پیش گیری پیامبر از کارشکنی منافقین در غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
پيشگيرى پيامبرصلى الله عليه وآله از كارشكنى منافقين××× 1 اسرار غدير: ص 24. ژرفاى غدير: ص 49. ×××
پيشگيرى پيامبرصلى الله عليه وآله از كارشكنى منافقين<ref>اسرار غدير: ص ۲۴. ژرفاى غدير: ص ۴۹</ref>


  يكى از مسائلى كه پس از اعلام نزديكى شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله و طبعاً در روزها و ماه‏ها و سال‏هاى اول پس از رحلت آن حضرت، اسلام را تهديد مى‏كرد و مى‏بايست به طور شفاف براى مردم بيان مى‏شد اقدامات منافقين بود.
  يكى از مسائلى كه پس از اعلام نزديكى شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله و طبعاً در روزها و ماه‏ها و سال‏هاى اول پس از رحلت آن حضرت، اسلام را تهديد مى‏كرد و مى‏ بايست به طور شفاف براى مردم بيان مى ‏شد اقدامات منافقين بود.


آنچه مى‏توانست همه نقشه‏هاى منافقين را يكجا خنثى نمايد و اسلام را در جوّ اجتماعى آغشته به نفاق زمان پيامبرصلى الله عليه وآله بر حقيقت خود حفظ كند، و نيز براى جلوگيرى از انحرافات و مقابله با منافقين كه حتى با حضور پيامبرصلى الله عليه وآله توطئه مى‏ كردند، تعيين و اعلان رسمى جانشين پيامبرصلى الله عليه وآله لازم بود تا اقدامات آنان خنثى شود.


آنچه مى‏توانست همه نقشه‏هاى منافقين را يكجا خنثى نمايد و اسلام را در جوّ اجتماعى آغشته به نفاق زمان پيامبرصلى الله عليه وآله بر حقيقت خود حفظ كند، و نيز براى جلوگيرى از انحرافات و مقابله با منافقين كه حتى با حضور پيامبرصلى الله عليه وآله توطئه مى‏كردند، تعيين و اعلان رسمى جانشين پيامبرصلى الله عليه وآله لازم بود تا اقدامات آنان خنثى شود.
آن حضرت اين مهم را از آغاز بعثت خويش در هر فرصت مناسب بيان مى‏ فرمود، و حتى بارها با سند و پشتوانه اجتماعى مطرح مى‏ كرد، تا آنجا كه روزى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را فراخواند و سپس به خادم خود دستور داد تا صد نفر از قريش و هشتاد نفر از ساير عرب و شصت نفر از عجم و چهل نفر از اهل حبشه را جمع نمايد. وقتى اين عده جمع شدند دستور داد ورقه ‏اى بياورند.


سپس به آنان دستور داد مانند صف نماز در كنار يكديگر بايستند و فرمود: «اى مردم، آيا قبول داريد كه خداوند صاحب اختيار من است و به من امر و نهى مى‏نمايد و من در برابر سخن خدا حق امر و نهى ندارم» ؟


آن حضرت اين مهم را از آغاز بعثت خويش در هر فرصت مناسب بيان مى‏فرمود، و حتى بارها با سند و پشتوانه اجتماعى مطرح مى‏كرد، تا آنجا كه روزى اميرالمؤمنين‏عليه السلام را فراخواند و سپس به خادم خود دستور داد تا صد نفر از قريش و هشتاد نفر از ساير عرب و شصت نفر از عجم و چهل نفر از اهل حبشه را جمع نمايد. وقتى اين عده جمع شدند دستور داد ورقه‏اى بياورند.
گفتند: آرى، يا رسول اللَّه. فرمود:


«آيا من نسبت به شما از خودتان صاحب اختيارتر نيستم و به شما امر و نهى مى ‏كنم و شما در برابر سخن من حق امر و نهى‏ نداريد»؟


سپس به آنان دستور داد مانند صف نماز در كنار يكديگر بايستند و فرمود: »اى مردم، آيا قبول داريد كه خداوند صاحب اختيار من است و به من امر و نهى مى‏نمايد و من در برابر سخن خدا حق امر و نهى ندارم« ؟
گفتند: بلى ، يا رسول‏ اللَّه.


فرمود: هر كس كه خداوند و من صاحب اختيار اوييم اين على صاحب اختيار او است. او شما را امر و نهى مى‏ كند و شما در برابر سخن او حق امر و نهى نداريد.


گفتند: آرى، يا رسول اللَّه. فرمود: »آيا من نسبت به شما از خودتان صاحب اختيارتر نيستم و به شما امر و نهى مى‏كنم و شما در برابر سخن من حق امر و نهى‏نداريد« ؟ گفتند: بلى ، يا رسول‏اللَّه.
خداوندا دوست بدار هر كس او را دوست بدارد، و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد، و يارى كن هر كس او را يارى كند، و خوار كن هر كس او را خوار كند.


خداوندا تو شاهد من بر اينان هستى كه من ابلاغ كردم و دلسوزى نمودم.


فرمود: هر كس كه خداوند و من صاحب اختيار اوييم اين على صاحب اختيار او است. او شما را امر و نهى مى‏كند و شما در برابر سخن او حق امر و نهى نداريد. خداوندا دوست بدار هر كس او را دوست بدارد، و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد، و يارى كن هر كس او را يارى كند، و خوار كن هر كس او را خوار كند. خداوندا تو شاهد من بر اينان هستى كه من ابلاغ كردم و دلسوزى نمودم.
سپس دستور داد آن ورقه (كه اين مطالب در آن نوشته شده بود) سه بار براى آنان خوانده شود. بعد سه بار فرمود:


چه كسى از شما مايل است اين پيمان را باز پس گيرد؟ آنان سه مرتبه گفتند: به خدا و پيامبرش پناه مى ‏بريم از اينكه گفته خود را باز پس گيريم.


سپس دستور داد آن ورقه )كه اين مطالب در آن نوشته شده بود( سه بار براى آنان خوانده شود. بعد سه بار فرمود: چه كسى از شما مايل است اين پيمان را باز پس گيرد؟ آنان سه مرتبه گفتند: به خدا و پيامبرش پناه مى‏بريم از اينكه گفته خود را باز پس گيريم.
بعد آن حضرت ورقه را بست و با مُهر يكايك آن جمع ورقه را مهر نمود و فرمود: اى على، اين نوشته را نزد خود نگه دار، و هر كس اين پيمان را شكست آن را برايش بخوان تا من در روز قيامت خصم او باشم.<ref>فيض القدير: ص 394.</ref>


 
== پانویس ==
بعد آن حضرت ورقه را بست و با مُهر يكايك آن جمع ورقه را مهر نمود و فرمود: اى على، اين نوشته را نزد خود نگه دار، و هر كس اين پيمان را شكست آن را برايش بخوان تا من در روز قيامت خصم او باشم.××× 1 فيض القدير: ص 394. ×××

نسخهٔ ‏۱۳ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۲۰

پيشگيرى پيامبرصلى الله عليه وآله از كارشكنى منافقين[۱]

  يكى از مسائلى كه پس از اعلام نزديكى شهادت پيامبرصلى الله عليه وآله و طبعاً در روزها و ماه‏ها و سال‏هاى اول پس از رحلت آن حضرت، اسلام را تهديد مى‏كرد و مى‏ بايست به طور شفاف براى مردم بيان مى ‏شد اقدامات منافقين بود.

آنچه مى‏توانست همه نقشه‏هاى منافقين را يكجا خنثى نمايد و اسلام را در جوّ اجتماعى آغشته به نفاق زمان پيامبرصلى الله عليه وآله بر حقيقت خود حفظ كند، و نيز براى جلوگيرى از انحرافات و مقابله با منافقين كه حتى با حضور پيامبرصلى الله عليه وآله توطئه مى‏ كردند، تعيين و اعلان رسمى جانشين پيامبرصلى الله عليه وآله لازم بود تا اقدامات آنان خنثى شود.

آن حضرت اين مهم را از آغاز بعثت خويش در هر فرصت مناسب بيان مى‏ فرمود، و حتى بارها با سند و پشتوانه اجتماعى مطرح مى‏ كرد، تا آنجا كه روزى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را فراخواند و سپس به خادم خود دستور داد تا صد نفر از قريش و هشتاد نفر از ساير عرب و شصت نفر از عجم و چهل نفر از اهل حبشه را جمع نمايد. وقتى اين عده جمع شدند دستور داد ورقه ‏اى بياورند.

سپس به آنان دستور داد مانند صف نماز در كنار يكديگر بايستند و فرمود: «اى مردم، آيا قبول داريد كه خداوند صاحب اختيار من است و به من امر و نهى مى‏نمايد و من در برابر سخن خدا حق امر و نهى ندارم» ؟

گفتند: آرى، يا رسول اللَّه. فرمود:

«آيا من نسبت به شما از خودتان صاحب اختيارتر نيستم و به شما امر و نهى مى ‏كنم و شما در برابر سخن من حق امر و نهى‏ نداريد»؟

گفتند: بلى ، يا رسول‏ اللَّه.

فرمود: هر كس كه خداوند و من صاحب اختيار اوييم اين على صاحب اختيار او است. او شما را امر و نهى مى‏ كند و شما در برابر سخن او حق امر و نهى نداريد.

خداوندا دوست بدار هر كس او را دوست بدارد، و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد، و يارى كن هر كس او را يارى كند، و خوار كن هر كس او را خوار كند.

خداوندا تو شاهد من بر اينان هستى كه من ابلاغ كردم و دلسوزى نمودم.

سپس دستور داد آن ورقه (كه اين مطالب در آن نوشته شده بود) سه بار براى آنان خوانده شود. بعد سه بار فرمود:

چه كسى از شما مايل است اين پيمان را باز پس گيرد؟ آنان سه مرتبه گفتند: به خدا و پيامبرش پناه مى ‏بريم از اينكه گفته خود را باز پس گيريم.

بعد آن حضرت ورقه را بست و با مُهر يكايك آن جمع ورقه را مهر نمود و فرمود: اى على، اين نوشته را نزد خود نگه دار، و هر كس اين پيمان را شكست آن را برايش بخوان تا من در روز قيامت خصم او باشم.[۲]

پانویس

  1. اسرار غدير: ص ۲۴. ژرفاى غدير: ص ۴۹
  2. فيض القدير: ص 394.