آيه ۵۹ نساء و غدیر

از دانشنامه غدیر

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّه وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ ...»[۱]

پيش از سفر حجةالوداع و واقعه غدير سه آيه از قرآن در مدينه نازل شد كه يكى از آنها عبارت است از:

«يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اَطيعُوا اللَّهَ وَ اَطيعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِى الاَمْرِ مِنْكُمْ فَاِنْ تَنازَعْتُمْ فى شَىْ‏ءٍ فَرَدُّوهُ اِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ اِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ...» : «اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد خدا و پيامبر و صاحب اختيار خود را اطاعت كنيد اگر در چيزى نزاع كرديد آن را به خدا و رسول ارائه كنيد اگر به خدا و روز قيامت ايمان آورده ‏ايد ...» .

با نزول اين آيه دو آيه ديگر (آيه انما وليكم اللَّه و آيه ام حسبتم ان تتركوا) مردم پرسيدند: يا رسول اللَّه، آيا اين سه آيه و عناوين اصلى آنها يعنى «اولو الامر» و «مؤتى الزكاة فى الركوع» و «المؤمنين» درباره گروه خاصى از مؤمنين است يا شامل همه آنان مى‏ شود؟

در پاسخ خداوند به پيامبرش دستور داد واليان امر مردم را به آنان بشناساند، و ولايت را براى آنان تفسير و بيان كند همان گونه كه نماز و زكات را برايشان بيان كرده است؛ و از همين جا بود كه برنامه غدير تدارک ديده شد تا در آن مراسم عظيم مفهوم و شئون ولايت در شكوه مند ترين شكل خود براى مردم بيان شود.

جالب اينكه در مراسم غدير هم پس از خطابه مردم به ياد آوردند كه در مدينه درباره همين سه آيه سؤال كردند و امروز روز پاسخ آن است. اين بود كه درباره همين سه آيه بار ديگر سؤال كردند.

با اين مقدمات كه مردم را براى مسئله ولايت به كنجكاوى وادار كرده بود، جبرئيل بر پيامبرصلى الله عليه وآله نازل شد و با اشاره به آيه اكمال دين -  كه بعداً به عنوان آيه ۶۷ سوره مائده نازل شد -  چنين پيام آورد: «يا محمد، خداوند -  جل اسمه -  به تو سلام مى ‏رساند و مى‏ فرمايد: من پيامبرى از پيامبرانم و رسولى از فرستادگانم را از دنيا نبردم مگر بعد از كمال دينم و مؤكد نمودن حجتم. اكنون دو مسئله از واجبات باقى مانده كه بايد آن را به قومت ابلاغ نمايى: يكى حج و ديگرى ولايت و خلافت بعد از خودت، چرا كه من زمينم را از حجتم خالى نگذاشته ‏ام و تا ابد خالى نمى ‏گذارم» .[۲]

پس از پايان خطبه غدير و مراسم عمامه ‏گذارى اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و تبريک و تهنيت، چند سؤال كه از سوى مؤمنين و نيز منافقين از پيامبرصلى الله عليه وآله پرسيده شد، بر روشنگرى غدير افزود.

پس از سؤال سلمان و شخصى ديگر، ابوبكر و عمر سه آيه «اُولِى الاَمْرِ» و «اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّه» و «وَليجَة» را كه هنگام حركت از مدينه نيز سؤال شده بود مطرح كردند و پرسيدند: يا رسول اللَّه، آيا اين سه آيه مخصوص على است؟

در واقع منافقين سؤالى مطرح كردند كه نشان مى ‏داد هدف آن قرار دادن آياتى از قرآن در برابر آيات غدير است! آنان سه آيه «اَطيعُوا اللَّهَ وَ اَطيعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِى الأَمْرِ مِنْكُمْ» [۳]و «اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»[۴] و «اَمْ حَسِبْتُمْ اَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ لَمْ‏يَتَّخِذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لا الْمُؤْمِنينَ وَليجَةً»[۵]را مطرح كردند.

هر سه آيه ظاهرى كلى داشت و سه كلمه «اولى الامر» در آيه اول و «زكات در حال ركوع» در آيه دوم و «مؤمنين» در آيه سوم قابليت انطباق بر مصاديق مختلفى داشت. اما پيامبرصلى الله عليه وآله درباره هر سه آيه بارها فرموده بود كه منظور از اين موارد فقط على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام است.

اكنون منافقين با پيش كشيدن اين سه آيه، تفسير هميشگى پيامبرصلى الله عليه وآله را درباره آنها زير سؤال بردند و گفتند: «آيا اين سه آيه مخصوص على‏ عليه السلام است» ؟

پيامبرصلى الله عليه وآله فرصت را بسيار مناسب براى بستن راه هر شبهه ‏اى ديد و با سؤال كنندگان وارد گفتگو شد تا با ذكر تفصيلى درباره آيات مزبور به تكميل مفاهيم خطبه غدير بپردازد. آن حضرت ابتدا در پاسخ آنان يازده امام را به على‏ عليه السلام اضافه كرد و فرمود: «آرى، اين آيات درباره على و جانشينان من تا روز قيامت است» !

منافقين گفتند: يا رسول اللَّه، آنان را براى ما بيان فرما. حضرت كه منتظر چنين سؤالى بود پاسخ داد:

على برادرم و وزيرم و وارثم و وصيم و خليفه ‏ام در امتم و صاحب اختيار هر مؤمنى بعد از من، سپس پسرم حسن، و سپس حسين، و بعد از او نُه نفر از فرزندان پسرم حسين، يكى پس از ديگرى كه قرآن با آنان است و آنان با قرآنند. از آن جدا نمى‏ شوند و قرآن از آنان جدا نمى ‏شود تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند.

با معرفى دوازده امام‏ عليهم السلام اكنون جاى آن بود كه دست و پاى نفاق بسته شود و با نشان دادن گستره ولايتِ امامان، همسان بودن و صاحب اختيارى آنان با صاحب اختيارى خود اعلام گردد.

براى اين منظور آنگاه پيامبرصلى الله عليه وآله در پيشگاه مردم رو به على ‏عليه السلام كرد و فرمود: «مَنْ اَطاعَكَ فَقَدْ اَطاعَنى، وَ مَنْ اَطاعَنى فَقَدْ اَطاعَ اللَّهُ، وَ مَنْ عَصاكَ فَقَدْ عَصانى، وَ مَنْ عَصانى فَقَدْ عَصَى اللَّهُ تَعالى» : «هر كس تو را اطاعت كند مرا اطاعت كرده؛ و هر كس مرا اطاعت كند خدا را اطاعت كرده است؛ و هر كس از تو سرپيچى كند از من سرپيچى كرده، و هر كس از من سرپيچى كند از خداى تعالى سرپيچى كرده است» .[۶]

پس از نزول آيه «النَّبِىُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِينَ ...» ، هنوز مردم مدينه در پىِ معنى و مفهوم اين آيه بودند كه خداوند سه آيه ديگر از قرآن نازل كرد، كه در هر سه مسئله ولايت به ميان آمده بود و بار ديگر اهميت موضوعِ ولايت انگيزه ‏اى براى سؤال مردم شد: آيه «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّه الَّذِينَ جاهَدُوا ...» و آيه «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّه وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ...» و آيه:

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّه وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى  الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِى شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّه وَ الرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّه وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلاً» : «اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد از خدا و رسول و صاحب اختياران خود پيروى كنيد. اگر در چيزى نزاع كرديد آن را به خدا و رسول ارجاع دهيد، اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد. اين بهتر است و از جهت تأويل نيكوتر است» .

اين سه آيه از دو جهت قابل بررسى است:

موقعيت تاريخى

در يک آيه عنوان «أُولِى الْأَمْرِ» به معناى «صاحب اختيار» ، و در آيه ديگر «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّه ...» به همان معناى «صاحب اختيار» ، و در آيه سوم «وَليجَة» به معناى «محل اعتماد مردم» مطرح شده بود.

مردم پرسيدند: آيا اين عناوين عموميت دارد يا منظور افراد خاصى هستند؟ يعنى هر كس امور مردم را در دست بگيرد «اولِى الامْر» خواهد بود؟ هركس در ركوع صدقه بدهد صاحب اختيار مردم خواهد بود؟ آيا هر مؤمنى محل اعتماد مؤمنين خواهد بود؟ پيداست كه سؤال درباره مقام ولايت پاسخى مفصل و شفاف در زمينه‏ اى مناسب مى‏ طلبد كه هم ابهامى نماند و هم از سوى فتنه جويان مورد سوء استفاده واقع نشود.

در پاسخ به چنين سؤال مهمى خداوند به پيامبرصلى الله عليه وآله دستور داد مسئله ولايت را هم مثل نماز و زكات و حج به‏ طور كامل بيان كند و صاحبان اين ولايت را به مردم بشناساند، و اين كار را در غدير انجام دهد و على بن ابى‏ طالب ‏عليه السلام را به امامت منصوب فرمايد.

بنابراين واقعه غدير پاسخ به سؤالى بزرگ درباره ولايت است كه از نزول سه آيه قرآن قبل از آن مراسم عظيم نشأت گرفته است. به عبارت ديگر نقطه آغاز غدير نزول آياتى بود كه مسئله ولايت رابه مردم گوشزد كرد و آمادگى لازم را براى پذيرش آنچه در غدير گفته شد ايجاد كرد.

داستان اين تسلسل تاريخى را اميرالمؤمنين‏ عليه السلام در اتمام حجت‏ هاى خود در زمان عثمان در مسجد پيامبرصلى الله عليه وآله و در حضور حاضرين غدير در مسجد پيامبرصلى الله عليه وآله فرموده، و بر نازل شدن اين آيات در آغاز سفر غدير تصريح نموده است:

وقتى آيه «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّه ...» : «اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد از خدا و پيامبر و صاحبان امر خود اطاعت كنيد» نازل شد، و آنگاه كه آيه «إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّه ...» : «فقط صاحب اختيار شما خدا و رسولش و كسانى هستند كه نماز را بپا مى‏ دارند و در حال ركوع زكات مى‏ پردازند» نازل شد، و هنگامى كه آيه «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تُتْرَكُوا ...» : «گمان كرده ‏ايد كه رها مى‏ شويد در حالى كه هنوز خدا بايد جهاد كنندگان شما را ببيند، كسانى كه جز خدا و پيامبرش و مؤمنين را محل اعتماد خود قرار نمى ‏دهند» ، اين سه آيه كه نازل شد مردم گفتند: يا رسول اللَّه! آيا مخصوص بعضى از مؤمنين است يا شامل همه مى ‏شود؟

خداوند عزوجل به پيامبرش دستور داد واليانِ امر مردم را به آنان معرفى كند، و ولايت را برايشان تفسير كند همان گونه كه نماز و زكات و حجّشان را تفسير كرده است و مرا در غدير خم منصوب نمايد.

(در غدير) پيامبرصلى الله عليه وآله مردم را مورد خطاب قرار داد و فرمود: اى مردم! خداوند مرا براى رسالتى فرستاده كه سينه ‏ام از آن به تنگ آمد و گمان كردم كه مردم مرا تكذيب مى ‏كنند، ولى خدا مرا تهديد كرده كه يا آن رسالت را ابلاغ كنم و يا مرا عذاب خواهد كرد! سپس پيامبرصلى الله عليه وآله دستور داد تا براى جمع شدن مردم ندا كنند.

آن گاه خطبه ‏اى ايراد كرد و فرمود: اى مردم، آيا مى ‏دانيد كه خداى عزوجل صاحب اختيار من است و من صاحب اختيار مؤمنينم و نسبت به آنان از خودشان بيشتر اختيار دارم؟ گفتند: بله يا رسول‏ اللَّه.

فرمود: يا على، بپاخيز. من هم بپا خاستم و حضرت فرمود: «مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ، اللهمَّ والِ مَنْ والاهُ وَ عادِ مَنْ عاداهُ» .

سلمان برخاست و گفت: يا رسول اللَّه، اين ولايت چگونه ولايتى است؟ فرمود: ولايتى همچون ولايت من، هركس من نسبت به او از خودش بيشتر اختيار داشته‏ ام على هم نسبت به او از خودش بيشتر اختيار دارد. اينجا بود كه خداوند تعالى آيه «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ ...» را نازل كرد و پيامبرصلى الله عليه وآله با تكبير چنين فرمود: اللَّه اكْبَر، كمال نبوت من و تكميل دين خدا ولايت على‏ عليه السلام بعد از من است.

ابوبكر و عمر برخاستند و گفتند: يا رسول اللَّه، اين آيات مخصوص على‏ عليه السلام است؟ حضرت فرمود: آرى، درباره او و جانشينانم تا روز قيامت است. گفتند: يا رسول اللَّه، آنان را براى ما روشن فرما. فرمود: برادرم على و وزيرم و وارثم و وصيّم و جانشينم در امتم و صاحب اختيار هر مؤمنى بعد از من. سپس پسرم حسن و بعد حسين و آنگاه نُه نفر از فرزندان پسرم حسين كه يكى پس از ديگرى خواهند بود. قرآن با آنان است و آنان با قرآنند. از آن جدا نمى ‏شوند و قرآن هم از آنان جدا نمى ‏شود تا بر سر حوض كوثر بر من وارد شوند. [۷]

تحليل اعتقادى

مراسم عظيم غدير به دستور خدا براى پاسخ به چند سؤال حياتى پيرامون ركن اعتقادى ولايت تشكيل شد. اگر اين سؤال ‏ها و پاسخ آنها را از متن بالا استخراج كنيم و كنار هم قرار دهيم نتايج زير بدست مى‏آيد كه تفسيرى بر آيات مذكور نيز هست:

سؤال ۱ : آيا مسئله ولايت و صاحب اختيارى مردم مخصوص افراد خاصى است يا آنكه منظور اصل بدست گرفتن امور مردم است و افراد آن مهم نيستند و مى‏ توانند در هر زمانى انتخاب شوند؟

پاسخ: ولايت و صاحب اختيارى مردم نه تنها عموميت ندارد، بلكه مخصوص دوازده نفرِ معين شده است، كه مقام عصمت را دارند.

سؤال ۲ : پشتوانه اين ولايت و صاحب اختيارى مردم چيست؟

پاسخ: ولايتِ خدا اصل و ريشه اين ولايت بر مردم است. در پله دوم ولايت رسول اللَّه ‏صلى الله عليه وآله است، و در امتداد آن ولايت ائمه‏ عليهم السلام قرار دارد. بنابراين ولايت پيامبر و امام به ترتيب تكيه بر ولايت اول دارد، كه ولايت خالق جهان بر مخلوقاتش است.

سؤال ۳ : آيا ولايت مخصوص على‏ عليه السلام است؟

پاسخ: على و جانشينانش تا روز قيامت صاحب اين ولايتند، كه عبارتند از حسن و حسين و نه نفر از فرزندان حسين‏ عليهم السلام.

سؤال ۴ : محدوده اين ولايت چقدر است؟

پاسخ: عيناً مانند ولايت پيامبرصلى الله عليه وآله است و هيچ فرقى ندارد، و به معناى صاحب اختيارى بر همه مردم در همه ابعاد حتى امور شخصى آنان است.

سؤال ۵ : اهميت ولايت چقدر است؟

پاسخ: با اين ولايت دين كامل شده و رسالت پيامبرصلى الله عليه وآله به عنوان ختم نبوت به انجام رسيده است.

بنابراين مردم هنگام نزول اين آيات درباره ولايت سؤالاتى داشتند و به امر خدا وعده آنها غدير قرار داده شد، و واقعاً جواب ‏هاى كاملى براى سؤالات خود يافتند.

غدير در واقع تفسير قرآن بود و منبر غدير بيانى براى آيات الهى درباره ولايت. خداوند در كتابش به اطاعت اولو الامر دستور داده و ما بايد بدانيم منظور از اولوالامر كيانند، و با «إنما وليكم اللَّه ...» صاحب اختيار ما را معرفى كرده و ما بايد شئون اين ولايت را بدانيم.

روزى كه خنكاى ولايت در آن وزيد و جان‏ ها طراوت ولايت را احساس كرد غدير بود كه پرونده ‏اش كاملاً باز شد.

صاحب غدير در حالى كه مردم را قسم مى‏داد در اين باره فرمود:

شما را به خدا قسم مى‏ دهم درباره قول خداوند: «يا أيها الذين آمنوا أطيعوا اللَّه و ...» و آيه «إنما وليّكم اللَّه ...» كه به پيامبرصلى الله عليه وآله دستور داد تا به مردم بفهاند اين آيات درباره چه كسانى نازل شده و ولايت را براى آنان تفسير كند.

آن حضرت هم مرا در غدير خم منصوب كرد ... ، و فرمود: «اى مردم، خداوند صاحب اختيارِ من، و من صاحب اختيارِ مؤمنين هستم و اختيارم بر مؤمنين از خودشان بيشتر است. أَلا فمن كنت مولاه فعلى مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله» . [۸]

ابان بن ابى ‏عيّاش از سليم بن قيس نقل مى ‏كند كه گفت: از على بن ابى ‏طالب ‏عليه السلام شنيدم در حالى كه مردى از آن حضرت درباره ايمان سؤال كرد و گفت: يا اميرالمؤمنين‏ عليه السلام، مرا از ايمان خبر ده به طورى كه از غير تو و بعد از تو از كسى در اين باره سؤال نكنم.

حضرت پايه ‏هاى ايمان را بيان كرد و سپس فرمود:

كم‏ترين چيزى كه شخص با آن گمراه مى‏ شود آن است كه حجت خدا در زمين و شاهد او بر خلقش را كه امر به اطاعت او نموده و ولايتش را واجب كرده، نشناسد.

آن مرد عرض كرد: يا اميرالمؤمنين، آنان را برايم نام ببر. فرمود: كسانى كه خداوند ايشان را با خود و پيامبرش قرين نموده و فرموده است: «اَطيعُوا اللَّهَ وَ اَطيعُوا الرَّسوُلَ وَ اُولِى الاَمْرِ مِنْكُمْ»[۹] يعنى: «از خدا و پيامبر و اولى الامرتان پيروى كنيد» ... . [۱۰]

پس از ردّ و بدل شدن نامه بين اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و معاويه در جنگ صفين، حضرت در ميان لشكرش بر فراز منبر قرار گرفت و مردم را و هر كس از اهل آن منطقه و مهاجرين و انصار را كه حاضر بودند جمع كرد و حمد و ثناى الهى به جا آورد و سپس فرمود: اى مردم، مناقب من بيشتر از آن است كه احصا گردد و شمرده شود. من با ذكر آنچه خداوند در كتابش نازل كرده و پيامبرصلى الله عليه وآله درباره ‏ام فرموده از ذكر ساير مناقب و فضايلم صرف نظر مى‏ كنم.

شما را به خدا قسم مى‏ دهم درباره قول خداوند: «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اَطيعُوا اللَّهَ وَ اَطيعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِى الاَمْرِ مِنْكُمْ» [۱۱]  : «اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد از خدا و رسول و اولى الامر خود اطاعت كنيد» ، و قول خداوند: «اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ راكِعُونَ»[۱۲]  : «صاحب اختيار شما خدا و رسولش و كسانى هستند كه ايمان آورده نماز را به پا مى ‏دارند و در حال ركوع زكات مى‏ دهند» ، و نيز مى ‏فرمايد: «وَ لَمْ يَتَّخِذْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ لا رَسُولِهِ وَ لاَ الْمُؤْمِنينَ وَليجَةً»[۱۳] : «غير از خدا و رسولش و مؤمنين براى خود محل اعتمادى بر نمى ‏گزيند» .

مردم پرسيدند: يا رسول اللَّه، آيا اين مخصوص بعضى از مؤمنين است يا شامل همه آنان است؟ اينجا بود كه خداوند عزوجل دستور داد تا به مردم بفهماند كه آيات درباره چه كسى نازل شده است و ولايت را براى آنان تفسير كند همانطور كه نماز و روزه و زكات و حجّشان را بيان كرده است.

آن حضرت هم مرا در غدير خم منصوب كرد و فرمود: «خداوند رسالتى را به من سپرده كه به خاطر آن سينه‏ ام به تنگ آمده است و چنين گمان برده ‏ام كه مردم مرا تكذيب مى ‏كنند، ولى خداوند مرا ترسانده كه بايد ابلاغ كنم و گرنه مرا عذاب خواهد كرد. اى على، بپا خيز» !

سپس نداى نماز جماعت داد و نماز ظهر را با مردم خواند و سپس فرمود: «اى مردم، خداوند صاحب اختيار من و من صاحب اختيار مؤمنين هستم و اختيارم بر آنان از خودشان بيشتر است. بدانيد كه هر كس من صاحب اختيار او بوده ‏ام على صاحب اختيار اوست. پروردگارا، دوست بدار هر كس او را دوست بدارد و دشمن بدار هر كس او را دشمن بدارد. يارى كن هر كس او را يارى كند و خوار گردان هر كس او را خوار كند» . [۱۴]

امام باقرعليه السلام به ابوبصير فرمود: آيه «اطيعواللَّه و اطيعوا الرسول و اولى ‏الامر منكم» درباره  على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام نازل شده است.

ابوبصير عرض كرد: مردم به ما مى‏ گويند: چرا خداوند نام على و اهل‏ بيتش را در كتابش ذكر نكرده است؟

حضرت فرمود: به مردم بگوييد: خداوند نماز را بر پيامبرش نازل كرده و سه و چهار ركعت بودن آن را ذكر نكرده تا آنكه پيامبرصلى الله عليه وآله آن را براى مردم تفسير نموده است. (و همچنين زكات و حج را) ، و نيز نازل كرده «اطيعوا اللَّه و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم» كه درباره على و حسن و حسين‏ عليهم السلام است.

(در بيان كلمه «اولى الامر» ) پيامبرصلى الله عليه وآله درباره على‏ عليه السلام فرموده است: «من كنت مولاه فعلى مولاه» ، و نيز فرموده است: « شمارا به كتاب خدا و اهل‏ بيتم وصيت مى ‏كنم...» . اگر پيامبرصلى الله عليه وآله سكوت مى‏ كرد و اهل آيه «اولى الامر» را معرفى نمى‏ كرد آل عباس و آل عقيل و ديگران آن را ادعا مى ‏كردند!! ... وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت على‏ عليه السلام صاحب اختيار مردم بود... . چون پيامبرصلى الله عليه وآله ولايت او را به مردم ابلاغ فرموده و او را منصوب نموده بود. [۱۵]

يكى از جلوه‏ هاى قرآنى غدير كه مورد غفلت قرار گرفته، فرازهاى دعا و زياراتى است كه در آنها به تبيين و تفسير آيات مربوط به واقعه غدير پرداخته شده است.

در بسيارى از دعاها و زيارات -  به خصوص آنچه مربوط به شب و روز غدير است -  نا گفته‏ هايى از مسئله غدير به چشم مى‏ خورد كه در هيچ روايت ديگرى يافت نمى ‏شود.

در مواردى شأن نزول آيات و در مواردى استشهاد به آيه ‏هاى قرآن و در مواردى مصداق قرار دادن غدير براى آيه مزبور مطرح شده است. از جمله اين موارد است:

«أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ» :

«از خدا و رسول و اولى الامر از شما اطاعت كنيد» .

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» [۱۶]:

«اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد تقواى خدا داشته باشيد و با صادقين باشيد» .

اين آيه و دعاى مربوط به آن از دو بُعد قابل بررسى است:

متن دعا

در دعاى بعد از نماز روز غدير چنين مى ‏گوييم:

رَبَّنا انَّكَ امَرْتَنا بِطاعَةِ وُلاةِ امْرِكَ وَ امَرْتَنا انْ نَكُونَ مَعَ الصّادِقينَ فَقُلْتَ: «أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ» وَ قُلْتَ: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ» . رَبَّنا سَمِعْنا وَ اطَعْنا [۱۷] :

پروردگارا، تو به ما دستور اطاعت از واليان امرت داده ‏اى و نيز دستور داده ‏اى كه با صادقين باشيم و فرموده ‏اى: «اطاعت كنيد از خدا و رسول و از اولى الامرتان» و نيز فرموده ‏اى: «اى كسانى كه ايمان آورده ‏ايد تقواى خدا پيشه كنيد و با صادقين باشيد» .

پروردگارا، ما شنيديم و اطاعت كرديم.

نتيجه اعتقادى

در اين فراز دو بار از اين دو آيه ياد شده است: يک بار با اشاره در اول آن است كه با كلمه «امَرْتَنا» آمده است، يعنى خدايا تو ما را به اين دو مسئله امر كرده ‏اى. بار دوم عين دو آيه آورده شده است.

با اولو الامر و صادقين باشيم

مطرح كردن اين دو آيه درباره غدير بدين معناست كه خدايا ما با پذيرش غدير در واقع توانسته ‏ايم به دو مسئله اساسى در قرآن عمل كنيم. به عبارت ديگر غدير آمد كه بگويد: اولى الامر كيست و صادقين كيانند، و وظيفه مردم در برابر ايشان چيست؟

از پيامبرصلى الله عليه وآله درباره آيه «اولُو الامْرِ» پرسيدند. حضرت فرمود: جانشينان تا هنگامى كه بر سر حوض كوثر نزد من آيند. همه آنان هدايت كننده و هدايت شده ‏اند. خوار كردن خوار كنندگان به آنان ضرر نمى‏ رساند. آنان با قرآنند و قرآن با آنان است ... . [۱۸]

در غدير پيامبرصلى الله عليه وآله اولين نفر از اين جانشينان را كه على بن ابى ‏طالب‏ عليه السلام است، از فراز آن منبر به همه نشان داد و آن چنان كه ممكن بود معرفى كرد و يازده امام بعد از او را نيز براى همه روشن ساخت و معرفى كرد كه «صادقين» اينانند.

نتيجه ‏گيرى از اين همه آن است كه هر كس امامت غدير را نپذيرد و امام ديگرى براى خود انتخاب كند، نه از اولوالامر قرآنى اطاعت كرده كه قرين خدا و رسول هستند، و نه با صادقين بوده است. در نتيجه از كسانى اطاعت كرده كه غير دستور خدا يا ضد دستور خدا را داده ‏اند و در نگاه ديگر با كاذبين بوده يا با كسانى كه صدق آنان تأييد نشده است.

يكى از شاخص‏ه هاى زندگى معصومين ‏عليهم السلام تبليغ غدير به شكل‏ هاى مختلف است. از جمله تبليغ غدير با آيه «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا اَطيعوا اللَّهَ وَ اَطيعوا الرَسولَ وَ اولِى الأمرِ مِنكُم...» است كه ذيلاً به بيان آن مى ‏پردازيم:

اميرالمؤمنين‏ عليه السلام بين لشكريان خود در صفين

جنگ صفين يكى از حساس‏ترين مقاطعى بود كه اميرالمؤمنين ‏عليه السلام فرصت را براى تبليغ غدير در آن مغتنم شمرد. آن سوى ميدان جنگ معاويه با پرچم ضد غدير و اين سو على ‏عليه السلام با عَلَم ولايتِ الهى.

شرايط حساسى براى يک خطابه غديرى پيش آمده كه بايد غير منتظره آن را ايراد كرد، در حالى كه مهاجرين و انصار و نيز فرستادگان معاويه حضور داشته باشند، تا خبرها را براى آن سوى ميدان ببرند.

در اين جنگ پس از چند نامه و پيام كه بين اميرالمؤمنين ‏عليه السلام و معاويه رد و بدل شد، آن حضرت در ميان لشكر خود در جمع مهاجرين و انصار و با حضور فرستادگان معاويه بر فراز منبر قرار گرفت و مناقب خود را برشمرد، و در هر كدام مردم را قسم داد و آنان اقرار كردند. از جمله غدير را مطرح كرد و فرمود:

شما را به خدا قسم مى‏ دهم درباره قول خداوند: «يا اَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا اَطيعوا اللَّهَ وَ ...» [۱۹]و آيه «اِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ ...» [۲۰]... كه خداوند به پيامبرصلى الله عليه وآله دستور داد به مردم بفهاند كه اين آيات درباره چه كسانى نازل شده و ولايت را براى آنان تفسير كند ... .

آن حضرت هم مرا در غدير خم منصوب كرد ... ، و فرمود: اى مردم، خداوند صاحب اختيار من، و من صاحب اختيار مؤمنين هستم و اختيارم بر مؤمنين از خودشان بيشتر است. اَلا فَمَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وَ عادِ مَن عاداهُ وَ انصُر مَن نَصَرَهُ وَ اخذُل مَن خَذَلَهُ: اَلا كه هر كس من صاحب اختيار او بوده ‏ام على صاحب اختيار اوست ... .

پس از اين سخنانِ اميرالمؤمنين عليه السلام، دوازده نفر از كسانى كه از شركت كنندگان در جنگ بدر بودند و در صفين همراه حضرت حضور داشتند برخاستند و به گفتار حضرت شهادت دادند. سپس هفتاد نفر ديگر از صحابه پيامبرصلى الله عليه وآله برخاستند و شهادت دادند. بعد از آن چهار نفر از اهل بدر برخاستند و تفصيل ماجرا و آنچه در غدير ديده بودند بازگو كردند.[۲۱]

پيداست كه اين منظره فوق‏ العاده تبليغى در حال جنگ آن هم در برابر لشكر معاويه، اثرى به ياد ماندنى از غدير در ذهن ‏ها باقى گذاشت كه تا امروز در كتب غير شيعه هم نقل شده است.

امام باقرعليه السلام در پاسخ سؤال قرآنى

يک دليل قرآنى در پاسخ به يک سؤال قرآنى درباره غدير، گفتگويى بود كه طى آن امام باقرعليه السلام به ابوبصير فرمود: آيه «اَطيعوا اللَّهَ وَ اَطيعوا الرَّسولَ وَ اولِى الاَمرِ مِنكُم» درباره على بن ابى‏ طالب‏ عليه السلام نازل شده است. ابوبصير عرض كرد: مردم به ما مى‏ گويند: چرا خداوند نام على و اهل‏ بيتش را در كتابش ذكر نكرده است؟

حضرت فرمود: به مردم بگوييد: خداوند نماز را بر پيامبرش نازل كرده و سه و چهار ركعت بودن آن را ذكر نكرده تا آنكه پيامبرصلى الله عليه وآله آن را براى مردم تفسير نموده است. (و همچنين زكات و حج را) ، و نيز نازل كرده «اَطيعوا اللَّهَ وَ اَطيعوا الرَّسولَ وَ اولِى الاَمرِ مِنكُم» كه درباره على و حسن و حسين‏ عليهم السلام است. (در بيان كلمه «اولى الامر»  ) پيامبرصلى الله عليه وآله درباره على‏ عليه السلام فرموده: «مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ» ، و نيز فرموده: شما را به كتاب خدا و اهل‏ بيتم وصيت مى‏ كنم ... .

اگر پيامبرصلى الله عليه وآله سكوت مى‏ كرد و اهل آيه «اولى الامر» را معرفى نمى‏ كرد آل عباس و آل عقيل و ديگران آن را ادعا مى‏ كردند!! ... وقتى پيامبرصلى الله عليه وآله از دنيا رفت على‏ عليه السلام صاحب اختيار مردم بود ... ، چون پيامبرصلى الله عليه وآله ولايت او را به مردم ابلاغ فرموده و او را منصوب كرده بود. [۲۲]

امام باقر عليه السلام درباره تفسير قرآنى غدير

چرا خدا در قرآن نام اهل‏ بيت‏ عليهم السلام را به صراحت نياورده است؟ براى آنكه عترت قرآن را تفسير كند و ثقلين در كنار يكديگر معنى دهد، همان دوازده امامى كه در غدير معرفى شدند. اين سؤال را ابوبصير از امام باقرعليه السلام پرسيد و حضرت فرمود:

خداوند نماز را بر پيامبرش نازل كرده و سه و چهار ركعت بودن آن را ذكر نكرده تا آنكه پيامبرصلى الله عليه وآله آن را براى مردم تفسير نموده است؛ (و  همچنين زكات و حج را) ، و نيز نازل كرده «اَطيعوا اللَّهَ وَ اَطيعوا الرَّسولَ وَ اولِى الاَمرِ مِنكُم»[۲۳] كه درباره على و حسن و حسين‏ عليهم السلام است. (در بيان كلمه «اولى الامر» ) پيامبرصلى الله عليه وآله درباره على‏ عليه السلام فرموده است: مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِىٌّ مَولاهُ، و نيز فرموده: شما را به كتاب خدا و اهل‏ بيتم وصيت مى ‏كنم ... . [۲۴]

پانویس

  1. نساء /  ۵۹ . ژرفاى غدير: ص ۱۹۵. غدير از زبان مولى: ص ۲۶. اولين ميراث مكتوب درباره غدير: ص ۳۵ ۱۴. سخنرانى استثنائى غدير: ص ۸۱ . غدير در قرآن: ج ۱ ص ۳۴  - ۳۰ و ج ۳ ص ۳۸۲ ۳۸۱. واقعه قرآنى غدير: ص ۱۱۵  ۶۷ ۱۲. چهارده قرن با غدير: ص ۵۱ . اسرار غدير: ۲۷۵ ۲۷۲  - ۲۶۳. تبليغ غدير در سيره معصومين‏عليهم السلام: ص ۱۹۷ ۱۹۶  ۶۲  - ۶۰  ۵۹ ۲۹ ۲۸.
  2. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۳۳. كتاب سليم: ص ۱۹۸. فرائد السمطين: ج ۱ ص ۳۱۲ ح ۲۵. بحار الانوار: ج ۳۷ ص ۲۰۲ ۲۰۱.
  3. نساء /  ۵۹ .
  4. مائده /  ۵۵ .
  5. توبه /  ۱۶.
  6. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۳۴ ۲۳۱ ۱۳۳. منابع سؤال هنگام حركت از مدينه: عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۳۳. كتاب سليم: ص ۱۹۸. فرائد السمطين: ج ۱ ص ۳۱۲ ح ۲۵.
  7. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۳۳. فرائد السمطين: ج ۱ ص ۳۱۲ ح ۲۵۰. كتاب سليم: ص ۱۹۸.
  8. كتاب سليم: ص ۲۹۶ حديث ۲۵.
  9. نساء /  ۵۹ .
  10. كتاب سليم: حديث ۸ .
  11. نساء /  ۵۹ .
  12. مائده /  ۵۵ .
  13. توبه /  ۱۶.
  14. كتاب سليم: حديث ۲۵.
  15. بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۱۱.
  16. توبه /  ۱۱۹.
  17. عوالم العلوم: ج ۳  / ۱۵ ص ۲۱۹. الاقبال: ص ۴۷۵.
  18. الغيبة (نعمانى) : ص ۸۱ .
  19. نساء /  ۵۹ .
  20. مائده /  ۵۵ .
  21. كتاب سليم: حديث ۲۵.
  22. بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۱۱.
  23. نساء /  ۵۹ .
  24. بحار الانوار: ج ۳۵ ص ۳۱۱.