غدیر در میانمار: تفاوت میان نسخهها
(←پانویس) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
در اين برنامه ۲۱۴ نفر از ۳۶ كشور جهان با ۲۷ زبان مختلف شركت كردند، كه همه سعى كرده بودند دريافت درونیشان را از واقعه عظيم غدير نشان دهند، و برداشت خود را با ذوق و سليقه اى كه ظرافت اين ماجرا مى طلبد، با زيباترين كلام به رشته قلم درآورند، كه يكى از اين كشورها ميانمار (برمه) است. | در اين برنامه ۲۱۴ نفر از ۳۶ كشور جهان با ۲۷ زبان مختلف شركت كردند، كه همه سعى كرده بودند دريافت درونیشان را از واقعه عظيم غدير نشان دهند، و برداشت خود را با ذوق و سليقه اى كه ظرافت اين ماجرا مى طلبد، با زيباترين كلام به رشته قلم درآورند، كه يكى از اين كشورها ميانمار (برمه) است. | ||
== غدير فقط مسئله هدايت يك قوم و كشور نيست<ref>مانگمايومينو (محمد رفيع).</ref> == | |||
مانگمايومينو | |||
(محمد رفيع) | |||
آثار عميق غدير در جامعه اسلامى و ادامه آن تا زمان حال غير | آثار عميق غدير در جامعه اسلامى و ادامه آن تا زمان حال غير |
نسخهٔ ۱۸ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۳۳
مقاله درباره غدير[۱]
غديرِ سال ۱۴۲۳ براى اولين بار برنامه بى سابقه اى را تجربه كرد. افرادى از مليت هاى مختلف جهان فراخوانده شدند، تا در برنامه اى كه گفتمان ملت ها درباره غدير را تداعى مى كرد، احساس خود را از اين واقعه در مقاله اى به تصوير كشند.
در اين برنامه ۲۱۴ نفر از ۳۶ كشور جهان با ۲۷ زبان مختلف شركت كردند، كه همه سعى كرده بودند دريافت درونیشان را از واقعه عظيم غدير نشان دهند، و برداشت خود را با ذوق و سليقه اى كه ظرافت اين ماجرا مى طلبد، با زيباترين كلام به رشته قلم درآورند، كه يكى از اين كشورها ميانمار (برمه) است.
غدير فقط مسئله هدايت يك قوم و كشور نيست[۲]
آثار عميق غدير در جامعه اسلامى و ادامه آن تا زمان حال غير
قابل انكار است.
اين واقعه مسئله هدايت يك قوم و قبيله و يا يك منطقه و شهر
و كشور نيست، بلكه مسئله برداشتن بار سنگين رسالت و كامل
كردن مسير حق تا روز قيامت براى همه بشريت است.
اميرالمؤمنين عليهالسلام تنها فردى بود كه مىتوانست چنين منصبى
را بر عهده بگيرد و مسير نورانى اسلام را به عنوان ادامه رسالت
هدايت كند.
ماجراى غدير داستانى است كه آثار عميقى را در جامعه اسلامى بر جا گذارده است،
و اين آثار تا زمان حال ادامه پيدا كرده است.
هنگامى كه بخواهيم مسئله غدير را از نظر قرآن و تاريخ بررسى كنيم، بايد
بگوييم: اين واقعه مسئله هدايت يك قوم و قبيله و يا يك شهر و كشور نيست، بلكه
مسئله برداشتن بار سنگين رسالت و كامل كردن مسير حق آن است.
اين نياز به شخصى دارد كه اسلام جزئى از شخصيت و منش او باشد، و مردم از او
مسائل اسلامى را فرا بگيرند، و خود او احتياج به سؤال كردن از احدى نداشته باشد،
در حالى اكثريت مردم آن زمان جاهل بودند. اين شخص كسى بايد باشد كه از تعصب
طايفهگرى به دور باشد و سابقه شرك و بتپرستى نداشته باشد، در حالى كه ما
مىدانيم تمام مسلمين آن زمان قبل از ايمان آوردن بتپرست بودند، و تنها على عليهالسلام بود
كه در مقابل هيچ بُتى سجده نكرد.
وقتى ما اين مسائل را ملاحظه كنيم، مىيابيم كه اميرالمؤمنين على عليهالسلام تنها فردى
بود كه با ايمان و عصمتش و شجاعت و علمش و زهد و جهادش و حكمت و
واقعبينىاش و از همه مهمتر اخلاقش و اخلاصش براى خدا و رسول، مىتوانست
مقام ولايت و امامت را از جانب خداوند دريافت كند، و مسلمين را در مسير نورانى
اسلام هدايت كند.