۲۱٬۹۷۲
ویرایش
(←پانویس) |
(←پانویس) |
||
خط ۲٬۳۷۰: | خط ۲٬۳۷۰: | ||
نكته ديگرى كه در شعر وجود دارد اين است كه توانسته غدير را در كتابها و محافلى حاضر كند كه با روش هاى ديگر ممكن نيست و يا لااقل آسان نيست. بسيارى از كتب ادبى كه حتى در مواردى مخالف ولايت اهل بيت عليهم السلام بودهاند، به عنوان يک قطعه جالب ادبى از شاعرى توانا شعر غدير را نقل كرده اند. همچنين بسيارى از مردم كه براى مطالعه و شنيدن متون علمى وقت و حوصله كافى ندارند، گاهى در يک قطعه شعر معارف غدير را در مى يابند. | نكته ديگرى كه در شعر وجود دارد اين است كه توانسته غدير را در كتابها و محافلى حاضر كند كه با روش هاى ديگر ممكن نيست و يا لااقل آسان نيست. بسيارى از كتب ادبى كه حتى در مواردى مخالف ولايت اهل بيت عليهم السلام بودهاند، به عنوان يک قطعه جالب ادبى از شاعرى توانا شعر غدير را نقل كرده اند. همچنين بسيارى از مردم كه براى مطالعه و شنيدن متون علمى وقت و حوصله كافى ندارند، گاهى در يک قطعه شعر معارف غدير را در مى يابند. | ||
== غدير در شعر عربى، فارسى، اردو، تركى<ref>چهارده قرن با غدير: ص ۱۶۷ ۱۶۶.</ref> == | |||
در طول چهارده قرن، مسئله غدير در قالب اشعار عربى، فارسى، اردو، تركى و غير آن به نظم كشيده شده است. اولين قدم را شاعر زبردست عرب حسّان بن ثابت برداشت كه با اجازه رسمى پيامبرصلى الله عليه وآله لحظاتى پس از خطابه آن حضرت اشعارى را كه در غدير درباره واقعه آن سروده بود در حضور مردم خواند. | |||
خود اميرالمؤمنين عليه السلام درباره غدير شعرى سروده اند. همچنين چند تن از اصحاب پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله و نيز عده اى از اصحاب ائمه عليهم السلام اشعارى درباره غدير دارند كه از جمله آنان قيس بن سعد بن عباده، سيد حميرى، كميت اسدى، دعبل خزاعى و ابوتمام است. | |||
عده اى از علماى بزرگ نيز كه قريحه شعرى داشته اند اشعار رسايى درباره غدير سروده اند كه از جمله آنان شريف رضى، سيد مرتضى، قطب راوندى، حافظ برسى، شيخ كفعمى، شيخ بهايى، شيخ كَرَكى، شيخ حر عاملى، سيد على خان مدنى و آيةاللَّه كمپانى است. | |||
شعراى زبردستى چون ابن رومى، وامق نصرانى، حمانى، تنوخى، ابوفراس حمدانى، بشنوى كردى، كشاجم، ناشى صغير، صاحب بن عباد، مهيار ديلمى، ابوالعلاء معرى، اقساسى، ابن عرندس، ابن عودى، ابن داغر حلى، بولس سلامه مسيحى از شعراى عرب درباره غدير شعر سروده اند. | |||
گذشته از شعراى عرب، شاعران پارسى گوى و اردو زبان و ترک زبان نيز سهم بسزايى در نظم محتواى غدير و حفظ و نشر آن در غالب شعر داشته اند. | |||
لازم به تذكر است كه عده اى از شعرا داستان غدير را به صورت مفصل يا مختصر در قالب شعر آوده اند كه اول آنان حسان است. برخى ديگر فقط مقطع حساس آن را كه «من كنت مولاه فعلى مولاه» است به شعر كشيده و پرورش داده اند. | |||
گروهى نيز با قالب ريزى ادبى غدير، مبانى اعتقادى آن را بيان كرده اند و تا آنجا كه توانسته اند شكوفايى روحى آن را در زندگى معنوى يک شيعه جلوه گر ساخته اند تا با خواندن آنها حلاوت و خنكاى ولايت در سراسر وجود انسان نمودار شود. | |||
== غدير و نوروز در شعر فارسى<ref>قنوت خورشيد: ص ۵۳ - ۴۹ .</ref> == | |||
پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله بعد از سپرى شدن ۳۵۲۴ روز از مبدأ هجرت،در عيد قربان سال دهم برابر با ۱۹ / ۱۲ / ۱۰ شمسى مشغول مناسک حج بود. ايشان به هنگام بازگشت از حجةالوداع در روز ۱۸ ذى حجه، در حالى كه ۳۵۳۲ روز از مبدأ هجرت گذشته بود، برابر با ۲۷ / ۱۲ / ۱۰ شمسى و مطابق با ۱۸ مارس ۶۳۲ ميلادى، وقتى به نزديك محل جحفه - كه غدير خم در آن قرار دارد - رسيد، فرشته وحى از جانب پروردگار آيه ابلاغ را نازل فرمود. | |||
علامه شعرانى در اين رابطه مى نويسد: من از زيج هندى استخراج كردم كه تحول آفتاب به برج حمل در سال دهم هجرى، چهارشنبه ۲۱ ذى حجه، سه روز پس از غدير خم بود، و جشن گرفتن پس از سه روز هم مناسب است. بنابراين، عيد سعيد غدير با ايام نوروز كاملاً انطباق دارد. به ويژه كه با حركت تقديمى نقطه اعتدال بهارى به پيشواز از اين عيد سعيد، وارد برج حوت شده است.<ref>دمع السجوم (ترجمه مرحوم شعرانى از كتاب نفس الهموم): ص ۲۰۲.</ref> | |||
بحت در اين باره مفصلاً در محل خود آمده است. در اينجا اشاره اى داريم به تقارن غدير و نوروز در شعر فارسى: | |||
الف. هاتف اصفهانى مى گويد: | |||
همايون روز نوروز است امروز به فيروزى | |||
بر او رنگ خلافت كرده شاه لافتى مأوا | |||
ب. ميرزا حبيب قاآنى شيرازى مى گويد: | |||
رسد به گوش دل اين مژده ز هاتف غيبى | |||
كه گشت شير خداوند شهريار امروز | |||
به جاى خاتم پيغمبران به استحقاق | |||
گرفت خواجه كروبيان قرار امروز | |||
ج. صغير اصفهانى چه زيبا سروده است: | |||
دانى ز چه عيد باستان مى خندد؟ | |||
بر روى جهانيان جهان مى خندد | |||
بنشست على جاى نبى در نوروز | |||
زين مژده زمين و آسمان مى خندد | |||
د. و يا: | |||
نوروز از آن شد پر شعف | |||
هم صاحب عز و شرف | |||
كان روز سالار نجف | |||
آمد به تخت سرورى | |||
ه.همچنين در ترانه هاى محلى افغانستان - كه همزمانى عيد اللَّه الاكبر غدير با نوروز براى آنان جا افتاده است - نيز به اين همزمانى بسيار پرداخته اند: | |||
بهار آمد بهار آمد خوش آمد | |||
على با ذوالفقار آمد خوش آمد | |||
طبق باور(به حق) عامه مردم شريف افغانستان، اميرالمؤمنين عليه السلام در روز اول نوروز به جانشينى رسول خداصلى الله عليه وآله برگزيده شد و مردمان اين كشور در كنار تجليل از نوروز، به توصيف رشادتها و دلاورى هاى حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام نيز مى پردازند. | |||
در ايام جشن نوروز در شهر مزار شريف دوبيتى هاى مخصوص اين ايام را با صداى خوش مى خوانند: | |||
نوروز رسيد و عيد اكبر گرديد | |||
برگرد سر ساقى كوثر گرديد | |||
امروز على عليه السلام نشست بر تخت نبى صلى الله عليه وآله | |||
زان است كه روز و شب برابر گرديد | |||
از دو بيتى هاى معروف ديگر كه در مورد خلافت امام على اميرالمؤمنين عليه السلام در روز اول نوروز در ميان مردم آن سرزمين خوانده مى شود، مى توان اين دو بيتى ها را نام برد: | |||
نوروز شد و جمله جهان گشت معطر | |||
از بوى خوش لاله و ريحان و صنوبر | |||
بر تخت خلافت بنشست آن شاه صفدر | |||
داماد نبى صلى الله عليه وآله، شير خدا، ساقى كوثر | |||
و يا: | |||
نوروز شد و على عليه السلام ز روى تعظيم | |||
بر تخت خلافت نبى صلى الله عليه وآله گشت مقيم | |||
از مقدم شاه اوليا بر كرسى | |||
امروز نشسته معنى عرش عظيم | |||
براى توضيح بيشتر مراجعه شود به عنوان: نوروز. | |||
== غديريه مشاهير ادبيات فارسى<ref>برترين نعمت، چهل نكته درباره غدير (واعظ حسينى) : ص ۱۲۵ - ۱۲۳.</ref> == | |||
اديبان و شعراى برجسته پارسى زبان، واقعه با شكوه غدير و پيام هاى آن را به نظم كشيده اند<ref>دائرة المعارف تشيع: ج ۱۲ ص ۵۲ - ۴۸ ، ماده غديريه. در خصوص غدير، سروده هاى فراوانى از شاعران معروف در اين كتاب ذكر شده، كه آنچه در اينجا آمده بخش بسيار اندكى است.</ref>، كه در اين مجال به آثار برخى از مشاهير اشاره مى شود: | |||
'''ابوالقاسم فردوسى (م ۴۱۱ ق)''' | |||
منم بنده اهلبيت نبى عليهم السلام | |||
سِتاينده خاک پاى وصى عليه السلام | |||
اگر چشم دارى به ديگر سراى | |||
به نزد نبى صلى الله عليه وآله و وصى عليه السلام گير جاى | |||
گرت زين بد آيد گناه من است | |||
چنين است و اين رسم و راه من است | |||
بِدين زادم و هم بِدين بگذرم | |||
چنان دان كه خاک پى حيدرم | |||
'''خواجه عبداللَّه انصارى (م ۴۸۱ ق)''' | |||
اى خوانده تو را خدا ولى ادركنى | |||
بر تو زِ نبى صلى الله عليه وآله نصّ جلى ادركنى | |||
دستم تهى و لطف تو بى پايان است | |||
يا حضرت مرتضى على ادركنى | |||
'''ناصر خسرو قباديانى (م ۴۸۱ ق)''' | |||
شرف مرد به هنگام پديد آيد از او | |||
چون پديد آمدِ تشريف على عليه السلام روزِ غدير | |||
او سزايد كه وصى بود نبى صلى الله عليه وآله را در خلق | |||
كه برادر بُد و بن عَم و داماد و وزير | |||
'''سنايى غزنوى(م ۵۹۰ ق)'''<ref>حديقة الحقيقة.</ref> | |||
نائب مصطفى به روز غدير | |||
كرده بر شرع خود مر او را مير | |||
'''ابراهيم بن على خاقانى شروانى(م ۵۸۲ ق)''' | |||
به جانِ پادشه سوگند خوردم | |||
كه نزد پادشه جُز پادشه نيست | |||
اشاره مى كند به ايستادن على عليه السلام در كنار پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير خم. | |||
'''فريدالدين عطار نيشابورى (م ۵۸۶ ق)''' | |||
گفت پيغمبر به يارن اين سخن | |||
پيک ربّ العالمين آمد به من گفت | |||
حيدر را خدا اين تحفه داد | |||
بر همه خلق جهان فضلش نهاد | |||
چون كه او برگشت از حج الوداع | |||
در غدير خم مكان كرد آن مُطاع | |||
جبرئيل از حضرت عزت رسيد | |||
نَّزِل از حضرت به پيش او كشيد | |||
پيش او از پيش حق آورد پيک | |||
آيه يا ايها بلّغ اليك | |||
چون نبى صلى الله عليه وآله فرمود منبر ساختند | |||
از جهاز اشترش افراختند | |||
گفت هر كس را منم مولاى او | |||
پس على عليه السلام مولاى او باشد نكو | |||
حيدر از فرمان ربّ كائنات | |||
شد ولى بر مؤمنين و مؤمنات | |||
'''مصلح الدين سعدى شيرازى (ق ۶۹۰ ق)''' | |||
منم كز جان شدم مولاى حيدرعليه السلام | |||
اميرالمؤمنين عليه السلام آن شاه صفدر | |||
على عليه السلام كو را خدا بى شک ولى خواند | |||
به امر حق ولى كردش پيمبرصلى الله عليه وآله | |||
به آن روزى كه وحى آمد نبى صلى الله عليه وآله را | |||
كه از پالان اشتر ساخت منبر | |||
كه بعد از مصطفى صلى الله عليه وآله در كلّ عالم | |||
نَبُد فاضل تر و بهتر ز حيدرعليه السلام | |||
'''سيد محمدحسين شهريار (م ۱۳۶۷ ش)''' | |||
يا على نام تو بردم نه غمى ماند و نه همّى / بابى انت و امّى | |||
منكر عيد غدير خم و آن خطبه تنزيل / كر و كور است و عزازيل | |||
با كر و كور چه عيدى و غدير و چه خمّى؟ / بابى انت و امّى | |||
بى ولاى على و آل چه فقهى و چه شَمّى؟ / بابى انت و امّى | |||
== پانویس == | == پانویس == |