آیه ۱تا ۸ قلم و غدیر: تفاوت میان نسخهها
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
=== موقعيت تاريخى === | === موقعيت تاريخى === | ||
در لحظاتى كه خطابه پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله به اوج خود رسيد و حضرت جمله معروف «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ» را بر زبان جارى فرمود، منافقين و به خصوص اصحاب صحيفه طاقتشان تمام شد و از همان مقابل منبر سخنانى بين خود رد و بدل كردند. | در لحظاتى كه خطابه پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله به اوج خود رسيد و حضرت جمله معروف «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ» را بر زبان جارى فرمود، منافقين و به خصوص اصحاب صحيفه طاقتشان تمام شد و از همان مقابل منبر سخنانى بين خود رد و بدل كردند.با توجه به حساس بودن موقعيت و مقاصدى كه از گفتارشان داشتند، خداوند فوراً آياتى در رد آنان نازل كرد و حتى عين الفاظ آنان را در متن آنها مطرح كرد تا هر گونه شک و شبهه و تخريب اذهان از ساحت غدير و ولايت به دور باشد.از جمله سخنان آنان اين بود كه گفتند: «او را نمىبينيد كه چشمانش چگونه مىگردد؟!گويا ديوانه است!!» و سخن ديگرشان اين بود كه گفتند: «قَدِ افْتَتَنَ بِابْنِ عَمِّهِ»: «به پسر عمويش مغرور شده است»، و منظورشان نسبت دادن جنون به حضرت بود كه در آغاز بعثت نيز كفار جاهليت چنين نسبتى به حضرت مىدادند؛ و هدف ديگرشان بازگرداندن امر الهى ولايت به تعصبات جاهلى بود.خداوند با فرستادن آيات اول سوره قلم كه مقرون به قسم است، اين نسبتها را فوراً رد كرد و ساحت مقدس پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله را از آن برى اعلام كرد. | ||
امام صادق عليه السلام درباره نزول اين آيات در چنان موقعيتى مىفرمايد:هنگامى كه دستور ولايت على عليه السلام نازل شد پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله او را به اين مقام منصوب كرد و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ». در آن لحظه يک نفر گفت: «لَقَدْ فَتَنَ بِهذَا الْغُلامِ»: «به اين جوان مغرور شده است»! خداوند تعالى اين آيات را نازل كرد: | |||
'''«ن. وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ. ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ. وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ. وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ. فَسَتُبْصِرُ وَ يُبْصِرُونَ. بِأَيِّكُمُ الْمَفْتُونُ»''':«ن. قسم به قلم و آنچه مىنگارند. تو به بركت نعمت پروردگارت ديوانه نيستى. و براى تو اجرى بىمنت است، و تو صاحب اخلاقى عظيم هستى. به زودى مىبينى و آنان هم مىبينند كه كداميک از شما مغرور شدهايد».<ref>تفسير فرات: ص ۴۹۵ ح ۶۴۸.</ref>در حديث ديگرى آن لحظه با دقت بيشترى مشخص شده و مىفرمايد: «هنگامى كه پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله دست على بن ابى طالب عليه السلام را گرفت و بلند كرد و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»، يک نفر از ميان مردم گفت: «به پسر عمويش مغرور شده است». در آن هنگام اين آيه نازل شد: '''«فَسَتُبْصِرُ وَ يُبْصِرُونَ. بِأَيِّكُمُ الْمَفْتُونُ».'''<ref>بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۳. عوالم العلوم: ج ۱۵/ ۳ ص ۵۵ ح ۲۰. تفسير فرات: ص ۴۹۶ ح ۶۵۰. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۷۱۱ ح ۳.</ref>امام باقر عليه السلام جزئيات بيشترى از اين ماجرا را بيان نموده و ضمن توضيح آيات مىفرمايد: | |||
هنگامى كه آيه '''«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ...»''' نازل شد، يكى از منافقين با اشاره به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله به ديگرى گفت: «ما تَرَوْنَ عَيْناهُ تَدُورانِ كَأَنَّهُ مَجْنُونٌ وَ قَدِ افْتَتَنَ بِابْنِ عَمِّهِ! ما بالُهُ رَفَعَ بِضِبْعِهِ، وَ لَوْ قَدَرَ انْ يَجْعَلَهُ مِثْلَ كَسْرى وَ قَيْصَرَ لَفَعَلَ»: «چشمانش را نمىبينيد كه در گردش است؟ گويا ديوانه است، و او به پسر عمويش مغرور شده است! چه خبر است كه بازوى او را بلند مىكند؟! و اگر بتواند او را مثل كسرى و قيصر قرار دهد اين كار را مىكند».در اينجا پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»، و مردم متوجه شدند كه قرآن بر آن حضرت نازل شده است. لذا ساكت شدند و حضرت چنين قرائت فرمود: «ن. وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ. ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ» كه منظور گفته منافقى بود كه نسبت جنون به حضرت داد. «وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ»: «براى تو اجرى بىمنت است» به خاطر آنچه درباره على تبليغ نمودى. «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ. فَسَتُبْصِرُ وَ يُبْصِرُونَ». <ref>عوالم العلوم: ج ۱۵/ ۳ ص ۱۲۷ ح ۱۷۲. تفسير فرات: ص ۴۹۷ ح ۶۵۲. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۳ ح ۵۹.</ref>در اين روايت زمان وقوع اين رفتار منافقين مقارن نزول آيه اكمال ذكر شده، و قبلًا بيان شد كه نزول اين آيه مقارن با اعلان ولايت و پس از بلند كردن و معرفى اميرالمؤمنين عليه السلام و جمله «من كنت مولاه ...» بوده است. <ref>به ج ۱ ص ۲۱۹- ۲۲۳ كتاب حاضر مراجعه شود.</ref>در حديثى ديگر نكات بيشترى به ضميمه تفسير آيه هشتم سوره قلم به چشم مىخورد:هنگامى كه قريش اعلام تقدُّم و عظمت على عليه السلام از جانب پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله را ديدند سخن ناروا درباره على عليه السلام بر زبان آورده چنين گفتند: «محمد به على مغرور شده است»!! خداوند تعالى چنين نازل كرد: «ن. وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ» كه اينها قسمى است كه خداوند بدانها سوگند ياد كرده است. اى محمد! «ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» ... تا آنجا كه مىفرمايد: «إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ»: «پروردگار تو آگاهتر است به كسانى كه از راه او گمراه شدند»، و آنان كسانى بودند كه سخن ناروا را گفتند، «وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ»: «و او به هدايت يافتگان داناتر است»، يعنى على بن ابى طالب عليه السلام. <ref>بحار الانوار: ج ۱۶ ص ۲۱۰. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۷۱۱ ح ۲.</ref>نكتهاى كه خداوند نخواسته مخفى بماند معرفى منافقينى است كه آن نسبتهاى ناروا را به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله دادند. آنان كسى جز ابوبكر و عمر نبودند، و تيرى كه با نزول آن آيات بر قلب آنان اصابت كرد چنان در خاطرشان ماند كه امام صادق عليه السلام مىفرمايد:روزى عمر به اميرالمؤمنين عليه السلام برخورد و از آن حضرت پرسيد: يا على، از تو به من خبر رسيده كه آيه «فَسَتُبْصِرُ وَ يُبْصِرُونَ، بِأَيِّكُمُ الْمَفْتُونُ» را به من و رفيقم تأويل مىكنى؟! <ref>تفسير القمى: ج ۲ ص ۳۸۰.</ref> | |||
هنگامى كه آيه '''«الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ...»''' نازل شد، يكى از منافقين با اشاره به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله به ديگرى گفت: «ما تَرَوْنَ عَيْناهُ تَدُورانِ كَأَنَّهُ مَجْنُونٌ وَ قَدِ افْتَتَنَ بِابْنِ عَمِّهِ! ما بالُهُ رَفَعَ بِضِبْعِهِ، وَ لَوْ قَدَرَ انْ يَجْعَلَهُ مِثْلَ كَسْرى وَ قَيْصَرَ لَفَعَلَ»: «چشمانش را نمىبينيد كه در گردش است؟ گويا ديوانه است، و او به پسر عمويش مغرور شده است! چه خبر است كه بازوى او را بلند مىكند؟! و اگر بتواند او را مثل كسرى و قيصر قرار دهد اين كار را مىكند». | |||
در اينجا پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»، و مردم متوجه شدند كه قرآن بر آن حضرت نازل شده است. لذا ساكت شدند و حضرت چنين قرائت فرمود: «ن. وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ. ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ» كه منظور گفته منافقى بود كه نسبت جنون به حضرت داد. «وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ»: «براى تو اجرى بىمنت است» به خاطر آنچه درباره على تبليغ نمودى. «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ. فَسَتُبْصِرُ وَ يُبْصِرُونَ». <ref>عوالم العلوم: ج ۱۵/ ۳ ص ۱۲۷ ح ۱۷۲. تفسير فرات: ص ۴۹۷ ح ۶۵۲. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۳ ح ۵۹.</ref> | |||
در اين روايت زمان وقوع اين رفتار منافقين مقارن نزول آيه اكمال ذكر شده، و قبلًا بيان شد كه نزول اين آيه مقارن با اعلان ولايت و پس از بلند كردن و معرفى اميرالمؤمنين عليه السلام و جمله «من كنت مولاه ...» بوده است. <ref>به ج ۱ ص ۲۱۹- ۲۲۳ كتاب حاضر مراجعه شود.</ref> | |||
در حديثى ديگر نكات بيشترى به ضميمه تفسير آيه هشتم سوره قلم به چشم مىخورد: | |||
هنگامى كه قريش اعلام تقدُّم و عظمت على عليه السلام از جانب پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله را ديدند سخن ناروا درباره على عليه السلام بر زبان آورده چنين گفتند: «محمد به على مغرور شده است»!! خداوند تعالى چنين نازل كرد: «ن. وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ» كه اينها قسمى است كه خداوند بدانها سوگند ياد كرده است. اى محمد! «ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» ... تا آنجا كه مىفرمايد: «إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ»: «پروردگار تو آگاهتر است به كسانى كه از راه او گمراه شدند»، و آنان كسانى بودند كه سخن ناروا را گفتند، «وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ»: «و او به هدايت يافتگان داناتر است»، يعنى على بن ابى طالب عليه السلام. <ref>بحار الانوار: ج ۱۶ ص ۲۱۰. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۷۱۱ ح ۲.</ref> | |||
نكتهاى كه خداوند نخواسته مخفى بماند معرفى منافقينى است كه آن نسبتهاى ناروا را به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله دادند. آنان كسى جز ابوبكر و عمر نبودند، و تيرى كه با نزول آن آيات بر قلب آنان اصابت كرد چنان در خاطرشان ماند كه امام صادق عليه السلام مىفرمايد: | |||
روزى عمر به اميرالمؤمنين عليه السلام برخورد و از آن حضرت پرسيد: يا على، از تو به من خبر رسيده كه آيه «فَسَتُبْصِرُ وَ يُبْصِرُونَ، بِأَيِّكُمُ الْمَفْتُونُ» را به من و رفيقم تأويل مىكنى؟! <ref>تفسير القمى: ج ۲ ص ۳۸۰.</ref> | |||
=== تحليل اعتقادى === | === تحليل اعتقادى === |
نسخهٔ ۱۴ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۴۹
بِسمِ اللهِ الرَّحمَنِ الرَّحُیمِ
«ن. وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ. ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ. وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ. وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ. فَسَتُبْصِرُ وَ يُبْصِرُونَ. بِأَيِّكُمُ الْمَفْتُونُ. إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ.»
ن. قسم به قلم و آنچه مىنگارند. تو به بركت نعمت پروردگارت ديوانه نيستى. و براى تو اجرى بىمنت است، و تو صاحب اخلاقى عظيم هستى. به زودى مىبينى و آنان هم مىبينند كه كداميک از شما مغرور شدهايد. پروردگار تو به كسانى كه از راه او منحرف شدهاند و به هدايت شدگان آگاهتر است.
موقعيت تاريخى
در لحظاتى كه خطابه پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله به اوج خود رسيد و حضرت جمله معروف «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ» را بر زبان جارى فرمود، منافقين و به خصوص اصحاب صحيفه طاقتشان تمام شد و از همان مقابل منبر سخنانى بين خود رد و بدل كردند.با توجه به حساس بودن موقعيت و مقاصدى كه از گفتارشان داشتند، خداوند فوراً آياتى در رد آنان نازل كرد و حتى عين الفاظ آنان را در متن آنها مطرح كرد تا هر گونه شک و شبهه و تخريب اذهان از ساحت غدير و ولايت به دور باشد.از جمله سخنان آنان اين بود كه گفتند: «او را نمىبينيد كه چشمانش چگونه مىگردد؟!گويا ديوانه است!!» و سخن ديگرشان اين بود كه گفتند: «قَدِ افْتَتَنَ بِابْنِ عَمِّهِ»: «به پسر عمويش مغرور شده است»، و منظورشان نسبت دادن جنون به حضرت بود كه در آغاز بعثت نيز كفار جاهليت چنين نسبتى به حضرت مىدادند؛ و هدف ديگرشان بازگرداندن امر الهى ولايت به تعصبات جاهلى بود.خداوند با فرستادن آيات اول سوره قلم كه مقرون به قسم است، اين نسبتها را فوراً رد كرد و ساحت مقدس پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله را از آن برى اعلام كرد.
امام صادق عليه السلام درباره نزول اين آيات در چنان موقعيتى مىفرمايد:هنگامى كه دستور ولايت على عليه السلام نازل شد پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله او را به اين مقام منصوب كرد و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ». در آن لحظه يک نفر گفت: «لَقَدْ فَتَنَ بِهذَا الْغُلامِ»: «به اين جوان مغرور شده است»! خداوند تعالى اين آيات را نازل كرد:
«ن. وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ. ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ. وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ. وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ. فَسَتُبْصِرُ وَ يُبْصِرُونَ. بِأَيِّكُمُ الْمَفْتُونُ»:«ن. قسم به قلم و آنچه مىنگارند. تو به بركت نعمت پروردگارت ديوانه نيستى. و براى تو اجرى بىمنت است، و تو صاحب اخلاقى عظيم هستى. به زودى مىبينى و آنان هم مىبينند كه كداميک از شما مغرور شدهايد».[۱]در حديث ديگرى آن لحظه با دقت بيشترى مشخص شده و مىفرمايد: «هنگامى كه پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله دست على بن ابى طالب عليه السلام را گرفت و بلند كرد و فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِىٌّ مَوْلاهُ»، يک نفر از ميان مردم گفت: «به پسر عمويش مغرور شده است». در آن هنگام اين آيه نازل شد: «فَسَتُبْصِرُ وَ يُبْصِرُونَ. بِأَيِّكُمُ الْمَفْتُونُ».[۲]امام باقر عليه السلام جزئيات بيشترى از اين ماجرا را بيان نموده و ضمن توضيح آيات مىفرمايد:
هنگامى كه آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ...» نازل شد، يكى از منافقين با اشاره به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله به ديگرى گفت: «ما تَرَوْنَ عَيْناهُ تَدُورانِ كَأَنَّهُ مَجْنُونٌ وَ قَدِ افْتَتَنَ بِابْنِ عَمِّهِ! ما بالُهُ رَفَعَ بِضِبْعِهِ، وَ لَوْ قَدَرَ انْ يَجْعَلَهُ مِثْلَ كَسْرى وَ قَيْصَرَ لَفَعَلَ»: «چشمانش را نمىبينيد كه در گردش است؟ گويا ديوانه است، و او به پسر عمويش مغرور شده است! چه خبر است كه بازوى او را بلند مىكند؟! و اگر بتواند او را مثل كسرى و قيصر قرار دهد اين كار را مىكند».در اينجا پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»، و مردم متوجه شدند كه قرآن بر آن حضرت نازل شده است. لذا ساكت شدند و حضرت چنين قرائت فرمود: «ن. وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ. ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ» كه منظور گفته منافقى بود كه نسبت جنون به حضرت داد. «وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ»: «براى تو اجرى بىمنت است» به خاطر آنچه درباره على تبليغ نمودى. «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ. فَسَتُبْصِرُ وَ يُبْصِرُونَ». [۳]در اين روايت زمان وقوع اين رفتار منافقين مقارن نزول آيه اكمال ذكر شده، و قبلًا بيان شد كه نزول اين آيه مقارن با اعلان ولايت و پس از بلند كردن و معرفى اميرالمؤمنين عليه السلام و جمله «من كنت مولاه ...» بوده است. [۴]در حديثى ديگر نكات بيشترى به ضميمه تفسير آيه هشتم سوره قلم به چشم مىخورد:هنگامى كه قريش اعلام تقدُّم و عظمت على عليه السلام از جانب پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله را ديدند سخن ناروا درباره على عليه السلام بر زبان آورده چنين گفتند: «محمد به على مغرور شده است»!! خداوند تعالى چنين نازل كرد: «ن. وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ» كه اينها قسمى است كه خداوند بدانها سوگند ياد كرده است. اى محمد! «ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» ... تا آنجا كه مىفرمايد: «إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ»: «پروردگار تو آگاهتر است به كسانى كه از راه او گمراه شدند»، و آنان كسانى بودند كه سخن ناروا را گفتند، «وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ»: «و او به هدايت يافتگان داناتر است»، يعنى على بن ابى طالب عليه السلام. [۵]نكتهاى كه خداوند نخواسته مخفى بماند معرفى منافقينى است كه آن نسبتهاى ناروا را به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله دادند. آنان كسى جز ابوبكر و عمر نبودند، و تيرى كه با نزول آن آيات بر قلب آنان اصابت كرد چنان در خاطرشان ماند كه امام صادق عليه السلام مىفرمايد:روزى عمر به اميرالمؤمنين عليه السلام برخورد و از آن حضرت پرسيد: يا على، از تو به من خبر رسيده كه آيه «فَسَتُبْصِرُ وَ يُبْصِرُونَ، بِأَيِّكُمُ الْمَفْتُونُ» را به من و رفيقم تأويل مىكنى؟! [۶]
تحليل اعتقادى
آنچه از دقت در شأن نزول اين آيات به عنوان تفسير آن مىتوان استفاده كرد چهار نكته است:
۱.استفاده منافقين از حربههاى جاهليت
اهل جاهليت در آغاز بعثت با شنيدن كلمات آسمانى- كه هر شنوندهاى را مبهوت مىكرد- نسبت جنون به پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله مىدادند. اكنون نيز آنان كه در صدد بازگرداندن قهقرايى مردم به جاهليت بودند دقيقاً همان كلمات را به كار مىبردند و به آن حضرت نسبت جنون مىدادند!
۲.پاداش ابلاغ عظيمترين رسالت
آيه «وَ إِنَّ لَكَ لَأَجْراً غَيْرَ مَمْنُونٍ» دقيقاً در مقابل آيه «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» است. يعنى: اى پيامبر، همان گونه كه اگر ولايت على را ابلاغ نكرده بودى رسالت خدا را نرسانده بودى، اكنون كه اين مهم را به انجام رساندى نزد خداوند اجر و پاداشى بى منت خواهى داشت.
۳. ابلاغ رسالت در سايه اخلاق عظيم
آيه «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ» كه اشاره به اخلاق و مدارا و صبر پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله است، وقتى در ضمن آيات مربوط به غدير و تحركات منافقين قرار مىگيرد، معناى دقيق ترى را نشان مىدهد. آن نكته ظريف اين است كه يكى از علل و رموز اجراى دقيق و بىشائبه برنامه مفصل غدير، اخلاق عظيم و تحمل بيش از حدّ پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله در برابر ناهنجارىها و جسارتها و تحركات مغرضانه منافقين بود.
۴. راه على عليه السلام راه خداست
راه غدير راه خداست كه در آيه هشتم با كلمه «سَبِيلِهِ» از آن ياد شده است. آنان كه از راه غدير و ولايت گمراه شدند نيز با كلمه «مَن ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ» تعبير شده است. اين بدان معنى است كه فقط دشمنى با على عليه السلام شرط انحراف نيست؛ بلكه نپذيرفتن راه آن حضرت- كه همان ولايت و صاحب اختيارى بلافصل او بعد از پيامبر صلَّى اللَّه عليه و آله است- عين گمراهى و ضلالت از راه خداست.
منبع
کتاب غدیر در قران ،محمد باقر انصاری ،صفحات۳۰۶تا۳۱۰
پانویس
- ↑ تفسير فرات: ص ۴۹۵ ح ۶۴۸.
- ↑ بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۳. عوالم العلوم: ج ۱۵/ ۳ ص ۵۵ ح ۲۰. تفسير فرات: ص ۴۹۶ ح ۶۵۰. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۷۱۱ ح ۳.
- ↑ عوالم العلوم: ج ۱۵/ ۳ ص ۱۲۷ ح ۱۷۲. تفسير فرات: ص ۴۹۷ ح ۶۵۲. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۷۳ ح ۵۹.
- ↑ به ج ۱ ص ۲۱۹- ۲۲۳ كتاب حاضر مراجعه شود.
- ↑ بحار الانوار: ج ۱۶ ص ۲۱۰. تأويل الآيات: ج ۲ ص ۷۱۱ ح ۲.
- ↑ تفسير القمى: ج ۲ ص ۳۸۰.