احمد بن حنبل: تفاوت میان نسخهها
(ابرابزار) |
(←جایگاه علمی: ابرابزار) |
||
(۷ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
احمد بن حنبل ناقل احادیث بسیاری درباره فضایل امام علی علیه السلام است. وی حدیث غدیر و احادیث دیگری مانند حدیث منزلت را نقل کرده و امام علی علیه السلام را در فضیلت بیهمتا دانسته است.<ref>ابن حنبل، فضائل الصحابه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۶۱۰–۶۱۷</ref> گفته شده که او ۳۰ هزار حدیث درباره فضایل امام علی علیه السلام حفظ کرده بود.<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۲۷ق، ج۱۰۴، ص۸۷</ref> | احمد بن حنبل ناقل احادیث بسیاری درباره فضایل امام علی علیه السلام است. وی حدیث غدیر و احادیث دیگری مانند حدیث منزلت را نقل کرده و امام علی علیه السلام را در فضیلت بیهمتا دانسته است.<ref>ابن حنبل، فضائل الصحابه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۶۱۰–۶۱۷</ref> گفته شده که او ۳۰ هزار حدیث درباره فضایل امام علی علیه السلام حفظ کرده بود.<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۲۷ق، ج۱۰۴، ص۸۷</ref> | ||
{{کادر}} | |||
* '''ابن حبان''' درباره احمد بن حنبل چنین میگوید: «او حافظ، دقیق، فقیه و پایبند به ورع پنهان و عبادت مداوم بود. خداوند متعال به وسیله او امت محمد(ص) را یاری رساند، زیرا در جریان محنت ثابتقدم ماند و جان خود را در راه خدا فدا کرد. او تا مرز شلاق خوردن برای قتل پیش رفت، اما خداوند او را از کفر حفظ کرد و او را به عنوان الگویی برای پیروی و پناهگاهی برای مردم قرار داد.» | |||
* '''ابو نعیم اصفهانی''' نیز مینویسد: «او امام بزرگوار و پیشوای برجسته، ابوعبدالله احمد بن حنبل بود. کسی که به پیروی از سنت پایبند بود و به هدایت دست یافت. او عالم زاهدان و نقاد حدیث بود. در محنت صبور و در نعمت شاکر بود. برای علم و بردباری ارزش قائل بود و همواره در فهم و تفکر کوشا بود.»<ref>حلیة الأولیاء ٩ / ١٦١</ref> | |||
* '''ابن ماکولا''' درباره او میگوید: «احمد بن حنبل امام در نقل حدیث، نمونهای در زهد و ورع، و آگاهترین مردم به مذاهب صحابه و تابعین بود. اصالتاً اهل مرو بود، اما مادرش او را به بغداد آورد و در همانجا به دنیا آورد. او از بزرگان بسیاری مانند ابن عیینه، ابن علیه، هشیم بن بشیر و بسیاری دیگر از کوفیان، بصریان، حرمین، یمن، شام و جزیره حدیث شنید.» | |||
* '''نووی''' نیز درباره احمد بن حنبل چنین گفته است: «او امامی برجسته بود که بر امامت، جلالت، ورع، زهد، حافظه قوی، علم فراوان و بزرگیاش اتفاق نظر وجود دارد.» | |||
* '''قتیبه''' او را «امام دنیا» نامیده است. | |||
* '''هیثم بن جمیل''' گفته است: «اگر این جوان (احمد بن حنبل) زنده بماند، حجتی بر اهل زمان خود خواهد شد.» | |||
* '''ابن مدینی''' نیز گفته است: «در میان اصحاب ما کسی حافظتر از احمد بن حنبل نیست.» | |||
* '''عمرو بن احمد الناقد''' نیز اظهار داشته: «اگر احمد با من درباره حدیثی موافق باشد، اهمیتی نمیدهم چه کسی مخالف باشد.»<ref>نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار، جلد: 19 صفحه: 65</ref> | |||
{{پایان}} | |||
== تألیفات == | == تألیفات == | ||
خط ۹۱: | خط ۱۰۱: | ||
== روایت حدیث غدیر<ref>چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): ص ۲۲۳.</ref> == | == روایت حدیث غدیر<ref>چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): ص ۲۲۳.</ref> == | ||
یکی از علما و بزرگان [[اهل سنت]] که [[حدیث غدیر]] را نقل کرده احمد بن حنبل است. احمد بن حنبل در ۲ مورد از مسندش و در ۱۰ مورد از کتاب دیگرش «[[مناقب علی بن ابی طالب علیه السلام (کتاب)|مناقب علی بن ابی طالب علیه السلام]]» به طرق متعدد حدیث غدیر را در ماجرای [[غدیر]] و در ماجرای [[رحبه کوفه]] آورده است. | یکی از علما و بزرگان [[اهل سنت]] که [[حدیث غدیر]] را نقل کرده احمد بن حنبل است. احمد بن حنبل در ۲ مورد از مسندش و در ۱۰ مورد از کتاب دیگرش «[[مناقب علی بن ابی طالب علیه السلام (کتاب)|مناقب علی بن ابی طالب علیه السلام]]» به طرق متعدد حدیث غدیر را در ماجرای [[غدیر]] و در ماجرای [[رحبه کوفه]] آورده است. | ||
'''حَدَّثَنَا عَبْدُ اللهِ،''' حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ حَكِيمٍ الْأَوْدِيُّ، أَخْبَرَنَا شَرِيكٌ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ وَهْبٍ، وَعَنْ زَيْدِ بْنِ يُثَيْعٍ، قَالا: نَشَدَ عَلِيٌّ النَّاسَ فِي الرَّحَبَةِ: مَنْ سَمِعَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ إِلا قَامَ، قَالَ: فَقَامَ مِنْ قِبَلِ سَعِيدٍ سِتَّةٌ، وَمِنْ قِبَلِ زَيْدٍ سِتَّةٌ، فَشَهِدُوا أَنَّهُمْ سَمِعُوا رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ لِعَلِيٍّ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ: " أَلَيْسَ اللهُ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ؟ " قَالُوا: بَلَى قَالَ: " اللهُمَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ، اللهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ " | |||
سعید بن وهب و زید بن یثبع روایت می کنند که حضرت علی (علیه السلام) در رحبة مردم را قسم داد به اینکه هرکس فرمایش رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را در غدیر خم شنیده است، بپاخیزد. پس از جانب سعید بن وهب شش نفر و از جانب زید بن یثبع نیز شش نفر برخاستند و شهادت دادند که از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) شنیدهاند که در مورد علی (علیه السلام) در روز غدیر خم فرمود: آیا خداوند بر مؤمنین اولی نیست؟ گفتند: بلی. فرمود: خدایا، هرکس که من مولای او هستم علی نیز مولای اوست. خداوندا دوست بدار کسی که او را دوست میدارد و دشمن بدار کسی را که با او دشمنی کند<ref>مسند الإمام أحمد بن حنبل ج2 ص262</ref>. | |||
'''حَدَّثَنَا عَفَّانُ'''، حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ زَيْدٍ، عَنْ عَدِيِّ بْنِ ثَابِتٍ، عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ، قَالَ: كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي سَفَرٍ، فَنَزَلْنَا بِغَدِيرِ خُمٍّ، فَنُودِيَ فِينَا: الصَّلَاةُ جَامِعَةٌ، وَكُسِحَ لِرَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تَحْتَ شَجَرَتَيْنِ، فَصَلَّى الظُّهْرَ، وَأَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ، فَقَالَ: " أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنِّي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟ " قَالُوا: بَلَى، قَالَ: " أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنِّي أَوْلَى بِكُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ نَفْسِهِ؟ " قَالُوا: بَلَى، قَالَ: فَأَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ، فَقَالَ: " مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ، فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ، اللهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ " قَالَ: فَلَقِيَهُ عُمَرُ بَعْدَ ذَلِكَ، فَقَالَ: " لَهُ هَنِيئًا يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ، أَصْبَحْتَ وَأَمْسَيْتَ مَوْلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ، وَمُؤْمِنَةٍ " | |||
از براء بن عازب نقل شده است که: ما با پیامبر (صلی الله علیه وآله) بودیم. در غدیر خم فرود آمدیم. ندای نماز جماعت داده شد. برای پیامبر (صلی الله علیه و آله) جائی در زیر دو درخت تهیه شد، آن حضرت نماز ظهر گزارد و پس از آن دست علی (علیه السلام) را گرفت و فرمود: آیا نمی دانید که من به مؤمنان از خودشان اولی هستم؟ گفتند: بلی، آنگاه دست علی (علیه السلام) را گرفت و فرمود: هرکس من مولای او هستم علی مولای او است. خداوندا دوست بدار کسی که او را دوست می دارد و دشمن بدار آن کس که او را دشمن می دارد. پس از آن عمر بن خطاب، علی (علیه السلام) را ملاقات کرد و به او گفت: گوارا باد بر تو ای فرزند ابوطالب که مولای هر مرد مؤمن و زن مؤمنهای شدی<ref>مسند الإمام أحمد بن حنبل ج30 ص430</ref>. | |||
'''أخرج إمام''' الحنابلة أحمد بن حنبل عن يحيي بن آدم عن حنش بن الحارث بن لقيط النخعي الأشجعي عن رياح (بالمثناة) بن الحارث [1] قال: جاء رهط إلى علي بالرحبة فقالوا: السلام عليك يا مولانا ؟ قال: وكيف أكون مولاكم وأنتم عرب ؟ قالوا: سمعنا رسول الله (صلى الله عليه وسلم) يقول يوم غدير خم: من كنت مولاه فعلي مولاه . | |||
احمد بن حنبل آورده است که چند تن از انصار از جمله ابو ایوب انصاری در رحبه (کوفه) نزد علی علیه السلام آمدند و هنگام سخن گفتن او را مولی خطاب کردند. علی علیه السلام فرمود چرا به من مولی میگویید شما عربید و من مولای شما چگونه توانم بود؟ گفتند: ما در روز غدیر خم حضور داشتیم و شنیدیم که رسول الله ترا مولای ما خواند از این رو بر خود لازم میبینیم ترا مولی خطاب کنیم<ref>الغدير، العلامة الأميني، جلد : 1 صفحه : 188</ref>. | |||
== پانویس == | == پانویس == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ مارس ۲۰۲۵، ساعت ۱۴:۵۱
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | ابوعبدالله احمد بن محمد بن حنبل بن هلال شیبانی |
سرشناسی | امام حنبل_پیشوای حنبلی |
تولد | ۱۶۴قمری |
وفات | ۲۴۱قمری |
محل دفن | بغداد، مقبرة باب حرب |
اطلاعات علمی | |
استادان | محمدبن ادریس شافعی، هشیم بن بشیر، سفیان بن عیینه |
شاگردان | محمد بن اسماعیل بخاری و مسلم بن حجاج نیشابوری |
تالیفات | مسند احمد، فضائل الصحابه، فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام. |
تحصیلات | کوفه، بصره، مکه، مدینه، یمن، شام، جزیره، ایران، مغرب |
مذهب | اهل سنت، پیشوای مذهب حنبلی |
اطلاعات فرهنگی | |
زمینه فعالیت | محدث |
احمد بن حنبل، ابوعبدالله احمد بن محمد بن حنبل بن هلال شیبانی (۱۶۴–۲۴۱ق) یکی از برجستهترین فقهای اهل سنت[۱] و از پیشوایان مذهب فقهی این مکتب است که مذهب حنبلی به او منسوب است. وی در بغداد متولد شد و از همان جوانی به تحصیل علوم دینی پرداخت. احمد بن حنبل به دلیل تأکید بر ظاهر احادیث و اقوال صحابه، نقش مهمی در شکلگیری اندیشه اصحاب حدیث ایفا کرد.
زندگینامه
احمد بن حنبل در سال ۱۶۴ق در بغداد متولد شد. خانواده او پیش از تولدش در ایران زندگی میکردند و مادرش هنگام بارداری از مرو به بغداد مهاجرت کرد[۲]. پدر احمد که والی سرخس بود، در کودکی او درگذشت و تربیت وی بر عهده مادرش قرار گرفت. احمد دو پسر به نامهای صالح و عبدالله داشت[۳] که هر دو از شخصیتهای علمی زمان خود بودند.
احمد بن حنبل در سال ۲۴۱ق در بغداد درگذشت[۴]. تشییع جنازه باشکوه او با حضور صدها هزار نفر برگزار شد[۵]. قبر او در بغداد مورد توجه مسلمانان بود، اما گفته شده که امروز اثری از آن باقی نمانده است.
جایگاه علمی
احمد بن حنبل از شاگردان برجسته محمد بن ادریس شافعی بود و تأثیر زیادی از او پذیرفت[۶]. وی همچنین نزد استادانی چون هشیم بن بشیر، سفیان بن عیینه، و یحیی القطان علمآموزی کرد و گروهی از بزرگان از او روایت کردهاند، از جمله محمد بن اسماعیل بخاری و مسلم بن حجاج نیشابوری.[۷] احمد در علم حدیث مهارت ویژهای داشت[۸] و گفته شده که بیش از یک میلیون حدیث را حفظ کرده بود. کتاب «مسند احمد» که شامل دهها هزار حدیث است، یکی از آثار برجسته اوست.
فقه احمد بن حنبل مبتنی بر ظاهرگرایی بود؛ او به ظاهر آیات قرآن و احادیث عمل میکرد و با تأویل مخالف بود[۹]. برخلاف دیگر مذاهب فقهی، او به روایات ضعیف نیز عمل میکرد. گرایش او به تعبدگرایی باعث شد که مذهب حنبلی بیش از دیگر مذاهب اهل سنت به ظاهر احادیث توجه داشته باشد[۱۰].
یکی از مهمترین وقایع زندگی احمد بن حنبل، مخالفت او با نظریه مخلوق بودن قرآن بود[۱۱]. این مخالفت موجب زندانی شدن و شکنجه او در دوره معتصم عباسی شد. با این حال، ایستادگی او در برابر این عقیده، شهرت بسیاری برایش به ارمغان آورد و باعث شد که به عنوان رهبر جریان مقابله با محنت شناخته شود[۱۲].
احمد بن حنبل ناقل احادیث بسیاری درباره فضایل امام علی علیه السلام است. وی حدیث غدیر و احادیث دیگری مانند حدیث منزلت را نقل کرده و امام علی علیه السلام را در فضیلت بیهمتا دانسته است.[۱۳] گفته شده که او ۳۰ هزار حدیث درباره فضایل امام علی علیه السلام حفظ کرده بود.[۱۴]
- ابن حبان درباره احمد بن حنبل چنین میگوید: «او حافظ، دقیق، فقیه و پایبند به ورع پنهان و عبادت مداوم بود. خداوند متعال به وسیله او امت محمد(ص) را یاری رساند، زیرا در جریان محنت ثابتقدم ماند و جان خود را در راه خدا فدا کرد. او تا مرز شلاق خوردن برای قتل پیش رفت، اما خداوند او را از کفر حفظ کرد و او را به عنوان الگویی برای پیروی و پناهگاهی برای مردم قرار داد.»
- ابو نعیم اصفهانی نیز مینویسد: «او امام بزرگوار و پیشوای برجسته، ابوعبدالله احمد بن حنبل بود. کسی که به پیروی از سنت پایبند بود و به هدایت دست یافت. او عالم زاهدان و نقاد حدیث بود. در محنت صبور و در نعمت شاکر بود. برای علم و بردباری ارزش قائل بود و همواره در فهم و تفکر کوشا بود.»[۱۵]
- ابن ماکولا درباره او میگوید: «احمد بن حنبل امام در نقل حدیث، نمونهای در زهد و ورع، و آگاهترین مردم به مذاهب صحابه و تابعین بود. اصالتاً اهل مرو بود، اما مادرش او را به بغداد آورد و در همانجا به دنیا آورد. او از بزرگان بسیاری مانند ابن عیینه، ابن علیه، هشیم بن بشیر و بسیاری دیگر از کوفیان، بصریان، حرمین، یمن، شام و جزیره حدیث شنید.»
- نووی نیز درباره احمد بن حنبل چنین گفته است: «او امامی برجسته بود که بر امامت، جلالت، ورع، زهد، حافظه قوی، علم فراوان و بزرگیاش اتفاق نظر وجود دارد.»
- قتیبه او را «امام دنیا» نامیده است.
- هیثم بن جمیل گفته است: «اگر این جوان (احمد بن حنبل) زنده بماند، حجتی بر اهل زمان خود خواهد شد.»
- ابن مدینی نیز گفته است: «در میان اصحاب ما کسی حافظتر از احمد بن حنبل نیست.»
- عمرو بن احمد الناقد نیز اظهار داشته: «اگر احمد با من درباره حدیثی موافق باشد، اهمیتی نمیدهم چه کسی مخالف باشد.»[۱۶]
تألیفات
از مهمترین آثار احمد بن حنبل میتوان به موارد زیر اشاره کرد[۱۷]:
- مسند احمد: مجموعهای شامل هزاران حدیث.
- فضائل الصحابه: کتابی درباره فضایل صحابه.
- فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام: اثری درباره فضایل امام علی علیه السلام.
- کتابهایی مانند «الزهد»، «التفسیر»، «الناسخ والمنسوخ» نیز به او منسوب هستند.
روایت حدیث غدیر[۱۸]
یکی از علما و بزرگان اهل سنت که حدیث غدیر را نقل کرده احمد بن حنبل است. احمد بن حنبل در ۲ مورد از مسندش و در ۱۰ مورد از کتاب دیگرش «مناقب علی بن ابی طالب علیه السلام» به طرق متعدد حدیث غدیر را در ماجرای غدیر و در ماجرای رحبه کوفه آورده است.
حَدَّثَنَا عَبْدُ اللهِ، حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ حَكِيمٍ الْأَوْدِيُّ، أَخْبَرَنَا شَرِيكٌ، عَنْ أَبِي إِسْحَاقَ، عَنْ سَعِيدِ بْنِ وَهْبٍ، وَعَنْ زَيْدِ بْنِ يُثَيْعٍ، قَالا: نَشَدَ عَلِيٌّ النَّاسَ فِي الرَّحَبَةِ: مَنْ سَمِعَ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ إِلا قَامَ، قَالَ: فَقَامَ مِنْ قِبَلِ سَعِيدٍ سِتَّةٌ، وَمِنْ قِبَلِ زَيْدٍ سِتَّةٌ، فَشَهِدُوا أَنَّهُمْ سَمِعُوا رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ لِعَلِيٍّ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ: " أَلَيْسَ اللهُ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ؟ " قَالُوا: بَلَى قَالَ: " اللهُمَّ مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ، فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ، اللهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ "
سعید بن وهب و زید بن یثبع روایت می کنند که حضرت علی (علیه السلام) در رحبة مردم را قسم داد به اینکه هرکس فرمایش رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را در غدیر خم شنیده است، بپاخیزد. پس از جانب سعید بن وهب شش نفر و از جانب زید بن یثبع نیز شش نفر برخاستند و شهادت دادند که از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) شنیدهاند که در مورد علی (علیه السلام) در روز غدیر خم فرمود: آیا خداوند بر مؤمنین اولی نیست؟ گفتند: بلی. فرمود: خدایا، هرکس که من مولای او هستم علی نیز مولای اوست. خداوندا دوست بدار کسی که او را دوست میدارد و دشمن بدار کسی را که با او دشمنی کند[۱۹].
حَدَّثَنَا عَفَّانُ، حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، أَخْبَرَنَا عَلِيُّ بْنُ زَيْدٍ، عَنْ عَدِيِّ بْنِ ثَابِتٍ، عَنِ الْبَرَاءِ بْنِ عَازِبٍ، قَالَ: كُنَّا مَعَ رَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي سَفَرٍ، فَنَزَلْنَا بِغَدِيرِ خُمٍّ، فَنُودِيَ فِينَا: الصَّلَاةُ جَامِعَةٌ، وَكُسِحَ لِرَسُولِ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ تَحْتَ شَجَرَتَيْنِ، فَصَلَّى الظُّهْرَ، وَأَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ رَضِيَ اللهُ عَنْهُ، فَقَالَ: " أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنِّي أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟ " قَالُوا: بَلَى، قَالَ: " أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنِّي أَوْلَى بِكُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ نَفْسِهِ؟ " قَالُوا: بَلَى، قَالَ: فَأَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ، فَقَالَ: " مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ، فَعَلِيٌّ مَوْلَاهُ، اللهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ " قَالَ: فَلَقِيَهُ عُمَرُ بَعْدَ ذَلِكَ، فَقَالَ: " لَهُ هَنِيئًا يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ، أَصْبَحْتَ وَأَمْسَيْتَ مَوْلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ، وَمُؤْمِنَةٍ "
از براء بن عازب نقل شده است که: ما با پیامبر (صلی الله علیه وآله) بودیم. در غدیر خم فرود آمدیم. ندای نماز جماعت داده شد. برای پیامبر (صلی الله علیه و آله) جائی در زیر دو درخت تهیه شد، آن حضرت نماز ظهر گزارد و پس از آن دست علی (علیه السلام) را گرفت و فرمود: آیا نمی دانید که من به مؤمنان از خودشان اولی هستم؟ گفتند: بلی، آنگاه دست علی (علیه السلام) را گرفت و فرمود: هرکس من مولای او هستم علی مولای او است. خداوندا دوست بدار کسی که او را دوست می دارد و دشمن بدار آن کس که او را دشمن می دارد. پس از آن عمر بن خطاب، علی (علیه السلام) را ملاقات کرد و به او گفت: گوارا باد بر تو ای فرزند ابوطالب که مولای هر مرد مؤمن و زن مؤمنهای شدی[۲۰].
أخرج إمام الحنابلة أحمد بن حنبل عن يحيي بن آدم عن حنش بن الحارث بن لقيط النخعي الأشجعي عن رياح (بالمثناة) بن الحارث [1] قال: جاء رهط إلى علي بالرحبة فقالوا: السلام عليك يا مولانا ؟ قال: وكيف أكون مولاكم وأنتم عرب ؟ قالوا: سمعنا رسول الله (صلى الله عليه وسلم) يقول يوم غدير خم: من كنت مولاه فعلي مولاه .
احمد بن حنبل آورده است که چند تن از انصار از جمله ابو ایوب انصاری در رحبه (کوفه) نزد علی علیه السلام آمدند و هنگام سخن گفتن او را مولی خطاب کردند. علی علیه السلام فرمود چرا به من مولی میگویید شما عربید و من مولای شما چگونه توانم بود؟ گفتند: ما در روز غدیر خم حضور داشتیم و شنیدیم که رسول الله ترا مولای ما خواند از این رو بر خود لازم میبینیم ترا مولی خطاب کنیم[۲۱].
پانویس
- ↑ أحمد بن حنبل أکبر من إسحاق وأَفْقَه. قد رأیت الشیوخ، فما رأیتُ أحدًا أکمل منه. اجتمع فیه زُهْدٌ وفضلٌ وفقهٌ وأشیاءٌ کثیرة. تاریخ الاسلام -الذهبی، شمس الدین، جلد: 18 صفحه: 73
- ↑ وخرجت أمه من مرو وهی حامل به، فولدته فی بغداد، فی شهر ربیع الأول سنة أربع وستین ومائة، وقیل: إنه ولد بمرو وحمل إلی بغداد وهو رضیع. وفیات الأعیان، ابن خلکان، جلد: 1 صفحه: 64
- ↑ وکان له ولدان عالمان، وهما صالح وعبد الله، فأما صالح فتقدمت وفاته فی شهر رمضان سنة ست وستین ومائتین، وکان قاضی أصبهان فمات بها، ومولده فی سنة ثلاث ومائتین، وأما عبدالله فإنه بقی إلی سنة تسعین ومائتین، وتوفی یوم الأحد لثمان بقین من جمادی الأولی - وقیل: الآخرة - وله سبع وسبعون سنة، وکنیته أبو عبد الرحمن، وبه کان یکنی الإمام أحمد، رحمهم الله أجمعین. وفیات الأعیان، ابن خلکان، جلد: 1 صفحه: 65
- ↑ توفی ضحوة نهار الجمعة، لاثنتی عشرة لیلة خلت من شهر ربیع الأول، وقیل: بل لثلاث عشرة لیلة بقین من الشهر المذکور، وقیل: من ربیع الآخر، سنة إحدی وأربعین ومائتین ببغداد، ودفن بمقبرة باب حرب، وباب حرب منسوب إلی حرب بن عبدالله، أحد أصحاب أبی جعفر المنصور، وإلی حرب هذا تنسب المحلة المعروفة بالحربیة، وقبر أحمد بن حنبل مشهور بها یزار. وفیات الأعیان، ابن خلکان، جلد: 1 صفحه: 64
- ↑ وحزر من حضر جنازته من الرجال، فکانوا ثمانمائة ألف، ومن النساء ستین ألفا، وقیل: إنه أسلم یوم مات عشرون [1] ألفاً من النصاری والیهود والمجوس. وفیات الأعیان، ابن خلکان، جلد: 1 صفحه: 64
- ↑ وکان من أصحاب الإمام الشافعی - رضی الله تعالی عنهما - وخواصه، ولم یزل مصاحبه إلی أن ارتحل الشافعی إلی مصر، وقال فی حقه: خرجت من بغداد وما خلفت بها أتقی ولا أفقه من ابن حنبل، وفیات الأعیان، ابن خلکان، جلد: 1 صفحه: 64
- ↑ وفیات الأعیان، ابن خلکان، جلد: 1 صفحه: 64
- ↑ وقال أبو بکر الأثرم، عن أبی عُبَیْد: ما رأیت رجلا أعلم بالسنة من أحمد. وقال أحمد بن الحَسَن التِّرْمِذیّ: سمعت الحَسَن بن الربیع یقول: ما شبّهت أحمد بن حنبل إلّا بابن المبارک فی سَمْتِه وهیئته. وقال الطَّبَرانیّ: ثنا محمد بن الحسین الأنماطیّ قال: کنّا فی مجلسٍ فیه یحیی بن مَعِین، وأبو خیثمة، وجماعة، فجعلوا یُثْنُون علی أحمد بن حنبل فقال رجل: لا تُکثِروا بعض هذا. فقال یحیی بن مَعِین: وکَثْرة الثّناء علی أحمد تُسْتَنْکَر؟ لو جلسنا مجالسنا بالثنّاء علیه ما ذکرنا فضائله بکمالها. وقال عبّاس، عن ابن مَعِین: ما رأیت مثل أحمد. وقال أبو جعفر النُّفَیْلیّ: کان أحمد من أعلام الدّین. وقال المَرُّوذیّ: حضرتُ أبا ثوْر سُئِل عن مسألة فقال: قال أبو عبدالله أحمد بن حنبل شیخنا وإمامُنا فیها کذا وکذا. وقال إبراهیم الحربیّ: قال ابن مَعِین: ما رأیتُ أحدًا یُحَدِّثُ للَّه إلا ثلاثة: یَعْلَی بن عُبَیْد، والقَعْنَبیّ، وأحمد بن حنبل. وقال عباس الدوری: سمعت ابن معین یقول: أرادوا أن أکون مثل أحمد، والله لا أکون مثله أبدًا. وقال أبو خَیْثَمَة: ما رأیت مثل أحمد بن حنبل، ولا أشدّ قلْبًا منه. وقال علیّ بن خَشْرَم: سمعت بشْر بن الحارث، وَسُئِلَ عن أحمد بن حنبل فقال: أنا أُسْأل عن أحمد؟ إنّ أحمد أدخل الکیر فخرج ذهبا أحمر تاریخ الاسلام -الذهبی، شمس الدین، جلد: 18 صفحه: 73
- ↑ و مما أجمعوا علیه من إثبات الصفات قولهم: الباری تعالی عالم بعلم، قادر بقدرة، حی بحیاة، شاء بمشیئته، و جمیع هذه الصفات صفات قدیمة أزلیّة قائمة بذاته. و ربما زادوا السمع و البصر کما أثبته الأشعری، و ربما زادوا الیدین، و الوجه: صفات، قدیمة، قائمة بذاته، و قالوا: له ید لا کالأیدی، و وجه لا کالوجوه [1]، و أثبتوا جواز رؤیته من جهة فوق دون سائر الجهات. الملل و النحل، الشهرستانی، محمد بن عبد الکریم، جلد: 1 صفحه: 129
- ↑ وقد نقل نظیر ذلک عن إمام السلفیّین أحمد بن حنبل یقول حنبل بن إسحاق: سألت أحمد بن حنبل: ألم ترو عن النبی (صلی الله علیه وآله وسلم) أنّ اللّه ینزل إلی السماء الدنیا؟ قال أحمد: نؤمن بها ونصدق ولا نرد شیئاً منها إذا کانت الأسانید صحاحاً ـ إلی أن قال ـ: قلت: أنُزُوله بعلمه أو بماذا؟ قال: اسکت عن هذا، ما لک وهذا، معنی الحدیث علی ما روی بلا کیف ولا حدّ. رسائل ومقالات، السبحانی، الشیخ جعفر، جلد: 5 صفحه: 266
- ↑ وکلامه فی الْقُرْآنَ کَلَامُ اللَّهِ غَیْرُ مَخْلُوقٍ، وَإِنْکَارُهُ عَلَی مَنْ یَقُولُ: إِنَّ لَفْظَهُ بِالْقُرْآنِ مَخْلُوقٌ یُرِیدُ به القرآن. قال: وفیها حَکَی أَبُو عُمَارَةَ وَأَبُو جَعْفَرٍ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ شَیْخُنَا السَّرَّاجُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ حَنْبَلٍ أَنَّهُ قَالَ: اللَّفْظُ مُحْدَثٌ. وَاسْتَدَلَّ بِقَوْلِهِ (مَا یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عتید) قَالَ: فَاللَّفْظُ کَلَامُ الْآدَمِیِّینَ. البدایة والنهایة - ابن کثیر، جلد: 10 صفحه: 327
- ↑ ودعی إلی القول بخلق القرآن [أیام المعتصم وکان أمیاً لایقرأ ولا یکتب فقال أحمد: أنا رجل علمت علما ولم أعلم فیه بهذا، فأحضر له الفقهاء والقضاة فناظروه ...] فلم یجب، فضرب وحبس وهو مصر علی الامتناع، وکان ضربه فی العشر الأخیر من شهر رمضان، سنة عشرین ومائتین [وکانت مدة حبسه إلی أن خلی عنه ثمانیة وعشرین یوماً وبقی إلی أن مات المعتصم فلما ولی الواثق منعه من الخروج من داره إلی أن أخرجه المتوکل وخلع علیه وأکرمه ورفع المحنة فی خلق القرآن]. وفیات الأعیان، ابن خلکان، جلد: 1 صفحه: 64
- ↑ ابن حنبل، فضائل الصحابه، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۶۱۰–۶۱۷
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، ۱۴۲۷ق، ج۱۰۴، ص۸۷
- ↑ حلیة الأولیاء ٩ / ١٦١
- ↑ نفحات الأزهار فی خلاصة عبقات الأنوار، جلد: 19 صفحه: 65
- ↑ أحمد بن حنبل: وهو أبو عبدالله أحمد بن حنبل وله من الکتب کتاب العلل کتاب التفسیر کتاب الناسخ والمنسوخ کتاب الزهد کتاب المسائل کتاب الفضائل کتاب الفرائض کتاب المناسک کتاب الإیمان کتاب الأشربة کتاب طاعة الرسول کتاب الرد علی الجهمیة کتاب المسند یحتوی علی نیف وأربعین الف حدیث ولأحمد بن حنبل بن یقال له عبدالله ثقة یسمع منه الحدیث وصالح بن احمد وابنه زهیر بن صالح وتوفی سنة ثلاث وثلاثین ومائة. الفهرست، ابن الندیم، جلد: 1 صفحه: 281
- ↑ چکیده عبقات الانوار (حدیث غدیر): ص ۲۲۳.
- ↑ مسند الإمام أحمد بن حنبل ج2 ص262
- ↑ مسند الإمام أحمد بن حنبل ج30 ص430
- ↑ الغدير، العلامة الأميني، جلد : 1 صفحه : 188