آيه ۴۵ انعام و غدیر

از ویکی غدیر
نسخهٔ تاریخ ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۲۲ توسط Modir (بحث | مشارکت‌ها)

«وَ إذ يَعِدُكُم اللَّهُ إحدَى الطائفَتَين أنَّها لَكُم وَ تَوَدّونَ أنَّ غَيرَ ذاتِ الشَوكَةِ...»[۱]

يكى از مفاهيم عميق در زيارت غديريه، رابطه آيات قرآن با ولايت و امامت و اميرالمؤمنين ‏عليه السلام است. يكى از آياتى كه در زيارت غديريه به آن استشهاد شده آيه ۷ سوره انفال است:

امام هادى ‏عليه السلام در ضمن بيان مواقف مشهور و روزهاى زبانزد زندگى پرافتخار على‏ عليه السلام به روز خيبر مى‏ رسد:

و يوم خيبر اذ اظهر اللَّه خور المنافقين و قطع دابر الكافرين و الحمد للَّه رب العالمين: و روز خيبر، كه خداوند سستى منافقين را ظاهر ساخت وريشه كافران را قطع كرد. سپاس خداى راست، پروردگار جهانيان.

فتح خيبر رويدادى مهم بود؛ از جهت رشادت و دلاورى مولى الموالى‏ عليه السلام از يک سو، و جبن و فرار مدعيان از سوى ديگر. اما مهم‏تر از آن، ظهور و بروز حديث نبوى بود كه حضرتش در جنگ خيبر فرمود:

فردا رايت را به دست كسى خواهم داد كه خدا و رسولش را دوست دارد، و خدا و رسولش هم او را دوست دارند. پيشروى است كه فرّار نيست. باز نمى ‏گردد تا آنگاه كه خدا فتح را به دست او عملى سازد.[۲]

فردايش افرادى خود را نامزد كردند، غافل از اينكه اين امر امر الهى است و پيامبر صلى الله عليه و آله نيز مجرى فرمان. معناى اين حديث آن است كه تنها كسى كه به تمام و كمال محبّ و محبوب خدا و رسول‏ صلى الله عليه و آله است هجوم برنده و غير فرّار است، و او جز حضرت اسداللَّه الغالب‏ عليه السلام كسى نيست. به تعبير علامه شيخ محمدحسن مظفر: «افمن كان مؤمناً كمن كان فاسقاً...» ؟

به روايت مفسران، روزى وليد بن عقبه بر على ‏عليه السلام افتخار مى‏ كرد و مى‏گفت: من خوش زبان‏تر از تو هستم، و شمشيرم از تو برنده ‏تر است. حضرت فرمود: ساكت باش كه فاسقى. آيه شريفه نازل شد، و اميرالمؤمنين‏ عليه السلام را مؤمن و وليد را فاسق معرفى كرد.[۳]

درباره اين آيه شريفه و اين مقايسه، هيچ نمى‏ گوئيم، مگر اشاره ‏اى به مظلوميت حضرت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام. آن هم از زبان وحى كه در كام حضرتش بود، كه در دردنامه شقشقيّه مى‏ فرمايد: حتى صرت اقرن الى هذه النظائر[۴]: كار به آنجا رسيد كه با اين اشخاص هم‏رديف شده ‏ام!

پانویس

  1. انفال /  ۷. نگاهى بر زيارت غديريّه (صفاخواه، طالعى) : ص۱۱۱ - ۱۵۰.
  2. الغدير: ج ۷ ص ۲۰۰ - ۲۰۶. و ج ۱ ص۳۸ - ۴۲.
  3. الغدير: ج ۲ ص ۴۶ و ج ۸ ص۲۷۴ - ۲۷۶.
  4. نهج البلاغه: ص ۴۹، خطبه سوم.