شبهات مخالفین به خطبه غدیر
شبهه جملات دو پهلو در خطبه غدير[۱]
يكى از شبهاتى كه در كتاب «راهى ديگر براى كشف حقيقت» در مورد غدير مطرح شده اين است:
درباره چنين امر مهمى چرا بايد رسول خدا صلى الله عليه و آله از جمله دو پهلو يا سه پهلو استفاده كند و توضيح بيشترى ندهند؟!
بايد واضح مى فرمودند كه على عليه السلام خليفه من است و شرح مفصلى مى دادند.
و اما پاسخ اين شبهه:
قبل از طرح اين شبهه، نويسنده معتقد شده كه واقعه غدير مربوط به يمن است، و پيامبرصلى الله عليه وآله تنها مىخواست ديدگاه منفى بعضى از مردم را درباره حضرت علىعليه السلام برگرداند. اين ادعاى نويسنده نشان مىدهد كه كلام پيامبرصلى الله عليه وآله به هيچ وجه دو پهلو يا سه پهلو نيست.
حال اگر در ادامه مىگويد جملات پيامبرصلى الله عليه وآله دو پهلو يا سه پهلو است، ديگر نمىتواند ادعا كند كه واقعه غدير مربوط به يمن است. به بيان ديگر: دو پهلو يا سه پهلو بودن كلام پيامبرصلى الله عليه وآله ادعاى اول او را باطل مىكند.
سواى اين نكته، خطبه غدير كاملاً واضح است. پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله براى بيان حق اميرمؤمنانعليه السلام هرگز از جملات چند پهلو استفاده نكرده است. ما معتقديم پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله در روز غدير خطبه مفصلى خوانده است، در حالى كه بيشتر اهلتسنن عبارات خطابه را بسيار مختصر آوردهاند. پيامبرصلى الله عليه وآله در روز غدير نه تنها علىعليه السلام را به طور رسمى و با لفظ »خليفه« و »وصى« پس از خود معرفى كرد، بلكه براى آنكه جاى ترديد باقى نماند، بر بالاى جهاز شتران دست حضرت علىعليه السلام را بالا برد و فرمود: هر كس من مولاى اويم، اين على مولاى او است. سپس فرمود:
اى مردم! همانا من نبى هستم و علىعليه السلام وصى پس از من است. صراط مستقيم خداوند منم كه شما را به پيروى از آن امر فرموده، و پس از من علىعليه السلام است كه به درستى و راستى راهنماى آن است و به آن حكم و دعوت مىكند. فرمان او را بشنويد و گردن نهيد و پيروىاش كنيد، و از آنچه شما را باز مىدارد خوددارى كنيد تا راه را بيابيد. به سوى هدف او حركت كنيد و راههاى گوناگون شما را از راه باز ندارد. علىعليه السلام برادر و وصى و نگهبان دانش من است. علىعليه السلام ياور دين خدا و دفاع كننده از رسول او است.
در آن روز، رسولخداصلى الله عليه وآله نكات بسيارى درباره ولايت علىعليه السلام بيان فرمود. به گونهاى كه همه منظور ايشان را دانستند، و در نهايت نيز با اميرالمؤمنين علىعليه السلام بيعت كردند و به ايشان تبريك گفتند. متن خطابه نشان مىدهد كه اين جملات به طور كامل مقام جانشينى امام را تفهيم مىكند، و همه مسلمانان نيز بدون هيچ گونه پرسشى با حضرت بيعت كردند. بنابراين:
اولاً: اگر واقعه غدير - بنا بر ادعاى شبهه كننده - به طور روشن در ارتباط با يمن بود، صرف اين ادعا چند پهلو بودن خطبه غدير را باطل مىكند. گويا شبهه كننده توجه نداشته است كه دليل دومش نقض دليل نخست او است.
ثانياً: خطابه غدير مطابق نقل شيعه، كلامى واضح است و به هيچ وجه چند پهلو نيست. همان طور كه در بالا به آن اشاره كرديم.
ثالثاً: ما در ادامه توضيح مىدهيم كه واقعه غدير حتى مطابق آنچه اهلتسنن به اجمال نقل كردهاند، نه تنها كلامى چند پهلو نيست، بلكه قرائن روشن نشان مىدهد كه در خصوص ولايت حضرت علىعليه السلام است. البته بايد گفت فراوانى نكاتى كه پيامبرصلى الله عليه وآله در موقعيتهاى مختلف - غير از غدير - درباره اميرالمؤمنينعليه السلام فرموده و اهلتسنن نيز نقل كردهاند، قرينه است كه اين عبارات خطابه درباره ولايت اميرالمؤمنينعليه السلام است.
حال سؤال مهم اينجاست كه چرا اهلتسنن نيز بايد غدير را به جانشينى حضرت علىعليه السلام ارتباط دهند؟
بسيارى از اهلتسنن خطبه غديريه پيامبرصلى الله عليه وآله را به صورت خيلى مختصر و در قالب حديث آوردهاند. اما در خور توجه است كه آنان تقريباً تمامى قطعات خطبه شيعى غدير را در كتابهاى خود به صورت جداگانه آوردهاند، براى مثال، ما معتقديم كه پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله در خطبه غدير چنين فرمايشهايى داشتهاند:
على بن ابىطالبعليه السلام برادر، وصى و جانشين من ميان امت و امام پس از من است.
هر كس با او مخالفت كند ملعون است، و هر كه پيرو و تصديق كنندهاش باشد در مهر و رحمت است.
آگاه باشيد كه جز اين برادرم )علىعليه السلام( كسى نبايد اميرالمؤمنين خوانده شود. هشدار كه پس از من سرپرستى مؤمنان براى كسى جز او روا نباشد.
اهلتسنن نيز اين سخنان را به طور جداگانه آوردهاند، كه در اينجا تنها به چند نمونه از آنها بسنده مىكنيم:
از براء بن عازب نقل شده است كه گفت:
ما با رسولخداصلى الله عليه وآله در سفر بوديم. به غدير خم كه رسيديم، براى نماز ندا داده شد. زير درختان را براى رسولخداصلى الله عليه وآله جارو كردند. حضرت نماز ظهر را خواند و دست علىعليه السلام را گرفت و فرمود: آيا نمىدانيد من بر مؤمنان از خودشان سزاوارترم؟ مردم گفتند: آرى. فرمود: آيا نمىدانيد كه من از هر مؤمن بر خودش سزاوارترم؟ مردم گفتند: آرى.
پس دست علىعليه السلام را گرفت و فرمود: هر كس من مولاى او هستم علىعليه السلام هم مولاى او است. خداوندا ! دوستان او را دوست بدار و دشمنانش را دشمن باش. براء بن عازب گويد: بعد از اين عمر جلو آمد و به علىعليه السلام گفت: گوارا باد بر تو اى پسر ابوطالب! تو مولاى هر زن و مرد مؤمن شدهاى!××× 1 مسند احمد: ج 4 ص 281. المستدرك على الصحيحين: ج 3 ص 109. المعجم الكبير: ج 5 ص 166. شواهد التنزيل: ج 1 ص 203 و ج 2 ص 392 391 385 382 381. تفسير ابنكثير: ج 2 ص 15. التاريخ الكبير: ج 4 ص 193. تاريخ بغداد: ج 8 ص 284. تاريخ مدينة دمشق: ج 42 ص 117 - 114، و ... . ×××
همچنين پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: براى هر نبى وصى و وارثى است. همانا علىعليه السلام وصى و وارث من است.××× 2 تاريخ مدينة دمشق: ج 42 ص 392 و ج 3 ص 5 . مختصر تاريخ دمشق: ج 18 ص 20. الرياض النضرة: ج 2 ص 234. اسنى المطالب: ص 89 . المناقب )خوارزمى( : ص 85 . ×××
همچنين پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله به حضرت زهراعليها السلام فرمود: اى فاطمه! همانا كرامت )خاص( خداوند عزوجل به تو اين است كه تو را به اولين اسلام آورندگان و داناترين و بردبارترين تزويج كرد. همانا خداى بلندمرتبه به اهل زمين نظرى فرمود و مرا از ميان ايشان انتخاب كرد، و به نبوت و رسالت مبعوث كرد. سپس نظرى فرمود و از ميان ايشان همسر تو را برگزيد، و به من وحى فرمود كه تو را به همسرى او در آورم و او را به عنوان وصى برگزينم.××× 3 كنزل العمال: ج 11 ص 604 . منتخب كنز العمال: ج 4 ص 641 . ×××
همچنين پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: همانا اين )علىعليه السلام( برادر من، وصى من و جانشين من در ميان شماست. پس )فرمان( او را بشنويد و از او اطاعت كنيد.××× 4 كنز العمال: ج 13 ص 133 114. مناقب الامام اميرالمؤمنينعليه السلام: ج 1 ص 376. تاريخ مدينة دمشق: ج 42 ص 48 و ج 1 ص 102 101. مختصر تاريخ دمشق: ج 17 ص 311 310. ×××
در روايتى ديگر آمده است: امسلمه خطاب به عايشه گفت: شنيدم كه پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: علىعليه السلام جانشين من ميان شما در زمان حيات و مرگ من است. پس هر كس از او سرپيچى كند از من سرپيچى كرده است. اى عايشه! آيا تو )به اين سخن( گواهى مىدهى؟ عايشه گفت: به خدا قسم بله.××× 1 الفتوح: ج 2 ص 455. ×××
در روز خيبر نيز پيامبرصلى الله عليه وآله به حضرت علىعليه السلام فرمود: پس از من تو امام و ولى هر زن و مرد مؤمن هستى.××× 2 المناقب )خوارزمى( : ص 61 . ×××
در حديثى ديگر پيامبرصلى الله عليه وآله فرمود: علىعليه السلام باب حطّه است. هر كس از آن وارد شود مؤمن، و هر كس از آن خارج شود كافر است.××× 3 كنز العمال: ج 11 ص 603 . فيض القدير: ج 4 ص 356. جامع الاحاديث: ج 6 ص 198. ×××
همچنين پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله فرمود: هر كس بعد از من از علىعليه السلام جدا شود، روز قيامت هرگز مرا نخواهد ديد و من نيز او را نخواهم ديد. و هر كس با علىعليه السلام مخالفت كند، خدا بهشت را بر او حرام مىكند و جايگاه او را آتش قرار مىدهد. و هر كس علىعليه السلام را رها كند، خداوند روزى كه اعمال بر او عرضه مىشود خوارش مىكند. هر كس علىعليه السلام را يارى كند، آن روز كه خدا را ملاقات كند خداوند يارى اش كند... .××× 4 فرائد المسطين: ج 1 ص 54 . ×××
ابوذر روايت مىكند كه رسولخداصلى الله عليه وآله فرمود: هر كس مرا اطاعت كند خدا را اطاعت كرده، و هر كس مرا عصيان كند خدا را عصيان كرده است. و هر كس علىعليه السلام را اطاعت كند مرا اطاعت كرده، و هر كس علىعليه السلام را عصيان كند مرا عصيان كرده است.××× 5 المستدرك على الصحيحين: ج 3 ص 121. مناقب الامام اميرالمؤمنينعليه السلام: ج 2 ص 609 . تاريخ مدينة دمشق: ج 42 ص 307 306 و ج 2 ص 268. مختصر تاريخ دمشق: ج 17 ص 376. ×××
گفتنى است برخى منابع اهلتسنن تصريح مىكنند كه خود رسولخداصلى الله عليه وآله لقب »اميرالمؤمنين« را بر ايشان نهاده است.××× 6 تاريخ مدينة دمشق: ج 42 ص 328 - 326 و ج 2 ص 336 - 333. مختصر تاريخ دمشق: ج 17 ص 382. المناقب )خوارزمى( : ص 322. ×××
بنابراين، حتى اگر اهلتسنن از آن همه خطبه طولانى غدير تنها به بخشى از آن اشاره كرده باشند، احاديث فراوان آنان درباره اميرمؤمنانعليه السلام نشان مىدهد كه معناى ولايت در حديث غدير به معناى خلافت و جانشينى است، نه صرف دوستى.
- ↑ حقيقت غدير (خراسانى): ص ۹ - ۵۳.