بررسی تعداد جمعیت حاضر در غدیر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== چکیده == | == چکیده<ref>سید جلال امام.</ref> == | ||
درباره تعداد جمعیت حاضر در رویداد مهم و | درباره تعداد جمعیت حاضر در رویداد مهم و تاریخی غدیرخم اقوال و روایات متفاوتی وجود دارد. در این نوشتار، ضمن بررسی این روایات، تلاش شده است با ملاحظه شواهد و قراین، و با شیوه تحلیلی، در مورد جمعیت مدینه در سالهای پایانی حیات رسولخدا صلی الله علیه وآله، و نیز با بهرهگیری از دیگر قراین تاریخی، تعداد حاضران در غدیر محاسبه شود. | ||
'''واژگان | '''واژگان کلیدی''': غدیر، حاضران در غدیر، مدینه، مکه، یمن، جحفه و مفترق الطرق. | ||
== مقدمه == | |||
از نگاه شیعه، غدیر | از نگاه شیعه، غدیر مهمترین رویداد تاریخی عصر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است که طی آن بر امامت حضرت علی علیه السلام برای مسلمانان تأکید شد. از این رو شیعه به شدت به این جریان توجه داشته و هنگام بحث در مورد جانشینی پیامبر صلی الله علیه وآله، آن را به عنوان اساسیترین دلیل برای حقانیت خود و امامت امام علی علیه السلام معرفی کرده و از آن بهره برده است. | ||
متکلمان، محدثان و مورخان شیعه و | متکلمان، محدثان و مورخان شیعه و سنی از زوایای مختلفی این مسئله را بررسی کردهاند؛ زمان و مکان غدیر، علت انتخاب مکان غدیر، عبارتها و کلماتی که در سخنرانی پیامبر صلی الله علیه وآله آمده و جریانهایی که در آن اتفاق افتاد همه به نوعی مورد کاوش قرار گرفتهاند. اما از مباحثی که کمتر به آن توجه شده و بدون بررسی و تحلیل تاریخی از آن سخن به میان آمده «تعداد جمعیت حاضر در غدیر» است.<ref>محمدهادی یوسفی غروی در کتاب موسوعة التاریخ الاسلامی، ج ۳، ص ۶۲۶–۶۲۷ به اختصار روایات مربوط به تعداد حاضران در غدیر را نقل کردهاند.</ref> گاه تعداد جمعیت حاضر در غدیر، در حد آمار بالایی (بیش از یا قریب به صدهزار نفر) ذکر میشود، اما به نظر میرسد این گزارشها مبالغه آمیز و مبهم بوده و مشکلاتی نیز ایجاد کرده است. | ||
در این پژوهش تلاش | در این پژوهش تلاش میشود ضمن توجه به اقوال مورخان، به گونه ای تحلیلی تعداد جمعیت حوادث پیش از جریان غدیر مورد توجه قرار گرفته و با عنایت به قراینی، مانند رشد نسبی جمعیت در سیر حوادث زمان حیات رسول اکرم صلی الله علیه وآله، تعداد حاضران در غدیر محاسبه شود. طبعاً ابتدا باید زمان و خصوصاً مکان غدیر بررسی شود که ارتباط تنگاتنگی با بحث جمعیت آن دارد. البته بدیهی است اگر با بررسی علمی، کاهش جمعیت حاضر در غدیر از تعداد مشهور ثابت شود هرگز این امر، تأثیری در اعتبار و اهمیت رخداد غدیر ندارد و حجیت و اعتبار آن به قوت خود باقی است. چرا که در اصل واقعه غدیر جای هیچ تردیدی نیست. | ||
== زمان ماجرای غدیر == | |||
در مورد تاریخ غدیر | در مورد تاریخ غدیر تقریباً اختلافی بین منابع نیست. تمامی منابع<ref>الخصال، ج ۲، ص ۳۹۵؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۵۰۸؛ مناقب آل ابی طالب، ج ۳، ص ۲۷؛ البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۲۰۹.</ref> در اینکه این رویداد بزرگ هیجدهم ذی حجه سال دهم هجرت اتفاق افتاد، اتحاد نظر دارند. | ||
در | در اینجا به مناسبت، یادآوری این نکته، ضروری است که برخی منابع شیعی نوشتهاند غدیر در روز پنجشنبه یا جمعه روی داده است.<ref>شیخ صدوق در خصال ضمن بیان ایام هفته و بیان اینکه هر روز اختصاص به کاری دارد، روز جمعه را روز عید یاد میکند و مینویسد: عید غدیر، روز هجدهم ذیحجه است و آن نیز جمعه بوده است شیخ صدوق، همان، ج ۲، ص ۳۹۵. نویسنده کتاب بشارة المصطفی روز غدیر را پنجشنبه معرفی مینماید. نیز: (نهج الایمان، ص ۱۱۴). روایتی را از سعید خدری آورده که بنابر آن، غدیر روز پنجشنبه بوده است. همچنین محمد بن سلیمان کوفی (مناقب امیرالمؤمنین، ج ۱، ص ۱۱۸) روایتی را از ابی سعید خدری نقل میکند که طبق آن، پیامبر صلی الله علیه وآله مردم را در غدیر جمع کرد و آن روز پنجشنبه بود.</ref> به نظر میرسد این امر، نوعی افزودن فضیلت برای این روز مهم است، زیرا طبق محاسبات چنین چیزی ممکن نیست. بسیاری از منابع اهل سنت<ref>دلایل النبوه، ج ۵، ص ۴۴۶؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۷۰۸؛ تفسیر القرآن العظیم، ج ۳، ص ۲۵. اینان ذیل آیه اکمال به تفصیل درباره اینکه عرفه سال دهم جمعه بوده یا خیر بحث کردهاند.</ref> و نیز شیعی،<ref>از میان منابع شیعی میتوان به: کشف الغمه، ج ۱، ص ۲۰؛ بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۵۳۴ اشاره نمود.</ref> وقوف پیامبر صلی الله علیه وآله را در عرفه سال دهم، روز جمعه گزارش کردهاند و بر این اساس، روز غدیر که نُه روز پس از عرفه و هجدهم ذی حجه است، یکشنبه خواهد بود. در میان مورخان، ابن کثیر به این نکته اشاره کرده است.<ref>البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۲۰۹: «الثامن عشر من ذی الحجة عامئذ و کان یوم الأحد بغدیر خم تحت شجرة هناک، فبین فیها أشیاء. و ذکر من فضل علیّ و أمانته و…».</ref> | ||
نکته دیگر | نکته دیگر اینکه این گردهمایی عظیم در چه ساعتی از روز روی داده است؟ | ||
=== پنج ساعت گذشته از روز === | |||
طبرسی در این باره مینویسد: جبریل زمانی که پنج ساعت از روز گذشته بود بر پیامبر نازل شد.<ref>الاحتجاج، ص ۵۸: «أتاه جبرئیل علیه السلام علی خمس ساعات مضت من النهار».</ref> | |||
فتال نیشابوری نیز گزارشی را میآورد و مینویسد: پنج ساعت از روز گذشته بود که جبرئیل پیام ابلاغ رسالت را برای پیامبر صلی الله علیه وآله آورد.<ref>روضة الواعظین، ج ۱، ص ۹۱.</ref> | |||
=== بعد از نماز ظهر === | |||
ابن اثیر به نقل یکی از شاهدان عینی غدیر، زمان این اجتماع بزرگ را بعد از نماز ظهر گزارش کرده است. | |||
طی این گزارش ابی الطفیل میگوید: در حجه الوداع همراه پیامبر صلی الله علیه وآله بودیم که هنگام ظهر دستور داد مکانی را برای نماز مهیا کنیم و خارها را بزنیم، بعد از آن، نماز خواندیم و پیامبر صلی الله علیه وآله بعد از نماز، دست علی بن ابی طالب را گرفت و فرمود: {{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاه}}.<ref>اسدالغابه، ج ۵، ص ۲۵۲: «نشهد أنا أقبلنا مع رسولالله صلّی الله علیه و سلّم من حجة الوداع، حتی إذا کان الظهر خرج رسول اللّه ـ صلّی الله علیه و سلّم ـ فأمر بشجرات فشددن، و ألقی علیهنّ ثوب، ثم نادی: الصلاة. فخرجنا فصلینا، ثم قام فحمد اللّه تعالی و أثنی علیه، ثم قال: یا أیها الناس، أتعلمون أنّ اللّه عز و جل مولای و أنا مولی المؤنین، و أنی أولی بکم من أنفسکم؟ یقول ذلک مرارا. قلنا: نعم، و هو آخذ بیدک یقول: من کنت مولاه فعلی مولاه، اللَّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه ثلاث مرات».</ref> | |||
سید بن طاووس روایتی از زبان یکی از حاضران در غدیر به این صورت نقل میکند: ما زمانی به غدیر رسیدیم که اگر تکه گوشتی را روی زمین میانداختی از شدت گرما پخته میشد.<ref>علی بن طاووس، اقبال الاعمال، ص ۴۵۶: «و قد بلغنا غدیر خم فی وقت لو طرح اللحم فیه علی الأرض لانشوی».</ref> | |||
نویسنده کتاب الهدایة الکبری روایتی را از زبان امام علی علیه السلام نقل میکند که طبق آن، امام فرمود: و آن روز (غدیر) روزی بسیار گرم بود که طفل از شدت گرما پیر میشد.<ref>الهدایة الکبری، ص ۱۰۳: «و قد علمت انه کان یوما شدید القیظ یشیب فیه الطفل…».</ref> | |||
قاضی نعمان نیز روایتی را به این صورت به نقل از زید بن ارقم نقل کرده که هیچ روزی گرم تر از روز غدیر ندیده بودیم.<ref>شرح الاخبار، ج ۱، ص ۹۹: «و ذلک فی یوم ما اتی علینا یوم اشد حرا منه».</ref> | |||
و غدیر | === نتیجهگیری === | ||
بر اساس این گزارشها به نظر میرسد که تجمع هنگام ظهر که گرمترین زمان روز است، صورت گرفته است و این زمان با پنج ساعت از روز رفته، قابل جمع است. محاسبات نشان میدهد که غدیر در اواخر اسفندماه روی داده<ref>اکنون برنامههای رایانه ای این کار را به راحتی انجام میدهند. به عنوان نمونه به نرمافزار نورالسیره میتوان اشاره نمود.</ref> و با توجه به شرایط آب و هوایی شبه جزیره، این گرمای شدید کاملاً طبیعی است. | |||
اهمیت تعیین ساعت اجتماع از این بابت است که روشن شود آیا پیامبر صلی الله علیه وآله اختصاصاً برای ابلاغ امامت علی علیه السلام دستور به اجتماع داده است یا اینکه اجتماع برای نماز بوده و بعد از نماز، ایشان فرصت را مغتنم شمرده و از آن بهترین بهره را برده است. گرچه میتوان گفت که این دو قابل جمع اند، زیرا زمان اجتماع، همزمان با ظهر بوده، از این رو ابتدا نماز خوانده شده و بعد رسولخدا صلی الله علیه وآله سخنرانی کرده است. | |||
== مکان غدیر == | |||
شاید تصور شود بحث کردن در مورد مکان غدیر نوعی تحصیل حاصل است. اما ما از این رو به آن میپردازیم تا در بحث بعدی، یعنی تعداد جمعیت حاضر در غدیر، از آن بهرهبرداری کنیم. باید مشخص شود که غدیر در مسیر چه مناطقی قرار دارد و اهالی چه مناطق و چه شهرهایی در غدیر حضور داشتهاند. | |||
اینکه چرا به این مکان «غدیر» و چرا به آن «خم» میگویند برخی منابع اشاراتی دارند. یاقوت حموی، نویسنده معجم البلدان مینویسد: غدیر از غدر به معنای فریب گرفته شده است، زیرا غدیر جایی است که انسان از کنار آن عبور میکند و آبی در آنجا میبیند، اما سال بعد که میرود خشک و بی آب مییابد و از تشنگی میمیرد، و به این وسیله انسان را فریب میدهد.<ref>یاقوت حموی، معجم البلدان، ج ۴، ص ۱۸۸: «و قال بعض أهل اللغه: الغدیر فعیل من الغدر، و ذاک أن الإنسان یمرّ به و فیه ماء فربما جاء ثانیاً طمعا فی ذلک الماء فإذا جاءه وجده یابسا فیموت عطشا».</ref> | |||
حموی «خم» را نام چاهی از بنی مره ذکر کرده است.<ref>همان، ج ۲، ص ۳۹۰.</ref> نیز نقلی از زمخشری دارد که «خم» نام مردی بوده است.<ref>همان.</ref> همچنین طبق نقل دیگری «خم» را نام چاهی میداند که عبدشمس آن را حفر کرده است.<ref>همان.</ref> | |||
اما اینکه غدیر در چه فاصله ای از مکه و در کدام سمت از این شهر واقع شده است، در منابع تاریخی بیشتر فاصله غدیر تا جحفه گزارش شده است؛ به عبارتی از آنجا که جحفه مکان شناخته شدهای بوده، سعی شده است تا غدیر با جحفه شناسانده شود. یاقوت حموی هنگام معرفی منطقه جغرافیایی غدیرخم مینویسد: | |||
و غدیر خمّ: بین مکه و المدینه، بینه و بین الجحفه میلان؛<ref>همان، ج ۴، ص ۱۸۸.</ref> غدیر بین مکه و مدینه است و تا جحفه، دو مایل<ref>هر مایل حدود ۱۶۰۰ متر میباشد.</ref> فاصله دارد. | |||
طبرسی روایتی دارد که طبق آن، غدیر سه مایل قبل از جحفه واقع شده است.<ref>همان، ص ۵۸: «فرحل فلما بلغ غدیر خم قبل الجحفه بثلاثه امیال».</ref> ابن جوزی فاصله غدیر تا جحفه را یک مایل گزارش کرده است.<ref>ابن جوزی، المنتظم، ج ۱، ص ۱۴۶.</ref> این در حالی است که سید بن طاووس مینویسد: مردم در جحفه توقف نمودند.<ref>ابن طاووس، همان، ج ۱، ص ۴۵۵: «فخرج رسول اللّه صلی الله علیه وآله حتی نزل الجحفة فلما نزل القوم و أخذوا منازلهم أتاه جبرئیل علیه السلام».</ref> | |||
حال باید دید جحفه کجاست؟ محقق کتاب الغارات در معرفی جحفه مینویسد: جحفه روستای بزرگی بوده که در مسیر مدینه به مکه واقع است و فاصله آن از مکه چهار منزل است. جحفه محل میقات اهل مصر و شام است اگر به مدینه نروند. فاصله جحفه تا مدینه شش منزل، و فاصله جحفه تا غدیر دو مایل است.<ref>ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارات، ج ۲، ص ۵۰۷، پاورقی: «الجحفه بالضم ثم السکون و آلفا، کانت قریة کبیرة ذات منبر علی طریق المدینه، من مکه علی اربع مراحل و هی میقات اهل مصر و الشام، ان لم یمروا علی المدینه فان مروا بالمدینه فمیقاتهم ذوالحلیفه و کان اسمها مهیعه و انما سمیت الجحفه لان السیل اجتفها و حمل اهلها فی بعض الاعوام و هی الان خراب، و بینها وبین ساحل الجار نحو ثلاث مراحل و بینها و بین اقرن موضع من البحر سته امیال، و بینها وبین المدینه ست مراحل و بینها وبین غدیر خم میلان».</ref> | |||
بر اساس مشاهدههای اخیر و بازدید از مکان غدیر روشن شده است که فاصله مکه تا جحفه با جاده کنونی حدود ۱۸۰ کیلومتر است.<ref>متن کامل گزارش بازدید از منطقه غدیر، در فصلنامه علوم حدیث، سال سوم، شماره ۷، بهار ۷۷، ص ۲۳۲ نوشته محمدحسین فلاح زاده آمده است.</ref> در نقشههای امروزی عربستان شهر رابغ کاملاً پیداست که در کنار دریای سرخ واقع شده است. این شهر فاصله کمی با محل غدیر دارد. بر اساس گزارشی که بخشی از آن گذشت، مسجدی در این شهر قرار دارد که به مسجد غدیر مشهور است. برای اطلاع بیشتر از محل غدیرخم، به تصاویر پایانی همین نوشتار مراجعه فرمایید. | |||
=== دلیل انتخاب سرزمین غدیر توسط پیامبر === | |||
نکته پایانی در این بخش این است که چرا پیامبر صلی الله علیه وآله غدیر را انتخاب نمود. در پاسخ این سؤل دو احتمال وجود دارد: | |||
==== احتمال اول ==== | |||
اینکه پیامبر صلی الله علیه وآله از سوی خداوند مأمور بوده که در اینجا رسالت خود را ابلاغ نمایند؛ به عبارت دیگر، این مکان از سوی خداوند انتخاب شده است. | |||
در | === احتمال دوم === | ||
که به اشتباه شهرت هم پیدا کرده و در واقع، توجیهی است بر اقدام پیامبر در انتخاب این مکان، این است که غدیر، محل تقسیم راهها و به اصطلاح «مفترق الطرق» بوده و مسافران هر منطقه ای از اینجا راه خود را جدا نموده و به شهر خود میرفتند.<ref>الارشاد، ج ۱، ص ۱۷۵.</ref> از این رو آخرین نقطه مسیر همراهی تمامی مردم با پیامبر صلی الله علیه وآله، این مکان بوده و به همین دلیل پیامبر صلی الله علیه وآله پیش از متفرق شدن مردم، مأموریت خود را ابلاغ نموده است. | |||
در | البته باید بدانیم که آن روز قلمرو نفوذ اسلام شبه جزیره عربستان بود و فراتر از آن نرفته بود و عملیات موته و تبوک نیز فقط یک اولتیماتوم سیاسی و نظامی بهشمار میآمد. هنوز مناطق عراق، شامات و مصر مسلمان نبودند. از این گذشته، با دقت نظر در وضعیت جغرافیایی غدیر چنین به دست میآید که غدیر یا همان جحفه اصلاً مفترق الطرق نبوده و چنین وضعیتی نداشته است. همانطور که در نقشه ملاحظه میشود مسیر مردم عراق از شمال شرقی مکه، مسیر مردم طائف از جنوب شرقی مکه و مسیر مردم یمن از جنوب مکه است. مسیر شمال غربی مدینه که به غدیر منتهی میشود تنها مسیر مردم مدینه و اطراف مدینه است. گرچه بعد از گسترش اسلام در شمال آفریقا، آنها نیز از این مسیر به مکه میآیند و در جحفه محرم میشوند. در کتابهای فقهی در باب حج به تفصیل در این باره بحث شده است که مردم هر منطقه ای از کجا وارد حرم (مکه) شده و محرم میشوند و طبیعتاً خروج آنها نیز از همان راه است. ذات عرق برای عراقیها، یلملم برای یمنیها، قرن المنازل برای طایفیها و جحفه برای قبیلههای جنوب مدینه و کسانی که نزدیک به مدینه هستند؛<ref>اهالی مدینه از مسجد شجره محرم میشوند که این مسجد نزدیک مدینه واقع شده است، اما کسانی که در منطقه جنوبی مدینه هستند، در بین راه مدینه به مکه در جحفه محرم میشوند.</ref> یعنی چون مسیرها متعدد است، محل محرم شدن نیز متعدد است. در محاسبه جمعیت غدیر ـ همان گونه که بدان خواهیم پرداخت ـ باید این محاسبات جغرافیایی نیز در نظر گرفته شود تا تصور نشود مردم یمن (که در جنوب هستند) در غدیر حضور داشتهاند. | ||
در مورد | در مورد مردم عراق نیز باید گفت در این نقشه مشخص است که مسیر عراق از ذات عرق، المره و المسلح میگذرد و به طرف شمال شرقی مکه میرود، در حالی که غدیر در شمال غربی مکه واقع شده است. آری در یک صورت میتوان پذیرفت که مردم عراق در غدیر حضور داشتهاند و آن اینکه حج گزاران عراقی به همراه پیامبر صلی الله علیه وآله به غدیر آمده و از آنجا راه خود را جدا کرده باشند که در نقشه به صورت نقطه چین نشان داده شده است. اما این احتمال هم پذیرفته نیست، زیرا هیچ سندی از سوی پیامبر صلی الله علیه وآله مبنی بر اینکه مردم عراق یا یمن وی را تا غدیر همراهی کرده باشند، وجود ندارد. در این باره بیشتر سخن خواهیم گفت. افزون بر آنچه گفته شد یادآوری این نکته، ضروری است که بیشترین جمعیت حاضر در مراسم حج، از مدینه، طائف، یمن و اهالی خود مکه بودند که فقط مسافران مدینه از راه جحفه عبور میکردند. | ||
== تعداد جمعیت حاضر در غدیر == | |||
مهمترین مسئله ای که ذهن نگارنده را متوجه خود کرده و این نوشتار درصدد پرداختن به آن است این است که جمعیتی که در ماجرای غدیر سال دهم هجرت در محضر پیامبر حاضر بوده و نص پیامبر صلی الله علیه وآله مبنی بر ولایت امام علی علیه السلام را از زبان مبارک ایشان شنیدهاند، چه مقدار بوده است؟ | |||
بررسی اجمالی روایات مختلفی که به نوعی تعداد جمعیت حاضر در غدیر را گزارش کردهاند: | |||
در این | === هزار و سیصد نفر === | ||
کمترین جمعیتی که در این مورد گزارش شده ۱۳۰۰ نفر است. ابن شهرآشوب روایتی از امام باقر علیه السلام نقل کرده که طبق آن، پیامبر صلی الله علیه وآله در روز غدیر در حضور ۱۳۰۰ نفر، جمله{{متن عربی|مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاه}} را مطرح نمود.<ref>مناقب آل ابی طالب، ج ۳، ص ۲۶. متن روایت چنین است: «و فی روایه عن الباقر علیهالسلامقال: لما قال النبی صلی الله علیه وآله یوم غدیر خم بین الف و ثلاث ماه رجل من کنت مولاه فهذا علی مولاه…».</ref> | |||
متأسفانه ایشان سند روایت را نیاورده اند. همین روایت را مجلسی نیز آورده است.<ref>همان، ج ۳۷، ص ۱۵۸.</ref> | |||
در تفسیر فرات کوفی نیز روایتی از عمار نقل شده که میگوید: | |||
در مجلس ابنعباس بودیم و او سخنرانی میکرد که ابوذر بلند شد و گفت: ای مردم آیا میدانید که پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود راستگوتر از ابوذر نیست؟ همه گفتند: آری. | |||
ابوذر گفت: پس بدانید که پیامبر روز غدیر که ۱۳۰۰ مرد بودیم … | |||
فرمود: هر کس من مولای اویم پس علی مولای اوست، خدایا هر که علی را یاری کند یاریاش کن و هر که دشمنی کند دشمنی اش کن. در این هنگام مردی بلند شد و گفت: مبارک باد بر تو ای پسر ابی طالب.<ref>فرات کوفی، تفسیر، ص ۵۱: «عن عمار بن یاسر قال: کنت عند ابی ذر الغفاری فی مجلس ابنعباس و علیه فسطاط و هو یحدث اذ قام ابوذر حتی ضرب بیده الی عمود فسطاط ثم قال: ایها الناس من عرفنی فقد عرفنی و من لم یعرفنی فقد انبأته باسمی انا جندب بن جناده ابوذر الغفاری سالتکم بحق الله و حق رسوله اسمعتم من رسول اللّه صلی الله علیه وآله و هو یقول: ما اقلت الغبراء و لا اظلت الخضرا ذا لهجة اصدق من ابی ذر؟ قالو: اللهم نعم. قال: فتعلمون ایها الناس ان رسولالله صلی الله علیه وآله جمعنا یوم غدیر خم الف و ثلاث ماه رجل یقول: اللهم من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره واخذل من خذله. فقام رجل فقال: بخ بخ یابن ابی طالب…».</ref> | |||
در مورد دو روایت فوق باید گفت که روایت ابن شهرآشوب از امام باقر علیه السلام سندی ندارد تا بتوان در مورد آن قضاوت کرد، اما قولی که فرات کوفی بیان نموده با توجه به قراین درونی روایت که همانا نقل جریان مجلس ابنعباس و سخنرانی ابوذر است قابل توجه است، اگرچه محاسبات نشان میدهد که جمعیت غدیر بیش از ۱۳۰۰ نفر بودهاند.<ref>در ادامه، محاسبات صورت گرفته را ذکر خواهیم کرد.</ref> | |||
=== ده هزار نفر === | |||
اما دسته دیگری از روایات، تعداد ده هزار نفر را گزارش کردهاند. عیاشی ذیل آیه ۶۷ سوره مائده از امام صادق علیه السلام نقل میکند: من تعجب میکنم از اینکه شخص با آوردن دو شاهد حقش را میگیرد، اما علی بن ابی طالب علیه السلام با ده هزار شاهد حقش ضایع شد. امام علیه السلام ادامه میدهد: | |||
پیامبر صلی الله علیه وآله از مدینه خارج شد در حالی که پنج هزار نفر از مدینه همراه وی بودند و پنج هزار نفر هم از مکه پیامبر صلی الله علیه وآله را مشایعت کردند.<ref>ر. ک. عیاشی، تفسیر، ج ۱، ص ۳۳۲: «عن عمر بن یزید قال: قال أبو عبدالله علیه السلام ابتداء منه العجب یا ابا حفص لما لقی علی بن أبی طالب، أنه کان له عشرة ألف شاهد لم یقدر علی أخذ حقه، و الرجل یأخذ حقه بشاهدین، إن رسول اللّه صلی الله علیه وآله خرج من المدینة حاجا و معه خمسة آلاف، و رجع من مکة و قد شیعه خمسة آلاف من أهل مکة، فلما انتهی إلی الجحفه نزل جبرئیل بولایة علی…».</ref> | |||
در این روایت، تصریح شده است که پنج هزار نفر از «اهل مکه» پیامبر صلی الله علیه وآله را تا غدیر مشایعت کردند. پذیرفتن اینکه این تعداد از مکه پیامبر صلی الله علیه وآله را مشایعت کرده باشند بسیار مشکل است، زیرا: | |||
اولاً: هیچ امری از سوی رسولخدا صلی الله علیه وآله مبنی بر لزوم مشایعت مردم مکه وجود ندارد. | |||
ثانیا: فاصله مکه تا جحفه فاصله بسیاری است و بر فرض که مردم قصد بدرقه کردن رسول خدا را داشتهاند مشایعت کردن تا حدود ۱۸۰ کیلومتر بسیار بعید است. | |||
آری، چنانچه این پنج هزار نفر، اهل مکه نباشند و به گونه ای با تسامح بگوییم اهالی دیگر مناطق بودند که از مکه پیامبر صلی الله علیه وآله را همراهی نمودند پذیرفتنی است. اما سؤال اینجاست این افراد از کجا آمده بودند؟ | |||
ابن شهرآشوب نیز در روایتی از امام صادق علیه السلام شاهدین غدیر را ده هزار نفر عنوان کرده است.<ref>همان، ج۳، ص ۲۶.</ref> علاوه بر این دو، شیخ حر عاملی نیز در روایتی قول ده هزار نفر را آورده است.<ref>وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۲۳۹.</ref> به نظر میرسد این دو از عیاشی نقل نکردهاند، زیرا نه به عیاشی اشاره ای دارند، و نه به عمر بن یزید که در سلسله سند عیاشی هست، و نیز ادامه روایت را که به تفکیک جمعیت اشاره میکند، نیاورده اند و حتی شیخ حر عاملی خود اضافه میکند: چه بسا این ده هزار نفر همه از مدینه بودهاند.<ref>همان: «عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ابْتِدَاءً مِنْهُ الْعَجَبُ لِمَا لَقِیَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ أَنَّهُ کَانَ لَهُ عَشَرَةُ آلَافِ شَاهِدٍ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی أَخْذِ حَقِّهِ وَ الرَّجُلُ یَأْخُذُ حَقَّهُ بِشَاهِدَیْنِ، أَقُولُ لَعَلَّ الْعَشَرَةَ آلَافٍ کَانُوا حَاضِرِینَ فِی الْمَدِینَةِ وَ الْبَاقُونَ کَانُوا تَفَرَّقُوا فِی الْبُلْدَانِ».</ref> به هر حال، این دو روایت میتوانند به گونه ای تأییدی برای روایت عیاشی باشند. | |||
=== دوازده هزار نفر === | |||
عیاشی روایت دیگری را ذیل آیه ۵۵ سوره مائده به نقل از صفوان جمال از امام صادق علیه السلام ذکر میکند و طی آن تعداد جمعیت حاضر در غدیر را دوازده هزار نفر آورده است. | |||
جالب آنکه نکته پیشگفته در این روایت نیز نقل شده که امام فرمودند: جمعیت حاضر در غدیر دوازده هزار نفر بودند، ولی امیرالمؤمنین علیه السلام نتوانست حق خود را بگیرد، در حالی که یک شخص با دو شاهد میتواند حق خود را بازپس گیرد.<ref>تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۳۲۹: «عن صفوان الجمال قال قال أبو عبد اللّه علیه السلام لقد حضر الغدیر اثناعشر ألف رجل یشهدون لعلی بن أبی طالب علیه السلام، فما قدر علی أخذ حقه، و إن أحدکم یکون له المال و له شاهدان فیأخذ حقه». نیز ر.ک. همان، ج ۳۷، ص ۱۳۹.</ref> | |||
=== هفده هزار نفر === | |||
نویسنده کتاب جامع الاخبار طبق نقلی، جمعیت حاضر در غدیر را هفده هزار نفر دانسته است. وی مینویسد: دوازده هزار نفر از یمن و پنج هزار نفر از مدینه همراه رسول اکرم صلی الله علیه وآله بودهاند.<ref>جامع الاخبار، ص ۱۰.</ref> | |||
ما در نقد روایت عیاشی گفتیم که آمدن مکیها تا غدیر وجهی ندارد و از پیامبر صلی الله علیه وآله نیز امری اعلام نشده بود که ایشان را تا غدیر همراهی کنند. این نقد به وجه اولی بر این روایت وارد است، زیرا یمنیها میبایست به طرف جنوب بروند و امری از سوی پیامبر صلی الله علیه وآله وجود نداشت که ملزم باشند پیامبر صلی الله علیه وآله را تا غدیر مشایعت کنند؛ بنابراین، آمدن ایشان، آن هم تا فاصله ۱۸۰ کیلومتری پذیرفتنی نیست. | |||
=== شصت هزار نفر === | |||
ابن جبر در کتاب نهج الایمان مینویسد: «و روی ان یوم الغدیر لعلی بن ابی طالب ستون الف شاهد».<ref>ابن جبر، همان، ص ۱۲۲.</ref> این قول چندان پذیرفتنی نیست، زیرا اولاً: به هیچ منبع یا شخصی منسوب نیست، ثانیا: اقوال دیگر از شهرت بیشتری برخوردارند، ثالثا: ـ همانطور که خواهیم گفت ـ از منطق نقل آمار برخوردار نیست. | |||
=== هفتاد هزار نفر === | |||
طبرسی تعداد افرادی را که همراه پیامبر صلی الله علیه وآله از مدینه و اطراف آن خارج شدهاند، هفتاد هزار نفر ذکر کرده است. او در روایتی طولانی همراه با خطبه سیزده صفحه ای پیامبر صلی الله علیه وآله در روز غدیر، پس از ذکر سلسله سند، روایتی از امام باقر علیه السلام نقل میکند که طبق آن هفتاد هزار نفر و بلکه بیشتر از مردم مدینه و اطراف، همراه پیامبر حج به جا آوردند، همانند اصحاب موسی که آنها هم هفتاد هزار بودند و پیمان شکستند. همینطور پیامبر صلی الله علیه وآله هم برای علی علیه السلام بیعت گرفتند، گرچه مردم پیمانشکنی کردند.<ref>همان، ج ۱، ص ۸۳: «... حج مع رسولالله من أهل المدینة و أهل الأطراف و الأعراب سبعین ألف إنسان أو یزیدون علی نحو عدد أصحاب موسی السبعین ألف الذین أخذ علیهم بیعة هارون فنکثوا و اتبعوا العجل و السامری و کذلک أخذ رسول اللّه صلی الله علیه وآله البیعة لعلی بالخلافة علی عدد أصحاب موسی فنکثوا البیعة و اتبعوا العجل و السامری سنهً بسنهً و مثلاً بمثل…».</ref> | |||
این روایت نیز به دلایلی پذیرفته نمیشود: | |||
اولاً: این روایت به لحاظ سند مشکلاتی دارد و افراد ضعیف در سند آن دیده میشوند،<ref>از جمله راویان در سند این روایت محمد بن موسی همدانی است که سخن مرحوم آیتاللّه خویی درباره اش چنین است: «قال النجاشی ضعفه القمیون و کان ابن الولید یقول انه کان یضع الحدیث». همچنین نقلی از صدوق میآورد که: «خبر صلاة یوم غدیر خم و الثواب المذکور فیه لمن صامه، فان شیخنا محمد بن الحسن کان لایصححه و یقول انه من طریق محمد بن موسی الهمدانی و کان غیر ثقه کذاباً» (ر.ک. خویی، معجم رجال الحدیث، ج ۱۸، ص ۲۹۷).</ref> ثانیا: عدد هفتاد هزار نفر در موارد بسیاری به منظور نشان دادن کثرت، استعمال میشده و لذا به نظر میرسد این مورد نیز از همان موارد باشد. | |||
=== هشتاد و شش هزار نفر === | |||
باز ابن جبر در همان کتاب مینویسد: «و قیل ستة و ثمانون الف شاهد و معلوم ان اولئک من الاماکن المتفرقه و الامصارالمتباعده».<ref>همان، ص ۱۲۲.</ref> همانطور که در متن آمده فقط در حد یک «قیل» است که در مقایسه با اقوال دیگر ضعیف تر است و لذا نمیتوان به آن اعتماد نمود. نویسنده در ادامه روایات در توجیه این همه جمعیت مینویسد: «روشن است این همه جمعیت از اماکن مختلف و از شهرهای دور بودهاند»؛ و از مباحث بعدی این مقاله روشن خواهد شد که این توجیه تا چه حد قابل قبول است. | |||
در | === نود هزار نفر === | ||
عبدالملک عاصمی شافعی از نویسندگان اهل سنت مینویسد: پیامبر برای حجه الوداع از مدینه خارج شد، در حالی که نود هزار یا ۱۱۴ هزار نفر همراه وی بودند.<ref>سمط النجوم العوالی، ج ۲، ص ۳۰۵.</ref> | |||
=== یکصد و چهارده هزار نفر === | |||
قول دیگر عاصمی شافعی ـ چنانکه گفته شد ـ ۱۱۴ هزار نفر است<ref>همان</ref> که به دلیل ترتیب بندی اقوال، آن را در ردیفی جداگانه میآوریم. نویسنده این دو قول را به صورت غیر مستند آورده که چندان پذیرفتنی نیست. این در حالی است که اقوال قوی تر و مستندتری در دست داریم. | |||
=== یکصد و بیست هزار نفر === | |||
در نهایت، گزارشی از ابن جوزی است که جمعیت حاضر در غدیر را ۱۲۰ هزار نفر دانسته است.<ref>سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ج ۱، ص ۲۶۶. وی مینویسد: «و جمع الصحابه و هم کانوا مئه و عشرین آلفا».</ref> به نظر میرسد که این روایت را تنها باید توجیه کرد و تنها توجیه آن این است که تصحیفی یا تحریفی رخ داده باشد، زیرا در هیچیک از روایات متقدم این تعداد جمعیت گزارش نشده است. دیگر اینکه ابن جوزی از قول خود چنین میگوید و آن را به کتاب یا شخصی نسبت نمیدهد. | |||
حاصل آنچه گفته شد، اینکه تعداد جمعیت حاضر در غدیر از ۱۳۰۰ نفر تا ۱۲۰ هزار نفر گزارش شده است. | |||
اما نکته بسیار مهم این است که بیشترین تعداد جمعیت حاضر در غدیر، طبق روایاتی که در منابع پنج قرن اولیه آمده، هفده هزار نفر گزارش شده است. رقمهای بالاتر مربوط به بعد از قرن پنجم است. با توجه به ضعفهایی که در مورد منابع بعد از قرن پنج وجود دارد و صرفاً نقل از خود یا نقل یک قیل میباشد، باید از بین چهار قول اول یکی را تأیید کنیم، البته بر اساس قراین دیگری که ذکر خواهد شد و نیز کار آماری که در مورد جمعیت مردم مدینه صورت خواهد گرفت. برای این منظور ابتدا باید چند بحث مقدماتی درباره «نقلهای آماری از جمعیت در تاریخ» را بیاوریم و آنگاه بین نقلهای مختلف یکی را انتخاب نماییم. | |||
== اعداد و ارقام در منابع تاریخی == | |||
به راستی آیا اعدادی که در منابع تاریخی و به خصوص منابع کهن وجود دارند اعداد واقعی و دقیق میباشند؟ این سؤالی است که ابتدا باید پاسخ آن روشن شود. به عبارت بهتر ما باید تکلیف خود را با این اعداد روشن کنیم. به عنوان مثال، اعداد و ارقامی که در مورد تعداد سپاهیان اسلام در غزوههای پیامبر صلی الله علیه وآله ذکر شدهاند اینها تا چه اندازه ناظر به واقع اند و تا چه اندازه ما به آنها اعتماد داریم. به عنوان نمونه، گفته شده در غزوه تبوک سی هزار نفر شرکت داشتند. آیا این عدد واقعی است؟ | |||
اگر همه این اعداد را غیر واقعی فرض کنیم، دیگر چیزی برای ما نمیماند که از آن سخن بگوییم و تحلیلی ارائه دهیم. چنین حکمی در مورد دیگر گزارشهای تاریخی و چه بسا خود منابع تاریخی نیز صادق است. از این رو ما اجمالاً آنها را میپذیریم، اما با قرار دادن آنها در کنار دیگر قراین و شواهد تلاش میکنیم به عددی نزدیک به واقع دست پیدا کنیم. روی هم رفته در خصوص اعداد و ارقام و به خصوص تعداد جمعیتها با مشکلاتی روبرو میشویم که در ذیل به آنها اشاره میکنیم: | |||
=== کثرت نمایی === | |||
این بدان معناست که عدد در موارد بسیاری نشانه کثرت است، مثلاً اعداد چهل، هفتاد، هفتاد هزار اعدادی هستند که برای نشان دادن کثرت استفاده شدهاند و نمونههای زیادی در تاریخ وجود دارد. به عنوان نمونه، روایتی که میگوید عالمی که از عملش بهره ببرد از هفتاد هزار عالم برتر است،<ref>کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳.</ref> یا روایتی که میگوید شخص مسلمانی که به دیدار دوست مسلمانش برود و مشکل او را حل کند هفتاد هزار ملک بهشت را به او تبریک میگویند،<ref>همان، ج۲، ص ۱۷۷.</ref> و باز روایتی که میگوید هر کس شربتی از آب به مسلمانی بدهد هفتاد هزار حسنه برایش نوشته میشود،<ref>همان، ص ۲۰۱.</ref> و بالأخره این روایت که از امام صادق علیه السلام نقل شده که فلان قوم در شام زندگی میکردند و هفتاد هزار خانه داشتند و بر اثر طاعون از دنیا رفتند<ref>همان، ج ۸، ص ۱۹۸.</ref> آیا این روایتها ناظر به واقع است؟ | |||
روایات زیادی هست که این اعداد و ارقام در آنها به کار رفته و بیشتر آنها ناظر به کثرت اند. در روایت اول، معصوم قصد دارد تا ارزش عمل کردن به علم را به مخاطب بفهماند و توجه دهد که تنها عبادت نیست که انسان را به جایی برساند. در روایت دیگر بر ارزش دوستی با مسلمانان و سر زدن به همدیگر و صله رحم که اساس زندگی دنیوی است، تأکید شده است. و در آخرین روایت، امام علیه السلام قصد دارد به مخاطب بگوید که طایفه ای بسیار بزرگ بودهاند، اما گرفتار بلای الهی (طاعون) شدند. از این رو باید در فهم و تفسیر ارقام و اعداد ذکر شده در نقلهای تاریخی به شدت توجه کنیم. اگر گزارشی میگوید سپاهی در فلان جنگ هفتاد هزار بودند، دست کم با قراین دیگر بازشناسی شود که تا چه اندازه ناظر به واقع بوده و هست. آیا چنین جمعیتی در دیگر گزارشها یا گزارشهای نزدیک به این نقل خاص نیز وجود دارد یا خیر؟ | |||
=== اختلاف نقلها === | |||
این بدان معنا نیست که فقط در اعداد و ارقام اختلاف هست و دیگر موضوعات تاریخی بدون اختلاف به دست ما رسیده است. با نگاهی اجمالی به گزارشهایی که عدد و رقمی را برای حادثه ای نقل کردهاند روشن میشود که به علت کمتر اهمیت دادن راویان به مقوله تعداد جمعیت، اختلاف بیشتری در این باره دیده میشود و چه بسا حاکی از اهمیت کم اعداد و ارقام باشد. طبری هنگام بحث از جریان حدیبیه، نمونه کاملی از اختلاف روایات را به نمایش میگذارد: | |||
محمد بن مسلم زهری گوید: بسال حدیبیه پیمبر برون شد که آهنگ زیارت کعبه داشت و قصد جنگ نداشت و هفتاد قربانی برد و هفتصد کس همراه داشت برای هر ده کس یک قربانی بود. حدیث دیگری از زهری هست که طبق آن پیمبر با هزار و چند صد کس بود. مسلمه گوید: هزار و چهارصد کس بودیم که همراه پیمبر به حدیبیه رفتیم. ابنعباس گوید: کسانی که (در جریان حدیبیه) زیر درخت حدیبیه با پیمبر بیعت کردند هزار و پانصد و بیست و پنج کس بودند. عبداللّه بن ابی اوفی گوید: به روز بیعت زیر درخت هزار و سیصد کس بودیم و اسلمیان یکهشتم گروه مهاجران بودند.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج ۳، ص ۱۱۱۱.</ref> | |||
در این روایاتِ طبری شاهدیم که در مورد واقعه ای که حداکثر، هزاروششصد نفر در آن بودهاند تا این اندازه اختلاف است. البته تصور نشود که این اعداد به هم نزدیک اند، بلکه صرفاً اختلاف روایت شاهد مثال ماست. | |||
=== مبالغه === | |||
باید شدیداً به مبالغه گوییها توجه داشته باشیم. البته مبالغه با کثرت نمایی متفاوت است. روایاتی وجود دارد که آگاهانه و با هدف خاصی در مورد افزایش جمعیت واقعه ای مبالغه گویی میکنند، مانند روایاتی که قصد دارند مسلمانان را در سالهای پس از فتح مکه زیاد جلوه دهند تا به نوعی موفقیت پیامبر صلی الله علیه وآله بیشتر به چشم بیاید. البته ما به هیچ وجه منکر موفقیت رسول خدا صلی الله علیه وآله و فراگیر شدن اسلام در سالهای هشتم به بعد نیستیم، اما ـ همانطور که خواهیم گفت ـ یک باره پس از فتح مکه تعداد مسلمانان در منابع، در برخی حوادث به صورت چشمگیری افزایش مییابد. | |||
=== تصحیف و تحریف === | |||
اگرچه این امور در تاریخ، امری طبیعی بهشمار میآید، اما بیشترین تأثیر آن در اعداد و ارقام ظاهر میشود که گاه با افزایش ناخواسته یک نقطه، چه تغییراتی صورت میگیرد. در اینجا نمونه کاملی از این گونه تحریفها را با هم ملاحظه میکنیم. | |||
یکی از مؤفان اهلسنت هنگام گزارش از زمان خارج شدن پیامبر صلی الله علیه وآله از مدینه برای حجه الوداع مینویسد: «خرج یوم الخمیس لست بقین من ذی القعده أو یوم السبت لخمس بقین من ذی القعدة».<ref>عبدالملک بن حسین عاصمی مکی، همان، ج ۲، ص ۳۰۵.</ref> در این گزارش، کلمه «خمس» که بیانگر پنج روز به انتهای ذی قعده است با «خمیس» که روز هفته را مشخص میکند و نیز دو کلمه «لست» و «السبت» با هم مشتبه شده است. البته در اینجا ناقل، هر دو قول را آورده است، اما گویای این مطلب است که اشتباهی رخ داده و هر دو قول در منابع وجود دارد. | |||
همچنین در مواردی، ارقام با اعداد ثبت شدهاند ـ نه با حروف ـ و مشکلاتی را به بار آورده است. به عنوان نمونه در برخی منابع آمده است که صحابه پیامبر صلی الله علیه وآله در زمان وفات ایشان دوازده هزار (۱۲۰۰۰) نفر بودهاند.<ref>محمد بن عبدالله أبوبکر بن العربی، العواصم من القواصم، ج ۱، ص ۲۵۵.</ref> حال چنانچه یک صفر به این عدد افزوده شود، در کتابها و گزارشهای بعدی به ۱۲۰۰۰۰ نفر افزایش مییابد. همچنانکه این مسئله پیش آمده و برخی تعداد صحابه پیامبر را در حجه الوداع ۱۲۰ هزار نفر دانستهاند.<ref>حلبی، السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۳۰۸.</ref> این در حالی است که به نظر میرسد سبط بن جوزی اشتباه دیگری را مرتکب شده و تمام این ۱۲۰ هزار نفر حج گزار در مکه را که از تمام نقاط اسلامی بودند، به عنوان حاضران در غدیر معرفی کرده است. توجه به این گونه اشتباهات فاحش، اما ناخواسته میتواند ما را در جریان برخی واقعیتها قرار دهد. | |||
=== اعداد تخمینی === | |||
چنین به نظر میرسد که بیشتر اعداد به صورت تخمینی گفته شده و بعد وارد روایات شده است. کمتر روایتی را میتوان یافت که در آنها «منطق شمارش» رعایت شده باشد. طبری در مورد کسانی که در فتح مکه حضور داشتند و تعداد آنها ده هزار نفر بوده، روایتی را آورده که طی آن گفته است: چهارهزار نفر از اینها از قبایل فلان و فلان و فلان بودند (و نام قبایل را ذکر میکند) و مابقی آنها انصار و مهاجران بودند.<ref>در ادامه متن روایت را میآوریم و بدان استناد خواهیم کرد.</ref> به نظر نگارنده، این روایت مقبول تر است. چون تلاش میکند هر قبیله را و تعداد افرادی را که آورده بود، نقل نماید. در واقع، این ده هزار نفر را تفکیک میکند. این از جمله روایاتی است که ما میتوانیم بدان اطمینان کنیم. چون یکی از راههای منطق شمارش که در ادامه، درباره آن توضیح خواهیم داد، در آن رعایت شده است. | |||
== تحمل جمعیت == | |||
بحثی که در اینجا باید بدان توجه شود این است که باید دید جمعیتی که برای یک واقعه گفته میشود آیا مکان آن واقعه یا زمان آن، تحمل آن جمعیت را داشته است یا خیر؟ این سؤالی اساسی است که کمتر بدان توجه میشود. ما باید تمامی شرایط را ببینیم. یک جمعیت بسیار زیاد، نیاز بسیاری به آذوقه و آب دارد. از کجا آب و غذای آنها تأمین میشده و چگونه سرویس دهی میشدند. امروزه در مکه، با آن همه امکانات، ساختمانهای بیست طبقه، باز چه مشکلاتی وجود دارد. در مورد جنگ تبوک گفته میشود که سی هزار نفر شرکت داشتند. سی هزار نفری که عازم بلاد کفر و منطقه دشمن میشوند باید برای آذوقه خود چارهای بیندیشند. نیز گفته شده که بیست روز رفتن آنها به طول انجامیده است. حتی تأکید شده که این سفر بسیار سخت بود،<ref>به دلیل شدت سختی از آن به «جیش العسره» یاد میشود (انساب الاشراف، ج ۲، ص ۹۵؛ البدء و التاریخ، ج ۴، ص ۲۳۹ و التنبیه و الاشراف، ص ۲۳۵).</ref> چراکه در اوج گرما انجام شد و مرکب سواری کم داشتند، و مسافت تا تبوک، طولانی بود و از مناطق بد آب و هوا عبور میکردند. با محاسبه اجمالی به نظر میرسد که حضور این همه جمعیت بعید است، به گونه ای که برخی برای حل این مسئله دست به دامن معجزه شدهاند؛ مبنی بر اینکه بارها از بین انگشتان پیامبر صلی الله علیه وآله آب جوشید و سی هزار نفر از آن نوشیدند.<ref>احمد عبدالحلیم ابن تیمیه حرانی، مجموع الفتاوی، ج ۱۱، ص ۲۷۵: «وملأ أوعیه العسکر عام تبوک من طعام قلیل ولم ینقص وهم نحو ثلاثین آلفا ونبع الماء من بین اصابعه مرات متعددة حتی کفی الناس الذین کانوا معه».</ref> شاید تصور شود این استبعاد، شخصی است و چه بسا برای دیگران، پذیرفتن چنین جمعیت زیادی، هیچ بعدی نداشته باشد. باید گفت که ابن خلدون نیز این گونه آمار و ارقام مبالغه آمیز را از اشتباه کاریهای مورخان بیدقت دانسته و آنها را با توجه به میزان گنجایش مکان حادثه و مؤفههای دیگر، بعید شمرده است. ایشان به چند نمونه از این آمارها مانند حضور ششصد هزار نفر در سپاه بنی اسرائیل هنگام خروج از مصر، و دویست هزار نفر در سپاه ایران در جنگ قادسیه اشاره میکند و تمامی آنها را با توجه به لوازم مورد نیاز چنین جمعیتی، بعید میداند. باید توجه داشت که ابن خلدون هفتصد سال از ما به حوادث صدر اسلام نزدیک تر است.<ref>تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۱۴.</ref> | |||
در مورد مکان نیز همین مسئله صادق است. اگر گفته شود در فلان مسجد پنجاه هزار نفر حضور داشتند، آیا | در مورد مکان نیز همین مسئله صادق است. اگر گفته شود در فلان مسجد پنجاه هزار نفر حضور داشتند، آیا میتوان به راحتی پذیرفت؟ در مورد زمان نیز صادق است. اگر گفته شود صد هزار نفر در مدت سه روز مسیر مکه تا مدینه را پیمودند، نمیتوان پذیرفت. آری، اگر یک نفر با اسب تیز رو بخواهد این راه را در سه روز برود امکان دارد، اما جعمیت زیاد، معطلی دارد، اتراق کردن در یک محل برای استراحت و تجدید قوا در بین سفر، قطعاً زمان بسیار زیادی را میطلبد و چه بسا یک روز کامل نیاز باشد تا کاروانی با این همه جمعیت توقف کرده و استراحت نمایند. به راه افتادن این همه جمعیت چه بسا چندین ساعت طول بکشد. این در حالی است که اگر فردی تنها باشد توقف و استراحت و نماز و تغذیه وی، ممکن است یک ساعت هم نشود. | ||
به هر حال اگرچه غدیر از وسعت | به هر حال اگرچه غدیر از وسعت مکانی برخوردار بود، اما آیا در غدیر آب به میزان کافی برای جمعیت ۱۲۰ هزار نفری هم وجود داشته است؟ آیا سرویس دهی به این همه جمعیت فراهم بوده است؟ | ||
== منطق شمارش جمعیت در نقلها == | |||
به راستی گذشتگان چگونه افراد حاضر در یک واقعه را شمارش میکردند؟ آیا شخصی تکتک افراد را میشمرد؟ آیا به مانند امروز، لیست برداری و گروهبندی خاصی داشتند یا اینکه جمعیتهای زیاد را تخمین میزدند؟ به نظر میرسد علاوه بر تخمین که بحث آن جدی است، چند راه دیگر برای شمارش وجود داشته است. به عبارت دیگر، وقتی به روایاتی که جمعیتی را گزارش میکنند نگاه میکنیم، چنانچه یک راه منطقی برای شمارش افراد در آن رعایت شده باشد آن را نزدیک به واقع میدانیم. اینک چند نمونه از رعایت منطق شمارش: | |||
=== راه اول === | |||
گزارش واقدی درباره غزوه احد مینویسد: | |||
قریش و کسانی که به آنها پیوسته بودند، جمعاً سه هزار نفر بودند که صد نفرشان از قبیله ثقیف بودند، ساز و برگ و سلاح فراوان و دویست اسب داشتند، هفتصد تن از ایشان زره داشتند و سه هزار شتر همراهشان بود.<ref>واقدی، مغازی، ص ۱۴۹.</ref> | |||
اینکه وی میگوید هفتصد نفر زره داشتند ما را به این نکته رهنمون میکند که نوع پوشش نظامی آنها سبب شده بود تا عده ای متمایز باشند و گزارش، نزدیک به واقع باشد. به نظر نگارنده در این روایت، یکی از راههای منطق شمارش رعایت شده و روایت به واقع نزدیک است. | |||
=== راه دوم === | |||
وجه دیگری که در تاریخ برای آن شاهدی داریم و خود میتواند منطق شمارش جمعیت به حساب آید این است که تعداد حیواناتی را که برای تغذیه نیروها ذبح میشدهاند، شمارش میکردند. از آنجا که یک شتر مثلاً برای تغذیه صد نفر کافی بوده است، لذا به این طریق جمعیت را تخمین میزدند. پیامبراکرم صلی الله علیه وآله در ماجرای جنگ بدر از همین شیوه استفاده نمودند و پس از آنکه مطلع شدند سپاه قریش ده شتر ذبح کردهاند، فرمودند که ایشان حدود هزار نفر میباشند.<ref>طبری، همان، ج ۳، ص ۹۴۷.</ref> | |||
=== راه سوم === | |||
راه سوم تفکیک جمعیت است که منطقی تر و در نتیجه به واقع نزدیک تر مینماید. طبری در روایتی، تعداد شرکت کنندگان در فتح مکه را بیان نموده که راه سوم در آن به خوبی دیده میشود. وی مینویسد: | |||
ده هزار کس از مسلمانان در فتح مکه همراه پیمبر بودند، چهارصد کس از بنی غفار، چهارصد کس از اسلم، هزار و سه کس از مزینه و هفتصد کس از بنی سلیم و هزار و چهارصد کس از جهینه و باقیمانده از قرشیان مهاجر و انصار و هم عهدانشان از بنی تمیم و قیس بودند.<ref>همان، ص ۱۱۹۷.</ref> | |||
این روایت، حاکی از این است که تمام جمعیت بر اساس افراد قبیله شناخته میشدند؛ مثلاً در یک جنگ، هر قبیله نیروهای مشخصی را معرفی میکرده و تنها یک جمعبندی ساده میتوانست تعداد جمعیت حاضر را مشخص نماید. | |||
این | این سه راه برای شمارش، در گذشته وجود داشته و معقول هم به نظر میرسد. اما باز هم مشکل اینجاست که چرا اعداد، در منابع تاریخی، رند و کامل اند و معدود گزارشهایی در دست است که اعداد خرد در آنها باشد که از جمله میتوان به عدد ۳۱۳ در جنگ بدر یا ۱۴۲۵ نفر در حدیبیه اشاره نمود؛ بنابراین باید پذیرفت که اعداد به کار رفته در حوادث تاریخی، معمولاً گرد و رند شدهاند و ارقام خرده آنها حذف شده است و همین امر، فرض تخمین را تقویت میکند. اما به هر حال روایاتی که در آنها منطق شمارش رعایت شده باشد بیشتر قابل پذیرش اند. | ||
== معید و صارخ == | |||
بحث مهم دیگری که باید به آن بپردازیم بحث معید و صارخ است. معید یا صارخ به کسی گفته میشد که با سخنران فاصله داشت و در وسط جمعیت میایستاد و جملات سخنران را تکرار میکرد تا تمام جمعیت در جریان صحبتهای سخنران قرار گیرند. به عنوان نمونه در مدارس نظامیه بغداد افرادی به عنوان معید، درس استاد را تکرار میکردند. ابن کثیر نمونه ای از این افراد را نام میبرد.<ref>ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۱۳، ص ۷.</ref> مهمتر آنکه شخص معید میبایست مورد اعتماد سخنران باشد. نیز معید از میان جوانان انتخاب میشد تا هم توان تکرار سخنرانی را داشته باشد و هم توان علمی جهت دخل و تصرف در جملات سخنران را نداشته باشد. به نظر میرسد بحث معید و صارخ برخی را به اشتباه انداخته، از این رو برای جمعیتهای بسیار زیاد نیز به آن متوصل میشوند، در حالی که معید در هر جمعیتی کارآمد نبود و نمونههای تاریخی آن، بیشتر مربوط به مجالس درس<ref>در کتابهای تاریخی عباراتی از این قبیل میتوان یافت: «معید درس فلان» یا «معید فی المدرسة فلان».</ref> که حداکثر جمعیتی حدود هزار نفر شرکت داشتند، میباشد. | |||
به راستی در یک جمعیت ۱۲۰ هزار نفری چگونه میتوان سخن گفت که همه بشنوند. به عنوان مثال، ورزشگاه آزادی تهران را در نظر بگیریم؛ در چنین مکانی که همه منظم نشستهاند باز هم نیاز به چندین بلندگوست تا همه صدای یک شخص را بشنوند. چه برسد به یک اجتماع نامنظم. نگارنده به گزارشی از حضور معید و صارخ در جریان غدیر دست نیافت. | |||
بحث | == جمعیت مدینه در سال دهم هجرت == | ||
حال پس از این مباحث مقدماتی وارد بحث جمعیت غدیر میشویم. متأسفانه برای جمعیت غدیر هیچکدام از راههای منطقی که در بند ۴–۴ گذشت دیده نمیشود. تنها در روایت عیاشی از امام صادق علیه السلام قرینه کوچکی برای پذیرش آن هست. امام میفرماید: پنج هزار نفر از مدینه و پنج هزار نفر از مکه بودهاند. در واقع، جمعیت را تفکیک میکند و این خود قرینه ای است. البته در جای خود بحث کردیم که با مسامحه میتوان پذیرفت که اینها اهل مکه نبودند، بلکه حاجیانی بودند که از مکه پیامبر را همراهی نمودند. در مورد روایتی هم که میگفت عدهای از یمن آمده بودند نیز گفتیم که آمدن آنها وجهی ندارد. | |||
حال با فقدان راههای شمارش در روایات غدیر، باید دید بین این تعداد روایات که در مورد تعداد جمعیت حاضر در غدیر در ابتدای بحث نقل شد، کدام را میتوان پذیرفت. در اینجا میتوان به سراغ قرینه دیگری رفت تا بتوان به رقم واقعی دست یافت. برای این منظور باید جمعیت مدینه را از سال دوم به بعد بررسی نمود تا دست کم بدانیم مدینه در سال دهم ظرفیت چه تعداد زائر برای انجام حج را داشته است. | |||
اگرچه جمعیت حاضر در غدیر فقط اهل مدینه نبودند، اما محور، اهالی مدینه اند، چون در مسیر بازگشت به مدینه این اتفاق بزرگ روی داده است. علاوه بر این، اگرچه جحفه محل احرام اهالی مصر و شام هم هست، اما گفتیم که آن روز هنوز اسلام به مصر و شام نرسیده بود. حال آیا میتوانیم با توجه به قراین در نقلهای تاریخی جمعیت تقریبی مدینه را به دست آوریم یا خیر؟ | |||
اگر بتوانیم به نتیجه ای نزدیک به واقع دست یابیم آنگاه میتوانیم به کمک آنها یکی از روایات ذکر شده در مورد جمعیت غدیر را انتخاب نماییم. قراین این مسئله، جمعیتهایی است که در جریانها و حوادث سالهای قبل بودهاند. بهترین قرینه ای که میتوانیم از آن استفاده کنیم افزایش جمعیتی است که از سال اول هجرت تا سال دهم اتفاق افتاده است. افزایش جمعیت در گزارشها کاملاً محسوس است و میتوان از آنها استفاده کرد. البته باید افزایش را نسبی در نظر گرفت؛ مثلاً در جنگ بدر تعداد سپاه مسلمانان ۳۱۳ نفر، در جنگ خندق سه هزار نفر و هنگام فتح مکه ده هزار نفر و در بازگشت از مکه و در جنگ حنین دوازده هزار نفر گزارش شده است. | |||
این امر میتواند کمک کند تا دریابیم که مدینه طی ده سال تا چه اندازه به لحاظ جمعیت رشد داشته و مسلمانان تا چه اندازه افزایش یافتهاند. | |||
توضیح آنکه: در جنگ بدر شمار مسلمانان (منظور سپاه مسلمانان است نه کل جمعیت مسلمانان، اعم از زن و مرد و کودک) ۳۱۳ نفر، در جنگ احد حدود هزار نفر، و دو سال بعد، یعنی در جنگ خندق (با توجه به اینکه جنگ در کنار مدینه بوده و به عبارتی داخل شهر انجام میشد) حدود سه هزار نفر گزارش شده است. حال اگر مسلمانان طی سه سال بعد دوبرابر هم شده باشند جمعیت سپاه مسلمانان در سال هشتم شش هزار نفر معقول به نظر میرسد. جالب اینکه برای این احتمال، در تاریخ شاهدی به چشم میخورد و آن روایتی است که مورخان جمعیت کسانی را که در سال هشتم برای فتح مکه از مدینه بیرون رفتند، بیان نمودهاند. در سیره ابن اسحاق آمده است: مسلمانان وقتی به مرالظهران<ref>منطقه ای حدود ۶۰ کیلومتری شمال غربی مکه.</ref> رسیدند، ده هزار نفر بودند، هفتصد نفر از آنان از قبیله سلیم بودند و هزار نفر از قبیله مزینه.<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۴، ص ۳۴.</ref> وی در ادامه مینویسد: از هر قبیله تعدادی آمده بودند.<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۴، ص ۳۴.</ref> از این روایت چنین برمی آید که تمام جمعیت، از مدینه نبودهاند. مؤید این امر، روایت دیگری است از طبری که جمعیت را کاملاً تفکیک کرده و کار را برای قضاوت آسان نموده است: | |||
ده هزار کس از مسلمانان در فتح مکه همراه پیمبر بودند: چهارصد کس از بنی غِفار، چهارصد کس از اسلم، هزار و سه کس از مزینه و هفتصد کس از بنی سلیم و هزار و چهارصد کس از جهینه و باقیمانده از قرشیان مهاجر و انصار و هم عهدانشان از بنی تمیم و قیس بودند.<ref>طبری، همان، ج ۳، ص ۱۱۹۳. واقدی مینویسد: چون رسول خدا صلی الله علیه وآله موضوع جنگ را آشکار فرمود میان مسلمانان اهل بادیه و اطراف مدینه کسی را گسیل فرمود و پیام داد: هر کس به خدا و روز رستاخیز معتقد است باید که ماه رمضان در مدینه حاضر باشد و به هر ناحیه، رسولی گسیل داشت آنچنانکه قبایل اسلم، غفار، مزینه، جهینه و اشجع در مدینه جمع شدند و آنها و اعراب دیگر از مدینه بیرون آمدند، ولی بنی سلیم در قدید به پیامبر پیوستند. واقدی، المغازی، ص ۶۱۱.</ref> | |||
این | چنانچه اعداد این روایت را جمع نماییم عدد ۳۹۰۳ به دست میآید؛<ref>البته ابن اثیر در الکامل این جمعیت را سه هزار و پانصد نفر نقل میکند ابن اثیر، الکامل، ج ۷، ص ۲۸۹.</ref> یعنی مهاجر و انصاری که از مدینه در سال هشتم برای فتح مکه همراه پیامبر صلی الله علیه وآله شدند جمعیتی حدود شش هزار نفر بودهاند و این موافق با همان احتمال ماست. | ||
اما گزارش واقدی در مورد جمعیت حاضر در فتح مکه، عددی کمتر از این را نشان میدهد. وی مینویسد: | |||
مهاجران هفتصد نفر بودند و سییصد اسب همراه داشتند، انصار چهار هزار نفر بودند و پانصد اسب همراه داشتند، مزینه هزار نفر بودند و صد اسب و صد زره همراه داشتند و سه پرچم بزرگ با آنها بود، یکی همراه نعمان بن مقرّن، دیگری همراه بلال بن حارث، و سومی همراه عبداللّه بن عمرو، اسلم چهارصد نفر بودند و سی اسب داشتند و دو پرچم، یکی را بریدة بن حصیب و دیگری را ناجیة بن اعجم حمل میکرد، جهینه هشتصد نفر بودند و پنجاه اسب همراه داشتند و چهار پرچم.<ref>واقدی، همان، ص ۶۱۲.</ref> | |||
بر اساس این روایت، مهاجران و انصار کمتر از پنج هزار نفر بودند. اما با قدری تسامح، میتوان عدد شش هزار را که طبری نقل کرده است با عدد حدود پنج هزار که واقدی آورده نزدیک هم دانست و جمعیت تقریبی را به دست آورد. | |||
همینطور گزارشی که از ابنعباس نقل شده مبنی بر اینکه هنگام فتح مکه تمام مهاجران و انصار همراه پیامبر صلی الله علیه وآله شدند و هیچکس باقی نماند، مؤید حضور چنین تعدادی میباشد.<ref>ابنعباس گوید: پس از آن پیمبر راه سفر گرفت … و ده هزار کس از مسلمانان همراه وی بود، مردم سلیم و مزینه آمده بودند و از هر قبیله تعدادی مسلمان آمده بود. همه مهاجر و انصار با پیمبر آمده بودند و هیچکس از آنها به جای نمانده بود ر.ک. طبری، همان، ج ۳، ص ۱۱۸۰.</ref> البته روشن است که منظور ابنعباس این نیست که حتی یک نفر هم در مدینه نماند، بلکه غالب جمعیت از مدینه خارج شدند و عده ای هم که در مدینه ماندند شامل زنان و کودکان و سالخوردگان بود که آنها را لحاظ خواهیم نمود. | |||
نکته ای که باید بدان توجه کنیم اینکه پس از فتح مکه، سپاه اسلام به حنین رفت. نقلهای تاریخی جمعیت سپاه اسلام را در حنین دوازده هزار نفر گزارش میکنند. اما نکته بسیار اساسی که اینجا وجود دارد آیه ای از قرآن کریم است که میفرماید:<blockquote>{{قرآن|لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ ۙ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ ۙ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ|ترجمه=خدا شما را در بسیاری از جایها یاری کرد. و نیز در روز حنین، آن گاه که انبوهیِ لشکرتان شما را به شگفت آورده بود، ولی برای شما سودی نداشت و زمین با همه فراخی اش بر شما تنگ شد و بازگشتید و به دشمن پشت کردید.}}<ref>توبه۹ آیه ۲۵.</ref></blockquote>از این آیه میتوان برداشت کرد که دوازده هزار نفر، جمعیت بسیار عظیمی بوده است که مسلمانان با دیدن آن به خود مغرور شدند؛ به بیان دیگر، مسلمانان جمعیت بیسابقه ای را مشاهده کرده و به وجد آمده بودند. علت این امر هم کاملاً روشن است، چون مسلمانان هنگام خارج شدن از مدینه ـ همانطور که گفتیم ـ شش هزار نفر بودند، و در بین راه، چهار هزار نفر و طبق روایت طبری ۳۹۰۳ نفر به آنها اضافه شدند که مجموعاً ده هزار نفر بودند. آن گاه پس از فتح مکه دو هزار نفر از مردم مکه همراه آنها شدند؛ یعنی در واقع، جمعیتی که از مدینه خارج شد دقیقاً دوبرابر شدند و همین امر سبب تعجب و غرور آنها گردید. این آیه از قرآن میتواند قرینه خوبی برای ما باشد. | |||
روشن است که در اینجا چهار هزار نفری را که از مناطق دیگر آمده بودند، نمیتوانیم جزء جمعیت مدینه به حساب آوریم. اگرچه این افراد در جریان غدیر میتوانستند حضور داشته باشند، اما از جمعیت مدینه به حساب نمیآیند. | |||
قرینه دیگر، جمعیت حاضر در تبوک است. اولاً: اشکال اختلاف روایات در مورد تبوک وارد است. در بین نقلهای تاریخی، تعداد مسلمانان در تبوک سی هزار،<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۱۲۶؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص ۲۳۵؛ واقدی، همان، ج ۳، ص ۱۰۴۱؛ ابنکثیر، البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۷؛ مقدسی، البدء و التاریخ، ج ۴، ص ۲۳۹ و صالحی شامی، سبل الهدی والرشاد، ج ۹، ص ۴۴۳.</ref> هفتاد هزار، یکصد هزار<ref>شرح سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۲۲۱: «وقد بلغوا فی غزوة تبوک آلتی آخر غزوات النبی صلی الله علیه وآله مئة الف».</ref> و حتی ۱۲۰ هزار نفر<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۲۰۴.</ref> گزارش شده است. ثانیا: نباید تصور شود که همه این افراد از مدینه بودند. مدینه ای که در سال هشتم، شش هزار نفر را به فتح مکه فرستاد، چگونه ممکن است طی یک سال جمعیتش پنج برابر شود. بر فرض که این آمار صحیح باشد باید گفت که از مدینه، مکه و از قبایل اطراف این دو آمدند. ثالثا: به نظر نگارنده باز هم در این آمار، امکان مبالغه وجود دارد. همین اختلاف نقلها شاهدی بر مبالغه ناقلان و گزارش گران است. | |||
سال نهم به نام عام الوفود مشهور است؛ سالی که نمایندگان قبایل مختلف عربستان به مدینه میآمدند و تبعیت خود را از پیامبر صلی الله علیه وآله اعلان میکردند. در واقع، این مسئله ناشی از فتح مکه و قدرت مطلق پیامبر صلی الله علیه وآله در منطقه بود، از این رو، قدرتهای کوچک چاره ای جز این نداشتند تا زیر پرچم رسول اللّه قرار گیرند. | |||
به نظر نگارنده عام الوفود تغییر چندانی در جمعیت مدینه که هسته مرکزی مسافران حجه الوداع و خمیرمایه جمیعت غدیرند ایجاد نکرد، زیرا در این سال صرفاً نمایندگانی از قبایل و قدرتهای کوچک به مدینه میآمدند و اعلان تبعیت میکردند، اما شاهدی در تاریخ نداریم که این افراد در مدینه ماندگار شده باشند. بر فرض که اینها در مدینه مانده باشند تعدادشان آن قدر نبوده که سبب تغییر اساسی در جمعیت مدینه شوند. در برخی وفدها تعداد آنقدر کم بوده که در کتابهای تاریخی میتوان حتی اسامی برخی از این افراد را یافت.<ref>می توان به کتاب ابن هشام، همان، ج ۲، ص ۵۶۱ به بعد اشاره کرد. نیز کتابهایی نظیر الاصابه و اسدالغابه ذیل نام برخی از افراد که در وفدی حضور داشتند.</ref> | |||
از این | نکته مهمتر اینکه از این افراد تازه مسلمان که فقط رؤسای ایشان به مدینه آمدند و اظهار اسلام کردند، بعید مینماید که هنوز یکسال از اظهار اسلامشان نگذشته همراه با پیامبر عازم سفر حج شوند، این افراد صرفاً اصول اسلام را شنیدند و پذیرفتند. توجه به ماجرای ارتداد که در زمان حیات پیامبر آغاز شد تأییدی بر این نکته است. | ||
آخرین نکته در این بحث، جیش اسامه است که در نقلهای تاریخی تعداد جیش اسامه تنها سه هزار نفر گزارش شده است.<ref>مطهر بن طاهر مقدسی، همان، ج ۵، ص ۱۵۲ و نیز ر.ک. علی بن حسام الدین متقی هندی، کنز العمال، ج ۱۰، ص ۲۵۷.</ref> این امر، احتمال ما مبنی بر مبالغه در تبوک را تقویت میکند. نیز حاکی از این نکته بسیار مهم است که در حوادث پی در پی، ضرورتی ندارد آمار شرکت کنندگان نیز افزایش یابد و همه شرکت نمایند. بر فرض که در تبوک سی هزار نفر هم بودهاند، اما در جیش اسامه سه هزار نفر بیشتر شرکت ندارند. به نظر نگارنده این سه هزار نفر را میتوان سپاه مدینه تلقی کرد. | |||
نتیجه اینکه اگر شرکت کنندگان در فتح مکه، سالخوردگان و کودکان و افراد باقیمانده در مدینه و افرادی را که احیانا در دو سال بعد به جمعیت مدینه افزوده شدهاند، جمع نماییم، معقول به نظر میرسد که جمعیتی حدود ۲۵ هزار نفر در سالهای منتهی به وفات پیامبر صلی الله علیه وآله ساکن مدینه باشند.<ref>نگارنده تأکید میکند که این تعداد جمعیت نیز با نگاهی خوشبینانه است و به نظر میرسد مدینه در زمان وفات پیامبر کمتر از اینها جمعیت داشته است. به عبارتی، روایات و قراین ما را به چنین نتیجه ای میرساند.</ref> این آمار علاوه بر شواهد گذشته، از این قانون نیز پیروی میکند که یک نفر سرباز در میدان جنگ ـ یا یک مسافر ـ دستکم یک خانواده سه نفری را در منزل رها کرده و به میدان نبرد آمده است. در نقلهای تاریخی نیز تأییدی بر این مطلب به چشم میخورد که در اینجا ذکر میکنیم. اهل سنت روایتی را از شافعی نقل میکنند که گفته است: زمانی که پیامبر صلی الله علیه وآله از دنیا رفت شصت هزار نفر مسلمان بودند؛ سی هزار نفر در مدینه و سی هزار نفر دیگر در باقی بلاد و قبایل.<ref>«روی أبوبکر الساجی فی مناقب الشافعی عن محمد بن عبدالله بن عبد الحکم قال أنبأنا الشافعی قال قبض الله رسول اللّه صلی الله علیه وآله والمسلمون ستون ألفا ثلاثون بالمدینة وثلاثون آلفا فی قبایل العرب و غیر ذلک و هذا إسناد جید» عبدالرحیم بن الحسین عراقی، التقید و الایضاح، ج ۱، ص ۳۰۶.</ref> این رقم گرچه با آنچه ما بدان رسیدیم مطابقت کامل ندارد، اما بسیار به هم نزدیک اند. | |||
== حج گزاران مدینه == | |||
تاکنون جمعیت تقریبی مدینه را به دست آوردیم. اینک باید ببینیم که چه تعداد نفر میتوانستند به عنوان حج گزار، از مدینه و اطراف خارج شوند و پیامبر را همراهی کرده و در راه بازگشت، در غدیر سخنان پیامبر را بشنوند؟ اما قبل از اینکه به نتیجه برسیم و جمعیت حجگزار مدینه را تخمین بزنیم، لازم است آنچه تاکنون گفتهایم ارزیابی نموده و مقومات و مستبعدات آنها را بررسی کنیم. به عبارت دیگر، ببینیم چه عواملی سبب میشود جمعیت خارج شونده از مدینه زیاد باشد و چه فاکتورهایی سبب میشود که قول جمعیت کمتر را انتخاب نماییم. | |||
=== مقومات === | |||
# فتح مکه: پس از فتح مکه افرادی همراه پیامبر وارد مدینه شدند. | |||
# اولین حج: سال دهم اولین حجی است که پیامبر صلی الله علیه وآله قصد انجام آن را دارد که بدون درگیری و با خیالی آسوده اتفاق خواهد افتاد. بعید نیست که افراد زیادی مایل باشند در یک حج رسمی و بدون درگیری شرکت نمایند. به ویژه اگر اسنادی داشته باشیم حاکی از دعوت رسول خدا صلی الله علیه وآله از قبایل مسلمان اطراف مدینه برای شرکت در مراسم حج، و اجابت آنها باشد. | |||
=== مستبعدات === | |||
=== الف: شیوع بیماری آبله یا حصبه قبل از حرکت کاروان حج: === | |||
طبق گزارشی، عده ای از اهالی مدینه نتوانستند پیامبر صلی الله علیه وآله را در سفر حجه الوداع همراهی کنند و علت آن نیز شیوع بیماری بود. این گزارش در کتاب السیرة الحلبیه آمده که مینویسد: «وعند خروجه صلی الله علیه وآله للحج أصاب الناس بالمدینه جدری أو حصبة منعت کثیرا من الناس من الحج معه».<ref>حلبی، همان، ج ۳، ص ۳۰۸.</ref> به نظر میرسد که هیچ انگیزه ای برای جعل این روایت نیست و در این صورت، مدینه نمیتوانست جمعیت زیادی را روانه حجه الوداع نماید. | |||
=== ب: تحمل جمعیت. === | |||
=== ج: اختلاف اقوال. === | |||
=== د: جمعیت عظیم === | |||
باید توجه داشت که تعداد سپاه اسلام در جنگ حنین که دوازده هزار نفر گزارش شده آن قدر در نظر مسلمانان زیاد بود که طبق آیه قرآن به خود مغرور شدند. این امر نشانه آن است که آن روز دوازده هزار نفر مساوی بوده با یک جمعیت بیسابقه و عظیم. | |||
=== د: عام الوفود: === | |||
این مسئله، افزایش جمعیت مسلمانان را در پی داشت نه افزایش جمعیت مدینه را. این نکته ای بسیار مهم و اساسی است که کمتر بدان توجه شده است. همینطور آمار افرادی معدود که در اوایل هجرت همراه پیامبر صلی الله علیه وآله به مدینه هجرت کردند یا بعداً وارد مدینه شدند و جا و مکانی در مدینه نداشتند و لذا در صفه مسجد ساکن شدند، در تاریخ مشخص است و قابل توجه نیست؛ بنابراین، پذیرفته نیست که بدون دلیل جمعیتی را به جمعیت مدینه اضافه کنیم. | |||
=== ه: جمعیت در جریان فتح مکه و نیز غزوه تبوک === | |||
در جریان فتح مکه و نیز غزوه تبوک احساس مسئولیت نسبت به جنگ سبب میشود جمعیت بیشتری پیامبر صلی الله علیه وآله را همراهی نمایند، در حالی که در سال دهم صرفاً حج گزاردن با پیامبر است که میتواند انگیزه ای برای مسلمانان باشد؛ بنابراین اگر افراد زیادی نروند، هیچ توبیخی برای آنها وجود نخواهد داشت. اما به صورت طبیعی هر مسلمانی مشتاق است در این سفر معنوی پرجاذبه شرکت کند، به ویژه آنکه جنبه آموزشی نیز دارد. | |||
=== ز: جمعیت در صلح حدیبیه === | |||
در جریان حدیبیه، روایات متفاوت است و حتی هفتصد نفر هم گفته شده است. اما با نگاه خوشبینانه تنها ۱۵۰۰ نفر در همراهی با پیامبر صلی الله علیه وآله حاضر شدند و به مکه رفتند.<ref>ابن شهرآشوب، همان، ج ۱، ص ۹۱.</ref> همینطور در خیبر ۱۵۰۰ نفر بودند،<ref>«و کان الجیش ألفا و خمسمائة» ابن سعد، همان، ج ۲، ص ۸۱.</ref> در حالی که در خندق که دو سال قبل از این بود سه هزار نفر حاضر بودند. پس وجهی ندارد که در همه حوادث، همه حاضر باشند و در هر حادثه ای آمار افزایش یابد. | |||
=== ح: جمعیت جیش اسامه: === | |||
بر فرض که در تبوک سی هزار نفر بودند، ضرورتی نداشت که همه در حجه الوداع نیز شرکت داشته باشند. چه بسا مانند جیش اسامه ـ در عین حالی که جنگ است و همه باید شرکت کنند ـ اما سه هزار نفر بیشتر نبودند. ضرورتی برای شرکت همه در همه اتفاقات نیست. | |||
=== ط: انجام مراسم حج در سال هشتم === | |||
مردم مدینه دو سال قبل از این، در سال هشتم (این صرفاً احتمال است) سفر مکه را تجربه کردهاند و چه بسا چندان اشتیاق به انجام دوباره چنین سفر خسته کننده ای نداشته باشند. | |||
=== جمع بندی === | |||
در پایان این بحث با توجه به آنچه گذشت، میتوان گفت که حج گزاران مدینه که محور جمعیت حاضر در غدیرند و خمیرمایه این جمعیت اند چیزی حدود پنج هزار نفر بوده و بیش از این نمیتوان تصور نمود، چنانکه در نقل شعیری در جامع الاخبار که حاضران در غدیر را هفده هزار نفر گزارش کرده بود نیز پنج هزار نفر را از مدینه و بقیه را از یمن میدانست.<ref>شعیری، همان، ص ۱۰.</ref> اگرچه ما روایت را به دلیل حضور یمنیها رد کردیم اما یک بخش آن میتواند تأییدی بر گفتههای ما باشد. | |||
نیز روایت عیاشی که میگوید پنج هزار نفر از مدینه خارج شدند<ref>عیاشی، همان، ج ۱، ص ۳۳۲.</ref> تأیید دیگری است. | |||
== حاضران در مکه هنگام حجه الوداع == | |||
قول رایج در میان منابع اهل سنت این است که جمعیت حاضر در مکه در حجه الوداع چهل هزار نفر بودهاند.<ref>البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۱۳۷: «و قد کان معه علیه السلام فی حجة الوداع قریب من أربعین ألفا» المقنع فی علوم الحدیث، ج ۲، ص ۴۹۷ و سیرة النبی المختار، ج ۱، ص ۷۷: «وفی السنة العاشرة حج حجة الوداع وحج بأزواجه کلهن وبخلق کثیر فحضرها من الصحابة أربعون ألفا رضی الله عنهم».</ref> البته اقوال دیگری نیز هست که میتوان به هفتاد هزار،<ref>السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۳۰۸.</ref> نود هزار،<ref>شرح زرقانی، ج ۲، ص ۳۴۱: «عن عائشة أن رسولالله عام حجة الوداع خرج إلی الحج فی تسعین ألفا». السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۳۰۸.</ref> یکصد هزار،<ref>حلبی، همان، ج ۳، ص ۳۰۸.</ref> ۱۱۴ هزار،<ref>همان، ج ۳، ص ۳۰۸.</ref> ۱۲۰ هزار<ref>حلبی، همان، ج ۳، ص ۳۰۸.</ref> و در نهایت ۱۳۰ هزار نفر اشاره کرد.<ref>شرح سنن ابی داود، ج ۵، ص ۲۵۳.</ref> به نظر میرسد که در این اقوال، بسیار مبالغه شده است. ما، در بحث تحمل جمعیت گفتیم که حضور این تعداد زائر بسیار بعید مینماید. با توجه به اینکه بیشتر نقلها چهل هزار نفر را گزارش کردهاند به نظر میرسد با قدری تسامح میتوان آن را پذیرفت. | |||
== حاضران در غدیر == | |||
حال در بین ده روایتی که در آنها به جمعیت غدیر اشاره شده و در ابتدای بحث آورده شد، به نظر میرسد روایت عیاشی از امام صادق علیه السلام که خارج شوندگان از مدینه را پنج هزار نفر دانسته، مدرک و سندی برای رسیدن به عدد نزدیک به واقع است. البته با ذکر این نکته که برای ما مشخص نیست پنج هزار نفر دیگر اهل کجا بودند. در واقع، پنج هزار نفر دوم برای ما بلاتکلیف بوده و هنوز ثابت نشده است. گذشت که آمدن مکیها تا فاصله ۱۸۰ کیلومتری، هیچ توجیهی ندارد. اهالی یمن نیز میبایست به سمت جنوب بروند. پس میتوان گفت که چه بسا عده ای از مناطق شمالی شبه جزیره و احیاناً اهالی جنوب عراق، پیامبر صلی الله علیه وآله را همراهی کردهاند، چراکه هنوز عراق و شام مسلمانی نداشت تا حج گزار داشته باشد. | |||
=== شواهدی برای انتخاب قول عیاشی === | |||
شواهدی که ما را در انتخاب روایت عیاشی کمک میکند تا آن را به عنوان سند بحث خود قرار دهیم از این قرارند: | |||
==== الف: منبع روایت: ==== | |||
تفسیر عیاشی به عنوان منبعی کهن و پذیرفته شده نزد شیعه است. نیز در مقایسه با منابع دیگر، مانند تفسیر فرات کوفی<ref>البته با تسامح میتوان گفت که عیاشی و فرات، هم عصر بودهاند. اگرچه تاریخ وفات فرات کوفی مشخص نیست.</ref> (قرن چهارم)، جامع الاخبار (قرن ششم)، الاحتجاج (قرن ششم)، مناقب آل ابی طالب (قرن ششم)، تذکرة الخواص (قرن ششم)، نهج الایمان (قرن هفتم) و سمط النجوم العوالی (قرن دوازدهم) از لحاظ زمانی مقدم تر است. | |||
==== ب: تأیید روایت: ==== | |||
ابن شهرآشوب و شیخ حرّ عاملی نیز همین روایت را نقل میکنند که توضیح آنها گذشت.<ref>ابن شهرآشوب، همان، ج ۳، ص ۲۶؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۲۳۹.</ref> | |||
==== ج: شأن نزول: ==== | |||
عیاشی این روایت را ذیل آیه ابلاغ آورده که نزد شیعه کاملاً پذیرفته شده است. | |||
در | ==== د: منطق شمارش: ==== | ||
در این روایت، پنج هزار نفر از مدینه و پنج هزار نفر از مکه دانسته شده است. گرچه این تفکیک خود میتواند دلیلی بر رد این قول باشد، چون دلیلی بر حضور مکیها نیست. اما از آنجا که بر اساس مباحث گذشته، خارج شوندگان از مدینه پنج هزار شمرده شدهاند، لذا میتواند سند و مدرکی برای ما باشد. نگارنده بر این باور است که گرچه تعداد حج گزاران مدینه را تخمین زدهایم، اما برای جمعیت حاضر در غدیر دست کم نیاز به نقل تاریخی داریم. بر این اساس، در میان ده روایتی که گذشت به نظر میرسد نزدیکترین قول به محاسبات ما همین روایت عیاشی است. | |||
==== ه: جمعیت کل حجگزاران در مکه: ==== | |||
گذشت که نزد اهل سنت، مشهور آن است که چهل هزار نفر در حجه الوداع در مکه حضور داشتند. بر فرض که این آمار نزدیک به واقع باشد، حال اگر حج گزاران اهالی مکه، یمن و طائف و قبایل مسلمان بادیه نشین را از این چهل هزار نفر کسر کنیم، چیزی حدود پنج هزار نفر برای مدینه و حدود پنج هزار نفر برای قبایل شمالی نجد و نیز قبایلی که حدفاصل مدینه تا جحفه بوده و احتمالاً پیامبر را همراهی کردهاند، عده قابل قبولی است. باید توجه داشت که مکه، طائف و یمن جمعیت معتنابهی داشتهاند.<ref>گذشت که شرح الاخبار دوازده هزار نفر از حاضران در غدیر را از اهل یمن گزارش کرده است.</ref> | |||
== نتیجه == | |||
با توجه به موقعیت جغرافیایی غدیر، روشن شد که محور و هسته اصلی حاضران در غدیر، اهالی مدینه و بقیه از قبایل اطراف مدینه و چه بسا قبایل شمالی نجد بودهاند. نیز بر اساس مباحثی که درباره جمعیت مدینه گفته شد، معلوم شد که مدینه ظرفیت فرستادن حدود پنج هزار نفر را به مکه داشته است. از این رو با تمسک به روایت عیاشی که پنج هزار نفر از حاضران در غدیر را مدنی میداند و همچنین گزارش جامع الاخبار، به این نتیجه میرسیم که حدود پنج هزار نفر از اهالی مدینه و تعدادی نیز از قبایل اطراف در غدیر حاضر بودهاند. چنانچه بخواهیم روایت ده هزار نفر عیاشی را بپذیریم، باید توجیهی برای پنج هزار دیگر داشته باشیم. | |||
== منابع == | |||
تاریخ در آیینه پژوهش، سال ۱۳۸۶ ش، شماره ۱۶. | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس|۲}} | |||
== فهرست منابع == | |||
{{منابع}} | |||
* '''الاحتجاج'''؛ احمد بن علی طبرسی، مشهد: نشر مرتضی، ۱۴۰۳ ق. | |||
* '''الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد'''؛ محمد بن محمد بن نعمان مفید، م۴۱۳ق، قم: انتشارات کنگره جهانی شیخ مفید، ۱۴۱۳ق. | |||
* '''اسدالغابه'''؛ عزالدین علی بن اثیر، م۶۳ق، بیروت: دارالفکر، ۱۴۰۹ ق. | |||
* '''اقبال الاعمال'''؛ سید علی بن طاووس، م۶۶۴ق، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷. | |||
* '''انساب الاشراف'''؛ احمد بن یحیی بلاذری، م۲۷۹ق، تحقیق: سهیل ذکار و ریاض زرکلی، بیروت: دارالفکر، اول، ۱۴۱۷ ق. | |||
* '''بحار الانوار'''؛ محمد باقر مجلسی، م۱۱۱۱ق، بیروت: مؤسسة الوفا، ۱۴۰۴ ق. | |||
* '''البدء و التاریخ'''؛ مطهر بن طاهر مقدسی، بور سعید: مکتبه الثقافه الدینیه، [بیتا]. | |||
* '''البدایه و النهایه'''؛ اسماعیل بن عمر، م۷۷۴ق، بیروت: دارالفکر، ۱۴۰۷ ق. | |||
* '''بشاره المصطفی'''؛ عمادالدین طبری، م۵۵۴ق، تحقیق: محمدجواد قیومی، چاپ اول: قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۲۰ ق. | |||
* '''تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام'''، شمس الدین ذهبی، م۷۴۸ق، تحقیق: عمرعبدالسلام، بیروت: دارالکتاب العربی، دوم، ۱۴۱۳ ق. | |||
* '''تاریخ الامم و الملوک'''؛ ممد بن جریر طبری، م۳۱۰ق، ترجمه ابوالقاسم پاینده، چاپ پنجم، تهران، اساطیر، ۱۳۷۵. | |||
* '''تاریخ یعقوبی'''؛ احمد بن ابی یعقوب، ۲۹۲ق، ترجمه: محمدابراهیم آیتی، تهران: انتشارات علمی فرهنگی، اول، ۱۳۷۱. | |||
* '''تاریخ یعقوبی'''؛ بیروت: دارصادر، [بی تا]. | |||
* '''تذکرة الخواص،''' سبط ابن جوزی م۶۶۵۴ق، مجمع جهانی اهل بیت، ۱۴۲۶ | |||
* '''تفسیر عیاشی'''، محمد بن مسعود عیاشی، م۳۲۰ق، تحقیق: سیدهاشم رسول محلاتی، تهران: چاپخانه علمیه، ۱۳۸۰ ق. | |||
* '''تفسیرالقران العظیم'''،.................. تحقیق: محمدحسین شمس الدین، بیروت: دارالکتب العلمیه، اول، ۱۴۱۹ ق. | |||
* '''تفسیرفرات کوفی'''؛ ابوالقاسم فرات بن ابراهیم کوفی، م۳۰۸ق، تحقیق: محمد کاظم محمودی، تهران: انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، اول، ۱۴۱۰ ق. | |||
* '''التقیید و الایضاح'''؛ عبدالرحیم بن حسین عراقی، تحقیق: محمد بن عثمان، بیروت: دارالفکر، اول، ۱۹۷۰ م. | |||
* '''التنبیه و الإشراف'''؛ علی بن الحسین مسعودی، م ۳۴۶ق، تصحیح: عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره: دارالصاوی، [بیتا]، (افست قم، مؤسه نشر المنابع الثقافة الاسلامیه). | |||
* '''جامع الأخبار'''؛ تاج الدین محمد شعیری، قم: انتشارات رضی، ۱۳۶۳. | |||
* '''الخصال'''؛ محمد بن علی صدوق، م۳۸۱ق، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۳ ق. | |||
* '''دلائل النبوه'''؛ احمد بن حسین بیهقی، ۴۵۸ق، ترجمه: محمود مهدوی دامغانی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۱. | |||
* '''روضة الواعظین'''، فتال نیشابوری، م۵۰۸ق، قم: انتشارات رضی، [بیتا]. | |||
* '''سبل الهدی و الرشاد'''؛ محمد بن یوسف صالحی شامی، م۹۴۹ق، تحقیق: عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دارالکتب العلمیه، اول، ۱۴۱۴ ق. | |||
* '''سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی'''؛ عبدالملک بن حسین عاصمی مکی، م۱۱۱۱ق، تحقیق: عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت: دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۹ ق. | |||
* '''سنن ابن ماجه'''، محمد بن یزید بن ماجه قزوینی، م۲۷۳ق، بیروت: دارالفکر، [بیتا]. | |||
* '''السیرة الحلبیة فی سیرة الأمین المأمون'''؛ علی بن برهان الدین حلبی، بیروت: دارالنشر ـ دارالمعرفه، ۱۴۰۰ ق. | |||
* '''السیرة النبویه'''؛ عبدالملک بن هشام، م۲۱۸ق، تحقیق: مصطفی سقا و ابراهیم آبیاری و عبد الحفیظ شلبی، بیروت: دارالمعرفه، [بی تا]. | |||
* '''سیرة النبی المختار'''؛ محمد بن عمر محرق حضرمی شافعی، تحقیق: محمد عنان نصوح عزقول، بیروت: دارالحاوی، اول، ۱۹۹۸ م. | |||
* '''شرح علی الموطأ الإمام مالک'''؛ محمد بن عبدالباقی بن یوسف زرقانی، ۱۰۹۹ق، بیروت: دارالنشر ـ دارالکتب العلمیه، اول، ۱۴۱۱ ق. | |||
* '''شرحالاخبار فی فضائل الائمه الاطهار؛''' قاضی نعمان مغربی، م۳۶۳ق، تحقیق: سیدمحمد حسینی جلالی، قم: مؤسسه نشر اسلامی، [بیتا]. | |||
* الطبقات الکبری؛ محمد بن سعد، م۲۳۰ق، ترجمه: محمود مهدوی دامغانی، تهران: انتشارات فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴. | |||
* '''العواصم من القواصم فی تحقیق مواقف الصحابة بعد وفاة النبی صلی الله علیه وآله؛''' ابوبکر محمد بن عبدالله بن عربی، م۶۳۸ق، تحقیق: محب الدین خطیب و محمود مهدی استانبولی، بیروت، دارالجیل، دوم، ۱۴۰۷ ق. | |||
* '''عون المعبود شرح سنن ابی داوود؛''' محمد شمس الحق عظیم آبادی، م۱۳۲۹ق، بیروت: الکتب العلمیة، دوم، ۱۹۹۵ م. | |||
* '''الغارات'''؛ ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، م۲۸۳ق، ترجمه: عزیزالله عطاردی، انتشارات عطارد، ۱۳۷۳. | |||
* '''الکافی'''؛ محمد بن یعقوب کلینی، م۳۲۹ق، تهران: دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۶۵. | |||
* '''الکامل فی التاریخ'''، عزالدین علی بن اثیر، م۶۳۰ق، ترجمه: ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، تهران، مؤسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱. مجموع الفتاوی، احمد بن عبدالحیلم بن تیمیه حرانی، م۷۲۸ق، تحقیق: عبدالرحمن بن محمد العاصمی النجدی، مکتبة ابن تیمیه، دوم، [بیتا]. | |||
* '''کشف الغمه'''؛ علی بن عیسی اربلی، م۶۹۲ق، تبریز: انتشارات بنی هاشمی، ۱۳۸۱ ق. | |||
* '''کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال'''؛ علاء الدین علی بن حسام هندی، م۹۷۵ق، تحقیق: محمود عمر دمیاطی، چاپ اول: بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق. | |||
* '''گزارشی مختصر از وضعیت کنونی محل غدیر،''' محمد حسین فلاح زاده، فصلنامه علوم حدیث، سال سوم، شماره ۷، بهار ۱۳۷۷. | |||
* '''معجم البلدان'''؛ شهاب الدین یاقوت بن عبدالله حموی، م۶۲۲ق، بیروت، دارالصادر، دوم، ۱۹۹۵ م. | |||
* '''معجم رجال الحدیث'''؛ سید ابوالقاسم، م۱۴۱۳ق، قم: مرکز نشر آثار شیعه، ۱۴۱۰ ق. | |||
* '''المغازی'''؛ محمد بن عمر واقدی، م۲۰۹ق، تحقیق: مارسدن جونس، بیروت: دوم، مؤسة الأعلمی، ۱۴۰۹ق. | |||
* '''مقدمه تاریخ، عبدالرحمن بن خلدون'''، م۸۰۸ق، ترجمه: محمد پروین گنابادی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، هشتم، ۱۳۷۵. | |||
* '''المقنع فی علوم الحدیث'''؛ عمر بن علی بن احمد انصاری، م۸۰۴ق، تحقیق: عبدالله بن یوسف الجدیع، دمام: دارالنشر السعودیه، اول، ۱۴۱۳ ق. | |||
* '''مناقب امیرالمؤمنین'''؛ محمد بن سلیمان کوفی، ۳۲۰ق، تحقیق: محمدباقر محمودی، مجمع احیاءالثقافة الاسلامیه، اول، ۱۴۱۲ ق. | |||
* '''مناقب آل ابی طالب'''؛ ابن شهرآشوب مازندارنی، م۵۸۸ق، قم: مؤسسه انتشارات علامه، ۱۳۷۹. | |||
* '''المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک'''؛ عبدالرحمن بن علی بن جوزی، م ۵۹۸ق، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، اول، ۱۹۹۲ م. | |||
* '''موسوعة التاریخ الاسلامی'''؛ محمد هادی یوسفی غروی، قم: مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۷ ق. | |||
* '''نهج الایمان'''؛ زین الدین علی بن یوسف بن جبر، تحقیق سیداحمد حسینی، چاپ اول: مشهد، مجتمع امام هادی علیه السلام، ۱۴۱۸. | |||
* '''وسائل الشیعه'''؛ شیخ حر عاملی، م ۱۱۰۴ق، قم: مؤسه آل البیت علیهمالسلام، ۱۴۰۹ ق. | |||
* '''الهدایة الکبری'''؛ حسین بن همدان خصیبی، ۳۱۶ق، بیروت: مؤسسه بلاغ، چهارم، ۱۴۱۱ ق. | |||
{{پایان منابع}} | |||
[[رده:میراث مکتوب غدیر]] | |||
نسخهٔ کنونی تا ۹ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۴۹
چکیده[۱]
درباره تعداد جمعیت حاضر در رویداد مهم و تاریخی غدیرخم اقوال و روایات متفاوتی وجود دارد. در این نوشتار، ضمن بررسی این روایات، تلاش شده است با ملاحظه شواهد و قراین، و با شیوه تحلیلی، در مورد جمعیت مدینه در سالهای پایانی حیات رسولخدا صلی الله علیه وآله، و نیز با بهرهگیری از دیگر قراین تاریخی، تعداد حاضران در غدیر محاسبه شود.
واژگان کلیدی: غدیر، حاضران در غدیر، مدینه، مکه، یمن، جحفه و مفترق الطرق.
مقدمه
از نگاه شیعه، غدیر مهمترین رویداد تاریخی عصر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است که طی آن بر امامت حضرت علی علیه السلام برای مسلمانان تأکید شد. از این رو شیعه به شدت به این جریان توجه داشته و هنگام بحث در مورد جانشینی پیامبر صلی الله علیه وآله، آن را به عنوان اساسیترین دلیل برای حقانیت خود و امامت امام علی علیه السلام معرفی کرده و از آن بهره برده است.
متکلمان، محدثان و مورخان شیعه و سنی از زوایای مختلفی این مسئله را بررسی کردهاند؛ زمان و مکان غدیر، علت انتخاب مکان غدیر، عبارتها و کلماتی که در سخنرانی پیامبر صلی الله علیه وآله آمده و جریانهایی که در آن اتفاق افتاد همه به نوعی مورد کاوش قرار گرفتهاند. اما از مباحثی که کمتر به آن توجه شده و بدون بررسی و تحلیل تاریخی از آن سخن به میان آمده «تعداد جمعیت حاضر در غدیر» است.[۲] گاه تعداد جمعیت حاضر در غدیر، در حد آمار بالایی (بیش از یا قریب به صدهزار نفر) ذکر میشود، اما به نظر میرسد این گزارشها مبالغه آمیز و مبهم بوده و مشکلاتی نیز ایجاد کرده است.
در این پژوهش تلاش میشود ضمن توجه به اقوال مورخان، به گونه ای تحلیلی تعداد جمعیت حوادث پیش از جریان غدیر مورد توجه قرار گرفته و با عنایت به قراینی، مانند رشد نسبی جمعیت در سیر حوادث زمان حیات رسول اکرم صلی الله علیه وآله، تعداد حاضران در غدیر محاسبه شود. طبعاً ابتدا باید زمان و خصوصاً مکان غدیر بررسی شود که ارتباط تنگاتنگی با بحث جمعیت آن دارد. البته بدیهی است اگر با بررسی علمی، کاهش جمعیت حاضر در غدیر از تعداد مشهور ثابت شود هرگز این امر، تأثیری در اعتبار و اهمیت رخداد غدیر ندارد و حجیت و اعتبار آن به قوت خود باقی است. چرا که در اصل واقعه غدیر جای هیچ تردیدی نیست.
زمان ماجرای غدیر
در مورد تاریخ غدیر تقریباً اختلافی بین منابع نیست. تمامی منابع[۳] در اینکه این رویداد بزرگ هیجدهم ذی حجه سال دهم هجرت اتفاق افتاد، اتحاد نظر دارند.
در اینجا به مناسبت، یادآوری این نکته، ضروری است که برخی منابع شیعی نوشتهاند غدیر در روز پنجشنبه یا جمعه روی داده است.[۴] به نظر میرسد این امر، نوعی افزودن فضیلت برای این روز مهم است، زیرا طبق محاسبات چنین چیزی ممکن نیست. بسیاری از منابع اهل سنت[۵] و نیز شیعی،[۶] وقوف پیامبر صلی الله علیه وآله را در عرفه سال دهم، روز جمعه گزارش کردهاند و بر این اساس، روز غدیر که نُه روز پس از عرفه و هجدهم ذی حجه است، یکشنبه خواهد بود. در میان مورخان، ابن کثیر به این نکته اشاره کرده است.[۷]
نکته دیگر اینکه این گردهمایی عظیم در چه ساعتی از روز روی داده است؟
پنج ساعت گذشته از روز
طبرسی در این باره مینویسد: جبریل زمانی که پنج ساعت از روز گذشته بود بر پیامبر نازل شد.[۸]
فتال نیشابوری نیز گزارشی را میآورد و مینویسد: پنج ساعت از روز گذشته بود که جبرئیل پیام ابلاغ رسالت را برای پیامبر صلی الله علیه وآله آورد.[۹]
بعد از نماز ظهر
ابن اثیر به نقل یکی از شاهدان عینی غدیر، زمان این اجتماع بزرگ را بعد از نماز ظهر گزارش کرده است.
طی این گزارش ابی الطفیل میگوید: در حجه الوداع همراه پیامبر صلی الله علیه وآله بودیم که هنگام ظهر دستور داد مکانی را برای نماز مهیا کنیم و خارها را بزنیم، بعد از آن، نماز خواندیم و پیامبر صلی الله علیه وآله بعد از نماز، دست علی بن ابی طالب را گرفت و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاه».[۱۰]
سید بن طاووس روایتی از زبان یکی از حاضران در غدیر به این صورت نقل میکند: ما زمانی به غدیر رسیدیم که اگر تکه گوشتی را روی زمین میانداختی از شدت گرما پخته میشد.[۱۱]
نویسنده کتاب الهدایة الکبری روایتی را از زبان امام علی علیه السلام نقل میکند که طبق آن، امام فرمود: و آن روز (غدیر) روزی بسیار گرم بود که طفل از شدت گرما پیر میشد.[۱۲]
قاضی نعمان نیز روایتی را به این صورت به نقل از زید بن ارقم نقل کرده که هیچ روزی گرم تر از روز غدیر ندیده بودیم.[۱۳]
نتیجهگیری
بر اساس این گزارشها به نظر میرسد که تجمع هنگام ظهر که گرمترین زمان روز است، صورت گرفته است و این زمان با پنج ساعت از روز رفته، قابل جمع است. محاسبات نشان میدهد که غدیر در اواخر اسفندماه روی داده[۱۴] و با توجه به شرایط آب و هوایی شبه جزیره، این گرمای شدید کاملاً طبیعی است.
اهمیت تعیین ساعت اجتماع از این بابت است که روشن شود آیا پیامبر صلی الله علیه وآله اختصاصاً برای ابلاغ امامت علی علیه السلام دستور به اجتماع داده است یا اینکه اجتماع برای نماز بوده و بعد از نماز، ایشان فرصت را مغتنم شمرده و از آن بهترین بهره را برده است. گرچه میتوان گفت که این دو قابل جمع اند، زیرا زمان اجتماع، همزمان با ظهر بوده، از این رو ابتدا نماز خوانده شده و بعد رسولخدا صلی الله علیه وآله سخنرانی کرده است.
مکان غدیر
شاید تصور شود بحث کردن در مورد مکان غدیر نوعی تحصیل حاصل است. اما ما از این رو به آن میپردازیم تا در بحث بعدی، یعنی تعداد جمعیت حاضر در غدیر، از آن بهرهبرداری کنیم. باید مشخص شود که غدیر در مسیر چه مناطقی قرار دارد و اهالی چه مناطق و چه شهرهایی در غدیر حضور داشتهاند.
اینکه چرا به این مکان «غدیر» و چرا به آن «خم» میگویند برخی منابع اشاراتی دارند. یاقوت حموی، نویسنده معجم البلدان مینویسد: غدیر از غدر به معنای فریب گرفته شده است، زیرا غدیر جایی است که انسان از کنار آن عبور میکند و آبی در آنجا میبیند، اما سال بعد که میرود خشک و بی آب مییابد و از تشنگی میمیرد، و به این وسیله انسان را فریب میدهد.[۱۵]
حموی «خم» را نام چاهی از بنی مره ذکر کرده است.[۱۶] نیز نقلی از زمخشری دارد که «خم» نام مردی بوده است.[۱۷] همچنین طبق نقل دیگری «خم» را نام چاهی میداند که عبدشمس آن را حفر کرده است.[۱۸]
اما اینکه غدیر در چه فاصله ای از مکه و در کدام سمت از این شهر واقع شده است، در منابع تاریخی بیشتر فاصله غدیر تا جحفه گزارش شده است؛ به عبارتی از آنجا که جحفه مکان شناخته شدهای بوده، سعی شده است تا غدیر با جحفه شناسانده شود. یاقوت حموی هنگام معرفی منطقه جغرافیایی غدیرخم مینویسد:
و غدیر خمّ: بین مکه و المدینه، بینه و بین الجحفه میلان؛[۱۹] غدیر بین مکه و مدینه است و تا جحفه، دو مایل[۲۰] فاصله دارد.
طبرسی روایتی دارد که طبق آن، غدیر سه مایل قبل از جحفه واقع شده است.[۲۱] ابن جوزی فاصله غدیر تا جحفه را یک مایل گزارش کرده است.[۲۲] این در حالی است که سید بن طاووس مینویسد: مردم در جحفه توقف نمودند.[۲۳]
حال باید دید جحفه کجاست؟ محقق کتاب الغارات در معرفی جحفه مینویسد: جحفه روستای بزرگی بوده که در مسیر مدینه به مکه واقع است و فاصله آن از مکه چهار منزل است. جحفه محل میقات اهل مصر و شام است اگر به مدینه نروند. فاصله جحفه تا مدینه شش منزل، و فاصله جحفه تا غدیر دو مایل است.[۲۴]
بر اساس مشاهدههای اخیر و بازدید از مکان غدیر روشن شده است که فاصله مکه تا جحفه با جاده کنونی حدود ۱۸۰ کیلومتر است.[۲۵] در نقشههای امروزی عربستان شهر رابغ کاملاً پیداست که در کنار دریای سرخ واقع شده است. این شهر فاصله کمی با محل غدیر دارد. بر اساس گزارشی که بخشی از آن گذشت، مسجدی در این شهر قرار دارد که به مسجد غدیر مشهور است. برای اطلاع بیشتر از محل غدیرخم، به تصاویر پایانی همین نوشتار مراجعه فرمایید.
دلیل انتخاب سرزمین غدیر توسط پیامبر
نکته پایانی در این بخش این است که چرا پیامبر صلی الله علیه وآله غدیر را انتخاب نمود. در پاسخ این سؤل دو احتمال وجود دارد:
احتمال اول
اینکه پیامبر صلی الله علیه وآله از سوی خداوند مأمور بوده که در اینجا رسالت خود را ابلاغ نمایند؛ به عبارت دیگر، این مکان از سوی خداوند انتخاب شده است.
احتمال دوم
که به اشتباه شهرت هم پیدا کرده و در واقع، توجیهی است بر اقدام پیامبر در انتخاب این مکان، این است که غدیر، محل تقسیم راهها و به اصطلاح «مفترق الطرق» بوده و مسافران هر منطقه ای از اینجا راه خود را جدا نموده و به شهر خود میرفتند.[۲۶] از این رو آخرین نقطه مسیر همراهی تمامی مردم با پیامبر صلی الله علیه وآله، این مکان بوده و به همین دلیل پیامبر صلی الله علیه وآله پیش از متفرق شدن مردم، مأموریت خود را ابلاغ نموده است.
البته باید بدانیم که آن روز قلمرو نفوذ اسلام شبه جزیره عربستان بود و فراتر از آن نرفته بود و عملیات موته و تبوک نیز فقط یک اولتیماتوم سیاسی و نظامی بهشمار میآمد. هنوز مناطق عراق، شامات و مصر مسلمان نبودند. از این گذشته، با دقت نظر در وضعیت جغرافیایی غدیر چنین به دست میآید که غدیر یا همان جحفه اصلاً مفترق الطرق نبوده و چنین وضعیتی نداشته است. همانطور که در نقشه ملاحظه میشود مسیر مردم عراق از شمال شرقی مکه، مسیر مردم طائف از جنوب شرقی مکه و مسیر مردم یمن از جنوب مکه است. مسیر شمال غربی مدینه که به غدیر منتهی میشود تنها مسیر مردم مدینه و اطراف مدینه است. گرچه بعد از گسترش اسلام در شمال آفریقا، آنها نیز از این مسیر به مکه میآیند و در جحفه محرم میشوند. در کتابهای فقهی در باب حج به تفصیل در این باره بحث شده است که مردم هر منطقه ای از کجا وارد حرم (مکه) شده و محرم میشوند و طبیعتاً خروج آنها نیز از همان راه است. ذات عرق برای عراقیها، یلملم برای یمنیها، قرن المنازل برای طایفیها و جحفه برای قبیلههای جنوب مدینه و کسانی که نزدیک به مدینه هستند؛[۲۷] یعنی چون مسیرها متعدد است، محل محرم شدن نیز متعدد است. در محاسبه جمعیت غدیر ـ همان گونه که بدان خواهیم پرداخت ـ باید این محاسبات جغرافیایی نیز در نظر گرفته شود تا تصور نشود مردم یمن (که در جنوب هستند) در غدیر حضور داشتهاند.
در مورد مردم عراق نیز باید گفت در این نقشه مشخص است که مسیر عراق از ذات عرق، المره و المسلح میگذرد و به طرف شمال شرقی مکه میرود، در حالی که غدیر در شمال غربی مکه واقع شده است. آری در یک صورت میتوان پذیرفت که مردم عراق در غدیر حضور داشتهاند و آن اینکه حج گزاران عراقی به همراه پیامبر صلی الله علیه وآله به غدیر آمده و از آنجا راه خود را جدا کرده باشند که در نقشه به صورت نقطه چین نشان داده شده است. اما این احتمال هم پذیرفته نیست، زیرا هیچ سندی از سوی پیامبر صلی الله علیه وآله مبنی بر اینکه مردم عراق یا یمن وی را تا غدیر همراهی کرده باشند، وجود ندارد. در این باره بیشتر سخن خواهیم گفت. افزون بر آنچه گفته شد یادآوری این نکته، ضروری است که بیشترین جمعیت حاضر در مراسم حج، از مدینه، طائف، یمن و اهالی خود مکه بودند که فقط مسافران مدینه از راه جحفه عبور میکردند.
تعداد جمعیت حاضر در غدیر
مهمترین مسئله ای که ذهن نگارنده را متوجه خود کرده و این نوشتار درصدد پرداختن به آن است این است که جمعیتی که در ماجرای غدیر سال دهم هجرت در محضر پیامبر حاضر بوده و نص پیامبر صلی الله علیه وآله مبنی بر ولایت امام علی علیه السلام را از زبان مبارک ایشان شنیدهاند، چه مقدار بوده است؟
بررسی اجمالی روایات مختلفی که به نوعی تعداد جمعیت حاضر در غدیر را گزارش کردهاند:
هزار و سیصد نفر
کمترین جمعیتی که در این مورد گزارش شده ۱۳۰۰ نفر است. ابن شهرآشوب روایتی از امام باقر علیه السلام نقل کرده که طبق آن، پیامبر صلی الله علیه وآله در روز غدیر در حضور ۱۳۰۰ نفر، جمله«مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاه» را مطرح نمود.[۲۸]
متأسفانه ایشان سند روایت را نیاورده اند. همین روایت را مجلسی نیز آورده است.[۲۹]
در تفسیر فرات کوفی نیز روایتی از عمار نقل شده که میگوید:
در مجلس ابنعباس بودیم و او سخنرانی میکرد که ابوذر بلند شد و گفت: ای مردم آیا میدانید که پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود راستگوتر از ابوذر نیست؟ همه گفتند: آری.
ابوذر گفت: پس بدانید که پیامبر روز غدیر که ۱۳۰۰ مرد بودیم …
فرمود: هر کس من مولای اویم پس علی مولای اوست، خدایا هر که علی را یاری کند یاریاش کن و هر که دشمنی کند دشمنی اش کن. در این هنگام مردی بلند شد و گفت: مبارک باد بر تو ای پسر ابی طالب.[۳۰]
در مورد دو روایت فوق باید گفت که روایت ابن شهرآشوب از امام باقر علیه السلام سندی ندارد تا بتوان در مورد آن قضاوت کرد، اما قولی که فرات کوفی بیان نموده با توجه به قراین درونی روایت که همانا نقل جریان مجلس ابنعباس و سخنرانی ابوذر است قابل توجه است، اگرچه محاسبات نشان میدهد که جمعیت غدیر بیش از ۱۳۰۰ نفر بودهاند.[۳۱]
ده هزار نفر
اما دسته دیگری از روایات، تعداد ده هزار نفر را گزارش کردهاند. عیاشی ذیل آیه ۶۷ سوره مائده از امام صادق علیه السلام نقل میکند: من تعجب میکنم از اینکه شخص با آوردن دو شاهد حقش را میگیرد، اما علی بن ابی طالب علیه السلام با ده هزار شاهد حقش ضایع شد. امام علیه السلام ادامه میدهد:
پیامبر صلی الله علیه وآله از مدینه خارج شد در حالی که پنج هزار نفر از مدینه همراه وی بودند و پنج هزار نفر هم از مکه پیامبر صلی الله علیه وآله را مشایعت کردند.[۳۲]
در این روایت، تصریح شده است که پنج هزار نفر از «اهل مکه» پیامبر صلی الله علیه وآله را تا غدیر مشایعت کردند. پذیرفتن اینکه این تعداد از مکه پیامبر صلی الله علیه وآله را مشایعت کرده باشند بسیار مشکل است، زیرا:
اولاً: هیچ امری از سوی رسولخدا صلی الله علیه وآله مبنی بر لزوم مشایعت مردم مکه وجود ندارد.
ثانیا: فاصله مکه تا جحفه فاصله بسیاری است و بر فرض که مردم قصد بدرقه کردن رسول خدا را داشتهاند مشایعت کردن تا حدود ۱۸۰ کیلومتر بسیار بعید است.
آری، چنانچه این پنج هزار نفر، اهل مکه نباشند و به گونه ای با تسامح بگوییم اهالی دیگر مناطق بودند که از مکه پیامبر صلی الله علیه وآله را همراهی نمودند پذیرفتنی است. اما سؤال اینجاست این افراد از کجا آمده بودند؟
ابن شهرآشوب نیز در روایتی از امام صادق علیه السلام شاهدین غدیر را ده هزار نفر عنوان کرده است.[۳۳] علاوه بر این دو، شیخ حر عاملی نیز در روایتی قول ده هزار نفر را آورده است.[۳۴] به نظر میرسد این دو از عیاشی نقل نکردهاند، زیرا نه به عیاشی اشاره ای دارند، و نه به عمر بن یزید که در سلسله سند عیاشی هست، و نیز ادامه روایت را که به تفکیک جمعیت اشاره میکند، نیاورده اند و حتی شیخ حر عاملی خود اضافه میکند: چه بسا این ده هزار نفر همه از مدینه بودهاند.[۳۵] به هر حال، این دو روایت میتوانند به گونه ای تأییدی برای روایت عیاشی باشند.
دوازده هزار نفر
عیاشی روایت دیگری را ذیل آیه ۵۵ سوره مائده به نقل از صفوان جمال از امام صادق علیه السلام ذکر میکند و طی آن تعداد جمعیت حاضر در غدیر را دوازده هزار نفر آورده است.
جالب آنکه نکته پیشگفته در این روایت نیز نقل شده که امام فرمودند: جمعیت حاضر در غدیر دوازده هزار نفر بودند، ولی امیرالمؤمنین علیه السلام نتوانست حق خود را بگیرد، در حالی که یک شخص با دو شاهد میتواند حق خود را بازپس گیرد.[۳۶]
هفده هزار نفر
نویسنده کتاب جامع الاخبار طبق نقلی، جمعیت حاضر در غدیر را هفده هزار نفر دانسته است. وی مینویسد: دوازده هزار نفر از یمن و پنج هزار نفر از مدینه همراه رسول اکرم صلی الله علیه وآله بودهاند.[۳۷]
ما در نقد روایت عیاشی گفتیم که آمدن مکیها تا غدیر وجهی ندارد و از پیامبر صلی الله علیه وآله نیز امری اعلام نشده بود که ایشان را تا غدیر همراهی کنند. این نقد به وجه اولی بر این روایت وارد است، زیرا یمنیها میبایست به طرف جنوب بروند و امری از سوی پیامبر صلی الله علیه وآله وجود نداشت که ملزم باشند پیامبر صلی الله علیه وآله را تا غدیر مشایعت کنند؛ بنابراین، آمدن ایشان، آن هم تا فاصله ۱۸۰ کیلومتری پذیرفتنی نیست.
شصت هزار نفر
ابن جبر در کتاب نهج الایمان مینویسد: «و روی ان یوم الغدیر لعلی بن ابی طالب ستون الف شاهد».[۳۸] این قول چندان پذیرفتنی نیست، زیرا اولاً: به هیچ منبع یا شخصی منسوب نیست، ثانیا: اقوال دیگر از شهرت بیشتری برخوردارند، ثالثا: ـ همانطور که خواهیم گفت ـ از منطق نقل آمار برخوردار نیست.
هفتاد هزار نفر
طبرسی تعداد افرادی را که همراه پیامبر صلی الله علیه وآله از مدینه و اطراف آن خارج شدهاند، هفتاد هزار نفر ذکر کرده است. او در روایتی طولانی همراه با خطبه سیزده صفحه ای پیامبر صلی الله علیه وآله در روز غدیر، پس از ذکر سلسله سند، روایتی از امام باقر علیه السلام نقل میکند که طبق آن هفتاد هزار نفر و بلکه بیشتر از مردم مدینه و اطراف، همراه پیامبر حج به جا آوردند، همانند اصحاب موسی که آنها هم هفتاد هزار بودند و پیمان شکستند. همینطور پیامبر صلی الله علیه وآله هم برای علی علیه السلام بیعت گرفتند، گرچه مردم پیمانشکنی کردند.[۳۹]
این روایت نیز به دلایلی پذیرفته نمیشود:
اولاً: این روایت به لحاظ سند مشکلاتی دارد و افراد ضعیف در سند آن دیده میشوند،[۴۰] ثانیا: عدد هفتاد هزار نفر در موارد بسیاری به منظور نشان دادن کثرت، استعمال میشده و لذا به نظر میرسد این مورد نیز از همان موارد باشد.
هشتاد و شش هزار نفر
باز ابن جبر در همان کتاب مینویسد: «و قیل ستة و ثمانون الف شاهد و معلوم ان اولئک من الاماکن المتفرقه و الامصارالمتباعده».[۴۱] همانطور که در متن آمده فقط در حد یک «قیل» است که در مقایسه با اقوال دیگر ضعیف تر است و لذا نمیتوان به آن اعتماد نمود. نویسنده در ادامه روایات در توجیه این همه جمعیت مینویسد: «روشن است این همه جمعیت از اماکن مختلف و از شهرهای دور بودهاند»؛ و از مباحث بعدی این مقاله روشن خواهد شد که این توجیه تا چه حد قابل قبول است.
نود هزار نفر
عبدالملک عاصمی شافعی از نویسندگان اهل سنت مینویسد: پیامبر برای حجه الوداع از مدینه خارج شد، در حالی که نود هزار یا ۱۱۴ هزار نفر همراه وی بودند.[۴۲]
یکصد و چهارده هزار نفر
قول دیگر عاصمی شافعی ـ چنانکه گفته شد ـ ۱۱۴ هزار نفر است[۴۳] که به دلیل ترتیب بندی اقوال، آن را در ردیفی جداگانه میآوریم. نویسنده این دو قول را به صورت غیر مستند آورده که چندان پذیرفتنی نیست. این در حالی است که اقوال قوی تر و مستندتری در دست داریم.
یکصد و بیست هزار نفر
در نهایت، گزارشی از ابن جوزی است که جمعیت حاضر در غدیر را ۱۲۰ هزار نفر دانسته است.[۴۴] به نظر میرسد که این روایت را تنها باید توجیه کرد و تنها توجیه آن این است که تصحیفی یا تحریفی رخ داده باشد، زیرا در هیچیک از روایات متقدم این تعداد جمعیت گزارش نشده است. دیگر اینکه ابن جوزی از قول خود چنین میگوید و آن را به کتاب یا شخصی نسبت نمیدهد.
حاصل آنچه گفته شد، اینکه تعداد جمعیت حاضر در غدیر از ۱۳۰۰ نفر تا ۱۲۰ هزار نفر گزارش شده است.
اما نکته بسیار مهم این است که بیشترین تعداد جمعیت حاضر در غدیر، طبق روایاتی که در منابع پنج قرن اولیه آمده، هفده هزار نفر گزارش شده است. رقمهای بالاتر مربوط به بعد از قرن پنجم است. با توجه به ضعفهایی که در مورد منابع بعد از قرن پنج وجود دارد و صرفاً نقل از خود یا نقل یک قیل میباشد، باید از بین چهار قول اول یکی را تأیید کنیم، البته بر اساس قراین دیگری که ذکر خواهد شد و نیز کار آماری که در مورد جمعیت مردم مدینه صورت خواهد گرفت. برای این منظور ابتدا باید چند بحث مقدماتی درباره «نقلهای آماری از جمعیت در تاریخ» را بیاوریم و آنگاه بین نقلهای مختلف یکی را انتخاب نماییم.
اعداد و ارقام در منابع تاریخی
به راستی آیا اعدادی که در منابع تاریخی و به خصوص منابع کهن وجود دارند اعداد واقعی و دقیق میباشند؟ این سؤالی است که ابتدا باید پاسخ آن روشن شود. به عبارت بهتر ما باید تکلیف خود را با این اعداد روشن کنیم. به عنوان مثال، اعداد و ارقامی که در مورد تعداد سپاهیان اسلام در غزوههای پیامبر صلی الله علیه وآله ذکر شدهاند اینها تا چه اندازه ناظر به واقع اند و تا چه اندازه ما به آنها اعتماد داریم. به عنوان نمونه، گفته شده در غزوه تبوک سی هزار نفر شرکت داشتند. آیا این عدد واقعی است؟
اگر همه این اعداد را غیر واقعی فرض کنیم، دیگر چیزی برای ما نمیماند که از آن سخن بگوییم و تحلیلی ارائه دهیم. چنین حکمی در مورد دیگر گزارشهای تاریخی و چه بسا خود منابع تاریخی نیز صادق است. از این رو ما اجمالاً آنها را میپذیریم، اما با قرار دادن آنها در کنار دیگر قراین و شواهد تلاش میکنیم به عددی نزدیک به واقع دست پیدا کنیم. روی هم رفته در خصوص اعداد و ارقام و به خصوص تعداد جمعیتها با مشکلاتی روبرو میشویم که در ذیل به آنها اشاره میکنیم:
کثرت نمایی
این بدان معناست که عدد در موارد بسیاری نشانه کثرت است، مثلاً اعداد چهل، هفتاد، هفتاد هزار اعدادی هستند که برای نشان دادن کثرت استفاده شدهاند و نمونههای زیادی در تاریخ وجود دارد. به عنوان نمونه، روایتی که میگوید عالمی که از عملش بهره ببرد از هفتاد هزار عالم برتر است،[۴۵] یا روایتی که میگوید شخص مسلمانی که به دیدار دوست مسلمانش برود و مشکل او را حل کند هفتاد هزار ملک بهشت را به او تبریک میگویند،[۴۶] و باز روایتی که میگوید هر کس شربتی از آب به مسلمانی بدهد هفتاد هزار حسنه برایش نوشته میشود،[۴۷] و بالأخره این روایت که از امام صادق علیه السلام نقل شده که فلان قوم در شام زندگی میکردند و هفتاد هزار خانه داشتند و بر اثر طاعون از دنیا رفتند[۴۸] آیا این روایتها ناظر به واقع است؟
روایات زیادی هست که این اعداد و ارقام در آنها به کار رفته و بیشتر آنها ناظر به کثرت اند. در روایت اول، معصوم قصد دارد تا ارزش عمل کردن به علم را به مخاطب بفهماند و توجه دهد که تنها عبادت نیست که انسان را به جایی برساند. در روایت دیگر بر ارزش دوستی با مسلمانان و سر زدن به همدیگر و صله رحم که اساس زندگی دنیوی است، تأکید شده است. و در آخرین روایت، امام علیه السلام قصد دارد به مخاطب بگوید که طایفه ای بسیار بزرگ بودهاند، اما گرفتار بلای الهی (طاعون) شدند. از این رو باید در فهم و تفسیر ارقام و اعداد ذکر شده در نقلهای تاریخی به شدت توجه کنیم. اگر گزارشی میگوید سپاهی در فلان جنگ هفتاد هزار بودند، دست کم با قراین دیگر بازشناسی شود که تا چه اندازه ناظر به واقع بوده و هست. آیا چنین جمعیتی در دیگر گزارشها یا گزارشهای نزدیک به این نقل خاص نیز وجود دارد یا خیر؟
اختلاف نقلها
این بدان معنا نیست که فقط در اعداد و ارقام اختلاف هست و دیگر موضوعات تاریخی بدون اختلاف به دست ما رسیده است. با نگاهی اجمالی به گزارشهایی که عدد و رقمی را برای حادثه ای نقل کردهاند روشن میشود که به علت کمتر اهمیت دادن راویان به مقوله تعداد جمعیت، اختلاف بیشتری در این باره دیده میشود و چه بسا حاکی از اهمیت کم اعداد و ارقام باشد. طبری هنگام بحث از جریان حدیبیه، نمونه کاملی از اختلاف روایات را به نمایش میگذارد:
محمد بن مسلم زهری گوید: بسال حدیبیه پیمبر برون شد که آهنگ زیارت کعبه داشت و قصد جنگ نداشت و هفتاد قربانی برد و هفتصد کس همراه داشت برای هر ده کس یک قربانی بود. حدیث دیگری از زهری هست که طبق آن پیمبر با هزار و چند صد کس بود. مسلمه گوید: هزار و چهارصد کس بودیم که همراه پیمبر به حدیبیه رفتیم. ابنعباس گوید: کسانی که (در جریان حدیبیه) زیر درخت حدیبیه با پیمبر بیعت کردند هزار و پانصد و بیست و پنج کس بودند. عبداللّه بن ابی اوفی گوید: به روز بیعت زیر درخت هزار و سیصد کس بودیم و اسلمیان یکهشتم گروه مهاجران بودند.[۴۹]
در این روایاتِ طبری شاهدیم که در مورد واقعه ای که حداکثر، هزاروششصد نفر در آن بودهاند تا این اندازه اختلاف است. البته تصور نشود که این اعداد به هم نزدیک اند، بلکه صرفاً اختلاف روایت شاهد مثال ماست.
مبالغه
باید شدیداً به مبالغه گوییها توجه داشته باشیم. البته مبالغه با کثرت نمایی متفاوت است. روایاتی وجود دارد که آگاهانه و با هدف خاصی در مورد افزایش جمعیت واقعه ای مبالغه گویی میکنند، مانند روایاتی که قصد دارند مسلمانان را در سالهای پس از فتح مکه زیاد جلوه دهند تا به نوعی موفقیت پیامبر صلی الله علیه وآله بیشتر به چشم بیاید. البته ما به هیچ وجه منکر موفقیت رسول خدا صلی الله علیه وآله و فراگیر شدن اسلام در سالهای هشتم به بعد نیستیم، اما ـ همانطور که خواهیم گفت ـ یک باره پس از فتح مکه تعداد مسلمانان در منابع، در برخی حوادث به صورت چشمگیری افزایش مییابد.
تصحیف و تحریف
اگرچه این امور در تاریخ، امری طبیعی بهشمار میآید، اما بیشترین تأثیر آن در اعداد و ارقام ظاهر میشود که گاه با افزایش ناخواسته یک نقطه، چه تغییراتی صورت میگیرد. در اینجا نمونه کاملی از این گونه تحریفها را با هم ملاحظه میکنیم.
یکی از مؤفان اهلسنت هنگام گزارش از زمان خارج شدن پیامبر صلی الله علیه وآله از مدینه برای حجه الوداع مینویسد: «خرج یوم الخمیس لست بقین من ذی القعده أو یوم السبت لخمس بقین من ذی القعدة».[۵۰] در این گزارش، کلمه «خمس» که بیانگر پنج روز به انتهای ذی قعده است با «خمیس» که روز هفته را مشخص میکند و نیز دو کلمه «لست» و «السبت» با هم مشتبه شده است. البته در اینجا ناقل، هر دو قول را آورده است، اما گویای این مطلب است که اشتباهی رخ داده و هر دو قول در منابع وجود دارد.
همچنین در مواردی، ارقام با اعداد ثبت شدهاند ـ نه با حروف ـ و مشکلاتی را به بار آورده است. به عنوان نمونه در برخی منابع آمده است که صحابه پیامبر صلی الله علیه وآله در زمان وفات ایشان دوازده هزار (۱۲۰۰۰) نفر بودهاند.[۵۱] حال چنانچه یک صفر به این عدد افزوده شود، در کتابها و گزارشهای بعدی به ۱۲۰۰۰۰ نفر افزایش مییابد. همچنانکه این مسئله پیش آمده و برخی تعداد صحابه پیامبر را در حجه الوداع ۱۲۰ هزار نفر دانستهاند.[۵۲] این در حالی است که به نظر میرسد سبط بن جوزی اشتباه دیگری را مرتکب شده و تمام این ۱۲۰ هزار نفر حج گزار در مکه را که از تمام نقاط اسلامی بودند، به عنوان حاضران در غدیر معرفی کرده است. توجه به این گونه اشتباهات فاحش، اما ناخواسته میتواند ما را در جریان برخی واقعیتها قرار دهد.
اعداد تخمینی
چنین به نظر میرسد که بیشتر اعداد به صورت تخمینی گفته شده و بعد وارد روایات شده است. کمتر روایتی را میتوان یافت که در آنها «منطق شمارش» رعایت شده باشد. طبری در مورد کسانی که در فتح مکه حضور داشتند و تعداد آنها ده هزار نفر بوده، روایتی را آورده که طی آن گفته است: چهارهزار نفر از اینها از قبایل فلان و فلان و فلان بودند (و نام قبایل را ذکر میکند) و مابقی آنها انصار و مهاجران بودند.[۵۳] به نظر نگارنده، این روایت مقبول تر است. چون تلاش میکند هر قبیله را و تعداد افرادی را که آورده بود، نقل نماید. در واقع، این ده هزار نفر را تفکیک میکند. این از جمله روایاتی است که ما میتوانیم بدان اطمینان کنیم. چون یکی از راههای منطق شمارش که در ادامه، درباره آن توضیح خواهیم داد، در آن رعایت شده است.
تحمل جمعیت
بحثی که در اینجا باید بدان توجه شود این است که باید دید جمعیتی که برای یک واقعه گفته میشود آیا مکان آن واقعه یا زمان آن، تحمل آن جمعیت را داشته است یا خیر؟ این سؤالی اساسی است که کمتر بدان توجه میشود. ما باید تمامی شرایط را ببینیم. یک جمعیت بسیار زیاد، نیاز بسیاری به آذوقه و آب دارد. از کجا آب و غذای آنها تأمین میشده و چگونه سرویس دهی میشدند. امروزه در مکه، با آن همه امکانات، ساختمانهای بیست طبقه، باز چه مشکلاتی وجود دارد. در مورد جنگ تبوک گفته میشود که سی هزار نفر شرکت داشتند. سی هزار نفری که عازم بلاد کفر و منطقه دشمن میشوند باید برای آذوقه خود چارهای بیندیشند. نیز گفته شده که بیست روز رفتن آنها به طول انجامیده است. حتی تأکید شده که این سفر بسیار سخت بود،[۵۴] چراکه در اوج گرما انجام شد و مرکب سواری کم داشتند، و مسافت تا تبوک، طولانی بود و از مناطق بد آب و هوا عبور میکردند. با محاسبه اجمالی به نظر میرسد که حضور این همه جمعیت بعید است، به گونه ای که برخی برای حل این مسئله دست به دامن معجزه شدهاند؛ مبنی بر اینکه بارها از بین انگشتان پیامبر صلی الله علیه وآله آب جوشید و سی هزار نفر از آن نوشیدند.[۵۵] شاید تصور شود این استبعاد، شخصی است و چه بسا برای دیگران، پذیرفتن چنین جمعیت زیادی، هیچ بعدی نداشته باشد. باید گفت که ابن خلدون نیز این گونه آمار و ارقام مبالغه آمیز را از اشتباه کاریهای مورخان بیدقت دانسته و آنها را با توجه به میزان گنجایش مکان حادثه و مؤفههای دیگر، بعید شمرده است. ایشان به چند نمونه از این آمارها مانند حضور ششصد هزار نفر در سپاه بنی اسرائیل هنگام خروج از مصر، و دویست هزار نفر در سپاه ایران در جنگ قادسیه اشاره میکند و تمامی آنها را با توجه به لوازم مورد نیاز چنین جمعیتی، بعید میداند. باید توجه داشت که ابن خلدون هفتصد سال از ما به حوادث صدر اسلام نزدیک تر است.[۵۶]
در مورد مکان نیز همین مسئله صادق است. اگر گفته شود در فلان مسجد پنجاه هزار نفر حضور داشتند، آیا میتوان به راحتی پذیرفت؟ در مورد زمان نیز صادق است. اگر گفته شود صد هزار نفر در مدت سه روز مسیر مکه تا مدینه را پیمودند، نمیتوان پذیرفت. آری، اگر یک نفر با اسب تیز رو بخواهد این راه را در سه روز برود امکان دارد، اما جعمیت زیاد، معطلی دارد، اتراق کردن در یک محل برای استراحت و تجدید قوا در بین سفر، قطعاً زمان بسیار زیادی را میطلبد و چه بسا یک روز کامل نیاز باشد تا کاروانی با این همه جمعیت توقف کرده و استراحت نمایند. به راه افتادن این همه جمعیت چه بسا چندین ساعت طول بکشد. این در حالی است که اگر فردی تنها باشد توقف و استراحت و نماز و تغذیه وی، ممکن است یک ساعت هم نشود.
به هر حال اگرچه غدیر از وسعت مکانی برخوردار بود، اما آیا در غدیر آب به میزان کافی برای جمعیت ۱۲۰ هزار نفری هم وجود داشته است؟ آیا سرویس دهی به این همه جمعیت فراهم بوده است؟
منطق شمارش جمعیت در نقلها
به راستی گذشتگان چگونه افراد حاضر در یک واقعه را شمارش میکردند؟ آیا شخصی تکتک افراد را میشمرد؟ آیا به مانند امروز، لیست برداری و گروهبندی خاصی داشتند یا اینکه جمعیتهای زیاد را تخمین میزدند؟ به نظر میرسد علاوه بر تخمین که بحث آن جدی است، چند راه دیگر برای شمارش وجود داشته است. به عبارت دیگر، وقتی به روایاتی که جمعیتی را گزارش میکنند نگاه میکنیم، چنانچه یک راه منطقی برای شمارش افراد در آن رعایت شده باشد آن را نزدیک به واقع میدانیم. اینک چند نمونه از رعایت منطق شمارش:
راه اول
گزارش واقدی درباره غزوه احد مینویسد:
قریش و کسانی که به آنها پیوسته بودند، جمعاً سه هزار نفر بودند که صد نفرشان از قبیله ثقیف بودند، ساز و برگ و سلاح فراوان و دویست اسب داشتند، هفتصد تن از ایشان زره داشتند و سه هزار شتر همراهشان بود.[۵۷]
اینکه وی میگوید هفتصد نفر زره داشتند ما را به این نکته رهنمون میکند که نوع پوشش نظامی آنها سبب شده بود تا عده ای متمایز باشند و گزارش، نزدیک به واقع باشد. به نظر نگارنده در این روایت، یکی از راههای منطق شمارش رعایت شده و روایت به واقع نزدیک است.
راه دوم
وجه دیگری که در تاریخ برای آن شاهدی داریم و خود میتواند منطق شمارش جمعیت به حساب آید این است که تعداد حیواناتی را که برای تغذیه نیروها ذبح میشدهاند، شمارش میکردند. از آنجا که یک شتر مثلاً برای تغذیه صد نفر کافی بوده است، لذا به این طریق جمعیت را تخمین میزدند. پیامبراکرم صلی الله علیه وآله در ماجرای جنگ بدر از همین شیوه استفاده نمودند و پس از آنکه مطلع شدند سپاه قریش ده شتر ذبح کردهاند، فرمودند که ایشان حدود هزار نفر میباشند.[۵۸]
راه سوم
راه سوم تفکیک جمعیت است که منطقی تر و در نتیجه به واقع نزدیک تر مینماید. طبری در روایتی، تعداد شرکت کنندگان در فتح مکه را بیان نموده که راه سوم در آن به خوبی دیده میشود. وی مینویسد:
ده هزار کس از مسلمانان در فتح مکه همراه پیمبر بودند، چهارصد کس از بنی غفار، چهارصد کس از اسلم، هزار و سه کس از مزینه و هفتصد کس از بنی سلیم و هزار و چهارصد کس از جهینه و باقیمانده از قرشیان مهاجر و انصار و هم عهدانشان از بنی تمیم و قیس بودند.[۵۹]
این روایت، حاکی از این است که تمام جمعیت بر اساس افراد قبیله شناخته میشدند؛ مثلاً در یک جنگ، هر قبیله نیروهای مشخصی را معرفی میکرده و تنها یک جمعبندی ساده میتوانست تعداد جمعیت حاضر را مشخص نماید.
این سه راه برای شمارش، در گذشته وجود داشته و معقول هم به نظر میرسد. اما باز هم مشکل اینجاست که چرا اعداد، در منابع تاریخی، رند و کامل اند و معدود گزارشهایی در دست است که اعداد خرد در آنها باشد که از جمله میتوان به عدد ۳۱۳ در جنگ بدر یا ۱۴۲۵ نفر در حدیبیه اشاره نمود؛ بنابراین باید پذیرفت که اعداد به کار رفته در حوادث تاریخی، معمولاً گرد و رند شدهاند و ارقام خرده آنها حذف شده است و همین امر، فرض تخمین را تقویت میکند. اما به هر حال روایاتی که در آنها منطق شمارش رعایت شده باشد بیشتر قابل پذیرش اند.
معید و صارخ
بحث مهم دیگری که باید به آن بپردازیم بحث معید و صارخ است. معید یا صارخ به کسی گفته میشد که با سخنران فاصله داشت و در وسط جمعیت میایستاد و جملات سخنران را تکرار میکرد تا تمام جمعیت در جریان صحبتهای سخنران قرار گیرند. به عنوان نمونه در مدارس نظامیه بغداد افرادی به عنوان معید، درس استاد را تکرار میکردند. ابن کثیر نمونه ای از این افراد را نام میبرد.[۶۰] مهمتر آنکه شخص معید میبایست مورد اعتماد سخنران باشد. نیز معید از میان جوانان انتخاب میشد تا هم توان تکرار سخنرانی را داشته باشد و هم توان علمی جهت دخل و تصرف در جملات سخنران را نداشته باشد. به نظر میرسد بحث معید و صارخ برخی را به اشتباه انداخته، از این رو برای جمعیتهای بسیار زیاد نیز به آن متوصل میشوند، در حالی که معید در هر جمعیتی کارآمد نبود و نمونههای تاریخی آن، بیشتر مربوط به مجالس درس[۶۱] که حداکثر جمعیتی حدود هزار نفر شرکت داشتند، میباشد.
به راستی در یک جمعیت ۱۲۰ هزار نفری چگونه میتوان سخن گفت که همه بشنوند. به عنوان مثال، ورزشگاه آزادی تهران را در نظر بگیریم؛ در چنین مکانی که همه منظم نشستهاند باز هم نیاز به چندین بلندگوست تا همه صدای یک شخص را بشنوند. چه برسد به یک اجتماع نامنظم. نگارنده به گزارشی از حضور معید و صارخ در جریان غدیر دست نیافت.
جمعیت مدینه در سال دهم هجرت
حال پس از این مباحث مقدماتی وارد بحث جمعیت غدیر میشویم. متأسفانه برای جمعیت غدیر هیچکدام از راههای منطقی که در بند ۴–۴ گذشت دیده نمیشود. تنها در روایت عیاشی از امام صادق علیه السلام قرینه کوچکی برای پذیرش آن هست. امام میفرماید: پنج هزار نفر از مدینه و پنج هزار نفر از مکه بودهاند. در واقع، جمعیت را تفکیک میکند و این خود قرینه ای است. البته در جای خود بحث کردیم که با مسامحه میتوان پذیرفت که اینها اهل مکه نبودند، بلکه حاجیانی بودند که از مکه پیامبر را همراهی نمودند. در مورد روایتی هم که میگفت عدهای از یمن آمده بودند نیز گفتیم که آمدن آنها وجهی ندارد.
حال با فقدان راههای شمارش در روایات غدیر، باید دید بین این تعداد روایات که در مورد تعداد جمعیت حاضر در غدیر در ابتدای بحث نقل شد، کدام را میتوان پذیرفت. در اینجا میتوان به سراغ قرینه دیگری رفت تا بتوان به رقم واقعی دست یافت. برای این منظور باید جمعیت مدینه را از سال دوم به بعد بررسی نمود تا دست کم بدانیم مدینه در سال دهم ظرفیت چه تعداد زائر برای انجام حج را داشته است.
اگرچه جمعیت حاضر در غدیر فقط اهل مدینه نبودند، اما محور، اهالی مدینه اند، چون در مسیر بازگشت به مدینه این اتفاق بزرگ روی داده است. علاوه بر این، اگرچه جحفه محل احرام اهالی مصر و شام هم هست، اما گفتیم که آن روز هنوز اسلام به مصر و شام نرسیده بود. حال آیا میتوانیم با توجه به قراین در نقلهای تاریخی جمعیت تقریبی مدینه را به دست آوریم یا خیر؟
اگر بتوانیم به نتیجه ای نزدیک به واقع دست یابیم آنگاه میتوانیم به کمک آنها یکی از روایات ذکر شده در مورد جمعیت غدیر را انتخاب نماییم. قراین این مسئله، جمعیتهایی است که در جریانها و حوادث سالهای قبل بودهاند. بهترین قرینه ای که میتوانیم از آن استفاده کنیم افزایش جمعیتی است که از سال اول هجرت تا سال دهم اتفاق افتاده است. افزایش جمعیت در گزارشها کاملاً محسوس است و میتوان از آنها استفاده کرد. البته باید افزایش را نسبی در نظر گرفت؛ مثلاً در جنگ بدر تعداد سپاه مسلمانان ۳۱۳ نفر، در جنگ خندق سه هزار نفر و هنگام فتح مکه ده هزار نفر و در بازگشت از مکه و در جنگ حنین دوازده هزار نفر گزارش شده است.
این امر میتواند کمک کند تا دریابیم که مدینه طی ده سال تا چه اندازه به لحاظ جمعیت رشد داشته و مسلمانان تا چه اندازه افزایش یافتهاند.
توضیح آنکه: در جنگ بدر شمار مسلمانان (منظور سپاه مسلمانان است نه کل جمعیت مسلمانان، اعم از زن و مرد و کودک) ۳۱۳ نفر، در جنگ احد حدود هزار نفر، و دو سال بعد، یعنی در جنگ خندق (با توجه به اینکه جنگ در کنار مدینه بوده و به عبارتی داخل شهر انجام میشد) حدود سه هزار نفر گزارش شده است. حال اگر مسلمانان طی سه سال بعد دوبرابر هم شده باشند جمعیت سپاه مسلمانان در سال هشتم شش هزار نفر معقول به نظر میرسد. جالب اینکه برای این احتمال، در تاریخ شاهدی به چشم میخورد و آن روایتی است که مورخان جمعیت کسانی را که در سال هشتم برای فتح مکه از مدینه بیرون رفتند، بیان نمودهاند. در سیره ابن اسحاق آمده است: مسلمانان وقتی به مرالظهران[۶۲] رسیدند، ده هزار نفر بودند، هفتصد نفر از آنان از قبیله سلیم بودند و هزار نفر از قبیله مزینه.[۶۳] وی در ادامه مینویسد: از هر قبیله تعدادی آمده بودند.[۶۴] از این روایت چنین برمی آید که تمام جمعیت، از مدینه نبودهاند. مؤید این امر، روایت دیگری است از طبری که جمعیت را کاملاً تفکیک کرده و کار را برای قضاوت آسان نموده است:
ده هزار کس از مسلمانان در فتح مکه همراه پیمبر بودند: چهارصد کس از بنی غِفار، چهارصد کس از اسلم، هزار و سه کس از مزینه و هفتصد کس از بنی سلیم و هزار و چهارصد کس از جهینه و باقیمانده از قرشیان مهاجر و انصار و هم عهدانشان از بنی تمیم و قیس بودند.[۶۵]
چنانچه اعداد این روایت را جمع نماییم عدد ۳۹۰۳ به دست میآید؛[۶۶] یعنی مهاجر و انصاری که از مدینه در سال هشتم برای فتح مکه همراه پیامبر صلی الله علیه وآله شدند جمعیتی حدود شش هزار نفر بودهاند و این موافق با همان احتمال ماست.
اما گزارش واقدی در مورد جمعیت حاضر در فتح مکه، عددی کمتر از این را نشان میدهد. وی مینویسد:
مهاجران هفتصد نفر بودند و سییصد اسب همراه داشتند، انصار چهار هزار نفر بودند و پانصد اسب همراه داشتند، مزینه هزار نفر بودند و صد اسب و صد زره همراه داشتند و سه پرچم بزرگ با آنها بود، یکی همراه نعمان بن مقرّن، دیگری همراه بلال بن حارث، و سومی همراه عبداللّه بن عمرو، اسلم چهارصد نفر بودند و سی اسب داشتند و دو پرچم، یکی را بریدة بن حصیب و دیگری را ناجیة بن اعجم حمل میکرد، جهینه هشتصد نفر بودند و پنجاه اسب همراه داشتند و چهار پرچم.[۶۷]
بر اساس این روایت، مهاجران و انصار کمتر از پنج هزار نفر بودند. اما با قدری تسامح، میتوان عدد شش هزار را که طبری نقل کرده است با عدد حدود پنج هزار که واقدی آورده نزدیک هم دانست و جمعیت تقریبی را به دست آورد.
همینطور گزارشی که از ابنعباس نقل شده مبنی بر اینکه هنگام فتح مکه تمام مهاجران و انصار همراه پیامبر صلی الله علیه وآله شدند و هیچکس باقی نماند، مؤید حضور چنین تعدادی میباشد.[۶۸] البته روشن است که منظور ابنعباس این نیست که حتی یک نفر هم در مدینه نماند، بلکه غالب جمعیت از مدینه خارج شدند و عده ای هم که در مدینه ماندند شامل زنان و کودکان و سالخوردگان بود که آنها را لحاظ خواهیم نمود.
نکته ای که باید بدان توجه کنیم اینکه پس از فتح مکه، سپاه اسلام به حنین رفت. نقلهای تاریخی جمعیت سپاه اسلام را در حنین دوازده هزار نفر گزارش میکنند. اما نکته بسیار اساسی که اینجا وجود دارد آیه ای از قرآن کریم است که میفرماید:
لَقَدْ نَصَرَكُمُ اللَّهُ فِي مَوَاطِنَ كَثِيرَةٍ ۙ وَيَوْمَ حُنَيْنٍ ۙ إِذْ أَعْجَبَتْكُمْ كَثْرَتُكُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنْكُمْ شَيْئًا وَضَاقَتْ عَلَيْكُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّيْتُمْ مُدْبِرِينَ؛ خدا شما را در بسیاری از جایها یاری کرد. و نیز در روز حنین، آن گاه که انبوهیِ لشکرتان شما را به شگفت آورده بود، ولی برای شما سودی نداشت و زمین با همه فراخی اش بر شما تنگ شد و بازگشتید و به دشمن پشت کردید. [۶۹]
از این آیه میتوان برداشت کرد که دوازده هزار نفر، جمعیت بسیار عظیمی بوده است که مسلمانان با دیدن آن به خود مغرور شدند؛ به بیان دیگر، مسلمانان جمعیت بیسابقه ای را مشاهده کرده و به وجد آمده بودند. علت این امر هم کاملاً روشن است، چون مسلمانان هنگام خارج شدن از مدینه ـ همانطور که گفتیم ـ شش هزار نفر بودند، و در بین راه، چهار هزار نفر و طبق روایت طبری ۳۹۰۳ نفر به آنها اضافه شدند که مجموعاً ده هزار نفر بودند. آن گاه پس از فتح مکه دو هزار نفر از مردم مکه همراه آنها شدند؛ یعنی در واقع، جمعیتی که از مدینه خارج شد دقیقاً دوبرابر شدند و همین امر سبب تعجب و غرور آنها گردید. این آیه از قرآن میتواند قرینه خوبی برای ما باشد.
روشن است که در اینجا چهار هزار نفری را که از مناطق دیگر آمده بودند، نمیتوانیم جزء جمعیت مدینه به حساب آوریم. اگرچه این افراد در جریان غدیر میتوانستند حضور داشته باشند، اما از جمعیت مدینه به حساب نمیآیند.
قرینه دیگر، جمعیت حاضر در تبوک است. اولاً: اشکال اختلاف روایات در مورد تبوک وارد است. در بین نقلهای تاریخی، تعداد مسلمانان در تبوک سی هزار،[۷۰] هفتاد هزار، یکصد هزار[۷۱] و حتی ۱۲۰ هزار نفر[۷۲] گزارش شده است. ثانیا: نباید تصور شود که همه این افراد از مدینه بودند. مدینه ای که در سال هشتم، شش هزار نفر را به فتح مکه فرستاد، چگونه ممکن است طی یک سال جمعیتش پنج برابر شود. بر فرض که این آمار صحیح باشد باید گفت که از مدینه، مکه و از قبایل اطراف این دو آمدند. ثالثا: به نظر نگارنده باز هم در این آمار، امکان مبالغه وجود دارد. همین اختلاف نقلها شاهدی بر مبالغه ناقلان و گزارش گران است.
سال نهم به نام عام الوفود مشهور است؛ سالی که نمایندگان قبایل مختلف عربستان به مدینه میآمدند و تبعیت خود را از پیامبر صلی الله علیه وآله اعلان میکردند. در واقع، این مسئله ناشی از فتح مکه و قدرت مطلق پیامبر صلی الله علیه وآله در منطقه بود، از این رو، قدرتهای کوچک چاره ای جز این نداشتند تا زیر پرچم رسول اللّه قرار گیرند.
به نظر نگارنده عام الوفود تغییر چندانی در جمعیت مدینه که هسته مرکزی مسافران حجه الوداع و خمیرمایه جمیعت غدیرند ایجاد نکرد، زیرا در این سال صرفاً نمایندگانی از قبایل و قدرتهای کوچک به مدینه میآمدند و اعلان تبعیت میکردند، اما شاهدی در تاریخ نداریم که این افراد در مدینه ماندگار شده باشند. بر فرض که اینها در مدینه مانده باشند تعدادشان آن قدر نبوده که سبب تغییر اساسی در جمعیت مدینه شوند. در برخی وفدها تعداد آنقدر کم بوده که در کتابهای تاریخی میتوان حتی اسامی برخی از این افراد را یافت.[۷۳]
نکته مهمتر اینکه از این افراد تازه مسلمان که فقط رؤسای ایشان به مدینه آمدند و اظهار اسلام کردند، بعید مینماید که هنوز یکسال از اظهار اسلامشان نگذشته همراه با پیامبر عازم سفر حج شوند، این افراد صرفاً اصول اسلام را شنیدند و پذیرفتند. توجه به ماجرای ارتداد که در زمان حیات پیامبر آغاز شد تأییدی بر این نکته است.
آخرین نکته در این بحث، جیش اسامه است که در نقلهای تاریخی تعداد جیش اسامه تنها سه هزار نفر گزارش شده است.[۷۴] این امر، احتمال ما مبنی بر مبالغه در تبوک را تقویت میکند. نیز حاکی از این نکته بسیار مهم است که در حوادث پی در پی، ضرورتی ندارد آمار شرکت کنندگان نیز افزایش یابد و همه شرکت نمایند. بر فرض که در تبوک سی هزار نفر هم بودهاند، اما در جیش اسامه سه هزار نفر بیشتر شرکت ندارند. به نظر نگارنده این سه هزار نفر را میتوان سپاه مدینه تلقی کرد.
نتیجه اینکه اگر شرکت کنندگان در فتح مکه، سالخوردگان و کودکان و افراد باقیمانده در مدینه و افرادی را که احیانا در دو سال بعد به جمعیت مدینه افزوده شدهاند، جمع نماییم، معقول به نظر میرسد که جمعیتی حدود ۲۵ هزار نفر در سالهای منتهی به وفات پیامبر صلی الله علیه وآله ساکن مدینه باشند.[۷۵] این آمار علاوه بر شواهد گذشته، از این قانون نیز پیروی میکند که یک نفر سرباز در میدان جنگ ـ یا یک مسافر ـ دستکم یک خانواده سه نفری را در منزل رها کرده و به میدان نبرد آمده است. در نقلهای تاریخی نیز تأییدی بر این مطلب به چشم میخورد که در اینجا ذکر میکنیم. اهل سنت روایتی را از شافعی نقل میکنند که گفته است: زمانی که پیامبر صلی الله علیه وآله از دنیا رفت شصت هزار نفر مسلمان بودند؛ سی هزار نفر در مدینه و سی هزار نفر دیگر در باقی بلاد و قبایل.[۷۶] این رقم گرچه با آنچه ما بدان رسیدیم مطابقت کامل ندارد، اما بسیار به هم نزدیک اند.
حج گزاران مدینه
تاکنون جمعیت تقریبی مدینه را به دست آوردیم. اینک باید ببینیم که چه تعداد نفر میتوانستند به عنوان حج گزار، از مدینه و اطراف خارج شوند و پیامبر را همراهی کرده و در راه بازگشت، در غدیر سخنان پیامبر را بشنوند؟ اما قبل از اینکه به نتیجه برسیم و جمعیت حجگزار مدینه را تخمین بزنیم، لازم است آنچه تاکنون گفتهایم ارزیابی نموده و مقومات و مستبعدات آنها را بررسی کنیم. به عبارت دیگر، ببینیم چه عواملی سبب میشود جمعیت خارج شونده از مدینه زیاد باشد و چه فاکتورهایی سبب میشود که قول جمعیت کمتر را انتخاب نماییم.
مقومات
- فتح مکه: پس از فتح مکه افرادی همراه پیامبر وارد مدینه شدند.
- اولین حج: سال دهم اولین حجی است که پیامبر صلی الله علیه وآله قصد انجام آن را دارد که بدون درگیری و با خیالی آسوده اتفاق خواهد افتاد. بعید نیست که افراد زیادی مایل باشند در یک حج رسمی و بدون درگیری شرکت نمایند. به ویژه اگر اسنادی داشته باشیم حاکی از دعوت رسول خدا صلی الله علیه وآله از قبایل مسلمان اطراف مدینه برای شرکت در مراسم حج، و اجابت آنها باشد.
مستبعدات
الف: شیوع بیماری آبله یا حصبه قبل از حرکت کاروان حج:
طبق گزارشی، عده ای از اهالی مدینه نتوانستند پیامبر صلی الله علیه وآله را در سفر حجه الوداع همراهی کنند و علت آن نیز شیوع بیماری بود. این گزارش در کتاب السیرة الحلبیه آمده که مینویسد: «وعند خروجه صلی الله علیه وآله للحج أصاب الناس بالمدینه جدری أو حصبة منعت کثیرا من الناس من الحج معه».[۷۷] به نظر میرسد که هیچ انگیزه ای برای جعل این روایت نیست و در این صورت، مدینه نمیتوانست جمعیت زیادی را روانه حجه الوداع نماید.
ب: تحمل جمعیت.
ج: اختلاف اقوال.
د: جمعیت عظیم
باید توجه داشت که تعداد سپاه اسلام در جنگ حنین که دوازده هزار نفر گزارش شده آن قدر در نظر مسلمانان زیاد بود که طبق آیه قرآن به خود مغرور شدند. این امر نشانه آن است که آن روز دوازده هزار نفر مساوی بوده با یک جمعیت بیسابقه و عظیم.
د: عام الوفود:
این مسئله، افزایش جمعیت مسلمانان را در پی داشت نه افزایش جمعیت مدینه را. این نکته ای بسیار مهم و اساسی است که کمتر بدان توجه شده است. همینطور آمار افرادی معدود که در اوایل هجرت همراه پیامبر صلی الله علیه وآله به مدینه هجرت کردند یا بعداً وارد مدینه شدند و جا و مکانی در مدینه نداشتند و لذا در صفه مسجد ساکن شدند، در تاریخ مشخص است و قابل توجه نیست؛ بنابراین، پذیرفته نیست که بدون دلیل جمعیتی را به جمعیت مدینه اضافه کنیم.
ه: جمعیت در جریان فتح مکه و نیز غزوه تبوک
در جریان فتح مکه و نیز غزوه تبوک احساس مسئولیت نسبت به جنگ سبب میشود جمعیت بیشتری پیامبر صلی الله علیه وآله را همراهی نمایند، در حالی که در سال دهم صرفاً حج گزاردن با پیامبر است که میتواند انگیزه ای برای مسلمانان باشد؛ بنابراین اگر افراد زیادی نروند، هیچ توبیخی برای آنها وجود نخواهد داشت. اما به صورت طبیعی هر مسلمانی مشتاق است در این سفر معنوی پرجاذبه شرکت کند، به ویژه آنکه جنبه آموزشی نیز دارد.
ز: جمعیت در صلح حدیبیه
در جریان حدیبیه، روایات متفاوت است و حتی هفتصد نفر هم گفته شده است. اما با نگاه خوشبینانه تنها ۱۵۰۰ نفر در همراهی با پیامبر صلی الله علیه وآله حاضر شدند و به مکه رفتند.[۷۸] همینطور در خیبر ۱۵۰۰ نفر بودند،[۷۹] در حالی که در خندق که دو سال قبل از این بود سه هزار نفر حاضر بودند. پس وجهی ندارد که در همه حوادث، همه حاضر باشند و در هر حادثه ای آمار افزایش یابد.
ح: جمعیت جیش اسامه:
بر فرض که در تبوک سی هزار نفر بودند، ضرورتی نداشت که همه در حجه الوداع نیز شرکت داشته باشند. چه بسا مانند جیش اسامه ـ در عین حالی که جنگ است و همه باید شرکت کنند ـ اما سه هزار نفر بیشتر نبودند. ضرورتی برای شرکت همه در همه اتفاقات نیست.
ط: انجام مراسم حج در سال هشتم
مردم مدینه دو سال قبل از این، در سال هشتم (این صرفاً احتمال است) سفر مکه را تجربه کردهاند و چه بسا چندان اشتیاق به انجام دوباره چنین سفر خسته کننده ای نداشته باشند.
جمع بندی
در پایان این بحث با توجه به آنچه گذشت، میتوان گفت که حج گزاران مدینه که محور جمعیت حاضر در غدیرند و خمیرمایه این جمعیت اند چیزی حدود پنج هزار نفر بوده و بیش از این نمیتوان تصور نمود، چنانکه در نقل شعیری در جامع الاخبار که حاضران در غدیر را هفده هزار نفر گزارش کرده بود نیز پنج هزار نفر را از مدینه و بقیه را از یمن میدانست.[۸۰] اگرچه ما روایت را به دلیل حضور یمنیها رد کردیم اما یک بخش آن میتواند تأییدی بر گفتههای ما باشد.
نیز روایت عیاشی که میگوید پنج هزار نفر از مدینه خارج شدند[۸۱] تأیید دیگری است.
حاضران در مکه هنگام حجه الوداع
قول رایج در میان منابع اهل سنت این است که جمعیت حاضر در مکه در حجه الوداع چهل هزار نفر بودهاند.[۸۲] البته اقوال دیگری نیز هست که میتوان به هفتاد هزار،[۸۳] نود هزار،[۸۴] یکصد هزار،[۸۵] ۱۱۴ هزار،[۸۶] ۱۲۰ هزار[۸۷] و در نهایت ۱۳۰ هزار نفر اشاره کرد.[۸۸] به نظر میرسد که در این اقوال، بسیار مبالغه شده است. ما، در بحث تحمل جمعیت گفتیم که حضور این تعداد زائر بسیار بعید مینماید. با توجه به اینکه بیشتر نقلها چهل هزار نفر را گزارش کردهاند به نظر میرسد با قدری تسامح میتوان آن را پذیرفت.
حاضران در غدیر
حال در بین ده روایتی که در آنها به جمعیت غدیر اشاره شده و در ابتدای بحث آورده شد، به نظر میرسد روایت عیاشی از امام صادق علیه السلام که خارج شوندگان از مدینه را پنج هزار نفر دانسته، مدرک و سندی برای رسیدن به عدد نزدیک به واقع است. البته با ذکر این نکته که برای ما مشخص نیست پنج هزار نفر دیگر اهل کجا بودند. در واقع، پنج هزار نفر دوم برای ما بلاتکلیف بوده و هنوز ثابت نشده است. گذشت که آمدن مکیها تا فاصله ۱۸۰ کیلومتری، هیچ توجیهی ندارد. اهالی یمن نیز میبایست به سمت جنوب بروند. پس میتوان گفت که چه بسا عده ای از مناطق شمالی شبه جزیره و احیاناً اهالی جنوب عراق، پیامبر صلی الله علیه وآله را همراهی کردهاند، چراکه هنوز عراق و شام مسلمانی نداشت تا حج گزار داشته باشد.
شواهدی برای انتخاب قول عیاشی
شواهدی که ما را در انتخاب روایت عیاشی کمک میکند تا آن را به عنوان سند بحث خود قرار دهیم از این قرارند:
الف: منبع روایت:
تفسیر عیاشی به عنوان منبعی کهن و پذیرفته شده نزد شیعه است. نیز در مقایسه با منابع دیگر، مانند تفسیر فرات کوفی[۸۹] (قرن چهارم)، جامع الاخبار (قرن ششم)، الاحتجاج (قرن ششم)، مناقب آل ابی طالب (قرن ششم)، تذکرة الخواص (قرن ششم)، نهج الایمان (قرن هفتم) و سمط النجوم العوالی (قرن دوازدهم) از لحاظ زمانی مقدم تر است.
ب: تأیید روایت:
ابن شهرآشوب و شیخ حرّ عاملی نیز همین روایت را نقل میکنند که توضیح آنها گذشت.[۹۰]
ج: شأن نزول:
عیاشی این روایت را ذیل آیه ابلاغ آورده که نزد شیعه کاملاً پذیرفته شده است.
د: منطق شمارش:
در این روایت، پنج هزار نفر از مدینه و پنج هزار نفر از مکه دانسته شده است. گرچه این تفکیک خود میتواند دلیلی بر رد این قول باشد، چون دلیلی بر حضور مکیها نیست. اما از آنجا که بر اساس مباحث گذشته، خارج شوندگان از مدینه پنج هزار شمرده شدهاند، لذا میتواند سند و مدرکی برای ما باشد. نگارنده بر این باور است که گرچه تعداد حج گزاران مدینه را تخمین زدهایم، اما برای جمعیت حاضر در غدیر دست کم نیاز به نقل تاریخی داریم. بر این اساس، در میان ده روایتی که گذشت به نظر میرسد نزدیکترین قول به محاسبات ما همین روایت عیاشی است.
ه: جمعیت کل حجگزاران در مکه:
گذشت که نزد اهل سنت، مشهور آن است که چهل هزار نفر در حجه الوداع در مکه حضور داشتند. بر فرض که این آمار نزدیک به واقع باشد، حال اگر حج گزاران اهالی مکه، یمن و طائف و قبایل مسلمان بادیه نشین را از این چهل هزار نفر کسر کنیم، چیزی حدود پنج هزار نفر برای مدینه و حدود پنج هزار نفر برای قبایل شمالی نجد و نیز قبایلی که حدفاصل مدینه تا جحفه بوده و احتمالاً پیامبر را همراهی کردهاند، عده قابل قبولی است. باید توجه داشت که مکه، طائف و یمن جمعیت معتنابهی داشتهاند.[۹۱]
نتیجه
با توجه به موقعیت جغرافیایی غدیر، روشن شد که محور و هسته اصلی حاضران در غدیر، اهالی مدینه و بقیه از قبایل اطراف مدینه و چه بسا قبایل شمالی نجد بودهاند. نیز بر اساس مباحثی که درباره جمعیت مدینه گفته شد، معلوم شد که مدینه ظرفیت فرستادن حدود پنج هزار نفر را به مکه داشته است. از این رو با تمسک به روایت عیاشی که پنج هزار نفر از حاضران در غدیر را مدنی میداند و همچنین گزارش جامع الاخبار، به این نتیجه میرسیم که حدود پنج هزار نفر از اهالی مدینه و تعدادی نیز از قبایل اطراف در غدیر حاضر بودهاند. چنانچه بخواهیم روایت ده هزار نفر عیاشی را بپذیریم، باید توجیهی برای پنج هزار دیگر داشته باشیم.
منابع
تاریخ در آیینه پژوهش، سال ۱۳۸۶ ش، شماره ۱۶.
پانویس
- ↑ سید جلال امام.
- ↑ محمدهادی یوسفی غروی در کتاب موسوعة التاریخ الاسلامی، ج ۳، ص ۶۲۶–۶۲۷ به اختصار روایات مربوط به تعداد حاضران در غدیر را نقل کردهاند.
- ↑ الخصال، ج ۲، ص ۳۹۵؛ تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص ۵۰۸؛ مناقب آل ابی طالب، ج ۳، ص ۲۷؛ البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۲۰۹.
- ↑ شیخ صدوق در خصال ضمن بیان ایام هفته و بیان اینکه هر روز اختصاص به کاری دارد، روز جمعه را روز عید یاد میکند و مینویسد: عید غدیر، روز هجدهم ذیحجه است و آن نیز جمعه بوده است شیخ صدوق، همان، ج ۲، ص ۳۹۵. نویسنده کتاب بشارة المصطفی روز غدیر را پنجشنبه معرفی مینماید. نیز: (نهج الایمان، ص ۱۱۴). روایتی را از سعید خدری آورده که بنابر آن، غدیر روز پنجشنبه بوده است. همچنین محمد بن سلیمان کوفی (مناقب امیرالمؤمنین، ج ۱، ص ۱۱۸) روایتی را از ابی سعید خدری نقل میکند که طبق آن، پیامبر صلی الله علیه وآله مردم را در غدیر جمع کرد و آن روز پنجشنبه بود.
- ↑ دلایل النبوه، ج ۵، ص ۴۴۶؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۷۰۸؛ تفسیر القرآن العظیم، ج ۳، ص ۲۵. اینان ذیل آیه اکمال به تفصیل درباره اینکه عرفه سال دهم جمعه بوده یا خیر بحث کردهاند.
- ↑ از میان منابع شیعی میتوان به: کشف الغمه، ج ۱، ص ۲۰؛ بحارالانوار، ج ۲۲، ص ۵۳۴ اشاره نمود.
- ↑ البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۲۰۹: «الثامن عشر من ذی الحجة عامئذ و کان یوم الأحد بغدیر خم تحت شجرة هناک، فبین فیها أشیاء. و ذکر من فضل علیّ و أمانته و…».
- ↑ الاحتجاج، ص ۵۸: «أتاه جبرئیل علیه السلام علی خمس ساعات مضت من النهار».
- ↑ روضة الواعظین، ج ۱، ص ۹۱.
- ↑ اسدالغابه، ج ۵، ص ۲۵۲: «نشهد أنا أقبلنا مع رسولالله صلّی الله علیه و سلّم من حجة الوداع، حتی إذا کان الظهر خرج رسول اللّه ـ صلّی الله علیه و سلّم ـ فأمر بشجرات فشددن، و ألقی علیهنّ ثوب، ثم نادی: الصلاة. فخرجنا فصلینا، ثم قام فحمد اللّه تعالی و أثنی علیه، ثم قال: یا أیها الناس، أتعلمون أنّ اللّه عز و جل مولای و أنا مولی المؤنین، و أنی أولی بکم من أنفسکم؟ یقول ذلک مرارا. قلنا: نعم، و هو آخذ بیدک یقول: من کنت مولاه فعلی مولاه، اللَّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه ثلاث مرات».
- ↑ علی بن طاووس، اقبال الاعمال، ص ۴۵۶: «و قد بلغنا غدیر خم فی وقت لو طرح اللحم فیه علی الأرض لانشوی».
- ↑ الهدایة الکبری، ص ۱۰۳: «و قد علمت انه کان یوما شدید القیظ یشیب فیه الطفل…».
- ↑ شرح الاخبار، ج ۱، ص ۹۹: «و ذلک فی یوم ما اتی علینا یوم اشد حرا منه».
- ↑ اکنون برنامههای رایانه ای این کار را به راحتی انجام میدهند. به عنوان نمونه به نرمافزار نورالسیره میتوان اشاره نمود.
- ↑ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج ۴، ص ۱۸۸: «و قال بعض أهل اللغه: الغدیر فعیل من الغدر، و ذاک أن الإنسان یمرّ به و فیه ماء فربما جاء ثانیاً طمعا فی ذلک الماء فإذا جاءه وجده یابسا فیموت عطشا».
- ↑ همان، ج ۲، ص ۳۹۰.
- ↑ همان.
- ↑ همان.
- ↑ همان، ج ۴، ص ۱۸۸.
- ↑ هر مایل حدود ۱۶۰۰ متر میباشد.
- ↑ همان، ص ۵۸: «فرحل فلما بلغ غدیر خم قبل الجحفه بثلاثه امیال».
- ↑ ابن جوزی، المنتظم، ج ۱، ص ۱۴۶.
- ↑ ابن طاووس، همان، ج ۱، ص ۴۵۵: «فخرج رسول اللّه صلی الله علیه وآله حتی نزل الجحفة فلما نزل القوم و أخذوا منازلهم أتاه جبرئیل علیه السلام».
- ↑ ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، الغارات، ج ۲، ص ۵۰۷، پاورقی: «الجحفه بالضم ثم السکون و آلفا، کانت قریة کبیرة ذات منبر علی طریق المدینه، من مکه علی اربع مراحل و هی میقات اهل مصر و الشام، ان لم یمروا علی المدینه فان مروا بالمدینه فمیقاتهم ذوالحلیفه و کان اسمها مهیعه و انما سمیت الجحفه لان السیل اجتفها و حمل اهلها فی بعض الاعوام و هی الان خراب، و بینها وبین ساحل الجار نحو ثلاث مراحل و بینها و بین اقرن موضع من البحر سته امیال، و بینها وبین المدینه ست مراحل و بینها وبین غدیر خم میلان».
- ↑ متن کامل گزارش بازدید از منطقه غدیر، در فصلنامه علوم حدیث، سال سوم، شماره ۷، بهار ۷۷، ص ۲۳۲ نوشته محمدحسین فلاح زاده آمده است.
- ↑ الارشاد، ج ۱، ص ۱۷۵.
- ↑ اهالی مدینه از مسجد شجره محرم میشوند که این مسجد نزدیک مدینه واقع شده است، اما کسانی که در منطقه جنوبی مدینه هستند، در بین راه مدینه به مکه در جحفه محرم میشوند.
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ج ۳، ص ۲۶. متن روایت چنین است: «و فی روایه عن الباقر علیهالسلامقال: لما قال النبی صلی الله علیه وآله یوم غدیر خم بین الف و ثلاث ماه رجل من کنت مولاه فهذا علی مولاه…».
- ↑ همان، ج ۳۷، ص ۱۵۸.
- ↑ فرات کوفی، تفسیر، ص ۵۱: «عن عمار بن یاسر قال: کنت عند ابی ذر الغفاری فی مجلس ابنعباس و علیه فسطاط و هو یحدث اذ قام ابوذر حتی ضرب بیده الی عمود فسطاط ثم قال: ایها الناس من عرفنی فقد عرفنی و من لم یعرفنی فقد انبأته باسمی انا جندب بن جناده ابوذر الغفاری سالتکم بحق الله و حق رسوله اسمعتم من رسول اللّه صلی الله علیه وآله و هو یقول: ما اقلت الغبراء و لا اظلت الخضرا ذا لهجة اصدق من ابی ذر؟ قالو: اللهم نعم. قال: فتعلمون ایها الناس ان رسولالله صلی الله علیه وآله جمعنا یوم غدیر خم الف و ثلاث ماه رجل یقول: اللهم من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره واخذل من خذله. فقام رجل فقال: بخ بخ یابن ابی طالب…».
- ↑ در ادامه، محاسبات صورت گرفته را ذکر خواهیم کرد.
- ↑ ر. ک. عیاشی، تفسیر، ج ۱، ص ۳۳۲: «عن عمر بن یزید قال: قال أبو عبدالله علیه السلام ابتداء منه العجب یا ابا حفص لما لقی علی بن أبی طالب، أنه کان له عشرة ألف شاهد لم یقدر علی أخذ حقه، و الرجل یأخذ حقه بشاهدین، إن رسول اللّه صلی الله علیه وآله خرج من المدینة حاجا و معه خمسة آلاف، و رجع من مکة و قد شیعه خمسة آلاف من أهل مکة، فلما انتهی إلی الجحفه نزل جبرئیل بولایة علی…».
- ↑ همان، ج۳، ص ۲۶.
- ↑ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۲۳۹.
- ↑ همان: «عَنْ عُمَرَ بْنِ یَزِیدَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ابْتِدَاءً مِنْهُ الْعَجَبُ لِمَا لَقِیَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ أَنَّهُ کَانَ لَهُ عَشَرَةُ آلَافِ شَاهِدٍ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی أَخْذِ حَقِّهِ وَ الرَّجُلُ یَأْخُذُ حَقَّهُ بِشَاهِدَیْنِ، أَقُولُ لَعَلَّ الْعَشَرَةَ آلَافٍ کَانُوا حَاضِرِینَ فِی الْمَدِینَةِ وَ الْبَاقُونَ کَانُوا تَفَرَّقُوا فِی الْبُلْدَانِ».
- ↑ تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۳۲۹: «عن صفوان الجمال قال قال أبو عبد اللّه علیه السلام لقد حضر الغدیر اثناعشر ألف رجل یشهدون لعلی بن أبی طالب علیه السلام، فما قدر علی أخذ حقه، و إن أحدکم یکون له المال و له شاهدان فیأخذ حقه». نیز ر.ک. همان، ج ۳۷، ص ۱۳۹.
- ↑ جامع الاخبار، ص ۱۰.
- ↑ ابن جبر، همان، ص ۱۲۲.
- ↑ همان، ج ۱، ص ۸۳: «... حج مع رسولالله من أهل المدینة و أهل الأطراف و الأعراب سبعین ألف إنسان أو یزیدون علی نحو عدد أصحاب موسی السبعین ألف الذین أخذ علیهم بیعة هارون فنکثوا و اتبعوا العجل و السامری و کذلک أخذ رسول اللّه صلی الله علیه وآله البیعة لعلی بالخلافة علی عدد أصحاب موسی فنکثوا البیعة و اتبعوا العجل و السامری سنهً بسنهً و مثلاً بمثل…».
- ↑ از جمله راویان در سند این روایت محمد بن موسی همدانی است که سخن مرحوم آیتاللّه خویی درباره اش چنین است: «قال النجاشی ضعفه القمیون و کان ابن الولید یقول انه کان یضع الحدیث». همچنین نقلی از صدوق میآورد که: «خبر صلاة یوم غدیر خم و الثواب المذکور فیه لمن صامه، فان شیخنا محمد بن الحسن کان لایصححه و یقول انه من طریق محمد بن موسی الهمدانی و کان غیر ثقه کذاباً» (ر.ک. خویی، معجم رجال الحدیث، ج ۱۸، ص ۲۹۷).
- ↑ همان، ص ۱۲۲.
- ↑ سمط النجوم العوالی، ج ۲، ص ۳۰۵.
- ↑ همان
- ↑ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ج ۱، ص ۲۶۶. وی مینویسد: «و جمع الصحابه و هم کانوا مئه و عشرین آلفا».
- ↑ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳.
- ↑ همان، ج۲، ص ۱۷۷.
- ↑ همان، ص ۲۰۱.
- ↑ همان، ج ۸، ص ۱۹۸.
- ↑ طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج ۳، ص ۱۱۱۱.
- ↑ عبدالملک بن حسین عاصمی مکی، همان، ج ۲، ص ۳۰۵.
- ↑ محمد بن عبدالله أبوبکر بن العربی، العواصم من القواصم، ج ۱، ص ۲۵۵.
- ↑ حلبی، السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۳۰۸.
- ↑ در ادامه متن روایت را میآوریم و بدان استناد خواهیم کرد.
- ↑ به دلیل شدت سختی از آن به «جیش العسره» یاد میشود (انساب الاشراف، ج ۲، ص ۹۵؛ البدء و التاریخ، ج ۴، ص ۲۳۹ و التنبیه و الاشراف، ص ۲۳۵).
- ↑ احمد عبدالحلیم ابن تیمیه حرانی، مجموع الفتاوی، ج ۱۱، ص ۲۷۵: «وملأ أوعیه العسکر عام تبوک من طعام قلیل ولم ینقص وهم نحو ثلاثین آلفا ونبع الماء من بین اصابعه مرات متعددة حتی کفی الناس الذین کانوا معه».
- ↑ تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۱۴.
- ↑ واقدی، مغازی، ص ۱۴۹.
- ↑ طبری، همان، ج ۳، ص ۹۴۷.
- ↑ همان، ص ۱۱۹۷.
- ↑ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۱۳، ص ۷.
- ↑ در کتابهای تاریخی عباراتی از این قبیل میتوان یافت: «معید درس فلان» یا «معید فی المدرسة فلان».
- ↑ منطقه ای حدود ۶۰ کیلومتری شمال غربی مکه.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۴، ص ۳۴.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج ۴، ص ۳۴.
- ↑ طبری، همان، ج ۳، ص ۱۱۹۳. واقدی مینویسد: چون رسول خدا صلی الله علیه وآله موضوع جنگ را آشکار فرمود میان مسلمانان اهل بادیه و اطراف مدینه کسی را گسیل فرمود و پیام داد: هر کس به خدا و روز رستاخیز معتقد است باید که ماه رمضان در مدینه حاضر باشد و به هر ناحیه، رسولی گسیل داشت آنچنانکه قبایل اسلم، غفار، مزینه، جهینه و اشجع در مدینه جمع شدند و آنها و اعراب دیگر از مدینه بیرون آمدند، ولی بنی سلیم در قدید به پیامبر پیوستند. واقدی، المغازی، ص ۶۱۱.
- ↑ البته ابن اثیر در الکامل این جمعیت را سه هزار و پانصد نفر نقل میکند ابن اثیر، الکامل، ج ۷، ص ۲۸۹.
- ↑ واقدی، همان، ص ۶۱۲.
- ↑ ابنعباس گوید: پس از آن پیمبر راه سفر گرفت … و ده هزار کس از مسلمانان همراه وی بود، مردم سلیم و مزینه آمده بودند و از هر قبیله تعدادی مسلمان آمده بود. همه مهاجر و انصار با پیمبر آمده بودند و هیچکس از آنها به جای نمانده بود ر.ک. طبری، همان، ج ۳، ص ۱۱۸۰.
- ↑ توبه۹ آیه ۲۵.
- ↑ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۱۲۶؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص ۲۳۵؛ واقدی، همان، ج ۳، ص ۱۰۴۱؛ ابنکثیر، البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۷؛ مقدسی، البدء و التاریخ، ج ۴، ص ۲۳۹ و صالحی شامی، سبل الهدی والرشاد، ج ۹، ص ۴۴۳.
- ↑ شرح سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۲۲۱: «وقد بلغوا فی غزوة تبوک آلتی آخر غزوات النبی صلی الله علیه وآله مئة الف».
- ↑ ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۲۰۴.
- ↑ می توان به کتاب ابن هشام، همان، ج ۲، ص ۵۶۱ به بعد اشاره کرد. نیز کتابهایی نظیر الاصابه و اسدالغابه ذیل نام برخی از افراد که در وفدی حضور داشتند.
- ↑ مطهر بن طاهر مقدسی، همان، ج ۵، ص ۱۵۲ و نیز ر.ک. علی بن حسام الدین متقی هندی، کنز العمال، ج ۱۰، ص ۲۵۷.
- ↑ نگارنده تأکید میکند که این تعداد جمعیت نیز با نگاهی خوشبینانه است و به نظر میرسد مدینه در زمان وفات پیامبر کمتر از اینها جمعیت داشته است. به عبارتی، روایات و قراین ما را به چنین نتیجه ای میرساند.
- ↑ «روی أبوبکر الساجی فی مناقب الشافعی عن محمد بن عبدالله بن عبد الحکم قال أنبأنا الشافعی قال قبض الله رسول اللّه صلی الله علیه وآله والمسلمون ستون ألفا ثلاثون بالمدینة وثلاثون آلفا فی قبایل العرب و غیر ذلک و هذا إسناد جید» عبدالرحیم بن الحسین عراقی، التقید و الایضاح، ج ۱، ص ۳۰۶.
- ↑ حلبی، همان، ج ۳، ص ۳۰۸.
- ↑ ابن شهرآشوب، همان، ج ۱، ص ۹۱.
- ↑ «و کان الجیش ألفا و خمسمائة» ابن سعد، همان، ج ۲، ص ۸۱.
- ↑ شعیری، همان، ص ۱۰.
- ↑ عیاشی، همان، ج ۱، ص ۳۳۲.
- ↑ البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۱۳۷: «و قد کان معه علیه السلام فی حجة الوداع قریب من أربعین ألفا» المقنع فی علوم الحدیث، ج ۲، ص ۴۹۷ و سیرة النبی المختار، ج ۱، ص ۷۷: «وفی السنة العاشرة حج حجة الوداع وحج بأزواجه کلهن وبخلق کثیر فحضرها من الصحابة أربعون ألفا رضی الله عنهم».
- ↑ السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۳۰۸.
- ↑ شرح زرقانی، ج ۲، ص ۳۴۱: «عن عائشة أن رسولالله عام حجة الوداع خرج إلی الحج فی تسعین ألفا». السیرة الحلبیه، ج ۳، ص ۳۰۸.
- ↑ حلبی، همان، ج ۳، ص ۳۰۸.
- ↑ همان، ج ۳، ص ۳۰۸.
- ↑ حلبی، همان، ج ۳، ص ۳۰۸.
- ↑ شرح سنن ابی داود، ج ۵، ص ۲۵۳.
- ↑ البته با تسامح میتوان گفت که عیاشی و فرات، هم عصر بودهاند. اگرچه تاریخ وفات فرات کوفی مشخص نیست.
- ↑ ابن شهرآشوب، همان، ج ۳، ص ۲۶؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۲۳۹.
- ↑ گذشت که شرح الاخبار دوازده هزار نفر از حاضران در غدیر را از اهل یمن گزارش کرده است.
فهرست منابع
- الاحتجاج؛ احمد بن علی طبرسی، مشهد: نشر مرتضی، ۱۴۰۳ ق.
- الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد؛ محمد بن محمد بن نعمان مفید، م۴۱۳ق، قم: انتشارات کنگره جهانی شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
- اسدالغابه؛ عزالدین علی بن اثیر، م۶۳ق، بیروت: دارالفکر، ۱۴۰۹ ق.
- اقبال الاعمال؛ سید علی بن طاووس، م۶۶۴ق، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۷.
- انساب الاشراف؛ احمد بن یحیی بلاذری، م۲۷۹ق، تحقیق: سهیل ذکار و ریاض زرکلی، بیروت: دارالفکر، اول، ۱۴۱۷ ق.
- بحار الانوار؛ محمد باقر مجلسی، م۱۱۱۱ق، بیروت: مؤسسة الوفا، ۱۴۰۴ ق.
- البدء و التاریخ؛ مطهر بن طاهر مقدسی، بور سعید: مکتبه الثقافه الدینیه، [بیتا].
- البدایه و النهایه؛ اسماعیل بن عمر، م۷۷۴ق، بیروت: دارالفکر، ۱۴۰۷ ق.
- بشاره المصطفی؛ عمادالدین طبری، م۵۵۴ق، تحقیق: محمدجواد قیومی، چاپ اول: قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۲۰ ق.
- تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، شمس الدین ذهبی، م۷۴۸ق، تحقیق: عمرعبدالسلام، بیروت: دارالکتاب العربی، دوم، ۱۴۱۳ ق.
- تاریخ الامم و الملوک؛ ممد بن جریر طبری، م۳۱۰ق، ترجمه ابوالقاسم پاینده، چاپ پنجم، تهران، اساطیر، ۱۳۷۵.
- تاریخ یعقوبی؛ احمد بن ابی یعقوب، ۲۹۲ق، ترجمه: محمدابراهیم آیتی، تهران: انتشارات علمی فرهنگی، اول، ۱۳۷۱.
- تاریخ یعقوبی؛ بیروت: دارصادر، [بی تا].
- تذکرة الخواص، سبط ابن جوزی م۶۶۵۴ق، مجمع جهانی اهل بیت، ۱۴۲۶
- تفسیر عیاشی، محمد بن مسعود عیاشی، م۳۲۰ق، تحقیق: سیدهاشم رسول محلاتی، تهران: چاپخانه علمیه، ۱۳۸۰ ق.
- تفسیرالقران العظیم،.................. تحقیق: محمدحسین شمس الدین، بیروت: دارالکتب العلمیه، اول، ۱۴۱۹ ق.
- تفسیرفرات کوفی؛ ابوالقاسم فرات بن ابراهیم کوفی، م۳۰۸ق، تحقیق: محمد کاظم محمودی، تهران: انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، اول، ۱۴۱۰ ق.
- التقیید و الایضاح؛ عبدالرحیم بن حسین عراقی، تحقیق: محمد بن عثمان، بیروت: دارالفکر، اول، ۱۹۷۰ م.
- التنبیه و الإشراف؛ علی بن الحسین مسعودی، م ۳۴۶ق، تصحیح: عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره: دارالصاوی، [بیتا]، (افست قم، مؤسه نشر المنابع الثقافة الاسلامیه).
- جامع الأخبار؛ تاج الدین محمد شعیری، قم: انتشارات رضی، ۱۳۶۳.
- الخصال؛ محمد بن علی صدوق، م۳۸۱ق، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ۱۴۰۳ ق.
- دلائل النبوه؛ احمد بن حسین بیهقی، ۴۵۸ق، ترجمه: محمود مهدوی دامغانی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۱.
- روضة الواعظین، فتال نیشابوری، م۵۰۸ق، قم: انتشارات رضی، [بیتا].
- سبل الهدی و الرشاد؛ محمد بن یوسف صالحی شامی، م۹۴۹ق، تحقیق: عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دارالکتب العلمیه، اول، ۱۴۱۴ ق.
- سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی؛ عبدالملک بن حسین عاصمی مکی، م۱۱۱۱ق، تحقیق: عادل احمد عبدالموجود و علی محمد معوض، بیروت: دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۹ ق.
- سنن ابن ماجه، محمد بن یزید بن ماجه قزوینی، م۲۷۳ق، بیروت: دارالفکر، [بیتا].
- السیرة الحلبیة فی سیرة الأمین المأمون؛ علی بن برهان الدین حلبی، بیروت: دارالنشر ـ دارالمعرفه، ۱۴۰۰ ق.
- السیرة النبویه؛ عبدالملک بن هشام، م۲۱۸ق، تحقیق: مصطفی سقا و ابراهیم آبیاری و عبد الحفیظ شلبی، بیروت: دارالمعرفه، [بی تا].
- سیرة النبی المختار؛ محمد بن عمر محرق حضرمی شافعی، تحقیق: محمد عنان نصوح عزقول، بیروت: دارالحاوی، اول، ۱۹۹۸ م.
- شرح علی الموطأ الإمام مالک؛ محمد بن عبدالباقی بن یوسف زرقانی، ۱۰۹۹ق، بیروت: دارالنشر ـ دارالکتب العلمیه، اول، ۱۴۱۱ ق.
- شرحالاخبار فی فضائل الائمه الاطهار؛ قاضی نعمان مغربی، م۳۶۳ق، تحقیق: سیدمحمد حسینی جلالی، قم: مؤسسه نشر اسلامی، [بیتا].
- الطبقات الکبری؛ محمد بن سعد، م۲۳۰ق، ترجمه: محمود مهدوی دامغانی، تهران: انتشارات فرهنگ و اندیشه، ۱۳۷۴.
- العواصم من القواصم فی تحقیق مواقف الصحابة بعد وفاة النبی صلی الله علیه وآله؛ ابوبکر محمد بن عبدالله بن عربی، م۶۳۸ق، تحقیق: محب الدین خطیب و محمود مهدی استانبولی، بیروت، دارالجیل، دوم، ۱۴۰۷ ق.
- عون المعبود شرح سنن ابی داوود؛ محمد شمس الحق عظیم آبادی، م۱۳۲۹ق، بیروت: الکتب العلمیة، دوم، ۱۹۹۵ م.
- الغارات؛ ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی، م۲۸۳ق، ترجمه: عزیزالله عطاردی، انتشارات عطارد، ۱۳۷۳.
- الکافی؛ محمد بن یعقوب کلینی، م۳۲۹ق، تهران: دارالکتب الإسلامیة، ۱۳۶۵.
- الکامل فی التاریخ، عزالدین علی بن اثیر، م۶۳۰ق، ترجمه: ابوالقاسم حالت و عباس خلیلی، تهران، مؤسه مطبوعاتی علمی، ۱۳۷۱. مجموع الفتاوی، احمد بن عبدالحیلم بن تیمیه حرانی، م۷۲۸ق، تحقیق: عبدالرحمن بن محمد العاصمی النجدی، مکتبة ابن تیمیه، دوم، [بیتا].
- کشف الغمه؛ علی بن عیسی اربلی، م۶۹۲ق، تبریز: انتشارات بنی هاشمی، ۱۳۸۱ ق.
- کنز العمال فی سنن الأقوال والأفعال؛ علاء الدین علی بن حسام هندی، م۹۷۵ق، تحقیق: محمود عمر دمیاطی، چاپ اول: بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۹ق.
- گزارشی مختصر از وضعیت کنونی محل غدیر، محمد حسین فلاح زاده، فصلنامه علوم حدیث، سال سوم، شماره ۷، بهار ۱۳۷۷.
- معجم البلدان؛ شهاب الدین یاقوت بن عبدالله حموی، م۶۲۲ق، بیروت، دارالصادر، دوم، ۱۹۹۵ م.
- معجم رجال الحدیث؛ سید ابوالقاسم، م۱۴۱۳ق، قم: مرکز نشر آثار شیعه، ۱۴۱۰ ق.
- المغازی؛ محمد بن عمر واقدی، م۲۰۹ق، تحقیق: مارسدن جونس، بیروت: دوم، مؤسة الأعلمی، ۱۴۰۹ق.
- مقدمه تاریخ، عبدالرحمن بن خلدون، م۸۰۸ق، ترجمه: محمد پروین گنابادی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، هشتم، ۱۳۷۵.
- المقنع فی علوم الحدیث؛ عمر بن علی بن احمد انصاری، م۸۰۴ق، تحقیق: عبدالله بن یوسف الجدیع، دمام: دارالنشر السعودیه، اول، ۱۴۱۳ ق.
- مناقب امیرالمؤمنین؛ محمد بن سلیمان کوفی، ۳۲۰ق، تحقیق: محمدباقر محمودی، مجمع احیاءالثقافة الاسلامیه، اول، ۱۴۱۲ ق.
- مناقب آل ابی طالب؛ ابن شهرآشوب مازندارنی، م۵۸۸ق، قم: مؤسسه انتشارات علامه، ۱۳۷۹.
- المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک؛ عبدالرحمن بن علی بن جوزی، م ۵۹۸ق، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، اول، ۱۹۹۲ م.
- موسوعة التاریخ الاسلامی؛ محمد هادی یوسفی غروی، قم: مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۷ ق.
- نهج الایمان؛ زین الدین علی بن یوسف بن جبر، تحقیق سیداحمد حسینی، چاپ اول: مشهد، مجتمع امام هادی علیه السلام، ۱۴۱۸.
- وسائل الشیعه؛ شیخ حر عاملی، م ۱۱۰۴ق، قم: مؤسه آل البیت علیهمالسلام، ۱۴۰۹ ق.
- الهدایة الکبری؛ حسین بن همدان خصیبی، ۳۱۶ق، بیروت: مؤسسه بلاغ، چهارم، ۱۴۱۱ ق.