.

سپس كفر خود را بالاتر بردند و از آنان كه با على‏ عليه السلام بيعت كرده بودند براى خود بيعت گرفتند! ! اينان كسانى ‏اند كه از ايمان براى آنان هيچ نمانده است.[۳]

پانویس

  1. نساء /  ۱۳۷. تبليغ غدير در سيره معصومين ‏عليهم السلام: ص ۶۵،۶۴ . اسرار غدير: ۲۷۷. چهارده قرن با غدير: ص ۷۲.
  2. نساء /  ۱۳۷.
  3. اثبات الهداة: ج ۲ ص ۷ ح ۱۸.