غدیر در افغانستان: تفاوت میان نسخه‌ها

۸٬۰۴۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ اکتبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۶۸: خط ۴۶۸:
ولايت الهى دليل سير به سوى توحيد خداوندى است، و بدون ولايت احدى به مقام قرب الهى نمى ‏رسد. اين طريق همانند مقصد و نهايت خود يكى است. نقطه مقابلِ ولايت الهى، ولايت طواغيت درون و برون است كه خاستگاه آن جهل و عناد و استكبار در برابر امر خداوند است. اين مسير از شيطان لعين شروع شده و تا قيام قيامت ادامه دارد، و متأسفانه عده زيادى را به خود مشغول نموده است.
ولايت الهى دليل سير به سوى توحيد خداوندى است، و بدون ولايت احدى به مقام قرب الهى نمى ‏رسد. اين طريق همانند مقصد و نهايت خود يكى است. نقطه مقابلِ ولايت الهى، ولايت طواغيت درون و برون است كه خاستگاه آن جهل و عناد و استكبار در برابر امر خداوند است. اين مسير از شيطان لعين شروع شده و تا قيام قيامت ادامه دارد، و متأسفانه عده زيادى را به خود مشغول نموده است.


اين روح شيطانى در جهنم درونى و برونى رشد پيدا مى‏ كند؛ و در واقع شرک و كفر و غير خدا همه در اين مسئله جلوه ‏هاى خود را نشان مى‏ دهد
اين روح شيطانى در جهنم درونى و برونى رشد پيدا مى‏ كند؛ و در واقع شرک و كفر و غير خدا همه در اين مسئله جلوه ‏هاى خود را نشان مى‏ دهد.
 
== حيات حقيقى جهان با نام على عليه ‏السلام و مفهوم غدير<ref>سيدمحمدتقى ‏حيدرى</ref> ==
چرا چهارده قرن است كه جهان روى نام على عليه‏ السلام و مفهوم غدير دور مى‏ زند؟ زيرا امامت او كليدِ آغاز دعوت آشكارا و مُهرِ اتمام دين جاودانه اسلام بود.
 
عكس على عليه ‏السلام را در آئينه غدير خم بايد ديد و تعريفش را از خطيب غدير مى ‏بايست شنيد.
 
غدير كجاست؟ جايى كه صفاى آن به آئينه مى‏ مانست و على عليه‏السلام همه را در آن سيراب كرد. مؤمنين تشنه دسته دسته مى ‏آمدند و دست در دست ساقى مى‏ گذاشتند، و از دستان خيبر برانداز او جامى برمى‏ گرفتند، و مؤمنات دست در جامى كه ساقى دست در آن گذاشته بود مى‏ گذاشتند.
 
اما اگر واقعا چنين است پس چرا بعد از پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله نامى از على عليه ‏السلام و غدير به ميان نيامد؟ زيرا اين على عليه ‏السلام حقيقتى است مع الحق و مع القرآن، كه تا پيامبر صلى‏ الله‏ عليه ‏و‏ آله مى ‏خواهد او را بر كرسى خلافت بنشاند، كينه‏ ها بر افروخته مى‏ شود و حسودان وسياهدلان تاريخ به خاطر به انجام نرسيدن اين هدف قصد جانش را مى‏ كنند. پس در روزگارى كه او نيست چه انتظارى بايد داشت؟!!
 
امامت على عليه‏ السلام كليدِ آغاز دعوت آشكارا و مُهرِ اتمام دين جاودانه اسلام بود؛ و غدير آغاز ولايتِ جان پيامبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و ‏آله و اعلامِ تكميل دين جاودان پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏ آله.
 
امامت على عليه‏ السلام مطلع آغازين و حسن ختام دين بود؛ اما كسى ندانست كه چرا ذات پروردگار هنگام ابلاغ اين حكم در آيه تبليغ به پيامبرش فرمود: «اى پيامبر! پيام رسالتت را ابلاغ كن و خدا تو را از شر مردمان محفوظ خواهد داشت».
 
پيامبر صلى‏ الله‏ عليه ‏و ‏آله دانسته بود كه پذيرش اين حقيقت بر منافقان گران خواهد آمد، لذا فرمود: «اى مردم، شيطان به حسادت آدم را از بهشت بيرون كرد. پس مبادا كه نسبت به على عليه ‏السلام حسد ورزيد كه اعمالتان يكسره باطل مى‏ شود».
 
اين على عليه ‏السلام حقيقتى است مع الحق و مع القرآن، كه تا پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و‏ آله مى‏ خواهد او را بر كرسى حق بنشاند، كينه‏ ها بر افروخته مى‏ شود و حسودان و سياه‏دلان تاريخ به خاطر به انجام نرسيدن اين هدف قصد جانش را مى ‏كنند، ولى خدا همانگونه كه وعده داد حفظش كرد.
 
على! اى مولاى صَمَدانى كه همه عمر را با «صمد» بودى و از پى حب «صمد» پا بر دوش مبارک پيامبرش نهادى تا صنم شكنى، فضايل و عصمت تو دادِ اولويت تو را مى‏ زنند.
 
على! تو بعد از پيامبر صلى‏ الله ‏عليه ‏و ‏آله بر همه مؤمنين و مؤمنات اولى هستى، آنچنان كه خطيب
 
غدير تو را معرفى مى‏ كند: «معاشر الناس! على را بر تر از همه بدانيد كه گذشته از من، از هر مرد و زنى برتر و والاتر است».
 
الحق كه على عليه ‏السلام بالاتر است. على عليه ‏السلام كه پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و ‏آله با او انس دارد، و از طفوليت او را در آغوش مى ‏گيرد و مى‏ بوسد و مى‏ بويد.
 
پس بايد او را شناخت، اما در كجا؟! در كجا بايد او را ديد و معرفى ‏اش را شنيد؟!
 
على عليه‏ السلام در همه جا با پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و ‏آله حضور داشت، و اسمش مرتبا از ميان دو لب پيامبر صلى‏ الله‏ عليه ‏و‏ آله شنيده مى ‏شد. اينک عكس على عليه ‏السلام را در آئينه غدير خم و تعريفش را از خطيب غدير بايد ديد و شنيد.
 
اينجا غدير است. جايگاه نزول جبرئيل و محل توقف هزاران زائر خانه خدا.
 
اينجا غدير است. غدير يعنى منبر پيامبر صلى‏ الله ‏عليه‏ و ‏آله! غدير يعنى تجليگاه ولايت على عليه‏ السلام.
 
اينجا غدير است، غدير محلى كه على عليه ‏السلام ساقى بود و از خم ولايت عاشقانش را سيراب كرد.
 
غدير، خمى با صفا بود، و صفاى آن به آئينه ‏اى مى‏ مانست كه چهره زيباى ساقى را در خود مى‏ نماياند. ساقى‏ اى كه به دستان پيامبر صلى ‏الله ‏عليه ‏و‏ آله بالا رفت، و چون فرود آمد مؤمنين تشنه دسته دسته مى‏ آمدند و دست در دست ساقى مى‏ گذاشتند، و از دستان خيبر برانداز او جامى برمى‏ گرفتند، و مؤمنات دست در جامى كه ساقى دست در آن گذاشته بود مى‏ گذاشتند.
 
در غدير خم پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و ‏آله على عليه‏ السلام را چنين معرفى كرد. على عليه ‏السلام در روز روشن روى دستان پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و ‏آله در ميان آن همه جمعيت بالا رفت، ولى باز هم مردم او را نشناختند.
 
پيامبر صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله در روز غدير مرتبا تصريح كرد كه اى مردم نگاه كنيد و خوب هم نگاه كنيد:
 
«هذا علىٌ»! اين مرد كه بازوانش را گرفته ‏ام على بن ابى ‏طالب است و صاحب اختيار شماست.
 
هنوز طنين صداى پيامبر صلى‏ الله ‏عليه‏ و ‏آله به گوش مى ‏رسد، ولى باز هم مردم او را نشناخته ‏اند و
 
در سقيفه سراغ ديگرى رفته‏ اند. گويا طبيعت حاضر در آن روز به طبيعت امروز ـ كه در آن روز غايب بود ـ خبر مى‏ دهد كه آن روز على عليه ‏السلام را كسى نشناخت، و در روز سقيفه نيز نشناخت! آن روز كه على عليه‏ السلام «سلونى» گفت نيز كسى او را نشناخت و قدرش را ندانست و امروز نيز قدرش را نمى‏ دانند.
 
پس اگر متجاوز از چهارده قرن است كه جهان روى نام على عليه ‏السلام و مفهوم غدير دور مى‏ زند هنوز كم است، و سال هايى بيش از اين نياز داريم تا مظهر ذات حق را بشناسيم.
 
يا على! خود را به من بشناسان! اى اولين خداشناس بعد از پيامبر صلى ‏الله ‏عليه‏ و ‏آله! تا من خداى تو
 
و پيامبرت را بشناسم ... انشاء اللّه.


== منبع ==
== منبع ==
۲۵۱

ویرایش