غدیر در قزاقستان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (انتقال از رده:مکان های مرتبط با غدیر به رده:مکانهای مرتبط با غدیر ردهانبوه) |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
در اين برنامه ۲۱۴ نفر از ۳۶ كشور جهان با ۲۷ زبان مختلف شركت كردند، كه همه سعى كرده بودند دريافت درونیشان را از واقعه عظيم غدير نشان دهند، و برداشت خود را با ذوق و سليقه اى كه ظرافت اين ماجرا مى طلبد، با زيباترين كلام به رشته قلم درآورند، كه يكى از اين كشورها قزاقستان است. | در اين برنامه ۲۱۴ نفر از ۳۶ كشور جهان با ۲۷ زبان مختلف شركت كردند، كه همه سعى كرده بودند دريافت درونیشان را از واقعه عظيم غدير نشان دهند، و برداشت خود را با ذوق و سليقه اى كه ظرافت اين ماجرا مى طلبد، با زيباترين كلام به رشته قلم درآورند، كه يكى از اين كشورها قزاقستان است. | ||
== غدير رمز وحدت مسلمانان و سازندگى جامعه اسلامى == | == غدير رمز وحدت مسلمانان و سازندگى جامعه اسلامى<ref>نورلان بيسيمبايف</ref> == | ||
آشنايى با حديث غدير آغاز آشنايى با حق است. بايد مسلمانان را درباره بيعت غدير يادآور شد تا متوجه باشند كه قبول امامت و ولايت امام على عليه السلام پيروى از امرخداست.اگر اين همه مسلمان با مذهبهاى مختلف، با فكرى سالم به حادثه غدير بنگرند، نتيجهاش وحدت مسلمانان و بازسازى جامعه اسلامى با بنايى بر مبناى حقايق ريشه دار الهى مى شود.هر كس با حديث غدير آشنا شود، مى فهمد حق با كيست. اگر پيامبر صلى الله عليه وآله واژه «مولى»را به معناى دوستى به كار برده بود، لازم نبود جمعيت را در آن هواى گرم جمع كند، ويا لااقل لازم نبود مراسم بيعت را اجرا كند.اكنون كه چنين بيعتى از مسلمانان گرفته شده، اگر به آن وفادار بودند با اين همه مشكل و سختى رو به رو نمى شدند. بايد مسلمانان را درباره بيعت با اميرالمؤمنين عليهالسلام در غدير يادآورى كرد تا متوجه باشند كه پيروى از امر خدا يعنى قبول كردن امامت و ولايت امام على عليه السلام.من همه مسلمانان جهان را دعوت كنم كه بدون هيچ تعصبى بار ديگر به حوادث آن روز نگاه كنند و از خودشان بپرسند كه آيا پيروان واقعى پيامبرشان هستند يا نه؟لازم است اين همه مسلمان با مذهبهاى مختلف، با فكر صحيح و سالم نگاهى به حادثه تاريخى غدير بيندازند. نتيجه چنين نگاهى باعث وحدت مسلمانان و بازسازى جامعه اسلامى با بنايى اساسى مى شود. | |||
== به امام تعيين شده خدا و رسول تبريك بايد گفت<ref>على عسكر نظرى</ref> == | |||
فوق العاده بودن همه برنامه هاى غدير نكته اى است كه رمز درک بسيارى از جوانب اين ماجراى مهم را در خود جاى داده است.رسميت و عموميت اعلان ولايت در غدير يكى از مسائلى است كه آن را از موارد مشابه در طول عمر پيامبر صلى الله عليه وآله كاملاً جدامى سازد، و اتمام حجتى متفاوت از ساير موارد را تداعى مى كند.آن وقت است كه معلوم خواهد شد امامت و رهبرى مقام فوق العادهاى است، و جا دارد به كسى كه توسط پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله به اين مقام نايل مى شود تبريک گفته شود.براى فهميدن دقيق جملات و كلمات والفاظى كه در غدير اداشده نيز در نظر گرفتن شرايط زمانى و مكانى غدير الزامى است،و آن وقت به وضوح معناى «من كنت مولاه فعلى مولاه» معلوم خواهد شد.يكى از استوارترين نصوص روايى امامت على عليه السلام، خطبه اى است كه پيامبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه وآله پس از حجة الوداع و در مكانى به نام غدير خم ايراد كرد، و سپس به حديث غدير معروف شد. با اندكى دقت و فكر در واقعه غدير و سخنان پيامبر صلى الله عليه وآله آشكار مى شود كه هر چندپيش از آن رسول خدا در مناسبتهاى گوناگون خلافت و امامت على عليه السلام را براى مردم اعلام كرده بود، ولى اعلام رسمى و عمومى اين امر در روز غدير انجام پذيرفت،به گونهاى كه حجت بر همگان تمام شود، و عذر و بهانه اى بر انكار آن باقى نماند.متن حديث غديردلالت روشنى بر جانشينى على عليه السلام براى پيامبر صلى الله عليه وآله و خلافت بلافصل او دارد، به ويژه اگر شرايط زمانى و مكانى اظهار اين حديث مورد توجه قرار گيرد. آن وقت به وضوح معلوم خواهد شد كه عبارت «من كنت مولاه فعلى مولاه» بيانگر آن است كه هر كس پيامبر صلى الله عليه وآله مولا و صاحب اختيار اوست على عليه السلام نيز مولاى اوخواهد بود.تبريک گفتن مؤمنان ـ و پيش از همه ابوبكر و عمر ـ خود دليل روشن ديگرى براين است كه مقصود از ولايت صرفا نصرت و دوستى نبوده است. بيان اين مطلب كه على عليه السلام دوست و ياور مسلمانان است چيزى نبوده كه به آن حضرت اختصاص داشته باشد و در خور تبريك گفتن باشد. اما امامت و رهبرى مقام فوق العادهاى است، و جادارد به كسى كه توسط پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله به اين مقام نايل مى شود تبريک گفته شود.از نظر من هر انسانى كه دل داشته باشد و فطرت و عقل او زنگار نگرفته باشد وتعصب پيشه نكند و پس از خواندن اين واقعه يا ديدن آن به خلافت امام على عليه السلام اعتقاد نداشتد باشد، بايد گفت كه هم قلبا و هم ظاهرا يا كور و يا مريض است. | |||
غدير | |||
آن | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
[[رده: | [[رده:مکانهای مرتبط با غدیر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۴۸
مقاله درباره غدير[۱]
غديرِ سال ۱۴۲۳ قمرى براى اولين بار برنامه بى سابقه اى را تجربه كرد. افرادى از مليت هاى مختلف جهان فراخوانده شدند، تا در برنامه اى كه گفتمان ملت ها درباره غدیر را تداعى مى كرد، احساس خود را از اين واقعه در مقاله اى به تصوير كشند و بيان كنند.
در اين برنامه ۲۱۴ نفر از ۳۶ كشور جهان با ۲۷ زبان مختلف شركت كردند، كه همه سعى كرده بودند دريافت درونیشان را از واقعه عظيم غدير نشان دهند، و برداشت خود را با ذوق و سليقه اى كه ظرافت اين ماجرا مى طلبد، با زيباترين كلام به رشته قلم درآورند، كه يكى از اين كشورها قزاقستان است.
غدير رمز وحدت مسلمانان و سازندگى جامعه اسلامى[۲]
آشنايى با حديث غدير آغاز آشنايى با حق است. بايد مسلمانان را درباره بيعت غدير يادآور شد تا متوجه باشند كه قبول امامت و ولايت امام على عليه السلام پيروى از امرخداست.اگر اين همه مسلمان با مذهبهاى مختلف، با فكرى سالم به حادثه غدير بنگرند، نتيجهاش وحدت مسلمانان و بازسازى جامعه اسلامى با بنايى بر مبناى حقايق ريشه دار الهى مى شود.هر كس با حديث غدير آشنا شود، مى فهمد حق با كيست. اگر پيامبر صلى الله عليه وآله واژه «مولى»را به معناى دوستى به كار برده بود، لازم نبود جمعيت را در آن هواى گرم جمع كند، ويا لااقل لازم نبود مراسم بيعت را اجرا كند.اكنون كه چنين بيعتى از مسلمانان گرفته شده، اگر به آن وفادار بودند با اين همه مشكل و سختى رو به رو نمى شدند. بايد مسلمانان را درباره بيعت با اميرالمؤمنين عليهالسلام در غدير يادآورى كرد تا متوجه باشند كه پيروى از امر خدا يعنى قبول كردن امامت و ولايت امام على عليه السلام.من همه مسلمانان جهان را دعوت كنم كه بدون هيچ تعصبى بار ديگر به حوادث آن روز نگاه كنند و از خودشان بپرسند كه آيا پيروان واقعى پيامبرشان هستند يا نه؟لازم است اين همه مسلمان با مذهبهاى مختلف، با فكر صحيح و سالم نگاهى به حادثه تاريخى غدير بيندازند. نتيجه چنين نگاهى باعث وحدت مسلمانان و بازسازى جامعه اسلامى با بنايى اساسى مى شود.
به امام تعيين شده خدا و رسول تبريك بايد گفت[۳]
فوق العاده بودن همه برنامه هاى غدير نكته اى است كه رمز درک بسيارى از جوانب اين ماجراى مهم را در خود جاى داده است.رسميت و عموميت اعلان ولايت در غدير يكى از مسائلى است كه آن را از موارد مشابه در طول عمر پيامبر صلى الله عليه وآله كاملاً جدامى سازد، و اتمام حجتى متفاوت از ساير موارد را تداعى مى كند.آن وقت است كه معلوم خواهد شد امامت و رهبرى مقام فوق العادهاى است، و جا دارد به كسى كه توسط پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله به اين مقام نايل مى شود تبريک گفته شود.براى فهميدن دقيق جملات و كلمات والفاظى كه در غدير اداشده نيز در نظر گرفتن شرايط زمانى و مكانى غدير الزامى است،و آن وقت به وضوح معناى «من كنت مولاه فعلى مولاه» معلوم خواهد شد.يكى از استوارترين نصوص روايى امامت على عليه السلام، خطبه اى است كه پيامبر عظيم الشأن اسلام صلى الله عليه وآله پس از حجة الوداع و در مكانى به نام غدير خم ايراد كرد، و سپس به حديث غدير معروف شد. با اندكى دقت و فكر در واقعه غدير و سخنان پيامبر صلى الله عليه وآله آشكار مى شود كه هر چندپيش از آن رسول خدا در مناسبتهاى گوناگون خلافت و امامت على عليه السلام را براى مردم اعلام كرده بود، ولى اعلام رسمى و عمومى اين امر در روز غدير انجام پذيرفت،به گونهاى كه حجت بر همگان تمام شود، و عذر و بهانه اى بر انكار آن باقى نماند.متن حديث غديردلالت روشنى بر جانشينى على عليه السلام براى پيامبر صلى الله عليه وآله و خلافت بلافصل او دارد، به ويژه اگر شرايط زمانى و مكانى اظهار اين حديث مورد توجه قرار گيرد. آن وقت به وضوح معلوم خواهد شد كه عبارت «من كنت مولاه فعلى مولاه» بيانگر آن است كه هر كس پيامبر صلى الله عليه وآله مولا و صاحب اختيار اوست على عليه السلام نيز مولاى اوخواهد بود.تبريک گفتن مؤمنان ـ و پيش از همه ابوبكر و عمر ـ خود دليل روشن ديگرى براين است كه مقصود از ولايت صرفا نصرت و دوستى نبوده است. بيان اين مطلب كه على عليه السلام دوست و ياور مسلمانان است چيزى نبوده كه به آن حضرت اختصاص داشته باشد و در خور تبريك گفتن باشد. اما امامت و رهبرى مقام فوق العادهاى است، و جادارد به كسى كه توسط پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله به اين مقام نايل مى شود تبريک گفته شود.از نظر من هر انسانى كه دل داشته باشد و فطرت و عقل او زنگار نگرفته باشد وتعصب پيشه نكند و پس از خواندن اين واقعه يا ديدن آن به خلافت امام على عليه السلام اعتقاد نداشتد باشد، بايد گفت كه هم قلبا و هم ظاهرا يا كور و يا مريض است.