تحلیل کلمه مولی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «تحليل كلمه »مولى«××× 1 غدير در قرآن: ج 1 ص 28. ××× در مورد تحليل كلمه مولى و مف...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
تحليل كلمه | == تحليل كلمه «مولى»<ref>غدير در قرآن: ج ۱ ص ۲۸.</ref> == | ||
در مورد تحليل كلمه مولى و مفهموم صاحب اختيار دو نكته قابل تأمل است: | در مورد تحليل كلمه مولى و مفهموم صاحب اختيار دو نكته قابل تأمل است: | ||
=== پيش زمينه مولى === | |||
با يک نگاه - حتى گذرا - به ماجراى غدير، مى بينيم كه جرقّه غدير از مسئله «ولايت» و «صاحب اختيارى مردم» آغاز شده و از همان ابتدا كه آيه «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ...»<ref>احزاب / ۶.</ref> پيش از سفر حجةالوداع و در مدينه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد، درباره اين ارتباط در ذهن مردم جاى گرفته است. حتى عظمت مسئله به خوبى جلوه كرده است كه فوراً درباره معنى و محدوده آن سؤال كرده اند. | |||
با | |||
با اين ذهنيت، آيا مضحكه نيست كه بگوييم | با اين ذهنيت، آيا مضحكه نيست كه بگوييم پيامبر صلى الله عليه و آله آن جمعيت ۱۲۰۰۰۰ نفرى را در غدير جمع كرد تا بگويد: «على را دوست بداريد»؟!! اينجاست كه اگر قضاياى تاريخى را با همه جوانب آن از آغاز تا انجام دنبال كنيم، تأثير عجيبى در درک و تحليل آن خواهد گذاشت و گاهى صورت ماجرا تغيير پيدا مى كند. | ||
=== ولايت مطلقه === | |||
خط ارتباط غدير با قرآن بسيار زيبا به تصوير كشيده شده است، و جا دارد آن را اين گونه به خاطر بسپاريم: | خط ارتباط غدير با قرآن بسيار زيبا به تصوير كشيده شده است، و جا دارد آن را اين گونه به خاطر بسپاريم: | ||
قرآن ولايت نبوى را اثبات مى كند. پيامبر صلى الله عليه و آله همان آيه را در غدير به عنوان شاهد بر ولايت خود ذكر مىكند. آنگاه ولايت اميرالمؤمنين و امامان عليهم السلام را به عنوان تفريع و ادامه ولايت خود بيان مى كند. سپس اين ولايت را به معناى تصميم گيرندگان در همه امور مردم توضيح مى دهد. آنگاه با ذكر ولايت سه امام، استمرار آن را از بقيه فرازهاى غدير به ما مى فهماند. | |||
تأكيد اين حديث بر جمله «لَيْسَ لَهُمْ مَعَهُ امْرٌ» است؛ يعنى با وجود آنان براى مردم اختيارى نيست. بايد گفت: قوام ولايت مطلقه امامان عليهم السلام به همين نكته است؛ يعنى اگر آنان صاحب فرمان على الاطلاق باشند، هيچ كس ديگرى و حتى خود كسى كه درباره اش تصميم گيرى مى شود، نبايد حق دخالت و نظر در آن موضوع داشته باشد. | |||
تأكيد اين حديث بر جمله | |||
ضمانت چنين فرمان قاطعى عصمت الهى است كه فقط درباره | ضمانت چنين فرمان قاطعى عصمت الهى است كه فقط درباره امامان عليهم السلام وجود دارد؛ و هر كسى را متقاعد مى كند كه در برابر دستور و نظر مبارک معصوم عليهم السلام خود را تخطئه نمايد و فرمان او را مقدم بداند، كه در واقع فرمان خدا را مقدم داشته است. |
نسخهٔ ۱۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۴:۱۶
تحليل كلمه «مولى»[۱]
در مورد تحليل كلمه مولى و مفهموم صاحب اختيار دو نكته قابل تأمل است:
پيش زمينه مولى
با يک نگاه - حتى گذرا - به ماجراى غدير، مى بينيم كه جرقّه غدير از مسئله «ولايت» و «صاحب اختيارى مردم» آغاز شده و از همان ابتدا كه آيه «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ...»[۲] پيش از سفر حجةالوداع و در مدينه بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد، درباره اين ارتباط در ذهن مردم جاى گرفته است. حتى عظمت مسئله به خوبى جلوه كرده است كه فوراً درباره معنى و محدوده آن سؤال كرده اند.
با اين ذهنيت، آيا مضحكه نيست كه بگوييم پيامبر صلى الله عليه و آله آن جمعيت ۱۲۰۰۰۰ نفرى را در غدير جمع كرد تا بگويد: «على را دوست بداريد»؟!! اينجاست كه اگر قضاياى تاريخى را با همه جوانب آن از آغاز تا انجام دنبال كنيم، تأثير عجيبى در درک و تحليل آن خواهد گذاشت و گاهى صورت ماجرا تغيير پيدا مى كند.
ولايت مطلقه
خط ارتباط غدير با قرآن بسيار زيبا به تصوير كشيده شده است، و جا دارد آن را اين گونه به خاطر بسپاريم:
قرآن ولايت نبوى را اثبات مى كند. پيامبر صلى الله عليه و آله همان آيه را در غدير به عنوان شاهد بر ولايت خود ذكر مىكند. آنگاه ولايت اميرالمؤمنين و امامان عليهم السلام را به عنوان تفريع و ادامه ولايت خود بيان مى كند. سپس اين ولايت را به معناى تصميم گيرندگان در همه امور مردم توضيح مى دهد. آنگاه با ذكر ولايت سه امام، استمرار آن را از بقيه فرازهاى غدير به ما مى فهماند.
تأكيد اين حديث بر جمله «لَيْسَ لَهُمْ مَعَهُ امْرٌ» است؛ يعنى با وجود آنان براى مردم اختيارى نيست. بايد گفت: قوام ولايت مطلقه امامان عليهم السلام به همين نكته است؛ يعنى اگر آنان صاحب فرمان على الاطلاق باشند، هيچ كس ديگرى و حتى خود كسى كه درباره اش تصميم گيرى مى شود، نبايد حق دخالت و نظر در آن موضوع داشته باشد.
ضمانت چنين فرمان قاطعى عصمت الهى است كه فقط درباره امامان عليهم السلام وجود دارد؛ و هر كسى را متقاعد مى كند كه در برابر دستور و نظر مبارک معصوم عليهم السلام خود را تخطئه نمايد و فرمان او را مقدم بداند، كه در واقع فرمان خدا را مقدم داشته است.