آيه ۴۹ اعراف و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
جز (جایگزینی متن - '<references />' به '{{پانویس}}')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== «ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا اَنْتُمْ تَحْزَنُونَ»<ref>اعراف /  ۴۹. چهارده قرن با غدير ۲۵. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۵۳. اسرار غدير: ص ۶۰ . </ref> ==
== «ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا اَنْتُمْ تَحْزَنُونَ»<ref>چهارده قرن با غدير، ص۲۵؛ واقعه قرآنى غدير، ص۱۵۳؛ اسرار غدير، ص۶۰. </ref> ==
   پس از اعتراض حارث فهرى در غدير به امر امامت و ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و نزول سنگ آسمانى بر او و كلماتى از پيامبر صلى الله عليه و آله در اين باره، حضرت خطاب به جمعيت فرمود:
   پس از اعتراض حارث فهرى در غدير به امر امامت و ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و نزول سنگ آسمانى بر او و كلماتى از پيامبر صلى الله عليه و آله در اين باره، حضرت خطاب به جمعيت فرمود:



نسخهٔ ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۱۸

«ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا اَنْتُمْ تَحْزَنُونَ»[۱]

   پس از اعتراض حارث فهرى در غدير به امر امامت و ولايت اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و نزول سنگ آسمانى بر او و كلماتى از پيامبر صلى الله عليه و آله در اين باره، حضرت خطاب به جمعيت فرمود:

آيا با چشم خود ديديد؟ گفتند: آرى. فرمود: آيا با گوش خود شنيديد؟

گفتند: آرى. فرمود: «خوشا به حال كسى كه على را دوست بدارد، و واى به حال كسى كه با او دشمنى كند.

گويا على و شيعيانش را مى ‏بينم كه در روز قيامت سوار بر شترانى به طرف باغ هاى بهشت برده مى ‏شوند، در حالى كه چهره‏ هايشان جوان و تاج بر سر و سرمه كشيده ‏اند».

حضرت در ادامه سخنانش به آيه ۴۹ سوره اعراف Ra bracket.png ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا اَنْتُمْ تَحْزَنُونَ La bracket.png اشاره كرده فرمود: «ترسى بر آنان نيست و محزون نمى ‏شوند».

سپس به آيه ۷۲ سوره توبه Ra bracket.png وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ اَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعظيمُ La bracket.png اشاره كرده فرمود: » «آنان با رضايت بزرگ خدا تأييد شده ‏اند و اين رستگارى بزرگ است، تا هنگامى كه در مقام قدس در محضر رب العالمين ساكن شوند».[۲]

پانویس

  1. چهارده قرن با غدير، ص۲۵؛ واقعه قرآنى غدير، ص۱۵۳؛ اسرار غدير، ص۶۰.
  2. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۱۶۷،۱۶۲،۱۳۶. عوالم العلوم: ج ۳/۱۵ ص ۱۴۴،۱۲۹،۵۷،۵۶. الغدير: ج ۱ ص ۱۹۳.