آیات ۲۴ و ۲۵ محمد و غدیر: تفاوت میان نسخهها
(←پانویس) |
|||
خط ۱: | خط ۱: | ||
از جمله آن وقائع اين بود كه اصحاب صحيفه - كه پيمان نامه اى بر عليه اهل بيت عليهم السلام نوشته و آن را در كعبه امضا كرده بودند - بلافاصله وارد عمل و فتنه انگيزى شدند.اولين كسانى كه از نظر آنان در غصب خلافت همكارى خوبى مى توانستند داشته باشند بنى اميه بودند.اين بود كه رؤساى آنان را به پيمان خود دعوت كردند. در اين مرحله مسئله اقتصادى را هم به مسائل مورد نظر خود افزودند و آن منع خمس از اهل بيت عليهم السلام بود؛ و گمانشان اين بود كه اگر خمس در اختيار آنان باشد از آن در راه غصب خلافت استفاده خواهند كرد.در آن مجلس عثمان و معاويه به عنوان سردمداران بنى اميه شركت كردند و چند نفر ديگر نيز حضور داشتند كه عبارت بودند: | در روز چهاردهم ذى الحجة در سفر حجةالوداع، ماجراهاى پيچيده و عجيبى اتفاق افتاد. | ||
از جمله آن وقائع اين بود كه اصحاب صحيفه - كه پيمان نامه اى بر عليه اهل بيت عليهم السلام نوشته و آن را در كعبه امضا كرده بودند - بلافاصله وارد عمل و فتنه انگيزى شدند. اولين كسانى كه از نظر آنان در غصب خلافت همكارى خوبى مى توانستند داشته باشند بنى اميه بودند. اين بود كه رؤساى آنان را به پيمان خود دعوت كردند. در اين مرحله مسئله اقتصادى را هم به مسائل مورد نظر خود افزودند و آن منع خمس از اهل بيت عليهم السلام بود؛ و گمانشان اين بود كه اگر خمس در اختيار آنان باشد از آن در راه غصب خلافت استفاده خواهند كرد.در آن مجلس عثمان و معاويه به عنوان سردمداران بنى اميه شركت كردند و چند نفر ديگر نيز حضور داشتند كه عبارت بودند: | |||
* از عبدالرحمان بن عوف | * از عبدالرحمان بن عوف | ||
خط ۸: | خط ۸: | ||
* سعد بن ابى وقاص | * سعد بن ابى وقاص | ||
* مغيرة بن شعبة | * مغيرة بن شعبة | ||
* ابوهريره و ابوموسى اشعرى. | * ابوهريره و ابوموسى اشعرى.<ref>محمد/۲۵،۲۴؛ واقعه قرآنى غدير: ص ۵۴ .</ref> | ||
بنى اميه از آنان پرسيدند: براى خلافت چه كسى را در نظر گرفته ايد؟ گفتند: ابوبكر! آنان گفتند: با منع خمس موافقيم، ولى با خلافت ابوبكر نه! و در واقع با اصل غصب خلافت موافق بودند و درباره ابوبكر متردد بودند.آنان همين مقدار را از بنى اميه پذيرفتند و با آنان نيز هم پيمان شدند، و بار ديگر ابوعبيده جراح را شاهد خود قرار دادند و گروه خود را براى اجراى نقشه هاى شوم گسترده تر نمودند. | بنى اميه از آنان پرسيدند: براى خلافت چه كسى را در نظر گرفته ايد؟ گفتند: ابوبكر! آنان گفتند: با منع خمس موافقيم، ولى با خلافت ابوبكر نه! و در واقع با اصل غصب خلافت موافق بودند و درباره ابوبكر متردد بودند.آنان همين مقدار را از بنى اميه پذيرفتند و با آنان نيز هم پيمان شدند، و بار ديگر ابوعبيده جراح را شاهد خود قرار دادند و گروه خود را براى اجراى نقشه هاى شوم گسترده تر نمودند. | ||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
{{قرآن|اَمْ اَبْرَمُوا اَمْراً فَاِنّا مُبْرِمُونَ، اَمْ يَحْسَبُونَ اِنّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلى وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ}}: | {{قرآن|اَمْ اَبْرَمُوا اَمْراً فَاِنّا مُبْرِمُونَ، اَمْ يَحْسَبُونَ اِنّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلى وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ}}: | ||
«بلکه آنان کار [توطئه و نیرنگ بر ضد حق] را محکم کردند، پس ما هم کار [عذاب] را بر آنان محکم می کنیم.آیا آنان گمان می کنند که ما رازشان و سخنان در گوشی آنان را نمی شنویم؟ چرا می شنویم و فرستادگان ما [که فرشتگان نویسنده اعمال اند] نزد آنان حاضرند [و اعمالشان و رازهایشان را] می نویسند.» | |||
به دنبال آن آيات ۲۴ - ۲۵سوره محمد صلى الله عليه و آله نازل شد كه خبر از پذيرفتن نيمى از پيشنهاد اصحاب صحيفه توسط بنى اميه مى داد: | به دنبال آن آيات ۲۴ - ۲۵سوره محمد صلى الله عليه و آله نازل شد كه خبر از پذيرفتن نيمى از پيشنهاد اصحاب صحيفه توسط بنى اميه مى داد: | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
{{قرآن|اِنَّ الَّذينَ ارْتَدّوا عَلى اَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدى الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ اَمْلى لَهُمْ. ذلِكَ بِاَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطيعُكُمْ فى بَعْضِ الاَمْرِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ اِسْرارَهُمْ}}: | {{قرآن|اِنَّ الَّذينَ ارْتَدّوا عَلى اَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدى الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ اَمْلى لَهُمْ. ذلِكَ بِاَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطيعُكُمْ فى بَعْضِ الاَمْرِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ اِسْرارَهُمْ}}: | ||
«بی تردید کسانی که پس از روشن شدن هدایت برای آنان [به همان عقاید باطل و کردار ناپسندشان] برگشتند [و دست از قرآن و پیامبر برداشتند] شیطان زشتی هایشان را در نظرشان آراست و آنان را در آرزوهای دور و دراز انداخت. این به سبب آن است که آنان به کسانی [چون مشرکان و کافران] که نازل شدن وحی را خوش نداشتند، گفتند: [ما] در بعضی از امور [که بر ضد مؤمنان است] از شما اطاعت خواهیم کرد. در حالی که خدا اسرارشان را می داند.»<ref>بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۳۵۷ و ج ۲۸ ص ۱۲۲ و ج ۳۰ ص ۲۶۳،۱۶۳ و ج ۳۶ ص ۱۵۷؛ مثالب النواصب: ص ۹۴.</ref> | |||
امام صادق علیه السلام فرمود: منظور از آیه {{متن قرآن|إِنَّ الذِینَ ارْتَدُّوا عَلی أَدْبَارِهِم}} کسانی هستند که با ترک ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام از ایمان دست کشیدند.<ref>تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۳۷۲؛ تفسیرالقمی، ج۲، ص۳۰۸</ref> | امام صادق علیه السلام فرمود: منظور از آیه {{متن قرآن|إِنَّ الذِینَ ارْتَدُّوا عَلی أَدْبَارِهِم}} کسانی هستند که با ترک ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام از ایمان دست کشیدند.<ref>تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۳۷۲؛ تفسیرالقمی، ج۲، ص۳۰۸</ref> | ||
حلبی گوید: امام صادق علیه السلام دربارهی آیه: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلی أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الهُدَی.}} فرمود: «هدی راه امیرالمؤمنین | حلبی گوید: امام صادق علیه السلام دربارهی آیه: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلی أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الهُدَی.}} فرمود: «هدی راه امیرالمؤمنین علیه السلام است».<ref>تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۳۷۲؛بحارالأنوار، ج۲۳، ص۳۸۶.</ref> | ||
ابوهریره گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «در روز قیامت گروهی از امّتم بر من وارد میشوند امّا آنها را از حوض کوثر دور مینمایند». عرض میکنم: «خدایا اینها اصحاب من هستند». خداوند میفرماید: «تو نمیدانی که اینان چه چیزی را بر زبان جاری نمودند. اینها مرتد شده و به گذشتهی خویش بازگشتند»<ref>تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۳۷۴؛ بحارالأنوار، ج۲۸، ص۲۴</ref> | ابوهریره گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «در روز قیامت گروهی از امّتم بر من وارد میشوند امّا آنها را از حوض کوثر دور مینمایند». عرض میکنم: «خدایا اینها اصحاب من هستند». خداوند میفرماید: «تو نمیدانی که اینان چه چیزی را بر زبان جاری نمودند. اینها مرتد شده و به گذشتهی خویش بازگشتند»<ref>تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۳۷۴؛ بحارالأنوار، ج۲۸، ص۲۴</ref> |
نسخهٔ ۱ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۳۵
در روز چهاردهم ذى الحجة در سفر حجةالوداع، ماجراهاى پيچيده و عجيبى اتفاق افتاد.
از جمله آن وقائع اين بود كه اصحاب صحيفه - كه پيمان نامه اى بر عليه اهل بيت عليهم السلام نوشته و آن را در كعبه امضا كرده بودند - بلافاصله وارد عمل و فتنه انگيزى شدند. اولين كسانى كه از نظر آنان در غصب خلافت همكارى خوبى مى توانستند داشته باشند بنى اميه بودند. اين بود كه رؤساى آنان را به پيمان خود دعوت كردند. در اين مرحله مسئله اقتصادى را هم به مسائل مورد نظر خود افزودند و آن منع خمس از اهل بيت عليهم السلام بود؛ و گمانشان اين بود كه اگر خمس در اختيار آنان باشد از آن در راه غصب خلافت استفاده خواهند كرد.در آن مجلس عثمان و معاويه به عنوان سردمداران بنى اميه شركت كردند و چند نفر ديگر نيز حضور داشتند كه عبارت بودند:
- از عبدالرحمان بن عوف
- عمروعاص
- سعد بن ابى وقاص
- مغيرة بن شعبة
- ابوهريره و ابوموسى اشعرى.[۱]
بنى اميه از آنان پرسيدند: براى خلافت چه كسى را در نظر گرفته ايد؟ گفتند: ابوبكر! آنان گفتند: با منع خمس موافقيم، ولى با خلافت ابوبكر نه! و در واقع با اصل غصب خلافت موافق بودند و درباره ابوبكر متردد بودند.آنان همين مقدار را از بنى اميه پذيرفتند و با آنان نيز هم پيمان شدند، و بار ديگر ابوعبيده جراح را شاهد خود قرار دادند و گروه خود را براى اجراى نقشه هاى شوم گسترده تر نمودند.
اينجا بود كه خداوند به پيامبرش صلى الله عليه وآله پيمان دوم را هم خبر داد و آيه ۷۹ - ۸۰ سوره زخرف را نازل كرد:
اَمْ اَبْرَمُوا اَمْراً فَاِنّا مُبْرِمُونَ، اَمْ يَحْسَبُونَ اِنّا لا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ بَلى وَ رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ :
«بلکه آنان کار [توطئه و نیرنگ بر ضد حق] را محکم کردند، پس ما هم کار [عذاب] را بر آنان محکم می کنیم.آیا آنان گمان می کنند که ما رازشان و سخنان در گوشی آنان را نمی شنویم؟ چرا می شنویم و فرستادگان ما [که فرشتگان نویسنده اعمال اند] نزد آنان حاضرند [و اعمالشان و رازهایشان را] می نویسند.»
به دنبال آن آيات ۲۴ - ۲۵سوره محمد صلى الله عليه و آله نازل شد كه خبر از پذيرفتن نيمى از پيشنهاد اصحاب صحيفه توسط بنى اميه مى داد:
اِنَّ الَّذينَ ارْتَدّوا عَلى اَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدى الشَّيْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ اَمْلى لَهُمْ. ذلِكَ بِاَنَّهُمْ قالُوا لِلَّذينَ كَرِهُوا ما نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطيعُكُمْ فى بَعْضِ الاَمْرِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ اِسْرارَهُمْ :
«بی تردید کسانی که پس از روشن شدن هدایت برای آنان [به همان عقاید باطل و کردار ناپسندشان] برگشتند [و دست از قرآن و پیامبر برداشتند] شیطان زشتی هایشان را در نظرشان آراست و آنان را در آرزوهای دور و دراز انداخت. این به سبب آن است که آنان به کسانی [چون مشرکان و کافران] که نازل شدن وحی را خوش نداشتند، گفتند: [ما] در بعضی از امور [که بر ضد مؤمنان است] از شما اطاعت خواهیم کرد. در حالی که خدا اسرارشان را می داند.»[۲]
امام صادق علیه السلام فرمود: منظور از آیه إِنَّ الذِینَ ارْتَدُّوا عَلی أَدْبَارِهِم کسانی هستند که با ترک ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام از ایمان دست کشیدند.[۳]
حلبی گوید: امام صادق علیه السلام دربارهی آیه: إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلی أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الهُدَی. فرمود: «هدی راه امیرالمؤمنین علیه السلام است».[۴]
ابوهریره گوید: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «در روز قیامت گروهی از امّتم بر من وارد میشوند امّا آنها را از حوض کوثر دور مینمایند». عرض میکنم: «خدایا اینها اصحاب من هستند». خداوند میفرماید: «تو نمیدانی که اینان چه چیزی را بر زبان جاری نمودند. اینها مرتد شده و به گذشتهی خویش بازگشتند»[۵]
«مِنَ الْبُخَارِیِّ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله قَالَ بَیْنَا أَنَا قَائِمٌ عَلَی الْحَوْضِ إِذَا زُمْرَهًٌْ حَتَّی إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ فَقَالَ لَهُمْ هَلُمَّ قُلْتُ إِلَی أَیْنَ قَالَ إِلَی النَّارِ وَ اللَّهِ فَقُلْتُ وَ مَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمْ قَدِ ارْتَدُّوا عَلی أَدْبارِهِمْ الْقَهْقَرَی ثُمَّ إِذَا زُمْرَهًٌْ أُخْرَی حَتَّی إِذَا عَرَفْتُهُمْ خَرَجَ رَجُلٌ مِنْ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ فَقَالَ لَهُمْ هَلُمَّ فَقُلْتُ إِلَی أَیْنَ قَالَ إِلَی النَّارِ وَ اللَّهِ قُلْتُ مَا شَأْنُهُمْ قَالَ إِنَّهُمْ قَدِ ارْتَدُّوا عَلی أَدْبارِهِمْ فَلَا أُرَاهُ یَخْلُصُ مِنْهُمْ إِلَّا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ.»:
از بخاری نقل شده است: پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: هنگامیکه بر حوض کوثر ایستادهام گروهی را میبینم و چون آنها را میشناسم مردی میان من و آنان حایل میگردد و به آنها میگوید: «بشتابید». من میپرسم: «به کجا»؟ میگوید: «به خدا سوگند به جانب آتش». میپرسم: «آنها چه کردهاند»؟ میگوید: «پس از تو مرتد شدند و به پیشینهی جاهلی خویش بازگشتند. در آنان نجات یافتهای نخواهی دید مگر به عدد چهارپایانی که بیهوده رها شدهاند».[۶]
پانویس
- ↑ محمد/۲۵،۲۴؛ واقعه قرآنى غدير: ص ۵۴ .
- ↑ بحار الانوار: ج ۲۳ ص ۳۵۷ و ج ۲۸ ص ۱۲۲ و ج ۳۰ ص ۲۶۳،۱۶۳ و ج ۳۶ ص ۱۵۷؛ مثالب النواصب: ص ۹۴.
- ↑ تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۳۷۲؛ تفسیرالقمی، ج۲، ص۳۰۸
- ↑ تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۳۷۲؛بحارالأنوار، ج۲۳، ص۳۸۶.
- ↑ تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۳۷۴؛ بحارالأنوار، ج۲۸، ص۲۴
- ↑ تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۱۴، ص۳۷۴؛ بحارالأنوار، ج۲۸، ص۲۷.