آیه ۴۵ حج و غدیر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی غدیر
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
== آيه «فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها وَ هِىَ ظالِمَةٌ فَهِىَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها...»<ref>حج /  ۴۵. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۳۵۷  - ۲۵۴. </ref> ==
== آيه «فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها وَ هِىَ ظالِمَةٌ فَهِىَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها...»<ref>حج /  ۴۵. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۵۴ - ۳۵۷. </ref> ==
  بزرگ‏ترين امتحان بشريت در غدير مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه اتمام حجت آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانه‏اى راه گريز نماند. در اين امتحان عظيم، هم جهاتى كه مى‏ توانست سر منشأ آزمايش باشد متعدد بود، و هم عللى كه مى ‏توانست انگيزه شيطانى براى سقوط در امتحان باشد در جلوه‏هاى مختلف به ميان آمد.
  بزرگ‏ترين امتحان بشريت در غدير مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه اتمام حجت آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانه‏اى راه گريز نماند.


پيامبرصلى الله عليه وآله در خطابه بلند خود، اين شرايط امتحان را براى مردم تبيين فرمود تا با آمادگى كامل به استقبال آن بروند. اين آينده تلخِ امتحان را حضرتش در غدير به اشارت و صراحت پيش‏بينى فرمود و مراحل چنين امتحان بزرگى را با استشهاد به ۱۱ آيه تضمين شده در خطبه غدير بيان فرمود. از جمله اين آيات آيه ۴۵سوره حج است:
در اين امتحان عظيم، هم جهاتى كه مى‏ توانست سر منشأ آزمايش باشد متعدد بود، و هم عللى كه مى ‏توانست انگيزه شيطانى براى سقوط در امتحان باشد در جلوه هاى مختلف به ميان آمد.


«فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها وَ هِىَ ظالِمَةٌ، فَهِىَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ» : «چه بسا آبادى كه آن را هلاك كرديم در حالى كه ظالم بود، پس خانه‏ هايشان بر سقف‏ها فرو ريخته و چاه‏ هاى متروك شده و كاخ‏ هاى مرتفع محكم بر جاى مانده است» .
پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه بلند خود، اين شرايط امتحان را براى مردم تبيين فرمود تا با آمادگى كامل به استقبال آن بروند. اين آينده تلخِ امتحان را حضرتش در غدير به اشارت و صراحت پيش ‏بينى فرمود و مراحل چنين امتحان بزرگى را با استشهاد به ۱۱ آيه تضمين شده در خطبه غدير بيان فرمود. از جمله اين آيات آيه ۴۵سوره حج است:


«فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها وَ هِىَ ظالِمَةٌ، فَهِىَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ»:
«چه بسا آبادى كه آن را هلاک كرديم در حالى كه ظالم بود، پس خانه‏ هايشان بر سقف ‏ها فرو ريخته و چاه‏ هاى متروک شده و كاخ‏ هاى مرتفع محكم بر جاى مانده است».


اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:
اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:
خط ۱۲: خط ۱۵:
مَعاشِرَ النّاسِ، انَّهُ ما مِنْ قَرْيَةٍ الاّ وَ اللَّه مُهْلِكُها بِتَكْذيبِها وَ كَذلِكَ يُهْلِكُ الْقُرى وَ هِىَ ظالِمَةٌ كَما ذَكَرَ اللَّه تَعالى وَ هذا عَلِىٌّ امامُكُمْ وَ وَلِيُّكُمْ وَ هُوَ مَواعيدُ اللَّه، وَاللَّه يُصَدِّقُ ما وَعَدَهُ:
مَعاشِرَ النّاسِ، انَّهُ ما مِنْ قَرْيَةٍ الاّ وَ اللَّه مُهْلِكُها بِتَكْذيبِها وَ كَذلِكَ يُهْلِكُ الْقُرى وَ هِىَ ظالِمَةٌ كَما ذَكَرَ اللَّه تَعالى وَ هذا عَلِىٌّ امامُكُمْ وَ وَلِيُّكُمْ وَ هُوَ مَواعيدُ اللَّه، وَاللَّه يُصَدِّقُ ما وَعَدَهُ:


اى مردم، هيچ سرزمين آبادى نيست مگر آنكه خداوند آن را به خاطر تكذيب فرستادگان الهى هلاك مى‏كند، و اين گونه خداوند آبادى ‏ها را از بين مى ‏برد در حالى كه ظالم هستند -  همان گونه كه خداى تعالى ذكر فرموده است -  و اين على امام شما و وليِّتان است و او وعده الهى است و خدا آنچه وعده داده را به ظهور مى ‏رساند.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۰ پاورقى ۵ از نسخه «الف» و «د»</ref>
اى مردم، هيچ سرزمين آبادى نيست مگر آنكه خداوند آن را به خاطر تكذيب فرستادگان الهى هلاک مى‏ كند، و اين گونه خداوند آبادى ‏ها را از بين مى ‏برد در حالى كه ظالم هستند -  همان گونه كه خداى تعالى ذكر فرموده است -  و اين على امام شما و وليِّتان است و او وعده الهى است و خدا آنچه وعده داده را به ظهور مى ‏رساند.<ref>اسرار غدير: ص ۱۵۰ پاورقى ۵ از نسخه «الف» و «د».</ref>


=== موقعيت تاريخى ===
=== موقعيت تاريخى ===
در اواسط خطابه غدير، در حالى كه پيامبرصلى الله عليه وآله به مقاصد منافقين اشاره مى‏ كند و نام اصحاب صحيفه را به ميان مى‏آورد و مسئله غصب شدن خلافت را مطرح مى ‏كند، سخن را به مردم منعطف مى‏نمايد كه بدانند اگر سردمداران سقيفه مقصرند، مردم هم در فتنه آنان مورد آزمايش الهى قرار مى ‏گيرند و اگر آنان را يارى كنند در اعمالشان شريك بوده مستحق عذاب الهى هستند.
در اواسط خطابه غدير، در حالى كه پيامبر صلى الله عليه و آله به مقاصد منافقين اشاره مى‏ كند و نام اصحاب صحيفه را به ميان مى ‏آورد و مسئله غصب شدن خلافت را مطرح مى ‏كند، سخن را به مردم منعطف مى ‏نمايد كه بدانند اگر سردمداران سقيفه مقصرند، مردم هم در فتنه آنان مورد آزمايش الهى قرار مى ‏گيرند و اگر آنان را يارى كنند در اعمالشان شريک بوده مستحق عذاب الهى هستند.


در چنين موقعيتى حضرت با اقتباس آيه مزبور، مضمون آن را در كلام خود آورده است. اين اقتباس از غايب آوردن ضمير و مضارع آوردن فعل در «يُهْلِكُ الْقُرى» معلوم مى‏ شود كه در آيه ماضىِ متكلم و به صورت «أَهْلَكْناها» است. آنچه در اين فراز جلب توجه مى‏ كند جمله كَما «ذَكَرَ اللَّه تَعالى»است كه حضرت به صراحت استناد خود به قرآن را يادآور شده است.
در چنين موقعيتى حضرت با اقتباس آيه مزبور، مضمون آن را در كلام خود آورده است. اين اقتباس از غايب آوردن ضمير و مضارع آوردن فعل در «يُهْلِكُ الْقُرى» معلوم مى‏ شود كه در آيه ماضىِ متكلم و به صورت «أَهْلَكْناها» است. آنچه در اين فراز جلب توجه مى‏ كند جمله كَما «ذَكَرَ اللَّه تَعالى»است كه حضرت به صراحت استناد خود به قرآن را يادآور شده است.


=== موقعيت قرآنى ===
=== موقعيت قرآنى ===
در قرآن چندين آيه با اين مضمون آمده كه الفاظ سوره حج بيشتر بر كلمات اين فراز خطبه قابل انطباق است. در سوره هود نيز آمده كه «وَ كَذلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذا أَخَذَ الْقُرى وَ هِىَ ظالِمَةٌ»<ref>هود /  ۱۰۲</ref> و در سوره قصص آمده كه «... وَ ما كُنَّا مُهْلِكِى الْقُرى إِلاّ وَ أَهْلُها ظالِمُونَ» .<ref>قصص /  ۵۹</ref> در موارد بسيارى كه در قرآن سخن از هلاك شدن امم انبياى گذشته توسط عذاب الهى و به خاطر تكذيبشان به ميان آمده، همين مضمون مطرح شده است.
در قرآن چندين آيه با اين مضمون آمده كه الفاظ سوره حج بيشتر بر كلمات اين فراز خطبه قابل انطباق است. در سوره هود نيز آمده كه «وَ كَذلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذا أَخَذَ الْقُرى وَ هِىَ ظالِمَةٌ»<ref>هود /  ۱۰۲.</ref> و در سوره قصص آمده كه «... وَ ما كُنَّا مُهْلِكِى الْقُرى إِلاّ وَ أَهْلُها ظالِمُونَ».<ref>قصص /  ۵۹.</ref> در موارد بسيارى كه در قرآن سخن از هلاك شدن امم انبياى گذشته توسط عذاب الهى و به خاطر تكذيبشان به ميان آمده، همين مضمون مطرح شده است.
 
آيه سوره حج از آيه۴۲ آغاز مى ‏شود كه خداوند به پيامبرش مى‏ فرمايد: «اگر تو را تكذيب مى‏ كنند قبل از تو قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهيم و قوم لوط و اصحاب مدين و اصحاب موسى پيامبرانشان را تكذيب نموده ‏اند و خدا آنان را هلاک نموده است».


آيه سوره حج از آيه۴۲ آغاز مى ‏شود كه خداوند به پيامبرش مى‏ فرمايد:«اگر تو را تكذيب مى‏ كنند قبل از تو قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهيم و قوم لوط و اصحاب مدين و اصحاب موسى پيامبرانشان را تكذيب نموده ‏اند و خدا آنان را هلاك نموده است» .
آنگاه در اين آيه ۴۵مى‏ فرمايد: «چه بسيار سرزمين‏ هايى كه آنان را هلاک كرديم در حالى كه اهل آن ظالم بودند»، و سپس مطالبى در همين زمينه ادامه مى‏ يابد. تا آيه ۴۸ كه مى ‏فرمايد:


آنگاه در اين آيه ۴۵مى‏ فرمايد: «چه بسيار سرزمين‏هايى كه آنان را هلاك كرديم در حالى كه اهل آن ظالم بودند»، و سپس مطالبى در همين زمينه ادامه مى‏ يابد. تا آيه 48 كه مى ‏فرمايد:« وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَها وَ هِىَ ظالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُها وَ إِلَىَّ الْمَصِيرُ» .
«وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَها وَ هِىَ ظالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُها وَ إِلَىَّ الْمَصِيرُ».


=== تحليل اعتقادى ===
=== تحليل اعتقادى ===
خط ۳۷: خط ۴۲:
با در نظر گرفتن نكات فوق، مطالب زير از اين فراز خطبه استفاده مى ‏شود:
با در نظر گرفتن نكات فوق، مطالب زير از اين فراز خطبه استفاده مى ‏شود:


'''الف. تكذيب على ‏عليه السلام ظلم است'''
'''الف) تكذيب على ‏عليه السلام ظلم است'''


تكذيب على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام به هر صورت كه باشد ظلم است، و منظور از تكذيب نپذيرفتن ولايت و امامت اوست چنانكه حضرت پس از استشهاد به آيه مى ‏فرمايد: «وَ هذا عَلِىٌّ امامُكُمْ وَ وَلِيُّكُمْ» ، و شكى نيست كه ردّ اوامر او و مقابله با او نوعى نپذيرفتنِ اوست.
تكذيب على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام به هر صورت كه باشد ظلم است، و منظور از تكذيب نپذيرفتن ولايت و امامت اوست چنانكه حضرت پس از استشهاد به آيه مى ‏فرمايد: «وَ هذا عَلِىٌّ امامُكُمْ وَ وَلِيُّكُمْ» ، و شكى نيست كه ردّ اوامر او و مقابله با او نوعى نپذيرفتنِ اوست.


'''ب. انواع تكذيب و استحقاق هلاكت'''
'''ب) انواع تكذيب و استحقاق هلاكت'''


انواع تكذيب نسبت به ساحت مقدس على‏ عليه السلام ظلم به اوست و مصداق ظالمى است كه از سوى خداوند مستحق هلاك است چرا كه مى‏ فرمايد: «هيچ سرزمينى نيست مگر آنكه خداوند به خاطر تكذيبش اهل آن را هلاك مى ‏كند» ، و به دنبال آن كلمه «كَذلِكَ» را به عنوان ربط دو جمله به كار مى‏ برد و سپس مى‏ فرمايد: »و اين گونه خدا اهل آبادى‏ها را هلاك مى‏كند در حالى كه ظالم‏اند« ، يعنى به دنبال اين تكذيب و نتيجه آن ظالم شدن است.
انواع تكذيب نسبت به ساحت مقدس على‏ عليه السلام ظلم به اوست و مصداق ظالمى است كه از سوى خداوند مستحق هلاک است چرا كه مى‏ فرمايد: «هيچ سرزمينى نيست مگر آنكه خداوند به خاطر تكذيبش اهل آن را هلاک مى ‏كند» ، و به دنبال آن كلمه «كَذلِكَ» را به عنوان ربط دو جمله به كار مى‏ برد و سپس مى‏ فرمايد: «و اين گونه خدا اهل آبادى‏ها را هلاک مى‏كند در حالى كه ظالم ‏اند»، يعنى به دنبال اين تكذيب و نتيجه آن ظالم شدن است.


'''ج. على‏ عليه السلام وعده ‏گاه امتحان'''
'''ج) على‏ عليه السلام وعده ‏گاه امتحان'''


على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام وعده ‏گاه خدا در اين امت است كه آنان را امتحان كند و ببيند آيا از تكذيب كنندگان و ظالمين ‏اند يا تصديق مى‏ نمايند و عادلانه و با انصاف سخن مى ‏گويند.
على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام وعده ‏گاه خدا در اين امت است كه آنان را امتحان كند و ببيند آيا از تكذيب كنندگان و ظالمين ‏اند يا تصديق مى‏ نمايند و عادلانه و با انصاف سخن مى ‏گويند.
خط ۵۱: خط ۵۶:
اين مطلب از جمله‏اى كه در خطبه بعد از آيه آمده به دست مى‏آيد كه مى‏ فرمايد: «وَ هُوَ مَواعيدُ اللَّه وَ اللَّه مُصَدِّقٌ ما وَعَدَهُ» . كلمه «مَواعيد» جمع «ميعاد» به معناى وعده ‏گاه يا به معناى مصدرىِ وعده است.
اين مطلب از جمله‏اى كه در خطبه بعد از آيه آمده به دست مى‏آيد كه مى‏ فرمايد: «وَ هُوَ مَواعيدُ اللَّه وَ اللَّه مُصَدِّقٌ ما وَعَدَهُ» . كلمه «مَواعيد» جمع «ميعاد» به معناى وعده ‏گاه يا به معناى مصدرىِ وعده است.


در نسخه « د»عبارت چنين است: «وَ هُوَ مُواعَدٌ» و در نسخه «ب» : «وَ هُوَ الْمُواعَد» است، كه هر دو تعبير به اين معنى مى ‏شود: «اوست كه وعده درباره او قرار داده شده است» .
در نسخه «د» عبارت چنين است: «وَ هُوَ مُواعَدٌ» و در نسخه «ب»: «وَ هُوَ الْمُواعَد» است، كه هر دو تعبير به اين معنى مى ‏شود: «اوست كه وعده درباره او قرار داده شده است» .


اين كلام پس از ذكر آيه به اين معنى است كه وعده خداوند درباره هلاكت تكذيب كنندگان و ظالمان درباره على‏ عليه السلام است، و لذا تأكيد مى ‏نمايد كه خداوند وعده خود را عملى خواهد ساخت.
اين كلام پس از ذكر آيه به اين معنى است كه وعده خداوند درباره هلاكت تكذيب كنندگان و ظالمان درباره على‏ عليه السلام است، و لذا تأكيد مى ‏نمايد كه خداوند وعده خود را عملى خواهد ساخت.


== پانویس ==
== پانویس ==

نسخهٔ ‏۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۳۰

آيه «فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها وَ هِىَ ظالِمَةٌ فَهِىَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها...»[۱]

  بزرگ‏ترين امتحان بشريت در غدير مطرح شد. امتحانى همه جانبه كه اتمام حجت آن به نحو اكمل انجام گرفت و براى هيچ كس به هيچ دليل و بهانه‏اى راه گريز نماند.

در اين امتحان عظيم، هم جهاتى كه مى‏ توانست سر منشأ آزمايش باشد متعدد بود، و هم عللى كه مى ‏توانست انگيزه شيطانى براى سقوط در امتحان باشد در جلوه هاى مختلف به ميان آمد.

پيامبر صلى الله عليه و آله در خطابه بلند خود، اين شرايط امتحان را براى مردم تبيين فرمود تا با آمادگى كامل به استقبال آن بروند. اين آينده تلخِ امتحان را حضرتش در غدير به اشارت و صراحت پيش ‏بينى فرمود و مراحل چنين امتحان بزرگى را با استشهاد به ۱۱ آيه تضمين شده در خطبه غدير بيان فرمود. از جمله اين آيات آيه ۴۵سوره حج است:

«فَكَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَهْلَكْناها وَ هِىَ ظالِمَةٌ، فَهِىَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِيدٍ»:

«چه بسا آبادى كه آن را هلاک كرديم در حالى كه ظالم بود، پس خانه‏ هايشان بر سقف ‏ها فرو ريخته و چاه‏ هاى متروک شده و كاخ‏ هاى مرتفع محكم بر جاى مانده است».

اين آيه از چهار بُعد قابل بررسى است:

متن خطبه غدير

مَعاشِرَ النّاسِ، انَّهُ ما مِنْ قَرْيَةٍ الاّ وَ اللَّه مُهْلِكُها بِتَكْذيبِها وَ كَذلِكَ يُهْلِكُ الْقُرى وَ هِىَ ظالِمَةٌ كَما ذَكَرَ اللَّه تَعالى وَ هذا عَلِىٌّ امامُكُمْ وَ وَلِيُّكُمْ وَ هُوَ مَواعيدُ اللَّه، وَاللَّه يُصَدِّقُ ما وَعَدَهُ:

اى مردم، هيچ سرزمين آبادى نيست مگر آنكه خداوند آن را به خاطر تكذيب فرستادگان الهى هلاک مى‏ كند، و اين گونه خداوند آبادى ‏ها را از بين مى ‏برد در حالى كه ظالم هستند -  همان گونه كه خداى تعالى ذكر فرموده است -  و اين على امام شما و وليِّتان است و او وعده الهى است و خدا آنچه وعده داده را به ظهور مى ‏رساند.[۲]

موقعيت تاريخى

در اواسط خطابه غدير، در حالى كه پيامبر صلى الله عليه و آله به مقاصد منافقين اشاره مى‏ كند و نام اصحاب صحيفه را به ميان مى ‏آورد و مسئله غصب شدن خلافت را مطرح مى ‏كند، سخن را به مردم منعطف مى ‏نمايد كه بدانند اگر سردمداران سقيفه مقصرند، مردم هم در فتنه آنان مورد آزمايش الهى قرار مى ‏گيرند و اگر آنان را يارى كنند در اعمالشان شريک بوده مستحق عذاب الهى هستند.

در چنين موقعيتى حضرت با اقتباس آيه مزبور، مضمون آن را در كلام خود آورده است. اين اقتباس از غايب آوردن ضمير و مضارع آوردن فعل در «يُهْلِكُ الْقُرى» معلوم مى‏ شود كه در آيه ماضىِ متكلم و به صورت «أَهْلَكْناها» است. آنچه در اين فراز جلب توجه مى‏ كند جمله كَما «ذَكَرَ اللَّه تَعالى»است كه حضرت به صراحت استناد خود به قرآن را يادآور شده است.

موقعيت قرآنى

در قرآن چندين آيه با اين مضمون آمده كه الفاظ سوره حج بيشتر بر كلمات اين فراز خطبه قابل انطباق است. در سوره هود نيز آمده كه «وَ كَذلِكَ أَخْذُ رَبِّكَ إِذا أَخَذَ الْقُرى وَ هِىَ ظالِمَةٌ»[۳] و در سوره قصص آمده كه «... وَ ما كُنَّا مُهْلِكِى الْقُرى إِلاّ وَ أَهْلُها ظالِمُونَ».[۴] در موارد بسيارى كه در قرآن سخن از هلاك شدن امم انبياى گذشته توسط عذاب الهى و به خاطر تكذيبشان به ميان آمده، همين مضمون مطرح شده است.

آيه سوره حج از آيه۴۲ آغاز مى ‏شود كه خداوند به پيامبرش مى‏ فرمايد: «اگر تو را تكذيب مى‏ كنند قبل از تو قوم نوح و عاد و ثمود و قوم ابراهيم و قوم لوط و اصحاب مدين و اصحاب موسى پيامبرانشان را تكذيب نموده ‏اند و خدا آنان را هلاک نموده است».

آنگاه در اين آيه ۴۵مى‏ فرمايد: «چه بسيار سرزمين‏ هايى كه آنان را هلاک كرديم در حالى كه اهل آن ظالم بودند»، و سپس مطالبى در همين زمينه ادامه مى‏ يابد. تا آيه ۴۸ كه مى ‏فرمايد:

«وَ كَأَيِّنْ مِنْ قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَها وَ هِىَ ظالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُها وَ إِلَىَّ الْمَصِيرُ».

تحليل اعتقادى

تفسير و برداشتى كه از اين فراز خطبه درباره آيه به دست مى ‏آيد با توجه به چند نكته است:

اول اينكه اين فراز به دنبال فراز قبلى درباره امتحان مردم براى تميز طيب از خبيث آمده است.

دوم اينكه قبل از آوردن مضمون آيه به مسئله «تكذيب» اشاره شده است

سوم اينكه به عنوان تطبيق آيه پس از ذكر مضمون آيه، جمله «وَ هذا عَلِىٌّ امامُكُمْ» فرموده است.

با در نظر گرفتن نكات فوق، مطالب زير از اين فراز خطبه استفاده مى ‏شود:

الف) تكذيب على ‏عليه السلام ظلم است

تكذيب على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام به هر صورت كه باشد ظلم است، و منظور از تكذيب نپذيرفتن ولايت و امامت اوست چنانكه حضرت پس از استشهاد به آيه مى ‏فرمايد: «وَ هذا عَلِىٌّ امامُكُمْ وَ وَلِيُّكُمْ» ، و شكى نيست كه ردّ اوامر او و مقابله با او نوعى نپذيرفتنِ اوست.

ب) انواع تكذيب و استحقاق هلاكت

انواع تكذيب نسبت به ساحت مقدس على‏ عليه السلام ظلم به اوست و مصداق ظالمى است كه از سوى خداوند مستحق هلاک است چرا كه مى‏ فرمايد: «هيچ سرزمينى نيست مگر آنكه خداوند به خاطر تكذيبش اهل آن را هلاک مى ‏كند» ، و به دنبال آن كلمه «كَذلِكَ» را به عنوان ربط دو جمله به كار مى‏ برد و سپس مى‏ فرمايد: «و اين گونه خدا اهل آبادى‏ها را هلاک مى‏كند در حالى كه ظالم ‏اند»، يعنى به دنبال اين تكذيب و نتيجه آن ظالم شدن است.

ج) على‏ عليه السلام وعده ‏گاه امتحان

على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام وعده ‏گاه خدا در اين امت است كه آنان را امتحان كند و ببيند آيا از تكذيب كنندگان و ظالمين ‏اند يا تصديق مى‏ نمايند و عادلانه و با انصاف سخن مى ‏گويند.

اين مطلب از جمله‏اى كه در خطبه بعد از آيه آمده به دست مى‏آيد كه مى‏ فرمايد: «وَ هُوَ مَواعيدُ اللَّه وَ اللَّه مُصَدِّقٌ ما وَعَدَهُ» . كلمه «مَواعيد» جمع «ميعاد» به معناى وعده ‏گاه يا به معناى مصدرىِ وعده است.

در نسخه «د» عبارت چنين است: «وَ هُوَ مُواعَدٌ» و در نسخه «ب»: «وَ هُوَ الْمُواعَد» است، كه هر دو تعبير به اين معنى مى ‏شود: «اوست كه وعده درباره او قرار داده شده است» .

اين كلام پس از ذكر آيه به اين معنى است كه وعده خداوند درباره هلاكت تكذيب كنندگان و ظالمان درباره على‏ عليه السلام است، و لذا تأكيد مى ‏نمايد كه خداوند وعده خود را عملى خواهد ساخت.

پانویس

  1. حج /  ۴۵. غدير در قرآن: ج ۲ ص ۲۵۴ - ۳۵۷.
  2. اسرار غدير: ص ۱۵۰ پاورقى ۵ از نسخه «الف» و «د».
  3. هود /  ۱۰۲.
  4. قصص /  ۵۹.