|
|
(۳۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| == آيه «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ...»<ref>انعام / ۱۱۲. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۷۴ - ۳۸۱.</ref> == | | == اندوه ابلیس در غدیر<ref>اسرار غدیر، ص ۷۲.</ref> == |
| [[امیرالمؤمنین علی علیه السلام|على بن ابى طالب عليه السلام]] آن امامى است كه [[حضرت محمّد صلی الله علیه و آله|پیامبر صلی الله علیه و آله]] او را سبب امتحان امت قرار داد و فرمود:
| | پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به من خبر داد كه ابليس و رؤساى اصحابش هنگام منصوب كردن آن حضرت مرا به امر خداوند در روز غدير خم حاضر بودند. |
|
| |
|
| لَوْ لا انْتَ يا عَلِىُّ لَمْ يُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى: اى على، اگر تو نبودى مؤمنين بعد از من شناخته نمى شدند.
| | آن حضرت به مردم خبر داد كه من نسبت به آنان از خودشان صاحب اختيار ترم، و به ايشان دستور داد كه حاضران به غايبان برسانند. |
|
| |
|
| پيامبر صلى الله عليه و آله فصلى از مراسم غدير و خطابه آن را به [[دشمنان اهل بیت و غدیر|دشمنان ائمه علیهم السلام]] اختصاص داده تا مردود شوندگان از امتحان علوى بدانند چه آينده اى در انتظار آنان است.
| | (در آن روز) شياطين و مريدان از اصحاب ابليس رو به او كردند و گفتند: «اين امت، مورد رحمت قرار گرفته و حفظ شده اند، و ديگر تو و ما را بر اينان راهى نيست. چرا كه پناه و امام بعد از پيامبرشان به آنان شناسانده شد». ابليس غمگين و محزون رفت. |
|
| |
|
| [[اقتباس]] از چند آيه و تضمين آياتى ديگر براى اين منظور، روى هم ۱۵ آيه را عنوان اين بخش قرار داده است.
| | امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: پیامبرصلی الله علیه وآله به من خبر داد که: ابلیس و رؤسای اصحاب او هنگام منصوب شدن من در روز غدیر حاضر بودند. در آن روز، اصحاب ابلیس رو به او کردند و گفتند: این امت مورد رحمت قرار گرفتند و از گمراهی محفوظ شدند، و دیگر نه ما را و نه تو را بر آنان راهی نیست، چرا که امام و پناه خود بعد از پیامبرشان را شناختند. ابلیس با ناراحتی و اندوه از آنان جدا شد. |
|
| |
|
| در اين آيات از يک سو اوصاف و رفتار اعداء [[معصومین علیهم السلام|اهل بیت علیهم السلام]] در دنيا مطرح شده، كه ثابت قدم نبودن آنان در [[ایمان]] و گفتگوهاى نارواى آنان و متكبر بودن آنان ذكر شده است. | | امیرالمؤمنین علیه السلام در ادامه کلامش فرمود: پیامبرصلی الله علیه وآله به من خبر داد: آن هنگام که مردم بعد از وفات من بیعت تو را بشکنند، ابلیس اصحابش را جمع میکند و آنان در مقابل او به سجده در میآیند و میگویند:آقای ما، ای بزرگِ ما، تو بودی که آدم را از بهشت بیرون کردی! |
|
| |
|
| از سوى ديگر جزاى اعتقاد و عملشان در دنيا و آخرت را بيان مى كند كه سقوط ارزش اعمالشان، و استحقاق آتش ابدى بدون تخفيف و مهلت و بدون شفاعت، آن هم [[عذاب]] فوق العاده اى در پايين ترين درجه جهنم با شنيدن صداى جوشش جهنم و ديدن شعله هاى آتش نمونه هاى آن است. | | ابلیس میگوید: کدام امت بعد از پیامبرشان گمراه نشدند؟! هرگز! شما گمان میکنید من بر اینان سلطه و راهی ندارم؟! چگونه دیدید مرا هنگامی که کاری کردم تا امر خدا و پیامبر را درباره اطاعتِ علی بن ابی طالب کنار گذاردند؟<ref>کتاب سلیم، ح ۵۷۹؛ روضه کافی، ص ۳۴۳، ح ۵۴۱.</ref> |
|
| |
|
| اين آيات تضمين شده در كلام پيامبر صلى الله عليه و آله ۱۵ آيه است، كه از جمله اين آيات آيه ۱۱۲ سوره انعام است:
| | == تلاش ابلیس برای اغوای شیعیان<ref>اسرار غدیر، ص ۷۱.</ref> == |
| | امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که پیامبرصلی الله علیه وآله سخنانش را در غدیر فرمود و امیرالمؤمنین علیه السلام را برای مردم نصب کرد، ابلیس فریادی کشید که بزرگانِ گروهش نزد او جمع شدند و گفتند: ای بزرگِ ما، این چه فریادی بود؟! ابلیس گفت: وای بر شما! امروز مانند روز عیسی است! بخدا قسم، مردم را در این باره گمراه خواهم کرد…. |
|
| |
|
| «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوّاً شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ»:
| | بار دیگر ابلیس فریادی کشید و بزرگان گروهش نزد او جمع شدند و گفتند: ای بزرگِ ما، این فریادِ دوم چه بود؟! ابلیس گفت: خداوند درباره گفته من آیه ای نازل کرد:{{متن قرآن|وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}: «و همانا ابلیس، پندارش را [که گفته بود: نسل آدم را گمراه می کنم] درباره آنان تحقق یافت که همه جز گروهی از مؤمنان از او پیروی کردند.» |
|
| |
|
| «اين گونه است كه براى هر پيامبرى دشمنى از انس و جن قرار مى دهيم كه به يكديگر سخنان زينت شده را از روى غرور الهام مى كنند، و اگر پروردگار تو بخواهد نمى توانند آن را انجام دهند، پس آنان را با افترائشان به حال خود واگذار».
| | سپس ابلیس به سوی آسمان متوجه شد وگفت:خداوندا، به عزّت و جلالت قسم، گروههای هدایت یافته را هم به بقیه ملحق خواهم کرد! |
|
| |
|
| اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:
| | در اینجا پیامبر خداصلی الله علیه وآله که متوجه رفتار ابلیس بود، این آیه را تلاوت فرمود:{{متن قرآن|إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ ۚ وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ وَكِيلًا}}: |
|
| |
|
| === متن خطبه غدير ===
| | «[ولی آگاه باش که] یقیناً تو را بر بندگانم هیچ تسلّطی نیست، و کافی است که پروردگارت نگهبان و کارساز [آنان] باشد.» |
| الا انَّ اعْدائَهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ الْغاوُونَ اخْوانُ الشَّياطينَ، يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً:
| |
|
| |
|
| بدانيد كه دشمنان ايشان سُفهاى گمراه و برادران شياطين اند، كه سخنان باطل ظاهر فريب را از روى غرور به يكديگر مى رسانند.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۱ بخش ۷.</ref>
| | بار دیگر ابلیس فریادی کشید و بزرگان گروهش بسوی او بازگشتند و پرسیدند: این فریاد سوم چه بود؟ ابلیس گفت: بخدا قسم، از اصحاب علی (که نمیتوانم بر آنهاتسلط داشته باشم)! ولی خداوندا، قسم به عزت و جلالت، گناهان را برای آنان (یعنی شیعیان علی) زیبا جلوه خواهم داد تا با ارتکاب آن ایشان را به درگاه تو مبغوض نمایم.<ref>بحار الانوار، ج ۳۷، ص۱۶۴- ۱۶۵.</ref> |
|
| |
|
| === موقعيت تاريخى === | | == حدیث غدیر در کلام ابلیس<ref>اسرار غدیر، ص ۲۹۸؛ چهارده قرن با غدیر، ص ۱۱۲.</ref> == |
| در اواسط [[خطبه غدیر|خطابه غدیر]] كه پيامبر صلى الله عليه و آله دوستان و دشمنان ائمه عليهم السلام را با استناد به آيات قرآن معرفى مى فرمايد، اولين موردى كه مى خواهد دشمنان را معرفى كند اين فراز است كه با اقتباس بسيار پر معنايى از آيه سوره انعام شيطنت آنان را مطرح مى كند. | |
|
| |
|
| عبارت «عدواً شياطين الجن و الانس» در آيه به صورت «اخْوانَ الشَّياطين» در كلام حضرت آمده كه با احاديثى كه مطرح خواهد شد لطافت خاص آن معلوم مى شود. سپس جمله وسط آيه عيناً در كلام حضرت آمده است.
| | سلمان که چشم بصیرتش در پرتو نور ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام فراتر از ظاهر را میدید نقل میکند: روزی ابلیس (به صورت آدمی) عبورش به عده ای افتاد که به امیرالمؤمنین علیه السلام ناسزا میگفتند. ابلیس به آنان گفت: بدا به حال شما که به مولای خود علی بن ابی طالب ناسزا میگویید! گفتند: تو از کجا می دانی که او مولای ماست؟ |
|
| |
|
| === موقعيت قرآنى === | | ابلیس گفت: از گفته پیامبرتان که گفت: {{متن عربی|مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ… }}.<ref>بحار الانوار، ج ۳۹، ص۱۶۲ ح ۱.</ref> |
| موقعيت قرآنى اين آيه در ذيل آياتى مربوط به معاندينى است كه از دائره مؤمنين خارج شده اند و از ايمان آوردنشان قطع اميد شده و مهر ابطال بر آنان خورده است، به گونه اى كه خداوند در آيه ۱۰۹ مى فرمايد: «قسم ياد مى كنند كه اگر آيتى برايشان بيايد ايمان مى آورند، ولى شما چگونه به سخن ايشان اعتماد مى كنيد در حالى كه اگر آيات الهى هم بيايد ايمان نمى آورند»!
| | == حضور و ظهور ابلیس در غدیر<ref>واقعه قرآنی غدیر، ص ۳۱.</ref> == |
| | صبح روز دوازدهم ذی الحجة در سفر حجةالوداع، با طلوع فجر نماز صبح خوانده شد. پس از آن مردم همچنان منتظر بودند تا نزدیکی ظهر شد و پیامبر رمی جمرات سهگانه را آغاز کرد و به ترتیب با همراهی مردم سه جمره را رمی کردند. |
|
| |
|
| آنگاه در آيه بعد مطلب را با قاطعيت بيشترى مى فرمايد: «حتى اگر ملائكه را بر آنان نازل كنيم و مردگان با ايشان سخن بگويند و همه چيز را بر گواهى صدق آن برانگيزيم، باز هم ايمان نمى آورند مگر آنكه خدا بخواهد» .
| | زمینهسازی برای غدیر چنان حساب شده و منظم پیش میرفت که ابعاد گسترده آن هر لحظه جهتگیری تازه ای را نشان میداد. اکنون نوبت آن بود که با جلوه ای بیسابقه مردم منظره ای را که احتمال نمیدادند به چشم خود ببینند. |
|
| |
|
| پس از معرفى اين عمق كفر و نفاقشان، نوبت به آيه مورد نظر مى رسد كه مى فرمايد: «اين چنين براى هر پيامبرى دشمنى از جن و انس قرار داديم كه اباطيل ظاهر فريب را به يكديگر منتقل مى كنند» .
| | آن روز مردم در مِنا کنار پیامبرصلی الله علیه وآله بودند که چشمشان به مردی افتاد که به رکوع و سجود میرفت و تضرع مینمود. کسانی که حاضر بودند گفتند: یا رسول اللَّه! چه نماز زیبایی میخواند! فرمود: ‹‹این همان شیطان است که پدر شما را از بهشت بیرون کرد››. |
|
| |
|
| در آيه بعدى هدف را هم بيان مى كند كه: «كسانى كه به آخرت ايمان ندارند به آن سخنان باطل به ظاهر آراسته دل بسپارند و بدان خشنود شوند و به همان راهى كه آنان رفته اند بروند» . | | در اینجا علی علیه السلام با بی اعتنایی به سوی او رفت و او را محکم تکان داد به گونه ای که استخوانهایش در هم فرورفت. سپس فرمود: ‹‹انشاء اللَّه تو را خواهم کشت››. |
|
| |
|
| === تحليل اعتقادى ===
| | شیطان پاسخ داد: تا هنگام وقت معلوم از طرف پروردگار بر قتل من قادر نخواهی بود. چرا قصد قتل مرا کردهای؟ به خدا قسم احدی تو را مبغوض نمیدارد مگر آنکه نطفه من قبل از نطفه پدرش در رحم مادر او قرار میگیرد. من در اموال و اولاد دشمنان تو شریک هستم. آنگاه با اشاره به آیه ۶۴سوره اسراء گفت: این همان کلام خداوند عز و جل در کتاب محکمش است که میفرماید:{{متن قرآن|وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ}}›: «و با آنان [از راه سوق دادنشان به حرام] در اموال و [از طریق وسوسه کردنشان به زنا] در اولاد شریک شو،» |
| آنچه از تركيب بسيار لطيف اين كلام پيامبر صلى الله عليه و آله با مضمون آيه استفاده مى شود سه نكته است:
| |
|
| |
|
| ==== الف) ياران سفيه و گمراه شيطان در اين امت ====
| | پیامبرصلی الله علیه وآله در حالی که مردم می شنیدند، فرمود:<blockquote>‹‹یا علی، راست میگوید. کسی از قریش تو را مبغوض نمیدارد مگر زنا زاده، و کسی از انصار تو را مبغوض نمیدارد مگر یهودی، و کسی از عرب تو را مبغوض نمیدارد مگر زنا زاده، و کسی از بقیه مردم تو را مبغوض نمیدارد مگر اهل شقاوت››.</blockquote>سپس لحظاتی سر مبارک را پایین انداخت، و بعد سر خود را بلند کرده فرمود: ‹‹ای انصار، فرزندان خود را بر محبت علی عرضه کنید. اگر پاسخ مثبت دادند فرزند شما هستند، و اگر نپذیرفتند فرزند شما نیستند››.<ref>علل الشرائع، ص۱۴۲؛ بحار الانوار، ج ۱۸، ص ۸۸ و ج ۲۷، ص ۱۵۱ و ج ۳۹، ص ۱۷۴ و ج ۶۰، ص ۲۳۶؛ مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۳۹.</ref> |
| دشمنان اهلبيت عليهم السلام سفيهان گمراه هستند كه برادران شياطين اند. در قرآن خداوند به شيطان خطاب مى كند: «إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ» : «تو بر بندگان من سلطه اى ندارى مگر كسانى از گمراهان كه از تو پيروى مى كنند» .<ref>حجر / ۴۲.</ref> بنابراين كسانى كه خلافت اهلبيت عليهم السلام را گرفتند، ياران شيطان و متصف به سفاهت و گمراهى اند.
| |
|
| |
|
| شايد نسبت سفاهت به كسانى كه با فكر خود توانسته اند خلافت را به چنگ آورند بدون آنكه كمترين لياقتى درباره آن داشته باشند تعجب آور باشد، ولى اگر معتقد باشيم انسانهايى كه اهداف شوم را برگزيده اند بارزترين نشانه هاى سفاهت و جهالت را با خود حمل مى كنند و هر حركتى در راه آن انجام مى دهند مظهر ديگرى از سفاهتشان است، آنگاه است كه بر هم زنندگان نظامِ سراسر مصلحتِ الهى را بى عقل ترين و سفيه ترين مردم خواهيم دانست.
| | == دشمنی شیطان با غدیر<ref>سخنرانی استثنائی غدیر، ص ۲۴۵.</ref> == |
| | با برنامهریزی جامع برای سخنرانی استثنائی غدیر و گامهای سخن در این خطابه جهانی، این پیشبینیها و آن تدارکات با کیفیت و محتوایی که خطابه غدیر داشت و برنامههایی که پس از سخنرانی انجام شد، در بهترین فرض ممکن به ثمر رسید؛ به گونه ای که نتایج آن برای قرنها باقی ماند و نسلهای آینده بشریت آن را به همان عظمت تلقی کردند و نتیجه گرفتند. |
|
| |
|
| در مقابل كسانى را كه اوامر پروردگارشان را بالاترين خير و مصلحت تلقى مى كنند و اين نكته را از عمق جان درک مى كنند و براى فرار از آن به هزار حيله متوسل نمى شوند، عاقل ترين مردم دنيا خواهيم شناخت.
| | جا دارد این ثمره بزرگ غدیر را از دشمن درجه یک آن بشنویم. شیاطین و در رأس آنان ابلیس، در ایام غدیر خوب میفهمیدند که در آن موقعیت عظیم چه راه هدایت و نجاتی برای بنی آدم تا آخرین روز دنیا پیشبینی شده است. |
|
| |
|
| اميرالمؤمنين عليه السلام در اين باره مى فرمايد: هَيْهاتَ! لَوْ لا التُّقى لَكُنْتُ ادْهَى الْعَرْبِ<ref>بحار الانوار: ج ۴۱ ص ۱۴۹.</ref>: اگر تقوى مانع نبود من زيرک ترين عرب بودم. و اين كلام بدان معنى است كه مردان خدا مصلحت خود و ديگران را در سايه اوامر و نواهى خدا و زير مجموعه آن مى دانند، و گرنه فكر بشر براى دست يافتن به آنچه بخواهد مى تواند راه هاى متعددى پيدا كند.
| | همین که پیامبرصلی الله علیه وآله بر فراز منبر فرمود: ‹{{متن عربی|مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَوْلاهُ}} ابلیس فریادی کشید و همه لشکریانش را فراخواند و به آنان گفت: ‹این پیامبر کاری کرد که اگر به نتیجه برسد هرگز خدا معصیت نخواهد شد››! |
|
| |
|
| در حديث ديگرى معاويه را از زيركانى معرفى نمود كه با توسل به حيله و هتک ارزش ها به اهداف خود مى رسند. در اين باره فرمود: به خدا قسم معاويه باهوش تر از من نيست، ولى او حيله مى كند و هتاكى مى نمايد، و اگر نبود كه از مكر و حيله اعراض دارم من از زيركترين مردم بودم.
| | شیاطین هم گفتند: امر وصایت را برای افراد معینی بعد از خود قرار داد. این برنامه یک مسئله مستحکم شد که هر کدام از جانشینانش از دنیا برود دیگری به جای او قرار میگیرد. در واقع امروز این مرد پیمانی بست که هیچکس تا روز قیامت نمیتواند آن را بشکند!<ref>عوالم العلوم، ج ۳ / ۱۵، ص۱۴۱، ۱۲۵ ،۳۰۳؛ بحار الانوار، ج ۲۸، ص ۲۵۶ ح ۴۰ و ج ۳۱، ص ۶۳۷ ح ۱۴۷ و ج ۳۷، ص۱۱۹، ۱۳۵، ۱۶۸ و ج ۶۳، ص ۲۵۶.</ref> |
|
| |
|
| ارتباط شيطان با اين گونه زيركى كه از راه مكر و حيله است و بايد به جاى عقل نام سفاهت بر آن گذاشت، در حديث امام صادق عليه السلام به خوبى ترسيم شده است كه وقتى پرسيدند: عقل چيست؟ فرمود: آنچه خدا با آن پرستيده مى شود و بهشت كسب مى شود. پرسيدند: پس آنچه در معاويه بود؟! فرمود: تِلْكَ النَّكْراءُ وَ تِلْكَ الشَّيْطَنَةُ، وَ هِىَ شَبيهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَيْسَتْ بِالْعَقْلِ<ref>بحار الانوار: ج ۱ ص ۱۱۶ ح ۸ و ج ۳۳ ص ۱۷۰.</ref>: آنچه در معاويه بود زيركى و شيطنت بود كه شباهت به عقل دارد، ولى عقل نيست.
| | == شادی شیطان از ارتداد مسلمین<ref>روضه کافی، ص۳۴۴، ح۵۴۲.</ref> == |
| | امام باقرعلیه السلام فرمود: هنگامی که پیامبرصلی الله علیه وآله در روز غدیر دست امیرالمؤمنین علیه السلام را گرفت، ابلیس در بین گروهش فریادی کشید و همه شیاطینی که در خشکی و دریا بودند نزد او گرد آمدند و گفتند: ای آقای ما، و ای مولای ما، چه نگرانی برایت پیش آمده است؟ ما فریادی وحشتناک تر از این از تو نشنیده بودیم! |
|
| |
|
| ==== '''ب. دشمن شيطانى پيامبرصلى الله عليه وآله و امتش''' ====
| | ابلیس گفت: این پیامبر کاری کرد که اگر به نتیجه برسد هرگز معصیت خداوند انجام نخواهد گرفت. |
| پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه غدير دشمنان و امامانشان را «اخوان الشياطين» نام نهاده و با ملاحظه دنباله كلام (يُوحِى بَعْضُهُمْ ...) اقتباس آن از آيه روشن است، چرا كه در آيه عبارت چنين است: «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ» : «و اين گونه ما قرار داديم براى هر پيامبرى دشمنى كه شياطين جن و انس هستند» . نتيجه اين اقتباس آن است كه دشمن پيامبرصلى الله عليه وآله از انسانها همين دشمنان امامانند كه با آن شياطين برادر و متحدند.
| |
|
| |
|
| حديثى از امام صادق عليه السلام در اين باره پرده از همه ابهامات بر مىدارد و اين دشمنان پيامبرصلى الله عليه وآله را معرفى مى كند، آنجا كه فرمود: ما بَعَثَ اللَّه رَسُولاً الاّ وَ فى وَقْتِهِ شَيْطانانِ يُؤْذِيانِهِ وَ يَفْتِنانِهِ وَ يُضِلانِ النّاسَ بَعْدَهُ ... . وَ امّا صاحِبا مُحَمَّدٍصلى الله عليه وآله فَحَبْتَرُ وَ زَريقُ: خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نفرموده مگر آنكه در زمان او دو شيطان بوده اند كه او را اذيت كرده اند و براى او فتنه ايجاد كرده اند و مردم را بعد از او گمراه كرده اند ... . و دو شيطان زمان حضرت محمدصلى الله عليه وآله ابوبكر و عمر بودند.<ref>بحار الانوار: ج ۱۳ ص ۲۱۲ ح ۵ و ج ۳۰ ص ۱۸۶ ح ۴۵ و ج ۳۱ ص ۶۰۱ ح ۴۱. در روايات بسيارى «حَبْتَر» كنايه از ابوبكر و «زَريق» كنايه از عمر آمده است.</ref>
| | شیاطین گفتند: ای آقای ما، و ای مولای ما، تو بودی گمراه کننده آدم!! |
|
| |
|
| جالب است كه بدانيم اولى صراحتاً بر فراز منبر گفت: انَّ لى شَيْطاناً يَعْتَرينى<ref>بحار الانوار: ج ۳۰ ص ۴۹۵.</ref>: من شيطانى دارم كه بر من عارض مى شود. بنابراين تعجبى نخواهد داشت اگر بدانيم كه ابليس از روز غدير نگرانى هاى خود را با وعده هاى همين شياطين انسى اطراف پيامبرصلى الله عليه وآله رفع كرد، تا آنجا كه به شياطين زير دست خود گفت: نگران نباشيد كه اصحاب او به من وعده داده اند كه به هيچ يک از گفته هاى او اقرار نكنند، و آنان هرگز اين وعده خود را نمى شكنند.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۸ ۱۲۰. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۱۳۵ ۱۲۵.</ref>
| | هنگامی که منافقین در بین خود گفتند: ‹‹پیامبر از روی هوای نفس سخن میگوید›› و یکی از آن دو نفر (ابوبکر و عمر) به دیگری گفت: ‹‹نمیبینی چگونه چشمانش در سرش مانند مجانین میگردد››، هنگامی که این سخنان را گفتند ابلیس از خوشحالی فریادی کشید و دوستانش را جمع کرد و گفت: ‹‹شما میدانید که من قبلاً گمراه کننده آدم بودهام››!؟ گفتند: آری. ابلیس گفت: ‹‹آدم عهد و پیمان را شکست ولی به خداوند کافر نشد؛ اینان عهد و پیمان را شکستند و به پیامبر کافر شدند››!! |
|
| |
|
| ==== '''ج. سخنان فريبنده شياطين امت''' ====
| | هنگامی که پیامبرصلی الله علیه وآله از دنیا رفت و مردم غیر علی علیه السلام را برای خلافت به پا داشتند، ابلیس تاج پادشاهی بر سر گذاشت و منبری نصب کرد و بر روی آن نشست و شیاطینش را جمع کرد و به آنان گفت: شادی کنید، چرا که تا امام قیام نکند خداوند اطاعت نمیشود جمله آخر این حدیث در متن عربی چنین است: {{متن عربی|لایُطاعُ اللَّهُ حَتّی یَقُومَ الإمامُ}} این جمله احتمال دو معنی دارد: |
| برنامه شيطانى گمراه كنندگان امت، در عبارتى همه جانبه با دقت تمام به تصوير كشيده شده است: «يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً» . اين جمله سه نقطه مهم از روش هاى مكر و حيله اهل سقيفه را خاطر نشان كرده است: با غرور و تكبر، سخنان فريبنده، به يكديگر خبر رساندن.
| |
|
| |
|
| ===== '''الف. غرور''' =====
| | الف. تا امام بر حقی امور را به دست نگیرد خدا اطاعت نمیشود. |
| از آنجا كه گمراه كنندگان به فتنه گرى و زيركى خود از يک سو، و نجابت و تقواى مؤمنين از سوى ديگر اطمينان دارند، برنامه هاى خود را با غرور كامل و سينه سپر كرده دنبال مى كنند.
| |
|
| |
|
| ===== '''ب. سخنان فريبنده''' =====
| | ب. تا امام زمان عجل اللَّه فرجه قیام نکند خدا بهطور کامل اطاعت نمیشود.<ref>اسرار غدیر، ص۷۰؛ روضه کافی، ص ۳۴۴، ح ۵۴۲.</ref> |
| ابزار كار اغوا كنندگان مردم، كلمات ظاهرفريب است كه با آن ساده لوحان را گول مى زنند و قلوب آنان را در چنگ خود مى گيرند. در پى آن اهداف باطل خود را با سخنان حق به جانب و به ظاهر زيبا و فريبنده در فكر مردم اشراب مى كنند و جاى مى دهند.
| |
|
| |
|
| در حيات پيامبرصلى الله عليه وآله معجزات آن حضرت را سحر تلقى كردند و اين فكر را تا بعد از رحلت حضرتش پى گرفتند، به طورى كه عمر بارها معجزات اميرالمؤمنين عليه السلام را صراحتاً به عنوان «سحر بنى هاشم» مطرح مى كرد!<ref>الاختصاص: ص ۲۷۴ ۲۷۳. خرائج: ج ۲ ص ۸۰۶ . المحتضر: ص ۱۵. مدينة المعاجز: ج ۳ ص ۸ . بحار الانوار: ج ۶ ص ۲۳۱ و ج ۲۲ ص ۵۵۱ و ج ۲۷ ص ۳۰۴ و ج ۲۸ ص ۳۰۹ و ج ۲۹ ص ۲۹ ۲۱ و ج ۳۰ ص ۱۸۲ و ج ۳۱ ص ۶۱۶ ۵۹۶ و ج ۴۱ ص ۲۲۹.</ref> | | == شرکت شیطان در عدم قبول ولایت<ref>غدیر در قرآن، ج ۲، ص۲۴۹- ۲۵۰ و ۲۳۶-۲۳۷.</ref> == |
| | یکی از آیاتی که در خطبه غدیر به صورت ضمنی آمده و در مورد امتحان همهجانبه خداست، آیه۱۷۹سوره آل عمران است: |
|
| |
|
| همچنين آن حضرت را به عنوان كسى كه در بين اهل بيتش شخصيت بزرگى است و بقيه ارزشى ندارند مطرح كردند. عمر بن خطاب بود كه گفت: ما مَثَلُ مُحَمَّدٍ الاّ كَنَخْلَةٍ نَبَتَتْ فى كُناسَةٍ<ref>كتاب سليم: ص ۲۳۵.</ref>: مثل محمد نيست مگر مثل درخت خرمايى كه در زباله دانى روييده باشد!!
| | {{متن قرآن|مَا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَىٰ مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىٰ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ ۗ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ ۖ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ۚ وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ}}: |
|
| |
|
| در صلح حديبيه عمر با فرصت طلبى كامل فرياد بر آورده بود: لا نُعْطِى الدَّنِيَّةَ فى دينِنا: در دينمان خوارى را نمى پذيريم!! در حالى كه شخص پيامبرصلى الله عليه وآله فرمان اين صلح با مشركين را صادر فرموده بود.<ref>بحار الانوار: ج ۲۰ ص ۳۳۳.</ref>
| | «خدا بر آن نیست که مؤمنان را بر این [وضعی] که شما بر آن قرار دارید [که منافق از مؤمن، و خوب از بد مشخص و معلوم نیست] واگذارد، [بر آن است] تا پلید را از پاک [به سبب آزمایش های مختلف] جدا سازد. و خدا بر آن نیست که شما را بر غیب آگاه کند. ولی خدا از میان فرستادگانش هر کس را بخواهد [برای آگاه کردن به غیب] برمی گزیند، پس به خدا و فرستادگانش ایمان آورید. و اگر ایمان آورید و تقوا پیشه کنید، برای شما پاداشی بزرگ خواهد بود.» |
|
| |
|
| آنان در غدير تمام توان خود را در سخن پردازىِ باطل به كار گرفتند و مى خواستند با استفاده از مسائل تحريک كننده عواطف و تعصب ها و با مسخره كردن حقايق، مردم را از دريافت عظمت آنچه در مراسم سه روزه وجود داشت غافل كنند و احساسات مردم را بر ضد آن تحريک كنند.
| | پیامبرصلی الله علیه وآله هم در خطبه غدیر میفرماید: {{متن عربی|مَعاشِرَ النّاسِ، انَّ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَکُنْ لِیَذَرَکُمْ}}{{متن قرآن|عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتَّی یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ، وَ ما کانَ اللَّه لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ}}: |
|
| |
|
| گاهى توجه او به فاميل را عَلَم مى كردند و مى گفتند: او به پسر عمويش مغرور شده است؛ و يا مى گفتند: كار پسر عمويش را عجب محكم مى كند؛ و يا مى گفتند: اگر مى توانست مثل كسرى و قيصر عمل مى كرد.<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۳ ۱۷۲ ۱۶۰ ۱۵۴ ۱۳۹ ۱۱۱.</ref>
| | ای مردم! «خدا بر آن نیست که مؤمنان را بر این [وضعی] که شما بر آن قرار دارید [که منافق از مؤمن، و خوب از بد مشخص و معلوم نیست] واگذارد، [بر آن است] تا پلید را از پاک [به سبب آزمایش های مختلف] جدا سازد. و خدا بر آن نیست که شما را بر غیب آگاه کند.»<ref>اسرار غدیر، ص۱۵۰، بخش ۶.</ref> |
|
| |
|
| گاهى با ترفند شيرين كارى، تعيين اميرالمؤمنين عليه السلام را يک امر شخصى جلوه مى دادند و در حضور حضرت مى پرسيدند: آيا اين مسئله از طرف خداست يا از پيش خود مى گويى؟ و در مواردى در غياب حضرت مى گفتند: اين هرگز امر خدا نيست و از پيش خود سخن مى گويد!
| | آنچه در اینجا و در حاشیه مسئله طیب و خبیث و طهارت مولد و خبث ولادت لازم است ذکر شود شرکت شیطان در مسئله نطفه است. شرکت شیطان در عمل انسان که به شریک بودن او در آن عمل بازمیگردد از عوامل قطعی در خباثت است و در عدم پذیرش ولایت اهلبیت علیهم السلام اثر یقینی دارد. |
|
| |
|
| گاهى با سخنان مزوِّرانه اى كه شبيه مسخره بود، پيشنهاد شركت ديگران در خلافت را مى دادند، و حتى درخواست مى كردند كه همه قبايل به نوبت در آن شريک باشند، و اين گونه طمع مردم را تحريک مى كردند.
| | خداوند در قرآن به صراحت میفرماید{{متن قرآن|وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ}}،<ref>اسراء / ۶۴.</ref> و باید دید آثار این شرک شیطان در کجا ظاهر میشود. |
|
| |
|
| اين روندِ به كارگيرىِ «زُخْرُفَ الْقَوْلِ» ادامه يافت تا پس از پيامبرصلى الله عليه وآله حساب شده ترين كلمات براى پايمال كردن حق اهلبيت عليهم السلام به كار گرفته شد:
| | برای حذر از شرکت شیطان از لسان خود او شنیدن بیاد ماندنی تر است، چرا که او خوب از کار خود و تأثیر آن آگاه است و سماجتی عجیب بر آن دارد. روزی ابلیس در برابر امیرالمؤمنین علیه السلام ظاهر شد و گفت: من با دشمنان تو در اموال و اولاد شرکت کردهام!<ref>بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۲۵۱.</ref> و در مقابل گفت: به خدا قسم با احدی از محبینت در مادرشان شریک نشدهام!<ref>بحار الانوار، ج ۱۸، ص ۸۸.</ref> |
|
| |
|
| ابتدا مسئله «جمع نشدن نبوت و خلافت در اهلبيت واحد» را پرورش دادند.
| | و روزی دیگر به آن حضرت گفت: ای پسر ابی طالب، کسی نیست که تو را مبغوض بدارد مگر اینکه با پدرش در رحم مادرش و در فرزند و مالش شریک بودهام. |
|
| |
|
| سپس خون هاى بدر و احُد و خيبر و غير آن را در گوش مردم خواندند.
| | کتاب خدا را خواندهای که میفرماید:{{متن قرآن|وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ}}.<ref>بحار الانوار، ج ۳۹، ص ۱۷۸، ح ۲۱.</ref>از مسایل پیچیده خلقت کیفیت شرکت شیطان در انعقاد نطفه است که نتیجه اش خبث ولادت میشود. در این باره دو حدیث در دو جهت میآوریم: |
|
| |
|
| بعد از آن جوان بودن على عليه السلام را براى مردم جلوه دادند.
| | امام باقرعلیه السلام درباره زنا میفرماید: وقتی مردی زنا میکند شیطان هم شرکت میکند و هر دو با هم عمل را انجام میدهند در حالی که یک نطفه است و فرزند از آن به وجود میآید و شرکت شیطان میشود.<ref>وسائل الشیعة، ج ۲۰، ص ۳۱۲.</ref> |
|
| |
|
| در مرحله بعد شركت همه در خلافت را به ميان آوردند. | | امام صادق علیه السلام درباره موارد غیر زنا نیز از حضور شیطان بر حذر میدارد و میفرماید: هر گاه مردی به همسرش نزدیک شود و برای عمل زناشویی کنار او قرار گیرد شیطان در آنجا حاضر میشود. اگر نام خدا را بر زبان آورد شیطان از او دور میشود، ولی اگر بدون ذکر نام خدا کار را انجام دهد شیطان شرکت میکند، و عمل زناشویی از هر دو با هم واقع میشود در حالی که نطفه یکی است. |
|
| |
|
| آنگاه قبيله گرايى و مسئله مهاجر و انصار را مطرح كردند و به رخ كشيدن سوابق را وسيله اى براى نيل به اهدافشان قرار دادند.
| | از امام صادق علیه السلام پرسیدند: این از کجا معلوم میشود؟ فرمود: از حب و بغض ما.<ref>وسائل الشیعة: ج ۲۰ ص ۱۱۳.</ref> |
|
| |
|
| آنگاه كه فدک را غصب كردند از يک سو دست به دامان «ارث نگذاشتن انبياء» شدند، و از سوى ديگر صرف درآمد فدک در راه رزمندگان را مطرح كردند. آنان غصب فدک را به گونه اى جلوه دادند كه مردم غصب فدک را به حساب تقدس آنان و احياى حق از بين رفته مسلمانان بگذارند.
| | نمونه دیگری که شرکت شیطان در اموال و اولاد را با هم ترسیم میکند و ثمره شوم آن را گوشزد مینماید، کلام امیرالمؤمنین علیه السلام است که میفرماید: |
|
| |
|
| روندِ استفاده از سخنان ظاهرفريب در طول تاريخ از سوى دشمنان آل محمدعليهم السلام ادامه داشته و هميشه به عنوان ابزارى قوى در پايمال كردن حقوق ايشان به كار رفته است. هارون در برابر قبر پيامبرصلى الله عليه وآله در مدينه از آن حضرت عذرخواهى مى كرد كه مجبور است حضرت موسى بن جعفرعليه السلام را به خاطر اختلاف انداختن بين مردم از مدينه بيرون برد و زندانى كند!؟
| | ابوبکر و عمر حق ما را غصب کردند و با آن کنیزانی خریدند و زنها را به ازدواج درآوردند. بدانید که ما شیعیان مان را از جهت حقوق مان حلال قرار دادیم تا ولادتشان طیب باشد؛ یعنی اموال اهلبیت علیهم السلام که غصب شده و قیمت کنیزان و مهریه زنان قرار داده شده این ازدواج را مشوّه ساخته و ولادت آنان را از این جهت هم ناپاک ساخته است.<ref>بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۱۴۷ ح ۷.</ref> |
| | == ابلیس و شیطان در خطبه غدیر<ref>غدیر در قرآن، ج ۲، ص ۳۵، ۱۳۵؛ واقعه قرآنی غدیر، ص ۹۲.</ref> == |
| | پیامبرصلی الله علیه وآله در چند فراز از خطبه غدیر نام شیطان را بردند: |
| | #در فرازی از بخش اول خطبه غدیر نام شیاطین را برده و خداوند را هلاک کننده آنان معرفی فرمود: {{متن عربی|قاصِمُ کُلِّ جَبّارٍ عَنیدٍ، وَ مُهْلِکُ کُلِّ شَیْطانٍ مَریدٍ.}}: در هم شکننده هر زورگوی با عناد، و هلاک کننده هر شیطان سر پیچ و متمرّد. |
| | #در فرازی از بخش چهارم خطبه غدیر، با یادی از حضرت آدم علیه السلام و ماجرای او با شیطان، مردم را متوجه دو نکته بزرگ نمود. از یک سو حسد شیطان را یادآور شد و هشدار داد که مبادا درباره علی علیه السلام حسد ورزید که اعمالتان نابود شود. از سوی دیگر لغزش حضرت آدم علیه السلام را با این عنوان مطرح کرد که او با یک خطا از بهشت رانده شد در حالی که صفوة اللَّه بود، و متذکر شد که شما هر لحظه در معرض لغزش و خطا قرار دارید در حالی که مقام شما از حضرت آدم علیه السلام بسیار پایینتر است و در میان شما دشمنان خدا وجود دارند. {{متن عربی|مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّ اِبْلیسَ اَخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ بِالْحَسَدِ، فَلا تَحْسُدُوهُ فَتَحْبِطَ اَعْمالُکُمْ وَ تَزِلَّ اَقْدامُکُمْ، فَإِنَّ آدَمَ اُهْبِطَ إلَی الاَرْضِ بِخَطیئَةٍ واحِدَةٍ، وَ هُوَ صَفْوَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ کَیْفَ بِکُمْ وَ اَنْتُمْ اَنْتُمْ وَ مِنْکُمْ اَعْداءُ اللَّهِ}}: ای مردم، شیطان آدم را با حسد از بهشت بیرون کرد. مبادا به علی حسد کنید که اعمالتان نابود شود و قدمهایتان بلغزد. آدم به خاطر یک خطا به زمین فرستاده شد در حالی که انتخاب شده خداوند عز و جل بود، پس شما چگونه خواهید بود در حالی که شمایید و در بین شما دشمنان خدا هستند. |
| | #پیامبرصلی الله علیه وآله در دنباله سخن خود در بخش پنجم خطبه غدیر با یادی از حضرت آدم علیه السلام و ماجرای او با شیطان، مردم را متوجه دو نکته بزرگ نمود. از یک سو حسد شیطان را یادآور شد و هشدار داد که مبادا درباره علی علیه السلام حسد ورزید که اعمالتان سقوط کند. از سوی دیگر لغزش حضرت آدم علیه السلام را با این عنوان مطرح کرد که او با یک خطا از بهشت رانده شد در حالی که صفوة اللَّه بود، و متذکر شد که شما هر لحظه در معرض لغزش و خطا قرار دارید در حالی که مقام شما از حضرت آدم علیه السلام بسیار پایینتر است و در میان شما دشمنان خدا وجود دارند. |
| | به عنوان تکمیل در مورد عذاب ابلیس در قیامت و البته مقایسه عذاب او با عذاب عمر بن خطاب در حدیث چنین آمده است: |
|
| |
|
| در چهرهاى ديگر مأمون با عنوان وليعهدى امام رضاعليه السلام را به مرو دعوت كرد، تا هم نزد مردم خود را متمايل به اهل بيت عليهم السلام نشان دهد و هم آن حضرت را در تبعيدى ناخواسته تحت نظر داشته باشد و هم مخفيانه دست به كار توطئه شهادت حضرت باشد. اينها همه سفيهان گمراه كننده اى هستند كه با «زُخْرُفَ الْقَوْلِ» اهداف باطل را پيگيرى كرده اند. | | روز قیامت ابلیس را میآورند در حالی که با یک افسار آتشین بر او لجام زدهاند، ولی دومی را میآورند در حالی که با دو افسار آتشین بر او لجام زدهاند. ابلیس نزد او میرود و فریاد میزند و میگوید: مادر به عزایت بنشیند، تو کیستی؟ من کسی هستم که اولین و آخرین را گولزدم ولی با یک افسار بسته شدهام در حالی که تو با دو افسار بسته شدهای؟! |
|
| |
|
| ===== '''ج. يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ''' =====
| | دومی میگوید: من کسی هستم که هر دستوری دادم اطاعت شدم در حالی که خداوند دستور میداد و مورد عصیان و سرپیچی قرار میگرفت.<ref>کتاب سلیم، ص۱۶۴- ۱۶۵ </ref> |
| براى آنكه هدف از دست نرود و اهل باطل تجمع و همبستگى را حفظ كنند، اين دشمنان ائمه عليهم السلام كه با سخنان به ظاهر زيبا وارد معركه مى شوند، سعى در ابلاغ آن به همه همدستان و طرفداران و هواداران خود در گستره مكان و زمان دارند.
| |
|
| |
|
| در زمان خود افرادى را در هر زاويه از زواياى اجتماع مسلمين به كار مى گيرند تا مغز مردم را به سوى هدف با سخنان فريبنده سوق دهند. براى آينده زمان هم عهدنامه هايى به يادگار مى گذارند و احاديث جعلى و تحريف شده اى را در فرهنگ مردم جاى مى دهند، كه پيروانشان خط شوم آنان را تشخيص دهند و رهگيرى نمايند و از خط باطل آنان منحرف نشوند. | | == '''غدیر روز شناخت شیاطینِ انس و یاوران ابلیس<ref>غدیر در قرآن، ج ۳، ص ۳۰۹- ۳۱۱.</ref>''' == |
| | دشمنان غدیر بهطور جدی در آیات قرآن مطرح شدهاند، و پیامبرصلی الله علیه وآله به صراحت آیاتی از قرآن را به آنان تفسیر کرده است. در این باره میتوان ۲۱ عنوان از آیات غدیر استخراج نمود، که از جمله آنها ‹‹روز شناخت شیاطینِ انس›› و ‹‹روز شناخت یاوران ابلیس›› است: |
|
| |
|
| == آيه «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»<ref>سبأ / ۲۰. غدير در قرآن: ج ۱ ص ۴۲۷ - ۴۱۴. اسرار غدير: ص ۷۲.</ref> ==
| | غدیر آن روزی است که شیاطین در پوست انسان خود را نشان دادند، در حالی که سعی در مخفی کاری حال خود داشتند و خود را به پیامبرصلی الله علیه وآله بسیار نزدیک نشان میدادند. |
| از جمله آياتى كه در غدير و در مورد ابليس و دار و دسته اش بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد اين آيات است:
| |
|
| |
|
| «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» :
| | آن روز با نزول آیه {{متن قرآن|وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا ۚ وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ ۖ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ}}<ref>انعام / ۱۱۲.</ref> بر همه معلوم شد که چه آتشی زیر خاکستر برای اسلام تدارک فتنه میبیند. |
|
| |
|
| «ابليس گمان خود را به باور آنان رسانيد و جز گروهى از مؤمنين پيرو او شدند» .
| | همچنین غدیر روز شناسایی کسانی بود که ابلیس چشم امید بدانان داشت و در آرزوی یاری آنان لحظه شماری میکرد، تا آنجا که گمان خود را بر آنان عملی کرد و مصداق {{متن قرآن|وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ}}<ref>سبأ / ۲۰.</ref> شدند، در حالی که گروه{{متن قرآن|إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ ۚ وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ وَكِيلًا}}<ref>حجر / ۴۲.</ref> همچنان ستبر و استوار راه خود را ادامه دادند. |
|
| |
|
| «إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ»:<ref>حجر / ۴۲.</ref>
| | == فریاد شیطان در غدیر<ref>اسرار غدیر، ص ۶۹.</ref> == |
| | امام باقرعلیه السلام فرمود: ابلیس چهار مرتبه فریاد بلند کشیده است: روزی که مورد لعن خداوند قرار گرفت، روزی که از آسمانها به زمین فرستاده شد، روزی که پیامبرصلی الله علیه وآله مبعوث شد، روز غدیر خم که امیرالمؤمنین علیه السلام منصوب شد.<ref>بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۱۲۱.</ref> |
|
| |
|
| «تو را بر بندگان واقعى من راهى نيست، مگر گروهى از گمراهان كه پيرو تو باشند» .
| | == فریب ابلیس در خطبه غدیر<ref>اسرار غدیر، ص۲۱۶.</ref> == |
| | پیامبرصلی الله علیه وآله در خطبه غدیر و در حاشیه شناخت ائمه ضلال به عموم مردم متذکر شدند که از خود مطمئن نباشید و از هوای نفس و فریب شیطان در حذر باشید، و بدانید که اگر من از دنیا رفتم یا کشته شدم این احتمال وجود دارد که نه تنها گمراه شوید بلکه عقبگرد کنید و به جاهلیت برگردید. |
|
| |
|
| اين آيات از دو بُعد قابل بررسى است:
| | == ناامیدی ابلیس و شیاطین در غدیر<ref>غدیر در قرآن، ج ۱، ص۳۴۷.</ref> == |
| | از جمله آیاتی که در غدیر بر پیامبرصلی الله علیه وآله نازل شده این آیه است:<blockquote>{{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا ۚ}}<ref>مائده / ۳.</ref>: «امروز [با نصبِ علی بن ابی طالب به ولایت، امامت، حکومت و فرمانروایی بر امت] دینتان را برای شما کامل، و نعمتم را بر شما تمام کردم، و اسلام را برایتان به عنوان دین پسندیدم.»</blockquote>آنچه در اینجا قابل ذکر است اینکه یأس و ناامیدی دشمنان اسلام که در آیه آمده تا آنجا پیش رفت که ابلیس و شیاطین - که پایهگذاران کفر و نفاق در جهانند - اهمیت و ارزش اعلان چنین ولایتی در غدیر را دریافتند، و در بین خود از این شکست فریاد برآوردند. |
|
| |
|
| === موقعيت تاريخى ===
| | اصحاب ابلیس به او گفتند: این امت مورد رحمت قرار گرفتند و از گمراهی محفوظ شدند و دیگر نه ما را و نه تو را بر آنان راهی نیست، چرا که امام و پناه خود بعد از پیامبرشان را شناختند.<ref>کتاب سلیم، ص ۵۷۹؛ الکافی (روضه)،ج ۸، ص ۳۴۳، ح ۵۴۱.</ref> |
| روز هيجدهم ذىالحجة اولين روز از مراسم غدير است. پيامبرصلى الله عليه وآله بر فراز منبر قرار گرفته تا مهمترين پيام الهى را به بشريت ابلاغ فرمايد. ابليس كه دشمن ديرينه بشريت است از مراسم بىخبر نيست، بلكه پيش از همه در غدير حاضر شده تا ببيند كار به كجا مىانجامد، و براى بعد از آن چه انديشهاى كند.
| |
|
| |
|
| | ابلیس هم به آنان گفت: این پیامبر کاری کرد که اگر به نتیجه برسد هرگز معصیت خداوند انجام نخواهد گرفت.<ref>الکافی (روضه): ج ۸ ص ۳۴۴ ح ۵۴۲.</ref> این گونه که او سخن گفت برنامه مستحکمی را پیشبینی کرد که هر کدام از جانشینانش از دنیا برود دیگری جای او را خواهد گرفت.<ref>بحار الانوار، ج ۳۷، ص۱۲۰، ۱۶۸؛ عوالم العلوم، ج ۳ / ۱۵، ص ۱۲۵، ۱۳۵</ref> |
|
| |
|
| او از يك طرف به سخنان پيامبرصلى الله عليه وآله دقيق شده و نتايج آن را ارزيابى مى كند، و از سوى ديگر گروههاى مردم را زير نظر دارد و در حال بررسى عكس العملهاى آنان است.
| | میبینیم که ابلیس و شیاطین که انواع راههای گمراهی مردم را تجربه کردهاند، چگونه از اهمیت برنامه پیامبرصلی الله علیه وآله آگاهند و در صورت اجرای آن خود را شکست خورده مییابند. |
|
| |
|
| آرى، آيندهاى بلند مدت در پيش است كه اگر همه از آن غافل باشند شيطان نمىتواند بىتفاوت باشد، چرا كه غدير براى زيباترين گونه هدايت انسان طرحريزى شده، و شيطان هرگز چنين چيزى را بر نمىتابد.
| | و لذا ابلیس به یارانش گفت: اصحاب پیامبر به من وعده دادهاند که به هیچیک از گفتههای او اقرار نکنند و آنان هرگز این پیمان خود را نمیشکنند.<ref>بحار الانوار، ج ۳۷، ص۱۲۰، ۱۶۸؛ عوالم العلوم، ج ۳ / ۱۵، ص۱۲۵، ۱۳۵.</ref> |
|
| |
|
| در چنين گير و دارى بين ابليس و لشكريانش - در پشت پرده غدير - وقايعى به وقوع مى پيوندد كه داستان بلند آن را با جمع بندى چند روايت مى خوانيم:<ref>كتاب سليم: ص ۱۴۵. الكافى: ج ۸ ص ۳۴۵. تفسير القمى: ج ۲ ص ۲۰۱. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۴۷۴ ۴۷۳ ح ۶ ۵ . تفسير العياشى: ج ۲ ص ۳۰۱ ح ۱۱۱. الاقبال: ج ۲ ص ۲۴۹. شرح الاخبار: ج ۲ ص ۲۳۶. مدينة المعاجز: ج ۲ ص ۲۴۳. بحار الانوار: ج ۲۸ ص ۲۵۶ ح ۴۰ و ج ۳۱ ص ۶۳۷ ح ۱۴۷ و ج ۳۷ ص ۱۶۸، ۱۶۴، ۱۳۵، ۱۱۹ و ج ۶۳ ص ۲۵۶. عوالم العلوم: ج ۳ / ۱۵ ص ۳۰۳، ۱۴۱، ۱۲۵.</ref> | | در نگاهی دیگر آن قدر مردم را وسوسه میکند و به سوی ضلالت سوق میدهد که بعد از غصب خلافت توسط سقیفه به یارانش میگوید: چگونه دیدید مرا هنگامی که کاری کردم تا امر خدا و پیامبر را درباره اطاعت علی بن ابی طالب کنار گذاردند!<ref>الکافی (روضه)، ج ۸، ص ۳۴۳، ح ۵۴۱؛ کتاب سلیم، ص ۵۷۹.</ref> |
|
| |
|
| روز غدير، همين كه پيامبرصلى الله عليه وآله بر فراز منبر اميرالمؤمنين عليه السلام را بر سر دست بلند كرد و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ...» ابليس - كه در آنجا حاضر بود - فريادى كشيد و همه لشكريانش را فرا خواند.
| | این گفتههای شیطان و اقدامات او حاکی از آن است که شأنیت و اقتضای آن برنامه الهی یأس همه دشمنان اسلام بوده است، ولی اگر مانعی بر سر راه آن ایجاد شود طبیعی است که آن یأسهای دشمنان به امید تبدیل خواهد شد. |
|
| |
|
| با اين فرياد، همه شياطين در هر جا كه بودند نزد او جمع شدند و گفتند: اى آقاى ما واى مولاى ما ! اين چه فريادى بود؟
| | == وحشت شیاطین در غدیر<ref>اسرار غدیر، ص ۶۸؛ واقعه قرآنی غدیر، ص ۱۳۱؛ اسرار غدیر، ص۷۰.</ref> == |
| | ابلیس و دار و دسته اش - این دشمنان سختکوش انسان - ‹‹غدیر›› را هولناکترین مقطع برای خود به حساب آوردند. آنان واهمه داشتند که پس از غدیر، راه گمراهیِ انسانها بسته شود. به همین جهت در آن روز، بسیار محزون بودند و فریادشان بلند بود. |
|
| |
|
| مگر چه چيزى تو را به وحشت انداخته؟! ما تا كنون فريادى وحشتناكتر از اين از تو نشنيده بوديم.
| | ولی شیاطین انسی به فریاد ابلیس و گروهش رسیدند و در همان غدیر وعدههایی به او دادند و نقشههایی کشیدند و توطئههایی نمودند که آن حزن و اندوه و فریادهای شیطان یکباره تبدیل به خوشحالی و سرور گردید. |
|
| |
|
| ابليس گفت: اين پيامبر كارى كرد كه اگر به نتيجه برسد هرگز خدا معصيت نخواهد شد!
| | هنگامی که پس از رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله اجرای دقیق آن نقشهها را در سقیفه دیدند سر از پا نمیشناختند، و ابلیس (بزرگِ شیاطین) در آن روز تاجگذاری کرد و دستور شادی و سرور رسمی به گروهش داد. |
|
| |
|
| گفتند: اى آقاى ما، تو همان كسى هستى كه آدم را گمراه كردى! ولى گويا از اين پس اين امت يك امت رحمت شده محفوظ از گناه خواهند بود و ديگر تو و ما را بر اينان راهى نيست، چرا كه امام و پناه خود بعد از پيامبرشان به آنان شناسانده شد.
| | از سوی دیگر افشای عکس العملها و اقدامات شیاطین ابلیسی و شیاطین انسی، از مهمترین بخشهای موضوع غدیر بهشمار میآید، زیرا در سایه آن به آسانی میتوان دریافت که آنچه پس از رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله به وقوع پیوست و آن طور که مردم زحماتِ یک عمر آن حضرت و آن خطابه عظیم در غدیر را نادیده گرفته و به فراموشی سپردند، هرگز بدون پایهریزی و برنامههای قبلی انجام نگرفته بود و شیاطین و منافقین آخرین تلاشهای خود را در این زمینه انجام داده بودند. |
|
| |
|
| ابليس گفت: واى بر شما، امروزِ شما مثل روز عيسى است! به خدا قسم مردم را درباره على گمراه خواهم كرد!
| | در غدیر، هم ابلیس و گروهش عزا گرفته بودند، و هم منافقین در هاله ای از یأس و ناامیدی به سر میبردند، و توطئههای خود را نقش بر آب میدیدند. |
|
| |
|
| آنگاه ابليس به صورت پيرمردى زيباروى نزد پيامبرصلى الله عليه وآله آمد و گفت: اى محمد، چقدر كم هستند آنان كه با تو بر سر آنچه درباره پسر عمويت گفتى بيعت مى كنند.
| | هم شیطان و شیاطینش در فکر راهی تازه برای گمراهی امت و به جهنم کشاندن مسلمین بودند، و هم کافرانِ به ظاهر مسلمان چاره ای برای بازگشت و عقبگرد به دوران جاهلیت واحیای دوباره کفر و شرک و الحاد جستجو میکردند. |
|
| |
|
| از سوى ديگر شياطين با ديدن غدير و آن اتمام حجت عظيم خاك بر سر ريختند و به جزع و فزع افتادند. ابليس به آنان گفت: مگر شما را چه شده است؟ | | آنچه در این قسمت از تاریخ تکان دهنده است اینکه در غدیر، شیاطین دل به منافقین بسته بودند و چشم به دست آنان و نقشههایشان داشتند و خود را از هر جهت مستأصل میدیدند. |
|
| |
|
| گفتند: اين چه اتفاقى بود كه رخ داد؟!
| | این منافقانِ مشرک و کافر بودند که روی شیطان و شیطانیان را سفید کردند، و به فرزندان خَلَف خود که دستِ کمی از آنها نداشتند درسِ مقابله با وحی و نبوت و دستگاه الهی را دادند، و چنان نقشه ای پیاده کردند که نه فقط خود به مقاصد شوم شان رسیدند، بلکه تا آخر روزگار اکثریتی از مسلمین را از راه و صراط مستقیم دوازده جانشین بر حقِّ پیامبرشان منحرف کردند و چهره خلافت اسلامی را هم نزد جهانیان مشوَّه ساختند. |
|
| |
|
| ما گمان مىكرديم وقتى محمد از دنيا برود اصحاب او متفرق مىشوند، ولى مىبينيم كه امر وصايت را براى شخصى بعد از خود قرار داد. به خدا قسم، تو به ما اين گونه نگفته بودى. تو خبر داده بودى كه وقتى اين پيامبر از دنيا برود اصحاب او متفرق مىشوند.
| | پس از اتمام خطبه غدیر و بیعت همگانی با امیرالمؤمنین علیه السلام و با شکست چندین توطئه منافقین، اکنون جا دارد سری به پشت پرده غدیر بزنیم و نیم نگاهی داشته باشیم به آنجا که جز پیامبر و علی علیهما السلام ندیدند. شیاطین و در رأس آنان ابلیس ایام غدیر را در غوغایی به سر میبردند و خوب میفهمیدند که در آن موقعیت عظیم چه راه هدایت و نجاتی برای بنی آدم تا آخرین روز دنیا پیشبینی شده است. |
|
| |
|
| ولى اين برنامه يك مسئله مستحكم شد كه هر كدام از جانشينانش از دنيا برود ديگرى به جاى او قرار مىگيرد. امروز اين مرد پيمانى را بست كه هيچ انسانى تا روز قيامت نمىتواند آن را بشكند!
| | آنان پیش از همه در غدیر حاضر شده بودند و نتایج این مراسم عظیم را بررسی میکردند، و از سوی دیگر عکس العمل گروههای مردم را زیر نظر داشتند؛ در واقع آینده بلند مدتی را میدیدند که در آن زیباترین گونه هدایت انسان پیشبینی شده بود. |
|
| |
|
| ابليس در پاسخ آنان گفت: هرگز چنين نيست! خيالتان راحت باشد! اصحاب او به آنچه از آنان پيمان گرفت وفا نمىكنند. آنان كه همراه او هستند در اين باره به من وعدههايى دادهاند كه به چيزى از آنچه گفت اقرار نكنند، و مىدانم كه هرگز در وعدهاى كه به من دادهاند تخلّف نمىكنند.
| | این بود که آن روز را هولناکترین مقطع برای خود به حساب آوردند که اگر فرامین آن روز به مرحله عمل م یرسید همه راههای انحراف تا ابد بر انسانها بسته میشد. این را بزرگ شیاطین یعنی ابلیس - که از روز اول کمر به گمراهی مردم بسته بود - بهتر از اصحابش میفهمید. |
|
| |
|
| با اعلام اين مطلب لشكر شيطان متفرق شدند. | | همین که پیامبرصلی الله علیه وآله بر فراز منبر امیرالمؤمنین علیه السلام را بر سر دست بلند کرد و فرمود: {{متن عربی|مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَولاهُ … }}› ابلیس فریادی کشید و همه لشکریانش را فراخواند. با این فریاد، همه شیاطین در هر جا که بودند نزد او جمع شدند و گفتند: ای آقای ما و ای مولای ما! این چه فریادی بود؟! چه چیزی تو را این گونه به وحشت انداخته است؟! ما تاکنون فریادی وحشتناک تر از این از تو نشنیده بودیم. |
|
| |
|
| اينجا بود كه آيه نازل شد: «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» : «ابليس گمان خود را به باور آنان رسانيد و جز گروهى از مؤمنين پيرو او شدند» .
| | ابلیس گفت: ‹‹این پیامبر کاری کرد که اگر به نتیجه برسد هرگز خدا معصیت نخواهد شد››! شیاطین که سابقه ماجرای حضرت آدم علیه السلام را به خاطر داشتند گفتند: ای آقای ما، تو همان کسی هستی که آدم را گمراه کردی! ولی گویا از این پس این امت رحمت شده محفوظ از گناه خواهند بود، و دیگر تو و ما را بر اینان راهی نیست؛ چرا که امام و پناه خود بعد از پیامبرشان به آنان شناسانده شد. |
|
| |
|
| با نزول اين آيه بار ديگر ابليس فريادى زد، و آنان بازگشتند و گفتند: اى آقاى ما، اين فرياد دوم چه بود؟!
| | ابلیس گفت: ‹‹وای بر شما، امروز شما مانند روز عیسی است! به خدا قسم مردم را درباره علی گمراه خواهم کرد››! |
|
| |
|
| او گفت: واى بر شما، به خدا قسم، خداوند سخن مرا در آيهاى از قرآن نقل كرد و اين آيه را نازل كرد: »وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ ...« . بعد از اين خبر باز هم شياطين متفرق شدند.
| | با اینکه ابلیس پاسخ اصحابش را داد ولی آنان خاک بر سر ریختند و به جزع و فزع افتادند. ابلیس به آنان گفت: شما را چه شده است؟ آنان گفتند: این چه اتفاقی بود که رخ داد؟! ما گمان میکردیم وقتی محمد از دنیا برود اصحاب او متفرق میشوند، ولی میبینیم که امر وصایت را برای افراد معینی بعد از خود قرار داد. به خدا قسم، تو به ما این گونه نگفته بودی. تو خبر داده بودی که وقتی این پیامبر از دنیا برود اصحاب او متفرق میشوند؛ ولی این برنامه یک مسئله مستحکم شد که هر کدام از جانشینانش از دنیا برود دیگری به جای او قرار میگیرد. امروز این مرد پیمانی را بست که هیچ انسانی تا روز قیامت نمیتواند آن را بشکند! |
|
| |
|
| ابليس به دقت ناظر حركات منافقين بود. وقتى با منصوب شدن اميرالمومنينعليه السلام گروهى از آنان گفتند: از روى هواى نفس سخن مىگويد.
| | ابلیس در پاسخ آنان گفت:‹‹هرگز چنین نیست! خیالتان راحت باشد! اصحاب او به پیمانی که از آنان گرفت وفا نمیکنند. آنان که همراه او هستند در این باره به من وعدههایی دادهاند که به چیزی از آنچه گفت اقرار نکنند، و میدانم که هرگز در وعده ای که به من دادهاند تخلف نمیکنند››. با اعلام این مطلب لشکر شیطان متفرق شدند. |
|
| |
|
| و نيز عمر به ابوبكر گفت: آيا چشمانش را نمىبينى كه در سرش مانند ديوانگان مىچرخد.
| | اینجا بود که آیه ۲۰ سوره سبأ نازل شد: |
|
| |
|
| ابليس از خوشحالى فرياد ديگرى زد و باز هم يارانش را جمع كرد و به آنان گفت: مىدانيد كه من قبلاً گمراه كننده آدم بودهام؟ گفتند: آرى. گفت: آدم پيمان را شكست ولى به خدا كافر نشد، اما اينان هم پيمان را شكستند و هم به پيامبر كافر شدند!
| | {{متن قرآن|وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}: «و همانا ابلیس، پندارش را [که گفته بود: نسل آدم را گمراه می کنم] درباره آنان تحقق یافت که همه جز گروهی از مؤمنان از او پیروی کردند.» |
|
| |
|
| ابليس كه از نقل سخن خود در آيهاى از قرآن خرسند بود، با شنيدن «إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»سخت برآشفت و سر به سوى آسمان بلند كرد و خطاب به خداوند گفت: قسم به عزت و جلالت، اين گروه مؤمن را هم به بقيه ملحق خواهم كرد!
| | با نزول این آیه بار دیگر ابلیس فریادی زد، و آنان بازگشتند و گفتند: ای آقای ما، این فریاد دوم چه بود؟! او گفت: وای بر شما، به خدا قسم خداوند سخن مرا در آیهای از قرآن نقل کرد و این آیه را نازل کرد{{متن قرآن|وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ}} بعد از این خبر باز هم شیاطین متفرق شدند. |
|
| |
|
| در اينجا پيامبرصلى الله عليه وآله كه شاهد گفتگوى ابليس با لشكريانش بود، اين آيه را با اشاره به ابليس تلاوت فرمود: «إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ ...» : «تو را بر بندگان واقعى من راهى نيست...» . | | ابلیس به دقت ناظر حرکات منافقین بود. وقتی با منصوب شدن امیرالمؤمنین علیه السلام گروهی از آنان گفتند: ‹‹از روی هوای نفس سخن میگوید››، و نیز عمر به ابوبکر گفت: ‹‹آیا چشمانش را نمیبینی که در سرش مانند دیوانگان میچرخد››، ابلیس از خوشحالی فریاد دیگری زد و بار دیگر دار و دسته اش را جمع کرد و به آنان گفت: ‹‹میدانید که من قبلاً گمراه کننده آدم بودهام››؟ گفتند: آری. گفت: ‹‹آدم پیمان را شکست ولی به خدا کافر نشد، اما اینان هم پیمان را شکستند و هم به پیامبر کافر شدند››! |
|
| |
|
| پس از اين ماجراها دار و دسته ابليس متفرق شدند، اما او بار ديگر فريادى زد و آنان بازگشتند و گفتند: اى آقاى ما، اين فرياد سوم چه بود؟! او گفت: به خدا قسم، به خاطر اصحاب على! آنگاه ابليس در حضور شياطين خطاب به خداوند گفت: يا رب، قسم به عزت و جلالت، چنان معاصى و گناهان را براى آنان زيبا جلوه دهم كه مرتكب آن شوند، و اين گونه آنان را نزد تو مبغوض نمايم. | | ابلیس که از نقل سخن خود در آیه ای از قرآن کریم خرسند بود، با شنیدن {{متن قرآن|إِلَّا فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ}}سخت برآشفت. پس سرش را به سوی آسمان بلند کرد و خطاب به خداوند گفت: ‹‹قسم به عزت و جلالت، این گروه مؤمن را هم به بقیه ملحق خواهم کرد››! |
|
| |
|
| === تحليل اعتقادى ===
| | در اینجا آیه ۴۲ سوره حجر نازل شد و پیامبرصلی الله علیه وآله که شاهد گفتگوی ابلیس با لشکریانش بود، این آیه را خطاب به ابلیس تلاوت فرمود: {{متن قرآن|إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ ۚ}}: |
| با قاطعيت مىتوان گفت: كشف جزئيات ارتباط غاصبين خلافت با شيطان، نقطه حساسى از عقايد اصلى ماست كه در ريشهيابى بسيارى از مسايل به ما كمك خواهد كرد. | |
|
| |
|
| اكنون با مرور بر ماجرايى كه از حضور ابليس در غدير ذكر شد به تبيين چهار نكته از آن مى پردازيم:
| | «[ولی آگاه باش که] یقیناً تو را بر بندگانم هیچ تسلّطی نیست، و کافی است که پروردگارت نگهبان و کارساز [آنان] باشد.» |
|
| |
|
| ==== نكته اول: وحشتناكترين روز شيطان ====
| | پس از این ماجراها دار و دسته ابلیس متفرق شدند، اما او بار دیگر فریادی زد و آنان بازگشتند و گفتند: ای آقای ما، این فریاد سوم چه بود؟! او گفت: ‹‹به خدا قسم، به خاطر اصحاب علی!›› آنگاه ابلیس در حضور شیاطین خطاب به خداوند گفت:‹‹یا رب، قسم به عزت و جلالت، چنان معاصی و گناهان را برای آنان زیبا جلوه دهم که مرتکب آن شوند، و این گونه آنان را نزد تو مبغوض نمایم››. |
| در روايات متعددى وارد شده كه ابليس در طول عمر خود چند بار فرياد وحشتناكى كشيده است. با در نظر گرفتن اينكه يك بارِ آن در غدير بوده <ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۲۱ و ج ۶۰ ص ۲۴۱.</ref>ين نكته بسيار جالب است كه وقتى در آن روز فرياد برآورد و لشكريانش جمع شدند، اولين سخنشان اين بود كه: ما سَمِعْنا لَكَ صَرْخَةً اوْحَشُ مِنْ صَرْخَتِكَ هذِهِ: ما تا كنون فريادى وحشتناكتر از اين از تو نشنيده بوديم.<ref>بحار الانوار: ج 28 ص 257.</ref>
| |
|
| |
|
| اين حاكى از آن است كه روز غدير براى ابليس سختترين روز بوده و بزرگترين سد در برابر ضلالت خلق در آن روز ايجاد شده كه او را آن چنان ناراحت كرده است.
| | ابلیس که همچنان در منظر پیامبرصلی الله علیه وآله قرار داشت، و رفتار او زیر نگاههای پیامبرصلی الله علیه وآله بود، برای آنکه مردم او را دیده و سخن او را شنیده باشند به صورت پیرمردی نزد پیامبرصلی الله علیه وآله آمد و به طعنه گفت: ‹‹ای محمد، چقدر کم هستند آنان که با تو بر سر آنچه درباره پسر عمویت گفتی بیعت میکنند››! و این اشاره ای بود به آنچه بسیاری از آن جمعیت در دل داشتند و از اظهار آن خودداری میکردند.<ref>کتاب سلیم، ص۱۴۵؛ الکافی، ج۸، ص۳۴۵؛ تفسیر القمی، ج۲، ص ۲۰۱؛ تأویل الآیات، ج ۲، ص۴۷۳- ۴۷۴، ح ۶ ۵؛ تفسیر العیاشی، ج۲، ص۳۰۱ ح ۱۱۱؛ الاقبال، ج۲، ص ۲۴۹؛ شرح الاخبار، ج۲، ص۲۳۶؛ مدینة المعاجز،ج ۲ ص۲۴۳؛ بحار الانوار، ج ۲۸، ص۲۵۶، ح۴۰ و ج۳۱، ص۶۳۷، ح ۱۴۷ و ج ۳۷، ص۱۶۴-۱۶۸، ۱۱۹-۱۳۵ و ج ۶۳، ص ۲۵۶؛ عوالم العلوم، ج ۳ / ۱۵، ص۱۲۵، ۱۳۵، ۱۴۱، ۳۰۳.</ref> |
| | |
| همان گونه كه بزرگترين چراغ هدايت در آن روز روشن شده كه اگر كسى كوردل نباشد و پردههاى سياه سقيفه مانع او نشود، يافتن صراط مستقيم جستجو نمىخواهد و روشن خواهد بود.
| |
| | |
| اكنون با مرورى بر آنچه ابليس به شياطين دراين باره گفته و نيز آنچه آنان به او گفتهاند مىتوان به زوايايى از اين وحشت ابليس و عظمت روز غدير پى برد، آنجا كه گفتند:
| |
| | |
| فَعَلَ هذَا النَّبِىُّ فِعْلاً انْ تَمَّ لَمْ يَعْصِ اللَّه ابَداً: اين پيامبر كارى كرد كه اگر به نتيجه برسد خدا هرگز معصيت نمىشود.
| |
| | |
| قَدْ اعْلِمُوا مَفْزَعَهُمْ وَ امامَهُمْ بَعْدَ نَبِيِّهِمْ: اينان پناه و امام خود را بعد از پيامبرشان شناختند.
| |
| | |
| قَدْ عَقَدَ هذَا الرَّجُلُ عُقْدَةً لا يَحِلُّها انْسىٌّ الى يَوْمِ الْقِيامَةِ: اين مرد پيمانى بست كه هيچ انسانى تا روز قيامت نمىتواند آن را بشكند.
| |
| | |
| هذا امْرٌ مُسْتَقَرٌّ كُلَّما ارادَ انْ يَذْهَبَ واحِدٌ بَدَرَ آخَرٌ: اين يك كار محكمى شد كه هر كدام از دنيا برود ديگرى به جاى او ظاهر مىشود.
| |
| | |
| ==== نكته دوم: روز آدم عليه السلام، روز عيسى عليه السلام ====
| |
| شيطان براى گمراهى انسانها در جستجوى بهانه است، و از بيراهههاى عجيبى خود را بر سر راه فرزند آدم مىرساند تا او را از راه مستقيم به سوى جهنم بكشاند. در گفتگويى كه روز غدير بين ابليس و شياطين ديگر رخ داده معلوم مى شود سه مقطع بسيار مهم و استثنايى براى شيطان در ضلالت خلق وجود داشته است: يكى ماجراى حضرت آدم عليه السلام در بهشت، و ديگرى بدون پدر به دنيا آمدن حضرت عيسىعليه السلام، و سومى سقيفه. در اين باره چند عبارت در داستان ابليس در غدير مى بينيم:
| |
| | |
| شياطين به ابليس گفتند: يا سَيِّدَنا، انْتَ كُنْتَ لِآدَمَ: تو براى آدم بودهاى!
| |
| | |
| ابليس به شياطين گفت: اما عَلِمْتُمْ انّى كُنْتُ لِآدَمَ مِنْ قَبْلُ: مگر نمىدانيد كه من قبلاً براى آدم بودهام.
| |
| | |
| و نيز گفت: وَيْلَكُمْ، يَوْمُكُمْ كَيَوْمِ عيسى، وَ اللَّه لاَضِلَّنَّ فيهِ الْخَلْقَ: واى بر شما، امروزتان مانند روز عيسى است. به خدا قسم مردم را درباره او گمراه خواهم كرد.
| |
| | |
| و در روز سقيفه كه شيطان به عنوان بيعت با ابوبكر دست داد، گفت: يَوْمٌ كَيَوْمِ آدَمَ: روزى است مانند روز آدم!
| |
| | |
| و همان روز شياطين به او گفتند: انْتَ الَّذى اخْرَجْتَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ: تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون آوردى!
| |
| | |
| آن روز كه توانست حضرت آدمعليه السلام را از بهشت بيرون كند، در واقع نسل بشريت را از بهشت اخراج كرد، و آنان را اسير حيلههاى خود در دنيا نمود.
| |
| | |
| روزى كه ولادت حضرت عيسى عليه السلام بدون همسرى براى مريم اتفاق افتاد، اين معجزه الهى را بهانه غلو قرار داد و آن حضرت را به عنوان الوهيت مطرح كرد و نسلهايى از بشر را با همين باور غلط مبتلا به شرك نمود و راهى جهنم كرد.
| |
| | |
| در روز غدير هم قسم ياد كرد كه در اين باره مردم را گمراه خواهم كرد، و سقيفه تحقق اين قسم ابليس بود كه تا آخر روزگار اكثريتى از انسانها را با انكار ولايت علىعليه السلام راهى جهنم كرد.
| |
| | |
| در واقع اين سه روز در تاريخِ اضلالِ ابليس، پيمودن راه هزار ساله در يك شب بود كه اين گونه در خاطره آنان ثبت شده و از آن ياد مىكنند.
| |
| | |
| به عبارت ديگر هزاران زحمت و تلاش شياطين در هزاران مكان و زمان و درباره هزاران انسان، با يك برنامه بنيادين و ريشهاى به انجام رسيد، و با »اسَّسَ اساسَ ذلِكَ« مرحله »بَنى عَلَيْهِ بُنْيانَهُ« به آسانى پيش رفت، و در طول تاريخ بدون زحمتِ شيطان »جَرى فى ظُلْمِهِ وَ جَوْرِهِ« اتفاق افتاد. يعنى ابتدا پايه ضلالت را گذاشت، و سپس بر روى آن بناى گمراهى را بالا برد، و سپس بدون نگرانى مسير ظلم و جور هموار شد.
| |
| | |
| جالب است كه خود شيطان، روز سقيفه را قابل مقايسه با روز آدمعليه السلام نمىداند و در اين باره مىگويد: آدَمُ نَقَضَ الْعَهْدَ وَ لَمْ يَكْفُرْ بِالرَّبِّ، وَ هؤُلاءِ نَقَضُوا الْعَهْدَ وَ كَفَرُوا بِالرَّسُولِ: آدم پيمان را شكست، اما به خداوند كافر نشد، ولى اينان هم پيمان را شكستند و هم به پيامبر كافر شدند!
| |
| | |
| او كه در صدد ضلالت خلق است و درجات گمراهى را خوب مىداند، پيمان شكنان سقيفه را كافر مىداند، و نقض ولايت اميرالمؤمنينعليه السلام را مساوى با مخالفت صريح با شخص پيامبرصلى الله عليه وآله و انكار نبوت آن حضرت مىداند.
| |
| | |
| ==== نكته سوم: راهكارهاى شيطان در برابر غدير ====
| |
| دو آيه درباره حضور شيطان در غدير و تصميمهاى او مطرح شده كه با توجه به موقعيت نزول آن ضابطههاى لازم را براى گريز از سقيفه و بقا بر عهد غدير به ما نشان مىدهد: يكى آيه »وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ...« و ديگرى آيه »إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ...« .
| |
| | |
| ===== آيه اول =====
| |
| آيه اول سه فراز دارد كه هر كدام بُعدى از مسئله را روشن مىكند:
| |
| | |
| ====== فراز اول ======
| |
| »وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ« : »ابليس گمان خود را بر آنان صادق نمود« .
| |
| | |
| اين جمله يك اصطلاح ادبى و كنايى است كه امام باقرعليه السلام در بيان آن فرموده است: تأويل اين آيه پس از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله اتفاق افتاد، به اين صورت كه وقتى منافقين در غدير گفتند: »پيامبر از هواى نفس سخن مىگويد« ، شيطان به آنان اميدوار شد و اطمينان پيدا كرد كه براى شكستن پيمان غدير منافقينى هستند كه پيگير اين اقدام ضد خدا و رسول باشند.
| |
| | |
| | |
| وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت آنان گمان و اميد ابليس را به مرحله عمل رساندند و صدق گمان او را ثابت كردند )آنگاه كه سقيفه را بر پا كردند و صاحب غدير را از مقام خود كنار زدند( .××× 1 بحار الانوار: ج 28 ص 256 ح 40. تأويل الآيات: ج 2 ص 474. الكافى: ج 8 ص 345. ×××
| |
| | |
| ====== فراز دوم ======
| |
| »فَاتَّبَعُوهُ« : »آنان پيرو شيطان شدند« .
| |
| | |
| اين يك تابلوى بلند بر پيشانى سقيفه است كه سقيفه مساوى است با پيروىِ شيطان« ، و طبق صريح اين آيه هيچ راه فرارى براى آنان از اين علامت منحوس نيست.
| |
| | |
| شيطان هم موجود سابقهدارى است كه نجاست او با آب درياهاى عالم پاك نمىشود. بايد هم چنين باشد چرا كه راه سقيفه بر ضد راه الهى غدير است، و طبعاً شيطان هميشه در برابر صراط مستقيم و راه خدا قرار دارد.
| |
| | |
| ====== فراز سوم ======
| |
| »إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ« : »مگر گروهى از مؤمنان« .
| |
| | |
| از همان روز غدير خداوند به صراحت اعلام كرده مؤمنين در اقليتاند، و اكثريت مردم در راه ولايت و صاحب غدير نخواهند بود. حتى خود ابليس در روز غدير با مشاهده آن بيعت يكصد و بيست هزار نفرى، به پيامبرصلى الله عليه وآله گفت: »ما اقَلَّ مَنْ يُبايِعُكَ عَلى ما تَقُولُ فِى ابْنِ عَمِّكَ« : »چقدر كم هستند كسانى كه طبق گفته هايت درباره پسر عمويت با تو بيعت مىكنند« !
| |
| | |
| امام باقرعليه السلام در بيان »فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ« در اين آيه مىفرمايد: »يَعْنى شيعَةُ اميرِالْمُؤْمِنينَعليه السلام«××× 1 بحار الانوار: ج 60 ص 185 و ج 37 ص 168 ح 45. ×××: »منظور شيعيان اميرالمؤمنينعليه السلام هستند« كه پيرو شيطان نيستند و نگذاشتند گمان شيطان تحقق يابد و به مرحله عمل برسد.
| |
| | |
| ===== آيه دوم =====
| |
| آيه دوم »إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ« را پيامبرصلى الله عليه وآله هنگامى تلاوت فرمود كه شيطان با شنيدن »إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ« در آيه اول، به فكر بقيه افتاد. او با خود تصميم گرفت كه اگر چه اكثريت خلق با سقيفه به گمراهى كشيده مىشوند، ولى بايد به هر قيمتى شده اقليت مؤمن را هم به مخالفت خداوند وادار كرد.
| |
| | |
| اينجا بود كه به عزت و جلال خداوند قسم ياد كرد كه »لاَلْحِقَنَّ الْفَريقَ بِالْجَميعِ« : »اين گروه مؤمنين را هم به اكثريت ملحق مىكنم« .
| |
| | |
| در پاسخ پيامبرصلى الله عليه وآله اين آيه را تلاوت فرمود كه »تو را بر بندگان من راهى نيست مگر كسانى از گمراهان كه پيرو تو شوند« .
| |
| | |
| اين آيه دو فراز دارد كه هر كدام از آنها بُعدى از مسئله را روشن مىنمايد:
| |
| | |
| ====== فراز اول ======
| |
| »إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ« : »تو را بر بندگان من راهى نيست« .
| |
| | |
| منظور آن است كه در مسئله ولايت، شيطان نمىتواند مؤمن را منحرف سازد. آنان محكمتر از آن هستند كه با حيله شيطان دست از ولايت اهلبيتعليهم السلام بردارند.
| |
| | |
| امام صادقعليه السلام در بيان اين مطلب مىفرمايد: قسم به خدايى كه محمدصلى الله عليه وآله را به حق مبعوث كرد، شياطين بزرگ و كوچك بر سر مؤمنين بيش از زنبوران بر گوشت هستند. از سوى ديگر مؤمن محكمتر از كوه است چرا كه از كوه با تبر مىتوان قطعهاى جدا كرد، ولى از دين مؤمن چيزى نمىتوان جدا كرد.××× 1 بحار الانوار: ج 37 ص 164 ح 41 و ج 63 ص 256 ح 125. ×××
| |
| | |
| ====== فراز دوم ======
| |
| »إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ« : »مگر كسانى از گمراهان كه پيرو تو شوند« .
| |
| | |
| اين قسمت آيه دقيقاً مربوط به شيعيان اهلبيتعليهم السلام است كه با پذيرفتن ولايت فرياد شيطان را بلند كردهاند. وقتى شياطين از ابليس مىپرسند: چرا چنين فرياد مىزنى؟ در پاسخ مىگويد: وَ اللَّه مِنْ اصْحابِ عَلِىٍّ! سپس آنچه باعث پيروى از شيطان در شيعيان مىشود توسط خود ابليس بيان شده كه گناهان را در چشم آنان زيبا جلوه مىدهد تا با ارتكاب آن نزد خداوند مورد غضب قرار گيرند، آنجا كه مىگويد: لاَزَّيِنَنَّ لَهُمُ الْمَعاصِىَ حَتّى ابَغِّضَهُمْ الَيْكَ.
| |
| | |
| ==== نكته چهارم: ياران شيطان در غدير ====
| |
| شيطان در برابر غدير با تمام توان و قدرت ايستاد چرا كه آن برنامه را خنثى كننده تلاشهاى خود براى گمراهى مردم مىدانست. اما بدون شك فريادهايى كه در آن روز مىكشيد به خاطر احساس عجزى بود كه در برابر غدير داشت.
| |
| | |
| اينجاست كه بايد بدانيم آنان كه از غدير سقيفه را پىريزى كردند نه تنها ياران راهگشاى ابليس بودند، بلكه شيطان به آنان آفرين گفت كه راهى را كه از آن عاجز بود توسط آنان گشوده شد و توانست دريچه اميدى به روى شيطان باز كند.
| |
| | |
| در اين باره سه جمله از ابليس نقل شده كه در غدير به شياطين گفت:
| |
| | |
| انَّ اصْحابَهُ لا يَفُونَ بِما عَقَدَ عَلَيْهِمْ: اصحاب او به آنچه بر آنان پيمان بسته وفا نمىكنند.
| |
| | |
| انَّ اصْحابَهُ قَدْ وَعَدُونى انْ لا يَقِرُّوا لَهُ بِشَىْءٍ مِمّا قالَ: اصحاب او به من وعده دادهاند كه به چيزى از آنچه گفت اقرار نكنند.
| |
| | |
| انَّ الَّذينَ حَوْلَهُ قَدْ وَعَدُونى فيهِ عِدَةً وَ لَنْ يَخْلُفُونى فيها: آنان كه اطراف او هستند به من درباره او وعدهاى دادهاند كه هرگز در آن برخلاف وعده عمل نمىكنند.
| |
| | |
| اينجاست كه وقتى اميرالمؤمنينعليه السلام را براى بيعت اجبارى بردند، سلمان خطاب به عمر گفت: شهادت مىدهم كه از پيامبرصلى الله عليه وآله درباره اين آيه پرسيدم: »فَيَوْمَئِذٍ لا يُعَذِّبُ عَذابَهُ أَحَدٌ، وَ لا يُوثِقُ وَثاقَهُ أَحَدٌ«××× 1 فجر / 26 25. ×××: »در آن روز هيچكس مانند او عذاب نمىشود و هيچكس مانند او به بند كشيده نمىشود« ؛ پيامبرصلى الله عليه وآله به من خبر داد كه منظور از اين آيه تو هستى.××× 2 بحار الانوار: ج 28 ص 278 و ج 31 ص 171 ح 25. ×××
| |
| | |
| و نيز امام باقرعليه السلام در بيان اين آيه فرمود: ذاكَ الثّانى، لا يُعَذِّبُ اللَّه يَوْمَ الْقِيامَةِ عَذابَهُ احَداً: منظور از اين كسى كه عذابش از همه بالاتر است عمر است، كه خداوند در روز قيامت احدى را مانند او عذاب نمىكند.××× 3 بحار الانوار: ج 30 ص 332 331. ×××
| |
| | |
| بلكه به صريح روايات عذاب او از عذاب ابليس هم بالاتر است، چنانكه امام صادقعليه السلام در اين باره مىفرمايد: روز قيامت ابليس را در هفتاد غُل و زنجير و دومى را در صد و بيست غل و زنجير مىآورند. ابليس نگاهى به او مىكند و مىگويد: اين كيست كه خداوند عذاب او را بيش از من قرار داده در حالى كه من تمام مردم را گمراه كردهام؟! به او گفته مىشود: اين دومى است. ابليس مىپرسد: براى چه مستحق چنين عذابى شده است؟ به او گفته مىشود: به خاطر ظلم او به على.
| |
| | |
| او به دومى مىگويد: واى بر تو! آيا خبر نداشتى كه خداوند به من دستور سجده بر آدم داد ولى من سرپيچى كردم. آنگاه از او خواستم براى من سلطه بر محمد و اهلبيت او و شيعيانش قرار دهد، ولى خداوند اجازه نداد و گفت: »إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ« . با اين همه خواسته نفس خود را عملى كردى و اكنون در پيشگاه خلايق از تو پرسيده مىشود: اين چه برنامهاى بود كه از تو و پيروانت در مخالفت علىعليه السلام صورت گرفت؟
| |
| | |
| دومى در پاسخ ابليس مىگويد: تو به من چنين دستورى دادى. ابليس مىگويد: چرا از پروردگارت سرپيچى كردى و از من اطاعت نمودى؟ عمر در پاسخ آيه قرآن را به ياد مىآورد كه خداوند از قول ابليس آورده: »إِنَّ اللَّه وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ ما كانَ لِى عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ« : »خدا به شما وعده حق داد، ولى من به شما وعده دادم و خلاف وعده نمودم، و مرا بر شما قدرتى نيست« !
| |
| | |
| ==== نكته پنجم: شيطان از سقيفه تا عاشورا ====
| |
| اكنون جا دارد سراغى از ابليس و شياطين بگيريم كه با آن همه وحشت و ناراحتى در غدير، با ديدن سقيفه چه حالى پيدا كردند؛ تا راه طى شده غدير را با راه طى شده سقيفه از ذرهبين اعتقاد مورد بازبينى قرار داده باشيم. در اين باره سه جلوه از پشت پرده عالَم توسط معصومينعليهم السلام براى ما بيان شده است:
| |
| | |
| ===== جلوه اول =====
| |
| امام باقرعليه السلام اولين مرحله را به محض قرار دادن غير اميرالمؤمنينعليه السلام در جاى آن حضرت چنين بيان مىفرمايد: هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت و مردم غير علىعليه السلام را به عنوان خليفه قرار دادند، ابليس تاج پادشاهى بر سر گذاشت و با زينت تمام بر فراز منبرى نشست. آنگاه همه لشكريانش را جمع كرد و به آنان گفت: شادى كنيد، چرا كه ديگر خدا اطاعت نخواهد شد تا امام بر حقى امور را در دست گيرد.××× 1 بحار الانوار: ج 28 ص 257. الكافى: ج 8 ص 345. تأويل الآيات: ج 2 ص 474. ×××
| |
| | |
| ===== جلوه دوم =====
| |
| سلمان دومين مرحله را بعد از بيعت مردم با ابوبكر چنين نقل مىكند: آنگاه كه علىعليه السلام پيامبرصلى الله عليه وآله را غسل مىداد من از مسجد آمدم و خبرها را به او دادم كه مردم دو دستى با ابوبكر بيعت مىكنند!
| |
| | |
| حضرت پرسيد: آيا فهميدى اولين كسى كه با ابوبكر بر فراز منبر بيعت كرد چه كسى بود؟
| |
| | |
| عرض كردم: پيرمرد سالخوردهاى را ديدم كه بر عصايش تكيه داده و بر پيشانى او آثار سجده بود. او قبل از همه از منبر بالا رفت و گريه كنان در برابر ابوبكر تعظيمى كرد و گفت: خدا را شكر كه مرا نميراند تا تو را در اين مكان ديدم! دستت را باز كن تا بيعت كنم.
| |
| | |
| ابوبكر هم دستش را باز كرد و آن پيرمرد با او بيعت كرد و گفت: روزى است مانند روز آدم! سپس از منبر پايين آمد و از مسجد بيرون رفت.
| |
| | |
| سلمان مىگويد: علىعليه السلام از من پرسيد: آيا فهميدى او كه بود؟ عرض كردم: نه! ولى گفتار او مرا خوش نيامد چرا كه گويى رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله را به مسخره گرفته بود!
| |
| | |
| حضرت فرمود: او ابليس بود، خدا او را لعنت كند. پيامبرصلى الله عليه وآله به من خبر داد كه ابليس و بزرگان اصحابش حاضر بودند آنگاه كه پيامبرصلى الله عليه وآله مرا در غدير خم به دستور خدا منصوب كرد، تا آنجا كه خبر داد بعد از آن حضرت ابليس دوباره حاضر مىشود و به عنوان اولين نفر با ابوبكر بيعت مىكند.
| |
| | |
| آنگاه پيامبرصلى الله عليه وآله در دنباله خبرش فرمود: ابليس پس از بيعت ابوبكر از مسجد خارج مىشود و شياطين را جمع مىكند. آنان در برابر او به سجده مىافتند و مىگويند: اى آقاى ما واى بزرگ ما ! تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون كردى! او هم مىگويد: كدام امت بعد از پيامبرشان گمراه نشدند؟ هرگز! شما گمان كرديد كه مرا بر اينان راهى نيست؟ چگونه ديديد مرا هنگامى كه با آنان كارى كردم كه اطاعت على را كه خدا و رسول به آنان امر كرده بود رها كردند؟!××× 1 بحار الانوار: ج 28 ص 263. كتاب سليم: ص 145. مدينة المعاجز: ج 2 ص 243. ×××
| |
| | |
| ===== جلوه سوم =====
| |
| سومين مرحله را حضرت زينبعليها السلام از اميرالمؤمنينعليه السلام در آخرين لحظات عُمر شنيده كه آن واقعه كربلاست. اميرالمؤمنينعليه السلام از قول پيامبرصلى الله عليه وآله ماجراهاى سقيفه و بعد از آن تا ماجراى عاشورا را براى دخترش نقل كرد. تا آنجا كه فرمود: دخترم تو و دختران خاندانت با خوارى به حالت اسيرى در اين شهر كوفه خواهيد بود.
| |
| | |
| آنگاه از قول پيامبرصلى الله عليه وآله چنين نقل فرمود: ابليس در آن روز )روز عاشورا( از خوشحالى به پرواز در مىآيد، و همراه همه شياطين تمام زمين را سير مىكند و در آن حال مىگويد:
| |
| | |
| اى گروه شياطين، به آنچه از فرزندان آدم مىخواستيم رسيديم و در هلاك كردن آنان به نهايت درجه دست يافتيم و بدنامى را براى آنان به يادگار گذاشتيم، مگر آنان كه به اين گروه )يعنى اهلبيتعليهم السلام( متمسك شوند.
| |
| | |
| از اين پس كار خود را به شك انداختن مردم درباره آنان و وادار كردنشان بر دشمنى آنان و عمل بر ضد آنان و دوستانشان قرار دهيد، تا گمراهى و كفر مردم مستحكم و پا برجا شود، تا آنجا كه هيچكس از آنان نجات پيدا نكند.××× 1 بحار الانوار: ج 28 ص 61 60 . كامل الزيارات: ص 266 - 259. ×××
| |
| | |
| == اِخوان الشياطين ==
| |
| ××× 2 اسرار غدير: ص 216. ×××
| |
| | |
| يكى از مطالبى كه در خطبه غدير به آن اشاره شده اينكه دشمنان اهلبيتعليهم السلام سفهاء و گمراهان و برادران شياطين و تكذيب كنندگاناند.
| |
| | |
| == اندوه شيطان در غدير ==
| |
| ××× 1 اسرار غدير: ص 72. ×××
| |
| | |
| اميرالمؤمنينعليه السلام فرمود: پيامبرصلى الله عليه وآله به من خبر داد كه: ابليس و رؤساى اصحاب او هنگام منصوب شدن من در روز غدير حاضر بودند. در آن روز، اصحاب ابليس رو به او كردند و گفتند: اين امت مورد رحمت قرار گرفتند و از گمراهى محفوظ شدند، و ديگر نه ما را و نه تو را بر آنان راهى نيست، چرا كه امام و پناه خود بعد از پيامبرشان را شناختند. ابليس با ناراحتى و اندوه از آنان جدا شد.
| |
| | |
| اميرالمؤمنينعليه السلام در ادامه كلامش فرمود: پيامبرصلى الله عليه وآله به من خبر داد: آن هنگام كه مردم بعد از وفات من بيعت تو را بشكنند، ابليس اصحابش را جمع مىكند و آنان در مقابل او به سجده در مىآيند و مىگويند:اىآقاى ما، اى بزرگِ ما، تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون كردى!
| |
| | |
| ابليس مىگويد: كدام امت بعد از پيامبرشان گمراه نشدند؟! هرگز! شما گمان مىكنيد من بر اينان سلطه و راهى ندارم؟! چگونه ديديد مرا هنگامى كه كارى كردم تا امر خدا و پيامبر را درباره اطاعتِ على بن ابىطالب كنار گذاردند؟××× 2 كتاب سليم: ح 579 . روضه كافى: ص 343 ح 541 . ×××
| |
| | |
| == بيعت شيطانى سقيفه ==
| |
| ××× 3 غدير در قرآن: ج 2 ص 220 - 217 212 - 210. ×××
| |
| | |
| غدير همان اندازه كه يك اعتقاد بود يك دستور نيز بود. دستورى به گستردگى جوانب مختلف آن، كه مجموعهاى از ايمان و اطاعت و پيمان در يك سو و حمد و سپاس و تشكر از اين نعمت در سوى ديگرِ آن به چشم مىخورد. اين فرامين خاص كه در غدير به مردم داده شد وظايف آنان را در آن مقطع خاص به عنوان مقدمهاى براى آيندهها تعيين كرد.
| |
| | |
| بسيار جالب است كه آيات قرآن پشتيبانِ اين اوامر غديرى است كه مستقيماً در كلام پيامبرصلى الله عليه وآله بدانها استشهاد شده است. آياتى كه به اين عنوان در غدير به صورت تركيب و تضمين در كلام حضرت ديده مىشود 10 آيه است، كه يكى از آنها آيه 10 سوره فتح است:
| |
| | |
| »إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه، يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ. فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً«××× 1 فتح / 10. ×××: »كسانى كه با تو بيعت مىكنند در واقع با خدا بيعت مىكنند. دست خداوند بر روى دست آنان است. پس هر كس بيعت را بشكند اين شكستن بر ضرر خود اوست، و هر كس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظيمى عنايت خواهد كرد« .
| |
| | |
| متن خطبه غدير در اين باره چنين است:
| |
| | |
| پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير فرمود: الا وَ انّى عِنْدَ انْقِضاءِ خُطْبَتى ادْعُوكُمْ الى مُصافَقَتى عَلى بَيْعَتِهِ وَ اْلاِقْرارِ بِهِ، ثُمَّ مُصافَقَتِهِ بَعْدى. الا وَ انّى قَدْ بايَعْتُ اللَّه وَ عَلِىٌّ قَدْ بايَعَنى، وَ انَا آخِذُكُمْ بِالْبَيْعَةِ لَهُ عَنِ اللَّه عَزَّ وَجَلَّ: »إِنَّ الَّذِينَ يُبايِعُونَكَ إِنَّما يُبايِعُونَ اللَّه، يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ. فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ، وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً« :
| |
| | |
| بدانيد كه من پس از پايان خطابهام شما را به دست دادن با من به عنوان بيعت با او و اقرار به او، و بعد از من به دست دادن با خود او فرا مىخوانم. بدانيد كه من با خدا بيعت كردهام و على با من بيعت كرده است، و من از جانب خداوند براى او از شما بيعت مىگيرم. )خداوند مىفرمايد:(××× 2 داخل پرانتز به خاطر برگشت كلام از مخاطب به غايب، و تغيير مخاطب از مردم به پيامبرصلى الله عليه وآله اضافه شده است. ××× »كسانى كه با تو بيعت مىكنند در واقع با خدا بيعت مىكنند. دست خداوند بر روى دست آنان است. پس هر كس بيعت را بشكند اين شكستن بر ضرر خود اوست، و هر كس به آنچه با خدا عهد بسته وفادار باشد خداوند به او اجر عظيمى عنايت خواهد كرد« .××× 1 اسرار غدير: ص 154 بخش 9. ×××
| |
| | |
| ... مَعاشِرَ النّاسِ، ما تَقُولُونَ؟ فَإِنَّ اللَّه يَعْلَمُ كُلَّ صَوْتٍ وَ خافِيَةَ كُلِّ نَفْسٍ ... ، وَ مَنْ بايَعَ فَإِنَّما يُبايِعُ اللَّه، »يَدُ اللَّه فَوْقَ أَيْدِيهِمْ« .
| |
| | |
| مَعاشِرَ النّاسِ، فَبايِعُوا اللَّه وَ بايِعُونى وَ بايِعُوا عَلِيّاً اميرَالْمُؤْمِنينَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ الائِمَّةَ مِنْهُمْ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ كَلِمَةً باقِيَةً؛ يُهْلِكُ اللَّه مَنْ غَدَرَ وَ يَرْحَمُ مَنْ وَفى »فَمَنْ نَكَثَ فَإِنَّما يَنْكُثُ عَلى نَفْسِهِ وَ مَنْ أَوْفى بِما عاهَدَ عَلَيْهُ اللَّه فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً« :
| |
| | |
| اى مردم چه مىگوييد؟ خداوند هر صدايى و پنهانىهاى هر كسى را مىداند ... ، و هر كس بيعت كند در حقيقت با خدا بيعت مىنمايد، در اين بيعت دست خدا بالاى دست بيعت كنندگان است.
| |
| | |
| اى مردم، با خدا بيعت كنيد و با من بيعت نماييد و با على اميرالمؤمنين و حسن و حسين و امامان از نسل آنان در دنيا و آخرت به عنوان امامتى كه در نسل ايشان باقى است بيعت كنيد. خداوند بيعت شكنان را هلاك مىنمايد و وفاداران را مورد رحمت قرار مىدهد.
| |
| | |
| | |
| هر كس بيعت را بشكند به ضرر خويش شكسته است و هر كس وفا كند به آنچه با خدا عهد بسته خداوند به او اجر عظيمى عنايت مىفرمايد.××× 2 اسرار غدير: ص 159 بخش 11. ×××
| |
| | |
| در اينجا سه نكته قابل ذكر است:
| |
| | |
| === 1- بيعت الهىِ غدير و بيعت شيطانىِ سقيفه ===
| |
| جا دارد با سابقهاى كه از مفهوم و كيفيت بيعت در اسلام در ذهن داريم، مقايسهاى بين بيعت الهىِ غدير و بيعت سقيفه را نشان دهيم تا معلوم شود مسير اسلام از كدام شفافيت به كدام تاريكى فرو رفت.
| |
| | |
| دو بيعت در تاريخ اسلام در برابر يكديگر قرار گرفت كه هر يك مسيرى بر ضدّ ديگرى داشت: بيعت غدير و بيعت سقيفه، و همان مردمى كه در غدير بيعت كرده بودند تن به بيعت سقيفه دادند. اين جرم نابخشودنى بود كه امتى را گمراه كرد و ادامه آن تا امروز و فرداهاى اسلام آثار سوء خود را بر جاى گذاشته و مىگذارد.
| |
| | |
| اين جرم از آن جهت نابخشودنى است كه بيعت با خدا در غدير را با بيعت سقيفه شكستند، و اين در حالى بود كه نه تنها فضاى شيطانى بر سقيفه حاكم بود بلكه ابليس شخصاً در آنجا حضور يافت و بيعت بر ضد على بن ابىطالبعليه السلام را افتتاح كرد!!
| |
| | |
| === 2- سند شيطانى بودن سقيفه ===
| |
| سلمان فارسى درگير و دار غصب خلافت سرى به سقيفه و مسجد پيامبرصلى الله عليه وآله زد و ابوبكر را ديد كه بر فراز منبر پيامبرصلى الله عليه وآله نشسته و مردم با او به عنوان خليفه بيعت مىكنند. فوراً نزد اميرالمؤمنينعليه السلام بازگشت در حالى كه آن حضرت مشغول غسل بدن مبارك پيامبرصلى الله عليه وآله بود و عرضه داشت: ابوبكر هم اكنون بر فراز منبر است و مردم به اين اكتفا نمىكنند كه با يك دست او بيعت كنند بلكه با هر دو دست راست و چپ او بيعت مىكنند!!
| |
| | |
| در آن حال اميرالمؤمنينعليه السلام فرمود: اى سلمان، فهميدى اولين كسى كه بر فراز منبر با او بيعت كرد چه كسى بود؟ عرض كرد: در سقيفه بنىساعده ديدم اول كسى كه با او بيعت كرد مغيرة بن شعبه بود و سپس بشير بن سعيد و ابوعبيده جراح و عمر بن خطاب و سالم مولى ابىحذيفه و معاذ بن جبل به ترتيب با او بيعت كردند.
| |
| | |
| اميرالمؤمنينعليه السلام فرمود: درباره اينان از تو سؤال نكردم. اولين كسى كه بر فراز منبر پيامبرصلى الله عليه وآله با او بيعت كرد كه بود؟
| |
| | |
| عرض كرد: پيرمرد سالخوردهاى را ديدم كه بر عصايش تكيه داده بود و بر پيشانيش جاى سجده بود و پيش از همه پا بر پله منبر گذاشت در حالى كه گريه مىكرد و مىگفت: شكر خداى را كه مرا نميراند تا تو را در اين مكان ديدم! دستت را براى بيعت جلو بيار! ابوبكر دست خود پيش آورد و آن پيرمرد با او بيعت كرد و سپس گفت: امروز روزى است مثل روز آدم! آنگاه از منبر پايين آمد و از مسجد خارج شد.
| |
| | |
| اميرالمؤمنينعليه السلام فرمود: اى سلمان، او را شناختى؟ سلمان عرض كرد: نه، ولى طرز صحبت او مرا ناراحت كرد؛ گويى رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله را به مسخره ياد مىكرد.
| |
| | |
| اميرالمؤمنينعليه السلام فرمود: او ابليس لعنه اللَّه است. پيامبرصلى الله عليه وآله به من خبر داده كه ابليس و بزرگان اصحابش هنگام منصوب كردن آن حضرت مرا به امر خداوند حاضر بودند كه به مردم اعلام كرد من نسبت به آنان از خودشان صاحب اختيارترم و به آنان دستور داد كه حاضران به غايبان خبر دهند.
| |
| | |
| در آنجا شياطين و مريدان ابليس رو به او كردند و گفتند: اين امت مورد رحمت قرار گرفته و از انحرافات مصون شدند، و ديگر نه تو و نه ما به آنان راهى نداريم چرا كه پناه و امام خود بعد از پيامبرشان را شناختند. ابليس محزون و افسرده از آنان جدا شد.
| |
| | |
| اميرالمؤمنينعليه السلام سپس فرمود: پيامبرصلى الله عليه وآله بعداً به من فرمود: مردم در سقيفه بنىساعده با ابوبكر بيعت مىكنند بعد از آنكه با حق ما و دليل ما انصار را مغلوب مىنمايند. سپس به مسجد مىآيند و اول كسى كه بر فراز منبر من با او بيعت مىكند ابليس به صورت پيرمرد سالخوردهاى است كه جاى سجده بر پيشانى اوست و همين سخنان را خواهد گفت.
| |
| | |
| سپس از مسجد بيرون مىرود و ياران و شياطين و بزرگان آنان را جمع مىكند. آنان در برابر او به سجده در مىآيند و مىگويند: اى آقاى ما واى بزرگ ما، تو بودى كه آدم را از بهشت بيرون كردى!! ابليس مىگويد: كدام امت بعد از پيامبر خود گمراه نشدند؟! هرگز! شما گمان كرديد كه من بر اينان قدرت و راهى ندارم؟! چگونه ديديد كارى را كه با آنان به انجام رساندم و ترك كردند آنچه خدا و رسول به آنان دستور داده بودند كه اطاعت على را نمايند!××× 1 بحار الانوار: ج 28 ص 263 262. كتاب سليم: ص 145 144. در حديث ديگرى نيز اين مطلب ذكر شده است. به بحار الانوار: ج 30 ص 155 ح 13 مراجعه شود. ×××
| |
| | |
| === 3- اكنون با غدير در برابر سقيفه ===
| |
| اينك مناسب است يك بار ديگر الهى بودن بيعت غدير را در ذهن مرور كنيم:
| |
| | |
| پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: انَا آخِذُكُمْ بِالْبَيْعَةِ لَهُ عَنِ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ« .
| |
| | |
| و فرمود: من مأمور شدهام از شما بيعت بگيرم و با شما دست بدهم براى پذيرش آنچه از سوى خدا آوردهام.
| |
| | |
| و نيز فرمود: خداوند عز و جل به من دستور داده كه از زبان شما اقرار بگيرم.
| |
| | |
| و بعد فرمود: وَ مَنْ بايَعَ فَانَّما يُبايِعُ اللَّه.
| |
| | |
| و در نهايت دستور داد و فرمود: فَبايِعُوا اللَّه.
| |
| | |
| با اين مقايسه، خدايا تو را سپاسگزاريم كه ما را از دينى كه به دست شيطان پايهگذارى شد رهانيدى و بر بيعت با خود پايدار فرمودى. چگونه از تو تشكر كنيم كه از ميان ظلمات هزار و چهارصد ساله سقيفه، چشمان دل ما را بر انوار مبارك غدير منور ساختى و دستان ناقابل ما را به بيعت با مقام ذوالجلالت و چهارده جانشينت در زمين مشرّف فرمودى؟! هدايتى به خير بزرگ در برابر شر عظيم، كه هرگز از آن باز نخواهيم گشت و به هدايت خود تا ابد افتخار خواهيم كرد.
| |
| | |
| == تلاش شيطان براى اغواى شيعيان ==
| |
| ××× 2 اسرار غدير: ص 71. ×××
| |
| | |
| امام صادقعليه السلام فرمود: هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله سخنانش را در غدير فرمود و اميرالمؤمنينعليه السلام را براى مردم نصب كرد، ابليس فريادى كشيد كه بزرگانِ گروهش نزد او جمع شدند و گفتند: اى بزرگِ ما، اين چه فريادى بود؟! ابليس گفت: واى بر شما ! امروز مانند روز عيسى است! بخدا قسم، مردم را در اين باره گمراه خواهم كرد... .
| |
| | |
| بار ديگر ابليس فريادى كشيد و بزرگان گروهش نزد او جمع شدند و گفتند: اى بزرگِ ما، اين فريادِ دوم چه بود؟! ابليس گفت: خداوند درباره گفته من آيهاى نازل كرد: »وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ اِبْليسُ ظَنَّهُ« : »ابليس گمان خود را بر آنان به صدق رسانيد« .
| |
| | |
| سپس ابليس به سوى آسمان متوجه شد وگفت:خداوندا، به عزّت و جلالت قسم، گروههاى هدايت يافته را هم به بقيه ملحق خواهم كرد!
| |
| | |
| در اينجا پيامبرصلى الله عليه وآله - كه متوجه رفتار ابليس بود - اين آيه را از جانب خداوند تلاوت فرمود: »اِنَّ عِبادى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ« : »تو را بر بندگانِ واقعيِ من تسلط و راهي نيست« .
| |
| | |
| بار ديگر ابليس فريادى كشيد و بزرگان گروهش بسوى او باز گشتند و پرسيدند: اين فرياد سوم چه بود؟ ابليس گفت: بخدا قسم، از اصحاب على )كه نمىتوانم بر آنهاتسلط داشته باشم( ! ولى خداوندا، قسم به عزت و جلالت، گناهان را براى آنان )يعنى شيعيان على( زيبا جلوه خواهم داد تا با ارتكاب آن ايشان را به درگاه تو مبغوض نمايم.××× 1 بحار الانوار: ج 37 ص 165 164. ×××
| |
| | |
| == حديث غدير در كلام ابليس ==
| |
| ××× 2 اسرار غدير: ص 298. چهارده قرن با غدير: ص 112. ×××
| |
| | |
| سلمان كه چشم بصيرتش در پرتو نور ولايت اميرالمؤمنينعليه السلام فراتر از ظاهر را مىديد نقل مىكند: روزى ابليس )به صورت آدمى( عبورش به عدهاى افتاد كه به اميرالمؤمنينعليه السلام ناسزا مىگفتند. ابليس به آنان گفت: بدا به حال شما كه به مولاى خود على بن ابىطالب ناسزا مىگوييد! گفتند: تو از كجا مىدانى كه او مولاى ماست؟ ابليس گفت: از گفته پيامبرتان كه گفت: »مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ...« .××× 1 بحار الانوار: ج 39 ص 162 ح 1. ×××
| |
| | |
| == حضور و ظهور ابليس در غدير ==
| |
| ××× 2 واقعه قرآنى غدير: ص 31. ×××
| |
| | |
| صبح روز دوازدهم ذىالحجة در سفر حجةالوداع، با طلوع فجر نماز صبح خوانده شد. پس از آن مردم همچنان منتظر بودند تا نزديكى ظهر شد و پيامبررمى جمرات سه گانه را آغاز كرد و به ترتيب با همراهى مردم سه جمره را رمى كردند.
| |
| | |
| زمينهسازى براى غدير چنان حساب شده و منظم پيش مىرفت كه ابعاد گسترده آن هر لحظه جهت گيرى تازهاى را نشان مىداد. اكنون نوبت آن بود كه با جلوهاى بىسابقه مردم منظرهاى را كه احتمال نمىدادند به چشم خود ببينند.
| |
| | |
| آن روز مردم در مِنا كنار پيامبرصلى الله عليه وآله بودند كه چشمشان به مردى افتاد كه به ركوع و سجود مىرفت و تضرع مىنمود. كسانى كه حاضر بودند گفتند: يا رسول اللَّه! چه نماز زيبايى مىخواند! فرمود: »اين همان شيطان است كه پدر شما را از بهشت بيرون كرد« .
| |
| | |
| در اينجا علىعليه السلام با بىاعتنايى به سوى او رفت و او را محكم تكان داد به گونهاى كه استخوانهايش در هم فرو رفت. سپس فرمود: »انشاء اللَّه تو را خواهم كشت« .
| |
| | |
| شيطان پاسخ داد: تا هنگام وقت معلوم از طرف پروردگار بر قتل من قادر نخواهى بود. چرا قصد قتل مرا كردهاى؟ به خدا قسم احدى تو را مبغوض نمىدارد مگر آنكه نطفه من قبل از نطفه پدرش در رحم مادر او قرار مىگيرد. من در اموال و اولاد دشمنان تو شريك هستم. آنگاه با اشاره به آيه 64 سوره اسراء گفت: اين همان كلام خداوند عز و جل در كتاب محكمش است كه مىفرمايد: »وَ شارِكْهُمْ فِى الاَمْوالِ وَ الاَوْلادِ« : »در اموال و اولاد آنان شريك باش« . پيامبرصلى الله عليه وآله در حالى كه مردم مىشنيدندفرمود:
| |
| | |
| »يا على، راست مىگويد. كسى از قريش تو را مبغوض نمىدارد مگر زنا زاده، و كسى از انصار تو را مبغوض نمىدارد مگر يهودى، و كسى از عرب تو را مبغوض نمىدارد مگر زنا زاده، و كسى از بقيه مردم تو را مبغوض نمىدارد مگر اهل شقاوت« .
| |
| | |
| سپس لحظاتى سر مبارك را پايين انداخت، و بعد سر خود را بلند كرده فرمود: »اى انصار، فرزندان خود را بر محبت على عرضه كنيد. اگر پاسخ مثبت دادند فرزند شما هستند، و اگر نپذيرفتند فرزند شما نيستند« .××× 1 علل الشرائع: ص 142. بحار الانوار: ج 18 ص 88 و ج 27 ص 151 و ج 39 ص 174 و ج 60 ص 236. مستدرك الوسائل: ج 2 ص 39. ×××
| |
| | |
| همچنين مراجعه شود به عنوان: شيطان / آيه »وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاَّ فَرِيقاً مِنَ الْمُؤْمِنِينَ« .
| |
| | |
| == دشمنى شيطان با غدير ==
| |
| ××× 2 سخنرانى استثنائى غدير: ص 245. ×××
| |
| | |
| با برنامهريزى جامع براى سخنرانى استثنائى غدير و گامهاى سخن در اين خطابه جهانى، اين پيشبينىها و آن تداركات با كيفيت و محتوايى كه خطابه غدير داشت و برنامههايى كه پس از سخنرانى انجام شد، در بهترين فرض ممكن به ثمر رسيد؛ به گونهاى كه نتايج آن براى قرنها باقى ماند و نسلهاى آينده بشريت آن را به همان عظمت تلقى كردند و نتيجه گرفتند.
| |
| | |
| جا دارد اين ثمره بزرگ غدير را از دشمن درجه يك آن بشنويم. شياطين و در رأس آنان ابليس، در ايام غدير خوب مىفهميدند كه در آن موقعيت عظيم چه راه هدايت و نجاتى براى بنىآدم تا آخرين روز دنيا پيشبينى شده است.
| |
| | |
| همين كه پيامبرصلى الله عليه وآله بر فراز منبر فرمود: »مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ« ، ابليس فريادى كشيد و همه لشكريانش را فراخواند و به آنان گفت: »اين پيامبر كارى كرد كه اگر به نتيجه برسد هرگز خدا معصيت نخواهد شد« !
| |
| | |
| شياطين هم گفتند: امر وصايت را براى افراد معينى بعد از خود قرار داد. اين برنامه يك مسئله مستحكم شد كه هر كدام از جانشينانش از دنيا برود ديگرى به جاى او قرار مىگيرد. در واقع امروز اين مرد پيمانى بست كه هيچ كس تا روز قيامت نمىتواند آن را بشكند!××× 1 عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 303 141 125. بحار الانوار: ج 28 ص 256 ح 40 و ج 31 ص 637 ح 147 و ج 37 ص 168 164 135 119 و ج 63 ص 256. ×××
| |
| | |
| == شادى شيطان از ارتداد مسلمين ==
| |
| 2 روضه كافى: ص 344 ح 542 . ×××
| |
| | |
| امام باقرعليه السلام فرمود: هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير دست اميرالمؤمنينعليه السلام را گرفت، ابليس در بين گروهش فريادى كشيد و همه شياطينى كه در خشكى و دريا بودند نزد او گرد آمدند و گفتند: اى آقاى ما، و اى مولاى ما، چه نگرانى برايت پيش آمده است؟ ما فريادى وحشتناكتر از اين از تو نشنيده بوديم!
| |
| | |
| ابليس گفت: اين پيامبر كارى كرد كه اگر به نتيجه برسد هرگز معصيت خداوند انجام نخواهد گرفت.
| |
| | |
| شياطين گفتند: اى آقاى ما، و اى مولاى ما، تو بودى گمراه كننده آدم!!
| |
| | |
| هنگامى كه منافقين در بين خود گفتند: »پيامبر از روى هواى نفس سخنمىگويد« و يكى از آن دو نفر )ابوبكر و عمر( به ديگرى گفت: »نمىبينى چگونه چشمانش در سرش مانند مجانين مىگردد« ، هنگامى كه اين سخنان را گفتند ابليس از خوشحالى فريادى كشيد و دوستانش را جمع كرد و گفت: »شما مىدانيد كه من قبلاً گمراه كننده آدم بودهام«!؟ گفتند: آرى. ابليس گفت: »آدم عهد و پيمان را شكست ولى به خداوند كافر نشد؛ اينان عهد و پيمان را شكستند و به پيامبر كافر شدند« !!
| |
| | |
| هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت و مردم غير علىعليه السلام را براى خلافت به پا داشتند، ابليس تاج پادشاهى بر سر گذاشت و منبرى نصب كرد و بر روى آن نشست و شياطينش را جمع كرد و به آنان گفت: شادى كنيد، چرا كه تا امام قيام نكند خداوند اطاعت نمىشود××× 1 جمله آخر اين حديث در متن عربى چنين است: »لايُطاعُ اللَّهُ حَتّى يَقُومَ الإمامُ« . اين جمله احتمال دو معنى دارد: الف. تا امام بر حقى امور را به دست نگيرد خدا اطاعت نمىشود. ب. تا امامزمان عجل اللَّه فرجه قيام نكند خدا بطور كامل اطاعت نمىشود. ××× . ××× 2 اسرار غدير: ص 70. روضه كافى: ص 344 ح 542 . ×××
| |
| | |
| == شركت شيطان در عدم قبول ولايت ==
| |
| ××× 3 غدير در قرآن: ج 2 ص 250 249 237 236. ×××
| |
| | |
| يكى از آياتى كه در خطبه غدير به صورت ضمنى آمده و در مورد امتحان همه جانبه خداست، آيه 179 سوره آل عمران است:
| |
| | |
| »ما كانَ اللَّه لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ ما كانَ اللَّه لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَ لكِنَّ اللَّه يَجْتَبِى مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشاءُ، فَآمِنُوا بِاللَّه وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ« :
| |
| | |
| | |
| »خداوند مؤمنين را به حال خود رها نخواهد كرد تا آنكه خبيث را از پاكيزه جدا كند، و خداوند شما را بر غيب مطلع نمىكند، ولى خدا از پيامبرانش هر كس را بخواهد انتخاب مىكند. پس به خدا و پيامبرانش ايمان آوريد، و اگر ايمان آوريد و تقوى پيشه كنيد براى شما اجر عظيمى خواهد بود« .
| |
| | |
| پيامبرصلى الله عليه وآله هم در خطبه غدير مىفرمايد: مَعاشِرَ النّاسِ، انَّ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَكُنْ لِيَذَرَكُمْ عَلى ما أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ، وَ ما كانَ اللَّه لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ:
| |
| | |
| اى مردم، خداوند عز و جل شما را به حال خود رها نخواهد كرد تا آنكه خبيث را از پاكيزه جدا كند، و خداوند شما را بر غيب مطلع نمىكند.××× 1 اسرار غدير: ص 150 بخش 6 . ×××
| |
| | |
| آنچه در اينجا و در حاشيه مسئله طيب و خبيث و طهارت مولد و خبث ولادت لازم به ذكر است شركت شيطان در مسئله نطفه است. شركت شيطان در عمل انسان كه به شريك بودن او در آن عمل باز مىگردد از عوامل قطعى در خباثت است و در عدم پذيرش ولايت اهلبيتعليهم السلام اثر يقينى دارد.
| |
| | |
| خداوند در قرآن به صراحت مىفرمايد: »وَ شارِكْهُمْ فِى الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ«××× 2 اسراء / 64 . ×××، و بايد ديد آثار اين شرك شيطان در كجا ظاهر مىشود.
| |
| | |
| براى حذر از شركت شيطان از لسان خود او شنيدن بياد ماندنىتر است، چرا كه او خوب از كار خود و تأثير آن آگاه است و سماجتى عجيب بر آن دارد. روزى ابليس در برابر اميرالمؤمنينعليه السلام ظاهر شد و گفت: من با دشمنان تو در اموال و اولاد شركت كردهام!××× 1 بحار الانوار: ج 27 ص 251. ××× و در مقابل گفت: به خدا قسم با احدى از محبينت در مادرشان شريك نشدهام!××× 2 بحار الانوار: ج 18 ص 88 . ×××
| |
| | |
| و روزى ديگر به آن حضرت گفت: اى پسر ابىطالب، كسى نيست كه تو را مبغوض بدارد مگر اينكه با پدرش در رحم مادرش و در فرزند و مالش شريك بودهام.
| |
| | |
| كتاب خدا را خواندهاى كه مىفرمايد: »وَ شارِكْهُمْ فِى الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ ...« .××× 3 بحار الانوار: ج 39 ص 178 ح 21. ×××
| |
| | |
| از مسايل پيچيده خلقت كيفيت شركت شيطان در انعقاد نطفه است كه نتيجهاش خبث ولادت مىشود. در اين باره دو حديث در دو جهت مىآوريم:
| |
| | |
| امام باقرعليه السلام درباره زنا مىفرمايد: وقتى مردى زنا مىكند شيطان هم شركت مىكند و هر دو با هم عمل را انجام مىدهند در حالى كه يك نطفه است و فرزند از آن به وجود مىآيد و شركت شيطان مىشود.××× 4 وسائل الشيعة: ج 20 ص 312. ×××
| |
| | |
| امام صادقعليه السلام درباره موارد غير زنا نيز از حضور شيطان بر حذر مىدارد و مىفرمايد: هر گاه مردى به همسرش نزديك شود و براى عمل زناشويى كنار او قرار گيرد شيطان در آنجا حاضر مىشود. اگر نام خدا را بر زبان آورد شيطان از او دور مىشود، ولى اگر بدون ذكر نام خدا كار را انجام دهد شيطان شركت مىكند، و عمل زناشويى از هر دو با هم واقع مىشود در حالى كه نطفه يكى است.
| |
| | |
| از امام صادقعليه السلام پرسيدند: اين از كجا معلوم مىشود؟ فرمود: از حب و بغض ما.××× 5 وسائل الشيعة: ج 20 ص 113. ×××
| |
| | |
| نمونه ديگرى كه شركت شيطان در اموال و اولاد را با هم ترسيم مىكند و ثمره شوم آن را گوشزد مىنمايد، كلام اميرالمؤمنينعليه السلام است كه مىفرمايد: ابوبكر و عمر حق ما را غصب كردند و با آن كنيزانى خريدند و زنها را به ازدواج در آوردند. بدانيد كه ما شيعيانمان را از جهت حقوقمان حلال قرار داديم تا ولادتشان طيب باشد. يعنى اموال اهلبيتعليهم السلام كه غصب شده و قيمت كنيزان و مهريه زنان قرار داده شده اين ازدواج را مشوّه ساخته و ولادت آنان را از اين جهت هم ناپاك ساخته است.××× 1 بحار الانوار: ج 27 ص 147 ح 7. ×××
| |
| | |
| == شيطان در خطبه غدير ==
| |
| ××× 2 غدير در قرآن: ج 2 ص 135 35. واقعه قرآنى غدير: ص 92. ×××
| |
| | |
| پيامبرصلى الله عليه وآله در چند فراز از خطبه غدير نام شيطان را بردند:
| |
| | |
| 1- در فرازى از بخش اول خطبه غدير نام شياطين را برده و خداوند را هلاك كننده آنان معرفى فرمود:
| |
| | |
| قاصِمُ كُلِّ جَبّارٍ عَنيدٍ، وَ مُهْلِكُ كُلِّ شَيْطانٍ مَريدٍ.
| |
| | |
| در هم شكننده هر زورگوى با عناد، و هلاك كننده هر شيطان سر پيچ و متمرّد.
| |
| | |
| 2- در فرازى از بخش چهارم خطبه غدير، با يادى از حضرت آدمعليه السلام و ماجراى او با شيطان، مردم را متوجه دو نكته بزرگ نمود. از يك سو حسد شيطان را يادآور شد و هشدار داد كه مبادا درباره علىعليه السلام حسد ورزيد كه اعمالتان نابود شود. از سوى ديگر لغزش حضرت آدمعليه السلام را با اين عنوان مطرح كرد كه او با يك خطا از بهشت رانده شد در حالى كه صفوة اللَّه بود، و متذكر شد كه شما هر لحظه در معرض لغزش و خطا قرار داريد در حالى كه مقام شما از حضرت آدمعليه السلام بسيار پايينتر است و در ميان شما دشمنان خدا وجود دارند.
| |
| | |
| مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّ اِبْليسَ اَخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ بِالْحَسَدِ، فَلا تَحْسُدُوهُ فَتَحْبِطَ اَعْمالُكُمْ وَ تَزِلَّ اَقْدامُكُمْ، فَإِنَّ آدَمَ اُهْبِطَ إلَى الاَرْضِ بِخَطيئَةٍ واحِدَةٍ، وَ هُوَ صَفْوَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ كَيْفَ بِكُمْ وَ اَنْتُمْ اَنْتُمْ وَ مِنْكُمْ اَعْداءُ اللَّهِ:
| |
| | |
| اى مردم، شيطان آدم را با حسد از بهشت بيرون كرد. مبادا به على حسد كنيد كه اعمالتان نابود شود و قدمهايتان بلغزد. آدم به خاطر يك خطا به زمين فرستاده شد در حالى كه انتخاب شده خداوند عز و جل بود، پس شما چگونه خواهيد بود در حالى كه شماييد و در بين شما دشمنان خدا هستند.
| |
| | |
| 3- پيامبرصلى الله عليه وآله در دنباله سخن خود در بخش پنجم خطبه غدير با يادى از حضرت آدم عليه السلام و ماجراى او با شيطان، مردم را متوجه دو نكته بزرگ نمود. از يك سو حسد شيطان را يادآور شد و هشدار داد كه مبادا درباره علىعليه السلام حسد ورزيد كه اعمالتان سقوط كند.
| |
| | |
| از سوى ديگر لغزش حضرت آدمعليه السلام را با اين عنوان مطرح كرد كه او با يك خطا از بهشت رانده شد در حالى كه صفوة اللَّه بود، و متذكر شد كه شما هر لحظه در معرض لغزش و خطا قرار داريد در حالى كه مقام شما از حضرت آدمعليه السلام بسيار پايينتر است و در ميان شما دشمنان خدا وجود دارند.
| |
| | |
| به عنوان تكميل در مورد عذاب ابليس در قيامت و البته مقايسه عذاب او با عذاب عمر بن خطاب در حديث چنين آمده است:
| |
| | |
| روز قيامت ابليس را مىآورند در حالى كه با يك افسار آتشين بر او لجام زدهاند، ولى دومى را مىآورند در حالى كه با دو افسار آتشين بر او لجام زدهاند. ابليس نزد او مىرود و فرياد مىزند و مىگويد: مادر به عزايت بنشيند، تو كيستى؟ من كسى هستم كه اولين و آخرين را گول زدم ولى با يك افسار بسته شدهام در حالى كه تو با دو افسار بسته شدهاى؟!
| |
| | |
| دومى مىگويد: من كسى هستم كه هر دستورى دادم اطاعت شدم در حالى كه خداوند دستور مى داد و مورد عصيان و سرپيچى قرار مى گرفت.××× 1 كتاب سليم: ص 165 164. ×××
| |
| | |
| == غدير روز شناخت شياطينِ انس و ياوران ابليس ==
| |
| ××× 2 غدير در قرآن: ج 3 ص 311 309. ×××
| |
| | |
| دشمنان غدير به طور جدى در آيات قرآن مطرح شدهاند، و پيامبرصلى الله عليه وآله به صراحت آياتى از قرآن را به آنان تفسير كرده است. در اين باره مىتوان 21 عنوان از آيات غدير استخراج نمود، كه از جمله آنها »روز شناخت شياطينِ انس« و »روز شناخت ياوران ابليس« است:
| |
| | |
| غدير آن روزى است كه شياطين در پوست انسان خود را نشان دادند، در حالى كه سعى در مخفى كارى حال خود داشتند و خود را به پيامبرصلى الله عليه وآله بسيار نزديك نشان مىدادند.
| |
| | |
| آن روز با نزول آيه »وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِىٍّ عَدُوًّا شَياطِينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحِى بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً«××× 3 انعام / 112. ××× بر همه معلوم شد كه چه آتشى زير خاكستر براى اسلام تدارك فتنه مىبيند.
| |
| | |
| همچنين غدير روز شناسايى كسانى بود كه ابليس چشم اميد بدانان داشت و در آرزوى يارى آنان لحظهشمارى مىكرد، تا آنجا كه گمان خود را بر آنان عملى كرد و مصداق »وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ«××× 1 سبأ / 20. ××× شدند، در حالى كه گروه »إِنَّ عِبادِى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ«××× 2 حجر / 42. ××× همچنان ستبر و استوار راه خود را ادامه دادند.
| |
| | |
| == فرياد شيطان در غدير ==
| |
| ××× 3 اسرار غدير: ص 69 . ×××
| |
| | |
| امام باقرعليه السلام فرمود: ابليس چهار مرتبه فرياد بلند كشيده است: روزى كه مورد لعن خداوند قرار گرفت، روزى كه از آسمانها به زمين فرستاده شد، روزى كه پيامبرصلى الله عليه وآله مبعوث شد، روز غدير خم )كه اميرالمؤمنينعليه السلام منصوب شد( .××× 4 بحار الانوار: ج 37 ص 121. ×××
| |
| | |
| == فريب ابليس در خطبه غدير ==
| |
| ××× 5 اسرار غدير: ص 216. ×××
| |
| | |
| پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير و در حاشيه شناخت ائمه ضلال به عموم مردم متذكر شدند كه از خود مطمئن نباشيد و از هواى نفس و فريب شيطان در حذر باشيد، و بدانيد كه اگر من از دنيا رفتم يا كشته شدم اين احتمال وجود دارد كه نه تنها گمراه شويد بلكه عقبگرد كنيد و به جاهليت برگرديد.
| |
| | |
| == نااميدى ابليس و شياطين در غدير ==
| |
| ××× 6 غدير در قرآن: ج 1 ص 347. ×××
| |
| | |
| از جمله آياتى كه در غدير بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شده اين آيه است:
| |
| | |
| »الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً«××× 7 مائده / 3. ×××:
| |
| | |
| »امروز كسانى كه كافر شدند از تخريب دين شما نااميد شدند، پس از آنان نترسيد و از خدا بترسيد. امروز دين شما را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دين شما راضى شدم« .
| |
| | |
| آنچه در اينجا قابل ذكر است اينكه يأس و نااميدى دشمنان اسلام كه در آيه آمده تا آنجا پيش رفت كه ابليس و شياطين - كه پايه گذاران كفرو نفاق در جهانند - اهميت و ارزش اعلان چنين ولايتى در غدير را دريافتند، و در بين خود از اين شكست فرياد بر آوردند.
| |
| | |
| اصحاب ابليس به او گفتند: اين امت مورد رحمت قرار گرفتند و از گمراهى محفوظ شدند و ديگر نه ما را و نه تو را بر آنان راهى نيست، چرا كه امام و پناه خود بعد از پيامبرشان را شناختند.××× 1 كتاب سليم: ص 579 . الكافى )روضه( : ج 8 ص 343 ح 541 . ×××
| |
| | |
| ابليس هم به آنان گفت: اين پيامبر كارى كرد كه اگر به نتيجه برسد هرگز معصيت خداوند انجام نخواهد گرفت.××× 2 الكافى )روضه( : ج 8 ص 344 ح 542 . ××× اين گونه كه او سخن گفت برنامه مستحكمى را پيشبينى كرد كه هر كدام از جانشينانش از دنيا برود ديگرى جاى او را خواهد گرفت.××× 3 بحار الانوار: ج 37 ص 168 120. عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 135 125. ×××
| |
| | |
| مىبينيم كه ابليس و شياطين كه انواع راههاى گمراهى مردم را تجربه كردهاند، چگونه از اهميت برنامه پيامبرصلى الله عليه وآله آگاهند و در صورت اجراى آن خود را شكست خورده مىيابند.
| |
| | |
| و لذا ابليس به يارانش گفت: اصحاب پيامبر به من وعده دادهاند كه به هيچ يك از گفتههاى او اقرار نكنند و آنان هرگز اين پيمان خود را نمىشكنند.××× 4 بحار الانوار: ج 37 ص 168 120. عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 135 125. ×××
| |
| | |
| در نگاهى ديگر آن قدر مردم را وسوسه مىكند و به سوى ضلالت سوق مىدهد كه بعد از غصب خلافت توسط سقيفه به يارانش مىگويد: چگونه ديديد مرا هنگامى كه كارى كردم تا امر خدا و پيامبر را درباره اطاعت على بن ابىطالب كنار گذاردند!××× 1 الكافى )روضه( : ج 8 ص 343 ح 541 . كتاب سليم: ص 579 . ×××
| |
| | |
| اين گفتههاى شيطان و اقدامات او حاكى از آن است كه شأنيت و اقتضاى آن برنامه الهى يأس همه دشمنان اسلام بوده است، ولى اگر مانعى بر سر راه آن ايجاد شود طبيعى است كه آن يأسهاى دشمنان به اميد تبديل خواهد شد.
| |
| | |
| == وحشت شياطين در غدير ==
| |
| ××× 2 اسرار غدير: ص 68 . واقعه قرآنى غدير: ص 131. اسرار غدير: ص 70. ×××
| |
| | |
| ابليس و دار و دستهاش - اين دشمنان سختكوش انسان - »غدير« را هولناكترين مقطع براى خود به حساب آوردند. آنان واهمه داشتند كه پس از غدير، راه گمراهىِ انسانها بسته شود. به همين جهت در آن روز، بسيار محزون بودند و فريادشان بلند بود.
| |
| | |
| ولى شياطين انسى به فرياد ابليس و گروهش رسيدند و در همان غدير وعدههايى به او دادند و نقشههايى كشيدند و توطئههايى نمودند كه آن حزن و اندوه و فريادهاى شيطان يكباره تبديل به خوشحالى و سرور گرديد.
| |
| | |
| هنگامى كه پس از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله اجراى دقيق آن نقشهها را در سقيفه ديدند سر از پا نمىشناختند، و ابليس )بزرگِ شياطين( در آن روز تاجگذارى كرد و دستور شادى و سرور رسمى به گروهش داد.
| |
| | |
| از سوى ديگر افشاى عكسالعملها و اقدامات شياطين ابليسى و شياطين انسى، از مهمترين بخشهاى موضوع غدير به شمار مىآيد، زيرا در سايه آن به آسانى مىتوان دريافت كه آنچه پس از رحلت پيامبرصلى الله عليه وآله به وقوع پيوست و آن طور كه مردم زحماتِ يك عمر آن حضرت و آن خطابه عظيم در غدير را ناديده گرفته و به فراموشى سپردند، هرگز بدون پايهريزى و برنامههاى قبلى انجام نگرفته بود و شياطين و منافقين آخرين تلاشهاى خود را در اين زمينه انجام داده بودند.
| |
| | |
| در غدير، هم ابليس و گروهش عزا گرفته بودند، و هم منافقين در هالهاى از يأس و نااميدى به سر مىبردند، و توطئههاى خود را نقش بر آب مىديدند.
| |
| | |
| هم شيطان و شياطينش در فكر راهى تازه براى گمراهى امت و به جهنم كشاندن مسلمين بودند، و هم كافرانِ به ظاهر مسلمان چارهاى براى بازگشت و عقب گرد به دوران جاهليت واحياى دوباره كفر و شرك و الحاد جستجو مىكردند.
| |
| | |
| آنچه در اين قسمت از تاريخ تكان دهنده است اينكه در غدير، شياطين دل به منافقين بسته بودند و چشم به دست آنان و نقشههايشان داشتند و خود را از هر جهت مستأصل مىديدند.
| |
| | |
| اين منافقانِ مشرك و كافر بودند كه روى شيطان و شيطانيان را سفيد كردند، و به فرزندان خَلَف خود كه دستِ كمى از آنها نداشتند درسِ مقابله با وحى و نبوت و دستگاه الهى را دادند، و چنان نقشهاى پياده كردند كه نه فقط خود به مقاصد شومشان رسيدند، بلكه تا آخر روزگار اكثريتى از مسلمين را از راه و صراط مستقيم دوازده جانشين بر حقِّ پيامبرشان منحرف كردند و چهره خلافت اسلامى را هم نزد جهانيان مشوَّه ساختند.
| |
| | |
| پس از اتمام خطبه غدير و بيعت همگانى با اميرالمؤمنينعليه السلام و با شكست چندين توطئه منافقين، اكنون جا دارد سرى به پشت پرده غدير بزنيم و نيم نگاهى داشته باشيم به آنجا كه جز پيامبر و علىعليهما السلام نديدند. شياطين و در رأس آنان ابليس ايام غدير را در غوغايى به سر مىبردند و خوب مىفهميدند كه در آن موقعيت عظيم چه راه هدايت و نجاتى براى بنىآدم تا آخرين روز دنيا پيش بينى شده است.
| |
| | |
| آنان پيش از همه در غدير حاضر شده بودند و نتايج اين مراسم عظيم را بررسى مىكردند، و از سوى ديگر عكسالعمل گروههاى مردم را زير نظر داشتند؛ در واقع آينده بلند مدتى را مىديدند كه در آن زيباترين گونه هدايت انسان پيشبينى شده بود.
| |
| | |
| اين بود كه آن روز را هولناكترين مقطع براى خود به حساب آوردند كه اگر فرامين آن روز به مرحله عمل مىرسيد همه راههاى انحراف تا ابد بر انسانها بسته مىشد. اين را بزرگ شياطين يعنى ابليس - كه از روز اول كمر به گمراهى مردم بسته بود - بهتر از اصحابش مىفهميد.
| |
| | |
| همين كه پيامبرصلى الله عليه وآله بر فراز منبر اميرالمؤمنينعليه السلام را بر سر دست بلند كرد و فرمود: »مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَولاهُ ...« ابليس فريادى كشيد و همه لشكريانش را فراخواند. با اين فرياد، همه شياطين در هر جا كه بودند نزد او جمع شدند و گفتند: اى آقاى ما و اى مولاى ما ! اين چه فريادى بود؟! چه چيزى تو را اين گونه به وحشت انداخته است؟! ما تاكنون فريادى وحشتناكتر از اين از تو نشنيده بوديم.
| |
| | |
| ابليس گفت: »اين پيامبر كارى كرد كه اگر به نتيجه برسد هرگز خدا معصيت نخواهد شد«! شياطين كه سابقه ماجراى حضرت آدمعليه السلام را به خاطر داشتند گفتند: اى آقاى ما، تو همان كسى هستى كه آدم را گمراه كردى! ولى گويا از اين پس اين امت رحمت شده محفوظ از گناه خواهند بود، و ديگر تو و ما را بر اينان راهى نيست؛ چرا كه امام و پناه خود بعد از پيامبرشان به آنان شناسانده شد.
| |
| | |
| ابليس گفت: »واى بر شما، امروز شما مانند روز عيسى است! به خدا قسم مردم را درباره على گمراه خواهم كرد«!
| |
| | |
| با اينكه ابليس پاسخ اصحابش را داد ولى آنان خاك بر سر ريختند و به جزع و فزع افتادند. ابليس به آنان گفت: شما را چه شده است؟ آنان گفتند: اين چه اتفاقى بود كه رخ داد؟! ما گمان مىكرديم وقتى محمد از دنيا برود اصحاب او متفرق مىشوند، ولى مىبينيم كه امر وصايت را براى افراد معينى بعد از خود قرار داد. به خدا قسم، تو به ما اين گونه نگفته بودى. تو خبر داده بودى كه وقتى اين پيامبر از دنيا برود اصحاب او متفرق مىشوند؛ ولى اين برنامه يك مسئله مستحكم شد كه هر كدام از جانشينانش از دنيا برود ديگرى به جاى او قرار مىگيرد. امروز اين مرد پيمانى را بست كه هيچ انسانى تا روز قيامت نمىتواند آن را بشكند!
| |
| | |
| ابليس در پاسخ آنان گفت: »هرگز چنين نيست! خيالتان راحت باشد! اصحاب او به پيمانى كه از آنان گرفت وفا نمىكنند. آنان كه همراه او هستند در اين باره به من وعدههايى دادهاند كه به چيزى از آنچه گفت اقرار نكنند، و مىدانم كه هرگز در وعدهاى كه به من دادهاند تخلف نمىكنند« . با اعلام اين مطلب لشكر شيطان متفرق شدند.
| |
| | |
| اينجا بود كه آيه 20 سوره سبأ نازل شد: »وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ اِبْليسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ اِلاّ فَريقاً مِنَ الْمُؤْمِنينَ« : »ابليس گمان خود را به باور آنان رسانيد، و جز گروهى از مؤمنين پيرو او شدند« .
| |
| | |
| با نزول اين آيه بار ديگر ابليس فريادى زد، و آنان بازگشتند و گفتند: اى آقاى ما، اين فرياد دوم چه بود؟! او گفت: واى بر شما، به خدا قسم خداوند سخن مرا در آيهاى از قرآن نقل كرد و اين آيه را نازل كرد: »وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ اِبْليسُ ظَنَّهُ ...« . بعد از اين خبر باز هم شياطين متفرق شدند.
| |
| | |
| ابليس به دقت ناظر حركات منافقين بود. وقتى با منصوب شدن اميرالمؤمنينعليه السلام گروهى از آنان گفتند: »از روى هواى نفس سخن مىگويد« ، و نيز عمر به ابوبكر گفت: »آيا چشمانش را نمىبينى كه در سرش مانند ديوانگان مىچرخد« ، ابليس از خوشحالى فرياد ديگرى زد و بار ديگر دار و دستهاش را جمع كرد و به آنان گفت: »مىدانيد كه من قبلاً گمراه كننده آدم بودهام«؟ گفتند: آرى. گفت: »آدم پيمان را شكست ولى به خدا كافر نشد، اما اينان هم پيمان را شكستند و هم به پيامبر كافر شدند« !
| |
| | |
| ابليس كه از نقل سخن خود در آيهاى از قرآن كريم خرسند بود، با شنيدن »اِلاّ فَريقاً مِنَ الْمُؤْمِنينَ« سخت برآشفت. پس سرش را به سوى آسمان بلند كرد و خطاب به خداوند گفت: »قسم به عزت و جلالت، اين گروه مؤمن را هم به بقيه ملحق خواهم كرد« !
| |
| | |
| در اينجا آيه 42 سوره حجر نازل شد و پيامبرصلى الله عليه وآله كه شاهد گفتگوى ابليس با لشكريانش بود، اين آيه را خطاب به ابليس تلاوت فرمود: »اِنَّ عِبادى لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ ...« : »تو را بر بندگان واقعى من راهى نيست« .
| |
| | |
| پس از اين ماجراها دار و دسته ابليس متفرق شدند، اما او بار ديگر فريادى زد و آنان بازگشتند و گفتند: اى آقاى ما، اين فرياد سوم چه بود؟! او گفت: »به خدا قسم، به خاطر اصحاب على!« آنگاه ابليس در حضور شياطين خطاب به خداوند گفت: »يا رب، قسم به عزت و جلالت، چنان معاصى و گناهان را براى آنان زيبا جلوه دهم كه مرتكب آن شوند، و اين گونه آنان را نزد تو مبغوض نمايم« .
| |
| | |
| ابليس كه همچنان در منظر پيامبرصلى الله عليه وآله قرار داشت، و رفتار او زير نگاههاى پيامبرصلى الله عليه وآله بود، براى آنكه مردم او را ديده و سخن او را شنيده باشند به صورت پيرمردى نزد پيامبرصلى الله عليه وآله آمد و به طعنه گفت: »اى محمد، چقدر كم هستند آنان كه با تو بر سر آنچه درباره پسر عمويت گفتى بيعت مىكنند«! و اين اشارهاى بود به آنچه بسيارى از آن جمعيت در دل داشتند و از اظهار آن خوددارى مىكردند.××× 1 كتاب سليم: ص 145. الكافى: ج 8 ص 345. تفسير القمى: ج 2 ص 201. تأويل الآيات: ج 2 ص 474 473 ح 6 5 . تفسير العياشى: ج 2 ص 301 ح 111. الاقبال: ج 2 ص 249. شرح الاخبار: ج 2 ص 236. مدينة المعاجز: ج 2 ص 243. بحار الانوار: ج 28 ص 256 ح 40 و ج 31 ص 637 ح 147 و ج 37 ص 168 164 135 119 و ج 63 ص 256. عوالم العلوم: ج 3 / 15 ص 303 141 135 125. ×××
| |
|
| |
|
| == منبع == | | == منبع == |
| دانشنامه غدیر،جلد ۱۳،صفحه ۴۰۳. | | دانشنامه غدیر، جلد۱۳، صفحه۴۰۳. |
|
| |
|
| == پانویس == | | == پانویس == |
| [[رده:قرآن و غدیر]] | | [[رده:قرآن و غدیر]] |
اندوه ابلیس در غدیر[۱]
پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به من خبر داد كه ابليس و رؤساى اصحابش هنگام منصوب كردن آن حضرت مرا به امر خداوند در روز غدير خم حاضر بودند.
آن حضرت به مردم خبر داد كه من نسبت به آنان از خودشان صاحب اختيار ترم، و به ايشان دستور داد كه حاضران به غايبان برسانند.
(در آن روز) شياطين و مريدان از اصحاب ابليس رو به او كردند و گفتند: «اين امت، مورد رحمت قرار گرفته و حفظ شده اند، و ديگر تو و ما را بر اينان راهى نيست. چرا كه پناه و امام بعد از پيامبرشان به آنان شناسانده شد». ابليس غمگين و محزون رفت.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: پیامبرصلی الله علیه وآله به من خبر داد که: ابلیس و رؤسای اصحاب او هنگام منصوب شدن من در روز غدیر حاضر بودند. در آن روز، اصحاب ابلیس رو به او کردند و گفتند: این امت مورد رحمت قرار گرفتند و از گمراهی محفوظ شدند، و دیگر نه ما را و نه تو را بر آنان راهی نیست، چرا که امام و پناه خود بعد از پیامبرشان را شناختند. ابلیس با ناراحتی و اندوه از آنان جدا شد.
امیرالمؤمنین علیه السلام در ادامه کلامش فرمود: پیامبرصلی الله علیه وآله به من خبر داد: آن هنگام که مردم بعد از وفات من بیعت تو را بشکنند، ابلیس اصحابش را جمع میکند و آنان در مقابل او به سجده در میآیند و میگویند:آقای ما، ای بزرگِ ما، تو بودی که آدم را از بهشت بیرون کردی!
ابلیس میگوید: کدام امت بعد از پیامبرشان گمراه نشدند؟! هرگز! شما گمان میکنید من بر اینان سلطه و راهی ندارم؟! چگونه دیدید مرا هنگامی که کاری کردم تا امر خدا و پیامبر را درباره اطاعتِ علی بن ابی طالب کنار گذاردند؟[۲]
تلاش ابلیس برای اغوای شیعیان[۳]
امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که پیامبرصلی الله علیه وآله سخنانش را در غدیر فرمود و امیرالمؤمنین علیه السلام را برای مردم نصب کرد، ابلیس فریادی کشید که بزرگانِ گروهش نزد او جمع شدند و گفتند: ای بزرگِ ما، این چه فریادی بود؟! ابلیس گفت: وای بر شما! امروز مانند روز عیسی است! بخدا قسم، مردم را در این باره گمراه خواهم کرد….
بار دیگر ابلیس فریادی کشید و بزرگان گروهش نزد او جمع شدند و گفتند: ای بزرگِ ما، این فریادِ دوم چه بود؟! ابلیس گفت: خداوند درباره گفته من آیه ای نازل کرد: وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ : «و همانا ابلیس، پندارش را [که گفته بود: نسل آدم را گمراه می کنم] درباره آنان تحقق یافت که همه جز گروهی از مؤمنان از او پیروی کردند.»
سپس ابلیس به سوی آسمان متوجه شد وگفت:خداوندا، به عزّت و جلالت قسم، گروههای هدایت یافته را هم به بقیه ملحق خواهم کرد!
در اینجا پیامبر خداصلی الله علیه وآله که متوجه رفتار ابلیس بود، این آیه را تلاوت فرمود: إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ ۚ وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ وَكِيلًا :
«[ولی آگاه باش که] یقیناً تو را بر بندگانم هیچ تسلّطی نیست، و کافی است که پروردگارت نگهبان و کارساز [آنان] باشد.»
بار دیگر ابلیس فریادی کشید و بزرگان گروهش بسوی او بازگشتند و پرسیدند: این فریاد سوم چه بود؟ ابلیس گفت: بخدا قسم، از اصحاب علی (که نمیتوانم بر آنهاتسلط داشته باشم)! ولی خداوندا، قسم به عزت و جلالت، گناهان را برای آنان (یعنی شیعیان علی) زیبا جلوه خواهم داد تا با ارتکاب آن ایشان را به درگاه تو مبغوض نمایم.[۴]
حدیث غدیر در کلام ابلیس[۵]
سلمان که چشم بصیرتش در پرتو نور ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام فراتر از ظاهر را میدید نقل میکند: روزی ابلیس (به صورت آدمی) عبورش به عده ای افتاد که به امیرالمؤمنین علیه السلام ناسزا میگفتند. ابلیس به آنان گفت: بدا به حال شما که به مولای خود علی بن ابی طالب ناسزا میگویید! گفتند: تو از کجا می دانی که او مولای ماست؟
ابلیس گفت: از گفته پیامبرتان که گفت: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ… ».[۶]
حضور و ظهور ابلیس در غدیر[۷]
صبح روز دوازدهم ذی الحجة در سفر حجةالوداع، با طلوع فجر نماز صبح خوانده شد. پس از آن مردم همچنان منتظر بودند تا نزدیکی ظهر شد و پیامبر رمی جمرات سهگانه را آغاز کرد و به ترتیب با همراهی مردم سه جمره را رمی کردند.
زمینهسازی برای غدیر چنان حساب شده و منظم پیش میرفت که ابعاد گسترده آن هر لحظه جهتگیری تازه ای را نشان میداد. اکنون نوبت آن بود که با جلوه ای بیسابقه مردم منظره ای را که احتمال نمیدادند به چشم خود ببینند.
آن روز مردم در مِنا کنار پیامبرصلی الله علیه وآله بودند که چشمشان به مردی افتاد که به رکوع و سجود میرفت و تضرع مینمود. کسانی که حاضر بودند گفتند: یا رسول اللَّه! چه نماز زیبایی میخواند! فرمود: ‹‹این همان شیطان است که پدر شما را از بهشت بیرون کرد››.
در اینجا علی علیه السلام با بی اعتنایی به سوی او رفت و او را محکم تکان داد به گونه ای که استخوانهایش در هم فرورفت. سپس فرمود: ‹‹انشاء اللَّه تو را خواهم کشت››.
شیطان پاسخ داد: تا هنگام وقت معلوم از طرف پروردگار بر قتل من قادر نخواهی بود. چرا قصد قتل مرا کردهای؟ به خدا قسم احدی تو را مبغوض نمیدارد مگر آنکه نطفه من قبل از نطفه پدرش در رحم مادر او قرار میگیرد. من در اموال و اولاد دشمنان تو شریک هستم. آنگاه با اشاره به آیه ۶۴سوره اسراء گفت: این همان کلام خداوند عز و جل در کتاب محکمش است که میفرماید: وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ ›: «و با آنان [از راه سوق دادنشان به حرام] در اموال و [از طریق وسوسه کردنشان به زنا] در اولاد شریک شو،»
پیامبرصلی الله علیه وآله در حالی که مردم می شنیدند، فرمود:
‹‹یا علی، راست میگوید. کسی از قریش تو را مبغوض نمیدارد مگر زنا زاده، و کسی از انصار تو را مبغوض نمیدارد مگر یهودی، و کسی از عرب تو را مبغوض نمیدارد مگر زنا زاده، و کسی از بقیه مردم تو را مبغوض نمیدارد مگر اهل شقاوت››.
سپس لحظاتی سر مبارک را پایین انداخت، و بعد سر خود را بلند کرده فرمود: ‹‹ای انصار، فرزندان خود را بر محبت علی عرضه کنید. اگر پاسخ مثبت دادند فرزند شما هستند، و اگر نپذیرفتند فرزند شما نیستند››.[۸]
دشمنی شیطان با غدیر[۹]
با برنامهریزی جامع برای سخنرانی استثنائی غدیر و گامهای سخن در این خطابه جهانی، این پیشبینیها و آن تدارکات با کیفیت و محتوایی که خطابه غدیر داشت و برنامههایی که پس از سخنرانی انجام شد، در بهترین فرض ممکن به ثمر رسید؛ به گونه ای که نتایج آن برای قرنها باقی ماند و نسلهای آینده بشریت آن را به همان عظمت تلقی کردند و نتیجه گرفتند.
جا دارد این ثمره بزرگ غدیر را از دشمن درجه یک آن بشنویم. شیاطین و در رأس آنان ابلیس، در ایام غدیر خوب میفهمیدند که در آن موقعیت عظیم چه راه هدایت و نجاتی برای بنی آدم تا آخرین روز دنیا پیشبینی شده است.
همین که پیامبرصلی الله علیه وآله بر فراز منبر فرمود: ‹«مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَوْلاهُ» ابلیس فریادی کشید و همه لشکریانش را فراخواند و به آنان گفت: ‹این پیامبر کاری کرد که اگر به نتیجه برسد هرگز خدا معصیت نخواهد شد››!
شیاطین هم گفتند: امر وصایت را برای افراد معینی بعد از خود قرار داد. این برنامه یک مسئله مستحکم شد که هر کدام از جانشینانش از دنیا برود دیگری به جای او قرار میگیرد. در واقع امروز این مرد پیمانی بست که هیچکس تا روز قیامت نمیتواند آن را بشکند![۱۰]
شادی شیطان از ارتداد مسلمین[۱۱]
امام باقرعلیه السلام فرمود: هنگامی که پیامبرصلی الله علیه وآله در روز غدیر دست امیرالمؤمنین علیه السلام را گرفت، ابلیس در بین گروهش فریادی کشید و همه شیاطینی که در خشکی و دریا بودند نزد او گرد آمدند و گفتند: ای آقای ما، و ای مولای ما، چه نگرانی برایت پیش آمده است؟ ما فریادی وحشتناک تر از این از تو نشنیده بودیم!
ابلیس گفت: این پیامبر کاری کرد که اگر به نتیجه برسد هرگز معصیت خداوند انجام نخواهد گرفت.
شیاطین گفتند: ای آقای ما، و ای مولای ما، تو بودی گمراه کننده آدم!!
هنگامی که منافقین در بین خود گفتند: ‹‹پیامبر از روی هوای نفس سخن میگوید›› و یکی از آن دو نفر (ابوبکر و عمر) به دیگری گفت: ‹‹نمیبینی چگونه چشمانش در سرش مانند مجانین میگردد››، هنگامی که این سخنان را گفتند ابلیس از خوشحالی فریادی کشید و دوستانش را جمع کرد و گفت: ‹‹شما میدانید که من قبلاً گمراه کننده آدم بودهام››!؟ گفتند: آری. ابلیس گفت: ‹‹آدم عهد و پیمان را شکست ولی به خداوند کافر نشد؛ اینان عهد و پیمان را شکستند و به پیامبر کافر شدند››!!
هنگامی که پیامبرصلی الله علیه وآله از دنیا رفت و مردم غیر علی علیه السلام را برای خلافت به پا داشتند، ابلیس تاج پادشاهی بر سر گذاشت و منبری نصب کرد و بر روی آن نشست و شیاطینش را جمع کرد و به آنان گفت: شادی کنید، چرا که تا امام قیام نکند خداوند اطاعت نمیشود جمله آخر این حدیث در متن عربی چنین است: «لایُطاعُ اللَّهُ حَتّی یَقُومَ الإمامُ» این جمله احتمال دو معنی دارد:
الف. تا امام بر حقی امور را به دست نگیرد خدا اطاعت نمیشود.
ب. تا امام زمان عجل اللَّه فرجه قیام نکند خدا بهطور کامل اطاعت نمیشود.[۱۲]
شرکت شیطان در عدم قبول ولایت[۱۳]
یکی از آیاتی که در خطبه غدیر به صورت ضمنی آمده و در مورد امتحان همهجانبه خداست، آیه۱۷۹سوره آل عمران است:
مَا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَىٰ مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىٰ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ ۗ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ ۖ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ۚ وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ :
«خدا بر آن نیست که مؤمنان را بر این [وضعی] که شما بر آن قرار دارید [که منافق از مؤمن، و خوب از بد مشخص و معلوم نیست] واگذارد، [بر آن است] تا پلید را از پاک [به سبب آزمایش های مختلف] جدا سازد. و خدا بر آن نیست که شما را بر غیب آگاه کند. ولی خدا از میان فرستادگانش هر کس را بخواهد [برای آگاه کردن به غیب] برمی گزیند، پس به خدا و فرستادگانش ایمان آورید. و اگر ایمان آورید و تقوا پیشه کنید، برای شما پاداشی بزرگ خواهد بود.»
پیامبرصلی الله علیه وآله هم در خطبه غدیر میفرماید: «مَعاشِرَ النّاسِ، انَّ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَکُنْ لِیَذَرَکُمْ» عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتَّی یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ، وَ ما کانَ اللَّه لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ :
ای مردم! «خدا بر آن نیست که مؤمنان را بر این [وضعی] که شما بر آن قرار دارید [که منافق از مؤمن، و خوب از بد مشخص و معلوم نیست] واگذارد، [بر آن است] تا پلید را از پاک [به سبب آزمایش های مختلف] جدا سازد. و خدا بر آن نیست که شما را بر غیب آگاه کند.»[۱۴]
آنچه در اینجا و در حاشیه مسئله طیب و خبیث و طهارت مولد و خبث ولادت لازم است ذکر شود شرکت شیطان در مسئله نطفه است. شرکت شیطان در عمل انسان که به شریک بودن او در آن عمل بازمیگردد از عوامل قطعی در خباثت است و در عدم پذیرش ولایت اهلبیت علیهم السلام اثر یقینی دارد.
خداوند در قرآن به صراحت میفرماید وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ ،[۱۵] و باید دید آثار این شرک شیطان در کجا ظاهر میشود.
برای حذر از شرکت شیطان از لسان خود او شنیدن بیاد ماندنی تر است، چرا که او خوب از کار خود و تأثیر آن آگاه است و سماجتی عجیب بر آن دارد. روزی ابلیس در برابر امیرالمؤمنین علیه السلام ظاهر شد و گفت: من با دشمنان تو در اموال و اولاد شرکت کردهام![۱۶] و در مقابل گفت: به خدا قسم با احدی از محبینت در مادرشان شریک نشدهام![۱۷]
و روزی دیگر به آن حضرت گفت: ای پسر ابی طالب، کسی نیست که تو را مبغوض بدارد مگر اینکه با پدرش در رحم مادرش و در فرزند و مالش شریک بودهام.
کتاب خدا را خواندهای که میفرماید: وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ .[۱۸]از مسایل پیچیده خلقت کیفیت شرکت شیطان در انعقاد نطفه است که نتیجه اش خبث ولادت میشود. در این باره دو حدیث در دو جهت میآوریم:
امام باقرعلیه السلام درباره زنا میفرماید: وقتی مردی زنا میکند شیطان هم شرکت میکند و هر دو با هم عمل را انجام میدهند در حالی که یک نطفه است و فرزند از آن به وجود میآید و شرکت شیطان میشود.[۱۹]
امام صادق علیه السلام درباره موارد غیر زنا نیز از حضور شیطان بر حذر میدارد و میفرماید: هر گاه مردی به همسرش نزدیک شود و برای عمل زناشویی کنار او قرار گیرد شیطان در آنجا حاضر میشود. اگر نام خدا را بر زبان آورد شیطان از او دور میشود، ولی اگر بدون ذکر نام خدا کار را انجام دهد شیطان شرکت میکند، و عمل زناشویی از هر دو با هم واقع میشود در حالی که نطفه یکی است.
از امام صادق علیه السلام پرسیدند: این از کجا معلوم میشود؟ فرمود: از حب و بغض ما.[۲۰]
نمونه دیگری که شرکت شیطان در اموال و اولاد را با هم ترسیم میکند و ثمره شوم آن را گوشزد مینماید، کلام امیرالمؤمنین علیه السلام است که میفرماید:
ابوبکر و عمر حق ما را غصب کردند و با آن کنیزانی خریدند و زنها را به ازدواج درآوردند. بدانید که ما شیعیان مان را از جهت حقوق مان حلال قرار دادیم تا ولادتشان طیب باشد؛ یعنی اموال اهلبیت علیهم السلام که غصب شده و قیمت کنیزان و مهریه زنان قرار داده شده این ازدواج را مشوّه ساخته و ولادت آنان را از این جهت هم ناپاک ساخته است.[۲۱]
ابلیس و شیطان در خطبه غدیر[۲۲]
پیامبرصلی الله علیه وآله در چند فراز از خطبه غدیر نام شیطان را بردند:
- در فرازی از بخش اول خطبه غدیر نام شیاطین را برده و خداوند را هلاک کننده آنان معرفی فرمود: «قاصِمُ کُلِّ جَبّارٍ عَنیدٍ، وَ مُهْلِکُ کُلِّ شَیْطانٍ مَریدٍ.»: در هم شکننده هر زورگوی با عناد، و هلاک کننده هر شیطان سر پیچ و متمرّد.
- در فرازی از بخش چهارم خطبه غدیر، با یادی از حضرت آدم علیه السلام و ماجرای او با شیطان، مردم را متوجه دو نکته بزرگ نمود. از یک سو حسد شیطان را یادآور شد و هشدار داد که مبادا درباره علی علیه السلام حسد ورزید که اعمالتان نابود شود. از سوی دیگر لغزش حضرت آدم علیه السلام را با این عنوان مطرح کرد که او با یک خطا از بهشت رانده شد در حالی که صفوة اللَّه بود، و متذکر شد که شما هر لحظه در معرض لغزش و خطا قرار دارید در حالی که مقام شما از حضرت آدم علیه السلام بسیار پایینتر است و در میان شما دشمنان خدا وجود دارند. «مَعاشِرَ النّاسِ، اِنَّ اِبْلیسَ اَخْرَجَ آدَمَ مِنَ الْجَنَّةِ بِالْحَسَدِ، فَلا تَحْسُدُوهُ فَتَحْبِطَ اَعْمالُکُمْ وَ تَزِلَّ اَقْدامُکُمْ، فَإِنَّ آدَمَ اُهْبِطَ إلَی الاَرْضِ بِخَطیئَةٍ واحِدَةٍ، وَ هُوَ صَفْوَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ، وَ کَیْفَ بِکُمْ وَ اَنْتُمْ اَنْتُمْ وَ مِنْکُمْ اَعْداءُ اللَّهِ»: ای مردم، شیطان آدم را با حسد از بهشت بیرون کرد. مبادا به علی حسد کنید که اعمالتان نابود شود و قدمهایتان بلغزد. آدم به خاطر یک خطا به زمین فرستاده شد در حالی که انتخاب شده خداوند عز و جل بود، پس شما چگونه خواهید بود در حالی که شمایید و در بین شما دشمنان خدا هستند.
- پیامبرصلی الله علیه وآله در دنباله سخن خود در بخش پنجم خطبه غدیر با یادی از حضرت آدم علیه السلام و ماجرای او با شیطان، مردم را متوجه دو نکته بزرگ نمود. از یک سو حسد شیطان را یادآور شد و هشدار داد که مبادا درباره علی علیه السلام حسد ورزید که اعمالتان سقوط کند. از سوی دیگر لغزش حضرت آدم علیه السلام را با این عنوان مطرح کرد که او با یک خطا از بهشت رانده شد در حالی که صفوة اللَّه بود، و متذکر شد که شما هر لحظه در معرض لغزش و خطا قرار دارید در حالی که مقام شما از حضرت آدم علیه السلام بسیار پایینتر است و در میان شما دشمنان خدا وجود دارند.
به عنوان تکمیل در مورد عذاب ابلیس در قیامت و البته مقایسه عذاب او با عذاب عمر بن خطاب در حدیث چنین آمده است:
روز قیامت ابلیس را میآورند در حالی که با یک افسار آتشین بر او لجام زدهاند، ولی دومی را میآورند در حالی که با دو افسار آتشین بر او لجام زدهاند. ابلیس نزد او میرود و فریاد میزند و میگوید: مادر به عزایت بنشیند، تو کیستی؟ من کسی هستم که اولین و آخرین را گولزدم ولی با یک افسار بسته شدهام در حالی که تو با دو افسار بسته شدهای؟!
دومی میگوید: من کسی هستم که هر دستوری دادم اطاعت شدم در حالی که خداوند دستور میداد و مورد عصیان و سرپیچی قرار میگرفت.[۲۳]
غدیر روز شناخت شیاطینِ انس و یاوران ابلیس[۲۴]
دشمنان غدیر بهطور جدی در آیات قرآن مطرح شدهاند، و پیامبرصلی الله علیه وآله به صراحت آیاتی از قرآن را به آنان تفسیر کرده است. در این باره میتوان ۲۱ عنوان از آیات غدیر استخراج نمود، که از جمله آنها ‹‹روز شناخت شیاطینِ انس›› و ‹‹روز شناخت یاوران ابلیس›› است:
غدیر آن روزی است که شیاطین در پوست انسان خود را نشان دادند، در حالی که سعی در مخفی کاری حال خود داشتند و خود را به پیامبرصلی الله علیه وآله بسیار نزدیک نشان میدادند.
آن روز با نزول آیه وَكَذَٰلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا ۚ وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ ۖ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ [۲۵] بر همه معلوم شد که چه آتشی زیر خاکستر برای اسلام تدارک فتنه میبیند.
همچنین غدیر روز شناسایی کسانی بود که ابلیس چشم امید بدانان داشت و در آرزوی یاری آنان لحظه شماری میکرد، تا آنجا که گمان خود را بر آنان عملی کرد و مصداق وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ [۲۶] شدند، در حالی که گروه إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ ۚ وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ وَكِيلًا [۲۷] همچنان ستبر و استوار راه خود را ادامه دادند.
فریاد شیطان در غدیر[۲۸]
امام باقرعلیه السلام فرمود: ابلیس چهار مرتبه فریاد بلند کشیده است: روزی که مورد لعن خداوند قرار گرفت، روزی که از آسمانها به زمین فرستاده شد، روزی که پیامبرصلی الله علیه وآله مبعوث شد، روز غدیر خم که امیرالمؤمنین علیه السلام منصوب شد.[۲۹]
فریب ابلیس در خطبه غدیر[۳۰]
پیامبرصلی الله علیه وآله در خطبه غدیر و در حاشیه شناخت ائمه ضلال به عموم مردم متذکر شدند که از خود مطمئن نباشید و از هوای نفس و فریب شیطان در حذر باشید، و بدانید که اگر من از دنیا رفتم یا کشته شدم این احتمال وجود دارد که نه تنها گمراه شوید بلکه عقبگرد کنید و به جاهلیت برگردید.
ناامیدی ابلیس و شیاطین در غدیر[۳۱]
از جمله آیاتی که در غدیر بر پیامبرصلی الله علیه وآله نازل شده این آیه است:
الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا ۚ [۳۲]: «امروز [با نصبِ علی بن ابی طالب به ولایت، امامت، حکومت و فرمانروایی بر امت] دینتان را برای شما کامل، و نعمتم را بر شما تمام کردم، و اسلام را برایتان به عنوان دین پسندیدم.»
آنچه در اینجا قابل ذکر است اینکه یأس و ناامیدی دشمنان اسلام که در آیه آمده تا آنجا پیش رفت که ابلیس و شیاطین - که پایهگذاران کفر و نفاق در جهانند - اهمیت و ارزش اعلان چنین ولایتی در غدیر را دریافتند، و در بین خود از این شکست فریاد برآوردند.
اصحاب ابلیس به او گفتند: این امت مورد رحمت قرار گرفتند و از گمراهی محفوظ شدند و دیگر نه ما را و نه تو را بر آنان راهی نیست، چرا که امام و پناه خود بعد از پیامبرشان را شناختند.[۳۳]
ابلیس هم به آنان گفت: این پیامبر کاری کرد که اگر به نتیجه برسد هرگز معصیت خداوند انجام نخواهد گرفت.[۳۴] این گونه که او سخن گفت برنامه مستحکمی را پیشبینی کرد که هر کدام از جانشینانش از دنیا برود دیگری جای او را خواهد گرفت.[۳۵]
میبینیم که ابلیس و شیاطین که انواع راههای گمراهی مردم را تجربه کردهاند، چگونه از اهمیت برنامه پیامبرصلی الله علیه وآله آگاهند و در صورت اجرای آن خود را شکست خورده مییابند.
و لذا ابلیس به یارانش گفت: اصحاب پیامبر به من وعده دادهاند که به هیچیک از گفتههای او اقرار نکنند و آنان هرگز این پیمان خود را نمیشکنند.[۳۶]
در نگاهی دیگر آن قدر مردم را وسوسه میکند و به سوی ضلالت سوق میدهد که بعد از غصب خلافت توسط سقیفه به یارانش میگوید: چگونه دیدید مرا هنگامی که کاری کردم تا امر خدا و پیامبر را درباره اطاعت علی بن ابی طالب کنار گذاردند![۳۷]
این گفتههای شیطان و اقدامات او حاکی از آن است که شأنیت و اقتضای آن برنامه الهی یأس همه دشمنان اسلام بوده است، ولی اگر مانعی بر سر راه آن ایجاد شود طبیعی است که آن یأسهای دشمنان به امید تبدیل خواهد شد.
وحشت شیاطین در غدیر[۳۸]
ابلیس و دار و دسته اش - این دشمنان سختکوش انسان - ‹‹غدیر›› را هولناکترین مقطع برای خود به حساب آوردند. آنان واهمه داشتند که پس از غدیر، راه گمراهیِ انسانها بسته شود. به همین جهت در آن روز، بسیار محزون بودند و فریادشان بلند بود.
ولی شیاطین انسی به فریاد ابلیس و گروهش رسیدند و در همان غدیر وعدههایی به او دادند و نقشههایی کشیدند و توطئههایی نمودند که آن حزن و اندوه و فریادهای شیطان یکباره تبدیل به خوشحالی و سرور گردید.
هنگامی که پس از رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله اجرای دقیق آن نقشهها را در سقیفه دیدند سر از پا نمیشناختند، و ابلیس (بزرگِ شیاطین) در آن روز تاجگذاری کرد و دستور شادی و سرور رسمی به گروهش داد.
از سوی دیگر افشای عکس العملها و اقدامات شیاطین ابلیسی و شیاطین انسی، از مهمترین بخشهای موضوع غدیر بهشمار میآید، زیرا در سایه آن به آسانی میتوان دریافت که آنچه پس از رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله به وقوع پیوست و آن طور که مردم زحماتِ یک عمر آن حضرت و آن خطابه عظیم در غدیر را نادیده گرفته و به فراموشی سپردند، هرگز بدون پایهریزی و برنامههای قبلی انجام نگرفته بود و شیاطین و منافقین آخرین تلاشهای خود را در این زمینه انجام داده بودند.
در غدیر، هم ابلیس و گروهش عزا گرفته بودند، و هم منافقین در هاله ای از یأس و ناامیدی به سر میبردند، و توطئههای خود را نقش بر آب میدیدند.
هم شیطان و شیاطینش در فکر راهی تازه برای گمراهی امت و به جهنم کشاندن مسلمین بودند، و هم کافرانِ به ظاهر مسلمان چاره ای برای بازگشت و عقبگرد به دوران جاهلیت واحیای دوباره کفر و شرک و الحاد جستجو میکردند.
آنچه در این قسمت از تاریخ تکان دهنده است اینکه در غدیر، شیاطین دل به منافقین بسته بودند و چشم به دست آنان و نقشههایشان داشتند و خود را از هر جهت مستأصل میدیدند.
این منافقانِ مشرک و کافر بودند که روی شیطان و شیطانیان را سفید کردند، و به فرزندان خَلَف خود که دستِ کمی از آنها نداشتند درسِ مقابله با وحی و نبوت و دستگاه الهی را دادند، و چنان نقشه ای پیاده کردند که نه فقط خود به مقاصد شوم شان رسیدند، بلکه تا آخر روزگار اکثریتی از مسلمین را از راه و صراط مستقیم دوازده جانشین بر حقِّ پیامبرشان منحرف کردند و چهره خلافت اسلامی را هم نزد جهانیان مشوَّه ساختند.
پس از اتمام خطبه غدیر و بیعت همگانی با امیرالمؤمنین علیه السلام و با شکست چندین توطئه منافقین، اکنون جا دارد سری به پشت پرده غدیر بزنیم و نیم نگاهی داشته باشیم به آنجا که جز پیامبر و علی علیهما السلام ندیدند. شیاطین و در رأس آنان ابلیس ایام غدیر را در غوغایی به سر میبردند و خوب میفهمیدند که در آن موقعیت عظیم چه راه هدایت و نجاتی برای بنی آدم تا آخرین روز دنیا پیشبینی شده است.
آنان پیش از همه در غدیر حاضر شده بودند و نتایج این مراسم عظیم را بررسی میکردند، و از سوی دیگر عکس العمل گروههای مردم را زیر نظر داشتند؛ در واقع آینده بلند مدتی را میدیدند که در آن زیباترین گونه هدایت انسان پیشبینی شده بود.
این بود که آن روز را هولناکترین مقطع برای خود به حساب آوردند که اگر فرامین آن روز به مرحله عمل م یرسید همه راههای انحراف تا ابد بر انسانها بسته میشد. این را بزرگ شیاطین یعنی ابلیس - که از روز اول کمر به گمراهی مردم بسته بود - بهتر از اصحابش میفهمید.
همین که پیامبرصلی الله علیه وآله بر فراز منبر امیرالمؤمنین علیه السلام را بر سر دست بلند کرد و فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِیٌّ مَولاهُ … »› ابلیس فریادی کشید و همه لشکریانش را فراخواند. با این فریاد، همه شیاطین در هر جا که بودند نزد او جمع شدند و گفتند: ای آقای ما و ای مولای ما! این چه فریادی بود؟! چه چیزی تو را این گونه به وحشت انداخته است؟! ما تاکنون فریادی وحشتناک تر از این از تو نشنیده بودیم.
ابلیس گفت: ‹‹این پیامبر کاری کرد که اگر به نتیجه برسد هرگز خدا معصیت نخواهد شد››! شیاطین که سابقه ماجرای حضرت آدم علیه السلام را به خاطر داشتند گفتند: ای آقای ما، تو همان کسی هستی که آدم را گمراه کردی! ولی گویا از این پس این امت رحمت شده محفوظ از گناه خواهند بود، و دیگر تو و ما را بر اینان راهی نیست؛ چرا که امام و پناه خود بعد از پیامبرشان به آنان شناسانده شد.
ابلیس گفت: ‹‹وای بر شما، امروز شما مانند روز عیسی است! به خدا قسم مردم را درباره علی گمراه خواهم کرد››!
با اینکه ابلیس پاسخ اصحابش را داد ولی آنان خاک بر سر ریختند و به جزع و فزع افتادند. ابلیس به آنان گفت: شما را چه شده است؟ آنان گفتند: این چه اتفاقی بود که رخ داد؟! ما گمان میکردیم وقتی محمد از دنیا برود اصحاب او متفرق میشوند، ولی میبینیم که امر وصایت را برای افراد معینی بعد از خود قرار داد. به خدا قسم، تو به ما این گونه نگفته بودی. تو خبر داده بودی که وقتی این پیامبر از دنیا برود اصحاب او متفرق میشوند؛ ولی این برنامه یک مسئله مستحکم شد که هر کدام از جانشینانش از دنیا برود دیگری به جای او قرار میگیرد. امروز این مرد پیمانی را بست که هیچ انسانی تا روز قیامت نمیتواند آن را بشکند!
ابلیس در پاسخ آنان گفت:‹‹هرگز چنین نیست! خیالتان راحت باشد! اصحاب او به پیمانی که از آنان گرفت وفا نمیکنند. آنان که همراه او هستند در این باره به من وعدههایی دادهاند که به چیزی از آنچه گفت اقرار نکنند، و میدانم که هرگز در وعده ای که به من دادهاند تخلف نمیکنند››. با اعلام این مطلب لشکر شیطان متفرق شدند.
اینجا بود که آیه ۲۰ سوره سبأ نازل شد:
وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ : «و همانا ابلیس، پندارش را [که گفته بود: نسل آدم را گمراه می کنم] درباره آنان تحقق یافت که همه جز گروهی از مؤمنان از او پیروی کردند.»
با نزول این آیه بار دیگر ابلیس فریادی زد، و آنان بازگشتند و گفتند: ای آقای ما، این فریاد دوم چه بود؟! او گفت: وای بر شما، به خدا قسم خداوند سخن مرا در آیهای از قرآن نقل کرد و این آیه را نازل کرد وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ بعد از این خبر باز هم شیاطین متفرق شدند.
ابلیس به دقت ناظر حرکات منافقین بود. وقتی با منصوب شدن امیرالمؤمنین علیه السلام گروهی از آنان گفتند: ‹‹از روی هوای نفس سخن میگوید››، و نیز عمر به ابوبکر گفت: ‹‹آیا چشمانش را نمیبینی که در سرش مانند دیوانگان میچرخد››، ابلیس از خوشحالی فریاد دیگری زد و بار دیگر دار و دسته اش را جمع کرد و به آنان گفت: ‹‹میدانید که من قبلاً گمراه کننده آدم بودهام››؟ گفتند: آری. گفت: ‹‹آدم پیمان را شکست ولی به خدا کافر نشد، اما اینان هم پیمان را شکستند و هم به پیامبر کافر شدند››!
ابلیس که از نقل سخن خود در آیه ای از قرآن کریم خرسند بود، با شنیدن إِلَّا فَرِيقًا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ سخت برآشفت. پس سرش را به سوی آسمان بلند کرد و خطاب به خداوند گفت: ‹‹قسم به عزت و جلالت، این گروه مؤمن را هم به بقیه ملحق خواهم کرد››!
در اینجا آیه ۴۲ سوره حجر نازل شد و پیامبرصلی الله علیه وآله که شاهد گفتگوی ابلیس با لشکریانش بود، این آیه را خطاب به ابلیس تلاوت فرمود: إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ ۚ :
«[ولی آگاه باش که] یقیناً تو را بر بندگانم هیچ تسلّطی نیست، و کافی است که پروردگارت نگهبان و کارساز [آنان] باشد.»
پس از این ماجراها دار و دسته ابلیس متفرق شدند، اما او بار دیگر فریادی زد و آنان بازگشتند و گفتند: ای آقای ما، این فریاد سوم چه بود؟! او گفت: ‹‹به خدا قسم، به خاطر اصحاب علی!›› آنگاه ابلیس در حضور شیاطین خطاب به خداوند گفت:‹‹یا رب، قسم به عزت و جلالت، چنان معاصی و گناهان را برای آنان زیبا جلوه دهم که مرتکب آن شوند، و این گونه آنان را نزد تو مبغوض نمایم››.
ابلیس که همچنان در منظر پیامبرصلی الله علیه وآله قرار داشت، و رفتار او زیر نگاههای پیامبرصلی الله علیه وآله بود، برای آنکه مردم او را دیده و سخن او را شنیده باشند به صورت پیرمردی نزد پیامبرصلی الله علیه وآله آمد و به طعنه گفت: ‹‹ای محمد، چقدر کم هستند آنان که با تو بر سر آنچه درباره پسر عمویت گفتی بیعت میکنند››! و این اشاره ای بود به آنچه بسیاری از آن جمعیت در دل داشتند و از اظهار آن خودداری میکردند.[۳۹]
منبع
دانشنامه غدیر، جلد۱۳، صفحه۴۰۳.
پانویس
- ↑ اسرار غدیر، ص ۷۲.
- ↑ کتاب سلیم، ح ۵۷۹؛ روضه کافی، ص ۳۴۳، ح ۵۴۱.
- ↑ اسرار غدیر، ص ۷۱.
- ↑ بحار الانوار، ج ۳۷، ص۱۶۴- ۱۶۵.
- ↑ اسرار غدیر، ص ۲۹۸؛ چهارده قرن با غدیر، ص ۱۱۲.
- ↑ بحار الانوار، ج ۳۹، ص۱۶۲ ح ۱.
- ↑ واقعه قرآنی غدیر، ص ۳۱.
- ↑ علل الشرائع، ص۱۴۲؛ بحار الانوار، ج ۱۸، ص ۸۸ و ج ۲۷، ص ۱۵۱ و ج ۳۹، ص ۱۷۴ و ج ۶۰، ص ۲۳۶؛ مستدرک الوسائل، ج ۲، ص ۳۹.
- ↑ سخنرانی استثنائی غدیر، ص ۲۴۵.
- ↑ عوالم العلوم، ج ۳ / ۱۵، ص۱۴۱، ۱۲۵ ،۳۰۳؛ بحار الانوار، ج ۲۸، ص ۲۵۶ ح ۴۰ و ج ۳۱، ص ۶۳۷ ح ۱۴۷ و ج ۳۷، ص۱۱۹، ۱۳۵، ۱۶۸ و ج ۶۳، ص ۲۵۶.
- ↑ روضه کافی، ص۳۴۴، ح۵۴۲.
- ↑ اسرار غدیر، ص۷۰؛ روضه کافی، ص ۳۴۴، ح ۵۴۲.
- ↑ غدیر در قرآن، ج ۲، ص۲۴۹- ۲۵۰ و ۲۳۶-۲۳۷.
- ↑ اسرار غدیر، ص۱۵۰، بخش ۶.
- ↑ اسراء / ۶۴.
- ↑ بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۲۵۱.
- ↑ بحار الانوار، ج ۱۸، ص ۸۸.
- ↑ بحار الانوار، ج ۳۹، ص ۱۷۸، ح ۲۱.
- ↑ وسائل الشیعة، ج ۲۰، ص ۳۱۲.
- ↑ وسائل الشیعة: ج ۲۰ ص ۱۱۳.
- ↑ بحار الانوار، ج ۲۷، ص ۱۴۷ ح ۷.
- ↑ غدیر در قرآن، ج ۲، ص ۳۵، ۱۳۵؛ واقعه قرآنی غدیر، ص ۹۲.
- ↑ کتاب سلیم، ص۱۶۴- ۱۶۵
- ↑ غدیر در قرآن، ج ۳، ص ۳۰۹- ۳۱۱.
- ↑ انعام / ۱۱۲.
- ↑ سبأ / ۲۰.
- ↑ حجر / ۴۲.
- ↑ اسرار غدیر، ص ۶۹.
- ↑ بحار الانوار، ج ۳۷، ص ۱۲۱.
- ↑ اسرار غدیر، ص۲۱۶.
- ↑ غدیر در قرآن، ج ۱، ص۳۴۷.
- ↑ مائده / ۳.
- ↑ کتاب سلیم، ص ۵۷۹؛ الکافی (روضه)،ج ۸، ص ۳۴۳، ح ۵۴۱.
- ↑ الکافی (روضه): ج ۸ ص ۳۴۴ ح ۵۴۲.
- ↑ بحار الانوار، ج ۳۷، ص۱۲۰، ۱۶۸؛ عوالم العلوم، ج ۳ / ۱۵، ص ۱۲۵، ۱۳۵
- ↑ بحار الانوار، ج ۳۷، ص۱۲۰، ۱۶۸؛ عوالم العلوم، ج ۳ / ۱۵، ص۱۲۵، ۱۳۵.
- ↑ الکافی (روضه)، ج ۸، ص ۳۴۳، ح ۵۴۱؛ کتاب سلیم، ص ۵۷۹.
- ↑ اسرار غدیر، ص ۶۸؛ واقعه قرآنی غدیر، ص ۱۳۱؛ اسرار غدیر، ص۷۰.
- ↑ کتاب سلیم، ص۱۴۵؛ الکافی، ج۸، ص۳۴۵؛ تفسیر القمی، ج۲، ص ۲۰۱؛ تأویل الآیات، ج ۲، ص۴۷۳- ۴۷۴، ح ۶ ۵؛ تفسیر العیاشی، ج۲، ص۳۰۱ ح ۱۱۱؛ الاقبال، ج۲، ص ۲۴۹؛ شرح الاخبار، ج۲، ص۲۳۶؛ مدینة المعاجز،ج ۲ ص۲۴۳؛ بحار الانوار، ج ۲۸، ص۲۵۶، ح۴۰ و ج۳۱، ص۶۳۷، ح ۱۴۷ و ج ۳۷، ص۱۶۴-۱۶۸، ۱۱۹-۱۳۵ و ج ۶۳، ص ۲۵۶؛ عوالم العلوم، ج ۳ / ۱۵، ص۱۲۵، ۱۳۵، ۱۴۱، ۳۰۳.