ویژگی های ابرار در خطبه غدیر
اهل بیت علیهم السلام، ابرابر در قرآن[۱]
در آن زمانِ محدود در خطبه بلندِ غدير، سه سوره قرآن به طور كامل مورد تفسير قرار گرفته است. اين نشانه اهميت سوره هاى مزبور در ارتباط با ولايت است، و از سوى ديگر گوياى حضور گسترده قرآن در غدير است.
يكى از آنها سوره هل اتى است و كلمه ابرار كه به اهل بيت عليهم السلام تفسير شده است. پيامبرصلى الله عليه وآله در خطبه غدير فرمود:
وَ لا شَهِدَ اللَّه بِالْجَنَّةِ فى «هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ» الاّ لَهُ، وَ لا انْزَلَها فى سِواهُ وَ لا مَدَحَ بِها غَيْرَهُ: خداوند در سوره «هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ» شهادت به بهشت نداده مگر براى على، و اين سوره را درباره غير او نازل نكرده و با اين سوره غير او را مدح ننموده است.[۲]
این سوره از بُعد قابل بررسی است:
1- موقعيت تاريخى
در اواسط خطبه كه پيامبرصلى الله عليه وآله فضايل عظيم على عليه السلام را بر مى شمرد بر نقطه اى بلند از آن توقف كرد تا به شرح بيشتر آن بپردازد.
آن قُله فضيلت رضاى خدا و رسول از على عليه السلام بود، كه يكى از شواهد آن را سوره هل اتى مطرح نمود و در جملاتى كوتاه سوره اى با 31 آيه را در دو جهت تفسير فرمود: اول شأن نزول آن است، و دوم شهادت پروردگار به بهشت.
2- موقعيت قرآنى
از آيه 5 تا 22 سوره دهر مربوط به اصل داستان است كه على بن ابى طالب عليه السلام و خانواده اش براى شفاى دو فرزند خود امام حسن و امام حسين عليهما السلام، سه روز روزه نذر كردند.
پس از شفاى فرزندان همه اهل خانه سه روز روزه گرفتند، و هر روز هنگام افطار مستمندى بر در خانه از آنان كمكى خواست. روز اول مسكين و روز دوم يتيم و روز سوم اسيرى بود.
همه اهل خانه تنها افطارشان را كه قرص هاى نان بود به فقير دادند و با آب افطار كردند. روز سوم كه ايثار اهل اين خانه به اوج خود رسيد و جز آب خوراک ديگرى نداشتند، ذات الهى سوره اى را با ثنايى بلند براى آنان نازل كرد:
«... إِنَّ الْأَبْرارَ يَشْرَبُونَ مِنْ كَأْسٍ كانَ مِزاجُها كافُوراً . عَيْناً يَشْرَبُ بِها عِبادُ اللَّه يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً . يُوفُونَ بِالنَّذْرِ وَ يَخافُونَ يَوْماً كانَ شَرُّهُ مُسْتَطِيراً وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً. إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّه لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً، إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا يَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِيراً . فَوَقاهُمُ اللَّه شَرَّ ذلِكَ الْيَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً . وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّةً وَ حَرِيراً . مُتَّكِئِينَ فِيها عَلَى الْأَرائِكِ لا يَرَوْنَ فِيها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِيراً . وَ دانِيَةً عَلَيْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلِيلاً . وَ يُطافُ عَلَيْهِمْ بِآنِيَةٍ مِنْ فِضَّةٍ وَ أَكْوابٍ كانَتْ قَوارِيرَا . قَوارِيرَا مِنْ فِضَّةٍ قَدَّرُوها تَقْدِيراً . وَ يُسْقَوْنَ فِيها كَأْساً كانَ مِزاجُها زَنْجَبِيلاً . عَيْناً فِيها تُسَمَّى سَلْسَبِيلاً . وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ . إِذا رَأَيْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً . وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيماً وَ مُلْكاً كَبِيراً . عالِيَهُمْ ثِيابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَ إِسْتَبْرَقٌ . وَ حُلُّوا أَساوِرَ مِنْ فِضَّةٍ وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً . إِنَّ هذا كانَ لَكُمْ جَزاءً وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً...»:
«نيكان از كاسه اى خواهند نوشيد كه با عطر كافور ممزوج است. چشم هاى كه بندگان خدا از آن مى آشامند و آن را به اختيار خود باز مى كنند. آنان به نذر خويش وفا مى نمايند و از روزى كه سختيش همه را فرا مىگيرد مى ترسند. آنان به خاطر حب الهى به فقير و اسير و يتيم غذا مى دهند، و مى گويند: ما به خاطر خدا به شما طعام مى دهيم و از شما انتظار پاداش و سپاسى نداريم. ما از قهر پروردگار در روزى كه از رنج و سختى آن رخسار خلق درهم و غمگين است مى ترسيم.
خدا هم آنان را از شر و فتنه آن روز محفوظ داشته و به آنان روى خندان و دل شادان عطا نمود. جزاى آنان در برابر آنچه صبر كردند باغ بهشت و حرير بهشتى است، كه در آن بهشت بر تختها تكيه زنند، و در آنجا نه آفتاب سوزان و نه سرماى سخت بينند، بلكه در هوايى خوش و باغى دلكش تفريح كنند.
سايه درختان بهشتى بر سر آنان و ميوه هايش در دسترس و اختيار آنان است. با جامه اى سيمين و كوزه هاى بلورين بر آنان دور زنند؛ بلورهايى كه به رنگ نقره و به اندازه اهلش مقدر كرده اند. در آنجا از كاسه هايى به آنان مى نوشانند كه طبعش از زنجبيل است. در آنجا چشم هاى است كه نامش «سلسبيل» است.
اطراف آن بهشتيان پسرانى كه هميشه نوجوانند در طوافند، كه هر گاه آنان را بنگرى گمان مى كنى مرواريد هاى منتشر شده اند. و چون آن جايگاه نيكو را تماشا كنى عالمى پر نعمت و كشورى بى نهايت بزرگ خواهى يافت. بر قامت بهشتيان لباسى از سندس سبز و استبرق و بر دست هايشان دستبندى از نقره است، و پروردگارشان شرابى پاكيزه به آنان مى نوشاند. اين بهشت پاداش شماست، و سعيتان مشكور و مقبول است.