۲۶٬۳۶۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
== آيه «اِنَّ الَّذينَ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ ازدادوا كُفراً...»<ref>نساء / ۱۳۷. تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص ۶۴، ۶۵.</ref> == | == آيه «اِنَّ الَّذينَ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ ازدادوا كُفراً...»<ref>نساء / ۱۳۷. تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص ۶۴، ۶۵.</ref> == | ||
يكى از شاخص هاى زندگى معصومين عليهم السلام تبليغ غدير به شكل هاى مختلف است. از جمله تبليغ غدير با آيه «ازدادوا كفراً» درباره غاصبين حق غدير است كه | يكى از شاخص هاى زندگى معصومين عليهم السلام تبليغ غدير به شكل هاى مختلف است. از جمله تبليغ غدير با آيه «ازدادوا كفراً» درباره غاصبين حق غدير است كه ذيلاً به بيان آن مى پردازيم: | ||
ذيلاً به بيان آن مى پردازيم: | |||
امام صادق عليه السلام درباره آيه «اِنَّ الَّذينَ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ ازدادوا كُفراً...»<ref>نساء / ۱۳۷.</ref>: «كسانى كه ايمان آوردند و سپس كافر شدند؛ بعد از آن ايمان | امام صادق عليه السلام درباره آيه «اِنَّ الَّذينَ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ آمَنوا ثُمَّ كَفَروا ثُمَّ ازدادوا كُفراً...»<ref>نساء / ۱۳۷.</ref>: «كسانى كه ايمان آوردند و سپس كافر شدند؛ بعد از آن ايمان | ||
خط ۸: | خط ۶: | ||
آوردند و دوباره كافر شدند و سپس بر كفر خود افزودند...»، آن را به اولين غاصبين حق غدير تفسير كرده چنين فرمود: | آوردند و دوباره كافر شدند و سپس بر كفر خود افزودند...»، آن را به اولين غاصبين حق غدير تفسير كرده چنين فرمود: | ||
اين آيه درباره ابوبكر و عمر و عثمان است. اينان ابتدا (در ظاهر) به دين پيامبر صلى الله عليه وآله گرويدند، ولى آنگاه كه ولايت بر آنان عرضه شد و | اين آيه درباره ابوبكر و عمر و عثمان است. اينان ابتدا (در ظاهر) به دين پيامبر صلى الله عليه وآله گرويدند، ولى آنگاه كه ولايت بر آنان عرضه شد و پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: | ||
«مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ» كافر شدند. | |||
سپس به ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام (در ظاهر) اقرار كردند، ولى آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه وآله از دنيا رفت كافر شدند و بر بيعت خود ثابت نماندند. | سپس به ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام (در ظاهر) اقرار كردند، ولى آنگاه كه پيامبر صلى الله عليه وآله از دنيا رفت كافر شدند و بر بيعت خود ثابت نماندند. | ||
كفر خود را بالاتر بردند و از آنان كه با على عليه السلام [[بیعت]] كرده بودند براى خود بیعت گرفتند! ! اينان كسانى اند كه از ايمان براى آنان هيچ نمانده است.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۷ ح ۱۸.</ref> | سپس كفر خود را بالاتر بردند و از آنان كه با على عليه السلام [[بیعت]] كرده بودند براى خود بیعت گرفتند! ! اينان كسانى اند كه از ايمان براى آنان هيچ نمانده است.<ref>اثبات الهداة: ج ۲ ص ۷ ح ۱۸.</ref> | ||
== اتمام حجت اميرالمؤمنين عليه السلام با غدير در رابطه با عثمان<ref>ژرفاى غدير: ص ۲۰۳. غدير از زبان مولى: ص ۳۹. اسرار غدير: ۲۶۳-۲۷۲. چهادره قرن با غدير: ص ۴۸، ۴۹. اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص۱۶-۲۳، ۳۰. تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص ۳۴، ۳۵، ۷۵، ۷۶.</ref> == | == اتمام حجت اميرالمؤمنين عليه السلام با غدير در رابطه با عثمان<ref>ژرفاى غدير: ص ۲۰۳. غدير از زبان مولى: ص ۳۹. اسرار غدير: ۲۶۳-۲۷۲. چهادره قرن با غدير: ص ۴۸، ۴۹. اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص۱۶-۲۳، ۳۰. تبليغ غدير در سيره معصومين عليهم السلام: ص ۳۴، ۳۵، ۷۵، ۷۶.</ref> == | ||
اين مهم نيست كه مردم چه راهى را انتخاب كرده اند و چه تصميمى گرفته اند، ولى مهم آن است كه به آنان گوشزد شود كه چه اشتباه عمدى بزرگى را مرتكب مى | اين مهم نيست كه مردم چه راهى را انتخاب كرده اند و چه تصميمى گرفته اند، ولى مهم آن است كه به آنان گوشزد شود كه چه اشتباه عمدى بزرگى را مرتكب مى شوند، و در مقايسه و انتخاب خود چه چيزى را با چه چيزى عوض مى كنند، تا لااقل آيندگان متوجه باشند كه اين يک انتخاب نبوده بلكه حركتى مغرضانه براى كوبيدن اهل بيت عليهم السلام بوده است. | ||
شوند، و در مقايسه و انتخاب خود چه چيزى را با چه چيزى عوض مى كنند، تا لااقل آيندگان متوجه باشند كه اين يک انتخاب نبوده بلكه حركتى مغرضانه براى كوبيدن | |||
اهل بيت عليهم السلام بوده است. | |||
هر مؤمنى با شنيدن اين فرمايش على عليه السلام - در حالى كه مردم عثمان را بر گرده خود سوار مى كردند - منقلب مى شود كه چگونه به سخنان دلسوزانه حضرت | هر مؤمنى با شنيدن اين فرمايش على عليه السلام - در حالى كه مردم عثمان را بر گرده خود سوار مى كردند - منقلب مى شود كه چگونه به سخنان دلسوزانه حضرت اعتنا نكردند و به گردابى گرفتار آمدند كه حاضر شدند براى رهايى از آن خود عثمان را بكشند. | ||
اعتنا نكردند و به گردابى گرفتار آمدند كه حاضر شدند براى رهايى از آن خود عثمان را بكشند. | |||
اتمام حجت هاى اميرالمؤمنين عليه السلام با غدير و در رابطه با عثمان چند مورد است: | اتمام حجت هاى اميرالمؤمنين عليه السلام با غدير و در رابطه با عثمان چند مورد است: | ||
خط ۳۲: | خط ۲۴: | ||
پس از ماجراى شورا، وقتى شورا تصميم خود را گرفت و عثمان انتخاب شد و قرار شد مردم با عثمان [[بیعت]] كنند، بار ديگر اميرالمؤمنين عليه السلام به پاخاست و خطبه اى ايراد كرد و ضمن آن فرمود: | پس از ماجراى شورا، وقتى شورا تصميم خود را گرفت و عثمان انتخاب شد و قرار شد مردم با عثمان [[بیعت]] كنند، بار ديگر اميرالمؤمنين عليه السلام به پاخاست و خطبه اى ايراد كرد و ضمن آن فرمود: | ||
اى مردم، به آنچه مى گويم گوش فرا دهيد ... . | اى مردم، به آنچه مى گويم گوش فرا دهيد ... . | ||
پيامبر صلى الله عليه | اى مردم، شما با [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] بيعت كرديد در حالى كه بخدا قسم من سزاوارتر و صاحب حق تر از آنان به جانشينى پيامبر صلى الله عليه و آله بودم، ولى من خوددارى مى كردم. امروز هم مى خواهيد با عثمان بيعت كنيد. | ||
قسم شما و آنان كه قبل از شما بودند به فضل من جاهل نيستيد، و اگر بنا بر سكوت نبود مطالبى مى گفتم كه قادر به رد آن نيستيد ... . | اگر اين بيعت را انجام دهيد و من سكوت اختيار كنم به خدا قسم شما و آنان كه قبل از شما بودند به فضل من جاهل نيستيد، و اگر بنا بر سكوت نبود مطالبى مى گفتم كه قادر به رد آن نيستيد ... . | ||
آيا در ميان شما كسى هست كه پيامبر صلى الله عليه | آيا در ميان شما كسى هست كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير خم دست او را گرفته و فرموده باشد: | ||
من عاداه، فليبلغ الشاهد الغائب»؟ آيا اين مطلب درباره كسى غير من بوده است؟ | «من كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، فليبلغ الشاهد الغائب»؟ آيا اين مطلب درباره كسى غير من بوده است؟ | ||
یک نفر برخاست و به نيابت از بقيه گفت: هيچ كس را سراغ نداريم كه صحيح تر از گفتار تو گفته باشد... .<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۳۶۱.</ref> | یک نفر برخاست و به نيابت از بقيه گفت: هيچ كس را سراغ نداريم كه صحيح تر از گفتار تو گفته باشد... .<ref>بحار الانوار: ج ۳۱ ص ۳۶۱.</ref> | ||
=== '''۲. در زمان عثمان''' === | === '''۲. در زمان عثمان''' === | ||
حدود بيست سال از غدير گذشته و هر روز [[سقیفه]] زهرى از كينه اش را بر آن مى ريزد، اما صاحب غدير فرصت ها را براى احياى آن از دست نمى دهد. | حدود بيست سال از غدير گذشته و هر روز [[سقیفه]] زهرى از كينه اش را بر آن مى ريزد، اما صاحب غدير فرصت ها را براى احياى آن از دست نمى دهد. | ||
زمان عثمان در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله با حضور بيش از دويست نفر از مهاجرين و انصار تشكيل شد، اميرالمؤمنين عليه السلام در برابر جمعى كه اكثرشان | در مجلسى كه زمان عثمان در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله با حضور بيش از دويست نفر از مهاجرين و انصار تشكيل شد، اميرالمؤمنين عليه السلام در برابر جمعى كه اكثرشان از طرفداران سقيفه بودند، داستان غدير را مفصلاً بيان كرد، و از صحابه حاضر درباره آن اقرار گرفت. | ||
از | در زمان عثمان مجلس بزرگى در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله تشكيل شد كه در آن بيش از دويست نفر از سرشناسان مهاجرين و انصار حاضر بودند. | ||
اين مجلس از صبح تا ظهر طول كشيد و هر يک از مهاجر و انصار به ذكر فضائل خود پرداختند و مطالبى از سوابق خود در [[اسلام]] را به ميان آوردند. | |||
اميرالمؤمنين عليه السلام نيز در اين مجلس حاضر بودند و چيزى نمى گفتند. حاضرين از حضرت درخواست كردند تا فضايل خود را بيان كند. حضرت شروع به ذكر مناقب خود نمودند و داستان غدير را به طور بسيار مفصل بيان فرمودند، كه شايد اولين بار از لسان مبارک حضرت به اين تفصيل آمده باشد. | |||
اميرالمؤمنين عليه السلام نيز در اين مجلس حاضر بودند و چيزى نمى گفتند. حاضرين از حضرت درخواست كردند تا فضايل خود را بيان كند. حضرت شروع به ذكر | |||
مناقب خود نمودند و داستان غدير را به طور بسيار مفصل بيان فرمودند، كه شايد اولين بار از لسان مبارک حضرت به اين تفصيل آمده باشد. | |||
و اما تفصيل ماجرا چنين است: | و اما تفصيل ماجرا چنين است: | ||
ابان از سلیم نقل مى كند كه گفت: در زمان حكومت عثمان، على عليه السلام را در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله با جماعتى ديدم كه گفتگو مى كردند و فقه و علم | ابان از سلیم نقل مى كند كه گفت: در زمان حكومت عثمان، على عليه السلام را در مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله با جماعتى ديدم كه گفتگو مى كردند و فقه و علم را مذاكره مى كردند. | ||
را مذاكره مى كردند. | |||
مردم رو به على عليه السلام كردند و گفتند: چرا سخنى نمى گويى؟ حضرت فضايل خود را بيان كرد، تا آنجا كه فرمود: | مردم رو به على عليه السلام كردند و گفتند: چرا سخنى نمى گويى؟ حضرت فضايل خود را بيان كرد، تا آنجا كه فرمود: | ||
آيا اقرار مى كنيد كه پيامبر صلى الله عليه | آيا اقرار مى كنيد كه پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير خم مرا فراخواند و ولايت مرا اعلام كرد و فرمود: حاضران به غايبان برسانند؟ | ||
گفتند: آرى به خدا قسم. | گفتند: آرى به خدا قسم. | ||
خط ۷۳: | خط ۵۹: | ||
به دنبال آن اميرالمؤمنين عليه السلام [[احتجاج]] خود را اين گونه ادامه داد: | به دنبال آن اميرالمؤمنين عليه السلام [[احتجاج]] خود را اين گونه ادامه داد: | ||
==== | ==== الف) دستور غدير چگونه آمد؟ ==== | ||
سپس حضرت فضايل ديگرى را ذكر كرد و بار ديگر درباره غدير فرمود: | سپس حضرت فضايل ديگرى را ذكر كرد و بار ديگر درباره غدير فرمود: | ||