شبهات
تبليغ غدير با ردّ شبهات[۱]
يكى از گرايش هاى تحقيقى در مورد غدير و از انواع راهكارها و تحقيقاتى كه محققان از طريق آنها در آستان غدير خدمت نموده اند و يا جا دارد كه خدمت نمايند جواب مخالفان است.
در طول تاريخ دشمنان درباره مسائل مختلف مربوط به غدير اقدام به تحريف و حذف حقايق نموده اند و با فكر كوتاه خود به جنگ حقيقت آمده اند، كه امامان معصوم عليهم السلام و به پيروى از ايشان اصحاب ائمه عليهم السلام و علماى بزرگ در طول چهارده قرن در مقابل آنان ايستاده اند و پاسخ هاى دندانشكن به آنان داده اند. بخش قابل توجهى از اين مهم كتاب هايى است كه در رد آنان تأليف و منتشر شده است.
كتبِ پاسخ به شبهات غدير[۲]
در مورد غدير شبهات متعددى از سوى دشمنان وارد شده است؛ چه شبهاتى كه در مورد سند حديث گفته اند، و يا شبهاتى كه در مورد دلالت آن گفته شده، و يا شبهاتى كه در ديگر جوانب غدير مطرح كرده اند.
فخر رازى و دهلوى در كتاب خود «تحفه اثنى عشريه» و نيز ديگر مخالفان مكتب غدير و شيعه اين شبهات را مطرح كرده اند، كه جواب آنها به طور مفصل در كتب علما مطرح شده است.
هر چند شبهاتى كه دشمنان و معاندينِ غدير مطرح كرده اند سست و بى اساس بوده و چندان نيازى به پاسخگويى نيست، ولى از باب اتمام حجت و نيز استحكام هر چه بيشتر غدير و امامت و ولايت، معصومين عليهم السلام و به تبعشان اصحاب و علماى شيعه تا كنون زحمات زيادى كشيده و از هر نظر مطلب را تمام كرده اند.
عمده اين شبهات در مورد كلمه «مولى» و معناى آن بوده و نيز در جهات ديگر هم شبه افكنى داشته اند. علماى بزرگ و نستوه شيعه در كتب حديثى و اعتقادى و تاريخى مفصل پاسخ شبهات را داده اند؛ بزرگانى همچون شيخ مفيد و علامه مجلسى و مير حامدحسين هندى و علامه امينى.
از اوائل قرن يازدهم هجرى تا امروز با ايجاد ميدان باز علمى، محققين و انديشمندان اسلام تأليفات بسيار مهمى درباره غدير تأليف كرده اند و به خوبى از زحمات هزار ساله نتيجه گيرى نمودند. در اين دوران تمام جوانب غدير مورد جمع و بررسى و تحقيق قرار گرفت و در هر جنبه اى به طور جداگانه كتابى نوشته شد.
در اين ميان چندين كتاب با همين موضوع و به طور مفصل و مستقل تأليف شده است. در اين كتابها شبهات غدير و آنچه به نوعى با غدير مرتبط است مطرح شده و به تفصيل پاسخ داده شده است. در بعضى كتابها هم به طور ضمنى ولى مفصل و دقيق شبهات غدير را مطرح و پاسخ داده شذه است. به عنوان نمونه به چند كتاب اشاره مى شود:
عبقات الأنوار فى امامة الائمة الاطهارعليهم السلام (حديث الغدير)[۳]سيد حامدحسين بن محمدقلى كنتورى (نيشابورى، لكنهويى)، م ۱۳۰۶ ق، فارسى، چاپى، تحقيق: غلامرضا مولانا (بروجردى) . چاپ اول: لكنهو (هند) ، سال ۱۲۹۳ ق، ۱۸۷۶ م. رحلى، ج ۱۲۵۱ :۱ ص، ج ۱۰۰۸ :۲ ص. چاپ دوم: فقط قسم اول، تهران، سال ۱۳۶۹ ق، ۱۳۲۸ ش. رحلى، ۶۰۰ ص. چاپ سوم و تحقيق شده: ناشر: محقق، قم، سال ۱۴۰۴-۱۴۱۱ ق، ۱۳۶۹ - ۱۳۶۲ ش. وزيرى، ج ۳۴۶ + ۸۲ :۱ ص، ج ۴۲۷ :۲ ص، ج ۴۲۱ :۳ ص، ج ۴۳۴ :۴ ص، ج ۴۲۹ : ۵ ص، ج ۴۰۰ : ۶ ص، ج۷ص ۴۴۴ : ، ج۸ص ۴۴۰ : ، ج۹ ص ۴۴۷ : ص، ج۱۰ ص ۶۱۶ .
اين كتاب از كتب بى نظير در زمينه غدير است كه در آن از آنچه مى توان در مورد سند و متن حديث و واقعه غدير و استدلال به آن و جواب از شبهات صحبت نمود بحث و بررسى و تحقيق شده و در واقع جواب از گفته هاى صاحب كتاب «تحفه اثنى عشريه» در كتابش است و به اين عنوان تأليف شده است. قسمت مربوط به حديث غدير از كتاب «عبقات الأنوار» در ده جلد تحقيق شده است. جلد اول تا هفتم درباره سند حديث و سه جلد بقيه درباره دلالت حديث است، و در تقسيم بندى كل كتاب بايد گفت اين كتاب شامل دو قسمت است:
۱. بحث در سند حديث غدير از صحابه و تابعين و تابعينِ تابعين و تا عصر مؤلف، از شيعه و عامه، كه به حسب زمانِ آنها همراه با توثيق درباره هر كدام و هر مصدر و ابحاث بسيار مفصل تنظيم شده است. ۲.متن حديث غدير و دلالت آن بر ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام و جواب از شبهات دشمنان در اين باره و همچنين ديگر جوانب حديث غدير در ابحاثى بس عميق و مفصل.
اين كتاب به طرز عملى نگاشته شده است. لذا براى رعايت اختصار كتاب شناسى مختصر هر جلد به طورى كه نسبتاً گويا باشد آورده مى شود:
سند حديث غدير:
ج ۱: ابتدا مقدمه اى در هشتاد صفحه توسط محقق نوشته شده كه شامل توضيحى در علم كلام و متكلمين شيعه و سپس جوانب زندگانى صاحب عبقات و پدر و برادر اوست. سپس كتاب با كلام صاحب تحفه اثناعشريه شروع شده است كه گفته: «احاديث ولايت منحصر در دوازده حديث است» . مؤلف اين كلام را مطرح نموده و در رد آن موارد بسيارى از علماى عامه كه حديث غدير را نقل كرده اند ذكر نموده، و به شرح حال و وثاقت آنان نزد عامه پرداخته است.
ج ۲: در جواب اينكه «حديث غدير در بعضى كتب مهم عامه مثل صحيحين وجود ندارد»! مؤلف از چند جهت به جواب اين مطلب پرداخته كه خلاصه اش چنين است: ۱. نبودن در صحيحين و عدم نقل آنها دليل بر عدم صحت نيست. ۲. قاعده تقدم مثبِت بر نافى در اينجا حاكم است. ۳.اگر حديث غدير در صحيحين هم بود قبول نمى كردند. ۴.خود عامه در مواردى منقولات صحيحين را رد كرده اند.۵.خود عامه قائل به تناقض احاديث صحيحين در مواردى هستند.
ج ۳: «واقدى و ابناسحاق و جاحظ حديث غدير را نقل نكرده اند» . در اين جلد مطالب مفصلى درباره اين سه نفر و برخورد علماى عامه با منقولات آنان ذكر شده و نتيجه گيرى شده كه عدم نقل اينان اهميتى در استحكام حديث غدير ندارد. در ضمن مطالبى در مدح سيد رضى ذكر شده است.
ج ۴: ابتدا درباره عظمت سيد مرتضى در لسان عامه و سپس به رد سخن صاحب تحفه اثناعشريه - كه سيد مرتضى را به تحقير ياد كرده - پرداخته است. در مقابل عده اى از عامه را نام برده كه خلفاى عباسى را تعريف كرده و به عظمت ياد نموده اند كه از جمله آنها جاحظ است و سپس به تحقير جاحظ و ناصبيّت او پرداخته است.
ج ۵ : ادامه سخن درباره جاحظ و عدم اعتبار او نزد علماى عامه با استناد به كتب آنان. سپس درباره نسبتِ قدح حديث غدير به ابن ابى داود پرداخته و آن را رد كرده است و در عين حال به گفته هاى عامه درباره او پرداخته كه او را ضعيف دانسته اند. بعد از آن درباره نسبت قدح حديث غدير به ابوحاتم رازى پرداخته و تضعيفات او را از علماى عامه نقل كرده است. سپس به قدح فخر رازى درباره غدير پرداخته و در ضمن قدح ابوهريره، و به همين مناسبت قدح سفيان ثورى به ميان آمده است.
ج۶ : درباره اشكالات قوشچى، ابى داود، حلبى، قارى حنفى، عبدالحق دهلوى، ابراهيم حربى و ابن حزم سخن گفته و جواب داده است. سپس مطالبى درباره كفر و ضلالت و الحاد و نفاقِ منكر حديث غدير آورده و بعد از آن به ذكر راويان حديث غدير از قرن دوم تا سيزدهم پرداخته و در اين جلد نود نفر از علماى عامه را ذكر كرده كه حديث غدير را نقل كرده اند و به شرح حال هر يك پرداخته است.
ج ۷: ادامه راويان حديث غدير كه در اين جلد هفتاد و سه نفر ديگر از علماى عامه را ذكر كرده و مجموعاً صد و شصت و سه نفر است. با پايان اين جلد، بحث در سند حديث غدير تمام مى شود.